30 محرم 1439 هـ برابر با 28 مهر 1396 هـ و ٢٠/١٠/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: راه پیروزی / امتحان مؤمن / وعده پیروزی الهی / باید به یاری الهی باور داشت.
مطالب مهم خطبه دوم: در لبنان راه حلهای جدی برای بحرانها وجود ندارد / عراق برای همه عراقیهاست / محکومیت دو تجاوز.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود چنین میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِکم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ» صدق الله العظيم.
این آیه در شرایطی نازل شد که مسلمانان از جنگ، محاصره و گرسنگی، قساوت و شدت عمل قریش در رنج و عذاب بودند. هدف قریش این بود که اسلام را ریشه کن کنند تا بعد از مدتی اثری از اسلام باقی نماند.
قرآن کریم به یکی از رنجهای مسلمانان در جنگ خندق اشاره مینماید. در این جنگ نیروهای مشرک از هر سوی به آنان یورش آورده بودند و میخواستند که مسلمانان را از مدینه ریشه کن کنند: «إِذْ جَاءُوکمْ مِنْ فَوْقِکمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا* هُنَالِک ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً».
راه پیروزی
با این آیه خداوند میخواهد به مسلمانان خاطر نشان کند که آنان هیچ وقت نباید از این حقیقت غافل شوند که راه رسیدن به بهشتی که خداوند به آنان وعده داده است با گل فرش نشده است بلکه پر از خار و خاشاک است و برای رسیدن به بهشت باید صبر داشتهاند و رنجها را تحمل کنند. چون در حدیث آمده است: «الجنَّة محفوفة بالمکاره والصَّبر، فمن صبر على المکاره في الدّنيا دخل الجنَّة؛ بهشت با دشواریها و صبر احاطه شده است؛ بنابراین هر کسی که در این دنیا بر دشواریهای آن صبر نماید، وارد بهشت میشود.»
هم چنین در حديث آمده است: «ومن سأل الله الجنَّة ولم يصبر على الشَّدائد؛ فقد استهزأ بنفسه؛ هر کس که بهشت را از خداوند بخواهد، ولی بر دشواریها صبر ننماید، خودش را مسخره کرده است.»
امام علی(ع) خطاب به کسانی که گمان میکردند با اعمال اندک و بدون تحمل رنج و دشواری میتوانند به بهشت بروند میفرمود: «أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اَللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ وَ تَکونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ هَيْهَاتَ لاَ يُخْدَعُ اَللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لاَ تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ؛ آیا با چنين دستاويز میخواهید در دار قدس خدا مجاور او شويد و نزد وى از گرامیترین دوستانش گرديد هرگز با خدا و بهشت او فسوس نتوان کرد و خشنودى او را جز به طاعت به دست نتوان آورد.»
دومین حقیقت این است که جز بعد از سربلندی در آزمایش الهی که در آن صبر، ثبات و ایمانشان معلوم شوند، وعده پیروزی الهی تحقق نخواهد یافت. خداوند میفرماید: «مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ»؛ بنابراین سنت امتحان و ابتلا یکی از سنتهای الهی است که در گذشته و حال وجود داشته است. خداوند در اشاره به این سنت تاریخی چنین میفرماید: «الم* أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَکوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ* وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْکاذِبِينَ» [العنکبوت: 1-3].
بنابراین خداوند از بنده خود نمیخواهد که فقط اعلام ایمان کند یا به آداب و سنتهای این ایمان عمل کند. بلکه او باید در معرض امتحان و ابتلا قرار گیرد تا واقعیت ایمان او معلوم شود. بر اساس امتحان و ابتلاست که راستگو از دروغگو، جدی از غیر جدی و خوب از بد تشخیص داده میشود.
امتحان مؤمن
در این آیه مراد از فتنه همان امتحان است. ولی چه امتحانی؟ امتحانی سخت و دشوار که اعماق جان انسان را میلرزاند. این معنا از ریشه این کلمه برمیآید. چون فتنه به معنای ذوب کردن طلا با آتش است تا ناخالصیهای آن جدا شود؛ بنابراین وقتی فتنه برای انسان روی میدهد، او را گداخته میکند تا مرغوبیت و اصالت آن معلوم شود و همه شائبههایی که در جان او جای گرفتهاند، از بین برود.
