6 شوَّال 1438هـ برابر با 9 تیرماه 1396 هـ و ٣٠/٤/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: بزرگتر از حرمت کعبه / پیامدهای هتک حرمت مؤمن / با خطای برادر مؤمن خود چگونه برخورد کنیم؟ / حراست مؤمن توسط خداوند.
مطالب مهم خطبه دوم:لبنان زیر فشار بحرانها / پدیدهای به نام تیراندازیهای کور / بزرگان نمیمیرند.
خطبه اول:
در حدیث آمده است که روزی هنگام طواف، پیامبر خدا خطاب به کعبه چنین فرمود: «ما أطيبک وأطيب ريحک، ما أعظمک وأعظم حُرْمَتک! والّذي نفس محمَّد بيده، لحُرْمَة المؤمن أعظم عند الله حرْمَةً منک؛ ماله ودمه، وأن نظنَّ به إلَّا خيراً؛ چقدر خوبی و خوشبویی و چقدر حرمت تو عظیم است؛ قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، حرمت، مال و خون مؤمن در پیشگاه خداوند از حرمت تو نیز بزرگتر است ونمی توان به او جز گمان نیکو برد.»
بزرگتر از حرمت کعبه
این حدیث بدون شک و تردید بیانگر جایگاه برجسته، احترام مؤمن در پیشگاه خداوند و عنایت الهی به اوست؛ بنابراین خداوند از اهانت، هتک حرمت و تحریک گریهای دیگران علیه بندگانی که به او ایمان آوردهاند، طبق هدایات او گام برداشتهاند و احکام و شریعت او را پذیرفتهاند، نمیگذرد. بلکه از آنان دفاع میکند، آنان را یاری نموده و عزت میبخشد. میفرماید: «اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آَمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»، «إِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ کلَّ خَوَّانٍ کفُورٍ»، «وَللهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ».
حدیثی که از پیامبر خدا آوردیم، دلیل روشنی برای جایگاه ممتاز مؤمن نزد خداوند بوده و مبنای رابطه مؤمنان با یکدیگر را بیان میدارد. این حدیث حرمت مؤمن در پیشگاه خداوند را از حرمت کعبه نیز بالاتر میداند. کعبه همان خانهای است که هیچ کس در عظمت آن نزد خداوند تردیدی ندارد. چون اولین خانهای است که خداوند برای عبادت مردم اختصاص داده است و خود خداوند عهدهدار حفاظت و حمایت از آن در برابر همه تعرضات گردیده است. از این رو وقتی ابرهه با سپاهیان خود به کعبه حمله کرد و میخواست آن را از بن ویران نماید، خداوند متعال «و أرسل علیهم طَيْراً أَبَابِيلَ* تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ* فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَأْکولٍ». کعبه برای مسلمانان بسیار مقدس است. آنان در هنگام نماز به سوی کعبه روی میآورند و هر کجا باشند، غیر از کعبه به سمت دیگری رو نمیکنند. کعبه ملجأ و مأوای دلهایشان است و برای طواف دور آن از هر جای دنیا به سوی این خانه میآیند.
به همین دلیل مؤمنان آمادهاند اگر کسی بخواهد به این خانه تعرض کند یا آن را هتک حرمت نماید، برای دفاع از کعبه جانشان فدا نمایند. با این حال در پیشگاه خداوند، مؤمن از کعبهای که این همه نزد خداوند و مؤمنان احترام دارد، نیز محترمتر است. وقتی پیامبر خدا میفرماید مؤمن، تمام مؤمنان اعم از دور و نزدیک، غنی و فقیر، سیاه و سفید، سرخ و زرد، با هر تابعیت، با هر دیدگاه و نظر، از هر حزب، حرکت و جمعیت را در نظر دارد.
بنابراین پیامبر خدا میخواهد به انسان بفهماند همان طور که از آلوده کردن و اهانت به کعبه توسط گفتار، رفتار و موضعگیری پرهیز میکند، نباید به مؤمن نیز اهانت کند. نباید مؤمنی را تحقیر نماید. نباید او را خوار کند. نباید خون او را بریزد. نباید شخصیت او را له کند و اگر از روی عمد و اراده این کار را انجام دهد، بیش از کسی که به کعبه اهانت کرده است، حرمت خداوند را خدشهدار کرده است.
