7 ربيع الثانی 1440 هـ برابر با 23 آذر ۱۳۹۷ هـ و 14/١٢/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: داستان زره / تبرئه یهودی مظلوم / مبانی حفظ جامعه / حفظ کرامت انسانی / عدالت برای همه / چه کسی از مظلومان حمایت میکند؟
مطالب مهم خطبه دوم: خطر فروپاشی / دشمن، لبنان را تهدید میکند / قهرمانی در برابر دشمن / پرونده یمن.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى میفرماید: «وَمَنْ يَکسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِين» صدق الله العظيم.
داستان زره
در شأن نزول این آیه آمده است که زره یکی از اصحاب پیامبر خدا از قبیله اوس دزدیده شد. او یکی از افراد قبیله خزرج به نام بشیر بن ابیرق را متهم به دزدی کرد. صاحب زره برای شکایت نزد پیامبر خدا رفت تا حق او را بگیرد و زره را به او باز گرداند.
وقتی دزد فهمید که قضیه دارد روشن میشود و خبر به پیامبر خدا رسیده است، زره را به خانه یکی از یهودیان مدینه انداخت و از قبیله خود خواست که نزد پیامبر خدا بروند و به بیگناهی او شهادت بدهند. آنان نیز نزد پیامبر خدا رفتند و اظهار داشتند: یا رسول الله! پیش شما آمدهایم تا ظلمی را از ما دفع نمایید. فردی از قبیله ما به ناحق متهم به دزدی شده است. در حالی که دزد فردی یهودی است. از شما میخواهیم که از این فرد دفاع کنید. چون اگر خداوند به واسطه شما از او دفاع نکند، آبرویش میرود.
بعد از این که پیامبر خدا دستور داد که قضیه زره روشن شود، مسلمانان دریافتند که زره در خانه فرد یهودی است. به این ترتیب پیامبر نیز فرد یهودی را متهم دانست و رأی به بیگناهی بشیر داد و قضیه را برای همه مسلمانان تبیین کرد.
طبیعی است که پیامبر خدا چنین حکمینماید. چون پیامبر خدا در امر قضاوت در میان مردم، بر اساس ادله ارائه شده از سوی دو طرف اختلاف یعنی مدعی و مدعی علیه قضاوت مینماید. از این رو میفرمود: «إنما أقضي بينکم بالبيِّنات والأيمان، وَلَعَلَّ بَعْضَکمْ قد يَکونَ أَلْحَنَ بحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ؛ فأَقْضِي لَهُ بِنحْوِ مَا أَسْمَعُ، فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ بحَقِّ أَخِيهِ، فَإِنَّمَا أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ؛ تنها من در میان شما طبق گواهی گواهان و سوگندها دادرسى میکنم و [چه بسا باشد که] برخى از شما از برخی دیگر بهتر دلیل میآورد؛ بنابراین، هر فردى که من از مال برادرش چیزى را براى او [به واسطه بیّنه یا سوگند دروغ] جدا کنم، تنها براى او با آن، قطعهای از آتش جدا کردهام.»
تبرئه یهودی مظلوم
اما برای روشن شدن حقیقتی که بر آن حضرت پوشیده مانده بود، این آیه کریمه نازل شد: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْک الْکتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاک اللهُ وَلَا تَکنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيم».
این آیه برای این نازل شد تا اثبات نماید پیامبر خدا برای این آمده است تا به حق و عدالت حکم نماید و امکان ندارد که از دزد و خائن به امانت دفاع کند. حتی اگر از نزدیکترین افراد به او باشد. این آیه برای روشن کردن رسوایی این جرم، سرانجام کسی را که بیگناهی را متهم نماید و همه کسانی را که به آبروی انسانی که گناهی مرتکب نشده یا از روی خطا مرتکب شده است، بیان نمود: «وَمَنْ يَکسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِين».
بعد از این پیامبر خدا از مسلمانان خواست که برای نماز صبح در مسجد جمع شوند تا آنچه را که از طرف خداوند متعال به او وحی شده است، خبر دهد. این حکم برای مسلمانان مایه شگفتی شد. چگونه امکان دارد آیات الهی برای تبرئه فردی یهودی از گناه تهمت نازل شود. حال آن که فرد محکوم، مسلمان است؟ شاید این قضیه باعث میشد که یهودیان نیز از این قضیه به نفع خود بهرهبرداری کنند، اما ایمان آنان به دین اسلام و پیامبر خدا افزوده شد. چون برایشان روشن شد که نزد او به هیچ کس ستم نمیشود.
