16 جمادى الاول 1439 هـ برابر با 13 بهمن 1396 هـ و ٢/٢/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: برگهایی از شمیم خوش زندگی حضرت زهرا(س) / تسبیح زهرا(س) / فایدههای روحی و معنوی تسبیح / چگونه به زهرا(س) وفادار بمانیم؟
مطالب مهم خطبه دوم:لبنان، تهدید صلح و ثبات داخلی / تأثیر بحران بر مردم مهاجر / دشمن از اختلافات بهرهبرداری میکند / وخامت بحران بحرین.
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً» صدق الله العظيم.
سیزدهم جمادی الاول سالروز وفات صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) سرور زنان دو جهان است. آن هم بنا به روایتی که معتقد است آن حضرت هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر خدا(ص) دار فانی را وداع گفته است. البته روایت دیگری معتقد است که وفات آن حضرت در سوم جمادی الثانی واقع شده است و روایت دیگری آن را در دهم ربیع الثانی میداند.
این حادثه دردناک دلهای علی، زینب، حسن و حسین و امکلثوم(ع) را به درد آورد و غم و اندوه از دست دادن پیامبر خدا(ص) را برایشان زنده نمود.
این اندوه جانکاه خود را در سوگواری امام علی(ع) در کنار مرقد شریف آن حضرت به روشنی نشان داد. امام علی(ع) خطاب به پیامبر خدا(ص) فرمود: «قلَّ، يا رسول الله، عن صفيّتک صبري، ورَقَّ عنها تجلُّدي، إلّا أنَّ في التأسّي لي بعظيم فُرقتک، وفادح مصيبتک، موضع تعزٍّ، فلقد وسّدتُک في ملحدةِ قبرک، وفاضت بين نحري وصدري نفسُک، فإنّا لله وإنّا إليه راجعون. فلقد استرجعت الوديعة، وأخذت الرَّهينةُ! أمَّا حزني فسرمَدٌ، وأمَّا ليلي فمُسهَّدٌ، إلى أن يختارَ الله لي دارک الّتي أنت بها مقيم؛ اى پیامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه علیها السّلام کم شده و توان خویشتنداری ندارم امّا براى من که سختى جدایى تو را دیدهام و سنگینى مصیبت تو را کشیده ام، شکیبایى ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم و هنگام رحلت، جان گرامى تو میان سینه و گردنم پرواز کرد. پس همه ما از خداییم و به خدا بازمیگردیم. پس امانتى که به من سپرده بودى برگردانده شد و به صاحبش رسید، از این پس اندوه من جاودانه و شبهایم، شبزندهداری است تا آن روز که خدا خانه زندگى تو را براى من برگزیند.»
برگهایی از شمیم خوش زندگی حضرت زهرا(س)
امروز میخواهیم برای الگو گیری به بخشهایی از سیره آن حضرت بپردازیم که حضرت زهرا نیز همین را از ما میخواهد. خواست حضرت زهرا این است که مانند او زندگی پاکتر، نابتر و باصفاتری داشته باشیم. در تاریخ آمده است که روزی به خانه پدرش رسول خدا(ص) تا از او خدمتگزاری بخواهد تا به او در کارهای خانه و انجام مسئولیتهای سنگین زندگی کمک نماید. چون او علاوه بر مسئولیتهای خانه، در زندگی اجتماعی نیز مسئولیتهایی بر عهده داشت و حامل دغدغهها و نگرانیهای مردم بود. وقتی آمد دید که جمعی از مردم نزد پیامبر خدا حضور دارند. از این رو نخواست که مانع دیدار مردم و پیامبر شود؛ بنابراین از پدر اجازه خواست و به خانه بازگشت. وقتی