خطبه جمعه، 4 خردادماه 1397

مطالب مهم خطبه اول: منزلت ممتاز / یاور رسالت / صبر ایمانی / رنج تا پایان عمر / الگو و اسوه.

مطالب مهم خطبه دوم: کارکرد سیاسی مطلوب لبنان / تهدید، محکوم است / سالروز آزادسازی، حمایت از لبنان.

 

11 رمضان 1439 هـ برابر با 4 خرداد ۱۳۹۷ هـ و ٢٦/٥/٢٠١٨ م

 

مطالب مهم خطبه اول: منزلت ممتاز / یاور رسالت / صبر ایمانی / رنج تا پایان عمر / الگو و اسوه.

مطالب مهم خطبه دوم: کارکرد سیاسی مطلوب لبنان / تهدید، محکوم است / سالروز آزادسازی، حمایت از لبنان.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود می‌فرماید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ * ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِنَ الْآَخِرِينَ» صدق الله العظيم.

دهم ماه مبارک رمضان با سالروز وفات شخصیت بزرگی مصادف است که یکی از مصادیق این آیه شریفه است. او از کسانی است که به گواهی پیامبر خدا(ص) از سابقون مقرب به شمار می‌آید. پیامبر خدا درباره او فرموده است: «لقد آمنت بي إذ كفر بي الناس وآوتني إذ رفضني الناس، وصدّقتني إذ كذبني الناس، ورزقني الله ولدها وحرمني ولد غيرها؛ او موقعى به من ايمان آورد که همه مردم كافر بودند و او زمانی مرا تصديق كرد كه مردم مرا تكذيب كردند و وقتی ثروتش را بر من ارزانى داشت كه مردم مرا محروم داشتند و خداوند از او فرزندانى به من داد كه از ديگر زنان اولادى نداشتم.» او ام المؤمنین حضرت خدیجه دختر خویلد است.

 

منزلت ممتاز

حضرت خدیجه که اولین همسر پیامبر خدا بود، در طول زندگی و بعد از مرگ همواره مورد تقدیر و ارج‌گذاری پیامبر خدا قرار داشت. او از چنان جایگاهی نزد پیامبر خدا برخوردار بود که هیچ یک از همسران دیگر پیامبر به این جایگاه نرسیدند. وقتی پیامبر نزد یکی از همسران خود از حضرت خدیجه یاد کرد، او چنین گفت: خداوند بهتر از او را به شما داد. پیامبر خدا(ص) فرمود: «خداوند بهتر از او را به من نداده است.»

امروز اگر از حضرت خدیجه یاد می‌کنیم، برای این است که او از نظر عناصر شخصیتی خود، الگو و نمونه است و نقش بارزی را در زندگی پیامبر خدا و رساندن پیامبر رسالت به مردم ایفا نمود. چون حضرت خدیجه زنی عادی در مکه نبود. او از تجار و ثروتمندان مکه بود و در مسیر شام تجارت می‌کرد و به چنان جایگاه رفیعی رسید که به طاهره، حکیمه، کریمه و سرور زنان قریش معروف گشت.

او شخصیت خود را بر جامعه جاهلی آن زمان تحمیل کرد. جامعه‌ای که برای زن ارزش و جایگاهی قائل نبود و زن را تحقیر می‌کرد. همین ویژگی‌های برجسته بود که اشراف قریش برای خواستگاری از او از یکدیگر پیشی می‌گرفتند؛ اما خدیجه به محمد که به یتیم قریش معروف بود، چشم داشت. منتظر نماند که به خواستگاری‌اش بیاید، بلکه خود او در پی‌اش افتاد. برای رسیدن به پیامبر کار بیهوده نکرد و عجله به خرج نداد. فقط به حسن شهرت محمد بسنده کرد که در مکه به صادق امین و قاضی عادل شهره گشته بود. آن چه از غلام خود میسره از محمد شنیده بود، او را در چشمانش عزیز کرده بود. میسره در سفر تجاری شام همراه پیامبر بود. البته انسان صفات و ویژگی‌های خود در سفر بهتر نشان می‌دهد. به ویژه اگر سفر برای تجارت باشد. وقتی خدیجه از او درباره محمد پرسید، اظهار داشت: در صداقت، امانت‌داری، حسن معاشرت و معامله، دقت سخن، عزم راسخ، صلابت نظر و تواضع کسی را مانند او ندیدم. نگاهش به زمین بود. همیشه فکر می‌کرد. در غیر نیاز سخن نمی‌گفت. کسی با او هم‌نشین نشد، مگر این که شیفته او گردید و آرزو داشت که در کنار او باقی بماند.