این موضع پیامبر، فرد یهودی را تکان داد. از این رو به سرعت نزد پیامبر خدا اسلام آورد و گفت: أشهد أن لا إله إلا الله و این که تو به حق رسول خدایی.
در تاریخ آمده است که با نزول این آیه کریمه، بشیر به جای وارد شدن از باب توبه که خداوند با آیه «وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحِيم» برای او باز کرده بود، مدینه را ترک کرد و به مشرکان قریش پیوست و مرتد شد. سپس این آیه درباره او نازل شد: «وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِير».
مبانی حفظ جامعه
قرآن کریم با این آیات کریمه نمیخواهد صرفاً به وقایعی که در زمان پیامبر خدا اتفاق افتاده است بپردازد. بلکه از این راه میخواهد به اصول و مبانی لازم برای یک جامعه ایمانی و اسلامی بپردازد و اصول و مبانی آن را تبیین نماید.
حفظ کرامت انسانی
اصل اول – حفظ کرامت انسانی در جامعه است؛ بنابراین اسلام اجازه نمیدهد که تحت هر عنوانی کرامت انسانی از بین برود یا خدشهدار شود. یکی از مهمترین مواردی که نشانه حفظ کرامت انسان است، افترا نبستن به انسان با هدف مخدوش کردن چهره و انداختن او از دید مردم است.
متأسفانه چنین رفتاری را در جامعه خود بسیار میبینیم. کسانی را میبینیم که سیمای مخالفان دینی، مذهبی و سیاسی یا کسانی را که مزاحم یا رقیب خود تلقی میکنند مخدوش مینمایند. کارهایی را که انجام ندادهاند یا حرفهایی را که نگفتهاند به آنها نسبت میدهند یا این که سخنانشان را از سیاق خارج میکنند یا حرفهایشان را تقطیع مینمایند یا این که آنها را ناشایست جلوه میدهند یا این که ویژگیها و نقشهای مثبت آنان را محو مینمایند.
قرآن کریم و احادیث شریف نسبت به در پیش گرفتن این روش هشدار میدهند. خداوند میفرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اکتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِين».
در حدیث نیز آمده است: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ. هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مىرود، همچنان که نمک در آب، ذوب مىشود.»
باز هم در حدیث آمده است: «خمسٌ لا کفَّارةَ لهم الإشراک بالله، وقتل النفس التي حرَّم بغير الحقّ، والفرار من الزّحف، والبهتانِ؛ پنچ چیز است که کفاره ندارد. شرک ورزیدن به خداوند، کشتن نفس محترم به ناحق، فرار از جهاد و بهتان.» منظور از بهتان همان افترا بستن است.
در حدیثی از پیامبر خدا آمده است که فرمود: آیا بدترین شما را خبر ندهم؟ گفتند: آری ای پیامبر خدا. فرمود: «الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ، الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ، الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِبَ؛ آنها که به سخنچینی روند و در ميان دوستان جدايي افکنند و براي پاکان عیبها جويند.»
در حدیث آمده است: «مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَي تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّي يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيه؛ کسي که به مرد و زن مؤمني تهمت بزند و از آنچه در او نيست، سخن بگويد، خدا او را در قيامت در تلّي از آتش نگه ميدارد تا آنچه را درباره مؤمن و مؤمنه گفته ثابت کند.»
عدالت برای همه
اصل دوم – عدالت در جامعه ایمانی برای همه است. این طور نیست که برای برخی باشد و برای برخی دیگر نباشد. چون در نظر اسلام، عدالت متأثر از حب و بغض یا هوا و هوس به خاطر تفاوت در دین، مذهب و موضعگیری سیاسی نیست. عدالت تابع قدرت، ثروت و حاکمیت نیز نیست. چون عدالت بالاتر از همه اینهاست. این همان چیزی است که خداوند به آن دعوت کرده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا کونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ» سپس میفرماید: «فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِير» و میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا کونُوا قَوَّامِينَ للهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّکمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) چنین وصیت مینماید: «اُوصِيک بتَقوَى اللّه ِ في الغِنى و الفَقرِ و کلِمَةِ الحَقِّ في الرِّضى و الغَضَبِ و القَصدِ في الغِنى و الفَقرِ و بِالعَدلِ علَى الصَّديقِ و العَدُوِّ؛ تو را سفارش میکنم به تقوا داشتن از خدا در دارايى و ندارى و حقگویی در خشنودى و خشم و میانهروی در توانگرى و تهيدستى و دادگرى با دوست و دشمن.»
