خطبه جمعه، 31 شهریور ماه 1396

مطالب مهم خطبه اول: تاریخ در واقع همان هجری است / مفاهیم و درس‌های هجرت / گاهی هجرت واجب می‌شود / عاشورا مدرسه تغییر.

مطالب مهم خطبه دوم: سازمان ملل کارایی خود را از دست داده است / موضع قوی لبنان / انتخابات جدید برای حفظ کشور / تعطیلی روز جمعه / عاشورا، نماد وحدت اسلامی.

2 محرَّم 1439 هـ برابر با 31 شهریور 1396 هـ و ٢٢/٩/٢٠١٧ م

 

مطالب مهم خطبه اول: تاریخ در واقع همان هجری است / مفاهیم و درس‌های هجرت / گاهی هجرت واجب می‌شود / عاشورا مدرسه تغییر.

مطالب مهم خطبه دوم: سازمان ملل کارایی خود را از دست داده است / موضع قوی لبنان / انتخابات جدید برای حفظ کشور / تعطیلی روز جمعه / عاشورا، نماد وحدت اسلامی.

 

خطبه اول:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللهِ أُوْلَـئِک يَرْجُونَ رَحْمَتَ الله وَالله غَفُورٌ رَّحِيم».

دیروز سال جدید هجری را که سال 1439 است آغاز کردیم. به این مناسبت نیاز داریم که روی تثبیت تاریخ هجری در اذهان فرزندان خود تلاش کنیم. چون تاریخ هجری بخشی از هویت غنی ماست. هویتی که با هجرت شکل گرفت و در قالب اندیشه، دانش، تمدن، عطا و فداکاری تبلور یافت. ما نیز باید از تاریخ درس و عبرت گرفته و از آنها در زندگی خود استفاده کنیم و مردم خود را متحول نماییم.

اما آنچه مایه تأسف است این است که تاریخ اسلامی در جامعه و اذهان ما جایی ندارد. چرا که خیلی از ماها نمی‌دانند که امسال چه سال هجری است و ما در کدام ماه هجری قرار داریم. تا چه رسد به نام ماه‌های هجری. کافی است در این باره آمارگیری صورت گیرد تا روشن شود که چقدر در این زمینه کوتاهی کرده‌ایم. از این رو ما خواستار آموزش تاریخ هجری هستیم. باید مناسبت‌ها و تاریخ‌های خود را به هجری ثبت کنیم. اگر در جایی لازم است که تاریخ میلادی یا هر تاریخ دیگری ذکر شود، چون یکی از واقعیت‌های جامعه امروز ما شده یا گسترش بیشتری دارد، باید معادل هجری آن را نیز ذکر کنیم؛ یعنی این تاریخ را ذکر کنیم و در مقابل آن بنویسم: برابر با فلان تاریخ هجری.

 

تاریخ در واقع همان هجری است

ارتباط تاریخ اسلامی به هجرت به نماد بودن هجرت برمی‌گردد. چون هجرت آغاز دوره ظهور عملی اسلام و خاستگاه آن برای رفتن به چشم‌اندازهای وسیع‌تر است.

این واقعیت از بررسی آثار و پیامدهای هجرت برای مسلمانان قابل لمس است. آنان با هجرت توانستند از زیر سلطه قریش و ضعف خارج شوند، قدرت به دست آورند و طرح تمدنی خودشان را بسازند. هجرت باعث شد که اسلام به اقصا نقاط جزیرة العرب برسد و باعث شود که مردم دسته دسته وارد اسلام شوند.

هجرت ریشه در ضعف مسلمانان و واکنش آنان در برابر اقدامات قریش نبود. آن هم در زمانی که مردان قریش تصمیم به ترور پیامبر گرفتند. بلکه تصمیم قریش زمینه را برای خارج شدن پیامبر مساعد نمود. وگرنه پیامبر خیلی پیش از این برای هجرت برنامه‌ریزی کرده بود. او از زمانی برای هجرت برنامه‌ریزی کرد که هفتاد نفر از مدینه در عقبه با ایشان بیعت کردند. بعد از این بیعت، پیامبر خدا مصعب بن عمیر را برای تبلیغ، راهنمایی و دعوت به اسلام همراه ایشان فرستاد.