خدیجه دریافت کسی که چنین صفاتی دارد، در شأن اوست. به ‌رغم این که مانند خود از مال و ثروتی برخوردار نبود. او باید با کسی ازدواج می‌کرد که هم‌شأن او باشد. از این حیث با پیامبر خدا هم‌نظر شد؛ زیرا به خاطر پاکی، حکمت و خردورزی با این که چند سال از پیامبر بزرگ‌تر بود، اما محمد او را در شأن خود می‌دید. البته چشمداشتی به مال و ثروت او نداشت.

با سر گرفتن ازدواج، نسلی پاک از پیامبر خدا به یادگار ماند: قاسم، زینب، رقیه، ام‌کلثوم، عبدالله و فاطمه. همه‌شان پیش از وفات پیامبر خدا از دنیا رفتند و از آنان فقط حضرت زهرا(س) باقی ماند.

 

یاور رسالت

نقش حضرت خدیجه از زمانی آغاز شد که پیامبر خدا برای عبادت به غار حرا می‌رفت. می‌رفت تا به دوراز هیاهوهای مکه، بیندیشد و عبادت کند. حضرت خدیجه نیز تمام شرایط لازم برای این کار را فراهم می‌کرد. خود را به مشقت می‌انداخت و راه طولانی را طی می‌کرد و همان طور که در کتاب‌های سیره آمده است، 5 کیلومتر را طی می‌کرد تا به کوه برسد. خدیجه از کوه بلند و ترسناک بالا می‌رفت تا آب و غذا را به پیامبر برساند. هدف او کمک به مسائل دنیوی نبود. بلکه می‌خواست در ارتباط با خداوند یار و یاور او باشد. او در این سفر تدبر و تفکر همراه پیامبر بود.

روزی که بعد از نزول وحی، پیامبر خدا از غار حرا بازگشت، روزی که خداوند بار سنگین رسالت را به دوش او قرار داده بود، حضرت خدیجه یار و یاور پیامبر خدا شد. نه به این خاطر که همسر او بود و همسر همیشه همراه شوهر است، بل به این خاطر که پیامبر را خوب می‌شناخت و از اصول و صداقت او به خوبی آگاهی داشت و اطمینان داشت آن چه محمد می‌گوید، حق است.

به همین جهت وقتی آیات «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ * وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ» نازل شد، به محمد عرض کرد: ای رسول خدا! برخیز و دستور پروردگارت را اجرا کن. به خداوند قسم که او هیچ‌گاه تو را تنها رها نمی‌کند. چون تو کسی هستی که صله رحم به جا می‌آوری، در گفتار صادق هستی، مهمان را ارج می‌نهی، زحمت دیگران را به دوش می‌کشی، حق مظلوم را می‌ستانی و مصیبت دیدگان را کمک می‌کنی.

از این رو به همراه علی(ع) به سرعت ایمان خود را اعلام کردند و به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد گواهی دادند. خدیجه دشوارترین دوره‌ها را در کنار پیامبر زندگی کرد. زمانی که پیامبر مردم را به سوی اسلام دعوت می‌کرد و قریش تمام امکانات و توانمندی‌های خود را برای مقابله با پیامبر خدا بسیج کرده بودند. او قریشیان پاسخ آن حضرت را با کف، سوت، فحش و دشنام دادند. کار به اینجا نیز ختم نشد و به آزار و اذیت بدنی نیز منجر گردید.

