بسم الله الرحمن الرحیم
3 جمادی الثانی 1440 هـ برابر با 19 بهمن ۱۳۹۷ هـ و ١/٢/٢٠١٩ م
مطالب مهم خطبه اول: رنجهای زهرا(س) / مقابله و اعتراض.
مطالب مهم خطبه دوم: آیا این دولت، دولت کار است؟ / موضع واحد در برابر دشمن / برگزاری نشست برای تحکیم روابط / تداوم محاصره غزه / سالروز پیروزی انقلاب اسلامی.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» صدق الله العظيم.
در دستان پدرش پیامبر خدا پرورش یافت و از چشمهسار زلال او سیراب گشت؛ بنابراین شخصیت او ویژگی شخصیت پیامبر را گرفت و روحش با روح پیامبر در هم آمیخت و در نتیجه اخلاق او اخلاق پیامبر شد، عبادت او عبادت پیامبر شد، رضایت او رضایت پیامبر شد، سرور او سرور پیامبر شد، اندوه او اندوه پیامبر شد و اذیت او اذیت پیامبر گردید. او فاطمه دختر محمد(ص) است که امروز سوم جمادی الثانی، بنا به روایتی که وفات آن حضرت را نود و پنج روز بعد از رحلت پیامبر خدا(ص) میداند، سالروز رحلت جانسوز اوست.
رنجهای زهرا(س)
سالروز وفات حضرت زهرا(س) یکی از مناسبتهایی است که ارتباط ولایی با ایشان را به خاطر جایگاهی که نزد خداوند داشت، در اعماق وجود محبانشان عمق میبخشد. چون آن حضرت به مقامی رسید که خداوند به خاطر رضایت او راضی میشود و به خاطر خشم او، خشمگین میگردد. چون او پاره تن پیامبر خدا بود و لقب ام ابیها را از آن حضرت به دست آورده بود. به خاطر دردها و رنجهایی است که بعد از رحلت پیامبر خدا تحمل کرد و ستمهایی که بر او رفت. آن چه این حزن و اندوه را عمیقتر میکند، این است که او خود از این ظلمها و ستمها سخن گفته است.
فاطمه زهرا(س) از اتفاقات روز سقیفه که در آن تصمیم گرفته شد علی(ع) از خلافت دور شود، ناراحت شد. او میدید که در برابر چشمان او انحراف صورت گرفته است. آن هم در شرایطی که فقط چند روز از رحلت پیامبر خدا سپری شده بود. همان پیامبری که میفرمود: «من كنت مولاه فعليّ مولاه، اللّهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله».
حضرت زهرا(س) از این که از زمین فدک(ارثی که از پدرش برای او به جای مانده بود) محروم شده بود، ناراحت بود. این امر به آن اندازه که باعث آزار شخص او شده بود، ارزش مادی نداشت. این تصور را ایجاد کرده بودند که او با گفتههای پدرش مخالفت کرده است. حدیثی را از پدرش نقل کرده بودند که او هیچگاه نشنیده بود. با این که این حدیث فقط در مورد او کاربرد داشت: «نحن معاشر الأنبياء لا نورِّث» یا این که او خواهان چیزی است که حق او نیست. در حالی که این کار از دختر پیامبر خدا بعید است.
آن چه بیش از همه باعث آزار و اذیت آن حضرت شد، سکوتی بود که بر جامعه اسلامی حاکم شده و به بروز این حوادث منجر گردیده بود. حضرت زهرا(س) خطر تداوم این روند را احساس کرده بود.
مقابله و اعتراض
در ازای این همه درد و رنج، زهرا(س) باید موضع قاطعی اتخاذ میکرد. پس چه کرد؟
اول – با صدای بلند در مسجد پدرش و در برابر همه مسلمانان و در برابر کسی که او را از حقش بازداشته بود، با دلایل قرآنی نظرات خود را درباره ارث بیان داشت: «أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبیقُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِیَعْقُوبَ» وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ» وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ» وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ» وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند؟ اى پسر ابی قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و من از ارث پدرم محروم باشم. امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر میاندازید، آیا قرآن نمیگوید «سلیمان از داود ارث برد» و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد» و فرمود: «و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگراناند» و فرموده: «خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مىکند که بهره پسر دو برابر دختر است» و مىفرماید: «هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران» و شما گمان مىبرید که مرا بهرهاى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیهاى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا میگویید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمیبرند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمیدانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟» همان کسی که فرموده بود: «علَّمني رسول الله ألفَ باب، كلّ بابٍ يفتح ألف باب؛ پیامبر خدا هزار باب علم به من آموخت که از هر بابی، هزار باب دیگری گشوده میشد.» در این خطبه حضرت زهرا(س) دلایل منطقی بسیاری وجود داشت.
