9 جمادى الاول 1439 هـ برابر با 6 بهمن 1396 هـ و 26/١/٢٠١٨ م
مطالب مهم خطبه اول: دو زن نمونه / الگو برای مردان و زنان / نمونه صبر و پایمردی / شریک پیروزی / زینبی باشید.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، تب انتخابات / هشیاری در برابر دشمن / نفی عادیسازی رابطه با دشمن / تلاش برای خاتمه دادن آرمان فلسطین.
خطبه اول:
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «وَضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَّذِينَ آَمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَک بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ* وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکلِمَاتِ رَبِّهَا وَکتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ» صدق الله العظيم.
در این دو آیه خداوند دو مثال را برای مؤمنان ذکر میکند. به رغم این که سخن از دو زن است، اما این مثالها فقط برای زنان با ایمان نیست. ما در تقسیمبندیهای اجتماعی عادت کردهایم که مردان برای مردان الگو باشند و زنان برای زنان یا این که مردان برای زنان هم میتوانند الگو باشند. ولی در منطق قرآنی زن از جایگاه خاص خود برخوردار است و از سنتهای حاکم بر جامعه ما فراتر میرود. خیلیها میگویند که دین به زن اهانت کرده، حقوقش را از بین برده و زن را در حاشیه مرد قرار داده است. همه اینها حاصل عادات و سنتهایی است که در جامعه رسوخ کرده و بر آن حاکم شده است؛ اما حرف ما این است که واقعیت نظر اسلام به زن را درک کنیم و میان سنتها و عادات و دین تفاوت بگذاریم.
دو زن نمونه
قرآن کریم در این دو آیه که بدان اشاره کردیم، به دو نمونه و الگو اشاره مینماید. یکی زن فرعون است که زیر سلطه او زندگی میکرد. فرعون همه گونه وسایل آسایش و راحتی را برای او فراهم کرده بود. برایش کاخ، باغ و هر نوع نعمتی را تهیه کرده بود؛ اما با همه اینها او به یگانگی خداوند و دینی که حضرت موسی(ع) آورده بود ایمان آورد. به این جهت طبق نقل روایات تا سر حد مرگ شکنجه شد. ولی او از اعتقاد خود دست برنداشت و به این بسنده کرد که پیش از رفتن به ملاقات پروردگار خود، خطاب به خداوند این چنین دعا کند: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَک بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ».
نمونه دیگر حضرت مریم دختر عمران است. او در تمام مراحل زندگی خود نمونه پاکدامنی و طهارت بود. او به همه کتابهای آسمانی که خداوند نازل کرده بود ایمان داشت. عبادت و طاعت او خالص برای خداوند بود. از نظر عفاف، ثبات و تحمل اذیتها نمونه بود و چه اذیتی از این بالاتر که شرف او مورد تهمت واقع گردید؛ اما امانتی را که خداوند در وجود او به ودیعت نهاده بود حفظ کرد. خواست خداوند این بود که این امانت، پیامبر، هادی و بیم دهنده شود. این دو نمونه که مورد اشاره قرآن کریم است، میتواند برای هر زن دیگری که از خود فراتر خود رفته است و در خصوصیات زنانگی خود افراط ننماید، انسانیت و ایمان خود را حفظ نماید و به مثابه یک انسان در عرصه زندگی تبارز یابد، تکرار شود.
هدف اسلام از دعوت دختران به حجاب همین است. اسلام میخواهد که دختران و زنان، عناصر زنانه خود را آشکار نکنند و با تکیه بر انسانیت، ایمان، توانایی و شایستگی خود در جامعه حضور یابند تا جامعه زن را از خلال این ویژگیهایشان ببینند. زنانگی او باید در دایره زندگی خصوصی و حیات زناشویی باقی بماند.
