12 رجب 1439 هـ برابر با 10 فروردین ۱۳۹۷ هـ و 30/٣/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: میلاد امام علی(ع) / آیا حاکم ظلم مینماید؟ / رابطه حاکم و فقرا / تصرف در اموال عمومی / طرفداری از زورمداران / انسانیت و عدالت در حکومت.
مطالب مهم خطبه دوم: فضای پیش از انتخابات / آیا اقتصاد در حال فروپاشی است؟ / فلسطین؛ روز زمین / عید فصح.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ الله وَالله رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» صدق الله العظيم.
میلاد امام علی(ع)
در چنین روزی، سیزدهم رجب الحرام، در روز جمعه امیرالمؤمنین و سید الوصیین امام علی بن ابیطالب(ع) به دنیا آمد. ولادتی که به خواست خداوند در مقدسترین نقطه زمین، در اولین خانهای که برای مردم مبارک قرار داده شد، در کعبه مشرفه صورت گرفت.
بعد از این ولادت مبارک، بهترین آفریدههای خداوند یعنی پیامبر خدا(ص) عهدهدار رشد و آموزش او گردید. از این رو در خردسالی از اخلاق پیامبر تأثیر پذیرفت، به روش و منش او اقتدا کرد و به تصویر، سیما، برادر و جان او تبدیل گردید.
هدف از این یادآوری این است که از هدایتها و رهنمودهای این امام(ع) بیاموزیم، از چشمهسار اخلاق، دانش، بردباری، عدالت، کرامت، احسان و همه ویژگیهای بارز او توشه برگیریم و سپس زندگی خود را به زندگی او ارائه نماییم تا از سلامت راه و روش زندگی خود و راستی ولایت و محبت خود به آن حضرت اطمینان حاصل کنیم.
ولی فرصت اجازه نمیدهد که به همه جوانب سیره آن حضرت بپردازیم که کتابهای ادبا، علما و اندیشمندان ادیان، مذاهب و گرایشهای گوناگون آکنده از ابعاد زندگی ایشان هستند. در این باره سخن خلیل ابن احمد فراهیدی کفایت میکند که در چرایی انتشار گسترده فضائل امام علی(ع) اظهار داشت: «چه بگویم درباره مردی که دشمنانش از روی حسد و دوستانش از روی ترس فضائلش را مخفی داشتند و در این میان، آنچه از فضائل او آشکار شد، شرق و غرب را پر کرد.»
از این رو امروز میخواهیم به برخی متون که از ایشان به عنوان حاکم به یادگار مانده است، بپردازیم تا با استفاده از آموزههای آن حضرت، به ارزیابی و محاسبه همه حاکمان بپردازیم.
آیا حاکم ظلم مینماید؟
متن اول به زنی به نام سودة دختر عمارة بن اشتر همدانی مربوط میشود. میگوید: «در زمان حکومت علی علیهالسلام یکی از کارگزارانش مرا آزرد و من شکایت نزد آن حضرت بردم، ایشان به احترام من - با این که مرا نمیشناخت - نماز خود را به تأخیر انداخت و با مهربانی از حاجتم پرسید: وقتی بیان کردم، چشمانش پر از اشک شد و فرمود: خدایا تو خود میدانی که من دستور ستم بر بندگانت را ندادهام. سپس تکه پوستی آورد و بر آن برای والی چنین نوشت: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم قَدْ جَاءَتْکمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّکمْ فَأَوْفُوا الْکيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِکمْ خَيْرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» به محض این که نامهام به دست تو رسید، هر آنچه از مردم نزد تو است، نگه دار تا جانشین تو بیاید و از تو تحویل بگیرد و به آن رسیدگی نماید والسلام.» سپس نامه را به من داد و من نیز نامه را به والی رساندم و او از کار برکنار شد.
این همان علی است که این قدر در برابر ظلم و ستم حساسیت دارد. او به مجازات والی خود بسنده نمیکند و فقط از او نمیخواهد که در میان مردم به عدل و انصاف رفتار کند. بلکه معتقد است رفتار او جفاکاری در حق معیارها و ضوابط حکومتداری است. معیارها و ضوابطی که به هیچ وجه قابل مدارا نیست و آن ظلم به مردم و ندادن حقوقشان است.
