شيخ زين الدين بن نور الدين علی بن احمد بن محمد بن علی بن جمال الدين بی تقی بن صالح بن مشرف عاملی جبعی مشهور به شهيد ثاني.
شهيد ثانی در 13 شوال 911 ه در خانوادهای اصيل و علمی ديده به جهان گشود. شش تن از نياكان ايشان جزو بزرگان صاحب فضيلت به حساب ميآمدند و اين ويژگی در فرزندان آنان نيز ادامه يافت.
شهيد ثانی از نجابت، ذكاوت و علم دوستی بسياری برخوردار بود. شرايط آن زمان نيز برای رشد علمی ايشان فراهم بود. در سال 920 ه در حالی كه 9 سال بيشتر نداشت قرآن را ختم كرد. سپس زير نظر پدر گرامياش فنون ادب و فقه را آموخت. مختصر الشرائع و اللمعة الدمشقية را نزد پدر خواند تا اينكه پدرش در سال 925 ه وفات يافت.
هجرت علمی و ايمانی شهيد ثانی
شهيد ثانی پس از رحلت پدر، عازم ميس در جبل شد و نزد شيخ علی عبدالعالی تلمذّ كرد. در اين زمان او 14 سال داشت. تا سال 933 ه در جبل ماند و شرائع الاسلام و الإرشاد و بيشتر قواعد را نزد استاد تلمذ نمود. شهيد ثانی هشت سال و سه ماه در ميس توقف كرد. در طی اين مدّت بين او و استادش مهر و محبتی شديد ايجاد شد.
سپس عازم كَرَك گرديد كه شيخ علی الميسی شوهر خالهاش در آنجا اقامت داشت. نزد مرحوم سيد حسن ابن سيد جعفر صاحب كتاب المحجة البيضاء، جمعی از فنون از جمله قواعد ميثم بحرانی در كلام و التهذيب در اصول فقه و العمدة الجلية در اصول فقهی و الكافية در نحو را خواند.
پس از هفت سال توقف در كَرَك عزم وطن كرد و به جبع بازگشت و مردم جبع استقبال شايانی از او نمودند. از سال 934 ه تا سال 937 ه در جبع ماند و به مطالعه و يادداشت و ارشاد و راهنمايی پرداخت. از اين نظر به الگويی از يك انسان رسالتمدار تبديل شد كه نسبت به فرزندان كشور خود بسيار دلسوز و مهربان بود ولی همه اينها باعث بازماندن ايشان از تحصيل علم نگرديد. از اين رو به دمشق رفت و از سوی بزرگان دمشق به ويژه شيخ فاضل و محقق و فيلسوف شمس الدين محمد بن مكی مورد استقبال قرار گرفت و بعضی از تأليفات ايشان را در طب و هيأت و بخشهايی از حكمت اشراق سهروردی را نزد ايشان خواند و علم قرائت را نزد شيخ أحمد بن جابر تلمذ كرد و در سال 938 ه به جبع بازگشت.
برای بهرهگيری علمی بيشتر در سال 941 ه دوباره به دمشق بازگشت و از محضر جمعی از فضلا از جمله شيخ شمس الدين بن طولون دمشقی استفاده كرد و صحيحين را نزد او خواند و از او اجازه روايت گرفت.
تكاپوی علمی شهيد ثانی به شام محدود نشد بلكه سعی كرد كه از مكاتب و مدارس فكری مذاهب گوناگون اسلامی اطلاع يابد. از اين رو راه مصر را در پيش گرفت و در سال 943 ه به مصر سفر كرد ولی وقتی به غزه رسيد با شيخ محی الدين عبدالقادر بن أبی الخير غزّی برخورد كرد. در اين ديدار بين آن دو، مباحثات علمی صورت گرفت و شهيد ثانی از او اجازة كلّی گرفت. رابطه آن دو آن قدر نيك و دوستانه شد كه شيخ غزّی او را به مخزن كتابهای خويش برد و شهيد ثانی كتابهای او را زير و رو كرد. وقتی شهيد ثانی عزم بيرون رفتن از مخزن كتب را نمود، شيخ غزّی از او خواست كه كتابی را از برای خود انتخاب كند.
پس از اندكی توقف در غزّه دوباره راه مصر را در پيش گرفت كه در آن زمان جايگاه خاصّی در انديشه و فرهنگ و علوم داشت. شهيد ثانی در حلقات درسی بسياری از مساجد و مدارس حاضر شد و فقه و حديث و تفسير را نزد بزرگان چون شيخ شهاب الدين أحمد رملی شافعی و ملاحسين جرجانی و ملا محمد استرآبادی خواند و در معانی و بيان و اصول فقه و نحو و هندسه و هيئت و منطق و عروض و حديث و تفسير و قرائت و رياضيات به كسب فيض پرداخت.