الگو برای مردان و زنان
امروز میخواهیم به زنی بپردازیم که سزاوار الگو شدن برای مردان و زنان است. او اسوه عابدان، زاهدان، صابران، آزادگان و انقلابیون است. او حضرت زینب(س) است که پانزدهم جمادی الاول سالروز ولادتشان است. او در خانهای به دنیا آمد که خداوند هر گونه آلودگی را از آن زدوده و آن را پاک و پاکیزه گردانیده بود. از زمانی که به دنیا آمد، نسیم خوش نبوت و امامت را استشمام کرد و پنج سال از نعمت مراقبت و مواظبت جدش پیامبر خدا(ص) برخوردار گردید. او از تربیت پدرش علی(ع) و مادرش زهرا(س) بهرهها برد. از این رو تبلور شخصیت آن دو بزرگوار گردید؛ بنابراین عابده بود و به خاطر عبادت بسیار، به عابده آل محمد مشهور گردید. او چون مادرش زهرا(س) خداوند را عبادت کرد. تا جایی که پاهای مبارکش متورم گردید. هنگام نماز برای او بهترین اوقات بود.
در تاریخ آمده است که در تمامی عمر، حتی در شب یازدهم محرم نماز شبش ترک نشد. او به رغم همه دشواریهایی که در این شب دور او را فراگرفته بود، نماز شبش را خواند. در این باره به پدرش علی(ع) اقتدا کرد که در لیلة الهریر در نبرد صفین، از میان سپاهیان به یک باره گم شد. به دنبالش گشتند، دیدند که در میان صفوف نماز میخواند. در این باره زینب(س) به برادرش حسین(ع) اقتدا کرد که در میانه میدان جنگ و در زیر باران تیر به نماز ایستاد. در این زمینه امام زینالعابدین(ع) میفرماید: «وَ اَمّا عَمَّتی زَیْنَب فَاِنَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ أی عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ اِلی رَبِّها، وَ ما هَدَأَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة؛ و اما عمهام زینب، همچنان در شب یازدهم محرم در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.»
زینب(س) عالمه بود و مردم برای شناخت امور دینی خود به او مراجعه میکردند. کسانی که خواهان کسب معارف قرآن، حدیث و فقه بودند به خانه او میآمدند. او احادیث بسیاری را از پدر و مادرش(ع) روایت کرده است که سخنرانی مادرش زهرا(س) در مسجد النبی(ص) یکی از آنهاست. ابن عباس احادیث متعددی را از آن حضرت روایت کرده و میگفت: «عقیله به من چنین فرمود.»
امام زینالعابدین(ع) در اشاره به جایگاه ممتاز آن حضرت میفرماید: «کانت عمّتي زينب عالِمة غير مُعلَّمة؛ عمه ام زینب، عالمه معلم ندیده بود.» چون تمام دانش را از پدرش علی(ع) و مادرش زهرا(س) کسب کرده بود. یکی از کسانی که خطبه رسای آن حضرت را در حال اسارت در کوفه شنید، درباره بیان رسا، منطق قوی و عظمت زینب(س) چنین میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ امیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِبٍ(ع) وَ قَدْ اوْمَاتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ؛ در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب(س) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطقتر، تواناتر و چیره دستتر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود. زینب یک اشاره به جمعیت کرد که ساکت! نفسها در سینهها حبس شد و جَرَسها هم از صدا افتاد.»
ولی توجه حضرت زینب(س) به امور جامعه و رسالت باعث نشد که نقش خود را در ساختن خانوادهای که الگوی اخلاق، ایمان و بخشندگی به مردم باشد، فراموش نماید.
زینب(س) در سایه شوهر و عموزادهاش عبدالله بن جعفر که مرد ثروتمندی بود، زندگی کرد؛ اما این رفاه و آسایش نیز نتوانست که قلب زینب(س) را آرام کند. از این رو همراه برادرش امام حسین(ع) از مدینه خارج شد. البته او پیامدهای همراه شدن با برادرش در آن شرایط دشوار را خوب میدانست؛ اما برای همراه شدن با برادر، همه آنها نعمتها را رها کرد. در حالی که میتوانست برای راحتی و آسایش، از رسالت خود دست بردارد.
