خطبه جمعه، 18 آبان‌ماه 1397

مطالب مهم خطبه اول: منطق بی‌طرفی / خطر سکوت / سکوت یا حرف زدن؟ / غیرتمندان و ارزشمداران کجایند؟

مطالب مهم خطبه دوم: بحران تشکیل دولت / چالش میان دولت و تولیدکنندگان برق / تحریم‌های ظالمانه علیه ایران / حبس ابد راه حل نیست.

 

1  ربیع الاول 1440 هـ برابر با 18 آبان 1397 هـ و 9/١١/٢٠١٨ م

 

مطالب مهم خطبه اول: منطق بی‌طرفی / خطر سکوت / سکوت یا حرف زدن؟ / غیرتمندان و ارزشمداران کجایند؟

مطالب مهم خطبه دوم: بحران تشکیل دولت / چالش میان دولت و تولیدکنندگان برق / تحریم‌های ظالمانه علیه ایران / حبس ابد راه حل نیست.

 

خطبه اول:

خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ * وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ» صدق الله العظيم.

این روزها در جامعه خود با انحرافات بسیار اخلاقی و دینی روبرو هستیم. مانند گسترش فساد و ظلم، فتنه‌هایی که دامن‌گیر جوامع ما شده‌اند و نظایر آن که توسط افراد، گروه‌ها و دولت‌ها صورت می‌گیرند.

البته طبیعی است که گفته شود مسئولیت این انحرافات به عهده کسانی است که این کارها را انجام می‌دهند، تشویق می‌کنند، توجیه می‌نمایند، مشروعیت می‌بخشند یا برای آن‌ها پوشش حمایتی فراهم می‌کنند.

 

منطق بی‌طرفی

ولی مسئولیتی دیگری نیز وجود دارد که غالباً توجهی به آن صورت نمی‌گیرد و آن مسئولیت ساکتان است. کسانی که ساکت دست روی دست گذاشته‌اند. کسانی که ظلم، فساد، انحراف و طغیان را می‌بینند یا این که خبر به گوششان می‌رسد، ولی به رغم این که توان مقابله یا اصلاحگری دارند، اما موضع منفی یا مثبت در ازای آن نمی‌گیرند و ترجیح می‌دهند که بی‌طرف بمانند یا این که به عبارت معروف بر تپه سلامت بنشینند. اعتقادشان این است که مسئولیتی در این زمینه ندارند. چون در انجام ظلم، فساد و انحراف نقشی نداشته و بی‌طرف بوده‌اند یا این که معتقدند نمی‌خواهند با مشکلات ناشی از مقابله با انحراف به درد سر بیفتند.

شاید علت این باشد که اینان با فاسدان، منحرفان و ظالمان دوست هستند و نمی‌خواهند که دوستی‌شان آسیب ببیند یا این که منفعتی از آنان دارند یا از آن‌ها می‌ترسند، چون ظالمان و منحرفان زور و قدرت دارند. شاید هم به جریاناتی که در اطرافشان روی می‌دهد بی‌توجه هستند و آنان در زندگی خود فقط به دنبال امنیت هستند.

برخی از این‌ها شاید مشروعیت این موضع‌گیری خود را از این آیه کریمه بگیرند که خداوند می‌فرماید: «لَا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا». آنان توانی برای ایستادن در برابر انحراف ندارند و دلیل می‌آورند: «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ».