رابطه حاکم و فقرا
متن دوم، نامهای است که امام علی(ع) به عثمان بن حنیف انصاری والی خود در بصره میفرستد و او را به خاطر رفتارهایش سرزنش مینماید. در این نامه آمده است: «أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاک إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَک الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْک الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّک تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ؛ اما بعد اى پسر حنيف، به من گزارش دادند که مردى از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانى خويش فراخواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنیهای رنگارنگ براى تو آوردند و کاسههای پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند گمان نمیکردم مهمانى مردمى را بپذيرى که نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند. انديشه کن در کجايى و بر سر کدام سفره میخوری.» با توجه به این نامه متوجه میشویم که امام علی(ع) یاران خود را بدون نظارت رها نمینماید. بلکه ریزترین خبرها و کارهای آنان را زیر نظر دارد.
در این نامه میبینیم امام علی(ع) رفتن به دعوتی را زیر نظر دارد که در آن فقط ثروتمندان دعوت شدهاند و از فقرا و نیازمندان خبری نیست. امام این میهمانی را رشوهای از سوی دعوت کنندگان و آغاز لغزش والیان میداند. چون ثروتمندان به او نزدیک میشوند و خبری از فقرا و نیازمندان نیست.
در اینجا امام علی(ع) به نکته مهمی اشاره میدارد و آن این است که والی باید در فقرا و نداری فقرا و نیازمندان مشارکت بورزد. از این رو میفرماید: «وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَکنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَکبَادٌ حَرَّى؛ من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافتههای ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات که هواى نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد که طعامهای لذيذ برگزینم، در حالى که در «حجاز» يا «يمامه» کسى باشد که به قرص نانى نرسد و يا هرگز شکمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شکمهایی که از گرسنگى به پشت چسبيده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد.»
بنابراین در نظر امام علی(ع) حاکم برج عاج نشین نیست، از فقرا و نیازمندان رویگردان نیست و ثروتمندان را دور و بر خود جمع نمیکند بلکه باید دردها و رنجهای مردم را به خوبی احساس کند.
تصرف در اموال عمومی
متن سوم: «والله لَقَدْ رَأَيْتُ عَقِيلًا وقَدْ أَمْلَقَ، حَتَّى اسْتَمَاحَنِي مِنْ بُرِّکمْ صَاعاً، ورَأَيْتُ صِبْيَانَه شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ، کأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ، وعَاوَدَنِي مُؤَکداً، وکرَّرَ عَلَيَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً، فَأَصْغَيْتُ إِلَيْه سَمْعِي، فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُه دِينِي، وأَتَّبِعُ قِيَادَه مُفَارِقاً طَرِيقَتِي، فَأَحْمَيْتُ حَدِيدَةً، ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِه لِيَعْتَبِرَ بِهَا، فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا، وکادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا، فَقُلْتُ لَه: ثَکلَتْک الثَّوَاکلُ يَا عَقِيلُ، أَتَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِه، وتَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِه؟ أَتَئِنُّ مِنَ الأَذَى، ولَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؛ به خدا سوگند عقیل را در شدت فقر و پریشانی دیدم که مقدار یک من گندم شما را از من تقاضا میکرد و اطفالش را با موهای ژولیده و کثیف دیدم که صورتشان خاکآلود و تیره و گوئی با نیل سیاه شده بود و خواهش خود را تأکید میکرد و تقاضایش را تکرار مینمود و من هم به سخنانش گوش میدادم و گمان میکرد دینم را به او فروخته و از او پیروی نموده و روش خود را رها کردهام. پس قطعه آهنی را سرخ کرده و نزدیک تنش بردم که عبرت گیرد! از درد آن مانند بیمار شیون و فریاد زد و نزدیک بود که از حرارت آن بسوزد. گفتم ای عقیل! مادران به عزایت بنشینند. آیا تو از پاره آهنی که انسانی آن را برای بازیچه و شوخی گداخته است، ناله میکنی، ولی مرا به سوی آتشی که خداوند جبار آن را برای خشم و غضبش افروخته است میکشانی؟ آیا تو از این درد کوچک مینالی و من از آتش جهنم ننالم؟»
امام علی(ع) با این کار میخواست جایز نبودن تصرف ناعادلانه و ظالمانه با بیت المال، دست درازی و بازی کردن با آن را مورد تأکید قرار دهد. چون در منطق امام علی(ع) این کار به معنای سرقت و خیانت است.