امام زینالعابدین(ع) درباره دردها و رنجهای حضرت زینب به خاطر حضور در کربلا و راه میگوید که زینب(س) دیگران را بر خود مقدم میشمارد و برای سیر شدن زنان و کودکان، خود گرسنه میماند.
نمونه صبر و پایمردی
حضرت زینب(س) والاترین الگوی صبر و بردباری را به نمایش گذاشت. چون دردها و رنجهای مادرش زهرا(س)، پدرش علی(ع) و برادرش حسن(ع) را درک کرده بود. برای بیان صبر و پایمردی او همین بس که در تمام این صحنه، به رغم همه مصائب و دردهایی که با چشم خود دید و کشته شدن برادران، فرزندان و یاران برادرش حسین(ع) را شاهد بود، چیزی جز صبر و صلابت از او دیده نشد.
او در همه کارهای خود برای زنان الگوست تا زنان در زندگی خود به او اقتدا کنند و از او الگو بگیرند. درس زینب(س) این بود که عاطفی بودن زن، به معنای تسلیم شدن او به عاطفه و لرزیدن در چالشها نیست. او این واقعیت را در حادثه کربلا و بعد از آن به خوبی نشان داد. وقتی در برابر دشمنان سخن گفت، چیزی جز قله رفیع ایمان و ثبات از او دیده نشد. فرمود: «اللّهمَّ تقبَّل منّا هذا القربان؛ خدایا! این قربانی را ا ز ما قبول کن.»، «هوَّنَ ما نزل بنا أنَّه بعين الله؛ تحمل آن چه بر ما فرود آمده است، چون در برابر چشم خداست.»
با پاسخ دادن به ابن زیاد، بالاترین درجه تسلیم بودن به خداوند را نشان داد. وقتی ابن زیاد به او گفت: دیدی که خداوند با برادرت چه کرد؟ فرمود: «ما رأيت إلّا جميلاً، هؤلاء قوم کتب الله عليهم القتل، فبرزوا إلى مضاجعهم؛ چیزی جز زیبایی ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر کرده بود، از این رو رهسپار جایگاههای خود شدند.»
شریک پیروزی
حقیقتاً که زینب(س) شریک امام حسین(ع) بود. شراکت او از نوع شراکت عاطفی خواهر با برادر نبود. بلکه شراکت در موضعگیری بود. او عقیده داشت برنامهای که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد، طرح و ایده اوست. از این ضروری میدید که برای اصلاح امت جدش رسول الله(ص)، امر به معروف و نهی از منکر و احیای بصیرت، حضور و آزادی در امت اسلامی با امام حسین(ع) همراه شود.
او در نبرد کربلا، نقشی اساسی داشت. نقش او حاشیهای و فرعی نبود. او در این نبرد حامی و پشتیبان حسین(ع) بود. بعد از عاشورا نیز این وظیفه را کامل کرد و عهدهدار مسئولیت گردید. او نقشه یزید را نقش بر آب کرد که میخواست با نبردی در دل صحرا و دور از چشم مردم، عاشورا را به پایان برد. به نحوی که کسی صدای آن را نشنود و همه چیز در این صحرا خاتمه یابد.