برای جا انداختن این منطق نیز بسیار می‌شنویم که می‌گویند: «به من ربطی ندارد» یا این که می‌شنویم از اصلاح وضعیت موجود مأیوس هستند: «حرف زدن چه فایده‌ای دارد؟» یا که این که یک قطره در میان دریا تأثیری ندارد یا این که فرد فلج خوب شدنی نیست یا این که می‌گویند: عیالوارم و می‌خواهیم بالای سرشان باشم یا این که می‌گویند: آیا همه چیز به من بستگی دارد؟

 

خطر سکوت

واضح است که اگر این منطق در جامعه گسترش یابد و به یکی از ویژگی‌های آن تبدیل شود، چقدر برای دین، ارزش‌ها و زندگی شرافتمندانه خطرناک می‌شود. چون باعث قوی شدن نمودهای انحراف، فساد و ظلم می‌شود و اگر کسی در برابر آن صدای اعتراض بلند نکند، فساد افزایش خواهد یافت و دعوتگران به حق و عدل قدرت خود را از دست خواهند داد. در حالی که اگر مردم از سکوت خود دست برمی‌داشتند، می‌شد از این قدرت استفاده کرد.

اساس ضعف و سقوط جوامع نیز همین است. خداوند متعال در آیه‌ای که سخن خود را با آن آغاز کردیم نیز به همین مسئله اشاره می‌نماید: «وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ». این آیه شرط نجات یافتن جوامع از هلاکت و فروپاشی را وجود مصلحان می‌داند.

در حدیث: «مَثَلُ القَائِم في حُدُودِ اللَّه والْوَاقِع فيها، كَمثل قَومٍ اسْتَهَموا على سَفِينَةٍ، فَأَصابَ بَعْضُهم أعْلاهَا، وبعضُهم أَسْفلَهَا، فكان الذي في أَسفلها إذا استَقَوْا من الماء مَرُّوا على مَنْ فَوقَهمْ، فقالوا: لو أنا خَرَقْنا في نَصِيبِنَا خَرقا ولَمْ نُؤذِ مَنْ فَوقَنا؟ فإن تَرَكُوهُمْ وما أَرَادوا هَلَكوا وهلكوا جَميعا، وإنْ أخذُوا على أيديِهِمْ نَجَوْا ونَجَوْا جَميعا؛ مثال کسی که از حدود الله(سبحانه و تعالی) حفاظت میکند، مثل قصۀ قومی است که بالای کشتی دو طبقه‌ای بین هم قرعه‌کشی نمودند که بعضی از ایشان در طبقۀ بالا و بعضی دیگر در طبقه پایین قرار داشتند و آنانی که در قسمت پایین قرار داشتند، خواستند قسمتی از کشتی را پاره کرده تا آب بنوشند و برای اهل طبقۀ بالا بگویند که ما بخشی از حصۀ خودمان را سوراخ کرده و به شما کدام ضرری نمیرسانیم. پس در این حالت اگر آنانی که در طبقۀ بالا هستند اینها را از تصمیمشان باز ندارند، همۀ سرنشینان کشتی از بین میروند و اگر آنها را از این عملشان منع نمودند، اینها نجات یافته و نیز همه سرنشینان کشتی نجات مییابند.»

بنابراین نتایج فاجعه‌آمیز این سکوت، به کسانی که این کارها را انجام داده‌اند محدود نشده بلکه همه را در برمی‌گیرد. ازاین‌رو خداوند در اشاره به این مهم می‌فرماید: «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً».

 

هشدار دینی

ازاین‌رو دین در برابر این پدیده موضع قاطعی دارد. دین این منطق و این رفتار را رد می‌کند. چون انسان باید در برابر هرگونه انحراف، ظلم و فساد موضع داشته باشد. چون اسلام جامعه‌ای آگاهی، گویا و انقلابی می‌خواهد. جامعه‌ای که در برابر ظالم بایستد تا آن را از ظلم و ستم باز دارد، در برابر فاسد بایستد تا جلوی فساد او را بگیرد و در برابر انحراف ایستادگی کند تا مانع انحراف او شود.

بنابراین به کسانی که در برابر انحرافات دور و بر خود موضعی نمی‌گیرند، هشدار می‌دهد. خداوند عزوجل می‌فرماید: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ».

