4 شعبان 1439 هـ برابر با 31 فروردین ۱۳۹۷ هـ و 20/٤/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: ماه پیامبر / تأملی در دو مناسبت / حسین انقلابی / عباس، صلابت و ایمان / هدف قیام کربلا / فریضه ضروری.
مطالب مهم خطبه دوم: تنشهای پیش از انتخابات / هدف قرار دادن سوریه / فلسطین، روز اسیر.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود میفرماید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَأُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
ماه پیامبر
یکی از انگیزههای ما برای تشکر از خداوند این است که به ما توفیق درک ماه شعبان را عنایت فرموده است. ماهی که پیامبر خدا آن را به خود نسبت داده و ماه خود قرار داده است. در سیره پیامبر خدا آمده است که چون ماه شعبان میشد، دستور میداد که منادی در شهر مدینه چنین ندا دهد: «يا أهل يثرب، إنّي رسول الله إليکم، ألا إنَّ شعبان شهري، فرحم الله من أعانني على شهري؛ ای مردم یثرب! ما فرستاده خداوند به سوی شما هستم. آگاه باشید که شعبان ماه من است. پس خداوند رحمت کند به کسی که در ماهم مرا یاری رساند.»
امام زین العابدین(ع) نیز در صلوات شعبانیه که از ایشان روایت شده است، به همین امر اشاره داشته، میفرماید: «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعا لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَی مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَی الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعا وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعا وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعا حَتَّی أَلْقَاکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیا وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیا قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْیَارِ؛ این ماه، ماه پیامبر توست، آن سرور فرستادگان شعبانی که آن را به رحمت و رضوانت پوشاندی. ماهی که رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش باد) در روزهداری و بهپاداری عبادت در شبها و روزهایش با تمام توان کوشش میکرد تا هنگام مرگ، تنها برای فروتنی در برابرت و بزرگداشت این ماه. خدایا! ما را در این ماه به پیروی از روشش و رسیدن به شفاعتش یاری فرما. خدایا! او را برای من شفیعی با شفاعت پذیرفته و راهی روشن به سویت قرار ده و مرا پیرو او گردان تا آنگاه که تو را در قیامت دیدار کنم درحالیکه از من خشنود باشی و از گناهانم چشم پوشیده باشی و رحمت و رضوانت را بر من واجب نموده و مرا در بهشت و جایگاه خوبان درآورده باشی.»
از این رو از ما خواسته شده است که در این ماه به سنتهای پیامبرمان ملتزم باشیم و با انجام اعمالی که برای این ماه وارد شده است، اعم از روزه، نماز، ذکر، استغفار و دعا به خداوند تقرب جوییم. به این جهت از شما میخواهم از مناجات شعبانیه امیرالمؤمنین(ع) توشه بردارید و صدقه بدهید. چون در حدیث آمده است: «مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِی شَعْبَانَ رَبَّاهَا اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ لَهُ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَصِیلَهُ حَتَّى یُوَافِیَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قَدْ صَارَتْ لَهُ مِثْلُ أُحُد؛ هر کس در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد، همچنان که یکى از شما شتر تازه متولد شدهای را تربیت مىکند تا آن که در روز قیامت به صدقه دهنده برسد در حالتى که به اندازه کوه اُحُد شده باشد.» و تعدادی از شبهای این ماه را احیا دارید.
در اینجا باید به اهمیت احیای شب نیمه شعبان اشاره نمایم. چون در حدیث آمده است: «هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَةٍ بَعْدَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فِیهَا یَمْنَحُ اللَّهُ تَعَالَى الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ یَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِی الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ(تعالى) فِیهَا، فَإِنَّهَا لَیْلَةٌ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یَرُدَّ سَائِلًا لَهُ فِیهَا مَا لَمْ یَسْأَلْ مَعْصِیَة؛ این شب برترین شب، پس از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جاری میسازد، بر آنان منت نهاده و گناهانشان را میبخشد. پس تلاش کنید که در این شب به پروردگار نزدیک شوید. به راستی که خداوند به خودش سوگند یاد کرده که در این شب هیچ درخواست کنندهای را از خود نراند؛ مادامی که درخواستش گناه نباشد.» و آن چه بر شرافت این شب افزوده است، میلاد امام مهدی(عج) در آن است.