ولی حضرت زینب(س) عهدهدار رساندن این صدا شد تا این صدا از پس عصرها و زمانها عبور کند. در مسیر اسارت همین کار را کرد و در مجلس یزید و در حضور یاران و هواداران او فریاد زد: «فکدْ کيْدک، واسْعَ سَعْيَک، وناصِبْ جُهْدَک، فواللهِ لا تَمحْو ذِکرَنا، ولا تُميتُ وَحيَنا، ولا تُدرِک أمَدَنا، ولا تُرحِضُ عنک عارَها؛ وهل رَأيُک إلّا فَنَد، وأيّامُک إلّا عَدَد؛ ای یزید! هر فریب و نیرنگى که دارى بر ضد ما به کار گیر و از هیچ اقدامى علیه ما دریغ مدار که به خدا قسم نه میتوانی نام ما را محو کنی و نه نور وحى ما را خاموش کنی و نه به جلال و شکوه ما دست یابی و نه این ننگ را از دامن خود پاک کنی. آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل و روزگارت محدود و اندک.» صدای زینب(س) تا هنوز خاموش نشده است و نخواهد شد و برای همیشه فریادگر حق خواهد ماند، در برابر هر ظلم و طغیانی سربلند خواهد کرد و در هر زمانی سرچشمه جوشان آزادی، عزت، بالندگی، صبر، ثبات و قدرت خواهد بود.
زینبی باشید
زینب(س) نمیخواست مانند خیلیها که از کنار دنیا خیلی بیتوجه عبور میکنند، زندگی عادی خود را داشته باشد. بلکه میخواست در این دنیا نقشی ایفا کند. از این رو با آگاهی، سخنان، موضعگیریها و جهاد خود به ایفای این وظیفه خود پرداخت.
بنابراین در سالروز میلاد او حرف ما برای زنان و مردان این است که زینبی باشید و تبلور خدادوستی، اخلاص و احساس مسئولیت پذیری زینب(س) در برابر دین، رسالت و مردم باشید. جزو صابران باشید. کسانی که به خاطر دنیا و تحریکات آن، حق را رها نمیکنند.
تاریخ نیز رفتار منصفانهای با زینب(س) داشته است. چون ندای "یا زینب" همچنان در زبانها، قلوب و میدانها حضور دارد و مردم از هر جا به زیارت آن حضرت میروند و به او درود میفرستند تا عاطفه، محبت و ولایت خود را به او نشان دهند.
درود بر زینب، روزی که به دنیا آمد، روزی که به نزد پروردگارش رفت و روزی که دوباره زنده میشود. از خداوند میخواهیم که نزد خود ما را از شفاعت او بهرهمند فرماید.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! به شما و خودم توصیه میکنم از آن چیزی که رسول خدا(ص) ما را از آن بر حذر داشته است، دوری گزینیم. پیامبر خدا(ص) درباره گفتگوی میان موسی(ع) و ابلیس چنین فرماید که موسی(ع) از ابلیس پرسید: «أخبرني بالذَّنب الّذي إذا أذنبه ابن آدم استحوذْتَ عليه. فقال إبليس: إذا أعجبتْه نفسُه و استکثر عمله و صغر في نفسه ذنبه؛ به من بگو آن کدام گناه است که اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او مسلط میشوی؟ شيطان گفت: اگر انسان خودپسندى کند و عملش را زياد ببيند و گناهش را کوچک بشمارد.»
شیطان نقشههایش را افشا میکند؛ بنابراین باید از افتادن در این دام بر حذر باشیم. نباید خود را کامل بپنداریم. نباید گمان کنیم که به نهایت رسیدهایم و به عمل و تلاش نیازی نداریم. چون در برابر ما قلههای فتح نشده و نرسیده بسیار ماندهاند. راه پیش ما بسیار طولانی است تا به درجهای که پیامبران، اولیاء، صالحان و مقربان رسیدهاند نائل شویم.
باید از خدا پروا کنیم و گناه خود را کوچک نبینیم. چون این همین گناه کبیره است. ما نباید اندازه گناه را ببینیم بلکه ببینیم در برابر چه کسی گناه کردهایم. طبیعی است اگر در برابر آفریدگار خود و کسی که چیزی را از ما دریغ نکرده است، گناه کنیم، گناهمان بسیار بزرگ خواهد بود.