پیامبر از میهمانان فراغت یافت، به خانه فاطمه(س) رفت تا از علت آمدنش سؤال کند. فاطمه(س) تنها به خانه پیامبر آمده بود و نخواسته بود که در حضور علی(ع) این مسئله را مطرح نماید؛ اما حالا که پیامبر به خانهشان قدم گذاشته بود، امام علی(ع) به پیامبر خدا(ص) عرض کرد: «يا رسول الله، إنَّابنتک استقت بالقربة حتى أثَّر في صدرها، وطحنت بالرَّحى حتى مجلت يداها، وکسحت البيت حتى اغبرَّت ثيابها، وأوقدت النَّار تحت القدر حتى دکنت ثيابها، فقلت لها: لو أتيت أباک فسألتيه خادماً يکفيک ضرَّ ما أنتِ فيه من هذا العمل؛ ای پیامبر خدا! دختر شما آنقدر با کوزه آب کشید تا در سینهاش اثر گذاشت و آنقدر با آسیاب آرد کرد که دستانش تاول زود و آنقدر خانه جاروب کرد که لباسش غبارآلود شد و آنقدر آتش بر زیر دیگ افروخت که بر لباسش دود خاکستر نشست. روزی به فاطمه گفتم: چه خوب است نزد پدرتان رفته و از آن حضرت بخواهید که خدمتگزاری برایتان در نظر بگیرد تا در انجام این کارها قدری به شما کمک کند.» بعد از این سخن، وقتی پیامبر از رنج و سنگینی کارهای فاطمه مطلع شد، چشمانش پر از اشک گردید.
زهرا(س) خانه خود و کار کردن در آن را دوست داشت. چون جهاد او همین بود. میدانست که زن با انجام کارهای خانه چه قدر و منزلتی نزد خداوند پیدا میکند. او از پیامبر خدا شنیده بود: «ایُّما امرَأهٍ رَفَعَتْ مِن بَیتِ زَوجِها شیئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُرِیدُ بهِ صَلاحا إلاَّ نَظَرَ اللّه إلَیها، ومَن نَظَرَ اللّه إلَیهِ لَم یُعَذِّبْهُ؛ هر زنى که در خانه شوهر خود به قصد مرتب کردن آن، چیزى را جا به جا کند خداوند به او نظر افکند و هر که خداوند به او نظر کند عذابش نکند.» اما وقتی چشم پدر به افتاد، فاطمه فرمود: خداوند را به خاطر این همه نعمت سپاسگزارم. او نمیخواست این همه مقام و منزلت را از دست بدهد و درخواست خدمتگزار کند؛ اما کارهای خانه بسیار سنگین شده بود.
تسبیح زهرا(س)
پیامبر خدا نسبت به زهرا(س) پاره تن و روح میان دو پهلویش بخل نداشت و میتوانست خدمتگزاری به او بدهد تا فاطمه قدری استراحت نماید؛ اما پیامبر برای دختر خود چیز مهمتری را میخواست. از این رو خطاب به فاطمه و علی که در انجام کارهای خانه مشارکت داشتند، فرمود: «أفلا أعلّمکما ما هو خيرٌ لکما من الخادم؟ إذا أخذتما منامکما، فسبِّحا ثلاثاً وثلاثين، واحمدا ثلاثاً وثلاثين، وکبِّرا أربعاً وثلاثين؛ آیا کاری را به شما یاد ندهم که از خدمتگزار بهتر باشد؟ وقتی خواستید بخوابید سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد لله و سی و چهار مرتبه الله اکبر بگویید.» فاطمه(س) فرمود: «از خدا و پیامبرش راضی شدم.» علی(ع) نیز همین را گفت. این ذکر بر زبان آن دو نشست و آنها بعد از نماز، هنگام خواب این ذکر را تکرار میکردند.
وقتی این ذکر با نام فاطمه(س) گره خورد و تسبیح حضرت زهرا(س) نامیده شد، در حقیقت پیامبر خدا دخترش را گرامی داشت. احادیث به اهمیت این ذکر و اثرات آن برای کسانی که این ذکر را بگویند اشاره کردهاند.