تأملی در دو مناسبت
ویژگی دیگر این ماه، مناسبتهای گرانقدری است که یادآور مسئولیت ماست و ما را با کسانی پیوند میزند که خداوند میخواهد الگو و اسوه ما باشند.
امروز میخواهیم به دو تا از مناسبتهای این ماه بافضیلت اشاره کنیم. اول – سوم شعبان سالروز ولادت بامیمنت نواده پیامبر خدا(ص) و سرور جوانان اهل بهشت امام حسین بن علی(ع) است. دوم – چهارم شعبان سالروز ولادت عباس بن امیرالمؤمنین(ع) است.
وقتی از این روز یاد میکنیم، باید همه مفاهیم و ویژگیهای این دو بزرگوار را به یاد بیاوریم. هر کس که به سیره آن دو نگاه کند، درمییابد که آن بزرگواران صفات مشترک بسیاری داشتهاند که عبارتاند از خدادوستی، عبادت، اخلاق نیک، قهرمانی، شجاعت، ایثار و تواضع. امروز فرصت این نیست که به همه این ویژگیها بپردازیم. بلکه فقط میخواهیم به یکی از این ویژگیها که در هر دو بزرگوار وجود داشته است و به خاطر آن به شهادت رسیدهاند، بپردازیم و آن امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح همه جانبه امت رسول الله است. امام حسین(ع) به روشنی از این هدف سخن گفته و فرموده است: «إنّي لم أخرج أشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً، وإنّما خرجت لطلب الإصلاح في أمّة جدّي، أريد أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر... فمن قبلني بقبول الحقّ، فالله أولى بالحقّ، ومن ردَّ عليَّ، أصبر حتى يحكم الله بيني وبين القوم الكافرين؛ من برای خوشگذرانی و فساد و ستمگری قیام نکردم. بلکه برای اصلاح امت جدم قیام کردم. میخواهیم امر به معروف و نهی از منکر کنم. پس هر کس مرا میپذیرد باید به خاطر حق بپذیرد. چون خداوند به حق سزاوارتر است و هر کس مرا رد کند، صبر میکنم تا خداوند میان من و این قوم کافر قضاوت کند.»
فرمود: «ألا ترون إلى الحقّ لا يعمل به وإلى الباطل لا يتناهى عنه؛ آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؟»
سپس خلاصهای از موضعگیری خود در ازای وضعیت موجود ارائه داده، میفرماید: «ألا وَ إِنَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ، وَ أَنَا أَحَقُّ مَنْ غَیَّرَ؛ هان اى مردم! این گروه(بنی امیه) به طاعت شیطان پایبند شده و از پیروى خداوند سرپیچى کردهاند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهى را تعطیل کردهاند. آنان بیت المال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمردهاند و من برای قیام جهت تغییر این اوضاع، از همه کس سزاوارترم.»
حسین انقلابی
امام حسین(ع) جامعه فاسد را به حال خود رها نکرد تا بر تپه سلامت به نظاره بنشیند یا این که دست روی دست بگذارد یا این که به واقعیت موجود تن دهد و آن را بپذیرد. بلکه عقیده داشت او در ازای مردم مسئولیت شرعی و اخلاقی دارد و باید در برابر نظام مستبد و ظالم ایستادگی کند. او درباره این مسئولیت چنین میفرماید: «أَیُّهَا النّاسُ! إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص) قالَ: مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛ اى مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار میکند و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر بیندازد.» یعنی او را با این حاکم ستمگر وارد دوزخ نماید.
بنابراین جای تعجب ندارد حسین(ع) که از پیامبر خدا(ص) بود و پیامبر خدا(ص) از او، باید خون خود و یاران خود را بدهد و برای حفظ اسلام در برابر فساد، تحریفات، ماندن بر سر پیمان و حفظ مردم در برابر ظلم و ستم، همه چیز خود را قربانی کند.
