11 محرم 1440 هـ برابر با 30 شهریور ۱۳۹۷ هـ و 21/٩/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: معیار ایمان / نمونههایی که در امتحان مردود شدند / نمونههای نورانی / آمادگی برای نبرد.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان بدون دورنمای راه حل / تجاوز به سوریه / تقدیر و تشکر.
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آَمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ الله الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» صدق الله العظیم.
معیار ایمان
خداوند متعال در این آیه کریمه توجه ما را به حقیقت مهمی جلب میکند و آن هم معیارهای ایمان است. حقیقت این است که اعلام ایمان، هواداری و همبستگی با مؤمنان و انجام دادن واجباتی که توسط مؤمنان انجام میشوند مانند نماز، روزه، زکات، خمس و حج برای این که صفت ایمان بر کسی صدق کند، کفایت نمیکند. کسی دارای ویژگی ایمان نخواهد شد مگر این که خداوند او را با امتحانهای بسیار بیازماید تا از این راه صداقت یا دروغ بودن ایمان او روشن شود.
واژه فتنه که آیه کریمه «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آَمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ» بدان اشاره دارد، نشان میدهد که این آزمایش آسان نخواهد بود؛ زیرا واژه فتنه در اصل به معنای قرار دادن طلا در آتش است تا میزان خلوص آن در برابر خاک یا هر چیز دیگری که به ناب بودن آن آسیب وارد میکند روشن شود.
از این رو در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «یفتنون کما یفتن الذّهب؛ آزمایش میشوند همان طور که طلا آزمایش میشود.» سپس فرمود: «یخلصون کما یخلص الذّهب؛ خالص میشوند همان طور که طلا خالص میشوند.» قرآن کریم نیز به این واقعیت اشاره می دارد که اصل امتحان و ابتلا به مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه امتحان و ابتلا سنتی است که در میان پیروان سایر ادیان گذشته نیز وجود داشته است.
قرآن کریم در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است. از جمله این که میفرماید: «مَا کانَ الله لِیذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّى یمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیبِ».
در آیهای دیگر میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ الله أَلَا إِنَّ نَصْرَ الله قَرِیبٌ».
باز در آیهای دیگر میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکمْ».
در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یعُودَ أَسْفَلُکمْ أَعْلَاکمْ وَ أَعْلَاکمْ أَسْفَلَکمْ وَ لَیسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کانُوا قَصَّرُوا؛ سوگند به کسى که محمد را به حق فرستاده است، در غربال آزمایش، به هم درآمیخته و غربال میشوید تا صالح از فاسد جدا گردد یا همانند دانههایی که در دیگ میریزند تا چون به جوش آید، زیر و زبر شوند. پس پستترین شما بالاترین شما شود و بالاترینتان، پستترینتان. واپس ماندگانتان پیش افتند.»
فتنه در تمام نعمتها و مصائبی که به انسان میرسد وجود دارد. گاهی امتحان به شر است؛ یعنی انسان نعمتهایی را از دست میدهد، فرصتهایی از دست او میروند یا به خاطر پایبندی به اصول و مبانی، به خطر میافتد. خداوند متعال در اشاره به این واقعیت میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ».