طرفداری از زورمداران
متن چهارم؛ گروهی از شیعیان و یاران نزد امیرالمؤمنین(ع) آمدند و عرض کردند: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، لَوْ أَخْرَجْتَ هذِهِ الْأَمْوَالَ، فَفَرَّقْتَهَا فِي هؤُلاءِ الرُّؤَسَاءِ وَالْأَشْرَافِ، وَفَضَّلْتَهُمْ عَلَيْنَا حَتّى إِذَا اسْتَوْسَقَتِ الْأُمُورُ، عُدْتَ إِلى أَفْضَلِ مَا عَوَّدَک اللهُ مِنَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ، وَالْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ؛ ای امیرمؤمنان! چه نیک بود این اموال را از بیت المال خارج نموده و بین رؤسا و اشراف تقسیم میکردید و آنان را بر ما برتری میدادید تا آنگاه که ریشههای حکومت شما محکم میشد، به بهترین شیوهای که خداوند به تو تعلیم داده که همان تقسیم به تساوی و عدالت بین رعیت است بازمیگشتید.» ولی امام علی این منطق را نپذیرفت و فرمود: «أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً، [وَ] لَوْ کانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَکيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ؛ آيا مرا فرمان میدهید که پيروزى را در ازای ستم کردن بر کسى که زمامدار او شدهام، طلب کنم؟ به خدا سوگند، چنين نکنم تا شب و روز از پى هم میآیند و در آسمان ستارهای از پس ستاره ديگر طلوع میکند. اگر اين مال از آن من میبود، باز هم آن را به تساوى به ميانشان تقسيم میکردم. پس چگونه چنين نکنم، در حالى که مال از آن خداوند است.»
با این بیان، امام علی(ع) میخواهد روشن کند که نمیخواهد حکومت خود را بر شانهها و منافع مردم استوار کند. حتی اگر از این بابت رنجها و مشکلات بسیاری را متحمل شود. این سیاست رنجها و دشواریهای بسیاری را برای امام ایجاد کرد. خصوصاً زمانی که در برابر قاسطین، مارقین و ناکثین که فقط به خاطر رفتار عادلانه امام(ع) خروج کرده بودند، ایستادگی کرد.
اینها چکیدهای از تجربه حکومتداری امام علی(ع) بود که اساس آن را ابزار بودن و نه هدف بودن حکومت تشکیل میداد. وقتی ابن عباس دید که نعلین خود ر وصله میزند، امام به او فرمود: این نعلین چه قدر میارزد؟ ابن عباس گفت: ارزشی ندارد. فرمود: «والله، لَهيَ أحبُّ إليَّ من إمرتکم، إلّا أن أُقيم حقّاً، أو أدفع باطلاً؛ به خداوند سوگند! این کفش پاره برای من دوست داشتنیتر از حکومت بر شماست. مگر این که حقی را بپا دارم یا باطلی را دفع نمایم.»
همین مفهوم را در دعای خود نیز بیان میدارد. میفرماید: «أللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّه لَمْ يَکنِ الَّذِي کانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ، ولَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، ولَکنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِک، ونُظْهِرَ الإِصْلَاحَ فِي بِلَادِک، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک، وتُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک؛ بار خدايا! تو میدانی که آن کارها که از ما سر زد، نه براى همچشمی بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستيم از اين دنياى ناچيز چيزى افزون به چنگ آوريم. بلکه میخواستیم نشانههاى دين تو را که دگرگون شده بود بازگردانيم و بلاد تو را اصلاح کنيم تا بندگان ستمدیدهات در امان مانند و آن حدود که مقرر داشتهای، جارى گردد.»
انسانیت و عدالت در حکومت
امام علی(ع) الگویی عملی ارائه داد و نشان داد که اسلام میتواند حاکم را به بالاترین ارزشهای انسانی برساند و به دست او عدالت را تحقق ببخشد. اگر تجاربی شکست خوردهای به نام اسلام وجود داشتهاند، به این معنا نیست که اسلام نمیتواند حکومت عادلانهای را بر پا نماید. بلکه کسانی که میخواستند این تجربه را عملی کنند دچار شکست شدند. علت شکستشان این است که یا به خاطر هواهای نفسانی و فشارهای عملی، در مقام عمل شکست خوردند و یا این که اسلام را درست نفهمیدند.
یکی از ویژگیهایی که باعث گردید شخصیت امام علی(ع) به شخصیتی غیرقابل تجزیه و تغییر تبدیل شود، ایمان عمیق آن حضرت است. چون او خود را به خداوند فروخته بود. از این رو بعد از رسیدن به حکومت هیچ تغییری نکرد. واقعیتهای موجود نتوانست او را تغییر دهد و او تابع حوادث، منافع و هواهای نفسانی نشد.
