17 ذی الحجة 1438 هـ برابر با 17 شهریور 1396 هـ و ٨/٩/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: اعلام ولایت امام علی(ع) / چرا علی(ع) انتخاب شد و نه دیگران؟ / حفظ اسلام در اولویت است / چگونه روز غدیر را احیا کنیم؟
مطالب مهم خطبه دوم: تشییع جنازه شهدا در لبنان / تحولات سوریه دشمن را به هراس انداخته است / مصائب مسلمانان میانمار / بازگشت حجاج.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود چنین میفرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَالله يَعْصِمُک مِنَ النَّاسِ» صدق الله العظيم.
با این ندای الهی، جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد. آن هم در شرایطی که پیامبر خدا و مسلمانان از حجة الوداع، تنها حجی که پیامبر خدا و مسلمانان در کنار هم حج را به جای آورده بودند، بازگشته و به محلی به نام غدیر خم رسیده بودند.
به خاطر حساسیت و اهمیت این ندا، پیامبر خدا به کاروانهای همراه خود دستور داد که فوراً متوقف شوند. او از مسلمانان خواست که هیچ کس از شنیدن خبری که به آنان ابلاغ خواهد کرد، بازنماند. چون به رغم شدت گرمای خورشید این خبر باید به گوش همه آنان برسد. میگویند به خاطر گرمای صحرا، برخی از مسلمانان نیمی از عبای خود را روی سر و نیمی دیگر از آن را زیر پای خود انداخته بودند.
اعلام ولایت امام علی(ع)
پیامبر خدا دستور داد که منبری برای او فراهم کنند. سپس به همراه علی(ع) از این منبر بالا رفت و این چنین خطبه خواند:
«أيُّها النّاس، إِنِّي أُوشِک أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ، وإني مسؤول وأنتم مسؤولون. أيُّها النّاس، إني لکم فرط، وإنّکم واردون عليَّ الحوض، فانظروا کيف تخلّفوني في الثّقلين. قيل: وما الثّقلان يا رسول الله؟ قال: الأکبر کتاب الله عزّ وجلّ، والآخر الأصغر عترتي أهل بيتي، وإنَّ اللّطيف الخبير نبّأني أنهما لن يفترقا حتى يردا عليَّ الحوض، فلا تقصّروا عنهما فتهلکوا؛ ای مردم نزدیک است که مرگ من فرارسد و من به مرگ تن دهم. هم من مسئولم و هم شما. ای مردم! من از پیش شما میروم و شما در حوض کوثر بر من وارد میشوید. پس بنگرید که چگونه حق مرا درباره این دو ثقل به جا میآورید. عرض شد: ای پیامبر خدا این دو ثقل کدامند؟ فرمود: بزرگتر آن کتاب خدای عزوجل است و کوچکتر آن عترت من اهل بیت من است. خداوند لطیف و آگاه به من خبر داده است که آن دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا این که در حوض کوثر بر من وارد شوند؛ بنابراین درباره آن دو کوتاهی نکنید که هلاک میشوید.» سپس دست علی را گرفت و بلند کرد. به گونهای که سفیدی زیر بغل هر دو آشکار گردید. برای این که همه او را بشناسند. سپس فرمود: «ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: بلى، قال: ألست أولى بکلِّ مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى، قال: فهذا وليّ من أنا مولاه، اللّهمَّ وال من والاه، اللّهمَّ عاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله، وأدر الحقّ معه حيثما دار. ألا فليبلّغ الشّاهد منکم الغائب؛ آیا من به مؤمنان از خودشان اولی نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: آیا من به همه مؤمنان از خودشان اولی نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس هر کس من مولای اویم، این(علی) مولای اوست. خدایا هر کس او را دوست دارد دوست بدار و هر کس با او دشمنی میکند دشمن بدار و هر کس که او را یاری میکند یاری نما و هر کس که او را رها میکند وابگذار و هر جا رود حق را بر مدار او قرار ده. آگاه باشید که حاضران به غائبان برسانند.» بعد از سخنان پیامبر، مسلمانان به علی(ع) به خاطر جایگاهی که بعد از ارتحال پیامبر خدا(ص) در اختیار او خواهد گرفت و مسئولیتی که به دوش خواهد کشید، به او تبریک گفتند.
