18 محرم 1440 هـ برابر با 6 مهر ۱۳۹۷ هـ و 28/٩/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: دروغ، گناه بزرگی است / دروغ بستن به خداوند جنایت است / مطمئن شدن از احادیث.
مطالب مهم خطبه دوم: رکود سیاسی در لبنان / سازمان ملل متحد، تریبون تهدید / حمله تروریستی در اهواز.
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ کذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَکبِّرِينَ» صدق الله العظيم.
دروغ، گناه بزرگی است
دروغ به خودی خود گناه بزرگی است و وقتی خداوند آن را منافی ایمان میداند، در واقع آن را مورد نکوهش قرار داده است: «إِنَّمَا يَفْتَرِي الْکذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ». به همین دلیل وقتی از پیامبر خدا(ص) سؤال شد: آیا امکان دارد که مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری... عرض شد: آیا امکان دارد که بخیل باشد؟ فرمود: آری... ولی وقتی از آن حضرت سؤال شد: آیا میشود که دروغگو باشد؟ فرمود: نه.
این مسئله از آنجا نشئت میگیرد که دروغ به حقیقتی که دین آمده است تا بدان دعوت کند و آن عبارت از راستی است، آسیب میزند. از این رو وقتی خداوند متعال درباره پیامبر خدا سخن میگوید، میفرماید: «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ»؛ زیرا دروغ کلید تمام بدیهاست. در حدیث آمده است: «إنّ الله عزّ وجلّ جعل للشرِّ أقفالاً، وجعل مفاتيح تلک الأقفال الشراب، والکذب شرٌّ من الشراب؛ خداوند عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده است و کلید همه این قفلها را شراب قرار داده است و دروغ بدتر از شراب است.» وقتی گناه دروغ بزرگتر و خطرناکتر میشود که نسبت به خداوند عزوجل باشد. چون دروغ، چالش آفرینی در برابر خداوند و طرح الهی برای زندگی است.
از این رو خداوند متعال نسبت به کسانی هشدار میدهد که در حلال کردن آن چه خداوند حرام کرده است و حرام کردن آن چه خداوند حلال نموده است، دروغ میبندند یا چیزهایی را به خداوند نسبت میدهند که از صفات ذات مقدس پروردگار فرو میکاهد؛ مانند کسانی که ادعا میکنند خداوند شریک دارد یا این که دخترانی را به خداوند نسبت میدهند یا چیزهایی را به خداوند نسبت میدهند که به عظمت و جلال الهی خدشه وارد میکند یا این که به خداوند نسبت خشونت و ظلم و اعمال تبعیض در میان بندگان میدهند. خداوند متعال این دروغها را زشتترین و بزرگترین ظلم میداند و به کسانی که چنین کاری را انجام دهند، بیم عذاب و رانده شدن از رحمت الهی میدهد. میفرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کذِباً أَوْ کذَّبَ بِآَيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».
و فرموده است: «لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ کذِباً فَيُسْحِتَکمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى».
خداوند متعال با اشاره به برخی از این افترائات میفرماید: «قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ».
و فرموده است: «وَمَنْ يُشْرِک بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيم».
و فرموده است: «وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکمُ الْکذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکذِبَ».
و فرموده است: «وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْک أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِينَ».
دروغ بستن به خداوند جنایت است
هشداری که نسبت به دروغ بستن به خداوند آمده است، دروغ بستن به پیامبر خدا(ص) و ائمه اهل بیت(ع) را نیز در برمیگیرد؛ زیرا این برگزیدگان در تمام گفتارها، رفتارها و کردارهای خود بیانگر اراده الهی هستند. خداوند در این باره میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْکمْ». اطاعت از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در ردیف اطاعت از خداوند آمده است. امام صادق(ع) نیز در حدیثی میفرماید: «حديثي حديث أبي وحديث أبي حديث رسول الله وحديث رسول الله حديث الله عز وجل؛ حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث رسول الله و حدیث رسول الله حدیث خداوند عزوجل است.»
دروغ بستن به آن بزرگواران اهداف و انگیزههای متعددی دارد. برخی از آنها با هدف توهین است. برخی دیگر از روی دوستی است که به غلو منتهی میشود و برخی دیگر برای جلب عواطف مردم به آنان است و چنین توجیه میکنند که به نفعشان دروغ میگویم نه به ضررشان. پیامبر خدا(ص) نیز به این مصیبت دچار بود. تا جایی که فرمود: دروغ بستن بر من بسیار شده است. از این رو در این باره سخنانی ایراد کرد و فرمود: ای مردم! «هر کس به عمد دروغی را به من نسبت دهد، مقعد او از آتش پر میشود.»