از امام صادق(ع) روایت شده است: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ التَّحْمِیدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ ع وَ لَوْ کانَ شَیْءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام؛ خداوند به ذکرى بهتر و بالاتر از تسبیح حضرت فاطمه علیها السّلام مورد تمجید و پرستش قرار نمیگیرد؛ زیرا اگر چیزى بالاتر از آن وجود داشت، رسول خدا آن را به دخترش فاطمه یاد میداد.»
در حدیثی دیگر، یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل میکند که شنیدم آن حضرت میفرماید: «تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ ع فِی کلِّ یَوْمٍ فِی دُبُرِ کلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَکعَةٍ فِی کلِّ یَوْمٍ؛ برای من، خواندن تسبیح حضرت فاطمه بعد از هر نماز واجبی محبوبتر است از هزار رکعت نماز(نافله) در هر روز.» یعنی اگر امام مخیر گذاشته شود که نماز هزار رکعتی بخواند یا تسبیح حضرت زهرا(س) را بگوید، اما تسبیح زهرا را ترجیح میدهد و این نشان دهنده شأن آن حضرت است.
ولی مانند همه عبادات و ذکرهای دیگر، میزان تأثیرگذاری تسبیح حضرت زهرا(س) به میزان حضور قلب انسان بستگی دارد. انسان نباید فقط به خاطر کسب ثواب، زبان خود را تکان دهد. بلکه باید به مفاهیم و معانی این اذکار نیز توجه نماید تا در زندگی او تغییر ایجاد شود. به همین دلیل در آداب این تسبیح آمده است که باید با تضرع، زاری و خشیت قلبی همراه باشد. برای این که این ذکر تأثیرگذار باشد، باید کامل ادا شود. از این رو از امام صادق(ع) روایت شده است: «إذا شککت في تسبيح فاطمة الزَّهراء فأعده؛ اگر در تسبیح حضرت فاطمه زهرا شک کردی، آن را تکرار کن.» یعنی اگر در انجام این ذکر دچار شک و تردید شدی، آن را از نو تکرار کن تا تعداد خاص آن کامل شود.
فایدههای روحی و معنوی تسبیح
تسبیح حضرت زهرا، فایدههای روحی، معنوی و تربیتی شگرفی نیز دارد. احادیث به تعدادی از این فواید اشاراتی داشتهاند. از جمله از امام صادق(ع) وارد شده است که آن حضرت به یکی از یاران خود چنین فرمود: «یا اَبا هارُون، اَنَا نَأمُرُ صَبیاننا بِتَسبیحِ فاطِمَةَ کما نَأمُرُهُمْ بِالصَّلاةِ، فَأَلزَمَهُ، فِاِنَّهُ لَمْ يَلْزِمُهُ عَبْدُ فَشَقِی؛ ای اباهارون! ما بچّههای خود را همانطور که به نماز امر میکنیم، به تسبیح حضرت فاطمه نیز امر میکنیم. تو نیز بر آن مداومت کن؛ زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است، بندهای که بر آن مداومت نموده است.» این حدیث نشان میدهد که باید به فرزندان خود بیاموزیم که در ذکر این تسبیح بکوشند؛ اما کدام یک از ماها به فرزندان خود چنین توصیهای میکنیم؟
یعنی اگر کسی میخواهد از بدبختی و شقاوت نجات یابد، باید به ذکر این تسبیح مداومت داشته باشد. شقاوت ریشه در اضطراب روانی، تنش و تشنج دارد و در مقابل سعادت قرار دارد که از اطمینان و آرامش نشئت میگیرد.
بنابراین ذکر تسبیحات حضرت زهرا(س) باعث آرامش و اطمینان قلب میگردد. باعث میشود که یاد خداوند در دلهای مردم ریشه بدواند: «أَلَا بِذِکرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». در حالی که به بیان قرآن کریم، شقاوت ریشه در رویگردانی از خداوند و تن ندادن به خواست و اراده او دارد: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى» و میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکاً»، «فَذَکرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکرَى* سَيَذَّکرُ مَنْ يَخْشَى* وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى».