در اینجا بود که این آیه دارای دلالت روشن بر پیامبر خدا(ص) نازل گردید: «الْيَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِينَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِيناً».
بعد از آن، پیامبر خدا ندا داد: «الله أکبر، الله أکبر على إکمال الدِّين وإتمام النّعمة ورضا الرّبّ برسالتي؛ الله أکبر الله أکبر به خاطر کامل شدن دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار از انجام رسالت من.»
دلالتها و اهداف این ابلاغ بسیار روشن است؛ یعنی این که جانفشانیها و فداکاریهای پیامبر و مسلمانان بدون مسئول و مراقب رها نمیشود. چون این دین همچنان با چالشهای معنوی، فکری و فرهنگی بسیاری روبروست. چالش منافقان داخلی و امپراتوریهای ایران و روم از بیرون و نیز کسانی که میخواهند به موجودیت و منافع این دین آسیب بزنند.
چرا علی(ع) انتخاب شد و نه دیگران؟
طبیعی است که علی(ع) به خاطر ویژگیهای ذاتی و شایستگیهای معنوی، علمی، فکری و روانی که هیچ کس به پای او میرسید، برای ایفای این نقش از همه سزاوارتر باشد.
چون علی(ع) کسی بود که در خانه پیامبر خدا پرورش یافته و از سرچشمههای ناب آن حضرت نوشیده بود. خود او در این باره چنین میفرماید: «ولقد کنت أتّبعه اتّباع الفصيل أثر أمِّه، يرفع لي في کلِّ يومٍ من أخلاقه علماً، ويأمرني بالاقتداء به؛ چون بچه شتری که از پی مادر رود، از او پیروی میکردم. هر روز از اخلاق خود چیزی به من میآموخت و به من دستور میداد که به آن اقتدا کنم.»
او کسی بود که در اسلام سابقه داشت و هیچگاه در پیشگاه بتی سجده نکرده بود. امام علی(ع) در این باره میفرماید: «إنّي أوَّل من أناب وسمِعَ وأجابَ، لم يسبقني إلا رسول الله بالصَّلاة؛ من اولین کسی هستم که ندای پیامبر را شنیدم و اجابت کردم و در نماز جز پیامبر خدا کس دیگری بر من پیشی نگرفت».
در این باره ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود میفرماید: «وما أقول في رجلٍ سبق النّاس إلى الهدى، وآمن بالله وعبده، وکلّ من في الأرض يعبد الحجر، ويجحد الخالق، لم يسبقه أحد إلى التّوحيد إلّا السّابق إلى کلّ خير، محمّد رسول الله؛ چه بگویم درباره کسی که از همه مردم در هدایت سبقت جست و به خداوند ایمان آورد و او را عبادت کرد. در حالی که همه اهالی زمین سنگها را میپرستیدند و از آفریدگار رویگردان بودند. جز سبقت جوینده به همه خوبیها محمد پیامبر خدا(ص) کسی از او پیشی نگرفت.»
او دروازه دانش پیامبر خدا بود. او به دانش دیگران نیاز نداشت. حال آن که همه به او نیازمند بودند. از خلیل بن احمد فراهیدی سؤال شد: چرا علی را بر دیگران برتری دادی؟ گفت: نیازمندی همه به او و بینیازی او از همه، دلیل آن است که او امام همه است. زمخشری صاحب تفسیر کشاف نیز میگوید: چه بگویم درباره کسی که دشمنانش از روی حسد و دوستانش از روی ترس فضائل او را مخفی داشتند و در این بین آن چنان فضائل او منتشر گردید که شرق و غرب را آکنده کرد.
نقش علی(ع) به این خلاصه نمیشود. او در همه جنگها حضوری قهرمانانه داشت. جنگهای بدر، احد، احزاب، خیبر، فتح مکه و حنین به این واقعیت گواهی میدهند. کافی است که اشاره کنیم وقتی در جنگ خندق علی(ع) به مصاف عمرو بن عبد ود عامری رفت، پیامبر فرمود: «تمام اسلام به مصاف تمام کفر رفت.» در نبرد خیبر نیز پیامبر فرمود: «لأُعطينَّ الرَّاية غداً رجلاً يُحبُّ اللهَ ورسولَه، ويُحبُّه اللهُ ورسولُه، يفتح الله على يديه، کرّاراً غير فرّار؛ فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند. خداوند به دست او فتح و نصرت را رقم می زند. پیوسته حمله میکند و فرار نمیکند.»