در حدیث دیگری آمده است که خداوند به شعیب وحی کرد: «من صد هزار تن از قوم تو را عذاب می‌کنم. چهل هزار تن آن‌ها بدانشان هستند و شصت هزار تن آنان خوبانشان هستند. فرمود: خدایا! این‌ها که بد بودند، پس گناه خوبان چیست؟ خداوند عزوجل به او وحی کرد: با گناهکاران مدارا کردند و به خاطر خشم من، خشمگین نشدند.؟»

در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) آمده است: «إنَّ الله عزَّ وجلَّ ليبغض المؤمن الضَّعيف الذي لا دين له. فقيل: وما المؤمن الضّعيف الذي لا دين له؟ قال: الذي لا ينهى عن المنكر؛ خداوند عزوجل مؤمن ضعیفی را که دین ندارد دشمن می‌دارد. عرض شد: مؤمن ضعیفی که دین ندارد کیست؟ فرمود: کسی نهی از منکر نمی‌کند»

در حدیثی از امام صادق(ع) نیز آمده است: «إذا رأى أحدكم المنكر فلم ينكره وهو يقدر عليه، فقد أحبَّ أن يُعصَى الله، ومن أحبّ أن يُعصَى الله، فقد بارز الله بالعداوة؛ هرگاه یکی از شما منکری را ببیند و با وجود توان، آن را انکار نکند، دوست دارد که خداوند مورد نافرمانی قرار گیرد و کسی که دوست دارد که خداوند مورد نافرمانی قرار گیرد، با خداوند به دشمنی برخاسته است.»

اسلام به هشدار دادن درباره این پدیده بسنده و بیان پیامدهای آن نمی‌کند. بلکه بلند کردن صدا در برابر منکر را واجب می‌داند. قرآن کریم در اشاره به این امر می‌فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». این آیه می‌فرماید که اگر امت اسلامی به این وظیفه عمل نکند، به خیر و پیشرفت نمی‌رسد. مفهوم آیه کریمه «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» همین را می‌رساند.

 

سکوت یا حرف زدن؟

برخی احادیث به علل و انگیزه‌های عدم مقابله با انحراف، ظلم و فساد می‌پردازد. برخی‌ها به خاطر اثر منفی روی روزی و زندگی خود، به این وظیفه عمل نمی‌کنند. در حدیثی از پیامبر خدا آمده است: «ألا لا يَمْنَعَنَّ أَحَدَكُمْ هَيْبَةُ النَّاسِ أَنْ يَقُولَ بِحَقٍّ إِذَا رَآهُ أَوْ شَهِدَهُ، فَإِنَّهُ لا يُقَرِّبُ مِنْ أَجَلٍ وَلا يُبَاعِدُ مِنْ رِزْقٍ، أَنْ يُقَالَ بِحَقٍّ أَوْ يُذَكَّرَ بِعَظِيمٍ؛ اگر یکی از شما حقی دیده یا شاهد بوده است، هیبت مردم نباید باعث حق نگفتن شما شود. چون حق گفتن یا یاد کردن حق، نه باعث نزدیک شدن مرگ می‌شود و نه رزق و روزی را از انسان دور می‌کند.»

البته این بدان معنا نیست که انسان به هر روش و بدون برنامه‌ریزی با انسان و جامعه منکر مقابله کند یا این که خود را به هلاکت بیندازد. بلکه باید شرایط، توانایی‌ها و امکانات را نیز در نظر بگیرد.

در حدیث آمده است: «من رأى منكم منكراً فليغيِّره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم يستطع فبقلبه؛ هر یک از شما که منکری را ببیند، باید آن را با دست خود تغییر دهد و اگر نتوانست باید با زبان خود این کار را انجام دهد و اگر نتوانست باید قلب خود این کار را انجام دهد.»

در حدیث آمده است: «حسْبُ المؤمن عزّاً إذا رأى منكراً، أن يعلم الله من قلبه إنكاره؛ برای عزت مؤمن همین بس که اگر منکری را دید، خداوند انکار قلبی او را بداند.»