امام حسین(ع) میتوانست سکوت کند یا برگردد و برای این که به پول و ثروت برسد و همه دروازهها به رویش باز شود، کافی بود که با یزید فاسق قاتل اعلام موافقت کند و رأی تأیید و به رسمیت شناختن او را به صندوق بریزد. ولی هرگز چنین نکرد. با شفافیت تمام فرمود: «مانند من با چون اویی بیعت نمیکند.» وقتی که میان مرگ و امضای فساد، ظلم و قتل مخیر گذاشته شد، در انتخاب مرگ تردید نکرد. نخواست نامش در فهرست کسانی ثبت و ضبط شود که در به قدرت رسیدن ناشایستگان سهم داشتند. از این رو فرمود: «إِنِّي لا أرَى المَوتَ إلّا سَعادةً، وَالحَياةَ مَع الظّالمين إِلاَّ بَرَماً؛ من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز خواری و ذلت نمیبینم.»
عباس، صلابت و ایمان
عباس(ع) نیز از همین موضع عزتمندانه الهام گرفت. چون همراه برادر خود امام حسین(ع) همین موضع را داشت. چون او نیز از چشمهسار اسلام ناب و علی(ع) نوشیده بود. از این رو در کنار برادرش ایستادگی کرد تا این که به شهادت رسید.
بنابراین در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: «بنده صالح، مطیع خداوند و پیامبرش و حسن و حسین(ع).» به همین جهت، حتی در سختترین شرایط نیز از این موضع خود عقب نشینی نکرد.
در روز عاشورا نیز فرصت نجات او وجود داشت. در سیره آمده است که در این روز، شمر بن ذی الجوشن صدا زد: کجایند خواهر زادگان ما؟ کجاست عباس؟ چون عباس طرف مادر قربانی با او داشت؛ اما عباس به او پاسخی نداد؛ اما امام حسین(ع) به او فرمود: به او پاسخ بده. هر چند که فاسق باشد. چون او از جمله دایی زادگان شماست. وقتی شمر امان نامه عبید الله بن زیاد را به او پیشنهاد کرد، عباس قاطع و محکم فرمود: ای دشمن خدا! به من امان میدهی، اما فرزند دختر پیامبر خدا امان ندارد؟!
عین این قضیه در شب عاشورا روی داد. حسین(ع) بیعت را از خانواده و یاران خود برداشت و به آنان فرمود: «این شب است و شما را پوشش میدهد. از آن برای خود مرکب درست کنید» و جان خود را نجات بدهید. «چون اینان فقط مرا میخواهند.» اما عباس ایستاد و فرمود: «آیا بعد از تو ای فرزند دختر رسول خدا! باقی بمانم؟ نه! به خدا سوگند! در پیش چشم تو جهاد میکنم.»
عباس نیز شریک و همراه طرح تغییری برادرش امام حسین(ع) شد. چون به هدفی که به خاطر آن امام حسین(ع) نهضت خود را آغاز کرده بود، باور داشت. چون او فرمانده، پرچمدار، حامی و پشتیبان برادرش بود. او به خاطر برادری خونی و خانوادگی حرکت نکرد، بلکه چون امام حسین(ع) امام او بود و بهترین و راستترین تعبیرات را از رسالت را ارائه میداد. رسالتی که انسان را به سوی امتی می کشاند که خالی از هرگونه ظلم و استبداد و مبتنی بر عدالت و آزادی است.
امام صادق(ع) در اشاره به روحیات و مبانی عباس(ع) میفرماید: «لقد کان عمّنا العبّاس بن عليّ نافذ البصيرة، صلب الإيمان، جاهد مع أبي عبد الله، وأبلى بلاءً حسناً، ومضى شهيداً؛ عموی ما عباس! بصیرتی عمیق و ایمانی استوار داشت. همراه ابیعبدالله جهاد کرد و مصیبت دید و به شهادت رسید.»