ابلاغ روز غدیر تنها موردی نیست که در آن پیامبر خدا به تبیین جایگاه علی(ع) در نزد خود پرداخته باشد. وقتی پیامبر او را به برادری خود انتخاب کرد نیز به همین جایگاه اشاره دارد. وقتی پیامبر میان مهاجرین و انصار برادری ایجاد کرد، به علی(ع) فرمود: «أنت أخي في الدّنيا والآخرة؛ تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.»
وقتی دختر و جگرگوشه خود فاطمه زهرا(س) را به ازدواج علی(ع) درآورد، فرمود: «ما أنا زوَّجتک، بل الله أمرني بتزويجک؛ من فاطمه را به ازدواج تو درنیاوردم، بلکه خداوند به من دستور داد که این کار را انجام دهم.» و در آن روز به فاطمه فرمود: «لقد زوَّجتک سيِّداً في الدّنيا والآخرة، وإنَّه أوَّل أصحابي إسلاماً، وأکثرهم علماً، وأعظمهم حلماً؛ تو را به ازدواج سرور دنیا و آخرت درآوردم. او اولین صحابی من است که اسلام آورد و او داناترین و بردبارترین آنان است.»
پیامبر خدا(ص) خیلی روشن به جایگاه او در امر خلافت اشاره مینماید. وقتی برای مقابله با روم عازم تبوک شد، علی(ع) را در مدینه گذاشت. منافقان زمزمه کردند که پیامبر به خاطر ترس علی(ع) این کار را انجام داده است؛ اما پیامبر خدا به او فرمود: «کذبوا، ولکنّي خلفتک لما ترکت ورائي، فارجع واخلفني في أهلي وأهلک، أفلا ترضى يا عليّ أن تکون مني بمنزلة هارون من موسى، إلّا أنه لا نبيّ بعدي؛ دروغ گفتند. من تو را به عنوان جانشین خود قرار دادم. پس برگرد و عهدهدار کار خانواده من و خودت باش. ای علی! آیا راضی نیستی که برای من مانند هارون برای موسی باشی، فقط با این تفاوت که بعد از من پیامبر نیست.»
قرآن هم این موقعیت علی(ع) را مورد تأکید قرار داده است. آن گونه که در آیه مباهله آمده است، خداوند علی را جان رسول الله میداند: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ» که منظور از انفسنا همان علی(ع) است.
حفظ اسلام در اولویت است
ولی به رغم همه اینها روند امور آنگونه که پیامبر خدا میخواست پیش نرفت و با غلیان تعصبات و منافع، مسند خلافت به کسانی دیگری غیر از علی(ع) رسید و مردم خلاف آن چه در غدیر خم تعهد داده و از پیامبر خدا شنیده بودند، به سوی گزینه دیگری رفتند.
ولی علی(ع) امانتدار اسلام و مسلمین بود و از حساسیت شرایط به خوبی آگاهی داشت. او آرام ننشست و در برابر فتنه ایستاد. حتی اگر این کار به ضرر او تمام میشد. او این سخن جاودانه را به زبان آورد: «لأسالمنّ ما سلمت أمور المسلمين ولم يکن بها جور إلا عليّ خاصّة؛ تا زمانی که امور مسلمانان به سامان است و در آن جز بر من بر کس دیگری ستمی نیست، من در صلح و سازش هستم.»
علی(ع) مرهم گذار زخم شد و به ایفای نقش خود در حفظ خلوص اسلام ادامه داد و نگذاشت که بدخواهان فکری و اعتقادی به این دین دستدرازی کنند. او حتی با کسانی که خلافت را از او گرفته و او را از این مسند دور کرده بودند، برخورد مثبتی داشت و هر جایی که انحراف و اختلالی میدید، دخالت میکرد و در هر جا به دنبال نصیحت و راهنمایی بود. در این باره تاریخ نمونههای بسیاری به یاد دارد. تا جایی که عمر خلیفه دوم گفت: «لولا عليّ لهلک عمر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک میشد.» و «لا بقيت لمعضلة ليس لها أبو الحسن؛ در مشکلی نباشم که ابوالحسن حضور نداشته باشد.»
