29 ربيع الأوَّل 1440 هـ برابر با 16 آذر ۱۳۹۷ هـ و ٧/١٢/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: عاطفه انسانی / اهمیت فروخوردن خشم / خشم نقیض عقل است / ریشه بدیها / موانع خشم / خشم برای خدا و حق.
مطالب مهم خطبه دوم: چه کسانی امنیت لبنان را تهدید میکنند؟ / هراس افکنیهای دشمن / مذاکره درباره یمن.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى میفرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» صدق الله العظيم.
عاطفه انسانی
خشم عاطفهای انسانی است که خداوند در وجود انسان به ودیعت نهاده و واکنشی طبیعی به آن چیزی است که در درون و بیرون انسان میگذرد؛ بنابراین طبیعی است که اگر انسان در معرض آزار جسمی، معنوی و مادی، خشونت، تحقیر و حذف قرار گرفت یا اطرافیان او در معرض تحقیر و توهین قرار گرفتند یا زمانی که دین و ارزشهای دینی او یا کسانی که انسان آنها را مقدس دانسته و تکریمشان مینماید مورد اهانت واقع شدند، انسان خشمگین شود.
به همین دلیل قرآن کریم از خشمگین شدن پیامبران نیز سخن میگوید. خداوند از خشم یونس(ع) سخن میگوید و میفرماید: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً». در اشاره به خشم موسی(ع) نیز میفرماید: «وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً». مواردی از خشم پیامبر خدا(ص) و ائمه(ع) نیز وجود دارد؛ بنابراین خشم امری طبیعی است و میتواند درست نیز باشد؛ اما اگر به درجه غیرقابل کنترل ویرانگر میشود و باعث بروز مشکلاتی در کار، روابط انسانی و جریان زندگی میشود.
اهمیت فروخوردن خشم
از این رو خداوند متعال نخواسته است که خشم عنان گسیخته رها شود. بلکه خواستار فروخوردن خشم شده است. هر قدر که خشم قوی باشد، انسان باید خشم خود را مهار نماید. نباید بگذار که مهار او به دست خشم بیفتد و موضعگیریهای او را تعیین کند. خداوند انسان را تشویق کرده است که به ارزش فروخوردن خشم نائل شود. او با فروخوردن خشم، به مغفرت الهی و بهشتی که پهنای آن آسمان و زمین است، میرسد.
در احادیث شریف نیز این تشویق وجود دارد. در حدیث آمده است: «مَنْ کظَمَ غَیظاً وَهُوَ یقْدِرُ عَلی امْضائِهِ حَشاهُ اللَّهُ قَلْبَهُ امْناً وَایماناً یوْمَ الْقِیمَةِ؛ هرکس خشمی را که میتواند آن را اعمال کند، فرو خورد، خداوند در قیامت دلش را مملو از ایمان و ایمنی گرداند.»
باز در حدیث آمده است: «ما مِن جَرْعَةٍ أعظم أجراً عند الله تعالى مِن جَرْعَة غَيْظٍ کظَمَها عبدٌ؛ هیچ جرعهای در نزد خداوند رحمان از جرعه خشمی که به خاطر خدای رحمان خورده شود نیست.»
در سیره پیامبر خدا(ص) آمده است که روزی از کنار گروهی میگذشتند که سنگی را بلند میکردند. فرمود: چه کار میکنید؟ عرض کردند: میخواهیم بدانیم که کدامیک از ما قویتر است. فرمود: آیا نمیخواهید که من از قویترین شما خبر دهم؟ گفتند: آری! ای پیامبر خدا! فرمود: «قوىترين شما کسى است که اگر راضى شود، رضايتش او را به گناه وارد نمىکند و اگر خشم کند، خشمش او را از قول حق خارج نمىکند و اگر قدرت یافت، به آن چه حق او نيست، دست نمییازد.»