عاشورا نمونهها و الگوهایی را در اختیار ما قرار داد که در این گفتار باید بدان اشاره کنیم تا در شرایطی که برخی از امتحان سربلند بیرون میآیند و برخی دیگر مردود میشوند، معیارهای درستی ایمان برایمان روشن شود و موضع ما در قبال عاشورا مشخص گردد. میخواهیم در این باره به سه نمونه اشاره کنیم:
نمونههایی که در امتحان مردود شدند
نمونه اول – عبیدالله بن حر جعفی است. او از بزرگان کوفه بود. از کسانی بود که به امام حسین(ع) وفادار بودند. او به درستی از منزلت و حقانیت امام حسین(ع) در امر امامت و خلافت آگاه بود و کوچکترین تردیدی در این زمینه نداشت. این مرد وقتی باخبر شد که امام حسین(ع) راهی کوفه است، برای این که به خاطر همراهی با حسین(ع) به مشکل برنخورد، کوفه را ترک کرد و راهی بیابان شد. چون به خوبی از خطرات ایستادگی در کنار امام حسین(ع) در آن برهه حساس اطلاع داشت. از این رو به بیابان رفت و در جایی دور از راه مردم چادر زد تا کسی او را نبیند. میخواست در جایی دور دست باشد تا این تقابل صورت گیرد و نتیجه روشن شود. ولی شرایط به گونهای رقم خورد که امام حسین(ع) نیز درست از همان راه آمد و به خیمه این مرد برخورد کرد. امام از صاحب چادر سؤال کرد. گفتند: از عبیدالله بن حر جعفی است. امام از حضور او در این مکان تعجب کرد و عموزادهاش را نزد او فرستاد تا از حال او جویا شود. به او گفت: خیر دنیا و آخرت را برای تو آوردهام. حسین(ع) خودش تو را به یاری خود خواسته است. تو میدانی که وضعیت کوفه تغییر کرده است و مردمش تغییر موضع دادهاند. در حالی که تو در بیداری آنها نقش داشتهای. عبیدالله به او گفت: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون. به خدا سوگند! من فقط به این خاطر از کوفه بیرون شدم که حسین(ع) وارد آن شود و من در این شهر باشم. به خدا سوگند! نمیخواهم او را ببینم و نه او مرا ببیند.
تغییر این مرد را ببینید. او کسی بود که به ایمان و ادعای وفاداری به امام حسین(ع) معروف بود. وقتی امام حسین(ع) سخن او را شنید، فرمود: خودم نزد او میروم تا شاید نظر او تغییر کند. لااقل حجت را بر او تمام میکنم. ولی پاسخ عبیدالله بن حر نشان داد که او در امتحان شکست خورده است. اظهار داشت: به خداوند سوگند! میدانم هرکسی که با تو همراه شود در آخرت سعادتمند میشود ولی نفس من اجازه نمیدهد وارد نبردی شوم که تو وارد آن شدهای. ولی میخواهم اسب خود را به عنوان کمک در اختیار شما قرار دهم. به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام و این شمشیر را تقدیم تو میکنم که با آن میجنگم.
امام در پاسخ فرمود: «اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ میورزی، هیچ نیازى به مالت نداریم.»
نمونه دوم – عمر بن سعد است. او نیز در امتحان مردود شد. وقتی هنوز گزینه جنگ قطعی نشده بود، امام حسین(ع) نزد او آمد و فرمود: ای فرزند سعد! آیا در حالی که مرا میشناسی و از جایگاهم نزد رسول خدا(ص) آگاهی با من میجنگی؟ عمر بن سعد اظهار داشت: میترسم اگر با تو همراهی کنم، عبیدالله بن زیاد خانهام را خراب کند و مال و ثروتم را بگیرد و من از فرزندانم هراسناکم. در هر بار امام حسین(ع) با او بحث و مناقشه کرد؛ اما او میگریخت و بهانه میآورد.
شکست دیگر او وقتی رقم خورد که عبیدالله بن زیاد تا در ازای فرماندهی سپاهیان کوفه در برابر امام حسین(ع) و کشتن امام حسین، یاران و اهل بیتش حکومت ری را به او پیشنهاد کند. او با سرودن شعری شکست خود در این امتحان را نشان داد. گفت:
فو الله ما ادری و انی لحایر
افکر فی امری علی خطرین
اأترک ملک الرای و الری منیتی
ام ارجع مأثوما بقتل الحسین؟
یقولون ان الله خالق جنة
و نار و تعذیب و غل یدین
فان صدقوا فیما یقولون اننی
اتوب الی الرحمن من سنتین
پس به خدا سوگند نمیدانم چه کنم در کارم حیرانم و برای دو کار بسیار بزرگ فکر میکنم.
آیا ملک ری را ترک کنم در حالی که ری منتهای آرزوی من است و یا با کشتن حسین (از میدان جنگ) گنهکار برگردم؟
میگویند خداوند آفریننده بهشت و دوزخ و عذاب و زنجیر جهنم برای بستن دستها است!
پس اگر راست گفته باشند من تا دو سال هم که باشد برای خداوند رحمان توبه میکنم.
