شیخ احمد وائلی, نوگرایی در خطابه و منبر

زندگی, رشد و نمو

احمد ابن الشیخ حسّون بن سعید الوائلی در سال 1347 هـ/1928م در نجف اشرف به دنیا آمد. عنایت خداوند این بود که در روز هفدهم ماه ربیع الاول مصادف با سالروز ولادت پیامبر (ص) و نواده گرامیش امام صادق (ع) به دنیا بیاید. از این رو پدرش بدون تردید و تأمل نام احمد را برای او برگزید.

خانواده او که به خانواده آل حرج معروف بود, مثل خانواده های بزرگ علمی نجف آل مظفر, آل بحرالعلوم و آل کاشف الغطاء زیاد مشهور نبود. ولی علم و معرفتی که این علامه بزرگ کسب کرد, این خانواده را بلند آوازه ساخت.

پدر ایشان معروف نبود و زیاد منبر نمی رفت. زیرا در اواسط عمر خویش وارد میدان وعظ و خطابه شده بود. اما شیخ احمد, در سنین کودکی به میدان وعظ و خطابه وارد شده بود. خودش می گوید ده سال یا کمتر سن داشت که وارد عرصه خطابه شد. ولی بعضی از نویسندگان می گویند که برخلاف سایر خطبا, در بزرگسالی و نه در خردسالی وارد دنیای خطابه شده است و به جهت ویژگی های برجسته و توانمندیهایش در آن درخشید.

او دروس حوزوی را پی گرفت و در آن پیشرفت کرد. دروس مقدماتی را نزد علمای بارز حوزه گذراند ولی بد آن کفایت نکرد بلکه دروس دانشگاهی را هم ادامه داد و فوق لیسانس را از دانشگاه بغداد با رساله¬ای تحت عنوان «احکام السجون في الشریعة الاسلامیة» اخذ کرد سپس دکتر را در دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره تکمیل کرد و با پایان نامه ای تحت عنوان «استغلال الأجیر و موقف الاسلام منه» به درجه دکترا نایل شد.


استوانه منبر حسینی

از نیمه قرن بیستم دکتر وائلی به جایگاه رفیعی در عرصه خطابه نائل شد و مرکز خطابه حسینی را به خودش اختصاص داد. تا جایی که سزاوار لقب استوانه منبر حسینی گردید و هیچ یک از خطبای دیگر نتوانستند به توانمندیهای خطابی و فکری و ادبی او برسند. چرا که او مکتب و شیوه پیشگام و منحصر به فرد خود را داشت.

از این رو در داده های خود و جنبه های آن بی همتا بود. به همین جهت خطیبان بعدی, در راه او گام نهادند و از شعاع مدرسه او اقتباس کردند. بنابراین بسیاری از حرکات او تقلید کردند و صدای خود را شبیه صدای او نمودند. همه اینها حاکی از نبوغ این خطیب بزرگ است.

علاوه بر استوانه منبر بودن, شیخ وائلی به شعر و ادب و دعوتگری مشهور شد و عهده دار دغدغه های امت مسلمان گردید و به ایستادگی در برابر استکبار و اشغالگری دعوت کرد و با اشعار و خطابه های خود, مجاهدان را تشویق می کرد که در برابر طرحهای استعمار و دشمنان ایستادگی نمایند.

به چهار دلیل شیخ وائلی به این جایگاه رفیع دست پیدا کرد:

1- شاگردی نزد علمای بزرگ که بارزترین آنها شیخ محمد رضا مظفر و تعدادی از خطبا و منبری های بارز بود.

2- رشد در فضای نجف اشرف که به داشتن میراث علمی و ادبی خود معروف بود.

3- داشتن تحصیلات دانشگاهی عالی, تحصیلات علوم حوزوی و تحصیلات دانشگاهی جدید شخصیت علمی او را غنی کرده بود.

4- ویژگی های منحصر به فرد و ذکات فطری و شخصیت ابداعگر.


شاخصه های فکری

شاید خیلی دشوار باشد که بتوانیم شاخصه های فکری دکتر وائلی را برشماریم. ولی سعی خواهیم کرد که بعضی از شاخصه های عمومی آثار بجامانده ایشان را مورد اشاره قرار دهیم.


الف: منبر حسینی

دکتر وائلی امام حسین (ع) را در ظرف رسالت قرار می دهد که از تمام گزافه گویی ها و مبالغه ها به دور است. هدف او این است که با استفاده از جزئیات واقعه خونین کربلا, اهداف اصلی و رازهای نهفته این نهضت را آشکار سازد و در عین حال محتوای و مضامین این واقعه را جلا دهد و برای الهام گیری در مسیر زندگی به عنوان درسهایی ارائه دهد.