اما منطق کسانی که سکوت را فضیلت و آن را رساتر از سخن می‌دانند و همان‌طور که برخی‌ها گفته‌اند: سخن نقره است و سکوت طلا، امام زین العابدین(ع) به آنان پاسخ می‌دهد. از آن حضرت سؤال شد: سخن بهتر است یا سکوت؟ فرمود: سخن؛ زیرا خداوند پیامبران و اوصیا را برای سکوت نیافریده است. بلکه آنان را برای سخن گفتن مبعوث کرده است. بهشت با سکوت به دست نمی‌آید. ولایت الهی نیز با سکوت و خاموشی به دست نمی‌آید. با سکوت نیز نمی‌شود از آتش جهنم نمی‌شود با سکوت در امان ماند.

آری! سکوت رساترین سخن است. وقتی که سخن در معصیت خداوند باشد و انسان را به حرام بیندازد. از این رو در حدیث آمده است: «الخرس خير من الكذب؛ لال بودن از دروغگویی بهتر است.» و در حدیث دیگری آمده است: «السُّكوت خير من إملاء الشرّ، وإملاء الخير خير من السُّكوت؛ خاموشى، بهتر از املا كردن بدى [بر فرشتگان كاتب اعمال] است و املا كردن خوبى، بهتر از خاموشى است.»

 

غیرتمندان و ارزشمداران کجایند؟

عزیزان! ما در این دوره که فساد گسترش می‌یابد و ظلم، انحراف و طغیان ادامه دارد، به کسانی نیاز داریم تا نسبت به ارزش‌ها غیور باشند و دغدغه‌های والا داشته باشند. آن‌هایی که در برابر این پدیده‌ها صدای اعتراض خود را بلند می‌کنند. تا تبیین کنند، ایستادگی کنند، واقعیت‌ها را آشکار کنند، پرده غفلت را از دید مردم باز دارند و در برابر فاسدان، منحرفان و ظالمان ایستادگی نمایند.

وقتی با عالم حقیقت‌گو، مادر مربی و مادری که به ایفای وظایف خود بپردازد، فرهیخته‌ای که به وظیفه آگاهی بخشی و راهنمایی مردم عمل نمی‌کنند، مواجه نیستیم، درد و رنج ما بیشتر است. مردم نباید از گفتن حرف‌های آگاه، مواضع حکیمانه و تعامل هوشمندانه با این واقعیت‌ها، بخل بورزند. نباید کسی بگوید اگر من این کار را انجام دهم، رابطه من با مردم به هم می‌خورد. ازاین‌رو باید حرف شما این باشد.

فَلَيْتَكَ تَحْلُو، وَالحَيَاةُ مَرِيرَةٌ               وَلَيْتَكَ تَرْضَى وَالأَنَامُ غِضَابُ

وَلَيْتَ الّذي بَيْني وَبَيْنَكَ عَامِرٌ                       وبيني وبينَ العالمينَ خرابُ

کاش تو شیرین باشی و زندگی تلخ، کاش تو راضی باشی و مردم خشمگین

کاش میانه من و تو آباد و میان من و همه مردم جهان خراب باشد.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! به خودم و شما وصیت می‌نمایم که از این روز یعنی اول ربیع الاول را درس بگیریم. روزی که پیامبر خدا به غار ثور رسید. جایی که در راه هجرت از مکه به مدینه، برای در امان ماندن از تعقیب قریش که در سعی در کشتن آن حضرت داشتند، پیامبر خدا و همراهش به آن پناه برد.

در آن روز وقتی که قریش از خارج شدن پیامبر مطلع شدند، رد پای پیامبر و فرد همراه او را گرفتند تا این که به دهانه غار رسیدند. در اینجا قرآن کریم حزن و اندوهی را که دامن‌گیر فرد همراه پیامبر شده بود، یادآور می‌شود. ولی پیامبر خدا وضعیت دیگری داشت. خداوند در اشاره به موضع پیامبر خدا می‌فرماید: «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا».