بنابراین باید از اهانت به مؤمن بترسی. فرقی ندارد که مؤمن چه کسی است؛ اما اگر کسی که به او اهانت کردهای، مجاهد، عالم یا مرجع باشد این اهانت بزرگتر است و باید بیش از زمانی که کعبه را هتک حرمت کردهای، احساسات و عواطفت به درد آید؛ اما در عرصه واقعیت هرگز چنین چیزی روی نمیدهد. چون هتک حرمت مؤمنان به امری عادی تبدیل شده است و با این درجه از اهمیت، هیچ کس از آن جلوگیری نمیکند و آن را محکوم نمینماید.
پیامدهای هتک حرمت مؤمن
هشدار الهی فقط به این مورد خلاصه نمیشود بلکه تمام هتک حرمتها را در برمیگیرد. آیات و احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارند که از پیامدهای خطرناک اهانت به مؤمنان را سخن میگویند.
خداوند متعال میفرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اکتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِيناً». آیه کریمه از ما میخواهد که از آزار و اذیت مؤمنان دست برداریم. نباید کارهایی را که نکردهاند یا اثبات نشده است که آنان انجام دادهاند، به آنان نسبت دهیم. این کار بهتان و گناهی آشکار، گردن کشی در برابر ذات الهی و اعلام دشمنی در برابر خداوند است و هیچ انسان عاقل و آگاهی به دشمنی با خداوند نمیپردازد. در حدیث قدسی که از امام صادق(ع) نقل شده، چنین آمده است: «هر کس بنده مؤمنم را اذیت کند، به من اعلام جنگ داده است».
در حدیث دیگری آمده است: وقتی پیامبر خدا به آسمان رفت، عرض کرد: «يا ربّ، ما حال المؤمن عندک؟ قال: يا محمَّد، من أهان لي وليّاً فقد بارزني بالمحاربة، وأنا أسرع شيء إلى نصرة أوليائي؛ خدایا! مؤمن نزد تو چه جایگاهی دارد؟ فرمود: ای محمد! هر کس به دوست من اهانت کند، به جنگ من آمده است و من سریعترین کس به یاری اولیای خود هستم.»
در حدیث دیگری آمده است: «من نظر إلى مؤمن نظرةً ليخيفه بها، أخافه الله عزَّ وجلَّ يوم لا ظلّ إلّا ظلّه؛ هر کس به مؤمن طوری نگاه کند که او را بترساند، خداوند در روزی که جز سایه او سایهای نیست، او را میترساند.»، «من حقَّر مؤمناً واستخفّ به حقَّره الله، ولم يزل ماقتاً له حتى يرجع عن محقرته؛ هر کس مؤمنی را تحقیر کند و به او اهانت نماید، خداوند او را تحقیر میکند و همچنان بر او خشمگین است تا زمانی که از تحقیر او دست بردارد.»، «قد نابذني من أذلّ عبدي المؤمن؛ هر کس بنده مؤمنم را خوار کند، با من مخالفت کرده است.»
در حدیث آمده است: «اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما ینماثُ المِلحُ فِی الماءِ؛ هرگاه مؤمن به برادر [دینی] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان میرود، هم چنان که نمک در آب، ذوب میشود.» وقتی کار به قتل نفس برسد، خداوند میفرماید: «وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً».
با خطای برادر مؤمن خود چگونه برخورد کنیم؟
بنابراین در این مورد خداوند خطوط قرمزی وضع کرده است که مؤمن در تعامل با مؤمنان نباید از آنها عبور کند. خطوط قرمز این است: مؤمن را اذیت نکند، به او اهانت ننماید، او را نترساند، او را هراسان نکند، نباید او را تحقیر کند، نباید به او دشنام دهم، نباید با او بجنگد و نباید غیبت او را بگوید. چون مؤمن واقعی کسی است که سایر مؤمنان او را نسبت به نوامیس، جان و موجودیت خود امین قرار دهند.