اما دومین فایده ذکر تسبیح حضرت زهرا(س): «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ علیهاالسلام فَقَدْ ذَکَرَ اللّهَ الذِّکْرَ الْکَثِیرَ؛ هر کس با تسبیح فاطمه علیها السلام تسبیح گوید، در حقیقت خدا را با ذکر کثیر یاد کرده است.»
ذکر کثیر ذکری است که مورد تشویق خداوند قرار گرفته است. خداوند وقتی درباره اولواالالباب سخن میگوید، میفرماید: «الَّذِينَ يَذْکرُونَ الله قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَکرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَک فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و فرموده است: «وَاذْکرُوا الله کثِيراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ».
در حدیثی از پیامبر خدا آمده است: «مَنْ أکثرَ ذکر الله عزَّ وجلَّ، أحبَّه الله، ومن ذکرَ الله کثيراً، کتِبَتْ له براءتان؛ براءة من النّار، وبراءة من النِّفاق؛ هرکس ذکر خدا را بسیار کند، خداوند او را دوست دارد و هر کس ذکر خداوند را بسیار کند، براى او دو برائت نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.»
اما چرا تسبیحات فاطمه زهرا(س) از جمله ذکر کثیر است؟ چون تعداد ذکرهای آن بسیار است و به صد ذکر میرسد؛ اما اگر بعد از هر نماز و پیش از خواب و جاهای دیگر تکرار شود، از اثرات کیفی بیشتری برخوردار خواهد بود. هر زمان که این ذکر تکرار شود، فرشتگان، زمان و مکان نیز تسبیح میپردازند. اگر کسی در قدرت این تسبیح کوچکترین تردیدی دارد، قرآن کریم نیز بر این واقعیت تأکید داشته، میفرماید: «يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَکيمُ»، «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».
اما سومین فایده آن؛ معانی و مفاهیم موجود در این ذکر، به سازندگی روحی و تربیتی انسان اشاره دارند. چون "الله اکبر" به انسان اعلام میدارد که خداوند بزرگ است و در قدرت، روزی، تدبیر و آفرینش هیچ کس در حد و اندازه خداوند نیست. این ذکر از انسان میخواهد که جهتگیری غیر خداوندی نداشته باشد.
"الحمد لله" حکایتگر این واقعیت است که خداوند نعمت دهنده است. همه چیز از اوست. از این رو خداوند شایستگی تشکر و قدردانی را دارد.
اما " سبحان الله " نشان دهنده کمال خداوند است. وقتی انسان به خداوند تکیه میزند، در واقع به ستون مطمئنی تکیه داده است. انسان اعلام میدارد که خدای او بزرگ و عالی است. او هیچ عیب و نقصی ندارد و نسبت به بندگان خود، پاسخگو، بخشنده و باکرامت است. در این صورت انسان احساس امیدواری، اطمینان و اعتماد مینماید.
چگونه به زهرا(س) وفادار بمانیم؟
اینها برگهایی از زندگی حضرت زهرا بود. وفاداری به آن حضرت این است که نسبت به رفتار و عمل او پایبند بمانیم و به کارهای او عمل نماییم. زهرا در اعمال و تسبیحات خود به خداوند وفادار بود، او را دوست داشت، بسیار ذکر خداوند میگفت، از خداوند تشکر میکرد و ثنای او را میگفت. از این رو آن قدر در عبادت خداوند کوشید که پاهای مبارکش متورم گردید. ما هم باید در عبادت، شکر و بزرگداشت خداوند خالصانه رفتار کنیم. در این صورت به فاطمه وفادار خواهیم ماند.
