7 صفر 1439 هـ برابر با 5 آبان 1396 هـ و ٢٧/١٠/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: امام بخشنده / حفظ کرامت فقرا / بخشندگی باعث امنیت جامعه میشود / بر آستان ائمه(ع)
مطالب مهم خطبه دوم:لبنان غرق در مجادلات / محله السلم نمونه محرومیت / باید از حوادث رانندگی پیشگیری کرد.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود چنین میفرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً» صدق الله العظيم.
هفتم ماه صفر سالروز وفات یکی از کسانی است که این آیه دربارهشان نازل شده است. او سبط رسول الله امام حسن بن علی(ع) ریحانه پیامبر خدا و سرور جوانان اهل بهشت است. او به چنان جایگاهی نزد پیامبر خدا رسید که دربارهاش فرمود: «حسن منّي وأنا من حسن، أحبّ الله من أحبَّ حسناً؛ حسن از من است و من از حسنم. خداوند کسی را دوست دارد که حسن را دوست میدارد.»
او یادآور شمائل پیامبر خداست. چون شبیهترین مردم از نظر سیرت و صورت به پیامبر خدا بود. وقتی مردم شوق دیدار پیامبر خدا را میکردند، به سوی حسن(ع) میآمدند و دانش، عبادت، زهد، شجاعت، عطا، کرم، سخاوت، توصیهها، مردم دوستی و رأفت و مهربانی پیامبر را نزد او مییافتند.
امام بخشنده
در اینجا میخواهیم به یکی از ویژگیهای برجسته آن حضرت که سخا و کرم باشد بپردازیم. شاید برخی اعتراض کنند که چرا فقط به این ویژگی از امام حسن(ع) میخواهیم بپردازیم. ولی اگر کسی با ژرفای آموزههای اسلامی آشنایی داشته باشد، به اهمیت این ویژگی پی خواهد برد. چون اسلام برای این آمده است تا انسانیت را در جان مردم تقویت و تثبیت نماید و کرم و بخشش زیباترین بیان انسانیت است.
امام حسن(ع) نسبت به فقرا، مستمندان و نیازمندان بسیار سخاوت داشت. تا جایی که به کریم اهل بیت معروف شد. وقتی امام حسن(ع) به این وصف خوانده میشود به این معنا نیست که بقیه اهل بیت کریم و بخشنده نبودهاند. چون همه اهل بیت ویژگی کرم، بخشش و عطا را داشتهاند.
ولی برجستگی این ویژگی به شرایطی برمیگردد که باعث گردید امام حسن(ع) این قدر بذل و عطا داشته باشد. در آن زمان جامعه اسلامی شرایط دشواری را سپری میکرد. مردم در مضیقه قرار داشتند و این شرایط ایجاب میکرد که امام حسن(ع) برای تأمین نیازها و خواستههای مردم کاری صورت دهد. در اینجا باید تأکید کنیم که کلیه صفات و ویژگیهای اهل بیت(ع) به هیچ وجه جنبه شخصی نداشتند بلکه شرایط خاص آن زمان چنین اقتضا میکرد. از این رو هر امامی که این شرایط قرار داشت همین کار را میکرد.
درباره کرم و بخشش امام حسن(ع) آمده است که آن حضرت در عمر شریف خود دو بار تمام اموال خود را بخشید؛ یعنی دو مرتبه تمام داراییهای خود را میان فقرا و نیازمندان تقسیم کرد تا جایی که برای تأمین نیازهای خود او چیزی باقی نماند و سه مرتبه نیز اموال خود را با خدا قسمت کرد؛ یعنی نیمی از آن را به نیازمندان داد. هدف از تقسیم کردن اموال با خداوند این است که تأکید کند فقط برای کسب رضایت الهی و نه برای اهداف شخصی و منفعت طلبی این کار را انجام میدهد.