در حدیث آمده است: «للمؤمن على المؤمن سبعة حقوق واجبة من الله عزّ وجلّ عليه: الإجلال له في عينه، والودّ له في صدره، والمواساة له في ماله، وأن يحرّم غيبته، وأن يعوده في مرضه، وأن يشيِّع جنازته، وأن لا يقول فيه بعد موته إلاّ خيراً؛ مؤمن را بر مؤمن هفت حقّ است که خداوند عزّ و جلّ آنها را بر او واجب کرده است و خدا درباره آنها از او بازخواست مىکند: او را در چشم خود بزرگ شمارد، در دل دوستش بدارد، با مال و دارایى خود یاریاش رساند، بر او همان پسندد که بر خود میپسندد، غیبت او را حرام شمارد، در بیمارى به عیادتش رود، در تشییع جنازهاش شرکت کند و بعد از مرگ جز به خوبى از وى یاد نکند.»
اما اگر مؤمن خطا کرد چه کنیم؟ طبیعی است که ممکن است مؤمن نیز خطا کند. هیچ کس از خطا و اشتباه مبرا نیست. چون او معصوم نیست. در این باره احادیث شریف معیارهایی را برای نحوه برخورد با این قضیه مطرح کردهاند؛ اما باید توجه داشت که اگر خطا روی دهد، انسان نمیتواند به مؤمن اهانت کند، نمیتواند به شخصیت او توهین نماید، نمیتواند به او و خانوادهاش اهانت نماید. بلکه بدون زخم زبان، اگر خطای او از نوع فکری است، باید دیدگاه او را مورد انتقاد قرار دهد و اگر از نوع رفتاری است، رفتار او را مورد نقد قرار دهد. انسان در این باره باید به معیارهای اسلام پایبند باشد، باید با حکمت، جدال احسن و موعظه نیکو باید به او پاسخ بگوید. اگر میخواهی او را موعظه کنی و بیدارش نمایی باید این کار را در خفا انجام دهی. چون در حدیث آمده است: «من وعظ أخاه سرّاً فقد زانه، ومن وعظه علانيةً فقد شانه؛ هر کس برادرش را در خفا موعظه کند، به او وزانت بخشیده است و اگر آشکارا او را موعظه کند، او را خوار و خفیف ساخته است». از این رو اشاعه این خطاها جایز نیست. در حدیث آمده است: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ؛ هر کس بر ضرر مؤمن داستانى بگويد و قصدش عيب او و ريختن آبرويش باشد که از چشم مردم بيفتد خداوند او را از دوستى خود به دوستی شيطان براند و شيطان هم او را نپذيرد».
باز هم در حدیث آمده است: «مَنْ قَالَ فِی مُوْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ؛ هر کسى که در مورد برادر مؤمنش آنچه دیده و شنیده بگوید پس او مشمول آیهاى است که مىفرماید: به یقین کسانى که دوست دارند زشتىها در میان مردم با ایمان شایع شود براى آنان عذاب دردناکى است».
بنابراین باید مواظب اتهام زنیهای سریع باشیم. باید مطمئن شویم. وقتی مطمئن شدیم، باید از نشر و گسترش آن بپرهیزیم. چون باید کرامت مردم حفظ شود.
اما اگر خطایی صورت گرفته و انسان خطاکار نیز پوزش خواست، از خطای خود بازگشت یا آن را انکار نمود، انسان نباید بر نظر قبلی خود باقی بماند. چون پیامبر خدا در حدیثی میفرماید: «مَن لَم يَقبَلِ المَعذِرَةَ مِن مُحِقٍّ أو مُبطِلٍ لَم يَرِدْ عَلَيَّ الحَوض؛ هر که عذرخواهى کسى را، چه عذرش موجّه باشد يا نباشد، نپذيرد، در کنار حوض کوثر بر من وارد نشود.» امام علی(ع) نیز میفرماید: «اِقبَل عُذرَ أخيک، فَإِن لَم يَکن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِس لَهُ عُذرا؛ عُذر برادرت را بپذير و اگر عذرى ندارد، برايش عذر بتراش.»