دوم – در جمع زنان مهاجرین و انصار سخنرانی کرد و توسط آنان برای مردان مدینه پیام فرستاد که در موضوع خلافت سکوت اختیار کرده بودند. از این رو خطاب به آنان فرمود:
«اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ؛ به خدا، در حالی صبح کردم که از دنیای شما متنفرم، مردان شما را دشمن میشمارم و از آنان بیزارم.» سپس فرمود: «وَ مَا الَّذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِي الْحَسَنِ؟ نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْاَتِهِ وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِي ذاتِ اللهِ؛ آنان چه ایرادی بر ابوالحسن داشتند؟ والله آنان بر شمشیر برنده او ایراد میگرفتند و بیاعتناییاش در برابر مرگ در میدان نبرد و قدرت او در جنگجویی و ضربات در هم شکنندهاش بر دشمن!» و سخن خود را این چنین به پایان برد: «فيا حسرةً عليكم، وأنَّى لكم وقد عُمِّيتْ عليكم، أنلزمكموها وأنتم لها كارهون؛ اسفا بر شما، چگونه امید نجات دارید در حالی که حقیقت بر شما مخفی مانده و از واقعیتها بیخبرید؟! آیا ما میتوانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور کنیم با این که شما کراهت دارید؟».
سوم – به خاطر اعتراض سیاسی، وصیت کرد که مخفیانه دفن شود و کسانی که به او ستم کردهاند بر جنازه او حاضر نشوند. میخواست این امر شاهدی باشد بر ظلمی که به او رفته است. میخواست با این کار اعتراض خود در برابر کسانی را که به او ستم کردهاند، جاودانه نماید. میخواست منطق عدم سکوت در برابر ظلم و انحراف را نهادینه کند و این که نباید حق بمیرد و از میان برود.
ولی در تمام این صحنههای دردناک و اعتراضی مداوم، فاطمه(س) با حکمت، خردورزی و دینمداری خود، نسبت به تمام خطراتی که در انتظار اسلام بود، آگاهی داشت. کسانی را میدید که منتظر نزاع داخلی در جامعه اسلامی نشستهاند تا این دین را از بین ببرند. او حرفهای ابوسفیان را شنیده بود که نزد امام علی(ع) آمد تا او را تحریک کند و از آب گلآلود برای خود ماهی بگیرد. گفته بود: «يا أبا الحسن، أبسط يدك حتى أبايعك. والله، لئن شئت لأملأنّها عليه خيلاً ورجالاً؛ ای اباالحسن! دستت را بده تا با تو بیعت کنیم. اگر بخواهی مدینه را از اسب و مردان رزمی پر میکنم.» البته امام علی(ع) این پیشنهاد او را رد کرد و فرمود: «إنك والله ما أردت بهذا إلا الفتنة وإنك والله طالما بغيت الإسلام شرا لا حاجة لنا في نصيحتک؛ تو از اين کارها جز فتنه چيز ديگرى نمىخواهی و مدتى است طولانى که با اسلام به بدى رفتار کردهاى و ما احتياج به خيرخواهى تو نداريم».
زهرا(س) میدانست که اسلام نوپاست و هر نوع تحول نابجا ممکن است همه موفقیتها و دستاوردهای پیامبر خدا را از بین ببرد. از این رو اهتمام داشت که اختلافات در حد همین اعتراضات و قدرت منطق او باقی بماند و نمیخواست که این اختلافات به فتنه و تنش درونی جامعه اسلامی تبدیل شود.