عمر بن سعد نیز به قیمت از دست دادن ارزشها، اصول و مبانی خود، ملک ری را برگزید و زیانکار دنیا و آخرت شد و زیان آشکار نیز همین است.
نمونههای نورانی
در برابر اینها، موفقیت و سربلند بیرون آمدن از امتحان دشوار قرار دارد. از جمله اینها موضع حر بن یزید ریاحی است. او از سپاهیان عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاهی بود که امام حسین(ع) و یارانش را محاصره کردند. در روز عاشورا، وقتی حر مطمئن شد که جنگ خواهد شد و مجالی برای صلح نیست و عمر بن سعد در کشتن امام حسین(ع) جدی است، در میان دو سپاه متحیر ماند. آیا در موقعیت فعلی خود بماند که همان همراهی با یزید، عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد است؟ اگر در این صف باقی بماند او ضمن حفظ موقعیت کنونی، ترقی نیز خواهد کرد؛ اما در نهایت شریک کشتن امام حسین(ع) و همراهان او خواهد شد و بعد از این قضیه، سرنوشت او آتش جهنم خواهد گردید. یا این که در کنار امام حسین(ع) بایستد و در کنار او موضع عزت، کرامت و انسانیت بگیرد؟ در این صورت به خاطر همراهی با امام حسین(ع) خداوند از او راضی خواهد شد، بهشت نصیب او خواهد گردید ولی در نهایت کشته خواهد شد؟
حر به لرزه افتاد. موضعگیری آسان نیست. یکی او را در این حالت دید، به او گفت: چرا میلرزی در حالی که اگر از من پرسیدند: شجاعترین اهل کوفه چیست؟ غیر از تو نام نمیبردم. حر گفت: لرزشم از روی ترس نیست. ولی خود را میان بهشت و دوزخ مخیر میبینم. سپس اظهار داشت: به خدا سوگند! چیزی غیر از بهشت را انتخاب نمیکنم. حتی اگر قطعه قطعه و سوزانده شوم. از این رو به سپاه امام حسین(ع) پیوست و موضع عزت و آزادگی گرفت. توبه کار نزد امام حسین(ع) آمد و به خاطر تمام کارهایی که در حق امام حسین کرده بود، پشیمان شد و در برابر چشمان امام حسین نیز به شهادت رسید. در اینجا بود که امام حسین(ع) درباره او فرمود: «تو آزادی همان طور که مادرت تو را نامید. تو در دنیا و آخرت آزاده هستی.»
آمادگی برای نبرد
عزیزان! برای ما دنیا عرصه امتحان و آزمایش است. وظیفه ما این است که برای روبرو شدن با این امتحانها و آزمایشها آماده باشیم. باید آماده شویم. چون هر زمان ممکن است زمان امتحان ما باشد. امتحان ما شاید از دوست داشتنیهای ما باشد یا از چیزهایی که از آنها بدمان میآید. انسان ممکن است با مال خود آزمایش شود که آن را جمع کرده است. ممکن است با مقام امتحان شود که دوست دارد به آن دست یابد. ممکن است با شهوت امتحان شود که نسبت به آن حریص است. یا این که ممکن است با بیماری، از دست دادن عزیزان و فقر و نیازمندی نیز آزمایش شود. ما چارهای غیر از موفقیت در این امتحانات نداریم. چون اگر شکست بخوریم، جبرانی برای آن وجود ندارد؛ زیرا به سرنوشت ما مربوط میشود و امکان دارد که اولین و آخرین امتحان ما باشد.
مایی که در حال و هوای عاشورا نفس کشیدیم و در مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) حضور یافتیم و نشان دادیم که در ولایت امام حسین و ایستادگی در برابر باطل جدی هستیم، اگر باطل بخواهد همان چیزهایی را که میخواست بر حسین تحمیل کند، بر ما نیز تحمیل نماید، چه موضعی در قبال امام حسین و یاران او خواهیم گرفت؟ باید خودمان تربیت و آماده کنیم. باید باطل را ترک گوییم. نباید در درگیری میان حق و باطل، عدل و ظلم، صلح و فساد و منکر و معروف بیطرفی اختیار کنیم.