عادت کردهایم که وقتی از علی(ع) یاد میکنیم، فقط از او به عنوان قهرمان بدر، احد و خیبر و صاحب شمشیر ذوالفقار یاد کنیم. البته حق نیز همین است؛ اما باید او را قهرمان مبارزه با فساد و مفسدان و تن ندادن به منطق فساد و تباهی نیز بدانیم. وقتی دنیا با همه زر و زیورش به او روی آورد، امام علی تسلیم دنیا نشد، فریب دنیا را نخورد و به دامهای دنیوی گرفتار نگردید.
از این رو فرمود: «إلَيْک عَنِّي يَا دُنْيَا، فَحَبْلُک عَلَى غَارِبِک، قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِک، وأَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِک، واجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِک؛ ای دنیا، از من فاصله بگیر که مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بیرون جستم، از دامهایت فرار کردم و از رفتن در لغزشگاههایت دوری گزیدم.»
قهرمانی علی(ع) به این است که هیچگاه حسابهای شخصی را در نظر نگرفت و همیشه خداوند را در نظر داشت. میفرمود: «قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْه الْحِيلَةِ ودُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ الله ونَهْيِه، فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا، ويَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِيجَةَ لَه فِي الدِّينِ؛ مردم کار افتاده و زيرکى هستند که میدانند در هر کارى چه حيلت سازند، ولى امر و نهى خداوندى سد راه آنهاست. اينان با آنکه راه و رسم حیلهگری را میدانند و بر انجام آن توانايند، گرد آن نمیگردند. تنها کسانى که از هيچ گناهى پروايشان نيست، همواره منتظر فرصتاند تا در کار مردم حيلتى به کار برند.»
قهرمانی علی(ع) به این است که حتی برای خود نیز حق را معامله نکرد. از این رو میبینیم در آخرین لحظات عمر خود، وقتی ابن ملجم به او ضربه زد، به خانوادهاش فرمود: «أحسنُوا إسارَه، وإن عشْتُ فأنا وليُّ دمي، وإنْ متُّ فضربة کضربتي؛ به اسیر خود نیکی کنید. اگر زنده ماندم خودم میدانم چه کنم و اگر از دنیا رفتم، فقط یک ضربه به او بزنید. همان طور که او یک ضربه به من زد.»
این بلندای علی است. ما نیز باید به بلندای او اوج بگیریم تا در دوستی و ولایت خود به او راستین باشیم و به ایشان عرض کنیم: «السَّلام عليک يا أمير المؤمنين، السَّلام عليک يا سيّد الوصيّين، السَّلام عليک يا إمام المتَّقين. أشهد أنَّک أقمت الصّلاة، وآتيت الزکاة، وأمرت بالمعروف، ونهيت عن المنکر، وعبدت الله مخلصاً حتى أتاک اليقين؛ سلام بر تو ای امیرالمؤمنین. سلام بر تو ای سرور اوصیا. سلام بر تو ای پیشوای پرهیزگاران. گواهی میدهم که تو نماز را به پا داشتی و زکات را ادا کردی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و تا زمانی که به یقین رسیدی، خداوند را خالصانه عبادت نمودی.»