خدیجه خانه‌ای آکنده از عاطفه و عطوفت برای پیامبر فراهم ساخت تا تمام آن رنج‌ها و دردها را از یاد ببرد و شریک مسئولیت‌های پیامبر گردید. او با استفاده از جایگاهی که در مکه داشت، رساننده پیام دعوت پیامبر گردید و در این راه از مال و ثروت خود مایه گذاشت. او همراه دخترانش زینب، رقیه و ام‌کلثوم آزار و اذیت قریش را تحمل کرد. چون قریش با اعمال فشار به شوهران دختران پیامبر به آنان گفتند: شما خیال محمد را آسوده کرده‌اید و دخترانش را به همسری گرفته‌اید. آنان را به خانه پدرشان بازگردانید تا او را به گرفتاری‌هایشان مشغول کنند. در این راستا، رقیه و ام‌کلثوم از شوهران خود طلاق گرفتند، اما شوهر زینب قبول نکرد که او را طلاق دهد.

 

صبر ایمانی

صبر خدیجه به این واقعه منحصر نماند. بلکه تبلور صبر او را در وفات پسر بزرگش عبدالله ملقب به طیب می‌توان دید که در خردسالی از دنیا رفت. در اینجا باید به تسلیت پیامبر در روز وفات قاسم به خدیجه اشاره کنیم که تسلیت به تمام مادرانی است که فرزند کوچک خود را از دست می‌دهند: «یَا خَدِیجَهُ أَمَا تَرْضَیْنَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ أَنْ تَجِی ءَ إِلَی بَابِ الْجَنَّهِ وَ هُوَ قَائِمٌ فَیَأْخُذَ بِیَدِکِ وَ یُدْخِلَکِ الْجَنَّهَ وَ یُنْزِلَکِ أَفْضَلَهَا وَ ذَلِکِ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحْکَمُ وَ أَکْرَمُ أَنْ یَسْلُبَ الْمُؤْمِنَ ثَمَرَهَ فُؤَادِهِ ثُمَّ یُعَذِّبَهُ بَعْدَهَا أَبَداً؛ ای خدیجه، آیا خشنود نمی‌شوی هرگاه روز قیامت شود جلو در بهشت برسی، آن کودک در آنجا ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به عالی‌ترین خانه‌ بهشت جای دهد؟ این برنامه برای هر انسان با ایمانی وجود دارد، خداوند متعال بزرگوارتر است که میوه دل مؤمنی را بگیرد و او صبر و تحمل کند و در راه خدا به حساب آورد و خدا را حمد و شکر کند، با این وصف خدا او را عذاب کند!»

صبر خدیجه را می‌توان در سال‌های محاصره بنی‌هاشم در شعب ابوطالب نیز دید. به دستور قریش، مسلمانان بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب محاصره شدند و هر گونه داد و ستد و ازدواج با آنان ممنوع شد. خدیجه هم شریک دردها و رنج‌هایشان بود و برای شکستن محاصره تمام ثروت خود را داد تا به چند برابر قیمت برایشان غذا تهیه شود تا این که چیزی از این مال و ثروت برای او باقی نماند. در اینجا پیامبر خدا فرمود: «ما نفعني مال قطّ مثل ما نفعني مال خديجة؛ آن چنان که ثروت خدیجه برایم سودمند واقع شد، مال و ثروت دیگری برایم فایده نداشت.»

 

رنج تا پایان عمر

محاصره برای حضرت خدیجه آن چنان دشوار آمد که به این جهت بیمار شد و در چنین روزی یعنی دهم ماه رمضان و در سال دهم بعثت که پیامبر خدا برای نشان دادن وفاداری خود آن را سال غم و اندوه نامید، از دنیا رفت.

حضرت خدیجه تصویری نورانی از اسلام را تبلور بخشید و خود را نمونه زن مسلمان به جامعه ارائه داد. چون در الگوی او زن در حاشیه و پشت سر مرد قرار ندارد بلکه شریک اوست. از این رو وقتی از عوامل استحکام پایه‌های اسلام سخن می‌گوییم، از رهبری پیامبر، ثروت خدیجه و قهرمانی‌های علی سخن می‌گوییم.

همین طور حضرت خدیجه الگویی ممتاز از ازدواج نیز به نمایش گذاشت. ازدواجی که به ازدواج‌های سنتی تفاوت داشت. در ازدواج سنتی مرد ازدواج را فقط برای برآورده کردن نیازهای خود می‌داند، در حالی که هدف از ازدواج بسیار والاتر از این‌هاست که همان ساختن خانواده‌ای صالح باشد. این الگو، انسان شایسته را به سمتی سوق می‌دهد که همسر خوب و پدر نمونه‌ای باشد و به وظایف خود در خانواده عمل کند. وظیفه‌ای که با هیچ مال و جایگاهی قابل مقایسه نیست.