هدف قیام کربلا
بنابراین آرمان امر به معروف و نهی از منکر و تغییر دادن جامعه فاسد و ظالم، در متن قیام کربلا و سیره امام حسین(ع) و برادرش عباس(ع) قرار داشت. بر این اساس، ما نیز در این باره مسئولیت داریم. چون پایه اصلی راستی ایمان و محبت اهل بیت(ع) همین است. باید حسینی و عباسی باشیم. باید از کسانی باشیم که برای اصلاح جامعه خود تلاش میکنند. باید علیه ظلم و فساد قیام کنیم. نباید ظلم و فساد را قبول کنیم. فرقی ندارد که از چه مذهب و طایفهای صادر شده است. چون میان حسین(ع) و عباس(ع) با فاسدان، مفسدان، ظالمان و بازیگران با منافع مردم فرسنگها فاصله است. دعوت خداوند همین است. میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ»، «وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَأُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
خداوند انسان ضعیف را نمیخواهد. چون در حدیث آمده است: «إنَّ الله ليبغض المؤمن الضَّعيف الّذي لا دينَ له، الذي لا ينهى عن المنکر ويترک المعروف؛ خداوند مؤمن ضعیفی را که دین ندارد، دوست نمیدارد. کسی که نهی از منکر نمیکند و معروف را ترک مینماید.»
فریضه ضروری
علت بسیاری از فسادها، طغیانها، از میان رفتن برکات و خیرات این است که ما از انجام مسئولیتهای خود دست کشیده و چشم پوشیدهایم. طوری شده است که از کنار منکر عبور میکنیم، گویا چیزی ندیدهایم. حتی انکار قلبی نیز نمیکنیم.
در حالی که امر به معروف و نهی از منکر گزینهای نیست که انتخاب کنیم. بلکه مانند نماز، روزه و حج واجب است. شاید از واجبترین واجبات باشد؛ زیرا اجرای باقی فرایض، امنیت یافتن مذاهب، حلال شدن درآمدها، آبادانی زمین، عدالت ورزی با دشمنان و درست شدن کارها، همگی به این واجب بستگی دارد. به همین دلیل در حدیث آمده است: «من رأى منکم منکراً فلينکره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم يستطع فبقلبه، وذلک أضعف الإيمان؛ هر کس از شما که منکری را دید، باید با دست خود آن را انکار کند. اگر نتوانست با زبان خود این کار را انجام دهد و اگر نتوانست با قلب خود این کار را انجام دهد و این ضعیفترین درجه ایمان است.»
باید برای اجرای حکیمانه این فریضه در تمام صحنهها حضور داشته باشیم. انسان ظالم، منحرف و فاسد باید از پیامدهای کار زشت خود در هراس باشد. نباید فاسدان و ظالمان اطمینان داشته باشند که کسی به آنها کار ندارد. چون اگر از کارهایشان جلوگیری نشود، به همه جامعه گسترش خواهد یافت.
امام حسین(ع) و عباس(ع) بر سر پیمان با خداوند باقی ماندند. پس ما نیز باید بر عهدی که با خداوند داریم، صادق باشیم تا مصداق این آیه کریمه گردیم: «کنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ».
نشود از کسانی باشیم که این حدیث دربارهشان وارد شده است: «لا تترکوا الأمر بالمعروف والنّهي عن المنکر، فيولّى عليکم شرارکم، ثم تدعون فلا يستجاب لکم؛ امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید. چون اشرارتان بر شما مسلط میشوند. سپس دعا میکنید و دعایتان مستجاب نمیشود.»