اگر در این موارد تقوای الهی را رعایت کردیم، از تعدی کسانی که خداوند ما را از آنان بر حذر داشته است و دعوتشان به سوی جهنمی شدن است در امان خواهیم ماند. در این صورت از آگاهی و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار خواهیم بود و به مصاف چالشها خواهیم رفت.
لبنان، تب انتخابات
از لبنان آغاز میکنیم که بعد از بحث و جدلهای صورت گرفته درباره برگزاری انتخابات، وارد تب انتخابات پارلمانی شده است. البته جزئیات مربوط به ابزارها و شرایط برگزاری آن قطعی نشده است. ولی به نظر نمیرسد که این اختلافات مانعی برای برگزاری انتخابات باشد.
این مسئله باعث شده است که جریانهای سیاسی به انتخابات مشغول شوند و توان خود را برای ایجاد ائتلاف به کار اندازند. البته با توجه به قانون جدید و پیچیده انتخابات، این کار آسان به نظر نمیرسد. چون قانون، معیارها و روشهای جدیدی را برای ائتلاف تعیین کرده است.
همه اینها در شرایطی اتفاق میافتد که بحرانها در کشور ادامه دارد. بحرانهای قدیمی مانند زبالهها تا مشکل برق و آلوده شدن رودها و موضوع معلمان مدارس استثنایی و بازنشستگان دولت تا بحران فرمان تعلیق شده ارشدیت افسران دوره سال 1994 و اختلافات ناشی از آن، موضوع فساد و دیون عمومی کشور که گمان میرود از 86 میلیارد دلار فراتر رفته باشد.
منظور ما از اشاره به این بحرانها، ناامید کردن مردم نیست تا گفته شود: "لبنان تا بوده همین بوده و خواهد بود." و "فلج که درمان نمیشود." بلکه میخواهیم اشاره کنیم که ریشه همه این دردها و رنجها، به بحرانی شدن و پراکندگی موجود در عرصه سیاسی داخلی است. ماهیت وضعیت سیاسی به گونهای است که بحران آفرین است و ایجاد راه حل برای اینها آسان نیست. علت دیگر این است که در این کشور بازخواست وجود ندارد. مسئولان احساس نمیکنند که باید در پایان دوره مسئولیت خود حساب بدهند. از آنان سؤال نمیشود: دستاوردتان چه بوده است؟ و اگر دستاوردی نداشتهاند از ایشان پرسیده شود: چرا دستاوردی نداشتهاند؟ چون آنان پیشاپیش تحت حمایت مراکز سیاسی و قدرتهای خارجی هستند. برای این که به دلهای مردم راه پیدا کنند و رأی مردم را کسب نمایند، کافی است که احساسات مذهبی و طایفهای آنان را تحریک کنند، از مردم تعریف نمایند، خدمات فردی به آنان بدهند یا دارایی خود را از اختیارشان بگذارند. در این صورت کشور در همان حالت قبلی باقی خواهد ماند.
البته این واقعیت تقدیر لبنانیها نیست. چون لبنانیها میتوانند خود تقدیرشان را رقم بزنند یا شروع به این کار نمایند. راه حل همیشگی به دست خود لبنانیهاست. تصمیم گیر تغییر و پیشرفت کشور خودشان هستند. تغییر وقتی صورت میگیرد که مردم تغییر کنند، ذهنیتها تغییر نمایند و روش برخورد با مسئولان تغییر کند. تغییر وقتی ایجاد میشود که صداقت، امانتداری و پاک دستی معیار انتخاب باشد.
وقتی انسان اینگونه به کشورش فکر کند و تصمیم گیران بدانند که مردم مثل مسائل شخصی، در مسائل عمومی کشور نیز صاحب بصیرت و دقت شدهاند، آنان در تصمیمگیریها و موضعگیریهای خود تجدید نظر خواهند کرد و شهروندان نیز توجه بیشتری به انتخابشان خواهند نمود و افراد شایسته، امین، راستگو و پاک دست را انتخاب خواهند کرد.