او در تمام شرایط دشواری که در کنار پیامبر خدا زندگی کرد، درس صبر و پایمردی داد. او هیچگاه ابراز ناراحتی نکرد و شکوه ننمود. در حالی که می‌توانست با ثروت و جایگاهی که در اختیار داشت، به دور از هرگونه سختی و دشواری زندگی کند؛ اما او زندگی دشوار را برگزید و مال خود را در راه خدا و یاری دین او خرج کرد.

 

الگو و اسوه

عزیزان! خواست الهی بر این قرار گرفته بود که از نسل خدیجه، زهرا و فرزندان زهرا به وجود آید. همان‌هایی که خداوند آنان را از هر گونه ناپاکی و پلشتی پاک و پاکیزه گردانیده است. امام صادق(ع) نیز در اشاره به این مقام حضرت خدیجه می‌فرماید: «إن الله جعل السيّدة خديجة وعاءً لأنوار الإمامة؛ خداوند حضرت خدیجه را جایگاه انوار امامت قرار داد.»

در گرامی داشت حضرت خدیجه امروز ما به خدیجه‌های بسیاری از میان زنان و مردان نیاز داریم که مال و ثروت خود را در راه خدا خرج کنند و برای دین خدا صبر نمایند و خانه‌شان را آکنده از ایمان و شادی نمایند، دعوت الهی را ابلاغ کنند و سزاوار دریافت مدال از خداوند شوند. زمانی که جبرئیل بر پیامبر خدا نازل شد و به او بشارت خانه‌ای از نی در بهشت را داد که در آن از رنج و عذاب خبری نیست.

پس سلام بر حضرت خدیجه! روزی که به دنیا آمد و روزی که برای خدا و پیامبرش تمام دارایی‌های خود را خرج کرد و روزی که در خانه‌ای که خداوند وعده داده است، زنده برانگیخته شود.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به خواندن دعا توصیه می‌نمایم. چون خداوند دعا را وسیله ارتباط ما با او قرار داده است. باید با تمام آن چه در ذهن داریم خداوند را مورد خطاب قرار دهیم تا آرزوهای دنیوی و اخروی خود را با خداوند در میان بگذاریم و گنجینه‌های الهی دست یابیم. ارزش این ماه به دعاهای آن است؛ زیرا برای همه اوقات این ماه، شب و روز و سحر این ماه دعا وجود دارد. امروز می‌خواهیم به یکی از فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی بپردازیم که احساس محبت و پناه آوردن به خداوند را ایجاد می‌نماید. چون غیر از این راه نجاتی وجود ندارد: «إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِی إِلَی النَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَ لا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِی أَنَا لا أَنْسَی أَیَادِیَکَ عِنْدِی وَ سَتْرَکَ عَلَیَّ فِی دَارِ الدُّنْیَا... سَیِّدِی عَلَیْکَ مُعَوَّلِی وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی وَ تَوَکُّلِی وَ بِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِی تُصِیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِی بِکَرَامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ؛ خدایا، اگر مرا با زنجیر ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسوایی‌هایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا به سوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان پرده گردی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، من فراوانی عطایت را نزد خود و پرده‌پوشی‌ات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد... ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکلم بر تو و آویختنم بر رحمت توست، هر که را خواهی به رحمتت رسانی و با کرامتت هرکه را دوست داری هدایت کنی.»

ما بیش از هر زمان دیگری به این نسیم‌های نورانی نیاز داریم تا قلب‌ها و خردهای ما را روشن نماید و باعث شود که از آگاهی، مسئولیت پذیری و توانایی بیشتر برای مقابله با چالش‌ها برخوردار شویم.