خداوند ما را نیز امتحان خواهد کرد و آن وقت معلوم خواهد شد که نزد خداوند مقام و منزلت خواهیم یافت یا خوار و خفیف خواهیم شد.
از خداوند میخواهیم که به ما بصیرت، آگاهی، قدرت، اراده و عزم عنایت فرماید تا در فتنهها سقوط نکنیم و در دشواریها ایمان خود را از دست ندهیم و در بلاها و دچار انحراف نگردیم که او شنوا و پاسخگوی دعاست. و آخر دعوانا أن الحمد لله ربِّ العالمین.
خطبه دوم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به وصیت عملی امام حسین(ع) سفارش میکنم. وقتی که در قلب میدان نبرد به نماز ایستاد. او بر اساس دعوت خداوند و پیامبرش از ما میخواهد که به نماز اهمیت دهیم. باید حق نماز را ادا کنیم. باید نماز را در رأس اولویتهای خود قرار دهیم. باید نماز سر وقت به جای آوریم نه آخر وقت. نباید نماز را در حاشیه کارهای روزانه خود قرار دهیم. باید همه چیز در حاشیه نماز قرار داشته باشد. باید نماز بهترین وعدهگاه ما باشد. باید منتظر نماز باشیم تا وقت نماز شود و آن را ادا کنیم. برای اهمیت دادن به نماز همین بس که نماز دعوت خداوند است.
حسین(ع) وقت نماز را به خوبی میدانست. باید نماز طوری رفتار نمیکرد که واجب است و باید ادا کنیم و از آن راحت شویم. بلکه نماز تکریم بندگان توسط خداوند است، وقتی که در روز قیامت دستور میدهند مردم در برابر خداوند بایستند. نماز سپر مؤمنان در برابر سلطه شیطان و مایه پاکیزگی آنان از گناهان است. نماز مایه در امان ماندن از ضعف و شکست است. نماز دعوت به صلح با خویشتن خویش، مردم و زندگی است.
خداوند اهمیت نماز را به ما یاد داده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ». خداوند به ما میفرماید: وقتی با مشکلات زندگی روبرو شدید، از نماز یاری بگیرید. نماز ابزار شما برای مقابله با چالشهای فزاینده است.
لبنان بدون دورنمای راه حل
از لبنان آغاز میکنیم که دست دست کردن در تشکیل حکومت در آن ادامه دارد. به نظر نمیرسد که افق نزدیکی برای حل شدن این قضیه وجود داشته باشد. چون هر گروهی بر سر مواضع قبلی خود قرار دارد و آمادگی دست برداشتن از خواستههای خود را ندارد. لبنانیها نیز در کشف واقعیت حیران و سرگردان هستند. نمیدانند که چه کسانی راست میگویند. آیا کسانی راست میگویند که اظهار میدارند بحران جنبه داخلی دارد و راه حل هم داخلی است یا کسانی راست میگویند که معتقدند این بحران ریشه خارجی دارد و راه حل هم باید از خارج باشد. یا این که هر دو عامل در این بحران دخیل هستند. ما نیز چنین احساسی داریم.
به هر حال لبنانیها چارهای جز انتظار فرج ندارند. نگرانی ما این است که این فرج نزدیک نباشد. در همین حال به گواهی کارشناسان اقتصادی و مالی، وضعیت اقتصادی و مالی کشور نیز رو به وخامت نهاده است. این وضعیت روی قوت روزانه و سادهترین نیازمندیهای زندگی شهروندان تأثیر منفی به جای گذاشته است. خصوصاً که ما در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید با همه دشواریها و سنگینیهای آن و تعطیلی بخشهای اقتصادی قرار داریم. هر روز خبر از تعطیلی مؤسسات تجاری و صنعتی کشور به گوش میرسد. این مسئله نیز باعث افزایش میزان بیکاری و فروپاشی اقتصادی کشور خواهد شد.
از این رو بار دیگر از جریانهای سیاسی که از سوی مردم مسئولیت یافتهاند میخواهیم که به وظایف خود در قبال مردم عمل کنند. باید همیشه به فکر مسائل مردم باشند. باید مسائل مردم را در رأس اولویتهای خود قرار دهند. اگر حل مشکلات از راه تشکیل دولت ممکن نیست، باید به فکر راه حلهای جایگزین بود. باید کارهای مربوط به پیمان کاریها و شهرداریها به راه بیفتد. باید ابتکارهای فردی و جمعی برای حل مشکل مردم در زمینه برق، زباله و ... در برخی از مناطق عملی شود.