یکی از ویژگیهای آن حضرت این بود که نیازمندی را از در خانه خود نمیراند. گاهی میشد که آن فرد نیازمند نبود یا این که امام بیش از نیازهای خود مالی در اختیار نداشت. با این حال حتی اگر به ضرر خود و خانوادهاش هم که شده، میبخشید. روزی از آن حضرت سؤال شد: با این که خود در تنگدستی هستید، چرا نیازمندان را رد نمیکنید؟ در پاسخ فرمود: «إنَّ الله تعالى عوَّدني عادةً أن يفيض نِعَمِه عليّ، وعوّدته أن أفيض نِعَمِه على النّاس، فأخشى إن قطعْت العادة، أن يمنعني العادة؛ عادت خداوند این است که نعمتهایش را بر من ارزانی بدارد و عادت من هم این است که نعمتهایش را به بندگانش عطا کنم و میترسم که اگر از این عادت خود دست بردارم خداوند هم دست از عادت خود بردارد.» سپس چنین سرود:
إذا ما أتاني سائلٌ قلت: مرحباً بمن فضلُه فرضٌ عَلَيَّ معجَّلُ
هنگامی که سائلی نزد من آید به او میگویم: خوش آمدی ای کسی که فضیلت او بر من فرضی است عاجل.
روزی در حالی که دور خانه خدا طواف میکرد، شنید که فردی به درگاه خداوند دعا میکند که به او روزی بدهد. منتظر نشد که طواف این مرد تمام شود. به خانه رفت و برای او مقداری پول آورد. نگران بود که خداوند به دست فرد دیگری نیاز این فرد را برآورده نماید.
در موردی دیگر آن حضرت دید که غلامی لقمهای نان میخورد و لقمهای دیگر به سگی میخوراند؛ یعنی نان خود را با سگ قسمت مینماید. به او فرمود: «چه چیز تو را به این کار واداشت؟» عرض کرد: من حیا کردم که خود بخورم و به او نخورانم. امام حسن(ع) به او فرمود: از جایت تکان نخور تا برگردم. سپس نزد صاحب غلام رفت و سپس غلام و باغی را که در آن حضور داشت از او خرید. سپس غلام را آزاد کرد و بستان را به تملک او درآورد.
حفظ کرامت فقرا
مردی نزد امام حسن(ع) آمد و از آن حضرت درخواستی نمود. بینید که امام چقدر به حفظ آبرو و کرامت فقرا و نیازمندان توجه دارد. در آن وقت امام در میان جمعی از مردم بود. از این رو به او فرمود: «نیاز خود را در کاغذی بنویس و برای ما بفرست.» امام با این کار میخواست که او احساس خفت و خواری در میان مردم نکند. بعد از این امام در کمال تواضع دو برابر نیاز به این فرد بخشید. برخی از کسانی که در مجلس حضور داشتند عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! این نوشته چقدر بابرکت بود. امام فرمود: «برکتها علينا أعظم، حين جعلنا للمعروف أهلاً أما علمتم أنَّ المعروف ما کان ابتداءً من غير مسألة، فأمّا من أعطيته بعد مسألة، فإنَّما أعطيته بما بذل لک من وجهه؛ برکت این بخشش بر ما زیادتر بود. چون او ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر ندانستهای که بخشش و خیر واقعی، آن است که بدون سؤال و درخواست باشد و اما آنچه را پس از درخواست و مسئلت بدهی که آن را در برابر آبرویش پرداختهای.»