به اهل بیت(ع) نیز دروغ میبستند تا جایی که امام صادق(ع) فرمود: «لَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا حَدِيثَنَا إِلَّا مَا وَافَقَ الْقُرْآنَ وَ السُّنَّةَ أَوْ تَجِدُونَ مَعَهُ شَاهِداً مِنْ أَحَادِيثِنَا الْمُتَقَدِّمَةِ؛ حدیثی را بر ما نپذیرید، مگر حدیثی که موافق قرآن و سنت باشد یا از احادیث پیشین شاهدی برای آن بیابید.» امام صادق(ع) به روش دروغ بستن آنان نیز اشاره مینماید. میفرماید: «فَإِنَّ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعِيدٍ لَعَنَهُ اللهُ دَسَّ فِي کتُبِ أَصْحَابِ أَبِي أَحَادِيثَ لَمْ يُحَدِّثْ بِهَا أَبِي فَاتَّقُوا اللهَ وَ لَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا مَا خَالَفَ قَوْلَ رَبِّنَا؛ مغیرة بن سعید لعنة الله علیه دسّ و تزویر کرده، در کتب اصحاب پدر من احادیثی را داخل کرده که اصلاً حضرت آنها را نفرموده بود، تقوای خدا بورزید و آنچه را که خلاف قول پروردگار ماست، قبول نکنید.»
امام باقر(ع) نیز به برخی از دروغهایی که به آنان نسبت داده شده است، اشاره مینماید. آن حضرت به یکی از یاران خود میفرماید: «يَابنَ أبي مَحمودٍ، إنَّ مُخالِفينا وَضَعوا أخبارًا في فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلى ثَلاثَةِ أقسامٍ: أحَدُهَا الغُلُوُّ، وثانيهَا التَّقصيرُ في أمرِنا، وثالِثُهَا التَّصريحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا، فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فينا کفَّروا شيعَتَنا ونَسَبوهُم إلَى القَولِ بِرُبوبِيَّتِنا، وإذا سَمِعُوا التَّقصيرَ اعتَقَدوهُ فينا، وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعدائِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا؛ اى پسر ابى محمود! مخالفان ما اخبارى در فضايل ما ساخته اند که به سه دسته تقسيم مى شوند: يکى اخبار غلوآميز، ديگرى اخبارى که در حقّ ما کوتاه آمده اند و سوم اخبارى که از دشمنان ما به صراحت اسم مى برند و عيبهايشان را بازگو مى کنند. مردم چون اخبارى را که درباره ما غلوّ کرده اند بشنوند، شيعيان را تکفير کنند و اعتقاد به خدا بودن ما را به آنان نسبت دهند و هرگاه اخبارى را که در حقّ ما تفريط و کوتاهى کرده اند بشنوند، آنها را در حقّ ما باور کنند و هرگاه اخبارى را که از دشمنان ما به صراحت اسم مى برند وبدگويى مى کنند بشنوند، به ما بى حرمتى کنند.»
از این رو امام باقر(ع) از شیعیان خود میخواهد از چیزهایی که برایشان نقل میشود یا خودشان نقل میکنند، آگاه باشند. میفرمود: «کونُوا النُّمْرُقَةَ الْوُسْطَى يَرْجِعُ إِلَيْکمُ الْغَالِي وَيَلْحَقُ بِکمُ التَّالِي فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ يُقَالُ لَهُ سَعْدٌ جُعِلْتُ فِدَاک مَا الْغَالِي؟ قَالَ: قَوْمٌ يَقُولُونَ فِينَا مَا لا نَقُولُهُ فِي أَنْفُسِنَا فَلَيْسَ أُولَئِک مِنَّا وَلَسْنَا مِنْهُمْ قَالَ: فَمَا التَّالِي؟ قَالَ: الْمُرْتَادُ يُرِيدُ الْخَيْرَ يُبَلِّغُهُ الْخَيْرَ يُؤْجَرُ عَلَيْهِ؛ مانند پشتى در میانه باشید و آن که غلو کرده و پیشى گرفته به جانب شما باز گردد و آنکه وامانده خود را به شما برساند. مردى از انصار به نام سعد عرض کرد: جانم فداى تو باد، غالى کیست؟ فرمود: گروهى که درباره ما چیزهایى گویند که ما آن را درباره خود نمىگوییم؛ آنان از ما نیستند و ما هم از آنان نیستیم. گفت تالى و عقب مانده کیست؟ فرمود: کسى که طالب خیر (دین حق و عمل صالح) است؛ خیر به او مىرسد و به میزان نیتش پاداش داده مىشود.»
