خطبه جمعه، 14 مهر ماه 1396

مطالب مهم خطبه اول: سیمای زن در کربلا / الگوی زینبی / زن پیروزی‌آفرین است / با همکاری زن و مرد زندگی توازن می‌یابد.

مطالب مهم خطبه دوم: خطر تجزیه / اهمیت آشتی در فلسطین / لبنان، میان نظام پرداخت حقوق‌ و امنیت.

 

16 محرَّم 1439 هـ برابر با 14 مهر 1396 هـ و ٦/١٠/٢٠١٧ م

 

مطالب مهم خطبه اول: سیمای زن در کربلا / الگوی زینبی / زن پیروزی‌آفرین است / با همکاری زن و مرد زندگی توازن می‌یابد.

مطالب مهم خطبه دوم: خطر تجزیه / اهمیت آشتی در فلسطین / لبنان، میان نظام پرداخت حقوق‌ و امنیت.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در كتاب عزيز خود چنین می‌فرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً» صدق الله العظيم.

در شأن نزول این آیه آمده است که این آیه درباره اسماء دختر عمیس نازل گردید. وقتی به همراه همسرش جعفر بن ابی‌طالب از حبشه بازگشت بر جمعی از زنان وارد شد و از آنان پرسید: آیا در قرآن چیزی درباره ما نازل شده است؟ گفتند: نه. پس نزد پیامبر خدا آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا! زنان همیشه دچار ناامیدی و بی‌توجهی هستند؟ پیامبر خدا فرمود: به چه دلیل؟ عرض کرد: آن چنان که از مردان است، ذکر خیری از آن(در قرآن) نیست. پیامبر خاطرنشان کرد همه آن چیزهایی که در قرآن آمده است، برای مردان و زنان است و او در این باره منتظر امر خداوند است. بعد از مدتی این دو آیه نازل شد تا واقعیت نگاه اسلام به زن را روشن نماید. این که از نظر مقام و منزلت نزد خداوند و مسئولیت زن و مرد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. چون خداوند همان طور که مسئولیت اسلام، ایمان، راستی، صبر و پاک‌دامنی را از مرد خواسته است، همین مسئولیت را از زن نیز خواسته است.

 

سیمای زن در کربلا

در همه ادیان آسمانی حضور زن در همه عرصه‌های زندگی را می‌بینیم. در دین اسلام نیز زن در حاشیه مرد قرار ندارد. بلکه در همه عرصه‌های دینی و حتی میدان‌های نبرد، در چارچوب کارهایی که می‌تواند انجام دهد، شریک مرد است.

این حضور را در قلب حادثه کربلا می‌بینیم. زن در کربلا حضوری عاطفی و حمایت گرانه دارد و حتی در نبرد نیز مشارکت دارد. از این رو شاهد زنانی هستیم که جنگیده و به شهادت رسیده‌اند. بارزترین سیمای این حضور را می‌توان در شخصیت حضرت زینب(س) دید. او در نظر دادن و مدیریت جنگ به عنوان حامی و یاور همیشه در کنار امام حسین(ع) حضور داشت؛ اما بعد از پایان یافتن واقعه کربلا، این نقش برجسته‌تر می‌شود.

او به خوبی از مسئولیت بزرگ و نقش بایسته‌ای که بعد از شهادت برادرش منتظر او بود، آگاهی داشت. وظیفه داشت که نگذار یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد، با دفن بدن‌های شهدا، انقلاب کربلا را نیز دفن کنند. چون آنان چنین می‌خواستند و برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند. به همین دلیل برنامه‌ریزی کردند که نبرد در صحرای کربلا و در جایی دور از چشم مردم روی دهد تا این جنایت از دیده‌ها پوشیده بماند و بدون جنجال این خط و روش خاتمه یابد. از این رو حضرت زینب(س) تصمیم گرفت که به خاطر شهادت حسین(ع) و این خون‌های پاک، تسلیم عاطفه و احساسات نشود؛ اما به رغم حقانیت امام حسین(ع) و یارانش، این واقعه تمام شده و زمان، زمان عمل بود. تا خبر جنایت وحشیانه و کینه‌توزانه‌ای که در کربلا روی داده بود به مردم برسد و این راه و روش کامل شود.