عطای امام فقط شامل حال هواداران و پیروان ایشان نمیشد. در تاریخ آمده است که روزی فردی از مردم شام از کنار امام حسن(ع) گذشت. او از جمله کسانی بود که معاویه آنان را بر کینه و بغض نسبت به امام حسن(ع) تربیت کرده بود. او وقتی امام را شناخت، شروع به دشنام دادن به امام کرد. امام ساکت بود و پاسخی نداد. بعد از این که حرفهای او تمام شد، امام با لبخند همیشگی خود به مرد پاسخ داد. به او فرمود: «الشَّيخ، أظنُّک غريباً، ولو سَألتَنا أعطيناک، وإنْ کنتَ جائعاً أشبعناک، وإن کنتَ عرياناً کسَوناک، وإن کنتَ مُحتاجاً أغنيناک، وإن کنت طريداً آويناک، وإن کانَ لک حاجة قضيناها لک؛ ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شدهای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت میکنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت میکنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو میبخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت میدهیم؛ اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا میسازیم.» کافی است نیاز خود را بگویی تا برآورده کنیم. بعد از آن امام او را به خانه خود برد. وقتی او سخاوت و احترام امام را دید، وقتی از خانه امام خارج شد، فردی شد که بیش از هر کسی امام را دوست داشت. میگفت: «الله أعلمُ حيث يجعل رسالته».
بخشندگی باعث امنیت جامعه میشود
امام حسن(ع) با این رفتار خود میخواست ارزش والایی را که خداوند میخواهد زندگی و جامعه بر اساس آن بنا شود، برای مردم تبیین کند. چون خواست خداوند این است زندگی خود را به رنگ عطا و بخشندگی درآورند و در این نظام هستی که خداوند به تسخیر او درآورده است، بخشندگی بیحد و حصر از خود نشان دهند.
بخشندگی بهترین راه برای نشان دادن انسانیت انسان است. چون فرد خودخواه و خود محوری که انحصار، طمع و بخل بر او حاکم است، نمیتواند انسان باشد. عطا و بخشندگی تضمین کننده سلامت و امنیت جامعه است. جامعه از نعمت ثبات و آرامش برخوردار نمیشود، مگر این که افراد آن جامعه از روحیه مهرورزی و مهربانی برخوردار باشند و دست یاری به سوی یکدیگر دراز نمایند. چون فقر زمینهساز نزاع و فتنه است، باعث خرابی جامعه میشود و به شیاطین جن و انس اجازه نفوذ به جامعه را میدهد.
امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: «لا تَلُمْ إنسانا یَطلُبُ قُوتَهُ، فَمَن عَدِمَ قُوتَهُ کَثُرَت خَطایاهُ؛ کسى را که در پى تحصیل خوراک روزانه خود است، سرزنش مکن؛ زیرا کسى که قُوت خود را نداشته باشد، خطاهایش بسیار است.» ولی البته از این روایت چنین برداشت نمیشود که فقر توجیه کننده تعدی به داراییهای مردم یا داراییهای عمومی است. بلکه منظور آگاهی یافتن از خطرات گسترش فقر و تهیدستی است. به همین دلیل تشویق به خطا و بخشندگی شده است.
عطا نزدیکترین راه برای رسیدن به بهشت است. از این رو وقتی فردی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: از میان مردم کدامیک از نظر ایمان برتری دارد؟ فرمود: «ابسطهم کفا؛ آن که دست و دل بازتر است.» فرمود: «أحبّ النّاس إلى الله عزَّ وجلَّ، أسخاهم کفّاً؛ محبوبترین مردم نزد خداوند عزوجل باسخاوتترین آنان است.»
در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «السّخيّ قريبٌ من الله، قريبٌ من النَّاس، قريبٌ من الجنَّة. والبخيل بعيدٌ من الله، بعيدٌ من النّاس، قريبٌ من النّار؛ انسان باسخاوت به خدا، مردم و بهشت نزدیکتر است و انسان بخیل از خداوند و مردم دور است و به دوزخ نزدیکتر است.»
خداوند سبحان نیز بخلورزی و بخیلان را در قرآن کریم نکوهش کرده است. میفرماید: «مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَکمْ ثُمَّ لَا يَکونُوا أَمْثَالَکمْ».
آن گونه که برخی گمان کردهاند، بخلورزی انسان بخل نسبت به خداوند و فقرا نیست. چون خداوند به عطای انسان نیازی ندارد و خداوند عهدهدار روزی فقرا و ایتام است. ولی انسان بخیل جایگاه خود را در میان مردم و نزد خداوند از دست میدهد: «وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِکمْ». خداوند میفرماید: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آَتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».