بنابراین خداوند سبحانه و تعالی میخواهد که فروخوردن خشم به شاخصه زندگی انسان تبدیل شود. چون اگر چنین نکند، هم خود او رنج خواهد برد وهم اطرافیان و جامعه به زحمت خواهد افتاد.
خشم نقیض عقل است
خلاصه همه اینها این است که خداوند از انسان میخواهد بر اساس رهنمودهای عقل و ایمان خود رفتار نماید. خشم نقیض عقل و بلکه از مهمترین دشمنان آن به شمار میآید. چون زمانی که خشم حاکم شود، عقل نمیتواند به ایفای نقش بپردازد و انسان تحت سیطره خشم و واکنشهای خود قرار خواهد گرفت.
در حدیث آمده است: «الغضب يُفسد الألباب ويُبعد من الصَّواب؛ خشم دلها را فاسد میکند و از درستی دور میگرداند.» و در حدیث دیگری آمده است: «من لم يملک غضبه لم يملک عقله؛ هر کس عنان خشم خود را به دست نداشته باشد، عنان عقل خود را هم ندارد.» در حدیث دیگری آمده است: «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ؛ تندخوئی یک نوع دیوانگی است.» بنابراین همان طور که انسان با شراب، عقل خود را از دست میدهد، با خشم نیز چنین حالتی برای او دست میدهد.
خشم نقیض ایمان است. چون وقتی انسان خشمگین میشود، ثبات و درستی خود را از دست میدهد و با خشم تمام بدیها هجوم میآورند و دروازههای شیطان باز میشوند. از این رو در حدیث آمده است: «الغضب مفتاح کلّ شر؛ خشم کلید همه بدیهاست.»، «اَلْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ اَلشَّيْطَانِ تُوقَدُ فِي قَلْبِ اِبْنِ آدَمَ؛ غضب بارقه آتشی از شیطان است که در قلب فرزند آدم افروخته میشود»، « بِئْسَ الْقَرِينُ الْغَضَبُ يُبْدِي الْمَعَايِبَ وَ يُدْنِي الشَّرَّ وَ يُبَاعِدُ الْخَيْر؛ خشم همنشین بسيار بدى است: عیبها را آشکار، بدیها را نزديک و خوبیها را دور میکند.»
ریشه بدیها
برای این که انسان به آثار و پیامدهای خشم خود پی ببرد، کافی است وقتی خشمگین میشود به خود و رفتارهای خود بنگرد. ببیند که دیگران وقت استیلای خشم دچار چه حالتی میشوند. باید به قبرستانها برود تا ببیند چه بسیار افرادی که به خاطر خشم جان خود را از دست دادهاند. باید به زندانها سری بزند و ببیند بسیاری از زندانیان به خاطر خشم به زندان افتادهاند. باید به بیمارستانها سری بزند و ببیند که خشم با سلامتی انسان چه میکند. باید به دادگاههای شرعی برود و ببیند که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی و طلاق به خاطر اقدامات آنی زن یا شوهر است. علت اختلافاتی که در میان اعضای خانواده و همسایهها و در خیابانها و راهها دیده میشوند یا ریشه بسیاری از فتنهها، جنگها و درگیریها به خشم بازمیگردد. پیامدها و آثار خشم وقتی شکل ویرانگری به خود میگیرد که مسئولی خشمگین شود یا خشم در زمینهای طایفهای، مذهبی و سیاسی روی دهد.
بنابراین اگر خشم مهار نشود، انسان را به موجودی وحشی تبدیل میکند که مجروح میکند، میکشد و ویران مینماید. خشم به شعله آتشی تبدیل میشود که هم خود انسان و هم اطرافیان او را میسوزاند. از این رو باید جلوی خشم و واکنشهای خود را بگیریم. اسلام برای این آمده است که این عامل بازدارنده را در وجود انسان ایجاد نماید تا این که زندگی به کام واکنش گرایان، تنش آفرینان و فتنه افروزان نیفتد.