زینب(س) صبر کرد و اندوه خود را فروخورد و بعد از نبرد کربلا، به رغم دردهایی که در قلب خود احساس می‌کرد و به اسارت رفتن خود و همراهانش، به کوهی از صبر تبدیل شد. او استوار و سربلند در برابر دشمن به قتلگاه برادرش رفت، اطرافش را اجساد پاک شهدا فراگرفته بودند، او دست‌های خود را به زیر جسد شریف برادر برد و فرمود: «خدایا این قربانی را از ما قبول بفرما.»

 

الگوی زینبی

حضرت زینب(س) راضی نشد که ضعیف، شکسته و نوحه‌گر به نظر برسد. او هیچ وقتی چنین نبود. ما نیز از روضه‌خوانان می‌خواهیم که چنین شخصیتی را از زینب(س) برای مردم به تصویر بکشند. چون او با همین استواری با سخنانی عمیق و رسا، نشانه‌های پیروزی، پیروزی معنویت، شعارها و آرمان را ترسیم نمود. از همان زمان، زینب علم بردار این آرمان شد و به برکت خون‌های پاکی که به زمین ریخته شده بودند، آنچه را بنی‌امیه برای خود پیروزی حساب کرده بودند، به شکست تبدیل کرد.

حضرت زینب(س) خیلی زود قضیه را جمع کرد و مواظب زنان و کودکان بود. در عین حال نیز چشمی به امام زین‌العابدین داشت. چون او باقیمانده نسل برادرش بود. او امانت‌دار رسالت بود. او امامش بود. در کوفه خطبه خواند و چون مادرش زهرا(س) و پدرش علی(ع) رسا و بلیغ سخن گفت؛ بنابراین با منطق و دلیل، احساسات و عواطفشان را تکان داد. بشیر بن خزیم اسدی در این باره می‌گوید: «به خدا سوگند! آن روز مردم را مشاهده کردم که با ناراحتی و حیرت، سخت گریه می‌کردند و از تأثر و تأسف، دست و انگشت به دهان و دندان می‌گزیدند. پیر مردی را که در کنار من ایستاده بود مشاهده کردم، به طوری منقلب شده بود و گریه می‌کرد که چانه و محاسن او به شدّت می‌لرزید و دست خود را به سوی آسمان بلند کرده بود و می‌گفت: پدر و مادرم به فدای شما سالخوردگان شما بهترین سالخوردگان، جوانان شما بهترین جوانان، زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل‌ها هستند. شما خاندانی هستید که هرگز گرفتار ذلت و زبونی و شکست و جدا شدن از مردم نخواهید بود.»

در مجلس ابن زیاد، زینب(س) استوار و سربلند وارد شد و بدون این که تحت تأثیر حرف‌های ابن زیاد قرار بگیرد، وقتی ابن زیاد با گفتن «سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و گفته‌هایتان را تکذیب کرد» خواست او را به هم بریزد، با قدرت تمام پاسخ داد: «اِنَّما یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُ، وَ هُوَ غَیْرُنا؛ خداوند فاسق را رسوا کرد و فاجر را تکذیب نمود و او کسی غیر از ماست و سپاس خداوند راست.» و وقتی ابن زیاد گفت: «دیدی که خداوند را برادرت چه کرد؟» فرمود: «ما رَأَیْتُ الا جَمیلاً، هولاءَ قَوْمُ کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتَلَ، فَبَرَزُوا الی مَضاجِعِهِمْ، وَ سَیَجْمَعُ اللّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، فَتَحاجُّ وَ تُخاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلَجُ یَوْمَئِذٍ، ثكلتك أُمُّکَ یَابْنَ مَرْجانَةَ؛ من به جز خوبی از پروردگارم ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر فرموده بود و آنها به سوی آرامگاه ابدی خود شتافتند و به زودی خدای تعالی بین تو و آنها جمع نماید و به حسابرسی پردازد و آنان علیه تو حجت آورند و با تو دشمنی نمایند؛ پس ببین که در روز رستاخیز رستگاری و پیروزی از آن کیست؟ ای ابن مرجانه! مادرت به عزایت نشیند.»