علی(ع) از موضع واکنش و منفی گرایی با آنان برخورد نکرد. چون تمام زندگی او برای اسلام بود. در حالی که اگر طبق منافع گروهی یا شخصی عمل میکرد، میتوانست تمام معادلات را به هم بریزد. شاید مهمترین درسی که از علی(ع) باید یاد بگیریم همین است. باید بیاموزیم که مصلحت اسلام و مسلمین را در رأس اولویتهای خود قرار دهیم و به خاطر مصالح بزرگتر، از واکنشها، حساسیتها و حسابهای شخصی خود بگذریم.
چگونه روز غدیر را احیا کنیم؟
از این رو که وقتی روز غدیر را گرامی میداریم، روزی که از خداوند میخواهیم آن را برای همه مبارک قرار دهد، این کار برای دامن زدن و تعمیق غرایز و تعصبات فرقهای نیست. بلکه برعکس، هدف ما این است که این روز فرصت خوبی برای انجام گفتگوهای منطقی، آن هم به دور از همه واکنشها و تنشهای مذهبی باشد و باعث رسیدن به یک باور مشترک گردد.
سخن گفتن از غدیر باید برای رسیدن به حقیقتی باشد که از رسول خدا(ص) به ما رسیده است. چون درباره جریان غدیر اختلافی نیست. بلکه تمام اختلاف روی کلمه مولاست. چون از پیامبر خدا(ص) وارد شده است: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». ما عقیده داریم که مولا به معنای ولایت، حاکمیت و امامت است ولی دیگران معتقدند که این واژه فقط به دوستی و محبت علی(ع) دلالت مینماید. در اینجا بار دیگر تأکید میکنیم که هر کس با علی(ع) پیوند دارد، نمیتواند در عین حال هم دعوتگر به فتنه باشد و هم وحدت.
این مربوط به دایره عام اسلامی بود؛ اما احیای این مناسبت در میان کسانی که به روش اهل بیت(ع) متعهد هستند، اعلام بیعت دوباره با علی(ع) است. باید اعلام کنیم که ما به حق وفاداریم. همان حقی که او علی بدان وفادار بود و همه عمر خود را برای تثبیت آن سپری کرد.
باید با حق باشیم، حتی اگر حق به ضرر ما باشد و مانند علی(ع) دشواریها و سختیهای بسیاری برای ما ایجاد نماید. علی(ع) فرمود: «ما ترک لي الحقّ من صديق؛ حق دوستی برایم باقی نگذاشت.» نمیشود که پیرو علی باشیم و با باطل، ظلم و فساد نیز همراه گردیم. هر وقت که به منطق علی(ع) ملتزم شدیم، آنگاه سزاوار پیروی از آن حضرت خواهیم شد. باید عرض کنیم: سپاس خدایی را که با این روز ما را کرامت بخشید و با ولایت امام علی(ع) و عدالت محوری ما را از ملتزمان به عهد و میثاق خود قرار داد و ما از جمله منکران و تکذیب کنندگان قرار نداد.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به گرامیداشت روز عید غدیر توصیه مینمایم که هجدهم ذی الحجه سالروز آن است. باید این روز را روز شادی و سرور بدانیم. چون بهتر از این روز، هیچ روز دیگری شایسته شادی و سرور نیست. روزی که خداوند درباره آن میفرماید: «الْيَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِينَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِيناً». چون بدون این روز، دین اسلام کامل و نعمتها تمام نیست. این روز، روزی است که خداوند درباره آن فرموده است: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کفَرُوا مِنْ دِينِکمْ». چون بعد از این روز و وقایع آن، کافران مأیوس شدند. آنان منتظر بودند که پیامبر خدا(ص) از دنیا برود تا آنان تمام دستاوردها و اقدامات آن حضرت در راستای تبلیغ دین را از نابود کنند.