در آیهای دیگر خداوند به یکی دیگر از نشانههای این امتحان اشاره میکند و آن این که در میدان جنگ و جهاد روی میدهد. چون جهاد با همه دشواریها و فداکاریهای خود، مجاهدان و صابران را از فرومایگان ترسو متمایز میسازد: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنکمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکمْ» [محمّد: 31].
امام علی(ع) نیز در حدیثی به حتمیت و آثار این امتحان اشاره مینماید. میفرماید: «لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُکمْ أَعْلَاکمْ وَ أَعْلَاکمْ أَسْفَلَکمْ وَ لَيَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کانُوا قَصَّرُوا وَ لَيُقْصِرَنَّ سَبَّاقُونَ کانُوا سَبَقُوا؛ هر آينه همه درهم ريخته مىشويد و هر آينه غربال مىگرديد و همچون محتواى ديگ جوشان درهم و برهم گشته تا آنجا که ذليل شما گرامى و بالانشینتان پست شود. واپسماندهها که کوتاهى کردند پيش افتند و پيش افتادههاى گذشته پس مانند.»
از این رو ما مانند برخیها، بلا را به معنای تنبیه و عذاب نمیدانیم. بلکه آن را راهی برای آشکار شدن واقعیت مردم و میزان صلابت ایمان آنان میدانیم.
البته انسان به عنوان فرد باید خود را برای موفقیت در امتحانات و بلایای زندگی آماده کند و به فشارهای درونی اعم از شهوات، منافع، طمع ورزیها و تعصبات که مخفیگاه شیطان هستند تن ندهد. هم چنین نباید به فشارهای بیرونی تن دهد؛ مانند فشار بستگان، دوستان، جامعه، وسایل ارتباطی و رسانهای یا فشارهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و روانی. چیزی که امروز در جامعه خود شاهد آن هستیم.
بنابراین آگاهان و صاحبان بصیرت کسانی هستند که امتحانها و فشارهای زندگی را به فرصت تبدیل میکنند و از این راه به جایگاه بایسته خود نزد خداوند میرسند: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ* الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ* أُولَئِک عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ».
وعده پیروزی الهی
خداوند به مؤمنان ثابت قدمی که در برابر فشارها ایمانشان متزلزل نمیشود، وعده پیروزی در برابر چالشها داده است: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآَيَاتِنَا يُوقِنُونَ» و فرموده است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» و این لطف و عنایت را شامل حال سست عنصران راحت طلب نمینماید.
برای این که این واقعیت خوب برای ما جا بیفتد، باید تاریخ پیامبران و انبیای الهی را بازخوانی کنیم. آنان وقتی در عرصههای درگیری و چالشها از خود ایستادگی و پایمردی نشان دادند، خداوند نیز لطف و عنایت خود را شامل حالشان کرد و آنان و مؤمنان همراهشان را به حال خود رها نکرد.
قرآن کریم از لطف و عنایت الهی به نوح پیامبر سخن میگوید. آن هم بعد از این که 950 سال رنج و عذاب قوم خود را تحمل کرد. میفرماید: «وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ* وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکرْبِ الْعَظِيمِ* وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ» [الصّافّات: 75-77].
هم چنین به عنایت خداوند به ابراهیم(ع) اشاره میدارد. وقتی به جنگ بتانی رفت که مورد پرستش قوم او قرار داشتند. ابراهیم(ع) همه آنها را در هم شکست. تا این که در نهایت تصمیم گرفتند او را به آتش بیندازند. قرآن کریم میفرماید: «فَمَا کانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِک لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» [العنکبوت: 24].
خداوند موسی(ع) را نیز یاری کرد. وقتی فرعون و لشکریانش در تعقیب او و بنیاسرائیل بودند و نزدیک بود به آنان برسند، خداوند پیامبر خود را یاری کرد. میفرماید: «لَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکونَ* قَالَ کلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ* فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاک الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکانَ کلُّ فِرْقٍ کالطَّوْدِ الْعَظِيمِ* وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ* وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ* ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ* إِنَّ فِي ذَلِک لَآيَةً وَمَا کانَ أَکثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ» [الشّعراء: 61-67].