بنابراین پیش از این واقعه پیامبر تصمیم به هجرت گرفته بود و از مسلمانان می‌خواست به صورت فردی به مدینه مهاجرت کنند تا از دید قریش مخفی بمانند. چون باقی ماندن پیامبر در مکه حرکت ایشان را محدود می‌کرد و لازم بود پیامبر به جایی برود که آزادی تبلیغ داشته باشد و در آن زمان شهر مدینه چنین شرایطی را داشت.

 

مفاهیم و درس‌های هجرت

هجرت مفاهیم و درس‌هایی دارد که باید به برخی از آنان پرداخت:

اول – هجرت نشان دهنده فداکاری پیامبر و مسلمانان همراه ایشان است. چون آنان به خاطر دین و مکتب از خانواده، سرزمین و همه دارایی‌های خود گذشتند. در برخی از کتاب‌های سیره آمده است که قریش به پیامبر پیشنهاد دادند که در مقابل دست کشیدن از همه دارایی و املاک، به او اجازه مهاجرت می‌دهند و او نیز چنین کرد.

دوم- هجرت والاترین فداکاری‌های امام علی(ع) را نیز به ما نشان داد. چون پیامبر از او خواست که برای پنهان داشتن هجرتش به جای او در رختخواب بخوابد. امام علی نیز به رغم اینکه می‌دانست چهل نفر شمشیر زن دور خانه را گرفته‌اند تا صبحگاه به او حمله کنند، در پذیرش این کار تردیدی به خود راه نداد. فقط از پیامبر خدا پرسید: «ای رسول خدا! آیا شما سالم می‌مانید؟» وقتی پیامبر پاسخ داد: آری. علی(ع) فرمود: «بنابراین مشکلی ندارم که من بر مرگ وارد شوم یا مرگ بر من وارد شود.» در این هنگام این آیه کریمه نازل شد: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ الله وَالله رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ».

بدین ترتیب پیامبر خدا از کشته شدن در امان ماند. وقتی قاتلان با علی(ع) روبرو شدند، توطئه ترور پیامبر و براندازی دین اسلام نقش بر آب شد. بعد از آن نیز علی(ع) در مکه باقی ماند. او به دستور پیامبر خدا در مکه ماند و خود را به خطر انداخت تا امانت‌هایی را که قریش نزد پیامبر داشتند به صاحبانشان بازگرداند. این عمل او اهمیت امانت‌داری را نشان می‌دهد. به رغم این که قریش نقشه قتل پیامبر را کشیده بودند، اما پیامبر خدا می‌خواست که امانت‌هایشان را به آنان بازگرداند. به این منظور علی(ع) سه روز در مکه باقی ماند.

سوم – هجرت نشانگر حمایت و مراقبت الهی از پیامبر خداست. خداوند به او فرمود: «وَإِذْ يَمْکرُ بِک الَّذِينَ کفَرُوا لِيُثْبِتُوک أَوْ يَقْتُلُوک أَوْ يُخْرِجُوک وَيَمْکرُونَ وَيَمْکرُ الله وَالله خَيْرُ الْمَاکرِينَ».

خداوند در این آیه از یکی از سنت‌های جامعه، سیاست و زندگی سخن می‌گوید. این که طاغوت‌ها از هر ابزاری برای ساکت کردن صدای حق و مخالفان خود استفاده می‌کنند. قریش همین کار را در برابر پیامبر انجام دادند. آنان بعد از ناتوانی در مقابله کلامی، منطقی و محاصره ناتوان شدند، تصمیم گرفتند که با زندان، قتل و تبعید با پیامبر خدا وارد مقابله شوند. در نهایت نیز تصمیم گرفتند که آن حضرت را به قتل برسانند. ولی سنت الهی بر این قرار گرفته بود که خداوند مکر طاغوت‌ها و کافران را به خودشان بازگرداند و از پیامبرش حمایت نمود.

چون خداوند همان طور که در کنار پیامبران و فرستادگان پیشین خود حاضر بود، در کنار پیامبر خدا نیز حضور داشت: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ الله لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ».