از این رو به همراه یار دیرینش شهید سید محمد باقر صدر کوشید که سطح منبر را آن گونه که شایسته صاحب آن است ارتقا بخشد. لذا از سه راه در این مسیر گام نهاد:

1- قاعده مند کردن منبر, یعنی منبر باید از قواعد و علوم روشمند برخاسته باشد.

2- غنامند سازی محتوای منبر, به نحوی که مضامین سخنرانی ها متنوع باشد و حاوی چیزهایی باشند که شنونده را به شوق آورد.

3- تلاش برای ارتقای سطح منبر و رساندن آن به سطح یک مرجع در گردش که مردم برای آگاهی از بسیاری عقاید و احکام دینی بدان مراجعه کنند.

به اعتقاد دکتر وائلی, منبر حسینی باید دارای ویژگی های ذیل باشد:

1- قبل از هر چیزی برای خدا باشد.

2- منبر باید مرتبط با مصالح عمومی باشد و از تبدیل شدن آن به چاقویی در دست افراد و گروهها علیه افراد و گروههای دیگر پرهیز شود.

3- نباید از منبر به ضرر حقایق و ارزشها, برای ارضای عوام استفاده شود.

ایشان در کتاب ارزشمند خود با نام «تجاربی مع المنبر» دعوت می کند که امام حسین (ع) نباید محدود به اشک و مصیبت شود, چرا که انقلاب او علیه باطل و راه شهادت برای ساختن جامعه اسلامی بود.


ب- رفع شبهات از اسلام

شیخ وائلی دشمن سرسخت دشمنان اسلام اعم از مستشرقین و نویسندگان غربی بود. آنانی که سعی داشتند دین خدا را خدشه دار کنند و بدان اهانت کنند و نظرات نادرستی را به آن نسبت دهند.

علامه وائلی با دلیل و برهان یا اینان مقابله می کرد و در این میان به دلایل شرعی اسلام گرفته شده از کتاب و سنت بسنده نمی کرد بلکه با دلایل عقلی و منطقی و علمی به جنگ آنان می رفت. چرا که مطالعات و اطلاعات گسترده ای در این زمینه داشت. از مهمترین شبهاتی که ایشان بدان ها پاسخ داد: شبهه گسترش اسلام با شمشیر, حقوق زن در اسلام, شبهه شرک آمیز بودن بعضی از شعائر اسلامی, حقوق بشر, آیا اسلام دین خشونت است یا نه؟


ج- دفع شبهات از تشیع

او که اطلاعات گسترده ای از همه مذاهب اسلامی داشت, بهترین مدافع مذهب اهل بیت (ع) به شمار می¬آمد. او با استفاده از نظرات و آرای علمای خود آنها, به شبهاتی که علیه تشیع در بعضی از کتب نویسندگان سایر مذاهب اسلامی آماده بود پاسخ می داد.

از مهمترین شبهاتی که بدانها پاسخ داد: داستان عبدالله بن سبأ, مسأله امامت, زندگی خلفا, عصمت, ازدواج متعه, شعوبیه, مهدویت و ... بود.


د- وحدت اسلامی

دکتر وائلی از پیشگامان وحدت اسلامی بود. او از فرقه های مسلمان خواست که با روحیه علمی بعضی مسایل بین خود را مورد بررسی قرار دهند و پس زمینه های مشکوکی را که نقش مهمی در متفرق کردن آنها ایفا کرده است تبیین کنند. نیز مسلمانان را دعوت می کرد که وحدت منبع خود را به یاد داشته باشند. قرآن امام ما و سنت پیامبر پیشوای ماست. نباید تماشاگر باقی بمانیم و اندیشه شریف و قلم نظیف را در میدانهای وحدت مسلمین بسیج نکنیم.


هـ- جستجوی حقیقت

او همواره به دنبال حقیقت بود و بدون تعصب و هوا و خواهش, اگر حقیقت را می یافت می پذیرفت.

روش او دلیل و برهان بود. او هر مسلمان منطقی را حتی اگر دارای مذهب متفاوت بود می ستود و هر متعصبی را مذمت می کرد حتی اگر با او مذهب یکسانی داشت. هر روایتی را مورد بررسی قرار می داد و اگر فسادش آشکار می شد آن را نفی می کرد حتی اگر به نفع مذهبش بود. «هر نظر یا جهت گیری یا استنباطی که به کتاب و سنت منتهی نشود, باید به آتش انداخته شود و به دیوار زده شود.» این از گفته های اوست. به همین دلیل معتقد بود که «هر نظری که به نفع یک مسلمان در برابر مسلمان دیگر باشد, سود برای این و ضرر برای آن دیگری نیست. بلکه پیروزی برای اسلام و حقیقت و علم است. این منطق هر کسی است که گفته است لا اله الا الله. اما آن کسی که از روی هوا و تعصب نظر بدهد و راه عناد و لجاجت را بپیماید, بهره ای از خدا و علم ندارد.»