این شادی ایجاب میکند که در تمام نمازها و دعای خود از خداوند به خاطر نعمت دین و کامل شدن و محفوظ ماندن آن برای خود، تشکر کنیم. باید با امیرالمؤمنین تجدید میثاق کنیم. باید آن گونه باشیم که او میخواست. از محارم الهی پرهیز کنیم و در طاعت خداوند بکوشیم. نباید در برابر ثروت، شهوت و مطامع دنیوی از دین، ارزشها و اصول خود عقب نشینی کنیم.
تشییع جنازه شهدا در لبنان
از لبنان آغاز میکنیم. امروز تعطیل عمومی است. آن هم به خاطر هشت نظامی لبنانی که خانوادهها و تمام میهن منتظر بودند تا سرنوشتشان مشخص شود. آنان را با نیرنگ ربودند و بدون که وجدان یا دینی خواستار حفظ جان اسیران شود، به قتل رساندند.
در این زمینه باید از عزم و اراده ملی در این قضیه تقدیر و تشکر کنیم. باید از فداکاریها و تلاشهایی تقدیر کنیم که برای تعیین سرنوشت این نظامیان صورت گرفتند. به خانوادهها و بستگانشان صمیمانه تسلیت عرض میکنیم و از خداوند میخواهیم که به دلهایشان صبر و آرامش عنایت فرماید.
ما معتقدیم که ارتش و مقاومت با آزاد کردن زمین از زیر سلطه تروریستها و رفع خطرشان از لبنان و لبنانیها بهترین وفاداری خود را به آنان نشان دادند. باید به دور از هرگونه حساسیتهای سیاسی و غیرسیاسی، تحقیقی شفاف و عادلانه در این باره صورت بگیرد و واقعیتها برملا شود. باید به پرسشهایی که در این باره وجود دارد پاسخ داده شود و تصمیم مقتضی اخذ گردد.
نظر ما این است که وقتی قضیه خونهای ریخته شده نظامیان کشور است، به هیچ وجه نباید به فراموشی سپرده شود یا مورد معامله قرار بگیرد. برای حفظ کرامت، هیبت و حضور ارتش هم که شده، این قضیه باید با جدیت پیگیری شود. به ویژه این که هیبت و کرامت ارتش، هیبت و کرامت میهن است. چون ارتش در سالهای گذشت یک آن از ایفای وظیفه خود در حفظ امنیت داخلی و مرزها دست نکشیده است و اگر حمایت سیاسی صورت بگیرد، آماده هر نوع فداکاری است. از این رو باید برای حفظ این نقش حفظ، ارتشی باید اطمینان داشته باشد که زندگی و کرامت او در امنیت است. اگر چنین شد از انجام هرگونه فداکاری در راه خانواده و میهن خود کوتاهی نمیکند.
ما میخواهیم عین همین موضعگیریهایی که در حمایت از نهادهای نظامی صورت گرفته است، برای حفظ وحدت داخلی کشور نیز صورت بگیرد. سوپاپ امنیت میهن برای مقابله با همه تردید افکنیهایی که درباره پیروزیهای اخیر صورت گرفتهاند و نیز کامل کردن روند ثبات امنیتی کشور، همین است. نگرانی ما این است که به خاطر مجادلات و هیاهوهای اقتصادی و سیاسی، این روند کند شود. از این رو نسبت به موضعگیریهایی که از داخل و خارج برای مختل کردن وحدت ملی صورت میگیرند، هشدار میدهیم.
ما اطمینان داریم که آگاهی و بصیرت لبنانیها فرصت را از اینان خواهد گرفت و نخواهد گذاشت که ثبات کشور را مختل کنند. چون اگر وحدت و امنیت کشور دچار مشکل شود، هیچ کس از آن سود نخواهد برد و همه ضرر خواهند کرد.
تحولات سوریه دشمن را به هراس انداخته است
اما دیروز سوریه شاهد تجاوز صهیونیستی بود. ما این تجاوز را بیانگر واقعی نگرانی صهیونیستها از تحولات جاری در سوریه میدانیم. دشمن نگران سروسامان یافتن اوضاع سوریه است. آخرین این تحولات در دیرالزور و مناطق دیگری روی داده است. دشمن با این حملات میخواهد راه را بر تلاشهای سیاسی برای حل بحران داخلی سوریه قطع نماید. رژیم صهیونیستی خواستار حفظ وضعیت فرسایشی کنونی در سوریه است تا آنچه از توان عربی باقیمانده است از بین برود و سوریه نتواند نقش پیشرو خود در دنیای عرب را بازیابد.