انسان‌های دین‌دار و مکتبی کسانی هستند که احساس می‌کنند حتی در دشوارترین شرایط نیز کسی مواظب آنان است. پیامبر خدا نیز از همین مراقبت و مواظبت الهی بهره‌مند بود. هنگام خروج از مکه که مشرکان در تعقیب او بودند و نزدیک بود وارد غاری شوند که حضرت در آن مخفی شده بود، به خداوند اطمینان داشت. درست به همین دلیل می‌بینیم که در سایه چنین اعتماد و اطمینانی است که در بالاترین درجه امنیت و اطمینان می‌گوید: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ کفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنَا فَأَنْزَلَ الله سَکينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کلِمَةَ الَّذِينَ کفَرُوا السُّفْلَى وَکلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا».

این اطمینان باید همیشه در شخصیت انسان مکتبی حضور داشته باشد و هیچگاه از او دور نشود. او باید در همه شرایط حضور خداوند را احساس کند. در این صورت است که وعده الهی تحقق پیدا می‌کند: «وَمَنْ يَتَوَکلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُهُ».

چهارم – هجرت و رویدادهای بعد از آن نشان داد که تلاش‌ها و فداکاری‌های پیامبر خدا، اهل بیت و یاران او بیهوده نبوده‌ است: «إِنَّ الله لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ».

خداوند نیز خیلی زود فداکاری‌ها و تلاش‌های مسلمانان و پیامبر را جبران کرد و به رغم دشواری‌های عملی و حتی روانی هجرت از مکه، دل‌های مردم مدینه را پذیرای آنان نمود. مردم مدینه صمیمانه از آنان استقبال کردند و حتی خانه‌ها، دارایی‌ها و زمین‌های خود را با مهاجرین تقسیم نمودند. آنان با این کار بالاترین شکل فداکاری و ایثار را از خود نشان دادند و همراه با مهاجرین خط سیر دین را کامل کردند و آن را به ساحل آرامش و اطمینان رساندند.

مؤمنان باید از این مسئله درس بگیرند. هیچگاه نباید احساس کنند که کوشش‌های خالصانه‌شان هدر می‌رود. هیچگاه نباید مأیوس شوند، هرچند که تمام روزنه‌های امید بسته باشند: «وَمَنْ يَتَّقِ الله يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً».

 

گاهی هجرت واجب می‌شود

خلاصه این که آیات الهی که بر پیامبر خدا نازل شدند با وضوح تمام روشن کردند که هجرت تنها یک انتخاب نیست بلکه در برخی شرایط واجب است. چون مؤمن نباید به فشارها تن دهد. بلکه باید با استفاده از جایگاه خود، به تغییر آن دست بزند و اگر این را نیز نتوانست، در صورت توانایی باید به جاهای دیگر هجرت کند. چون او وظیفه دارد به جایی برود که در آن تأثیرگذار باشد؛ بنابراین هجرت پیامبر خدا از مکه به مدینه و هجرت امام حسین از مدینه به مکه و از مکه به عراق، به همین دلیل صورت گرفتند. این آیه نیز می‌تواند این مسئله را برای مؤمنان روشن نماید: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ کنْتُمْ قَالُوا کنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکنْ أَرْضُ الله وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا». از این رو خداوند متعال می‌فرماید: «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ».

در حدیث قدسی نیز آمده است: «لا تطيعوا أهل الفسق من الملوک، فان خفتموهم أن يفتنوکم عن دينکم، فإنّ أرضي واسعة؛ از حاکمان فاسق اطاعت ننمایید و اگر از ناحیه آنان بر دین خود بیمناک شدید، زمین من گسترده است».

در این شرایط باید از مفاهیم و معانی وسیع هجرت الهام بگیریم. در آغاز سال جدید هجری به این الهام گیری نیاز بیشتری داریم. باید از شرایط بد خود هجرت کنیم. باید از تفرقه، چند دستگی و فتنه‌هایی که در دنیای اسلام و جهان عرب که تروخشک را با هم می‌سوزاند و از بین می‌برد، به سوی پیوند، بازاندیشی و وحدت هجرت کنیم. از تکفیر، نفرت و کینه باید به سوی آشتی، دوستی و مهربانی مهاجرت نماییم.