نسبت به وضع و تحمیل مالیات جدید بر مردم هشدار میدهیم. چون هنوز هم مالیات گذشته روی گرده مردم سنگینی میکند. در این میان خبرهایی از وضع مالیات جدید بر بنزین و سایر نیازمندیهای مردم به گوش میرسد. نیازی نیست که بار دیگر تأکید کنیم بحران این کشور به خاطر کمبود درآمدها نیست. چون درآمدها کافی است ولی باید جلوی فساد، ریخت و پاش، حق کمیسیونها سایر چیزهایی که باعث ناتوانی دولت میگردد، گرفته شود.
به مسئولان عرض میکنیم: نفس لبنانیها به شماره افتاده است. شما بر درد و رنج آنها نیفزایید. از آنها نخواهید که از مسیر خود خارج شوند و اعتماد خود را به ثبات کشور و ارتباط با همدیگر از دست بدهند.
در عین حال درخواست میکنیم که فتیلههای فتنه که بر لبنان سایه انداخته است، از ریشه در آورده شود. بعد از مجادلاتی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی به راه افتاد و جنبه طایفهای و مذهبی به خود گرفت، مردم به فضایی بازگشتند که بعد از همگرایی، مصالحه و گذشت از گذشتهها تصمیم گرفته بودند به آن بازنگردند. ما از فضای آرامی که همه به آن علاقه دارند استقبال میکنیم. از تمام لبنانیها میخواهیم هر کدامشان عناصر اطلاعاتی و حامی وحدت و ثبات ملی باشند. چون تنها نقاط روشن این کشور همینها هستند. نباید ندای فتنه افروزان و تنش آفرینان را لبیک بگویند.
تجاوز به سوریه
به سوریه میرسیم. دشمن صهیونیستی با بهره برداری از مشغول شدن دولت سوریه به چالشهای داخلی، به تجاوز نظامی علیه این کشور ادامه میدهد. دشمن میخواهد بر سوریه چیره شود و نقش اساسی در ترسیم آینده این کشور ایفا نماید.
در برابر این حوادث از مردم سوریه میخواهیم در برابر تداوم این تجاوز، وحدت خود را حفظ کنند. تأکید ما این است که جلوی خونریزیها نظیر آن چه در ادلب روی داد گرفته شود. آرزو میکنیم که اوضاع این منطقه حساس بهبود یابد و زمینه بازگشت آن به دامان دولت سوریه فراهم شود. بار دیگر دست علاقهمندان به سوریه را میفشاریم تا برای باز کردن درهای گفتگوی داخلی سوری تلاش کنند. امید است که این گفتگوها باعث رهایی سوریه از این بحران شود و سوریه به میدان رقابتهای بین المللی تبدیل نشود.
تقدیر و تشکر
در پایان موسم عاشورا باید از حضور همه دوست داران امام حسین در تجمعات و راه پیمایی ها تقدیر و تشکر کنیم. از کسانی که مشکلات ناشی از تدابیر امنیتی را تحمل کردند تشکر میکنیم. این تدابیر برای حمایت از این تجمعات لازم بود؛ اما باید بررسی شود که چگونه میشود در سالهای آینده از کاستیهای این اقدامات کاست. در عین حال باید از تلاشهای نیروهای امنیتی تقدیر و تشکر کنیم که باعث گردید ما در این مراسم از نعمت امنیت برخوردار شویم.
باید از کمپین اهدای خون که در جاهای گوناگون و از جمله این مسجد به راه افتاد نیز تقدیر و تشکر کنیم. این اقدام، یعنی اهدای خود به نیازمندان نمونه عالی از ابراز همدردی با امام حسین(ع) و همه پاک مردانی را که با آن حضرت به شهادت رسیدند به نمایش گذاشت.
به این ترتیب امام حسین(ع) آن گونه که هست، حرکت اصلاح و زنده کردن قلبها و جانها خواهد بود.