در سالروز ولادت خجسته امام حسین(ع) و عباس(ع) رو به مرقد شریفشان عرض میکنیم: «السَّلام عليکما يوم ولدتما، ويوم خضّبت دماؤکما أرض کربلاء، ويوم تبعثان حيّين، حيث تنعمان بعطاء الله؛ سلام بر شما! روزی که به دنیا آمدید و روزی که با خونتان زمین کربلا را سیراب کردید و روزی که دوباره زنده میشوید تا از عطای الهی بهرهمند شوید.» از خداوند میخواهیم که در دنیا توفیق زیارت و در آخرت توفیق بهرهمندی از شفاعتشان را به ما عنایت فرماید. به درستی که او مهربانترین مهربانان است.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! به خودم و شما توصیه مینمایم که از رهنمودهای امام زین العابدین(ع) هدایت و راهنمایی بجوییم. امامی که پنجم ماه شعبان روز میلادشان است. یکی از یاران نقل مینماید که آن حضرت فرمود: «رَأَيْتُهُ يَطُوفُ مِنَ الْعِشَاءِ إِلَى سَحَرٍ وَيَتَعَبَّدُ، فَلَمَّا لَمْ يَرَ أَحَداً، رَمَقَ السَّمَاءَ بِطَرْفِهِ وَقَالَ: "إِلَهِي، غَارَتْ نُجُومُ سَمَاوَاتِک، وهَجَعَتْ عُيُونُ أَنَامِک، وأَبْوَابُک مُفَتَّحَاتٌ لِلسَّائِلِينَ، جِئْتُک لِتَغْفِرَ لِي وتَرْحَمَنِي. فَوَا سَوْأَتَاهْ غَداً مِنَ الْوُقُوفِ بَيْنَ يَدَيْک، إِذَا قِيلَ لِلْمُخِفِّينَ جُوزُوا، وَلِلْمُثْقِلِينَ حُطُّوا، أمَعَ الْمُخِفِّينَ أَجُوزُ، أَمْ مَعَ الْمُثْقِلِينَ أَحُطُّ؟ وَيْلِي، کلَّمَا طَالَ عُمُرِي کثُرَتْ خَطَايَايَ وَلَمْ أَتُبْ، أَمَا آنَ لِي أَنْ أَسْتَحِيَ مِنْ رَبِّي.
ثُمَّ بَکى وَأَنْشَأَ يَقُولُ:
"أَتُحْرِقُنِي بِالنَّارِ يَا غَايَةَ الْمُنَى فَأَيْنَ رَجَائِي ثُمَّ أَيْنَ مَحَبَّتِي"
ثُمَّ بَکى وَقَالَ: "سُبْحَانَک تُعْصَى کأَنَّک لَا تَرَى، وَتَحْلُمُ کأَنَّک لَمْ تُعْصَ، تَتَوَدَّدُ إِلَى خَلْقِک بِحُسْنِ الصَّنِيعِ، کأَنَّ بِک الْحَاجَةَ إِلَيْهِمْ، وَأَنْتَ يَا سَيِّدِي الْغَنِيُّ عَنْهُمْ. ثُمَّ خَرَّ إِلَى الْأَرْضِ سَاجِداً، فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَقُلْتُ له: يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ، مَا هَذَا الْجَزَعُ وَالْفَزَعُ؟! وَنَحْنُ يَلْزَمُنَا أَنْ نَفْعَلَ مِثْلَ هَذَا، وَنَحْنُ عَاصُونَ جَانُونَ. أَبُوک الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ، وَأُمُّک فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ، وَجَدُّک رَسُولُ اللهِ(ص). فَالْتَفَتَ إِلَيَّ، وَقَالَ: "دَعْ عَنِّي حَدِيثَ أَبِي وَأُمِّي وَجَدِّي، خَلَقَ اللهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ وَأَحْسَنَ وَلَوْ کانَ عَبْداً حَبَشِيّاً، وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ کانَ وَلَداً قُرَشِيّاً، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى: فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءلُونَ واللهِ، لَا يَنْفَعُک غَداً إِلَّا تَقْدِمَةٌ تُقَدِّمُهَا مِنْ عَمَلٍ صَالِحٍ.»