باید به سوی مشترکات خود بیاییم. باید گفتگو را تنها راه حل قضایای خود بدانیم. چون جایگزینی برای گفتگو وجود ندارد. باید برای قدرت سازی تلاش کنیم و به ستم و ضعف تن ندهیم.

 

عاشورا مدرسه تغییر

با آغاز سال جدید هجری، وارد موسم عاشورا می‌شویم. عاشورا موسم عاطفه‌ورزی است. عاطفه‌ای که نه به سیمای کربلا آسیب می‌زند و نه به مردان و زنان آن. عاشورا موسم بصیرت و مسئولیت است.

از این رو اگر پذیرای عاشورا می‌شویم، باید تمام ابعاد عاطفی، فکری، اخلاقی، معنوی، اجتماعی و سیاسی آن را بگیریم. تمامی این ابعاد باید در مجالس ما وجود داشته باشند. تا عاشورا به توشه‌ای برای ما تبدیل شود که در همه چالش‌هایی آتی به یاری ما می‌شتابد.

عاشورا نباید محصور در حصار زمان شود. بلکه باید در همه میدان‌های درگیری حق و باطل، ظلم و عدل و فساد و اصلاح حضور داشته باشد. انتخاب ما باید همان انتخاب حسین(ع) باشد. باید در کنار حق و عدل علیه فساد و ظلم باشیم. حتی اگر مشکلات و دشواری‌هایی برای ما در پی داشته باشد.

به این ترتیب هر سال عاشورا به مدرسه تغییر و زندگی سازی تبدیل می‌شود. تنها در این صورت است که اخلاص به امام حسین و اهل بیت پاک او تحقق پیدا می‌کند.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام حسین(ع) به برادرش محمد بن حنفیه وصیت نمود: «إنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيک لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِيَه لاَ رَيْبَ فِيهَا. وَأَنَّ اللَهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ. إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِي أُمَّه جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِيدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَي عَنِ الْمُنْکرِ، وَأَسِيرَ بِسِيرَه جَدِّي وَسِيرَه أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام. فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَي بِالْحَقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَيَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّي يَقْضِيَ اللَهُ بَيْنِي وَبَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاکمِينَ. وَ هَذِهِ وَصِيَّتِي إلَيْک يَا أَخِي؛ وَمَا تَوْفِيقِي إلاَّ بِاللَهِ، عَلَيْهِ تَوَکلْتُ وَإلَيْهِ أُنِيبُ؛ حقاً حسين بن علی گواهي می‌دهد که هيچ معبودي جز خداوند نيست؛ اوست يگانه که انباز و شريک ندارد؛ و به درستي که محمّد صلّي الله عليه وآله، بنده او و فرستاده اوست که به حقّ از جانب حقّ آمده است؛ و اينکه بهشت و جهنّم حقّ است و ساعت قيامت فرامی‌رسد و در آن شکی نيست؛ و اينکه خداوند تمام کساني را که در قبرها هستند برمی‌انگیزاند. من خروج نکردم از براي تفريح و تفرّج؛ و نه از براي استکبار و بلند منشی و نه از براي فساد و خرابي و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلکه خروج من براي اصلاح امّت جدم محمد صلی الله عليه وآله است. من می‌خواهم امر به معروف نمايم و نهي از منکر کنم و به سيره و سنّت جدم و آئين و روش پدرم علی بن أبي طالب عليه السّلام رفتار کنم. پس هر که مرا بپذيرد و به قبولِ حقّ قبول کند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ؛ و هر که مرا در اين امر ردّ کند و قبول ننمايد، پس من صبر و شکیبایی پيشه می‌گیرم تا آنکه خداوند ميان من و ميان اين جماعت، حکم به حقّ فرمايد؛ و اوست که از ميان حکم کنندگان مورد اختيار است و اين وصیت من است به تو اي برادر! و تأييد و توفيق من نيست مگر از جانب خدا؛ بر او توکل کردم و به سوي او بازگشت می‌نمایم».