میبینیم که قرآن کریم از یهودی مظلوم در برابر مسلمان ظالم حمایت میکند. در حالی که علل بسیاری وجود داشت تا حکم به نفع مسلمان باشد:
علت اول – فرد یهودی که قرآن کریم از او دفاع مینماید، از یهودیانی بود که در مدینه به دشمنی پیامبر خدا و مسلمانان معروف بودند. همانهایی که هیچ فرصتی را برای توطئه چینی علیه مسلمانان از دست نمیدادند. تا جایی که این آیه دربارهشان نازل شد: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَکوا».
علت دیگر این بود که این آیه در محکومیت انصاری نازل شد که به پیامبر پناه دادند و او را یاری نمودند و با جان و مال خود از اسلام حمایت کردند. این اتهام ممکن بود به خاطر تعصبات قبیلهای و خانوادگی که در جامعه اسلامی نوخاسته آن زمان وجود داشت، به واکنش منفی انصار علیه پیامبر خدا بینجامد. نیز ممکن بود به ایجاد تنش دوباره میان اوس و خزرج که پیش از اسلام دشمنی پایداری میانشان بود، منجر شود. چون دزد از اوس بود و صاحب زره از خزرج.
بنابراین بنا به معیارهای سیاسی در آن زمان مصلحت نبود که این آیات نازل شود تا بیگناهی فرد یهودی و متهم بودن فرد مسلمان را بیان دارد. چون معیار اسلام و دین پیامبر بر اساس حق و عدالت بنا شده بود.
نباید از فاسدان دفاع کرد
اصل سوم – جامعه اسلامی نباید از خیانتکار در امانت، دزد یا تهمتزن دفاع کند. حتی اگر از نزدیکترین کسانشان باشند. برای روشن کردن اهمیت این موضوع، خداوند خطاب به پیامبر خدا میفرماید: «وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ الله لَا يُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِيم».
به کسانی که عاطفه باعث شده بود از متهم مسلمان دفاع کنند، میفرماید: «هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ الله عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَکونُ عَلَيْهِمْ وَکيل».
التزام به این رفتار باعث میشود که سارقان و فاسدان از رفتار خود دست بردارند. چون وقتی جامعه با آنان قطع رابطه نماید و آنان کسی را در کنار خود نبینند که اعمال و رفتارشان را توجیه کند، چیزی که امروز در جامعه ما دیده میشود و ما رهبران و شخصیتهایی را که دزدی و فساد میکنند و به منافع جامعه آسیب میزنند، بیگناه جلوه میدهیم، از کارشان دست میکشند.
خداوند به مانند جامعه این مسئولیت را به دوش ما نیز میگذارد. میفرماید: «وَلَا تَرْکنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النَّارُ».
از پیامبر خدا نیز روایت شده است: «إِذَا کانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ اَلظَّلَمَةِ وَ مَنْ لاَقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ کيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ؛ هنگامي که روز قيامت فرا ميرسد ندا دهندهای فرياد سر ميدهد کجا هستند ياوران ستمگران؟ کيست آن که ليقه در دوات آنان ريخته يا سرکیسهای براي آنان دوخته و يا مدادي براي آنان تراشيده، همه اينان را با آنان(ستمگران) محشور کنيد.» همان طور که علی(ع) به فرزندانش حسن و حسین(ع) فرمود: «کونا للمظلوم عوناً وللظالم خصماً؛ یاور مظلوم و دشمن ظالم باشید.»