بنابراین در این روز باید از پیامبر راهنمایی بگیریم تا خداوند آرامش خود را بر ما نازل فرماید و ما را با سربازانی که نمی‌بینیم تأیید فرماید. باید حضور خداوند را در جان خود احساس کنیم. باید اطمینان داشته باشیم که خداوند می‌تواند با حال نکوی خود، وضعیت ناگوار ما را تغییر دهد و ما را از ضعف به قدرت و از خواری و ذلت به عزت و سربلندی انتقال دهد.

ما شدیداً نیاز داریم که این ارزش را مورد بازخوانی قرار دهیم. آن هم در شرایطی که جامعه ما با چالش‌های گوناگونی مواجه است و خطرات در حال افزایش هستند. با الهام گیری از پیامبر خدا، آگاه‌تر و مسئولیت‌پذیرتر می‌شویم و از توان بیشتری برای مقابله با چالش‌ها برخوردار می‌شویم.

 

بحران تشکیل دولت

از لبنان آغاز می‌کنیم بار دیگر درباره نزدیک بودن تشکیل دولت، فضای بدبینی به وجود آمده است. سخن از بحران بلند مدت و کنار آمدن با آن است. در حالی که همه چیز نیز متوقف به تشکیل دولت است. ولی تا هنوز راه حلی که باعث باز شدن آخرین گره تشکیل دولت شود، وجود ندارد. آخرین مشکل مربوط به گروه مستقل اهل سنت است که درباره میزان حضور آنان در دولت و میزان تأثیرگذاری سهمیه آن‌ها روی تعادل دولت جدید اختلاف وجود دارد.

در برابر این وقایع باید از توجه طرف‌های مسئول در حفظ این اختلاف در چارچوب سیاسی آرام و دور کردن آن از استفاده در تنش‌های مذهبی و طایفه‌ای تشکر کنیم. خواهش ما این است که به خاطر ثبات کشور و جلوگیری از سوء استفاده سودجویان، این روند حفظ شود.

در همین حال بار دیگر از رهبران سیاسی می‌خواهیم که به مسئولیت خود عمل کنند و از هیچ تلاشی برای حل شدن این مشکل کوتاهی نکنند. با بی‌توجهی، پشت کردن و مقابله به مثل این مشکل حل نمی‌شود. ما هنوز بر موضع خود هستیم که این مشکل غیرقابل حل نیست. البته اگر همه طرف‌ها تمایل به حل شدن این قضیه داشتن باشند و هر کدام بر موضع خود باقی نمانند که قدمی به سوی دیگران برندارند.

البته برخی‌ها حرفشان این است که مشکلات بیرونی به مشکلات داخلی و دشوار شدن راه حل منجر شده است؛ اما ما نظرمان این است که قضیه آن طوری که آنان می‌گویند نیست.

یکی از مسلمات ثبات این کشور این است که مشکلات و اختلافات با توافق و توازن میان طوایف و مذاهب کشور حل و فصل شود نه این که گروهی بر گروهی دیگر مسلط شود یا طایفه‌ای بر طایفه دیگر و مذهبی بر مذهب دیگر غلبه کند.

ازاین‌رو باید برای حفظ کشوری که با چالش‌های اقتصادی بسیاری روبروست، از باید از مقابله به مثل دست برداریم و برای توافق عجله کنیم. چون حرف کارشناسان اقتصادی این است که اگر این وضعیت ادامه یابد و برای مشکلات چاره اندیشی نکنیم، پیامدهای ناگواری برای ثبات پولی و مالی کشور دارد. کشوری که با چالش‌های امنیتی دشمن صهیونیستی روبروست و به بهانه کارخانه‌های اسلحه‌سازی و موشک‌هایی که توازن را به هم می‌زند، مسئولان دشمن، هیئت‌های بین المللی و غیربین المللی به تعابیر گوناگون این تهدیدات را بیان کرده‌اند.