حضرت زهرا(س) میتوانست به عنوان دختر پیامبر، مردم را تحریک کند، افکار عمومی را بسیج نماید و بر دامنه تقابل بیفزاید، ولی تصمیم گرفت در کنار علی(ع) باقی بماند که فرموده بود: «لأسَلِّمَنَّ ما سَلِمَت أمور المسلمين، ولم يَكن فيها جَور إلا عَلَيَّ خاصَّة؛ تا زمانی که امور مسلمانان به سامان است و جز بر من بر کس دیگری ستمی نیست، من نیز در صلح و سازش هستم.» زهرا و علی(ع) تمام صحنه و مصالح بالاتر را میدیدند. از این رو در آن شرایط حساس، بین حالت مطلوب و وضعیتی که ممکن است همه چیز را دگرگون کند، تفکیک قائل شدند.
ما نیز باید به روش تعامل حضرت زهرا و علی(ع) اقتدا کنیم. از پیروان همه مذاهب انتظار میرود که چنین کاری کنند تا بتوانیم همه جریانهایی را که دانسته یا ندانسته کاری میکنند که اختلافات به بروز تنش و انفجار جامعه اسلامی منتهی شود مهار کنیم. چون نتیجه آن چیزی جز ویرانی، خرابی و تباهی نیست.
با این موضعگیری حضرت زهرا(س) میخواست این روش را مورد تأکید قرار دهد که در زمان اختلاف، هر کس باید اعلام موضع کند، اما باید نسبت به فتنه و فتنه افروزان بر حذر بود.
ما نیز وقتی از ضرورت عدم بروز انسداد در فضای عمومی جامعه اسلامی سخن میگوییم، نمیخواهیم این گرفتگی و انسداد وارد محیط دوستداران حضرت زهرا(س) شود. نمیخواهیم وجود اختلاف در برخی جزئیات، باعث بروز نزاع و تنش شود. چون نگرانی ما این است که هر زمان این مناسبت نزدیک میشود، برخی از تنش افروزان این مناسبت را از قداست و نقش بایسته آن خارج کنند.
از این رو همان طور که بارها تأکید کردهایم اختلاف نظر و تعدد آراء پیرامون حادثه شکسته شدن پهلو یا هر موضوع دیگر مرتبط با حضرت زهرا(س) هر چه باشد چیز تازهای نیست. همیشه در میان علماء، مورخان، پژوهشگران و محققان چنین بحثهایی وجود داشته و خواهد بود. ولی این موضوع نباید باعث تفرقه، تعصب ورزی و تهمت زنی شود.
ما میخواهیم که اختلافات ما در مسائل تاریخی، اعتقادی و فقهی، با منطق علمی مورد پردازش قرار گیرد. باید درستی روایات بررسی شود. باید سیاق و شرایط اجتماعی و سیاسی این روایات در نظر گرفته شود. بحثهای علمی بهترین جا برای پرداختن به این مسائل است. باید دلایل دیده شوند. باید با روش علمی اخلاق محور و تقوا این مسائل مورد بررسی قرار گیرند. این اختلافات نباید سبب تفسیق، گمراه انگاری، سب و لعن دیگران شود و این مباحث از چارچوب و ادب اختلاف خارج شود.
در پایان باید عرض کنم که ما میخواهیم آموزهها، طهارت، صفا، خلوص، رسالت، جهاد و فداکاری حضرت زهرا(س) وارد همه عرصهها شود. فرزندی، همسری، مادری، شادی، دردمندی و حزن او باید الگوی ماباشد. در این صورت حضرت زهرا(س) همیشه در باور، خرد و قلب ما در طول زمان حضور خواهد داشت؛ اما همه اینها به این بستگی دارد که چگونه زهرا(س) را معرفی کنیم و چگونه با مناسبتهای او برخورد نماییم.