حمایت و یاری خداوند شامل حال حضرت مسیح(ع) نیز بود. خداوند نگذاشت که دست یهودیان به آن حضرت برسد. خداوند او را مورد حمایت خود قرار داد، حفظ کرد و بالا برد: «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ الله وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکن شُبِّهَ» [النّساء: 157].
لطف و عنایت الهی در تمام مراحل دعوت شامل حال حضرت محمد(ع) بود. خداوند به این حمایت و تأیید اشاره نموده است. وقتی مشرکان قریش او را تعقیب کردند و به غار ثور رسیدند که آن حضرت و فرد همراهش در آن مخفی شده بودند، خداوند از پیامبر خود حمایت نمود: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ کفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَکينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کلِمَةَ الَّذِينَ کفَرُواْ السُّفْلَى وَکلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللهُ عَزِيزٌ حَکيمٌ» [التّوبة: 40].
بعد از تمام جنگهایی که قریش و یهودیان علیه آن حضرت به راه انداختند، خداوند فتح و پیروزی را نصیب پیامبر اسلام نمود. خداوند در این باره میفرماید: «إِنَّا فَتَحْنَا لَک فَتْحاً مُبِيناً* لِيَغْفِرَ لَک اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْک وَيَهْدِيَک صِرَاطاً مُسْتَقِيماً* وَيَنْصُرَک اللهُ نَصْراً عَزِيزاً».
همه بندگان مخلص خداوند که رسالت دینی خود را رها نمیکنند، از این لطف و عنایت الهی برخوردار هستند: «وَلَقَدْ سَبَقَتْ کلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ* إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ* وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ» [الصافّات: 171-173].
باید به یاری الهی باور داشت
در هنگام چالشها و تهدیدها بیش از هر زمان دیگری باید لطف و عنایت الهی و وعده پیروزی و یاری خداوند را به یاد داشته باشیم. در این صورت در برابر هراس افکنی ها و تهدیدها درمانده نخواهیم شد. اعتماد و اطمینان به خداوند را حفظ خواهیم کرد و در وعده الهی تردید نخواهیم کرد. چون خداوند میفرماید: «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» فرموده است: «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ»، «إِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ کلَّ خَوَّانٍ کفُورٍ». در این صورت دچار یأس و ناامیدی نخواهیم شد.
در همه مراحل زندگی، به ویژه وقتی چالشها شدت میگیرند، باید این احساس را در خودمان زنده نگه داریم. باید در راه راست ثابت قدم بمانیم. نباید عقب نشینی کنیم. نباید جهت خود را فراموش کنیم. نباید در سخنان و موضعگیریهای خود، راه را گم نماییم.
باید امتحانها و ابتلاها را نعمت حساب کنیم. نباید آنها را درد و دشواری بدانیم. چون در حدیث آمده است: «لَن تَکونوا مؤمنینَ حتّى تَعُدّوا البلاءَ نِعمَةً و الرَّخاءَ مُصیبَةً و ذلکَ أنَّ الصَّبرَ عِند البلاءِ أعظَمُ مِن الغَفلةِ عندَ الرَّخاءِ؛ شما هرگز مؤمن نیستید مگر آن که بلا و گرفتارى را نعمت شمارید و آسایش و رفاه را مصیبت؛ زیرا صبر بر بلا ارزشمندتر است از غفلت به هنگام آسایش و خوشى.»
از خداوند میخواهیم ما را از جمله ثابتان و راستان قرار دهد. همانهایی که نفس اماره، شیطانهای جن و انس و همه دشواریها و چالشهای زندگی نمیتواند آنان را از راه راست منحرف کند.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که خداوند ما را بدان سفارش کرده است. ما در آستانه ماه صفر قرار داریم. باید با خوشبینی وارد این ماه شویم. چون خوشبینی ویژگی زندگی است. ما همیشه به خداوند خوشبین هستیم. نباید ترسان و لرزان وارد ماه صفر شویم که نکند در این ماه گرفتار ابتلاها و بدیها گردیم.
از این رو باید توجه داشته باشیم که از این ماه با خیر و پیروزی یاد کنیم و برای زدودن خرافهای که این ماه را نحس میداند، آن را صفر الخیر و صفر المظفر بنامیم.