امام حسین(ع) با این وصیت می‌خواهد هدف خروج خود از مدینه به سوی مکه و بعد از آن به کربلا را روشن کند. امام حسین می‌خواهد روشن کند که به دنبال هدف‌های شخصی نیست. بلکه خواستار اصلاح دین جد خود است. در این راه نیز به پیامبر خدا اقتدا می‌کند. چون جامعه آن چنان دچار فساد و انحراف شده است که فردی چون یزید که قاتل جان‌های محترم است خلیفه مسلمانان شده است.

خواست امام حسین(ع) این است که این هدف، هدفی که برای آن خون خود، یاران و اصحاب خود را فدا کرد، هدف تمام کسانی باشد که با او پیوند ولایی دارند. چون نمی‌تواند با حسین(ع) ارتباط ولایی داشت، اما در برابر ظلم، فساد، انحراف و تکیه بر طاغوت‌ها ساکت شد.

بنابراین امام حسین(ع) از ما موضع‌گیری می‌خواهد. او فقط اشک ریختن ما را نمی‌خواهد. در این صورت خواهیم توانست در برابر چالش‌ها ایستادگی کنیم.

 

سازمان ملل کارایی خود را از دست داده است

از سازمان ملل متحد آغاز می‌کنیم. در هفته گذشته تریبون آن که طبق اساسنامه داخلی سازمان ملل باید برای تثبیت صلح جهانی، حل منازعات و توقف جنگ‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت، به تریبونی برای اعلام جنگ تبدیل شد، متأثر از منازعات گردید و دولت‌های عضو آن با معیارهای سلیقه‌ای و غیرواقعی دسته‌بندی شدند. این‌ها را می‌توان در سخنان رئیس جمهور آمریکا دید. او از تریبون سازمان ملل متحد دولت‌های مخالف با سیاست‌های خود را تهدید کرد. ولی هیچ اشاره‌ای به علل و انگیزه‌های این مخالفت نکرد. او این دولت‌ها را به تروریسم متهم کرد، بدون این که میان تروریسم و مقاومت تفاوتی قائل شود. در عین حال او درباره دردها و رنج‌های مردم فلسطین سخنی نگفت که به صورت روزانه از تروریسم دشمن مورد حمایت مطلق آمریکا رنج می‌برد.

درباره همه این‌ها ما از سازمان ملل متحد می‌خواهیم که نقش خو را بازیابد و پشتیبان ملت‌های مستضعف باقی بماند تا این ملت‌ها در برابر طغیان، جنگ و هیمنه قدرت‌های بزرگ، سازمان ملل را پناهگاه خود بیابند. اگرچه تحقق این امر دشوار به نظر می‌رسد. چون دیری است که سازمان ملل متحد نقش بایسته خود را از دست داده است و تصمیمات آن جنبه اجرایی به خود نمی‌گیرد مگر این که علیه ملت‌های مستضعف بی‌پشتیبان باشد.

ما بار دیگر تأکید می‌کنیم که منطق تهدید و هیمنه در این دنیا کارایی ندارد. از این رو آنچه ما بدان دعوت می‌کنیم، عدالت است. تنها راه رسیدن به ثبات دولت‌ها و ملت‌ها عدالت است. چون ظلم همیشه آبستن جنگ است و طبیعی است که زمینه‌ساز تروریسم است. تروریسمی که دنیا از آن شکایت دارد و به نبرد علیه آن دعوت می‌نماید.

 

موضع قوی لبنان

باز هم در موضوع سازمان ملل، باید از موضع‌گیری قوی لبنان تقدیر و تشکر کنیم. رئیس جمهور لبنان در نشست سازمان ملل متحد قاطعانه اسکان پناهندگان سوری با هر پیامدی را رد کرد و اشاره کرد که هیچ یک از لبنانی‌ها به این مسئله تمایل ندارد. او با این سخنان با سیاست‌های ترسیم شده از سوی قدرت‌های بزرگ مخالفت کرد. هر وقت شرایط امن فراهم شد، آوارگان سوری باید به میهن خود بازگردند. برای این کشور حفظ شود و توازن و ثبات آن مورد حمایت قرار گیرد، این حق لبنانی‌هاست.