امام علی(ع) میفرمود: «هلک فيک اثنان محب غالٍ ومبغض قالٍ؛ دو گروه در مورد من هلاک شوند. محبی که غلو کند و کینهتوزی که هر چه خواهد گوید.»
مطمئن شدن از احادیث
از این رو عزیزان! با توجه به زیادی از احادیث و روایاتی که در رسانهها و شبکههای ارتباطی یا توسط گویندگان نقل میشوند باید هشیار بود. نباید اجازه دهیم که جز بعد از حصول اطمینان، احادیث و روایات وارد باورهای ما نسبت به خداوند، پیامبران و ائمه(ع) وارد شوند. نباید شریک جرم کسانی شویم که میخواهند به نام دین و شخصیتهای دینی، به دین آسیب بزنند. البته این حرف به معنای توجه نکردن به احادیث نیست. چون برخیها قائل هستند به این که فقط باید قرآن را گرفت. مسئلهای که رواج یافته است. چون این حرف مخالف فرمایش خداوند متعال است که میفرماید: «وَمَا آَتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُو».
پیامبر خدا(ص) نیز درباره اهل بیت(ع) فرموده است: «إني تارک فيکم ما إن تمسَّکتُم بها لن تضلُّوا کتاب الله، وعِترتي أهل بيتي؛ فإنَّهما لن يفترقَا حتى يرِدَا عليَّ الحوضَ؛ من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم که اگر بدانها دست یازید بعد از من گمراه نمیشوید. کتاب خدا و عترت من اهل بیتم. چون آن دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا این که در حوض کوثر بر من وارد شوند.»
ولی شایسته است که در قبول یا نقل این احادیث نباید عجله کرد. چون به خاطر نیتهای درست یا نادرست، احادیث نادرستی نیز وجود دارند که وارد عقیده، شریعت، سیره و تاریخ شدهاند که باید از درستی آنان اطمینان حاصل کرد.
در این باره معیارها و ضوابط علمی و دینی وجود دارد. اول این که باید منبع و سند هر خبر یا حدیثی را که از پیامبر و ائمه نقل میکنیم به دقت مورد بررسی قرار دهیم تا بدانیم که این حدیث یا خبر منبع دارد و این منبع تا چه اندازه معتبر است. دوم این که باید محتوای حدیث را مورد بررسی قرار دهیم و آن را به کتاب خدا عرضه کنیم. کتابی که از هیچ سوی باطل بدان راه ندارد. در این باره در حدیث آمده است: «إِذا جَاءکمُ عَنِّي حَدِيْثً فَاعْرِضُوهُ عَلَى کتَابِ الله فَمَا وَافَقَهُ فَاقْبَلُوهُ وَمَا خَالَفَهُ فَاضْرِبُوا بِهِ عَرْضَ الحَائِطِ؛ اگر حدیثی از من به دست شما رسید، آن را به کتاب خدا عرضه نمایید. اگر موافق کتاب خدا بود آن را بپذیرید و اگر مخالف آن بود، آن حدیث را به دیوار بزنید.» بنابراین امکان ندارد حدیثی را بپذیریم که با قواعد مورد نظر قرآن کریم منافات داشته باشد. قرآنی که برای تمام انسانها کرامت قائل است: «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِي آَدَمَ». قرآنی که به عدل و احسان دعوت میکند: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ». قرآنی که عبودیت غیر خداوند را قبول ندارد: «إِيَّاک نَعْبُدُ وَإِيَّاک نَسْتَعِينُ». قرآنی که برتری در میان مردم را فقط به تقوا میداند: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ».