از خداوند میخواهیم که توفیق این کار را به ما عنایت فرماید. سلام بر او روزی که به دنیا آمد، روزی که به دیدار پروردگارش رفت و روزی که دوباره زنده برانگیخته میشود.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خداوند! شما و خودم را توصیه مینمایم که از وصیت حضرت زهرا(س) الگو بگیریم. در تاریخ آمده است که وقتی لحظه وفات آن حضرت فرا رسید، علی را خواست و به او فرمود: «يابن عمّ! إنَّه قد نُعيَتْ إليَّ نفسي، وإنَّني لا أرى ما بي، إلا أنَّني لاحقة بأبي ساعةً بعد ساعة، وأنا أوصيک بأشياء في قلبي؛ ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که درمییابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق میشوم، آنچه را در دل دارم به تو وصیت میکنم.» علی(ع) به او فرمود: ای دختر رسول خدا! هر چه دوست داری وصیت کن. فرمود: «يابن عمّ! ما عهدتني کاذبة ولا خائنة، ولا خالفتک منذ عاشرتني؛ ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دروغ و خیانت ندیدی و هیچ گاه با تو مخالفت ننمودم.»
حضرت زهرا(س) توجه داشت پیش از این که از این دنیا برود و به سوی خداوند منتقل شود، اطمینان یابد که به علی(ع) بدی نکرده است. چون او به علی دروغی نگفت و به مسئولیتهایی که در قبال علی داشت، عمل کرد. توجه داشت که علی از او راضی باشد. چون زن ممکن است در حق شوهر خود خطاهایی صورت دهد و به مسئولیتهایی که از قبال او دارد، عمل ننماید. علی(ع) نیز هر گونه خطا و اشتباهی را رد کرد و فرمود: «معاذ الله! أنتِ أعلم بالله، وأبرّ وأتقى وأکرم، وأشدّ خوفاً من الله، من أن أوبّخک بمخالفتي قد عزّ عليّ مفارقتک وفقدک، إلّا أنّه أمر لا بدَّ منه؛ پناه بر خدا! تو نسبت به خداوند آگاهتر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، گرامیتر و خائفتر از آن هستی که تو را به عنوان مخالفت با من سرزنش کنم.»
حضرت زهرا(س) با این حرفها میخواست به زنان درس بدهد که در زندگی خود این راه را در پیش بگیرند. نباید زندگی را ترک کنند مگر این که مطمئن شوند به همه وظایف خود عمل کردهاند. به این ترتیب میتوانیم خانهای آکنده از آرامش، اطمینان و مهربانی و جامعهای باثبات بسازیم و به مصاف چالشها برویم.
لبنان، تهدید صلح و ثبات داخلی
از لبنان آغاز میکنیم که در چند روز گذشته با بحرانی روبرو بود که همه از خطر آن برای صلح و ثبات داخلی و نظم کاری نهادها آگاهی دارند. ما در صدد باز کردن دوباره این زخم نیستیم. آن هم در شرایطی که امید میرود تا این بحران به راه حل بینجامد که مورد خواسته و توافق همه لبنانیها باشد. ولی باید به مشکلاتی که در این باره خود را نشان داد بپردازیم. یکی نوع اظهار نظرهاست. برای همه روشن شده است که علت این ماجرا، نوع اظهار نظرهایی بود که باید از سوی مقامات مسئول عنوان میشد. در این اظهار نظرها شخصیت، برجستگی و جایگاه کسی که بدان اهانت شد، در نظر گرفته نشد. او نه تنها در میان طایفه خود بلکه در میان تمام لبنانیها از جایگاه و موقعیت خاصی برخوردار است. همین طور شرایط این کشور دارای طوایف متعدد و همیشه آماده در نظر گرفته نشد. مخصوصاً وقتی نماد یک طایفه به نماد طایفه دیگر اهانت میکند و این کار ریختن نفت بر آتش تنشی است که بر کل منطقه حاکم است؛ بنابراین پیامدهای اختلافی که به خاطر فرمان ارشدیت افسران سال 1994 ایجاد شد، خاتمه نیافته است.
طبیعی است که برخی از مسئولان با یکدیگر اختلاف داشته باشند یا برخی بکوشند که اعصاب طایفه دیگر را به هم بریزند. ولی حساسیتها، شرایط و دغدغهها نیز باشد در نظر گرفته شود. چون کسانی که خواستار صلح و ثبات لبنان نیستند و دشمن صهیونیستی که فاصله چندانی از ما ندارد، در کمین لبنان نشستهاند.