در زمان حاضر ما به شدت نیاز داریم که ارزش سخاوت و بخشش را در جان خود و جامعه تثبیت کنیم تا همان طور که در جامعه رواج یافته است، منطق شیطان فراگیر نشود. «الشَّيْطَانُ يَعِدُکمُ الْفَقْرَ». منطق خودخواهی و منفعت جویی گسترش نیابد. منطقی که میگوید: من که زندگی میکنم و این که برای دیگران چه چیزی اتفاق میافتد، برایم مهم نیست.
بر آستان ائمه(ع)
عزیزان! امروز به مانند گذشته کرم و بخشش عمل فردی به حساب نمیآید. این روزها مؤسسات و نهادهایی شکل گرفتهاند که به نیازمندان یاری میرسانند. از این رو باید این مؤسسات را که بخش وسیعی از جامعه را تحت پوشش خود دارند، یاری کنیم. این مؤسسات باعث توانمندی جامعه هستند و به جامعه این توانایی را میدهند که در برابر شرایط ناگواری که با آن روبرو هستیم ایستادگی نماید.
با داشتن روحیه عطا و بخشندگی ولاء و محبت خود را نسبت به امام حسن و همه ائمه اهل بیت(ع) نشان میدهیم. جز با محبت، عشق ورزی به خداوند نمیشود به ولایت آنان دست یافت. چون محبت به خداوند است که به محبت به مردم تبدیل میشود. خداوند درباره محبت به خود چنین میفرماید: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً* إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِيدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکوراً».
هر قدر که این ارزش در میان جا باز کند، مصداق سخن پیامبر خدا خواهیم شد. میفرماید: «المؤمنين في تَوَادِّهم وتراحُمهم وتعاطُفهم مثلُ الجسد، إِذا اشتکى منه عضو تَدَاعَى له سائرُ الجسد بالسَّهَرِ والحُمَّى؛ مثال مؤمنان در مهرورزی و محبت مانند اعضای یک بدن است که اگر عضوی از آن به درد آید، باقی اعضا نیز با برافروختگی و شب بیداری با او همنوایی میکنند.»، «المؤمن للمؤمن کالبنيان المرصوص، يشدّ بعضه بعضاً، ولا يخذل بعضه بعضاً؛ مؤمن برای مؤمن مانند دیوار سربی است. یکدیگر را تقویت میکنند و وانمیگذارند.» خداوند نیز میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! وصیت امام حسن(ع) به برادرش امام حسین(ع) را در آخرین لحظات عمر شریفش برای شما یادآوری میکنم. فرمود: «اوصی انه یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و انه یعبده حق عبادته، لا شریک له فی الملک و لا ولی له من الذل و انه خلق کل شی ء فقدره تقدیرا و انه اولی من عبد و احق من حمد، من اطاعه رشد و من عصاه غوی و من تاب الیه اهتدی. فانی اوصیک یا حسین بمن خلفت من اهلی و ولدی و اهل بیتک ان تصفح عن مسیئهم و تقبل من محسنهم و تکون لهم خلفا و والدا و ان تدفننی مع رسول الله صلی الله علیه و آله فانی احق به و ببیته، فان ابوا علیک(ببیند چقدر امام حسن به وضعیت جامعه توجه دارد) فانشدک الله بالقرابة التی قرب الله عز و جل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلی الله علیه و آله ان تهریق فی محجمة من دم، حتی نلقی رسول الله صلی الله علیه و آله فنختصم الیه و نخبره بما کان من الناس(این کار را به خداوند واگذار کن که او بهترین حاکمان است) الینا بعده؛ به یگانگی خدای یکتا گواهی میدهد و بر آستان ربوبیتش، آنگونه که سزاست، سر بندگی میساید. خدای یگانه را در فرمانروائیاش شریک و انبازی نیست و هرگز از اهل