شهيد ثانی نميپذيرفت كه پيروان يك مذهب فقط از معارف مذهب خود اطلاع داشته باشند و از معارف ساير مذاهب ديگر بيخبر باشند. او هميشه به گفتوگو و مباحثه دعوت مينمود. مناقشه شهيد ثانی با شيخ ابوالحسن بكری نمونهای از سعه صدر و روش باز شهيد ثانی است. او با تمام اطلاعات و پژوهشهايی كه پيرامون مذاهب گوناگون داشت هيچ گاه از اين همه دانش در دشمنی با مذهب خاصی استفاده ننمود.
پس از آن كه از علوم و معارف اسلامی توشهها گرفت و از شيوهها و مكاتب فكری گوناگون اطلاع حاصل كرد در سال 934 ه مناسك حج را به جای آورد و در سال 944 ه به كشور بازگشت. طالبان عالم از بازگشت او شادمان شدند و خانه او مملو از دانش جويان و طالبان ارشاد و راهنمايی شد. خانه او گنجايش اين كار را نداشت لذا مسجدی بنا نمود.
خوب است اشاره شود كه او از سال 933 ه نشانههای اجتهاد را در خود احساس نمود و قدرت استنباط وی آشكار گرديد و در حالی كه 33 سال بيشتر نداشت مردم برای تقليد به ايشان مراجعه مينمودند.
سفر را دوست داشت و به سواركاری اشتياق داشت و با نفس خويش جهاد مينمود. در سال 946 ه از دوستان خود دل كند و قصد زيارت ائمه(ع) عراق را نمود. ميگويند در اين مسافرت افرادی از جاهای گوناگون و دارای اديان مختلف همراه او بودند. بعضی از ايشان دشمن شيعه بودند. ولی شهيد ثانی توانست با حكمت و رفتار عالی خويش آنها را به خود مايل كند و آن چنان صفا و صميميتی بين آنها ايجاد شد كه در نماز نيز او را همراهی ميكردند. بدين ترتيب يك دشمن تبديل به دوست شد.
بيت المقدس جايگاه ويژهای در قلب و روح او داشت. چرا كه قبله اوّل و حرم دوّم مسلمانان به شمار ميرفت. در نيمه ذيالحجة 948 ه به زيارت بيت المقدس رفت و در آنجا با شيخ شمس الدين بن أبيلطف مقدسی ديدار نمود و بخشی از صحيح بخاری و صحيح مسلم را نيز او خواند و اجازه كلی از او دريافت نمود، سپس به جبع بازگشت و تا سال 951 ه در آنجا به مطالعه و يادداشت مشغول شد.
سفر به قسطنطنيه
شهيد برای ديدار با بعضی از مسؤولان بزرگ به قسطنطنيه سفر كرد. معمولاً در آن زمان رايج بود هر كسی كه ميخواست برای ديدار با مسؤولان دولتی به آستانه برود، بايد معرفی نامهای از حاكم منطقه بگيرد. در آن دوره، قاضی صيدا فردی معروف به شامی بود. شهيد ثانی برای گرفتن معرفی نامه به او مراجعه ننمود و با استفاده از نوشتههای عقلی و فقهی و تفسيری خود به معرفی خويش پرداخت. قاضی عسكر بدون اينكه معرفينامه قاضی صيدا را بخواهد به معرفی خود شهيد ثانی اكتفا نمود. اين مسأله نشان ميدهد كه شهيد ثانی توانسته بود احترام رهبران و بزرگان آستانه را برانگيزد. وقتی آنان از جايگاه علمی شهيد ثانی اطلاع يافتند به او اجازه دادند هر مسؤوليت يا مدرسهای را كه ميخواهد انتخاب كند و شهيد ثانی مدرسه نوريه بعلبك را برای تدريس برگزيد و در اين مدرسه به شيوه مذاهب گوناگون و از جمله مذهب شيعه شروع به تدريس نمود. با توجه به اين مسأله ميتوانيم پی ببريم كه سلطان عثمانی مذهب شيعه را به صورت رسمی به رسميت پذيرفته بود و از سوی ديگر در مييابيم كه شهيد ثانی بر ساير مذاهب اسلامی ديگر احاطه تدريسی و مباحثاتی داشت. اين مسأله احترام او را افزونتر كرد و دايره تحركات علمی او آن چنان گسترده گشت كه تمام جامعه اسلامی آن روز را در بر گرفت. اين مسأله باعث حسادت بدخواهان گرديد.