همین طور درخواست ایشان از تریبون سازمان ملل مبنی بر این که لبنان به مرکز گفتگو میان ادیان، تمدن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون تبدیل شود نیز حمایت می‌کنیم. چون با توجه به تنوع موجود در لبنان و ماهیت رابطه حاکم بر ادیان و فرهنگ‌ها، لبنان شرایط لازم برای این کار را دارد.

 

انتخابات جدید برای حفظ کشور

به خاطر تأخیر در توزیع کارت‌های انتخاباتی و طرح تعدیلات قانون انتخابات، بحث و جدل درباره زمان انتخابات ادامه دارد. این نگرانی وجود دارد که انتخابات به تأخیر بیفتد و به زمان دیگری موکول گردد. این همان چیزی است که رئیس پارلمان و همه کسانی که خواستار برگزاری سریع انتخابات هستند تا لبنانی‌ها نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند، از آن ابزار نگرانی کرده‌اند.

در این زمینه درخواست ما این است که همه موانع برای برگزاری انتخابات جدید برداشته شود. انتخابات باعث حفظ کشور و به حرکت درآمدن چرخ سیاست در آن می‌شود.

در زمینه دیگر از همه سیاسیون، خصوصاً نمایندگانی که محتوای جلسات عمومی را به رسانه‌ها می‌کشانند، می‌خواهیم که در پارلمان مسئولانه نطق کنند. برای حفظ ثبات کشور و جلوگیری از تحقق اهداف سودجویان باید منطقی حرف بزنند و از تحریک گری پرهیز نمایند. مجادلاتشان باید به روش‌های بهتر صورت بگیرد.

 

تعطیلی روز جمعه

در ادامه پرداختن به مسائل جاری لبنان، از جمله حرف و حدیث درباره تعطیلی روز جمعه باید گفت که این بحث نباید جنبه طایفه‌ای داشته باشد تا بگویند که تعطیلی روز جمعه در برابر تعطیلی روز یکشنبه است؛ بنابراین همان طور که مسیحیان روز یکشنبه دارند، مسلمانان نیز باید روز جمعه را داشته باشند. نباید سخن در باب نیاز مسلمانان به برگزاری نماز جمعه به درگیری مسلمان و مسیحی منجر شود. در این زمینه از همه مسئولان می‌خواهیم که همه راه‌های اداری و قانونی را برای تأمین این نیاز مورد بررسی قرار دهند و شرایط را برای اقامه این واجب دینی فراهم نمایند. البته بدون این که وضعیت داخلی کشور به هم بریزد یا رابطه مسلمانان و مسیحیان دچار تنش گردد.

 

عاشورا، نماد وحدت اسلامی

در پایان باید به مراسم عاشورا بپردازیم. نگاه همه ما به عاشورا این است که همگی در پرتو ارزش‌ها و مفاهیم متبلور در نهضت حسینی زندگی کنیم. قیام حسینی حرکتی اصلاح‌طلبانه در جامعه اسلامی بود. باید کاری کنیم که عاشورا تبلور وحدت اسلامی باشد و وارد حساسیت‌های مذهبی نشود. چون حسین(ع) نماد تمامی اسلام است و همه مسلمانان روی آن حضرت توافق نظر دارند و همه شعارهای آن حضرت ربطی به تحریک گری‌های مذهبی ندارند.

خواست ما این است که مجالس عاشورایی در همه جا وجود داشته باشد. ولی سخنرانی‌ها باید متوازن و متعادل باشد و شخصیت امام حسین(ع) را به گونه‌ای به ما ارائه نماید که همه عناوین انسانی و مظلومیت‌ها را در بربگیرد. همین طور در این مجالس باید به حقوق و احساسات مردم احترام بگذاریم. باید وقتشان را در نظر بگیریم. نباید صدای بلندگوها بلند باشند. نباید راه‌های اصلی را ببندیم. شعارها باید وحدت آفرین باشند. تنها در این صورت مراسم عاشورا را غنی از اسلام، وحدت و توجه به مسائل، مشکلات و دغدغه‌های مردم به پایان خواهیم برد.