حرمت ختنه کردن دختران

علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله در پاسخ به استفتاآت گوناگون پیرامون موضع اسلام در قبال ختنه کردن دختران، پاسخ دادند:

بررسیهای ما از متون وارده در این زمینه نشان می دهد که ختنه کردن دختران ساخته و پرداخته اسلام نیست و مبنای اسلامی ندارد. بلکه یکی از رسوم عصر جاهلی به حساب می آید که در زمره زینت و تجمّل زن برای شوهر یا خودش قرار می گرفته است. آن چه که از ائمه (ع) برای ما وارد شده است نشان می دهد که سنّت ختنه کردن دختران نفی شده است. در این متون از ختنه کردن دختران به «خفض الجواری» تعبیر شده است. ابو بصیر مرادی از امام محمد باقر (ع) روایت می کند. می گوید: «از امام باقر (ع) درباره کنیزی پرسیدم که از سرزمین شرک به اسارت گرفته شده و اسلام آورده است. خواستند که او را ختنه کنند، نگذاشت که کسی این کار را انجام دهد. حضرت فرمود: سنّت ختنه برای مردان است و نه برای زنان».

در روایت دیگری آمده است: «ختنه کردن پسر بچگان سنّت است ولی ختنه کردن دختران سنّت نیست.»

در روایت سوّم سنت بودن ختنه کردن دختران نفی شده است، ولی جزو سنّت های پسندیده اجتماعی به حساب آمده است. مسعدة بن صدقة از امام صادق (ع) روایت می کند که فرمود: «ختنه کردن زنان پسندیده است ولی جزو سنّت نیست و واجب هم نیست.»

روایت های مذکور به روشنی بیان می دارند که ختنه کردن زنان سنّت نیست و این یعنی اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی مستحب که مبتنی بر یک مصلحت برتر باشد، وضع نکرده است. بلکه آن را جزو امور پسندیده اجتماعی به حساب آورده است که می شود آن را جزو سنّت ها و رسوم مورد عمل آن زمان برشمرد.

از روایت اول می توان چنین فهمید که سؤال کننده از حکم ختنه دختران سؤال نمی کند. بلکه از نوع برخورد با زنی که آن را انجام نمی دهد، می پرسد. پاسخ امام باقر (ع) مستقیماً سؤال کننده و به صورت غیر مستقیم ذهنیت عمومی را چنین راهنمایی می کند که ختنه کردن دختران هیچ ارتباطی به اسلام ندارد.

روشن است که نمی شود با عادات اجتماعی ریشه دار در رفتار مردم با شدت و حدّت برخورد کرد. بلکه نیازمند یک حرکت تدریجی است تا در نهایت به حذف آن عمل منتهی شود. اسلام از همین روش در مسأله آزاد کردن بردگان هم استفاده کرده است. زیرا تحریم قاطعانه ممکن بود پایه های اجتماعی زندگی مردم را متزلزل کند. در حالی که ایجاد شکاف تدریجی در نظام برده داری در نهایت به حذف تدریجی آن می انجامد. برای این کار هم به یک انقلاب اجتماعی نیاز نیست. چرا که چنین انقلابی ممکن است فرصت تحقق اهداف اساسی اسلام را از بین ببرد.

نوع پرداخت اسلام به بعضی از عادات و رفتارها و حتی اندیشه ها نیز این چنین قابل توجیه و تحلیل است که اسلام می خواهد زمینه های فکری را ایجاد کند که به زن به عنوان انسانی که در کنار مرد در عرصه های زندگی وجود دارد احترام بگذارد. این زمینه های فکری می تواند زمینه های روانی اعتماد به نفس را در وجود زن ایجاد کند و زن چنین احساس کند که در عرصه حضور دارد. علاوه بر این چنین نگاهی می تواند زن را از چارچوب عیوب اجتماعی خارج کند و او را در جایگاه طبیعی انسانی که حق زن و مرد است قرار دهد و زمینه از بین رفتن بسیاری از عاداتی را فراهم آورد که نه تنها به خودی خود رجحانی ندارند بلکه در بسیاری از جوانب، جنبه منفی هم دارند.

از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «وقتی زنان به سوی پیامبر (ص) هجرت کردند، در بین آنان زنی بود که او را ام حبیب می گفتند – در روایت دیگری ام طیبة آمده است – او دختران را ختنه می کرد. وقتی پیامبر (ص) او را دید به او فرمود: ای ام حبیب! آیا هنوز هم به همان کار مشغول هستی؟ گفت: آری ای رسول خدا! اگر حرام است مرا از آن نهی کن. فرمود: حلال است. بیا نزدیک تا به تو بیاموزم. زن گوید: نزدیک شدم. حضرت فرمود: ای ام حبیب! اگر چنین کردی، زیاد عمیق برندار و زیاده روی نکن، چرا که هم زیباتر است و برای شوهر هم بهره بیشتری دارد.»

در تاج العروس آمده است: «سربلندترین خون گیرندگان، ختنه کنندگان و کوتاه کنندگان زائده اندام زنان هستند.» اگر اندکی از آن را دو را بگیرند. در جایی دیگر آمده است: «نهک، مبالغه در هر چیزی است.» در تفسیر «لاتنهکی» آمده است: «یعنی در ختنه کردن و کوتاه کردن زائده اندام دختران زیاده روی نکن، بلکه به مقداری از کنار آن بسنده کن».

این حدیث جزو همان راهنمایی های اسلامی قرار می گیرد که بدان اشاره کردیم و شاید هم به تدریجی بودنی اشاره کند که بدان پرداختیم. پیامبر (ص) نیز در پرداختن به موضوع ختنه، آن را مطلقاً مباح نمی شمارد، بلکه نوعی نفرت را در آن بر می شمارد. حتی زن ختنه کننده از امکان نهی آن توسط پیامبر (ص) می پرسد. از این رو پیامبر (ص) زن ختنه کننده را راهنمایی می کند که این عمل نباید به ضرر زن تمام شود. بلکه حتی از فرمایش «فلاتنهکی ولا تستأصلی» پیامبر (ص) هم می توان تحریم شرعی ختنه را فهمید. چرا که اصولی ها معتقدند ظاهر نهی همان حرمت است. مگر اینکه دلیلی بر عدم آن وجود داشته باشد. این علاوه بر ضرر زن به نفس است که بدون نیاز به متن خاص، تمام ضررها در زمره آن قرار می گیرند.

خلاصه این که ختنه کردن زنان و دختران علاوه بر اینکه واجب نیست، از سنّت های مستحب هم نیست و اسلام آن را از دایره احکام بیرون ساخته است تا جزو متغیرهای اجتماعی قرار گیرد. ائمه (ع) نیز در ابتدا بر عدم سنّت بودن آن تأکید کرده اند و سپس از طریق فضای فکری و فرهنگی اسلام و تجربه و تأمل، این قاعده فکری را دچار تحول ساخته اند تا برای بررسی محاسن و معایب آن، زمینه بررسی های علمی درست آن فراهم گردد و موجبات منع یا تجویز آن فراهم شود.

بر این اساس ما عقیده داریم هر چیزی که بیرون از احکام اسلامی باشد، به ضرر نمی انجامد جزو گزینه های فردی قرار می گیرد که نمی شود به اجبار آن را تحمیل کرد. همین طور اولیای زن نباید چیزهایی را که به نفع زن نیست اعمال کنند. هر چند که تمام چیزهایی که به ضرر می انجامد، چه از نظر جسمی و سلامتی و چه از نظر جنبه های دیگر، شرعاً حرام هستند. والله من وراء القصد.