اشکال دیگری که باید بدان بپردازیم، ریختن سریع به خیابانهاست. وقتی یک نماد ملی یا دینی مورد اهانت قرار میگیرد، هر گروهی و هر دستهای از مردم حق دارند خشم و ناراحتی خود را نشان دهند. ولی باید به پیامدها و خطرات این کار و کسانی که ممکن است وارد این قضیه شوند توجه داشت. باید بهترین روش مورد بررسی قرار گیرد که برای حرکت شهروندان و محیط زیست پیامدهای منفی نداشته باشد و به تنش طایفهای و مذهبی نینجامد.
در اینجا به همه فرزندان، برادران و خواهران خود عرض میکنیم: هر چند که این زخم عمیق و اهانت بزرگ است، در مواردی که اسباب رنج و ناراحتی ما را فراهم مینماید، باید ارزشهای خود را حفظ کنیم. باید زینت ارزشهای خود باشیم و مایه شرم و خجالتشان نباشیم. در اقدامات سیاسی، اختلافات، اعتراضات و موضعگیریهای خود ارزشها و اخلاق خود را حفظ کنیم. نباید واکنشهای سریع از خود نشان بدهیم. چون ممکن است با این کار این ساختار روی سر همه ویران شود.
اشکال دیگر سریع عمل نکردن در حل اختلافات و تنشها و عدم عذرخواهی در خطاهاست. این مسئله باعث میشود که مردم به خیابانها بریزند.
در عین حال که خواهش میکنیم این ملاحظات و اشکالات در نظر گرفته شود تا تکرار نگردد، امیدواریم که این قضیه تمام شود. ما به آگاهی رهبران رسمی خود اعتماد داریم. آنها در طول تاریخ، سوپاپ اطمینان لبنانیها و مرجع حل و فصل اختلافاتشان بودهاند و باز هم این روند را اصلاح خواهند نمود و کشور را به ساحل آرامش خواهند رساند تا زبان گفتگو زنده شوند و نهادها حاکمیت پیدا نمایند.
تأثیر بحران بر مردم مهاجر
از سوی دیگر باید به خطرات ناشی از حوادث داخلی بر لبنانیهای مهاجر، خصوصاً لبنانیهای ساکن در کشورهای آفریقایی بپردازیم. این گونه حوادث حتی روابط میان لبنانیها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. همه باید به نقش و حضور لبنانیها توجه داشته باشند تا لبنانیها متحد و منسجم باقی بمانند. قدرت لبنان در همین اتحاد است. از رهبران انتظار داریم که نقش ایفا کنند تا ریه تنفس لبنان حفظ شود.
دشمن از اختلافات بهرهبرداری میکند
در همین حال، دشمن صهیونیستی نیز وارد اختلافات داخلی لبنان شده است تا ثروت نفتی لبنان را هدف بگیرد که همه لبنانیها منتظر آن هستند. هدف دشمن استیلای بر منابع نفتی است. از این رو باید مواظب اقدامات دشمن در این زمینه باشیم. اگر چه معتقدیم که دشمن آن گونه که ادعا میکند، چنین قدرتی ندارد تا با فشار آوردن به کشوری که در گذشته به آن درس داده است، خواستههای خود را تحقق ببخشد. لبنان ثابت کرده است که میدان آسان و لقمه آمادهای برای دشمن نیست.
وخامت بحران بحرین
در خاتمه باید تداوم بحران بحرین اشارهای داشته باشیم. این بحران با همه پیامدها و نتایج خود، متأسفانه به جای این که به سوی حل شدن برود، به سوی پیچیدهتر شدن و وخامت پیش میرود و میرود تا درهای راه حل بسته شود. آخرین پیشنهاد برای حل بحران بحرین از سوی علامه سید عبدالله غریفی مطرح شد. انتظار داشتیم که این طرح مورد توجه قرار گیرد و با این طرح، کشور به سوی جاده وحدت و ثبات که مد نظر ماست، حرکت نماید.