پيش از اينكه شهيد ثانی به مدرسه نوريه بازگردد، شوق سفر وجود او را فراگرفت زيرا ميدانست كه در سفر ميتواند به تواناييهای خود بيفزايد و تجربيات خود را پختهتر سازد و روش خود را در نگارش عمق ببخشد. از اين رو با قلمی متعادل و مطمئن شروع به نگارش كرد. از اين رو نگارش او از دقت و منطق والايی برخوردار گرديد. پس به شهرهای گوناگون سفر كرد و با علمای آن ارتباط گرفت. از كوچكترين ويژگيهای اين شهرها چشمپوشی نكرد و تمام آنها را يادداشت نمود. اين سفر نه ماه به طول كشيد.
سپس به عراق رفت و شهرتش شهرهای عراق را نيز فراگرفت و مردم از طبقات گوناگون به ديدارش ميآمدند. در سال 952 ه سامراء را زيارت كرد و قبله مسجد كوفه را دقيق كرد و طبق اجتهاد خود در آن نماز گذارد و مردم نيز از او پيروی كردند.
در نيمه صفر سال 953 ه به بعلبك بازگشت و شروع به تدريس بر مبنای مذاهب پنجگانه اسلامی نمود. در عين حال به ارشاد و راهنمايی و برآورده ساختن نيازهای مردم و برپايی امور دينی نيز ميپرداخت. با وجود شهيد ثاني، بعلبك به يك مركز علمی تبديل شد. سپس شهيد ثانی دوباره راه جبع را در پيش گرفت و به نگارش و تأليف مشغول گشت.
رنجها و مشكلات شهيد ثاني
شهيد ثانی به مشكلات و رنجهای بسياری مبتلا گرديد. خود ايشان در اين باره ميگويد: «آن چنان دچار تنگنا شدهام كه با وجود سن زيادم مجبورم خودم نيازمنديهای خود را از بازار بخرم. اين علاوه بر كارهای خانه است. با اين كه چهل و هشت سال از عمرم گذشته است، شبانه روز به نگارش و تأليف مشغول هستم و كمككاری جز خداوند ندارم.»
روز خود را به تدريس و برآورده كردن نياز مردم و شب را به جمعآوری هيزم و حفظ آبرو ميگذارند. با اين همه در نقل و برداشت دقيق و در طرح موضوعات و ژرفای نظريات سرآمد بود. فتاوايش پخته و كمتر كسی در تدريس مثل او موفق بود. در مطالعه سعيای بليغ داشت و در اثر مسافرتهای بسيار دانشی افزون گرد آورده بود.
شهادت شهيد ثاني
پيرامون شهادت ايشان نظرات فراوانی نقل شده است. بعضيها ميگويند علّت شهادت ايشان اين بود كه دو نفر برای قضاوت نزد ايشان آمدند و شهيد ثانی به نفع يكی از آن دو حكم نمود. طرف محكوم نزد قاضی صيدا رفت و نگرفتن معرفی نامه توسط شهيد ثانی را هنگام سفر به قسطنطنيه به او ياد آور شد.
بعضی ديگر علّت شهادت ايشان را سخن چينی گروهی از اهل سنّت نزد رستم پاشا وزير اعظم سلطان سليمان ميدانند. بدگويی و سخن چينی از ايشان آغاز گرديد. فشار بر شهيد ثانی فزونی گرفت و مورد احاطه جاسوسان و خبرچينان واقع شد. خبرچينی كردند كه بسياری از علمای شيعه نزد او رفت و آمد ميكنند و كتابهای اماميه را نزد او فرا ميگيرند و هدف ايشان نشر و گسترش تشيع است كه از نظر حكومت عثمانی خطری برای آن به شمار ميآمد. نتيجه اين شد كه وزير شيخ را به آستانه طلبيد. در آن زمان شهيد ثانی در مكه بود و پيش از آن شهيد ثانی را به دربار سلطان سليمان برسانند در راه به شهادت رساندند.
تأليفات شهيد ثاني
شيخ شهيد تأليفات بسياری دارد كه علوم و معارف گوناگونی را در برميگيرد:
1- شرح الإرشاد: شامل سخنرانيهای معروف ايشان است كه از فصاحت و بلاغت بسياری برخوردار است و با قدرت تمام به عرصههای فرهنگی عصر خود پرداخته است. اين نوشتهها از دقت بسياری برخوردار بوده و علوم و معارف گوناگون بشری را در بر ميگيرد.