خیانت یاوری نگرفته و هر چیزی را به اندازه آفریده است. او برای بندگی سزاوارترین و برای سپاس گویی شایستهترین فرد هست. هر کس فرمانبر خدا باشد، راه درست را یافته است و هر کس او را نافرمانی کند به گمراهی افتاده و هر کس به سوی او بازگردد، از گمراهی رسته است. ای حسین! من ترا درباره بازماندگان و فرزندان و خاندانم سفارش میکنم که اشتباهاتشان را با بزرگمنشی ببخشی و نیکوکارانشان را بپذیری و هم جانشین من و هم پدری مهربان برای آنان باشی. مرا در کنار جدم رسول الله(ص) دفن نما، چرا که من سزاوارترین فرد به او و خانه او هستم. البته اگر از این کار ترا بازداشتند، ترا به خدا و مقامی که در نزد او داری و پیوندی که با رسول الله(ص) داری سوگند میدهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه گنجایش شیشه حجامت، خونی ریخته شود تا آنکه پیامبر خدا را ملاقات کنیم و او را نسبت به رفتاری که مردم با ما نمودند، باخبر سازیم.»
امام حسن(ع) با این وصیت میخواهد دو ستون اصلی ایمان را برای ما مورد تأکید قرار دهد. اول این که خداوند همه چیز زندگی ما باشد. امر، پادشاهی، آفرینش، تدبیر و طاعت مخصوص اوست. هیچ کس در این کارها در کنار خداوند نیست و همه دیگران بندگان او هستند. دوم حرمت خون است. خونی نباید نابجا ریخته شود. او راضی نبود که در دفن او خونی ریخته شود. حتی اگر حق با او باشد که پیش از دیگران در کنار رسول الله(ص) دفن شود.
ما سخت به این منطق نیاز داریم تا بتوانیم در برابر کسانی که به راحتی خونریزی میکنند بایستیم. در برابر فتنه افروزان ایستادگی کنیم. با این منطق از جامعه خود حمایت کرده و در برابر چالشها میایستیم.
لبنان غرق در مجادلات
از لبنان آغاز میکنیم که این روزها غرق در مجادلات میان جریانهای سیاسی است. آنان از جنجالی فارغ نشده وارد جنجالی دیگر میشوند. از این رو همیشه این مجادلات وجود دارند. هیچ خطرات بزرگی را که این کشور در عرصههای اقتصادی، مالی، امنیتی و اجتماعی با آنها روبروست در نظر نمیگیرد. با این خطرات بیم فروپاشی کشور میرود. خطرات دیگری نیز وجود دارد که از درگیریها و مرزبندیهای جاری در منطقه یا اعمال مجازات اقتصادی ناشی میشود. اگرچه این مجازات علیه یک گروه یا طایفه خاصی از لبنانیها صورت میگیرد، اما همه کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. خصوصاً این که این مجادلات بعداً جنبه طایفهای و انتخاباتی یا منافع یک مرکز خاص سیاسی به خود خواهد گرفت. هر چند که به این منافع خاص، رنگ منافع عمومی میزنند و البته ابزارهای آرایشی در این کشور فراوان هستند.
در برابر این وضعیت از جریانهای سیاسی میخواهیم که در برخورد با قضایای کشور خصوصاً مسائل سرنوشت سازی که به آینده کشور و فرزندان آن مربوط میشوند، جدی و مسئولانه برخورد کنند. چون با این فرایند آهسته و ذهنیت مجادله گری نمیشود اوضاع مالی و اقتصادی را از فروپاشی نجات داد، مسئله آوارگان سوری را حل کرد یا به روابط خارجی، انتخابات و مسائل اجتماعی سروسامان داد. باید با ذهنیت نهادی این مسائل را به صورتی عمیق و روح مسئولیتپذیری مورد بررسی قرار داد. باید با الگو گیری از دنیا مصلحت میهن در نظر گرفته شود و در رأس اولویتها قرار گیرد.
