بر هيچ كس پوشيده نيست حملاتی كه از سوی مراكز رسانهای و فرهنگی و سياسی غرب عليه اسلام صورت ميگيرند و آخرين آن در كشورهای اسكانديناوی انجام گرفته است، در ادامه همان دست اندازيهايی است كه منطقه عربی و اسلامی را دستخوش تحول كرده است و به نحو معناداری عنصر فرهنگی در كنار عنصر سياسی قرار گرفته است.
از اين رو در عين حالی كه از نظر اعتقادی نسبت به اين مسأله بيمناكيم، بايد در اهداف و جوانب سياسی اين قضيه نيز دقت كنيم كه ممكن است خطرات آن از حملات فرهنگی و فكری كمتر نباشد.
ميشود همه اين حملات و اهداف را در يك كلمه گرد آورد و آن ريشهكن كردن اسلام است. اينان اسلام را در جايگاه كينه و عداوت قرار دادهاند و با تمام سلاحهای فرهنگی و رسانهای و سياسی خود اسلام را هدف گرفتهاند. پس از حمله به جنبههای امنيتی و سياسی جامعه اسلامی كه جای جای كشورهای اسلامی را به اشغال خود در آوردهاند، اكنون نوبت حمله به شخص پيامبر اكرم(ص) رسيده است. هدف آنان اين است كه اسلام و نمادهای مقدس اسلامی را آماج استهزاء و تمسخر خود قرار دهند.
ما شاهد يك نوع تروريسم سياسی و رسانهای هستيم كه دوشادوش تروريسم امنيتی و نظامی كه تك تك كشورهای اسلامی را هدف گرفتهاند، اكنون مقدسات، نمادها و احكام اسلامی را مورد هجمه قرار دادهاند. جای تعجب دارد كه نهادهای رسانهای و سياسی غرب اين حملات را به حساب آزادی بيان ميگذارند كه غرب نميتواند جلوی آن را بگيرد.
ما ميپرسيم: چرا اهانت به پيامبر اسلام(ص) و احكام اسلامی فقط شامل آزادی بيان ميشود در حالی كه تشكيك و ترديد در باره افسانه هولوكاست و ارقام آن دشمنی با غرب محسوب شده و به حساب دشمنی با نژاد سامی گذاشته ميشود؟
در مقابل از مسلمانان ميپرسيم: چرا از ياری دينتان دست برداشتهايم؟ چرا هميشه در موضع واكنش و انفعال قرار داريم؟ چرا با عقلانيت با اين حملات مقابله نميكنيم؟ چرا فقط به فكر دنيا هستيم؟ چرا وقتی بعضی نمادهای طائفی و مذهبی نقد ميشوند تكان ميخوريم؟ چرا با دعوت به سوی خداوند با بهترين شيوه و ارائه اسلام به صورتی متمدنانه به ديگران، وظيفه خود را انجام نميدهيم؟ چرا به عنوان مسلمان در مسائل سياسی غرب مشاركت نداريم؟ چرا در مسائل رسانهای غرب سهم نميگيريم؟
بايد يك حمله رسانهای اسلامی صورت گيرد. در عين به رسميت شناختن ديگران، بايد مفاهيم اسلامی را تبيين كرد. بايد اقدامات تجاوزكارانه اسرائيل و آمريكا را عليه مسلمانان افشا كرد. بايد به شكل گستردهتری با نخبگان غرب و مراكز پژوهشی و رسانهای آنها تماس گرفت و اهداف اين گونه حملات را برای آنها روشن كرد. بايد برای غربيها توضيح داد كه اين حملات و ايراد اتهام به اسلام برای اين است كه پويايی فرهنگ و تمدن جهان را با تأخير و كندی مواجه سازند.
در عين حال از علمای شيعه و سنی ميخواهيم كه در برابر دو نوع حمله ايستادگی و مقابله كنند. حملاتی كه از بيرون و درون عليه اسلام صورت ميگيرند. حملات رسانهای و سياسی و نظامی غرب به اسلام حمله بيرونی است. از درون نيز خرافات دين و مفاهيم ما را هدف گرفتهاند و تفكرات عقب مانده، تكفيريها و تضليليهای بيشتری را در پيرامون خود گرد آوردهاند.
همه ما در قبال حمايت از اسلام و تعميق مفاهيم اسلامی و صيانت از وحدت اسلامی مسؤول هستيم. تنها با حفظ وحدت اسلامی ميتوانيم با دنيا مقابله كنيم. بدون وحدت اسلامی ما فقط بازيچه دست ديگران خواهيم شد.