چه کسی از مظلومان حمایت میکند؟
عزیزان! این آیات قرآن برای این نازل شد تا حق را به جایگاه واقعی آن باز گرداند و از مظلوم در برابر ظالم و از بیگناه در برابر متهم حمایت نماید. ولی بعد از این که نزول قرآن و وحی متوقف شد، آیا باید حقایق تباه شوند، مظلومان متهم گردند و ظالمان تبرئه شوند؟ خداوند از ما میخواهد که این مسئولیت را به عهده بگیریم. باید دعوتگران به عدالت باشیم، باید در قضاوتها و موضعگیریهای خود دقت کنیم تا بیگناهی را متهم نکنیم و به انسانی ستم ننماییم. فرقی ندارد که این انسان چه کسی باشد. نباید اجازه دهیم که کسی در حضور ما بیگناهی را متهم کند یا ظالمی را تبرئه نماید. باید مانند امام زین العابدین(ع) دعا کنیم: «اللّهمّ إني أعتذر إليک من مظلومٍ ظُلِم بحضرتي فلم أنصرْه؛ خدایا از تو عذر میخواهم از این که در حضور من به مظلومی ستم شده باشد و من او را یاری نکرده باشم.»
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام علی(ع) به ما توصیه نموده است: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَکثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ کتاباً مَوْقُوتاً أَ لَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا ما سَلَککمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّينَ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِالْحَمَّةِ تَکونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ وَ لَا قُرَّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَ لَا مَالٍ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّکاةِ؛ پايبند امر نماز شويد و بر آن محافظت نماييد و آن را زياد بخوانيد و به نماز به خداوند تقرّب جوييد، زيرا بر مؤمنين امرى واجب در اوقاتى معين است. آيا پاسخ اهل عذاب را نشنيديد زمانى که از آنان پرسيده مىشود: «چه چيز شما را به جهنّم آورد مىگويند: از نمازگزاران نبوديم.» نماز همچون ريختن برگ درخت گناهان را مىريزد و همچون بندى که باز گردد بند گناهان را مىگشايد. رسول خدا(ص) نماز را به چشمه آب گرمى که بر خانه انسان باشد و شبانه روزى پنج نوبت خود را در آن بشويد تشبيه کرده است، که آيا چرک و آلودگى در بدن چنين کسى باقى خواهد ماند از مردم مؤمن حق نماز را آنانى شناختند که زيبايى متاع دنيا و مايه چشم روشنى از فرزندان و اموال آنان را به خود مشغول نکرده، خداوند سبحان مىفرمايد: «مردانى که آنان را تجارت و داد و ستد از ذکر خدا و به پا کردن نماز و اداى زکات باز نمىدارد.»
پیامبر خدا بعد از این که بشارت بهشت یافت، در نماز بسیار میکوشید. چون خداوند فرمود: «وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَ»؛ بنابراین پیامبر خدا به نماز وامیداشت. ولی طبیعی است منظور هر نمازی نیست. بلکه نمازی آگاهانه و خاشعانه است که آکنده از خشیت، محبت و عشق به آفریدگار باشد. ما شدیداً نیاز داریم که ارزش نماز را در وجود خود تثبیت و نهادینه کنیم. چون نماز از ما در برابر وسوسههای درونی شیطان صیانت میکند. شیطانی که در خرد، قلب و جوارح ما وجود دارد. نماز یاریگر ما در زندگی است. چون خداوند میفرماید: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ». به این ترتیب از توان بیشتری برای مقابله با چالشها برخوردار خواهیم شد.
خطر فروپاشی
از لبنان آغاز میکنیم که در آن دور تازهای از مشورتهای رئیس جمهوری برای حل مشکل اخیر در تشکیل دولت به راه افتاده است تا کشور از رخوتی که در امر تشکیل دولت ایجاد شده است نجات دهد. چون هیچ یک از گروههایی که در این قضیه دخیل هستند از خود تمایلی برای عقب نشینی نشان ندادهاند. به این جهت کشور به سر حد فروپاشی همه جانبه رسیده است. همه اینها خبر از فاجعهای میدهد. خصوصاً فاجعه اقتصادی و معیشتی. مراجع بین المللی، سیاسی و اقتصادی نسبت به این مسئله هشدار دادهاند که هشدار رئیس جمهور آخرین آن بود.
این هشدارها جدی و واقعی هستند و آن گونه نیست که برخی تصور کردهاند و این هشدارها را دارای اهداف سیاسی با هدف اعمال فشار علیه گروههای سیاسی برای پایان یافتن فرایند تشکیل دولت دانستهاند. رویدادهای جامعه به واقعی بودن این هشدارها گواهی میدهند. از جمله بسته شدن شرکتها و مؤسسات، بیکاری و مهاجرت و مسئله آلوده شدن هوا، آب و غذا و نظایر آن.