اگر چه برخیها به وجود حدیثهایی درباره شوم بودن [این ماه] یا روزهای دیگری که روزهای نحس نام گرفتهاند، اشاره میکنند که البته راه حلهایی هم برای آنها وجود دارد، میتوانیم بگوییم که اینها پایه و اساس ندارد. در این باره ذکر این حدیث کفایت میکند: «من ردّته الطّيرة عن حاجته فقد أشرک؛ کسی که فال بد زدن او را از رفتن به دنبال نیازهایش باز بدارد، شرک ورزیده است.» و «لا تعادوا الأيّام فتعاديکم؛ روزها را دشمن ندارید که آن ها شما را دشمن خواهند داشت.»
البته برخی شوم دانستن این ماه را چنین توجیه میکنند که این ماه، آکنده از حزن و اندوه است؛ مانند اربعین امام حسین(ع) و وفات پیامبر خدا(ص)؛ اما اینها باعث نمیشود که این ماه را نحس بدانیم و گرنه همه ماهها و روزها نحس خواهند شد. چون روزی نیست که در آن پیامبر یا ولی ای وفات نکرده باشد. از سوی دیگر در این ماه روزهای شاد و سرور نیز هست؛ مانند ولادت امام کاظم(ع)، ازدواج پیامبر و حضرت خدیجه و ازدواج علی و زهرا(س).
اگرچه دعاها و دستورهایی برای صدقه دادن وجود دارند، نمیخواهند بر شوم بودن صحه بگذارند. بلکه میخواهند آنچه را که به خاطر تربیت، راهنمایی، فهم و نصوص نادرست وارد اذهان مردم شده است درمان کند؛ بنابراین نباید پیرو افکار و اندیشههای نادرست شویم یا به آنها ترتیب اثر دهیم. در این صورت از این اندیشهها در امان خواهیم ماند و فریب نخواهیم خورد.
این همان چیزی است که ما در حوزه دین میخواهیم. هدف ما در سیاست و همه جاهایی که عسل را با سم آمیختهاند نیز همین است. به این ترتیب برای مقابله با چالشها از آگاهی و توان بیشتری برخوردار خواهیم شد.
در لبنان راه حلهای جدی برای بحرانها وجود ندارد
از لبنان آغاز میکنیم. در چند روز گذشته نشست عمومی پارلمان برگزار گردید و بودجه کلی 2017 را مورد بررسی قرار داد. در این زمینه باید عرض کنیم که ما تصویب بودجه توسط دولت و پارلمان آن هم بعد از دوازده ماه را امری مثبت میدانیم و معتقدیم که این کار باید ادامه یابد. چون باعث نظم بخشیدن به نظام مالی کشور میشود. این جلسات نشان داد که در زمینههای مالی و اقتصادی چه مناقشات بیهودهای صورت گرفته است و البته این مناقشات تأثیر منفی بر عرصههای دیگر میگذارد و باعث ناامیدی مردم میشود. چون میبینند که نمایندگان آنان نسبت به حضور در نشستهای مهم چقدر بیتوجه هستند. در حالی که باید برای حضور فعال در این نشستها اهمیت قائل شوند.
همین طور این مناقشات روشن کرد که در زمینه درآمدها، مصارف، کسر بودجه، کاهش نرخ رشد، گزارشهای دقیق از فساد، اختلاس و تخلف مالیاتی، سهمیهبندیها و محل مصرف یازده میلیارد دلار چقدر ابهام وجود دارد. از این رو حرف و حدیثهای بسیاری درباره معامله پیرامون این موضوع و از دستور خارج کردن آن وجود دارد.
ولی جای تأسف دارد که لبنانیها به موضعگیریهای جدی یا دیدگاهها و راه حلهای ارائه شده برای بحرانهای فزاینده اقتصادی گوش فرا نمیدهند. حداقل هرگونه تجدید نظر درباره سیاستی که به بروز این فساد مالی عمومی شده است را لحاظ نمیکنند. چرا که نمایندگان یا اغلب آنان فقط به سخنرانیهای مردم پسند در انتخابات یا محکوم کردن فساد بسنده میکنند.
اما تعجبآور این است که مردم لبنان به انتقاداتی که توسط نمایندگان فلان دولت علیه دولت و حکومت لبنان مطرح میشوند، خوب گوش میدهند و از آنان انتظار دارند موفقیتها و دستاوردهای خود را برایشان تبیین کنند.