 

کارکرد سیاسی مطلوب لبنان

از لبنان آغاز می‌کنیم که با تشکیل پارلمان صفحه انتخابات آن به پایان خود رسید تا پارلمان به عنوان نماینده همه طیف‌های لبنانی انجام وظیفه مناسب خود را آغاز نماید. در این زمینه همراه با همه لبنانی‌های دیگر امیدواریم که پارلمان جدید در حد آمال و انتظاراتی که از آن می‌رود، باشد. هم اعتماد را به لبنانی‌ها بازگرداند. خصوصاً به آن‌هایی که از رأی دادن خودداری کردند. لبنانی‌ها در دوره برگزاری انتخابات وعده‌ها و آرزوهای بزرگی را شنیدند. وعده‌هایی نباید به باد سپرده شوند و به تعبیر برخی‌ها وعده‌هایی انتخاباتی تلقی شوند که بعد از اعلام نتایج زمان آن پایان می‌یابد.

احترام به مردم لبنان ایجاب می‌کند که این وعده‌ها برنامه عملی کسانی تلقی شوند که وعده دادند. لااقل به مردم نشان دهند که برای تحقق این وعده‌ها تلاش می‌کنند. مردم نیز بیش از توانشان از آنان انتظار ندارند. کسانی که عهده‌دار مسئولیت نمایندگی شده‌اند نباید موقعیتی را که بدان دست یافته‌اند امتیاز شخصی خود و جریان سیاسی‌شان تلقی کنند. چون این موقعیت‌ها همه مسئولیت هستند و آنان باید به مسئولیت خود عمل کنند و زبان گویای دردها و رنج‌ها و آرزوهای مردم باشند. چون آنان نمایندگان همه مردم هستند و فقط نماینده جریان سیاسی خود نیستند. آنان وقتی انتخاب شدند، فقط نماینده کسانی که به آنان ر‌أی داده‌اند نیز نیستند. بلکه نماینده همه هستند. از این رو در قانون‌گذاری، نظارت، راه حل سنجی، ارائه لوایح قانونی برای تأمین نیازهای مردم و انتخاب مسئولان اجرایی نماینده همه مردم باشند.

نمایندگان باید خود را تحت نظارت مردم ببینند. از مردم لبنان نیز می‌خواهیم که در تعامل با نمایندگان خود جدی باشند. اگر درست عمل کردند باید دستشان را بفشارند و اگر خطا کردند، نارضایتی و خشم خود را نشان دهند. نباید برای حسابرسی منتظر چهار سال بعد باشند. اگر حسابگر هستند، حسابگری را باید از همین امروز آغاز کنند. این مسئولیت ملی و قانونی است. تنها در این صورت مردم مسئول کارهای نمایندگان خود نیستند؛ زیرا هر گونه سکوت در این زمینه نشان دهنده رضایتشان است.

پارلمان اولین اقدام خود را صورت داد و بار دیگر نخست وزیر لبنان را مکلف کرد که دولت را تشکیل دهد. از ایشان انتظار می‌رود وزرایی را که باید عهده‌دار مسئولیت‌ها شوند انتخاب نماید. در اینجا از جریان‌های سیاسی نیز می‌خواهیم افراد شایسته‌ای را انتخاب کنند که بتوانند به مسئولیت‌های خود عمل کنند و از عهد پرونده‌های حوزه کاری‌شان برآیند. نه این که بدون حساب و کتاب انتخاب کنند و منافع خاص خود را در نظر بگیرند.

از شورای وزیران نیز می‌خواهیم که اهل کار و سودمند باشد و کارهایی را که دولت‌های پیشین نتوانستند انجام دهند یا در این باره کوتاهی کردند، به سرانجام برسانند. پرونده‌های بسیاری وجود دارد. از پرونده فساد گرفته تا پرونده اقتصادی، معیشتی، برق، آب، زباله‌ها و بحران آوارگان سوری و موضوعات دیگر.

درخواست ما این است که در تشکیل دولت تأخیر صورت نگیرد و دولت به سرعت تشکیل شود. هم برای حل پرونده‌های موجود و هم مقابله با تنش‌های فزاینده در منطقه. تحریم‌های اعمال شده علیه ایران و برخی از طیف‌های لبنان، تحولات سوریه و درگیری‌های آن که ممکن است روی لبنان نیز تأثیر بگذارد از جمله این موضوعات است. این امر ایجاب می‌کند که نباید به مانع تراشی خارجی و قبض و بسط‌هایی که ممکن است در داخل روی دهد، تن دهیم. هر چند که عقیده داریم فضای توافقی که با انتخاب رئیس پارلمان و موظف کردن نخست وزیر برای تشکیل کابینه شکل گرفت، روی روند تشکیل دولت تأثیر مثبت به جای خواهد گذاشت.