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امیرالمؤمنین(ع) به ما توصیه کرده است. میفرماید: «أُوصِيکمْ أَيُّهَا النَّاسُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَکثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلَائِهِ إِلَيْکمْ وَنَعْمَائِهِ عَلَيْکمْ وَبَلَائِهِ لَدَيْکمْ فَکمْ خَصَّکمْ بِنِعْمَةٍ وَتَدَارَککمْ بِرَحْمَةٍ... وَأُوصِيکمْ بِذِکرِ الْمَوْتِ وَإِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَکيْفَ غَفْلَتُکمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُکمْ وَطَمَعُکمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُکمْ فَکفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاکبينَ وَأُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ فَکأَنَّهُمْ لَمْ يَکونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَکأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً أَوْحَشُوا مَا کانُوا يُوطِنُونَ وَأَوْطَنُوا مَا کانُوا يُوحِشُونَ وَاشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَأَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ انْتَقَلُوا... فَسَابِقُوا رَحِمَکمُ اللَّهُ إِلَى مَنَازِلِکمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا وَدُعِيتُمْ إِلَيْهَا... فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَأَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَأَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَأَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ؛ اى مردم شما را به پرهيزکارى و شکر فراوان در برابر نعمتها و عطاهاى الهى و احسانى که به شما رسيده سفارش میکنم، چه نعمتهایی که به شما اختصاص داد و رحمتهایی که براى شما فراهم فرمود... شما را به يادآورى مرگ، سفارش میکنم. از مرگ کمتر غفلت کنيد. چگونه مرگ را فراموش میکنید در حالى که او شما را فراموش نمیکند؟ و چگونه طمع میورزید که به شما مهلت نمیدهد، مرگ گذشتگان براى عبرت شما کافى است، آنها را به گورشان حمل کردند، بى آن که بر مرکبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن که خود فرود آيند، چنان از ياد رفتند گويا از آباد کنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانهشان نبود، آن چه را وطن خود میدانستند از آن رميدند و از آنجا که میرمیدند، آرام گرفتند و از چيزهايى که با آنها مشغول بودند جدا شدند و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند... خدا شما را رحمت کند، پس بشتابيد به سوى آباد کردن خانههایی که شما را به آبادانى آن فرمان دادند و تشويقتان کرده و به سوى آن دعوت شدهاید... زیرا فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعتها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال و سالها در عمر آدمى شتابان میگذرند؟»
اینها توصیههای امیرالمؤمنین(ع) است. او از ما میخواهد که خداوند و قرار گرفتنمان در برابر او را فراموش نکنیم. خدا را به یاد داشته باشیم تا دنیا را بهتر بفهمیم تا این که دنیا ما را فریب ندهد و مغرورمان ننماید. باید متوجه مسئولیت خود باشیم. زمانی که به ما ندا میدهند: «وقفوهم إنَّهم مسؤولون». در این صورت است که آگاهتر و مسئولیتپذیرتر خواهیم شد و از توانایی بیشتری برای مقابله با چالشها برخوردار خواهیم گردید.
فضای پیش از انتخابات
از لبنان آغاز میکنیم که وارد حال و هوای پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی شده است. فهرستها تهیه شدهاند که بر حسب مناطق با یکدیگر رقابت خواهند کرد. هدف این فهرستها در صورت امکان راه یافتن به پارلمان یا تثبیت و تقویت حضور صاحبان فهرست است و البته چنین چیزی در هر انتخاباتی طبیعی است.
ولی نگرانی ما این است که این رقابتها از چارچوب خاص خود خارج گردیده و به درگیری همه جانبه تبدیل شوند و در این درگیری از همه ابزارهایی که از نظر دینی، اخلاقی و ملی حرام هستند، استفاده شود و همه حرمتها زیر پا گذاشته شوند. از این رو بار دیگر از همه جریانها و شخصیتهای مهم این فهرستها میخواهیم به جای استفاده از روشهایی که فایدهای برای وحدت و ثبات کشور ندارند، سطح اظهار نظرهای خود را ارتقا دهند و بیانگر اولویتها و توجهات مردم باشند.
عیب است در کشوری که ادیان و ارزشها شاخصه آن است، از کسانی که عهدهدار مقام و مسئولیت هستند چیزهایی شبیه آن چه هفته پیش درباره رقبای انتخاباتی خود گفتند، بشنویم.
ما معتقدیم که این گونه سخن گفتن در میان افراد یک کشور و کسانی که میخواهند عهدهدار مسئولیت شوند، غیرقابلقبول است. لبنانیها از همه نامزدها انتظار دارند که خود و برنامههایشان را ارائه دهند. نه این که بر دامنه تنشها بیفزایند، در قبال کسانی که در یک کشور، منطقه، خانواده و قبیله با هم زندگی میکنند، ایجاد کینه کنند و برای بسیج مردم و انتخابات از گزینه جنگ علیه گروههای دیگر استفاده نمایند.
لبنانیها باید همه این روشها را رد کنند و آن را لکه سیاهی برای دست اندرکاران این گونه اقدامات قلمداد نمایند. لبنانیها باید با همه تنوعهای طایفهای، مذهبی و سیاسی خود زندگی در کنار هم زندگی کنند. در کشوری آکنده از فضای چند دستگی و فتنه، نباید این گزینه را دشوار کنیم.