موانع خشم
ما شدیداً به این موانع نیاز داریم؛ زیرا در دورهای زندگی میکنیم که همه چیز ما را به سوی واکنش، تنش و بی اعصابی، تنشهای امنیتی و سیاسی سوق میدهد. وضعیت اقتصادی خوب نیست. زمینههای کار و اشتغال وجود ندارد، اطراف ما را ظلم و ستم فراگرفته است، زندگی سخت شده است، رسانهها و شبکههای اجتماعی حاوی تنشهای گوناگون هستند، شاهد انحرافات اخلاقی و ایمانی هستیم و ناامیدیهای بسیاری زندگی ما را فراگرفته است.
ما نمیتوانیم از همه اینها فاصله بگیریم، از آنها فرار کنیم یا این که از احساسات و عواطف خود جدا شویم و تنش آفرینی نکنیم و با وقایع دور و بر خود همنوا نشویم. ولی چیزی که میتوانیم انجام دهیم این است که تنشها را در درون خود خاموش کنیم و آنها را عقلانی کنیم. نباید متأثر از تنشها حرکت کنیم. وقتی از برخی میپرسند: چرا اعصاب خود را کنترل نمیکنید و بر خشم خود فائق نمیشوید؟ میگویند: توان چنین کاری را نداریم. این مسئله درست نیست. چون اگر اراده کنند، میتوانند چنین کاری را انجام دهند وگرنه چگونه خداوند انسان را به چیزی دستور دهد که قادر به انجام آن نباشد. دلیلش آن است که همین مردم وقتی در حضور کسی که از آنها میترسند حضور دارند یا زیر نظر هستند، اعصاب، تنشها و کنشهای خود را کنترل میکنند.
برای رسیدن به این درجه، احادیث شریف مراحلی را به ما پیشنهاد میکنند. اگر از این راه کارها پیروی کنیم، میتوانیم خشم خود را مهار کنیم و آن را از توانی منفی به توانی مثبت تبدیل نماییم.
اول: پیش از هر چیزی باید خود را به این واقعیت قانع کنیم که خشم مشکلی را حل نمیکند. بلکه باعث پیچیدهتر شدن مشکلات میشود. پیامبر خدا(ص) نسبت به این امر اهتمام ویژهای داشت و به یاران خود توصیه میکرد که خشمگین نشوند. به آنان هشدار میداد: «اِحْتَرِسُوا مِنْ سَوْرَةِ اَلْغَضَبِ وَ أَعِدُّوا لَهُ مَا تُجَاهِدُونَهُ بِهِ مِنَ اَلْکظْمِ وَ اَلْحِلْمِ؛ از تندى خشم، خود را نگه داريد و با آنچه از فرو خوردن خشم و بردبارى در قبالش آماده ساختهاید، با آن به جهاد برخيزيد.»، «اَلْغَضَبُ یُفْسِدُ الاْیْمانَ کَما یُفْسِدُ الخل اَلْعَسَلَ؛ غضب ایمان را فاسد میکند همان گونه که سرکه عسل را خراب میکند. »
دوم: حدیث «داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت مداوا کنید.» را نصب العین خود قرار دهیم. در حالت خشم نباید حرفی بزنیم و عملی انجام دهیم؛ زیرا هر گونه عملی در این شرایط حکیمانه نخواهد بود.
سوم: باید این حدیث را بپذیریم که میفرماید: «أيّما رجل غضب وهو قائم فليجلس، فإنه سيذهب عنه رجز الشّيطان، وإن کان جالسا فليقم؛ هر کسی که خشمگین شد، اگر ایستاده است، بنشیند. چون این کار پلیدی شیطان را از او دور میکند و اگر نشسته است، باید برخیزد.»
چهارم: باید خداوند را یاد کنیم و از او یاری بجوییم. چون در حدیث آمده است: «إذا غضبت، فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم، وأکثر عندها من قول: لا حول ولا قوة إلا بالله؛ چون خشمگین شدی، از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر و در این زمان بسیار بگو: لا حول ولا قوة إلا بالله.»