فردی از امام کاظم(ع) سؤال کرد: «جُعِلْتُ فِدَاک الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَکرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْکرُ ذَلِک وَقَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ کذِّبْ سَمْعَک وَ بَصَرَک عَنْ أَخِيک فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَک خَمْسُونَ قَسَامَةً و َقَالَ لَک قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کذِّبْهُمْ وَ لَاتُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَکونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا والْآخِرَة؛ فدايت شوم! درباره يکی از برادران دينی من کاری را نقل میکنند که من آن را ناخوش دارم. ولی هنگامی که از خود او سؤال میکنم انکار میکند با اين که گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد اين خبر را برای من نقل کردهاند. حضرت فرمود: ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذيب کن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم ياد کردند و درباره او چيزی به تو گفتند ولی خود او انکار کرد به گواهی آنان ترتيب اثر مده، سخن او را بپذير و گفته آنها را قبول مکن. سپس فرمود: مبادا چيزی را که مايه عيب و ننگ او و وسيله درهم کوبيدن شخصيت و شرف انسانی او می گردد منتشر کنی زيرا در زمره کسانی قرار خواهيد گرفت که خداوند درباره آنها فرموده است: کسانی که دوست میدارند زشتیها در ميان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناک در دنيا و آخرت».
حراست مؤمن توسط خداوند
بنابراین عزیزان! مؤمن از حراست و حفاظت الهی برخوردار است. خداوند راضی نیست که انسان به کرامت برادر مؤمن خود تعدی کند. اختلافات فکری، فقهی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و حتی خطا باعث نمیشود که انسان به او تعدی کند، کرامتش را له نماید یا حرمتش را بدرد.
باید به او احترام بگذاری، باید از او حفاظت کنی، چون میان شما برادری ایمانی حاکم است. چه دوست داشته باشد و چه دوست نداشته باشد، مؤمن برادر اوست. «مَثَلُ المؤمنين في تَوَادِّهم وتراحُمهم وتعاطُفهم مثلُ الجسد، إِذا اشتکى منه عضو، تَدَاعَى له سائرُ الجسد بالسَّهَرِ والحُمِّى؛ مثل افراد با ایمان در دوستی و نیکی به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن رنجور شود و به درد آید اعضای دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود».
اسلام عنایت خاصی داشته است به این که پیوند و همبستگی میان افراد جامعهایمانی را تقویت و تحکیم کند. میخواهد که آنان چون بنیانی مرصوص باشند و یکدیگر را تقویت کنند. از همدیگر پشتیبانی و حمایت نمایند. طبیعی است که در شرایط دوری و قطع رابطه، حرمت شکنیها و اتهام زنیها، چنین چیزی روی نمیدهد.
جامعه دینی جامعهای است که مهربانی و محبت رشتههای آن را محکم میکند. خداوند نیز به همین امر اشاره داشته میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِک مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْکفَّارَ وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً».
خداوند ما را از کسانی قرار ده که کرامت مؤمنان را حفظ میکنند و از نزدیکی با آنان بهره میبرند. ای مهربانترین مهربانان.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که خداوند سفارش کرده است. خداوند میفرماید: «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ».
خداوند به ما توصیه میکند به کسی که به ما نیکی کرده است، احسان کنیم. باید انسانهای سپاسگزاری باشیم؛ بنابراین در سطح فردی باید از کسانی که به ما خوبی کردهاند، تشکر نماییم. همین طور باید امت سپاسگزاری هم باشیم و از کسانی که در پیشرفت فکری، معنوی، عملی و عملی ما سهمی داشتهاند، نیز تشکر کنیم. باید از کسانی تشکر کنیم که بذر عزت، آزادی و بالندگی را در جان امت شکوفا کردند، از دردها و رنجهایشان کاستند و درصدد تأمین نیازها و خواستههایشان برآمدند. امت اسلامی را از نادانی، عقبماندگی، جمود، ذلت و شکست رهایی بخشیدند.
امت اسلامی آگاه اینان را بر روی دستهای خود بلند میکنند، در زمان زندگیشان حافظشان هستند و بعد از مرگ یاد و نامشان را زنده نگه میدارند.
امام زین العابدین(ع) در رساله حقوق خود به همین واقعیت اشاره داشته، میفرماید: «وَ أَمّا حَقّ ذِي الْمَعْرُوفِ عَلَيْک فَأَنْ تَشْکرَهُ وَ تَذْکرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَنْشُرَ لَهُ الْمَقَالَةَ الْحَسَنَةَ وَ تُخْلِصَ لَهُ الدّعَاءَ فِيمَا بَيْنَک وَ بَيْنَ اللّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنّک إِذَا فَعَلْتَ ذَلِک کنْتَ قَدْ شَکرْتَهُ؛ و اما حق کسى که به تو احسان کرده اين است که او را سپاس دارى و احسانش را ياد کنى و گفتارى نکو درباره او بپراکنى و ميان خود و خداى سبحان خالصانه دعايش کنى، پس اگر به راستى چنين کردى او را سپاس داشتهاى».