«[امام زين العابدين] را ديدم که از هنگام نماز عشاء تا سحر مشغول طواف و عبادت بود و وقتى ديد ديگر کسى آنجا نيست، نگاهى به آسمان انداخت و گفت: الهى! ستارگان آسمانهای تو غروب کردهاند و چشمان آفريدگانت خفتهاند و درهاى [رحمت] تو به روى سائلان گشوده است. آمدهام تا مرا بيامرزى و به من رحم کنى و رخسار جدّم محمّد صلى الله عليه و آله را در عرصههای قيامت به من نشان دهى. حضرت سپس گريست و گفت: به عزّت و جلالت سوگند که قصدم از گناه کردن، مخالفت با تو نبود و آنگاه که نافرمانيت کردم، درباره تو شک نداشتم و از کيفر و عذاب تو بیخبر نبودم و نخواستم خود را در معرض عقوبت تو قرار دهم، بلکه نفْس من گناهان را در نظرم آراست و پردهپوشی تو هم در اين راه به کمکم آمد. اينک، کيست که مرا از عذاب تو برهاند؟ اگر ريسمان تو از دستم جدا شود، به ريسمان چه کسى چنگ زنم؟ اى واى از فردا که در برابر تو بايستم. آنگاه که به سبکباران گفته شود: بگذريد و به گران باران گفته شود: بايستيد، آيا با سبکباران خواهم گذشت؟ يا با گران باران خواهم ايستاد؟ واى بر من! هرچه بر عمرم افزوده شد، گناهانم فزونتر گشت و توبه نکردم. آيا وقت آن نرسيده است که از پروردگارم شرم کنم؟ حضرت سپس گريست و شروع به خواندن اين ابيات کرد:
اى غايت آرزوها! آيا مرا به آتش میسوزانی؟
پس اميد من و محبت من [به تو] چه میشود؟
دوباره گريست و گفت: پاک و منزهی تو! چنان از تو نافرمانى میشود که انگار ديده نمیشوی و چنان بردبارى نشان میدهی که گويى نافرمانى نمیشوی. با نيکوکارى به بندگانت، اظهار دوستى و محبت میکنی چندان که گويى تو به آنان نياز دارى، در حالى که تو، اى آقاى من! از آنان بینیازی. سپس به سجده افتاد.
به حضرت نزديک شدم و عرض کردم: يا بن رسول اللّه! اين جزع و فزع براى چيست؟ ما گنهکاران و نافرمانان بايد چنين کارهايى بکنيم، نه شما که پدرت حسين بن على، مادرت فاطمه زهرا و جدت رسول خدا صلى الله عليه و آله است!
حضرت رو به من کرد و فرمود: سخن از پدر و مادر و جدّم براى من مگو. خداوند بهشت را براى کسى آفريده که اطاعتش کند و کار نيک انجام دهد، هر چند غلامى حبشى باشد و دوزخ را براى کسى خلق کرده که او را نافرمانى کند، هر چند آقا زادهای قریشى باشد. مگر نشنیدهای که خداى متعال میفرماید: «آنگاه که در صور دميده شود آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى نباشد و از حال يکديگر نپرسند» به خدا قسم که فرداى قيامت هيچ چيز به کار تو نيايد، مگر کار شایستهای که پيشاپيش میفرستی.»
بنابراین باید به اعمال و روابط خود با خداوند تکیه کنیم تا نجات یابیم و برای مقابله با چالشها از آگاهی و توان بیشتری برخوردار گردیم.
تنشهای پیش از انتخابات
از لبنان آغاز میکنیم که به زمان انتخابات نزدیک میشود. متأسفانه هر زمان که انتخابات نزدیک میشود، تنشهای سیاسی نیز افرایش مییابد، تحریکات طایفهای، مذهبی، قبیلهای و خانوادگی شدت میگیرد، سیاست ترساندن لبنانیها از یکدیگر و تحریک علیه فلان گروه به بهانه حمایت از منطقه، طایفه، مذهب، وطن و عربیت ادامه مییابد. ادعاهایی که چون از مراکز گروهی نشئت میگیرند نه ملی، مصداقیت خود را از دست دادهاند.
طبیعی است تنشهایی که در تلویزیونها و شبکههای اجتماعی میبینیم نیز در این تحریکات سهیم هستند. ما پیامدهای میدانی این تنشها را به خوبی حس کردهایم و حس میکنیم و نگرانیم که بیش از اینها را ببینیم. از این رو بار دیگر از جریانهای سیاسی رقیب میخواهیم که به این کشور رحم کنند و به پیامدهای خطرناک این اظهار نظرها بیندیشند. خوب نیست به خاطر رسیدن به فلان مقام و منصب کشور به آتش کشیده شود یا ثبات آن مورد تهدید قرار گیرد.
ما از این جریانها که به حسب تقسیم بندیهای طایفهای، نماینده ادیان و مذاهبی میباشند که ارزشهای معنوی و اخلاقی ستونهای آن به شمار میآیند، میخواهیم که اظهار نظرهای خود را به ارزشهایی که از آن نمایندگی میکنند، همخوان کنند. نباید انتخابات را به نفرین و لعنت کنند. حال این که ما میخواهیم انتخابات راه حل باشد.