سلام بر زهرا، روزی که به دنیا آمد. روزی که به جوار پروردگارش پر کشید و روزی که باز در برابر خداوند خود قرار خواهد گرفت تا آن چه را به او وعده داده شده است دریافت دارد: «فَوَقَاهُمُ الله شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيراً».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر وصیت نمود. به او فرمود: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ؛ مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى كه رعيت بر دو گروهاند: يا برادر دينى تواند، يا انسانهایی مانند تو كه خطاهايى از آنان سر مىزند، علل گناهى بر آنان عارض مىشود و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز مىكند. پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو هست و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده، خداوند كفايت امور رعیت را از تو خواسته و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده. خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده كه تو را تحمّل كيفر او نيست و از عفو و رحمتش بىنياز نیستی.»
امام علی(ع) با این فرازها در وصیت و نگاه خویش به حاکم میخواهد توجه ما را به نوع رابطه مطلوب میان حاکم و مردم یا میان مسئولان و افراد تحت مسئولیتشان جلب نماید. او میخواهد که فرد حاکم دارای قلبی مهربان باشد و با دید محبت و مهربانی به افرادی که عهدهدار امورشان شده است نگاه کند. او باید خود را خادم مردم و عهدهدار امورشان بداند. حتی اگر از نظر دین، مذهب و نظر با آنان اختلاف دارد. چون هر گونه اهانت به مردم به منزله اهانت به خداوند است که او را عهدهدار مردم قرار داده است.
ما به حاکم و مسئولی نیاز داریم که دارای این ارزشها باشند. ارزشهایی که باعث ترقی و بهبود زندگی میشوند. به این ترتیب از قدرت بیشتری برای مقابله با چالشها برخوردار خواهیم شد.
آیا این دولت، دولت کار است؟
از لبنان آغاز میکنیم که بعد از تشکیل دولت، موفقیت آن در صدور بیانیه وزیران تا به دست آوردن رأی اعتماد وارد مرحله تازهای شده است. ما مانند همه لبنانیها انتظار داریم که سریعاً آستین همت را بالا بزند و همانطور که وعده داده، دولت کار باشد. چون با موضوعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دشواری روبروست که زیاد هم هستند.
ما به خوبی از سنگینی و دشواری چالشهایی که فراروی این دولت قرار دارد، آگاه هستیم و از آن کسانی نیستیم که بیش از توان دولت بار روی دوش آن میگذارند و نه از کسانی که فقط به ذهنیت عیبجویی به این قضیه میپردازند.
دولت اگر به پیام تصویری که بر اساس آن تشکیل شده است عمل کند، میتواند به مسئولیتهای خود در ازای شهروندان خود عمل کند و کاستیهایی را که به خاطر تأخیر در تشکیل دولت ایجاد شده است، جبران نماید. این دولت باید دولت وحدت ملی باشد. دولتی به دور از رقابتها، سهمیهبندیها و توطئهها. دولتی در آن همه روی خدمت به مردم این کشور و رهایی آنها از درد و رنج توافق داشته باشند. نه دولتی که در آن هر کس برای طایفه، مذهب یا موقعیت شخصی خود و به ضرر کشور، تلاش کند.
ما این دولت را رها نمیکنیم و نحوه عملکرد آن را مورد پیگیری، مراقبت و بازخواست قرار خواهیم داد. چون این کشور تاب تحمل تداوم سیاستهای نادرستی که مردم این کشور را ویران کرده است، ندارد. مردم نمیتوانند بیش از این درد و رنج را تحمل کنند. وعدههای بسیار درباره مبارزه با فساد، حل بحران برق و تلاش برای برطرف کردن آلودگی آب رودها و زبالهها خسته شدهاند. آنها عمل میخواهند نه حرفهای بدون عمل.
ای مسئولان! وظیفه شما این است که به مردم ثابت کنید که تصویر تکراری دولتهای قبلی نیستید. همان دولتهایی که شما به عنوان جریانهای سیاسی یا فرد در آنها حضور داشتید و در بسیاری از مسئولیتهای محوله شکست خوردید؛ اما این بار ثابت کنید که در ایجاد تغییر جدی هستید. در غیر این صورت بترسید از خشم مردمی که بارها گزیده شدهاند و امکان ندارد که بار دیگر گزیده شوند.
موضع واحد در برابر دشمن
در همین زمان، دشمن صهیونیستی به صحنه برگشته است. دشمنی که تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی خود را متوقف نکرده است و این بار با حفاری در نزدیکی آبهای منطقهای لبنان به ثروتهای نفتی لبنان چنگ انداخته است. این مسئله این ثروت را تهدید میکند.