از این رو ما خواستار بیداری، هوشیاری و آمادگی برای مقابله با ماجراجوییهای احتمالی دشمن و هرگونه دخالت سیاسی و امنیتی برای به تعطیلی کشاندن روند سیاسی کنونی هستیم. مانورهای اخیر دشمن صهیونیستی در مرزهای لبنان و سوریه، پیام روشنی است برای این که دشمن از کسب آمادگی جنگی دست برنداشته است و این مانورها بهترین دلیل برای این واقعیت است. به نظر میرسد دشمن با این هراس افکنی ها میخواهد هیبت از دست خود را در جنگهای شکستخورده در لبنان و غزه جبران کند و نگرانی شهرکنشینان از بابت تحلیل رفتن توان بازدارندگی ارتش صهیونیستی را رفع نماید.
مصائب مسلمانان میانمار
به میانمار میرسیم. کشوری که خیلیها آن را نمیشناسند. این کشور میان بنگلادش، هند و چین قرار دارد و بیش از یک میلیون مسلمان در منطقه روهینگیا زندگی میکنند. آنان دهها سال است که در معرض بدترین نوع پاکسازی نژادی قرار دارند. به گزارش سازمان ملل متحد اینان بیش از هر اقلیت دیگری در جهان تحتفشار قرار دارند. در هفتههای اخیر شاهد کشتار و حملات وحشیانه علیه آنان بودیم. در این حملات دهها هزار نفر از بیم نیروهای دولتی و بودائیهای متعصب آواره شدهاند.
این که حاکمیت میانمار در توجیه جنایتهای خود اظهار میدارد که مسلمانان روهینگیا بیگانه یا تروریست هستند، خالی از واقعیت است. مستندات ثابت میکنند که آنان نیز مانند سایر شهروندان، ساکنان اصلی میانمار هستند که صدها سال است در شهرها، روستاها و شهرکهای خود زندگی میکنند و حقوقشان در معرض انواع تعرضات قرار دارد.
اما این جنایات با بیتوجهی و سکوت مجامع بین المللی روبرو شده است. چون قدرتهای بزرگ اگر به نفعشان نباشد یا در راستای اهداف سیاسی و امنیتیشان نباشد، مانند سابق در برابر جنایتهای جمعی، تبعیضات نژادی و هتک حقوق بشر سکوت میکنند.
از این رو باید از سازمان ملل و دبیرکل هایشان بپرسیم. آنانی که مظلومیت این مردم را قبول دارند. باید از سازمان همکاری اسلامی، جامعه عرب و سازمانهای حقوق بشری بپرسیم که در برابر نسل کشی همیشگی مسلمانان روهینگیا چه کار کردهاند.
در این شرایط ناگوار از همه دولتهای عربی و اسلامی میخواهیم که برای مهار این فاجعه انسانی همه توان خود را به کار گیرند. باید برای پایان دادن به این قضیه که نمیتوان در برابر آن سکوت کرد، نجات آوارگان و حفظ جان افراد باقیمانده نشست برگزار کنند. چون حاکمیت میانمار آنان را در انتخاب میان کشته شدن یا آوارگی و زندگی در اردوگاهها به دور از خانه و کاشانهشان مخیر گذاشته است.
بازگشت حجاج
در پایان باید به بازگشت حجاج به کشورهایشان اشاره کنیم. آنان بعد از ادای فریضه حج که در آن بر وحدت و همبستگی خود تأکید کردند، با هم طواف کردند، سعی نمودند، لبیک گفتند، قربانی کردند و رمی جمرات نمودند به کشورهای خود بازمیگردند. به این مناسبت به حاجیان عزیز تبریک عرض میکنیم. از خداوند میخواهیم که اعمالشان را قبول فرماید و آنان نیز مفاهیم والای این فریضه را در رفتار و زندگی فردی و اجتماعی خود بازتاب دهند.