در اینجا به مراکز عالی سیاسی که مورد اعتماد مردم هستند عرض میکنیم: اعتماد مردم مسئولیت است و شما باید به کسانی که به شما اعتماد کردهاند، وفادار باشید.
هشیاری در برابر دشمن
در زمینهای دیگر در ارتباط با اقدام جنایتکارانه علیه یکی از کادرهای حماس، باید از سرعت عمل دستگاههای امنیتی در کشف مجریان این عملیات و بازگرداندن یکی از مجریان فراری به لبنان، باید تقدیر و تشکر کنیم.
در عین حال باید نسبت به خطرات ناشی از نفوذ دشمن صهیونیستی اشاره کنیم. چون دست موساد اسرائیلی در این عملیات به روشنی دیده میشود. از این رو دولت لبنان و دستگاههای امنیتی با همکاری مردم باید تلاش مداوم داشته باشند تا جلوی تکرار اینگونه اقدامات گرفته شود. چون روشن شده است که دشمن صهیونیستی هیچگاه از فشل کردن همبستگی و ثبات داخلی لبنان دست نخواهد کشید.
نفی عادیسازی رابطه با دشمن
باز هم در لبنان، باید اشاره کنیم که هشیاری نسبت به کم اهمیت نشان دادن پذیرش هر گونه اقدامی که به ایجاد رابطه مستقیم با دشمن صهیونیستی و حامیان آن و زمینهسازی برای پذیرش دشمن تحت عناوین هنری، فرهنگی و سیاسی بینجامد، ضروری است. برخیها میخواهند این کار را عادی و طبیعی جلوه دهند. هدف از کشاندن ما به سوی عادیسازی روابط با دشمن، هدف قرار دادن کل منطقه است. ولی اندک اندک این دارو را به خورد ما میدهند.
ما نباید خطرات دشمن صهیونیستی برای همبستگی داخلی لبنان و دنیای اسلام و جهان عرب را اندک نشان دهیم. دشمن صهیونیستی هرگز دوست لبنان یا اعراب و مسلمانان نخواهد بود. هر چند که برخیها چنین گمانی در سر داشته باشند.
تلاش برای خاتمه دادن آرمان فلسطین
در خاتمه باید اشاره کنیم با توجه به بسیاری از موضعگیری غربی و عربی چنین به نظر میرسد که امسال تلاشها برای خاتمه دادن آرمان فلسطین افزایش خواهد یافت. تصمیم آمریکا برای اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، دعوت به مذاکره با حفظ وضعیت موجود، تلاشهای فزاینده دولت آمریکا برای خاتمه دادن به موضوع پناهندگان، چه از راه فشار آوردن به آنروا(آژانس امداد و اقدام برای پناهندگان) و چه موضعگیریهای معاون رئیس جمهور آمریکا در بازدید اخیر از پارلمان صهیونیستی همگی حکایت از این واقعیت دارد. روشن شده است که دولت آمریکا و دشمن صهیونیستی میخواهند حق بازگشت را از بین ببرند و پناهندگان فلسطینی را در کشورهای مختلف اسکان دهند.
به نظر ما انتخاب به دست اعراب و مسلمانان است و قدس و فلسطین قابل خط زدن و پایان دادن نیست. حتی اگر مسئولان عربی پوشش و حمایت این کار را فراهم کنند. از این رو ما خواستار نظم بخشیدن دوباره به مقابله با دشمن، جمعآوری تواناییها و حمایت همه جانبه از ملت فلسطین هستیم تا به رغم همه مشکلاتی که دنیای عرب و جهان اسلام با آن دست به گریبان است، بار دیگر آرمان فلسطین به صحنه بازگردد. اولین و آخرین تصمیم گیرنده در این موضوع، ملل عربی و اسلامی و ملت فلسطین هستند.