ما خواستار قدرت و ثبات کشور هستیم. بدون برنامه اقتصادی و توسعهای همه جانبه، توافق روی سیاست خارجی متحد، توافق روی تشخیص میان دوست و دشمن، برگزاری به هنگام انتخابات و این که انتخابات تابع منافع یک گروه سیاسی خاص نباشد قدرت و ثبات کشور به دست نمیآید.
جریانهای سیاسی باید بدانند که مردم مواظب و مراقب هستند. مردم با رؤیا فریب نمیخورند. مردم با احساسات طایفهای و مذهبی و تهدید آرام نمیشوند. مردم آگاهتر و متحدتر شدهاند. چون بحرانهای اجتماعی و رنجهای روزانه متحدشان کرده است.
محله السلم نمونه محرومیت
درباره وضعیت اجتماعی، باید به وقایع اخیر حومه جنوبی بیروت خصوصاً محله السلم بپردازیم. در این محله توالتهای عمومی مورد حمله قرار گرفتند و به نظام زندگی شهروندان آسیب وارد شد. این وقایع نشان داد که این منطقه چقدر از بحرانهای اجتماعی رنج میبرد. از نظر توسعه توجهی به این محله نشده و این منطقه آکنده از محرومیت و بیتوجهی است.
با توجه به این وقایع، درعینحال که خواستار احترام به نظام عمومی هستیم، تعدی به داراییهای دولت و شهروندان را نفی مینماییم و رعایت نظم عمومی را از نظر شرعی و دینی واجب میدانیم، از دولت و شهرداریها نیز میخواهیم که برای حل مشکلات فزاینده حومه جنوبی بیروت و محله السلم خصوصاً اقدامی عملی صورت دهد. مشکلات این منطقه به این حملات محدود نمیشود. بلکه مشکلات بسیار فراتر از اینهاست. اگر اقدامی هم صورت میگیرد، نباید حالت مسکّن داشته باشد. بلکه راه حلهایی ریشهای و بلندمدت باشد.
حومه جنوبی بیروت حق بزرگی بر کشور دارد. چون از هیچ کاری برای میهن کم نگذاشته و نخواهد گذاشت. حومه جنوبی بیروت بهترین جانفشانیها را انجام داده است تا ارتش و مقاومت قوی باشند. این منطقه بخشی اساسی از این کشور است و خواهد بود و خارج از کشور نیست.
باید از حوادث رانندگی پیشگیری کرد
باز هم در لبنان باید به افزایش بحران ترافیکی اشاره کرد که اعصاب شهروندان را به هم ریخته، کارشان را معطل کرده و اموالشان را به هدر میدهد. باید برای این معضل چارهای اندیشید.
با الهام گیری از دنیا باید گفت که حمل و نقل ریلی و مترو راه حل خوبی برای این قضیه است. در این زمینه باید خاطرنشان کنیم که حوادث ترافیکی رو به افزایش است. رانندگان در زمینه سرعت مطمئنه و استفاده از موبایل در حین رانندگی، باید قوانین را رعایت کنند. دولت هم باید نظارت خود را قوی کند و مشکلات موجود در راهها را برطرف کند که سهم عمدهای در این حوادث دارد. چون برخی از راهها روشنایی مناسبی ندارند و برخی از موانع اصلاً دیده نمیشوند. دلیل خیلی از حوادث همینها هستند.
رانندگان باید وسیله نقلیه خود را ابزار حمل و نقل ایمن برای خود و همراهان خود برای رسیدن سالم به محلهای کار، مدارس و خانههای خود بدانند. ماشین، ابزار نشان دادن مهارت رانندگی نیست. اگر افرادی چنین برداشتی دارند و به رانندهشان میگویند: «چقدر آهسته میروی. ما عجله داریم» باید نصیحتشان کنیم.