خشم برای خدا و حق
اما یک موضوع اساسی باقی میماند و آن این است که خشم ما باید برای خداوند و حق باشد؛ اما باید به گونهای باشد با اراده خداوند همخوانی داشته باشد. از این رو پیامبر خدا، همیشه برای خداوند خشمگین میشد و همان طور که در سیره آن حضرت آمده است، هیچگاه برای دنیا خشم نگرفت.
در این باره میخواهیم به مثالی از سیره آن حضرت اشاره کنیم. به پیامبر خدا خبر رسید، اسامة بن زید مردی را که شهادتین بر زبان داشت، به قتل رسانده است. پیامبر خدا بسیار خشمگین شد و فرمود: ای اسامة! بعد از این که لا إله إلا الله گفت، او را کشتی؟ اسامه پاسخ داد: ای رسول خدا! او از ترس سلاح لا إله إلا الله گفت. پیامبر فرمود: آیا قلب او را شکافتی تا بدانی که از روی ترس گفته است یا نه؟
عزیزان! خشم دروازه بسیاری از تنشهایی است که ما در خانهها، محلهها، روستاها و کشورهای خود از آنها رنج میبریم. خشم باعث میشود که ما از رشد و پیشرفت در همه عرصهها باز بمانیم. از این رو فتنهها، جنگها و مشکلات ما را به تباهی کشاندهاند. چون ما خیلی عکس العملی هستیم و هستند کسانی که از این ویژگی ما برای تنش آفرینی خوب استفاده میکنند؛ بنابراین باید با چالش آفرینی کسانی که خیرخواه ما نیستند، مقابله کنیم و نگذاریم که از عکس العملی بودن ما سوء استفاده کنند. باید ما جلوی تنش آفرینی خود را بگیریم. نباید بگذاریم که این تنشها به خردهای ما نفوذ کنند و احساسات و عواطف ما را شعلهور کنند. نباید به کسانی که میخواهند فتنههای سیاسی، طایفهای و مذهبی ایجاد کنند، فرصت بهرهبرداری بدهیم. آن طور که گفتهاند باید پیش از هر نوع موضعگیری تا ده بشماریم. باید سخنان و مواضع خود را به مبانی عقل و ایمان خود عرضه کنیم.
تنها در این صورت است که عقل و ایمان بر اوضاع ما حاکم میشود و ما را قادر میسازد که با برنامهریزی حرکت کنیم. باید بدانیم که چرا و بر چه اساس باید حرکت کنیم تا از خیر دنیا و آخرت بهرهمند گردیم.
خدایا از خشم، صبر اندک، کج خلقی، هواطلبی و تعصب ورزی به تو پناه میبریم. ای مهربانترین مهربانان.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که خداوند سفارش کرده است: «وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْکتَابَ مِنْ قَبْلِکمْ وَإِيَّاکمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ» صدق الله العظيم.
برای رسیدن به ملکه تقوا باید خدادوستی بالاتر از همه دوستیها قرار داشته باشد. باید طاعت او بالاتر از همه طاعات باشد. باید رضایت او بالاتر از همه رضایتها باشد. باید خشم او بالاتر از همه خشمها باشد. باید آن گونه باشیم که حدیث بدان اشاره کرده است: «قوَّالون بأمر الله، قوَّامون على أمر الله، قطعوا محبّتهم بمحبّة ربهم، ووحشوا الدّنيا لطاعة مليکهم، ونظروا إلى الله عزّ وجلّ وإلى محبّته بقلوبهم، وعلموا أنّ ذلک هو المنظور إليه لعظيم شأنه؛ امر خدای را گویند و بر امر خدا ایستادگی دارند. برای دوستی پروردگارشان دل از همه چیز کنده و به خاطر اطاعت مالک خویش از دنیا در هراسند و از صمیم دل به سوی خدای عزوجل و محبت او متوجه گشته و دانستند که هدف اصلی همین است، به خاطر عظمت شأنی که دارد.»