بعد از آن در راه دمشق، در هر منزلی که کاروان توقف می‌کرد، زینب(س) اعلام موضع می‌کرد، به مردم آگاهی می‌داد، عواطف مردم را تحریک می‌کرد، وجدان‌هایشان را بیدار می‌نمود و آتش خشم و انقلاب را شعله‌ور می‌کرد.

در کاخ یزید، در حالی که سر شریف امام حسین(ع) در تشت در برابرش قرار داشت، باز هم متزلزل نشد و به یزید سرمست از باده پیروزی، سخنانی را گفت که هنوز در گوش تاریخ طنین‌انداز است. زینب(س) با سخنان خود مستی پیروزی را از او گرفت. فرمود: «فَکِدْ کَیْدَکَ، وَاسْعَ سَعْیَکَ، وَ ناصِبْ جَهْدَکْ، فَوَ اللّهِ لا تَمْحُوَنَّ ذِکْرَنا، وَ لا تُمیتُ وَحْیَنا، وَ لا تُدْرِکُ أَمَدَنا، وَ لا تَرْحَضُ عَنْکَ عارَها وَ هَلْ رَأْیُکَ الاّ فَنَداً، وَ أَیّامُکَ الاّ عَدَداً، وَ جَمْعُکَ الاّ بَدَداً، یَوْمَ یُنادِی الْمُنادِ: ألاّ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَی الظّالِمینَ؛ ای زید! هر آنچه می‌خواهی مکر و فریب و سعی خود را به کار گیر، ولی بدان که هر چه تلاش و مکر به کارگیری، باز هرگز توان آن را نداری که ذکر خیر ما را از یادها بیرون ببری. هرگز قدرت نداری که وحی ما را نابود و ذکر ما را خاموش‌سازی و به آرزوی پلید و دیرینه خود نائل شوی. سعی و تلاش تو هرگز نخواهد توانست ننگ و عار اعمالت را از دامنت پاک سازد.

هرگز! هرگز! آگاه باش که عقل تو بسیار ناتوان و دوران زندگی و عیشت به سرعت از بین‌رفتنی و جمع تو رو به زوال و پریشانی است. روزی فرامی‌رسد که منادی حق فریاد برمی‌آورد: لعنت خدا بر ستمکاران و بیدادگران باد!»

عزیزان! زینب(س) به این بسنده نکرد که واقعیت رویداد کربلا و آنچه را بر حسین و یارانش گذشت بازگو نماید. بلکه از تمام ابزارهای موجود برای بیان آرمان‌های این قیام بهره برد.

حضرت زینب(س) واقعه کربلا را به خانه بنی‌امیه برد. چه بسیار دیدگانی که گریستند و چه بسیار پرده‌های غفلتی که با این سخنان و بیان زیبا برافتادند. زینب(س) تا زمانی که زنده بود، به این جهاد ادامه داد.

 

زن پیروزی‌آفرین است

این اندکی از دریای عملکرد زینب(س) بود. اسلام از مرد نیز همین را می‌خواهد. او باید فریاد رسای حق باشد و با زبان خود از عدالت و آزادی دفاع کند. اسلام از زن نیز همین را می‌خواهد. اسلام از زن نمی‌خواهد که حاشیه‌نشین حوادث و رویدادهای پیرامون خود باشد. با توجه به تجربه حضرت زینب و پیش از او مادرش حضرت زهرا(س) که در مسجد پدرش از حق علی(ع) و حق خود دفاع کرد، زن ثابت کرده است که می‌تواند در همه عرصه‌های زندگی حتی در دشوارترین شرایط موفق و پیروز باشد؛ اما با همه این‌ها، برخی‌ها اصرار دارند که زن را به حاشیه برانند. این امر موجب می‌شود ما بسیاری از توانمندی‌های زنان را که نیاز جامعه و زندگی است، از دست بدهیم.

از این رو از همه خواهران و دختران خود می‌خواهیم که به توانایی‌ها و کارآمدی خود باور داشته باشند. از زنان انتظار می‌رود همان طور که اسلام توانایی‌های زنان را محدود و محصور نکرده است، خودشان نیز کنار نکشند و توانایی‌های خود را محدود ننمایند. همیشه باید چشمشان به موقعیت‌هایی باشد که می‌توانند از آنها برای خدمت به جامعه استفاده کنند. برای رسیده به این موقعیت‌ها باید برنامه‌ریزی داشته باشند. باید ببینند چه موفقیت‌هایی لازم است تا آنان جایگاه ویژه‌ای در زندگی پیدا کنند و در عرصه رشد و ترقی انسانی و فرهنگی جامعه مؤثر واقع شوند.