آیا اقتصاد در حال فروپاشی است؟
در این میان از بالاترین مقامات اقتصادی درباره وضعیت دشوار اقتصادی کشور حرفهایی میشنویم. ما با کسانی که میگویند کشور در حال فروپاشی و ورشکستگی است موافق نیستیم. البته این حرف، آن گونه که برخی میگویند به معنای اقتصادی قابل قبول نیست. چون اگر درمان ریشهای صورت نگیرد، اقتصاد کشور در خطر است. متأسفانه از میان مسئولان کشور، کسی به صورت جدی با این مسئله برخورد نمیکند. اقتصاد کشور همچنان بدون ضابطه و بی در و پیکر است و کشور آکنده از فساد، اختلاس و استخدامهای سلیقهای و بیبرنامه است.
در همین زمینه لبنانیها بحث و جدلهای پارلمان درباره بودجه را شنیدند. روشن شد که بودجه "ناپخته" است. خوب نیست که بندهایی از بودجه کشور به بازبینی نیاز داشته باشد. این که برخی از نمایندگان به خاطر این نقایص به بودجه رأی ندادند خوب است. در عین حال که مناقشه درباره جزئیات بودجه را مزیت میدانیم، اما درخواست میکنیم که بودجه در مراکز دولتی تقویت شود.
در این باره تأکید میکنیم که وظیفه پارلمان فقط شمردن رسواییها نیست که بعد از آن هر کس سر جای خود برگردد. خواست ما این است که پارلمان جایی برای محاسبه و بازخواست واقعی فاسدان باشد. پارلمان باید صدای رسای دردها، رنجها و آرمانهای مردم باشد، برای مشکلاتشان راه حل ارائه دهد و مسئولان را وادارد که این راه حلها را اجرایی کنند.
در چنین شرایط لبنانیها منتظرند که کنفرانس سیدر در فرانسه برای حمایت از لبنان برگزار شود. چون اجرایی همه وعدهها به این کنفرانس بستگی دارد و امید است که چنین باشد. با توجه به وضعیت کنونی و کنفرانسهای پیشین، معتقدیم که این کنفرانس نه تنها دستاورد چندانی برای لبنانیها نخواهد داشت، بلکه بر بار سنگین سیاسی و اقتصادی کشور خواهد افزود. چون این کنفرانس محدود به وامها و طرحهای مصرفی است که مجانی در اختیار لبنان قرار نخواهد گرفت. از این رو درخواست میکنیم که تعهدات لبنان در این کنفرانس به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد. این کنفرانس باید حاوی برنامه اقتصادی و مالی سنجیده شدهای باشد که باعث رشد اقتصادی کشور شود و طرحهای تولیدی را به راه بیندازد و جنبه مصرفی نداشته باشد. باید پیامدهای این کنفرانس پیشاپیش مورد دقت و بررسی قرار گیرد.
فلسطین؛ روز زمین
به فلسطین برمیگردیم و سیام مارس روز زمین را به مردم فلسطین تبریک و تهنیت عرض مینماییم. در این روز رژیم صهیونیستی در سال 1967 هزاران هکتار از اراضی شخصی و عمومی داخل اراضی 1948 که اغلب ساکنان آن را فلسطینیان تشکیل میدادند، مصادره کرد. این اقدام با تعطیلی عمومی و تظاهرات فراگیر در همه مناطق فلسطینی و مقابله گسترده با دشمن روبرو گردید و فلسطینیهای بسیاری شهید و بسیاری دیگر دستگیر شدند.
ما به ملت فلسطین به خاطر اصرار بر ایستادگی و دادن قربانی و تصمیم به احیای این روز را از راه برگزاری تظاهرات بازگشت در گذرگاههای نوار غزه با بقیه فلسطین و اراضی اشغالی به رغم تهدیدات دشمن تبریک میگوییم. ما از ملل و دول اسلامی و عربی میخواهیم که در کنار این اقدام مردم فلسطین بایستند و به مسئولیتهای خود در قبال ملت فلسطین عمل کنند. نباید مردم فلسطین را در برابر قلدری رژیم صهیونیستی و حامیان آن تنها بگذارند.
عید فصح
در خاتمه به مناسبت عید فصح که بعد از پایان روزهداری مسیحیان میآید، با توجه به این که روزهداری نماد تزکیه و طهارت نفس است، این روز را به همه هموطنان و به ویژه مسیحیان تبریک عرض میکنیم و از خداوند میخواهیم که این روز را مایه خیر، برکت و عافیت برای لبنان و لبنانیها قرار دهد و ارزشهای معنوی و اخلاقی مشترکشان را تقویت و تحکیم فرماید.