وقتی به این درجه رسیدیم، به خیر دنیا و آخرت دست خواهیم یافت. خداوند به پرهیزگاران وعده داده است که آنان را مورد تأیید قرار میدهد، استوارشان مینماید و درهای بسته را به رویشان باز میکند. میفرماید: «وَمَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَکلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شَيْءٍ قَدْراً» و وقتی در برابر خداوند قرار میگیرند، مورد احترام خواهند بود. چون خداوند فرموده است: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيک مُقْتَدِرٍ».
چه کسانی امنیت لبنان را تهدید میکنند؟
از لبنان آغاز میکنیم که در هفته گذشته تنشی امنیتی را پشت سر گذاشت. هر چند که پیامدهای سیاسی آن هنوز پایان نیافته است. این تنش باعث تشدید تنشهای سیاسی و افزایش شکاف میان جریانهای سیاسی پراکنده شد. دغدغهها، بیمها و سؤالهایی پیرامون پشت صحنههای ماجرا و اهدافی که برخی میخواستند به آنها برسند، وجود دارد.
بدون پرداختن به علل و ریشههای ماجرا و میزان تبعیت آن از ظواهری که باید در اقدامات قضایی رعایت شود، انتظار داریم که این تصمیم حساب شده باشد و باعث حفاظت بیشتر از نیروهای امنیتی و قضایی لبنان شود. چون در این گونه تصمیمگیریها فقط نباید جنبه امنیتی و قضایی در نظر گرفته شود، بلکه پیامدهای سیاسی آن نیز مد نظر قرار گیرد.
چون ما در کشوری نیستیم که در آنها به راحتی تصمیمهای قضایی و امنیتی گرفته میشود و در شرایط سیاسی عادی قرار نداریم. بلکه در متن تنشهای سیاسی شدید داخلی قرار داریم. تأثیر تنشهای پیرامونی بر این تصمیم را نیز باید در نظر داشت. چون تصمیم امنیتی و قضایی بسیار با تصمیم سیاسی گره خورده است. دلیل این حرف این است که بعد از این حادثه تأسفبار صفبندیهایی رخ داد.
از این رو برای حفظ محبوبیت نیروهای امنیتی و پاکی دستگاه قضایی و دور ماندن آن از امور سیاسی، شناسایی عاملان خونریزی در این حادثه و برطرف کردن دغدغهها، درخواست میکنیم که هر چه زودتر تحقیق کامل و شفافی در مورد این حادثه صورت گیرد و این پرونده با تمام پیامدهای آن بسته شود.
در عین حال بر ضرورت پایبندی به گفتمان سیاسی آرام که باعث تحریک غرایز و واکنشها نشود، تأکید میکنیم. اظهار نظرهای سیاسی نباید به بروز فتنهای منجر شود که برای جلوگیری از این رخداد، پیش از این حادثه تأسفبار نسبت به آن هشدار داده بودیم. اکنون نیز هشدار میدهیم که چنین حادثهای نباید تکرار شود. چون کشور در اصل کشور متشنجی است و به تنش آفرینان نیاز ندارد. بلکه به انسانهای عقلانی نیاز دارد که وقتی به رنجهای کشور میپردازند به گونهای حرف میزنند که به عقلها برسد و باعث ریختن مردم به خیابانها نشود.
ما نیاز داریم که منطق ما منطق امام علی(ع) باشد. آن حضرت به یاران خود فرمود: «إني أکره لکم أن تکونوا سبّابين، ولکن لو وصفتم حالهم، وذکرتم أعمالهم، کان أصوب في القول، وأبلغ في العذر؛ من دوست ندارم که فحش بدهید. ولی اگر حالتشان را توصیف کنید و کردارشان را یادآور شوید، در گفتار درستتر و در عذر، رساتر است.»