به همهشان عرض میکنیم که این اظهار نظرها برایشان فایدهای نخواهد داشت و به ضررشان است و تصویری منفی از رفتار سیاسیشان به دیگران ارائه میدهد. نمیشود با کسانی که این گونه اظهار نظر میکنند، با رقبایشان با این شدت و خشونت برخورد مینمایند و هموطنان خود را قبول ندارند، میهنی برای خود بسازیم. لبنانی که ما و دیگران به آن نظر داریم با این گفتمان سیاسی یا وعدههای براق و حرفهای شیرین ساخته نمیشود بلکه با پیشینه پاک، گفتمان عقلانی و طرحهای واقعی برای بحرانهای فزاینده کشور ساخته میشود.
در همین حال از دولت و مسئولان کشور میخواهیم که در حل بحرانهای کشور سریع عمل کنند. در مدت انتخابات نباید به مرخصی بروند. مطالبات مردم نباید به بعد از انتخابات موکول شود. وظیفه حاکمیت این است که امور مردم را به جریان اندازند. یکی از آنها خواستههای استادان دانشگاه است و همینطور بحران وامهای مسکن و حل مشکل کسانی که درآمدهای محدودی دارند یا بحرانهای دیگری از قبیل برق و آب و بسیاری امور دیگر که منتظر راه حل هستند.
هدف قرار دادن سوریه
به سوریه میرسیم که به بهانه استفاده از سلاحهای شیمیانی، هفته گذشته این کشور هدف حمله قدرتهای بین المللی قرار گرفت. حملهای که پیش از انجام تحقیق بین المللی صورت گرفت. این حمله نشان داد که این دولتها چه قدر نسبت به حاکمیت ملی، ثبات، امنیت و توانمندیهای سوریه بیتوجه هستند. متأسفانه برخی از جریانهای سیاسی مخالف و دولتهای عربی برای این تجاوز کف زدند و آرزو کردند که کاش این حملات قویتر و شدیدتر بود. گویا دولتهای بزرگ جمعیتهای خیریه هستند که به خاطر منافع آنها خدمات مجانی ارائه میدهند.
همه طیفهای مردم سوریه باید بفهمند برای مقابله با طرحهایی که میخواهند بر سوریه تطبیق کنند و آن را به منطقه نفوذشان تقسیم نمایند، تنها راهشان متحد کردن صفوفشان است.
ما حل بحران سوریه را به دست مردم سوریه میبینیم. البته پیچیدگیهایی دارد، اما آنان با اتحاد خود میتوانند دست بازیگران را از سرنوشت خود کوتاه کنند. نباید به کسی اجازه دهند که سوریه را به معبری برای تأمین منافع یا آرزوها، تصفیه حساب یا اطفای کینههای خود تبدیل کنند.
فلسطین، روز اسیر
به فلسطین میرسیم که چند روز قبل، ۱۷ آوریل روز اسیر فلسطینی بود. فلسطینی یکی از بزرگترین مصائب زمان ماست. تا هنوز حتی در فرهنگ کسانی که داد از حقوق بشر میزنند و نیز در کشورهای اسلامی و عربی، راهحلی برای آن نیافتهایم.
خطاب به ملل اسلامی و عربی و آزادگان جهان عرض میکنیم که در برابر زندانبانان صهیونیستی صدای اعتراض خود را بلند کنند. نباید از حمایت اسیران و مردم فلسطینی دست بکشند. مردمی که والاترین قربانیها را تقدیم کردهاند و از هیچ تلاشی در برابر دشمن صهیونیستی فروگذار نکنند.
ما دست مردم فلسطین در نوار غزه، کرانه غربی و اراضی اشغالی پیش از ۱۹۴۸ را میفشاریم و از آنان میخواهیم که به راهپیماییهای مسالمت آمیز خود که دشمن صهیونیستی را به لرزه در آورده است، ادامه دهند و دیر یا زود دشمن را وادار به عقب نشینی و دادن امتیاز به مردم فلسطین خواهند نمود.