سومین راه برای پی بردن به درستی احادیث، عرضه کردن آن به عقل فطری است که خداوند آفریده است. در حدیث آمده است: «فَمَا وَرَدَ عَلَيْکمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکمْ وَ أَنْکرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ؛ آنچه از حديث آل محمد(ص) به شما رسيد و دلنشین شما گرديد و آن را فهميديد آن را پذيرا شويد، آنچه را دل شما نگرفت و آن را نفهميديد آن را به خدا و رسولش و به عالم از آل محمد(ص) برگردانيد.» در حدیث دیگری آمده است: «استفت قلبک؛ از قلبت نظرخواهی کن.» بنابراین آموزههای دینی نه تنها با عقل فطری انسان منافات ندارد بلکه با آن هماهنگ است.
در حدیث آمده است: «لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْعَقْلَ اِسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْک وَ لاَ أَکمَلْتُک إِلاَّ فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاک آمُرُ وَ إِيَّاک أَنْهَى وَ إِيَّاک أُعَاقِبُ وَ إِيَّاک أُثِيبُ؛ چون خدا عقل را آفريد از او بازپرسى کرده به او گفت پيش آى. پيش آمد، گفت بازگرد، بازگشت، فرمود به عزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو به پیشم محبوبتر باشد نيافريدم و تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم بهطور کامل دادم. همانا امر و نهى کيفر و پاداشم متوجه تو است.»
باز هم در حدیث آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول؛ خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها.» بنابراین میان این دو حجت تضادی وجود ندارد. اگر حدیثی که از پیامبر خدا(ص) روایت شده است، درست باشد عقل نیز بدان باور دارد. حتی اگر از امور غیبی باشد. چون عقل نیز به غیب به عنوان یک اصل باور دارد. ولی عقل نمیتواند جز از راه خدا و پیامبرش به جزئیات امور غیبی آگاهی یابد.
در حدیث آمده است: «إنما يدرک الخير کله بالعقل ولا دين لمن لا عقل له؛ تمام خوبیها با عقل قابل درک هستند و کسی که عقل ندارد دین ندارد.»
اگر انسان مؤمن خودش نمیتواند با ابزارهایی که بدان اشاره کردیم به درستی احادیث پی ببرد، باید به اهل علم و معرفت مراجعه نماید: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ».
بر همین اساس باید در روایات مرتبط با سیره زندگی پیامبران و ائمه نیز دقت شود. باید فقط بعد از حصول اطمینان از درستی این روایات و اخبار آنها را بپذیریم و نقل کنیم.
درباره چیزهایی که از بزرگان دینی به ما میرسد ما وظیفه مهمی بر عهده داریم. نباید چیزهایی را که به اثبات نرسیده است، نقل کنیم. چون در این صورت باعث مخدوش شدن خرد، اندیشه، فهم و نگاه مردم به دین میشویم. همان طور که اشاره داشتیم این امر بسیار خطرناک و حساس است. به ویژه در این زمان که رسانههای تبلیغاتی بسیار پیشرفته شدهاند و کوچکترین حرفی به همگان میرسد.
در شرایط که نابسامانی بسیاری در زمینه نقل و نشر احادیث به چشم میخورد، باید بسیار آگاه باشیم و جز پس از حصول اطمینان از درستی دانش، دقت و آگاهی نقل کننده، خبری را نپذیریم و در همه مواردی از این قبیل ایمان و خرد خود را در به کار بگیریم. نباید بگذاریم که عاطفه بر اندیشه ما و دیگران حاکم شود. از خداوند میخواهیم که ما را از آگاهان قرار دهد. کسانی که به حرف گوش میدهند و سپس در آن دقت میکنند و بعد از مطمئن شدن، از بهترین آنها پیروی میکنند.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که خداوند متعال به ما توصیه نموده است: «وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْکتَابَ مِنْ قَبْلِکمْ وَإِيَّاکمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ». باید تقوای الهی را رعایت کنیم. باید در هر کلمهای که بر زبان خود جاری میکنیم، موضعی که اتخاذ میکنیم، تأیید یا مخالفت مینماییم و حب و بغض به خرج میدهیم رضایت او را در نظر بگیریم. باید با خودمان چنین قرار بگذاریم که خداوند در تمام زندگی ما حضور دارد و هیچ کس از چنین حضوری برخوردار نیست. جایگاهی در زندگی ما دارد که کسی به پای او نمیرسد. چون خداوند همان طور است که خود فرموده است: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِک الْمُلْک تُؤْتِي الْمُلْک مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِک الْخَيْرُ إِنَّک عَلَى کلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».