و- مقایسه آراء و نظرات

امتیاز بارز مکتب وائلی این بود که جزم اندیشی فکری نداشت. چرا که این امر یکی از مظاهر منفی جامعه ماست. این شاخصه در سخنرانی های وی هویدا بود. وقتی که آیات قرآنی معیّنی را تفسیر می کرد، تمام آراء و نظرات مطرح شده در تفسیر آنها را ارائه می داد و جز در موارد نادر, بر درستی یکی از این تفاسیر تأکید نمی نمود. چرا که به اصل جواز اختلاف و اجتهاد و این که هر شخصی حق دارد طبق دلیل خود عمل کند, عمل می کرد. از این رو در برابر شنوندگان از کلماتی استفاده میکرد که مجال فکر و اندیشه ورزی را برای آنها فراهم آورد. مثل معتقدم, گمان می کنم, تصور می کنم و ... .

او با استادی و اطلاع وسیع از همه مذاهب, این ویژگی را پرورش داد و به مذهب خاصی بسنده نکرد. او می گفت: «از اموری که همواره بدان عمل کرده ام و تجربه ام درستی آن را نشان داده است، رویکرد به میراث مذاهب اسلامی دیگر و نقد و ارزیابی آن با اعصاب آرام و واقع گرایی جهل و پیروی از دلیل است و تجارب نیز نشان دادن که این روش پرثمر و کارآمد است.»


ز- عقل و علم

او بسیاری اوقات از دلیل عقلی و علمی چه در حکم بر اساس حدیث یا روایت یا حکم به بعضی آراء, استفاده می نمود.


ح- پیگیری زمانه

او همواره می گفت که حرکت منبر و تجربه اجتهاد و گفتمان اسلامی باید زمانه و انقلاب علمی و معرفتی آن را پیگیری و تعقیب نماید.


ط- شیخ شاعر

شعر شیخ وائلی آمیخته با الفاظ و واژگان فخیم و درخشان است. لذا از شاعران حرفه ای و با تجربه درجه اول به حساب می آید. شعر حسینی او پر حرارت و تأثر گذار و متناسب با نیاز منبر و خطابه بود که از لحاظ مردمی و ادبی نیز مقبول و پذیرفته بود و همین طور اشعار او در مدح و رثای ائمه(ع).

اشعار او به سیاست و اجتماع نیز نظر داشت و قصائدش به انقلاب و مقاومت فرا می خواندند. مثل داستان فلسطین و دلالان جنگ, امت من و ... .


رنجها و مرارتهای او

علی رغم این جایگاه بزرگ, شیخ وائلی از ظلم و ستم نظام صدام در عراق در امان نماند. او مجبور شد که کشورش را ترک گوید و در کشورهای اسلامی و مغرب زمین زندگی کند و مسلمانان را با علوم اسلامی آشنا نماید. او از رنجهای ملت عراق نیز رنج دید و از ترور رفیق راه خود شهید صدر در رنج و تعب افتاد و با وفات پسرش سمیر در سال 1999 م مصیبت دید و بیست و پنج سال را در کشورهای گوناگون گذراند اما قلبش آمیخته با مهر عراق و نجف بود که عاقبت نیز به سوی آن بازگشت تا در آغوش مهربانش آرام گیرد.


آثار و تألیفات

شیخ وائلی آثار علمی بی شماری از خود به جای گذاشت که شامل هزاران سخنرانی و صدها پژوهش و تعدادی از کتابهای چاپ شده است که تعدادی از آنها عبارتند از:

1- احکام السجون في الشریعة الاسلامیة.

2- استغلال الأجیر و موقف الاسلامیة.

3- هویة التشیع.

4- ایقاع الفکر.

5- من فقه الجنس في قنواته المذهبیة.

6- جمعیات حمایت الحیوان في الشریعة الاسلامیه.

7- الخلفیة الحضاریة لموقع النجف قبل الاسلام.

8- تجاربی مع المنبر.

9- نحو تفسیر علمی للقرآن کریم.

10- الاولیات في حیاة الامام علی (ع).

11- سه دیوان شعر.

این ها علاوه بر تعدادی نوشته های خطی است که آرزو روزی داریم به زیور طبع آراسته شود.