طبیعی است مخالفانی که نمایندهای در دولت ندارند انتقاد کنند، اما غیرطبیعی است کسانی که هوادار دولت هستند یا در تصمیمگیریهای دولت شریک هستند انتقاد کنند. ما میدانیم کسانی که در حکومت حضور دارند مخالف این تصمیمات نبودهاند. بلکه خودشان تصمیم گیرنده هستند. چون روشن شده است که اغلب تصمیم گیریها با توافق و در نظر گرفتن سهمیهبندیها صورت گرفتهاند.
در برابر این وضعیت خطرناک اقتصادی و مالی از همه لبنانیها میخواهیم که امین این کشور باشند. باید چشمان بیدار این کشور باشند. نه این که حاشیه نشین باشند.
اگر نگوییم نسلهای کنونی، نسلهای آینده بر ما حق دارند. باید در برابر کسانی که امنیت مالی و اجتماعی کشور را به هم میریزند یا فساد را نادیده میگیرند، صدای اعتراض خود را بلند کنیم. هیچ کس نباید چنین فکر کند که صدای او تأثیر ندارد. همه تأثیرگذارند؛ اما باید همصدا شوند تا در زمانی که از ما میخواهند نمایندگان خود را در پارلمان انتخاب کنیم، به اهرم فشار قوی تبدیل شویم.
در عین حال با توجه به جلساتی که تشکیل گردید، دستگاه قضا و مراکز نظارتی باید برای پیگیری فساد و به هدر دادن اموال عمومی حرکتی از خود نشان دهند. این موضوع نباید در طاقچههای پارلمان خاک بخورند یا در حد مچگیری و اعتراض باقی بماند.
باز هم در لبنان باید به موضوع افزایش جنایات در کشور بپردازیم. نگرانی ما این است جنایت هولناکی که در کوچه البلاط روی داد، آخرین این جنایتها نباشد. کسی که مرتکب این جنایت شد، بیش از 15 سال سن نداشت. این رویداد نشان میدهد که ما چقدر در عرصههای آموزشی، روانی، اجتماعی و اقتصادی مشکل داریم و موانع دینی چقدر ضعیف شده و ترس از مجازات بازدارنده از بین رفته است.
نگرانی ما این است که با توجه به افزایش جرم و جنایت، لبنان به کشور جنایت معروف شود. علاج این مشکل به بسیج آموزشی، اجتماعی و رسانهای توسط خانواده، مدرسه و مراکز دینی نیاز دارد تا علل و راههای حل این مشکل را بررسی کنند. علاوه بر این دولت هم باید مجازات بازدارنده را تشدید کند.
عراق برای همه عراقیهاست
به عراق میپردازیم. به دولت عراق بابت اقدام شجاعانه در بازگرداندن وحدت به کشور تبریک عرض میکنیم. طبیعی است گفتگوی جدی و منطقی وحدت را حفظ میکند و نیازها و خواستههای تمام طیفهای مردم عراق را برآورده مینماید. به دور از هرگونه تبعیض همه باید به حقوق خود برسند. بار دیگر برای همه عراقیها تأکید میکنیم که باید امانتدار حفظ وحدت کشورشان باشند. چون بدون طیفها، طوایف، ادیان، مذاهب و نژادهای این کشور عراقی وجود نخواهد داشت.
محکومیت دو تجاوز
در خاتمه انفجار وحشیانه و خونین اخیر سومالی را به شدت محکوم میکنیم. در این انفجار صدها نفر جان باختند و افراد بسیار زخمی شدند. ما جریان خاصی را مسئول این حادثه نمیدانیم؛ اما این رویداد به منطق جنایتآلودی اشاره دارد که برای ارزشهای دینی و انسانی ارزشی قائل نیست.
حادثه دیگر حمله جریانهای افراطی که عنوان مسیحیت به خود دادهاند به مسجدی در شهر کیمبی جمهوری آفریقای مرکزی است. در این حمله 25 مسلمان در خونسردی کامل کشته شدند.
در این باره باید تأکید کنیم که جنایت دین ندارد چه توسط مسلمان صورت گرفته باشد و چه مسیحی. پیام ادیان محبت و عدالت است. برای علمای مسلمان و مسیحی تأکید میکنیم برای مقابله با پدیدهای که تحت هر عنوانی میخواهد باشد به ارزشهایشان آسیب میزند، متحد و هماهنگ شوند.