بنابراین حق آنان بر مردم این است که از آنان تشکر کنند و خوبیهایشان را به مردم یادآور شوند تا به خاطر تشویق راه و منش عطا و بخشندگی، مردم آنان را فراموش نکنند و به آنان وفادار باشند.
امت اسلامی با تشکر و سپاسگزاری در حقیقت انسانیت و ایمان خود را نشان میدهد و با این کار از خداوند سپاسگزاری مینماید. چون در حدیث آمده است: «أشکرُکم لله أشکرُکم للنّاس؛ سپاسگزارترین شما به خداوند، سپاسگزارترین شما به مردم است». با این کار اقدامات خیرخواهانه را مورد تشویق و ترغیب قرار داده و در جامعه تثبیت مینماییم و بیش از پیش میتوانیم در برابر چالشها ایستادگی کنیم.
لبنان زیر فشار بحرانها
از لبنان آغاز میکنیم که همچنان زیر فشار بحرانهای معیشتی و دغدغههای زندگی که بر دوش شهروندان سنگینی میکند، دست و پا میزند. بدون این که به رغم وعدههای سخاوتمندانه، چشماندازی از راه حلهای قطعی و سریع برای بحرانهای فزایندهاش وجود داشته باشد.
چون کشور با وضعیت موجود نمیتواند برای حل بحرانهای خود کاری صورت دهد. از جمله چاره اندیشی برای دیون کلی کشور که روز به روز زیادتر میشود، چاره اندیشی برای فقدان توازن میان هزینهها و درآمدها تا برخورد غیر جدی با فساد و حیف و میل. حرف و حدیث درباره این مسائل بسیار است اما با توجه به تداوم رقابت میان جریانهای سیاسی، تلاش عملی برای حل آنها اندک.
حرف زدن درباره نظام پرداخت و حقوق و مزایا نیز همینگونه است. هر از گاهی از آن سخن گفته میشود اما هیچ راه حل عملی برای حل این تنگنا ارائه نمیشود و گاهی از اساس مورد انکار قرار میگیرد. با توجه به ناتوانی شهروندان در تحمل مالیات جدید، بعد از مدتی دوباره بحث تأمین درآمدهای مورد نیاز آن به میان کشیده میشود.
در این زمینه حرف ما این است که نباید مالیات تازهای بر مردم تحمیل شود. چون مالیات گذشته نیز بر دوششان سنگینی مینماید. از دولت میخواهیم که در این باره به مسئولیت خود در حل این موضوع عمل کند. چون دولت در قبال کارمندانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند و وضعیت معیشتیشان خراب است مسئولیت دارد.
در حقیقت اگر دولت بخواهد میتواند راه حلهایی را در این باره بسنجد. سابقه نشان میدهد که اگر جریانهای سیاسی توافق کنند و پای منافعشان در میان باشد، دولت میتواند بودجه لازم را فراهم کند؛ اما اگر دولت در این زمینه ناتوان است به جای این که امروز و فردا کند و توپ را به زمین جریانهای سیاسی بیندازد، باید با مردم صریح باشد.
از دیگر بحرانها، بحران برق است که دامنگیر بسیاری از مناطق لبنان است. این بحران پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و گردشگری بسیاری در پی دارد.
در این باره از تمام جریانهای سیاسی سهیم در دولت میخواهیم که به مسئولیتهای خود عمل کنند و برای رهایی از تأخیر در حل بحرانهای کشور، ابزارهای عملی برای اجرای توافق اخیر بعبدا طراحی نمایند. به ویژه آن دسته از بحرانهایی که با قوت روزانه، نیازهای حیاتی و امنیت مردم مرتبط هستند. چون مردم این کشور حق دارند که احساس انسانیت و کرامت کنند و آواره کشورهای دیگر نشوند. قانون باید هیبت و عظمت خود را بازیابد تا مردم در آتش مواد مخدر و جرم و جنایت نسوزند و این کشور بتواند در برابر چالشهای پیش رو ایستادگی نماید. چون تهدیدات صهیونیستی و تروریستی علیه لبنان ادامه دارد و تنشهای منطقهای در حال افزایش هستند.