اصل این است که زن به نقش و توان خود ایمان داشته باشد؛ اما باید میان گروه‌های گوناگون جامعه این توافق وجود داشته باشد زمینه حضور زن در جامعه فراهم شود. این منت نیست و هیچ کس نباید آن را منت تلقی کند. بلکه وظیفه، حق و نیاز است؛ زیرا جامعه ما به توانایی‌های زن نیاز دارد و هر کس در این زمینه مانع‌تراشی کند، در باقی ماندن جامعه در وضعیت کنونی سهیم است.

شاید برخی‌ها درزمینهٔ ضعف و ناتوانی زن در مشارکت فعال اجتماعی و سیاسی احادیث بی‌پایه‌ای را مطرح کنند؛ اما اینان نمونه‌ها و الگوهای ثابتی را که هیچ اختلافی درباره‌شان وجود ندارد، فراموش می‌کنند. نمونه‌هایی که در اسلام و همه ادیان آسمانی وجود داشته‌اند. زنانی مانند زن فرعون، بلقیس، حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت زهرا، حضرت زینب و زنان دیگر. این نمونه‌ها ثابت کرده‌اند که زنان می‌توانند با گذار از عاطفه، موضع‌گیری‌های مکتبی داشته باشند.

 

با همکاری زن و مرد زندگی توازن می‌یابد

این نمونه‌ها ثابت کرده‌اند که عاطفه نمی‌تواند زن را محدود کند. بلکه اگر مسئولیت‌های زن در خانه و جامعه ایجاب کرد، زن می‌تواند عاطفه خود را کنترل نماید و این توانایی را دارد که عاطفه و عقل را در جای خود قرار دهد. بهر حال نظر ما این است که عاطفه نه برای مرد و نه برای زن، به هیچ وجه نقطه ضعف نیست. بلکه عاطفه برای جامعه و ساختن زندگی نیاز است. ما به عاطفه نیاز داریم تا درد فقرا و نیازمندان را حس کنیم و شخصیت‌های متوازنی داشته باشیم. چون بدون عاطفه شخصیت انسان توازن پیدا نمی‌کند. با عاطفه است که با یکدیگر پیوند می‌خوریم، مهربانی می‌کنیم و انس می‌گیریم.

خداوند در زندگی برای زن و مردم نقش بایسته خودشان را فراهم کرده است. هم مرد در خانه و بیرون از آن نقش و وظیفه دارد و هم زن در داخل و بیرون از خانه وظایفی به عهده دارد. ضرورت این است که با همکاری، توازن و گفتگو نقش زن و مرد یکدیگر را کامل نماید و آن دو در رفع دغدغه‌های دنیا و آخرت به همدیگر یاری نمایند: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».

عاشورا ثابت کرد که اگر زن و مرد با همدیگر همکاری و همراهی داشته باشند، می‌شود به اهداف رسید. از این رو گفته‌اند که عاشورا با رهبری امام حسین و خون یاران و اهل‌بیتش و نیز نقش‌آفرینی زینب و زنان حاضر در کربلا به پیروزی رسید. ما نیز برای مقابله با چالش‌های بزرگی که روبروی ما قرار دارند، می‌توانیم وضعیت بهتری را برای امت اسلامی بسازیم. زیان بزرگ‌تر این است که جامعه را لنگ بگذاریم، توانایی‌هایش را تضعیف کنیم و بالندگی‌اش را ضعیف نماییم.

ما در جامعه خود چاره‌ای نداریم جز این که به نقش زن ارج نهیم. وقتی زن می‌تواند تجسم بخش نقش حضرت زینب باشد، می‌تواند در عرصه‌های علم، جهاد، آموزش، مواظبت و راهنمایی حضور داشته باشد. باید همیشه بر این اساس حرکت کنیم که خداوند وعده داده است: «أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى».

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنیم که خداوند برای ثابت‌قدم ماندن، ما را بدان سفارش کرده است. می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ* نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآَخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ* نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ».