اما در کمال تأسف در برخورد با این هشدارهای جدی، واکنشهای مطلوبی مشاهده نمیکنیم. موضعگیریها و اظهار نظرها همانند سابق هستند و تغییری نکردهاند و همین امر باعث شده است که لبنانیها بپرسند: جریانهای سیاسی وقتی کشور را به این صورت میبینند، به چه چیزی دل بستهاند؟ آیا واکنشها در حد و اندازه هشدارهای جدی درباره فاجعههای احتمالی هست؟
البته این بدان معنا نیست که به خواستههای گروههای گوناگون پشت کنیم. چون ممکن است خواستهها و دغدغههای آنان برحق و توجیهپذیر باشند. ولی امکان ندارد وضعیت ناگواری را که ممکن است کشور به آن برسد و اگر این اتفاق بیفتد، همه آسیب خواهند دید و کشور در معرض تهدید قرار خواهد گرفت، در نظر نگیریم.
ما پیش از این به دخالتهای بین المللی و منطقهای و مسکنها برای مقابله با فروپاشی اقتصادی امید داشتیم. ولی با توجه به این که دنیا با مشکلات خود دست به گریبان است، چنین چیزی فعلاً امکانپذیر نباشد. این نگرانی وجود دارد که همین دنیا نیز بخواهد لبنان به پرتگاه فروپاشی برسد تا بیاید و بگوید: ما به شما امکانات میدهیم، اما باید از آزادی، امنیت، ثبات و قدرت کشور خود امتیاز بدهید.
در برابر این وضعیت بار دیگر از جریانهای سیاسی میخواهیم که بر اساس اصل نه غالب و نه مغلوب، برای ایجاد راه حل و توافق تلاش کنند.
دشمن، لبنان را تهدید میکند
به موازات اینها، دشمن صهیونیستی به بهانه وجود تونلهای احتمالی، به حفاری در امتداد مرزهای لبنان و فلسطین ادامه میدهد و به تهدید لبنان و لبنانیها ادامه میدهد که آخرین مورد آن تهدیدات نخست وزیر دشمن است. او به این تهدیدات میخواهد از یک سو به لبنان و از سوی دیگر به سازمان ملل متحد فشار بیاورد تا پایگاههایی را که در اختیار نیروهای بین المللی قرار داده شده است تغییر دهد و وارد مسئله قطعنامه ۱۷۰۱ شود تا شاید اهدافی را که توسط جنگ مستقیم نتوانستند تحقق ببخشند، از طریق این تهدیدات تحقق ببخشند.
ولی چنین چیزی تحقق نخواهد یافت. چون دشمن به رغم توانمندیهایی که دارد، حمایتهایی از آنها برخوردار است، تزلزلی که از آن رنج میبرد و این روزها غزه و کرانه غربی شاهد آن است و با توجه به آمادگی ارتش لبنان و مقاومت و آگاهی و بصیرت مردم لبنان که از این تهدیدات هراسی ندارند، ضعیفتر از آن است که بتواند شرایط خود را تحمیل کند.
قهرمانی در برابر دشمن
به فلسطین و کرانه غربی میرسیم. عملیات قهرمانانه ادامه دارد و عملیاتی که در شرق شهر رام الله اجرا شد و یکی از افراد دشمن به هلاکت رسید، آخرین عملیات از این دست نیست. این عملیات واکنشی طبیعی به سیاست تحقیر این ملت است و نشان میدهد که مقاومت در کرانه غربی و غزه وحدت عملی دارد.
در عین حال که این نمونهها از مردم فلسطین را میستاییم که ثابت کرده است اشغالگران نمیتوانند این مردم را به زانو در آورند، از عربها و مسلمانان میخواهیم که به مسئولیتهای خود با این ملت اعلام همبستگی کنند و با ابزارهای قدرت و ایستادگی از آن حمایت نمایند.
پرونده یمن
به یمن میرسیم. امیدواریم که نتایج حاصل از مذاکرات اخیر میان طرفهای درگیر یمنی در سوئد، فتح بابی برای رسیدن به راه حلی باشد که به این جنگ فاجعهبار از هر نظر خاتمه دهد.