پدیدهای به نام تیراندازیهای کور
باز هم در لبنان، ضروری است که برای پایان دادن به پدیده نادری که در جامعه ما وجود دارد و آن تیراندازی در مناسبتهای گوناگون بدون توجه به عواقب آن است، کاری صورت گیرد. در این باره مسئولیت اصلی با دولت است ولی شهروندان نیز به نوبه خود نقش عمدهای به عهدهدارند. آنان باید در این باره توصیه به حق کنند و هر کدامشان عناصر اطلاعاتی باشند تا در روزهای آینده عدهای بیگناه جان خود را از دست ندهند. نباید هر کدام از ما ناخودآگاه به قاتل تبدیل شویم تا در روز قیامت گفته شود که این کاسه سهم تو از خون فلانی است.
در جنبه دیگر باید از فداکاریهای ارتش تقدیر کنیم و از عملیات پیش دستانه آن تشکر نماییم. آخرین عملیات از این دسته امروز برای حمایت از مرزهای شرقی لبنان در برابر نفوذ کسانی روی داد که میخواستند امنیت و ثبات کشور را به هم بریزند.
بزرگان نمیمیرند
در پایان باید به هفتمین سالگرد رحلت سید(ره) اشاره کنیم. به این منظور در 4 جولای مراسمی در سالن الزهرا(س) برگزار خواهیم کرد تا وفاداری خود را به سید نشان دهیم. او که از هیچ بخششی در حق ما دریغ نکرد و عمر شریفش را در راه بیداری امت اسلامی و کاستن از درد و رنج آن سپری نمود. او آرام نگرفت تا این که برای یتیمی سرپناهی فراهم کند، نیازهای فقیری را تأمین نماید، برای سالخوردگان حامی و پشتیبان باشد، برای نابینایان دیده باشد، برای ناشنوایان گوش باشد و برای افراد لال زبان. او کوشید که یار و یاور بیمار باشد. به این منظور نهادها و مؤسساتی را تأسیس کرد و این مؤسسات بعد از ایشان باقی ماندند و به میراث شخصی و خانوادگی تبدیل نشدند. حتی آن گونه که برخیها نگرانی داشتند، گرفتار چارچوب خاصی هم نشدند و برای حمایت از نیازمندان تمام راههای ممکن را فراهم کردند.
سید زمانی را با ما زیست و از عقل، اندیشه و معنویت خود به ما بخشید. او در همه شرایط در کنار ما بود و در لحظات دشوار یک آن مردم را رها نکرد. در برابر ظلمهای داخلی ایستاد، در عرصه مقاومت حضور داشت و در میدان راهنمایی، ارشاد، وعظ و دعا حاضر بود. میخواست که مردم بیش از پیش عقلانی، آگاه، مسئولیتپذیر و بیش از پیش متحد و منسجم باشند.
به وحدت اسلامی و وحدت مستضعفان، ایجاد پلهای رابطه میان ادیان و مذاهب باور داشت. میدانست که پاسخ دادن به فتنه افروزی ها تنها با تعمیق ارتباط، همگرایی بر مشترکات و ریشهکن کردن فضای تحریک، سب و لعن ممکن است. چیزی که جز کینه و عداوت نتیجهای ندارد.
از این امروز بیش از هر زمان دیگری به افقهای اجتهادی، روش وحدتگرا، منطق گفتگو، روش تربیتی او در ساختن بنای اخلاقی و معنوی، چشماندازهای انسانی و تمدنی، معرفت وسیع، رویکرد الهی او و تلاش مستمر وی برای ساختن زندگی جدید و تولد دائمی این دین نیازمندیم.
جسم سید رفت، اما اندیشه نوگرا و مؤسسات فعال او در همه عرصههای زندگی حضور دارند تا بر این واقعیت تأکید کند که بزرگان نمیمیرند. هر چند که جسمشان از حرکت باز ایستد و در خاک نهان شود.