2- شرح اللمعة الدمشقية: شرح گرانسنگ شهيد ثانی بر كتاب فقهی شهيد اوّل است. اين كتاب در بين كتب فقهی از جايگاه والايی برخوردار است. اين شرح همواره مورد توجه علمای احكام بوده است و شرحهای بسياری بر آن نوشته شده است.
3- مسالك الأفهام فی شرح شرائع الاسلام: شرحی بر شرائع محقق حلّی است و در هفت جلد به چاپ رسيده است.
4- روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان علامه حلّي، اين كتاب در حوزه فقه استدلالی پيرامون طهارت و صلاة ميباشد.
5- شرح الفية شهيد اول: اين كتاب شامل هزار واجب در نماز است.
6- شرح نفلية شهيد اول: اين كتاب در شرح مستحبات نماز است.
7- رسالهای در تشويق به نماز جمعه.
8- مناسك حج و عمره.
9- رسالهای در ميراث زوجه.
10- رسالهای در عدم تقليد از مجتهدين از دنيا رفته.
11- تمهيد القواعد الأصولية لتفريغ الأحكام الشرعية: شامل صد قاعده أصولی و مثالهای آنها در زبان عربي. ايشان منظومهای در نحو نيز دارد كه خود شهيد ثانی ميگويد در نوع خود يگانه است.
12- حقائق الايمان: بحثی در معنای ايمان در اسلام است. در اين كتاب شهيد ثانی به بعضی از شبهات پاسخ ميدهد، سپس به اصول دين پرداخته و در موضوع امامت به بحث بيشتری ميپردازد.
13- البداية فی سبيل الهداية: در اين كتاب شهيد ثانی به قواعد و موارد ديگر ميپردازد.
14- الدارية: رسالهای كم حجم در علم دارية.
15- كشف الريبة عن احكام الغيبة: در اين كتاب به مسائل مورد ابتلای مردم ميپردازد.
16- مسكن الفؤاد عن فقد الأحبة والأولاد: علّت تصنيف اين كتاب توسط شهيد ثانی اين است كه بيشتر فرزندان ايشان از دنيا رفتند و فقط شيخ حسن برای ايشان باقی ماند. در اين كتاب شهيد ثانی خود و كسانی را كه به چنين مصيبتی گرفتار شدهاند تسلّی ميدهند.
17- منية المريد فی آداب المفيد و المستفيد: در اين كتاب كوچك شهيد ثانی تمام آن مواردی را كه آموزگار و شاگرد از نظر اخلاق نيكو و ويژگيهای پسنديده بايد داشته باشند و وظايف قاضی هنگام قضاوت و مفتی هنگام فتوا دادن به اختصار بر ميشمارد.
اين كتاب دريچهای به دنيای آموزش و تربيت است، در اين كتاب شهيد ثانی نظريه تربيتی متكاملی را پيرامون ابعاد گوناگون معرفتی آموزگار و شايستگيها و بايستگيهای دانشآموز ارائه ميدهد.
شهيد ثانی توصيه ميكند كه آموزش بايد تدريجی باشد. آموزگار از مواد آموزشی گوناگون استفاده كند و از شيوههای گوناگونی برای نفوذ به قلب دانشآموز بهرهگيری نمايد.
شهيد ثانی به معلم توصيه ميكند كه وقار و زيبائی خود را حفظ كند. اين مسأله باعث ميشود كه دانشآموز علم را بهتر فرا گيرد و احترام او را به استاد برانگيزد. معلّم نبايد از دغدغههای معيشتی دانشآموز خود غافل باشد و در حد توان به رفع نيازهای اقتصادی دانشآموز همت گمارد.
شعر
عليرغم تمامی گرفتاريها و مشغوليتهايی كه شهيد ثانی داشته است به شعر نيز توجه داشته است: وقتی به زيارت پيامبر اكرم (ص) رفت چنين گفت:
صلاة و تسليم علی أشرف الوری و من فضله ينبو عن الحد و الحصر
و من قد رقی السبع الطباق نبعله و عوّضه الله البراق عن المهر
و خاطبه الله اسعلی بحبّه شفاهاً و لم يحصل لعبد و لا حر
عدولی عن تعداد فضلك لائق يكل لسانی عنه في النظم و الشعر
....
و من عادة العرب الكرام بوفدهم اعادته بالخير و الجر و الوفر
فحقق رجائی سيدی فی زيارتی نبيل منای و الشفاعة فی حشري