هراس افکنیهای دشمن
درست در چنین شرایطی که لبنان دچار تنشهای داخلی است، دشمن صهیونیستی نیز وارد ماجرا شده و ادعا کرده است که تونلهایی را در مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی کشف کرده است و بعد از آن عملیاتی را به نام سپر شمال راه اندازی کرده است که با تبلیغات رسانهای و سیاسی سنگینی همراه است. دشمن در این باره ادعای ناحقی را مطرح کرده است و آن نقض قطعنامه شماره ۱۷۰۱ توسط مقاومت است. حال آن که اگر کندن تونل نقض قطعنامه به شمار آید، خود دشمن هر روز در زمین، دریا و هوا این قطعنامه را نقض میکند.
در برابر این قضیه، از لبنانیها میخواهیم که بیش از پیش آگاه باشند. نباید به هراس افکنیهای دشمن تن دهند. چون دشمن سعی دارد با حرف زدن از مقاومت، در میان لبنانیها تفرقه ایجاد کند. چون لبنانیها تصمیم گرفتهاند درباره چیزی که ضرورت است سخن نگویند. چون مقاومت همچنان سپری در برابر دشمن و قلدری آن بوده و خواهد بود؛ اما دشمن با اظهار نظرها یا پیامهای پشت سر هم و حساب شده میخواهد مردم را بترساند.
لبنانیها باید با آگاهی از میزان تواناییهای واقعی دشمن، این فرصت را از دشمن بگیرند. چون آن طور که همه میدانند دشمن آمادگی هیچگونه تجاوزی را ندارد. آن چه در غزه روی داد و دشمن مجبور شد که آتش بس را قبول کند، به این واقعیت اشاره دارد که دشمن از هر نوع تجاوزی بیم دارد.
ما معتقدیم لبنانیها با توجه به تجربهای که از دشمن دارند، به شناخت واقعیت بسیار نزدیک هستند. ولی این به معنای بیخیال بودن نیست. چون عادت این دشمن این است که وقتی خود را در تنگنا احساس کند، شرایط سیاسی را موافق ببیند و حمایتهای آمریکایی و بین المللی فراهم باشد به جلو فرار میکند و از تفرقه و چند دستگی موجود در دنیای عرب و جهان اسلام بهرهبرداری مینماید که عامل دیگری برای تحریک و تشویق دشمن به شمار میآید. صحبتهای دشمن در مورد کارخانجات اسلحهسازی در لبنان و برخورداری مقاومت از فناوریهای جدید موشکی، همه تأکیدی بر نگرانی و دغدغه دشمن و آمادگی آن برای ماجراجوییهای دیگر است.
باید وضعیت خراب اقتصادی، مالی و معیشتی لبنان را باید به این چالشها و پیامدهای ناشی از آنها افزود. چون چشماندازی برای تشکیل دولت که بتواند به وظیفه خود در حفاظت از کشور در برابر خطرها عمل کند، وجود ندارد. همه بر همان مواضع قبلی خود هستند. گویا اوضاع کشور همچنان در امن و امان است.
از این رو برای ترحم به لبنانیها و آینده آنان و فرزندانشان هم که شده، از همه جریانهای سیاسی میخواهیم که همپای چالشهایی حرکت کنند که دامنگیر میهن و لقمه نان مردم آن هستند. به این خاطر تمام فداکاریها آسان میشود.
مذاکره درباره یمن
در خاتمه باید به مذاکرات جاری پیرامون مسئله یمن در سوئد بپردازیم. امیدواریم که این مذاکرات باعث توقف فوری این جنگ بیهوده شود. جنگی مردم یمن را نابود کرده و آن در معرض بیماری، گرسنگی و کشتار قرار داده است.
زمان آن فرا رسیده است که زنجیره مرگ و کشتار به پایان برسد و همه به این باور برسند که جنگ به نتیجه مثبت نرسیده و نخواهد رسید و گزینهای جز گفتگو وجود ندارد. این نشست نباید ناشی از فشار بر گروههای مختلف از داخل و خارج کشور باشد.