در این باره، ضمن تقدیر از صداهایی که برای نشان دادن اعتراض در برابر این تجاوز و پیامدهای آن بلند شدند، از دولت میخواهیم که در برابر این تجاوز موضع واحدی اتخاذ نماید و به این مسئله در عرصههای مختلف بپردازد. این امر نیازمند موضعگیری واحد داخلی، حفاظت از مؤلفههای قدرت لبنان و دست کشیدن از صحبت درباره سلاح مقاومت است.
برگزاری نشست برای تحکیم روابط
به نشست معنوی که اخیراً در امارات با حضور پاپ کلیسای ارتودوکس و امام الازهر و میثاق برادری انسانی حاصل از آن میپردازیم. این میثاق به پذیرش فرهنگ گفتگو و ضرورت همکاری روشی و ابزاری متقابل میان ادیان و عدالت در توزیع ثروتها فراخواند. این میثاق استفاده ابزاری از دین برای فتنه افروزی، جنگ افروزی و تنش آفرینی را محکوم کرد و تأکید داشت که ادیان هیچگاه پیامآور جنگ، باعث احساسات کینه توزانه، دشمنی و تعصب یا تحریک کننده خشونت و خونریزی نبودهاند. میثاق بر همگرایی گسترده در زمینه ارزشهای معنوی انسانی و اجتماعی مشترک برای مبارزه با انحرافات اخلاقی و ظلم فزاینده در دنیا تأکید داشت.
ما این نشستها را مهم میدانیم. چون باعث تقویت رابطه اسلام و مسیحیت برای مقابله با دعوت به خشونتهایی میشود که به نام اسلام و مسیحیت صورت میگیرند. این خشونتها به سیمای ادیان آسیب میزنند و وحدت جوامع و کشورها را مورد تهدید قرار میدهند. همه باید در برابر ظلمی ایستادگی کنند که ملتهای تحت ستم دنیا از آنها رنج میبرند.
تداوم محاصره غزه
در این میان نباید حوادثی را که در فلسطین اشغالی روی میدهند فراموش کنیم. محاصره غزه ادامه دارد و فلسطینیان از ناحیه دشمن در تنگنای شدید قرار دارند. دشمنی که به خاطر تفرقه موجود در دنیای عرب و جهان اسلام و مجادلات دوامدار میان گروههای فلسطینی خود را در آرامش میبیند. داریم میبینیم که دشمن به فشارهای امنیتی و اقتصادی خود علیه مردم فلسطین ادامه میدهد و تحت فشار قرار دادن حقوق خانوادههای شهدا و دیگران از آخرین فشارهای دشمن است. دشمن میکوشد فضای پارلمان صهیونیستی را آماده کند تا دو میلیون یهودی را در کرانه غربی اسکان دهد.
در عین حال که برای اعراب و مسلمانان تأکید میکنیم که به مسئولیتهای خود در ازای مردم فلسطین عمل کنند و با دادن تمام ابزارهای لازم برای مقابله با تجاوز و ظلم دشمن از آنها پشتیبانی نمایند، از همه گروههای فلسطینی میخواهیم که به سیاست گفتگوی داخلی، آشتی و دوری از سیاست چنددستگی و تفرقه بازگردند. چون تفرقه باعث میشود که دشمن همه را مهار کند و قضیه فلسطین را در تنگنای دشوار و خطرناک قرار دهد.
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی
در خاتمه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به مردم و رهبری ایران تبریک و تهنیت عرض میکنیم. انقلابی که تخت استبداد را سرنگون کرد و در کنار ملتهای مظلوم و تحت ستم خصوصاً آرمان فلسطین ایستاد و از این بابت تحریمها و محاصرههای بسیاری را تحمل نمود.
از این رو از ملتهای عربی و اسلامی میخواهیم که به سوی این کشور دست دوستی دراز کنند، همانطور که این کشور نیز برای همگرایی بیشتر و تلاش برای مقابله با چالشهای فراروی خود به سویشان دست دوستی دراز کرده است.