وجود چالش‌هایی که با منافع و نیازهای شهروندان ارتباط دارند، ایجاب می‌کند که همگان از محاسبات شخصی دست بردارند و به محاسبات ملی و مردمی بیندیشند که لازم است که بالاتر از همه این‌ها باشد.

 

چالش میان دولت و تولید کنندگان برق

در رابطه با مسائل حیاتی و معیشتی، لبنانی‌ها بیش از هر زمان دیگری به خاطر توقف ولو محدود کار ژنراتورهای مولد برق، بحران برق را احساس می‌کنند. به خاطر این که صاحبان مولدهای برق می‌خواهند به دولت فشار بیاورند تا از تصمیم‌ خود عقب نشینی کند.

این وضعیت نیازمند راه حل است تا این که تکرار نشود و مصالح شهروندان را تحت تأثیر قرار ندهد. راه حل ریشه‌ای این است که بحران برق خیلی سریع حل شود تا لبنانی‌ها اسیر کسانی که می‌خواهند از نیازهای مردم سوء استفاده کنند و شروط خود را بر آن‌ها تحمیل کنند، نباشند.

ولی تا آن زمان دولت باید به مسئولیت خود در حمایت از شهروندان در برابر آزمندی صاحبان مولدها عمل کنند. در عین حال باید گفتگو پیرامون دغدغه‌های آنان را نیز ادامه دهد. ازاین‌رو نباید به راه حل‌های امنیتی بسنده شود که در برخی اوقات ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.

 

تحریم‌های ظالمانه علیه ایران

به ایران می‌رسیم که این روزها با لیست تازه‌ای از تحریم‌های ظالمانه روبرو شده است. با این تحریم‌ها آمریکا در میان همه دولت‌های دنیا تنها شده است. بهانه آمریکا این است که ایران بندهای توافق هسته‌ای را که تحت نظارت سازمان ملل و کشورهای ۵+۱ به دست آمد اجرا نکرده است. در حالی که همه این کشورها به استثنای آمریکا اقرار کرده‌اند که ایران به همه شروط این توافق پایبند بوده و هست.

امیدواریم که همه دولت‌های تأثیرگذار جهان خصوصاً آن دسته از دولت‌هایی که در توافق هسته‌ای حضور داشته‌اند و همچنان عقیده دارند که ایران به این توافق پایبند بوده است، موضع قوی‌تری داشته باشند و به اتخاذ موضع‌گیری‌های آرام بسنده نکنند. باید این تشدید فشار را رد کنند که برای همه مشکل آفرین شده و صلح جهانی را تهدید می‌کند. باید این محاصره را بشکنند که ضرر عمده آن متوجه معیشت مردم ایران است.

 

حبس ابد راه حل نیست

در خاتمه باید به حکم حبس ابد برای جناب شیخ علی سلمان (رئیس جنبش الوفاق بحرین) و همراهان وی اشاره کنیم. حاکمیت بحرین پیش از دیگران به خوبی می‌دانند که این حکم فاقد وجاهت لازم است. آن هم برای کسی که به اعتدال و میانه روی و توجه به میهن و منافع آن معروف است.

بار دیگر از حاکمیت بحرین می‌خواهیم که در این تصمیم تجدید نظر کنند و به میز گفتگو با شیخ علی سلمان، همراهان وی و همه مردم صلح طلب بحرین باز گردند. مردمی که چیزی بیشتر از حداقل حقوق خود نخواسته‌اند. امیدواریم که دولت به تشدید فشارها خاتمه دهد و به گفتگو جدی باز گردند که به مصائب بحرینی‌ها خاتمه می‌دهد و صلح و ثبات را به کشورشان باز می‌گرداند.