پرهیزگاران همان طور که در احادیث آمده است: «قَوّالُونَ بأمرِ اللّه، قَوّامُونَ على أمرِ اللّه، قَطَعوا مَحَبَّتَهُم بمَحَبهِ رَبهِم، ووَحَّشوا الدُّنيا لِطاعَةِ مَليکهِم، ونَظَروا إلَى اللّه عز و جل وإلى مَحَبَّتِهِ بِقُلوبهِم، وعَلِموا أنّ ذلک هُو المَنظورُ إلَيهِ، لِعَظيمِ شَأنِهِ؛ پيوسته امر خدا را مىگويند و همواره امر خدا را به پا مىدارند. براى دوستى خدا، از هر دوستى و محبتی دل کندهاند و به خاطر طاعت پادشاه خويش از دنيا گريختهاند و از صميم دل به خداوند عز و جل و دوستى و محبت او رو کردهاند و دانستهاند که منظور اصلى هم اوست چون شأن و مرتبى عظيم دارد.» آنانی کسانی هستند که در جایی که خداوند به حضور در آن دستور داده است، غائبشان نمیبیند در جایی که از آن نهی کرده است حاضرشان نبیند. آنان کسانی هستند که از خدا اطاعت میکنند و در برابر او نافرمانی نمینمایند. خدا را به یاد دارند و او را فراموش نمیکنند. از او سپاسگزارند و نعمتها و عطاهای او را کفران نمیکنند. آنان کسانی که حق را میگویند، چه به نفعشان باشد و چه به ضررشان. آنان در راه خدا، از ملامت هیچ ملامت گری نمیترسند.
اینان همان کسانی هستند که زندگی به آنها نیاز دارند. آنان سوپاپ امنیت زندگی هستند؛ بنابراین کسی که خداوند در قلب، عقل، عاطفه و همه وجود او حضور داشته باشد، نمیتواند خیرخواه و نعمت زندگی نباشد. او وارد بازیهای منافع و حسابهای شخصی و نزاع بر سر شهوات دنیوی نمیشود. از این رو هیچ وقت زیان نمیبیند. چون همان طور که خداوند وعده داده است، همواره در دنیا منفعت میبرد: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» و زمانی که مردم نزد پروردگار جهانیان میایستند: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيک مُقْتَدِرٍ» و زمانی که با دشواریهای عدالت الهی روبرو میگردند: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ». با این توصیف در برابر چالشها توانا خواهند بود.
رکود سیاسی در لبنان
از لبنان آغاز میکنیم که بازی ریسمان کشی میان جریانهای سیاسی در آن ادامه دارد و به نظر نمیرسد به رغم وجود برخی خوش بینیها، یکی از جریانهای سیاسی به نفع دیگران قدری ریسمان خود را شُل کند تا کشور از این رکود خلاصی یابد و به وضعیت درجا زدن که بر فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم است پایان داده شود. به این ترتیب مردم این کشور با دردهای خود تنها می مانند و مجبور می شوند که با سرانگشت های خود، خارها را درآورند.
در همین حال مردم لبنان از شنیدن خبر آغاز جلسات پارلمان، ولو تحت عنوان ضرورت، خوشحال شدند. چون اعتقاد دارند که راه افتادن جلسات پارلمان باعث تصویب آن دسته از طرحهای ضروری خواهد شد که مدتهاست در قفسههای پارلمان خاک میخورند؛ اما به زودی برایشان روشن خواهد شد که این ضرورت با تصمیمی که در پارلمان گرفته شده است مطابقت ندارد (البته کاری به ملاحظاتی که در این باره مطرح میشود نداریم) و بیشتر چیزهایی که به دست خواهد آمد با کنفرانس سیدر در ارتباط است. این کنفرانس با همه اهمیتی که در زمینه به حرکت در آوردن چرخ اقتصادی کشور دارد، اما باز هم در گرو تشکیل دولت قرار دارد.
در برابر این واقعیت بار دیگر از همه جریانهای سیاسی میخواهیم که مسئولیتپذیر باشند و به وعدههایی که درباره حل بحرانهای فزاینده و نجات دادن مردم از درد و رنج، به شهروندان دادهاند عمل کنند. توصیف وضعیت موجود و اظهار تأسف کفایت نمیکند. گویا خودشان هیچ نقشی در ایجاد و تداوم این وضعیت ندارند. اگر تشکیل سریع دولت ممکن نیست، باید به سرعت راه حلهایی را بسنجند. حرف ما این است. به جای نگهداشتن کشور در این وضعیت چند ماهه و البته نگرانیم که بیشتر طول بکشد، باید دولت کاری یا هر مدل دیگری تشکیل شود.