 

تهدید، محکوم است

به تهدیدات اخیر وزیر امور خارجه آمریکا می‌رسیم. او ایران را تهدید کرد که اگر به شرایط دولت آمریکا تن ندهد، با تحریم‌های شدیدی مواجه خواهد شد. ما این روش را محکوم می‌کنیم. چون با ساده‌ترین معیارها و ملاک‌های عدالت تضاد دارد. اگر هدف از این تهدیدات جلوگیری از رسیدن ایران به بمب اتمی است، باید گفت دلیلی وجود ندارد که ثابت کند ایران برای رسیدن به بمب اتمی تلاش می‌کند. هم گزارش‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی به این واقعیت اشاره کرده‌اند و هم حکم شرعی وجود دارد که استفاده از سلاح اتمی را حرام می‌داند. در اینجا این سؤال را مطرح می‌کنیم: چرا رژیم صهیونیستی که قوی‌ترین زرادخانه اتمی در منطقه را دارد محکوم نمی‌شود؟

اما اگر صحبت از دخالت‌هاست، در این باره فقط ایران محکوم نیست چون طرف‌های بسیاری است که دخالت دارند و حتی آمریکا نیز در این زمینه محکوم است که از دخالت در دنیا دست برنمی‌دارد. ما این حرف‌ها را تلاش تازه‌ای از سوی آمریکا برای تحقق دیپلماسی هراس افکنی می‌دانیم که جنگ‌های آمریکا در منطقه از اجرای آن ناتوان مانده‌اند.

ما معتقدیم روش تهدید و ارعاب و تحریم مؤثر نخواهد بود. چون دنیا به دوره تک قطبی برنخواهد گشت و دولت‌ها و ملت‌ها می‌توانند زمام اختیار خود را به دست ‌گیرند. حتی اگر آمریکا یا هر دولت دیگر تهدید کند.

 

سالروز آزادسازی، حمایت از لبنان

در پایان باید به سالروز آزادی جنوب لبنان بپردازیم. این روز یادآور روزی است که دشمن صهیونیستی خوار و خفیف از اراضی اشغالی لبنان به سوی اراضی داخل فلسطین عقب نشینی کرد. این پیروزی ثابت کرد که اگر ارتش، مردم و مقاومت همبستگی داشته باشند باز هم این پیروزی دست یافتنی است. این پیروزی پایه‌های بازدارندگی در برابر دشمن را تثبیت کرد. دشمنی که نمی‌تواند تجربه‌های گذشته را تکرار کند و محکوم به منطق «اگر بازگردید ما نیز برمی‌گردیم» است.

درست در زمانی که به مردم لبنان، خصوصاً مجاهدین، ارتش لبنان و خانواده‌های شهدا و مجروحان تبریک عرض می‌کنیم، درخواست می‌کنیم که این وحدت تعمیق شود و از آن در برابر تعرضات احتمالی صیانت به عمل آید. باید از این کشور در برابر قلدری دشمن که همچنان تهدید می‌کند که انتقام این شکست را خواهد گرفت و به تجاوزات روزانه خود در هوا و دریا ادامه می‌دهد و آرزو دارد که از لبنان انتقام بگیرد، لبنانی که طعم شکست را در این روز به آن چشاند و در سال ۲۰۰۶ آن را تکرار کرد، از آن حمایت نماید.

ما تأکید می‌کنیم که حمایت از این پیروزی با صیانت از کشور در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و توسعه‌ای و در زمینه تأمین نیازهای مردم و حق آنان برای داشتن زندگی شرافتمندانه ممکن است. چون ما با زمینی سست و لرزان نمی‌توانیم با دشمن صهیونیستی مقابله کنیم بلکه با زمین ثابت و محکم می‌توانیم چنین کاری را انجام دهیم.