هیچ پاداش و بخششی بالاتر از این نیست که رویکرد خدایی داشته باشیم. این که خداوند هدف، غایت و وسیله باشد. مرگ و زندگی ما برای خدا باشد. کافی نیست که همه نتایج اخروی باشند، هرچند که اگر نتیجه‌گیری در آخرت باشد نیز کفایت می‌کند، بلکه باید به نتایج در این دنیا نیز توجه داشته باشیم. هیچ کس نباید چنین گمان کند که ما به سوی خدایی رئوف و بخشنده می‌رویم و وقتی روی زمین و زیر آسمان او زندگی می‌کنیم باید از عطا و بخشش او بهره‌ای نداشته باشیم. نباید فریب بخوریم که باید دعوت غیر خدا را، هر چند که قدرت، ثروت و عطا داشته باشد لبیک بگوییم. چون این فرد هر قدر قدرت، عطا و کرم داشته باشد، باز هم در برابر خداوند چیزی نیست. اگر به این بصیرت و آگاهی رسیدیم، در برابر چالش‌ها قوی‌تر خواهیم شد.

 

 

خطر تجزیه

از همه‌پرسی جدایی اقلیم کردستان عراق آغاز می‌کنیم که اخیراً برگزار گردید. خطرناکی این اقدام روشن است. هم برای داخل عراق و هم برای منطقه عربی و اسلامی. خصوصاً در این برهه حساس از زمان که درگیری و نزاع میان عناصر و مؤلفه‌های منطقه جریان دارد. اگر جلوی پیامدهای این همه‌پرسی گرفته نشود، درخواست برای جدایی سایر عوامل نیز آغاز خواهد شد و بعد از آن رنگ دینی، مذهبی و قومی ‌خواهد گرفت و این آغاز تجزیه کل منطقه است.

این جدایی اگر به سرانجام برسد، باعث ضعیف شدن کل منطقه خواهد شد و باعث ایجاد گروه‌های درگیر خواهد گردید که همگی در راستای خدمت به اهداف صهیونیستی است. چون رژیم صهیونیستی جز با احاطه شدن توسط دولت‌های کوچک درگیری تداوم و ثبات نخواهد یافت. به همین دلیل رژیم صهیونیستی این همه‌پرسی را تأیید کرد و آمادگی خود را برای دراز کردن دست یاری به سوی آن اعلام داشت. هفته گذشته ما اشاره کردیم که حمایت رژیم صهیونیستی به معنای سرمه کشیدن چشم کردها و آرزوهایشان نیست بلکه عملی کردن طرح همیشگی این رژیم برای متشتت کردن منطقه است.

از این رو در عین حال که عقیده داریم هر قوم و پیروان هر دین و مذهبی حق دارند در چارچوب کشور خویش به حقوق خود برسند و از حقوق خود محروم نشوند که محرومیت ظلم به انسانیت است، باعث بروز جنگ و فتنه می‌شود و زمینه دخالت بیگانگان را فراهم می‌نماید و باید از آن پرهیز کرد، جدایی کردها را نیز به نفعشان نمی‌دانیم. جدایی باعث ضعیف شدن کردها می‌شود، توانایی‌هایشان را از بین می‌برد و آنان را در دایره پیروی از دیگران قرار می‌دهد.

از این رو از کردها می‌خواهیم که در این باره تجدید نظر کنند و به دعوت برای گفتگو خصوصاً پیشنهاد دولت عراق خوب گوش دهند. در این صورت ابزاری برای انفجار داخلی عراق و کل منطقه نخواهند شد. چون عراق به همه فرزندان خود، ارتباط و پیوند میان عناصر تشکیل دهنده و ریشه‌کنی فتنه نیاز دارد.

جای تأسف است در شرایطی که دنیا برای مقابله با چالش‌های پیش روی خود به سوی همگرایی پیش می‌رود، برخی‌ها به فکر جدایی هستند؛ اما جای تعجب است با توجه به پیامدهای مهم همه‌پرسی برای جدایی، برای نفی این همه‌پرسی و اعلام فراخوان برای مقابله با آن، از جامعه عرب و سازمان همکاری اسلامی صدایی بلند نمی‌شود یا حرکتی صورت نمی‌گیرد. چون اگر تجزیه آغاز شود، دامن‌گیر همه خواهد شد و پیامدهای آن برای همه ناگوار خواهد بود.