امیدواریم که از کنار گزارش سازمان بهداشت جهانی که اخیراً صادر شده است، بیتوجه عبور نکنیم. در این گزارش آمده است که در آسیا لبنانیها رتبه اول ابتلا به سرطان را به خود اختصاص دادهاند. روشن است که علت آن بحرانهای غذایی، سوختهای فسیلی، آلودگی هوا و آب و تبدیل شدن برخی رودخانهها، خصوصاً رود لیتانی به فاجعه زیست محیطی و آلوده شدن آن با فاضلابهای صنعتی و شن است.
ولی متأسفانه این وضعیت عادی شده است و با وجود پیامدهای ناگوار برای بیماران سرطانی و خانوادههای آنان، مسئولان عجلهای برای درمان علل گسترش این بیماری ندارند. از این هم فراتر، با نگاهی انسانی و مسئولانه کاری برای در نظر گرفتن حمایتهای مالی از مبتلایان به سرطان در جلسات قانونگذاری یا سیاسی صورت نگرفته است. تنها کاری که صورت گرفته است لجبازیهای قانونی و سیاسی است که در این کشور ما بدان عادت کردهایم. هیچ توجهی نیز به پیامدها و نتایج این مسئله نمیشود. لذا تصمیمی هم درباره آن گرفته نمی شود.
در همین راستا، کارمندان از تداوم جنجال میان مسئولان کشور در مورد غذا، کاهش بحران برق و... شدیداً احساس نگرانی میکنند و بیش از پیش مأیوس و نگران شده و اعتماد به کشورشان را از دست میدهند. همه اینها نشان از این واقعیت دارد که کشور به مرحله فروپاشی رسیده است.
سازمان ملل متحد، تریبون تهدید
به سازمان ملل متحد میرسیم. به جای این که سازمان ملل تریبونی برای کاهش مشکلات فزاینده جهان باشد، به تریبون تهدید تبدیل شده است. قدرتهای بزرگ قدرت خود را به رخ دیگران میکشند و دولتهایی را که نمیخواهند در راستای سیاستهایشان حرکت کنند، مورد تهدید قرار میدهند. سازمان ملل بیش از هر زمان دیگری از انجام وظایف ذاتی خود اظهار ناتوانی میکند. حتی برخیها نمیخواهند که این سازمان به ایفای نقش بایسته خود ادامه دهد. وگرنه چه لزومی دارد که سازمانها و نهادهای زیر نظر سازمان ملل مانند آنروا و دادگاه جنایی بین المللی این قدر مورد حمله قرار گیرند و تصمیمات بین المللی مرتبط با قضیه فلسطین به دیوار زده شود.
سخنان دبیرکل سازمان ملل درباره نظم جهانی دور از واقعیت نیست. او اظهار داشت: نابسامانی به شدت افزایش یافته است و اعتماد به سازمان ملل به درجه فروپاشی رسیده است. همه اینها نشان میدهد که جهان به نظمی واقعی و عادلانهتر نیاز دارد. چون برای همه روشن شده است که قانون جنگل در عرصههای مختلف مسلط شده است و امیدواریم که به اینجا نرسیم.
باید از موضعگیریهای جرئتمندانه ای که در تریبون سازمان ملل مطرح شد و اعلام داشت دولتها سعی دارند به دور از فضای سلطه و استکبار صاحب اختیار آزادی و قدرت تصمیم گیری خود باشند، تقدیر و تشکر کنیم.
حمله تروریستی در اهواز
در پایان باید به حمله تجاوزگرانه اهواز بپردازیم. اقدامی که تعدادی قربانی گرفت و سعی داشت عناصر قدرت و وحدت درونی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد. در عین حال که این اقدام تروریستی و حامیان پنهان آن را محکوم میکنیم، از مردم ایران میخواهیم که در برابر توطئههایی که امنیت، اقتصاد و قوت روزانهشان را هدف گرفتهاند، متحد باشند و اجازه ندهند کسانی که میخواهند امنیت و تصمیم گیری آزادانهشان را به هم بریزند، زمینه فعالیت برای خود پیدا کنند.