برای درمان وضعیت پیش آمده، ما خواستار تحرکات بیشتری در این زمینه هستیم. به همین دلیل هماهنگی‌های صورت گرفته میان ایران و ترکیه را مثبت ارزیابی می‌کنیم. امید است که این همکاری‌ها به راه حلی منتهی شود که وحدت عراق و منطقه را تضمین کند و باعث بروز تنش‌های جدید نگردد.

باز هم در عراق، آزادسازی منطقه حویجه را به ارتش و بسیج مردمی این کشور تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. این موفقیت زمینه را برای پایان دادن به پدیده داعش و تحقق صلح و ثبات در عراق فراهم می‌نماید.

 

اهمیت آشتی در فلسطین

اما فلسطین، ما آشتی میان تشکیلات خودگردان فلسطین و حماس را مهم می‌دانیم. بعد از دردها و رنج‌های ناشی از چنددستگی این آشتی همبستگی را به مردم فلسطین بازخواهد گرداند و باعث حل بحران‌های فزاینده معیشتی به ویژه در غزه خواهد شد و اقدامات برای مقابله با طرح‌های شهرک‌سازی و یهودی‌سازی قدس، کرانه غربی و کل فلسطین را تقویت خواهد نمود.

امیدواریم که این آشتی ناشی از فشارهای منطقه‌ای یا مشکلات و رنج‌های دامن‌گیر فلان گروه نباشد، بلکه ناشی از باورهای عمیق و قوی به بیهوده بودن درگیری‌های داخلی و زیان دیدن همه از تداوم این درگیری‌ها باشد. تنها کاری که همه باید انجام دهند این است که باید رسوبات گذشته را دور بریزند. نباید به شیطان‌های جنی و انسی اجازه دخالت دهند. همواره باید مصالح مردم فلسطین توجه داشته باشند. چون حق مردم فلسطین است که در داخل زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند تا در بیرون نیز قدرتمند ظاهر شوند.

 

لبنان، میان نظام پرداخت حقوق‌ و امنیت

در لبنان، جدال پیرامون راه‌های تأمین منابع برای نظام پرداخت حقوق و مزایا ادامه دارد. اختلاف در تعیین گروه‌های هدف برای پرداخت مالیات است. این که منابع نظام پرداخت‌ها از گروه‌های مردمی تأمین شود یا گروه‌های مالی و تولیدی و منابع دریایی و غیره. چون دیدگاه‌های سیاسیون در این زمینه تفاوت دارد و به خاطر انتخابات این نظرات در تناقض قرار دارند.

به جای جو منفی ایجاد شده در کشور و برخورد دو پهلو با این موضوع، درخواست می‌کنیم که دولت در موضوع مالیات با شهروندان خود صادق و شفاف باشد. باید روشن کند که مردم و کشور چه بهایی را باید پرداخت کنند. تا مردم تکلیفشان روشن شود و بدانند که چگونه با این موضوع برخورد کنند، آن را بپذیرند یا در برابر دشواری‌های آن صبر نمایند.

به باور ما، اگر دولت تصمیم قاطع بگیرد که با فساد و اختلاس مبارزه کند و بودجه لازم را فراهم کند، نظام پرداخت حقوق و مزایا قابل اجراست، بدون این که مالیات جدیدی وضع شود یا دارایی‌های کشور و شهروندان زیان ببیند.

در خاتمه باید به دغدغه امنیتی لبنانی‌ها بپردازیم و آن پراکنده شدن تروریست‌ها از جرود است. چون پیش از این دشمن صهیونیستی تنها نگرانی امنیتی لبنانی‌ها بود. نگران بودند که دشمن به توطئه جدیدی دست بزند. چون همیشه خود را برای این کار آماده کرده است و تهدید نموده است که این کار را انجام خواهد داد.

البته هر گونه ماجراجویی دشمن در این زمینه را بعید می‌دانیم، اما نباید غافل باشیم. دغدغه امنیتی نباید دغدغه ارتش یا مقاومت باشد، بلکه همه مردم لبنان باید دغدغه امنیتی داشته باشند. هر چند که مقاومت شبانه روز تلاش می‌کند که جلوی دشمن را بگیرد و نگذارد که به داخل لبنان نفوذ نماید.