21 رمضان 1438 هـ و 26 خرداد 1396 هـ و ١٦/٦/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: فضیلت احیای دهه آخر / شب قدر کدام شب است؟ / چرا این شب، شب قدر نامیده شده است؟ / نشانههای قبولی اعمال.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان؛ قانون انتخابات فرمایشی / بحران خلیج فارس و لغو تحریم / جرم و جنایت در لبنان باید متوقف شود.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالى چنین میفرماید: «حم* وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ* إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ* فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ* رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» صدق الله العظيم.
فضیلت احیای دهه آخر
امروز بیست و یکم ماه رمضان است و این روز آغاز ورود به دهه آخر این ماه مبارک است. در احادیث تأکید فراوانی بر احیای این روزها و شبها و بیشتر کردن عبادت اعم از دعا، استغفار، قرائت قرآن و ذکر شده است. تمام آن چه که از ما در ماه رمضان خواسته شده است، اقتدا به پیامبر خداست. آن حضرت در دهه آخر بیش از روزهای گذشته در عبادت میکوشید و آنها را به اعتکاف، دعا و شبزندهداری میگذراند.
این همه تأکید بر احیای دهه پایانی ماه رمضان ایجاب میکند که روزهدار بر عبادت و اعمال خود بیفزاید تا ارزشهای معنوی را در جان خود نهادینه نماید. به گونهای که در پایان ماه رمضان، اعمال او بهتر از ابتدای این ماه باشد. از این رو در دعا میخوانیم: «اللّهمّ اجعل مستقبل أمري خيراً من ماضيه، وخير أعمالي خواتيمها؛ خدایا آینده کار مرا از گذشته آن بهتر قرار بده و بهترین اعمال مرا اعمال پایانی آن قرار ده.» علاوه بر این غالباً عزم و اراده ما در پایان اعمال کاسته میشود و ما این مسئله را در روزهای آخر ماه رمضان مشاهده میکنیم. از این رو لازم است که در جبران کوتاهیهای احتمالی بکوشیم تا در پایان این ماه مبارک از برکات و عنایات آن محروم نگردیم. مهمترین برکات این ماه وعدهای است که خداوند به روزهداران شبزندهدار داده است و آن آزاد شدن از آتش دوزخ و نیل به بهشت است.
به همین جهت در دعای دهه آخر ماه رمضان آمده است: «أَللّـهُمَّ وَهذِهِ أَيّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ، وَلَياليهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَقَدْ صِرْتُ يا اِلـهي مِنْهُ إِلى ما أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّي، وَأَحْصى لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعينَ... أَللّـهُمَّ إِنْ كُنْتَ رَضَيْتَ عَني في هذَا الشَّهْرِ فَاْزدَدْ عَنّي رِضاً، وَاِنْ لَمْ تَكُن رَضَيْتَ عنِّي فَمِنَ الآنَ فَارْضَ عَنّي يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ؛ خدايا اين روزهاى ماه رمضان است كه گذشت و شبهای آن است كه از دست رفت، من از اين ماه چنان شدهام كه تو از من به آن داناترى و شماره آن را از تمام آفريدگانت شمارنده ترى، در نتيجه از تو درخواست میکنم به آنچه از تو درخواست كردند فرشتگان مقرّبت و پيامبران مرسلت... خدایا اگر در اين ماه از من خشنود بودهای، بر خشنودیات از من بيفزا و اگر خشنود نبودهای از هم اكنون از من خشنود شو اى مهربانترین مهربانان.»، «أَللّـهُمَّ أَدِّ عَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ، وَاغْفِرْ لَنا تَقْصيرَنا فيهِ، وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً، وَلا تُؤاخِذْنا بإِسْرافِنا عَلى أَنْفُسِنا، وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومينَ، وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمحْرُومينَ؛ خدايا از ما حق آنچه را كه از ماه رمضان گذشته ادا فرما و كوتاهى ما را از عبادت در اين ماه بيامرز و ماه رمضان را از ما پذيرفته تحويل گير و ما را از زياده رویهای علیه خويشتن مؤاخذه مكن و از رحمت شدگان قرار ده، نه از محرومان.»
آنچه بر شرافت و امتیاز دهه آخر ماه رمضان میافزاید، داشتن شبی است که مانند باقی شبها نیست. وقتی خداوند قرآن را در این شب نازل میکند، در حقیقت فضیلت، شرافت و کرامت این ماه را برای ما آشکار نموده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ* وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ* لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ* سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ».
برکت این شب، به فضای معنوی و ایمانی موجود در این شب بازمیگردد. خداوند الطاف و عنایاتی را در این شب قرار داده است که در شبهای دیگر قرار نداده است. چون در این شب قرآن بر قلب پیامبر خدا نازل گردیده یا این که ابتدای نزول قرآن در این شب بوده است تا این قرآن هدایت، نور، بشارت، شفای سینهها و عنایتی از سوی خداوند به بندگان باشد. نزد خداوند این شب از هزار ماه بهتر است؛ یعنی هر عملی که در این ماه انجام گیرد، با اعمال انسان در هزار ماه برابری مینماید.
این شب یکی دیگر از نشانههای کرامت خداوند به بندگان است. برکتی که بالاتر از برکتی نیست. هیچ کسی از خیر و برکت این شب محروم نمیماند، مگر کسی که واقعاً از لطف و عنایت پروردگار محروم باشد و کسی توفیق درک این شب را پیدا نمیکند، مگر این که سعادتمند واقعی باشد.
در این شب فرشتگان به همراه روح به آسمان دنیا فرود میآیند. تفسیر ما این است که این روح همان جبرئیل بزرگترین فرشته الهی است. آن قدر فرود میآیند که زمین گنجایششان را ندارد. وقتی فرود میآیند، رحمت و رضوان پروردگارشان را برای بندگان میآورند و زمین را آکنده از سلامت و آرامش مینمایند تا این که صبح بدمد.
شب قدر کدام شب است؟
همان طور که می دانید در این که کدام یک از شبهای ماه رمضان شب قدر است، روایات و ترجیحات مختلفی وجود دارد. شاید این اختلاف نیز برای خود حکمت و فلسفهای داشته باشد. شاید علت این باشد که مؤمنان ترغیب شوند همه این ده شب را احیا کنند تا از برکات و خیرات بیشمار این شب بیبهره نمانند. ما نیز از مؤمنان میخواهیم که شبها و حتی روزهای ده گانه را احیا کنند و به عبادت بگذرانند. البته این بدان معنا نیست که همه وقت خود را به عبادت سپری کنیم. بلکه منظور این است که بخشی از اوقات خود را به عبادت بگذرانیم. شاید با این کار جانمان خلوص یابد و روانمان عظمت پیدا کند. البته نباید زیاد درگیر عادات و رسوم حاکم بر غالب بر عبادتهای خود شویم و از ژرفای معنوی عبادات دور بمانیم.
البته این حرفها به این معنا نیست که ترجیحی درباره یکی از این شبها وجود ندارد. عموم علمای شیعه بر این نظر هستند که ترجیح این است که شب بیست و سوم شب قدر باشد. چون در روایت آمده است که در ابتدای ماه رمضان یکی از اصحاب به محضر پیامبر خدا رسید. به آن حضرت عرض کرد: من نمیتوانم همه شبها را به خاطر شب قدر احیا کنم. چون در آن زمان مسلمانان برای درک شب قدر تمام دهه آخر را احیا میکردند؛ بنابراین مرا به شبی راهنمایی نمایید که مطمئن شوم شب قدر است. پیامبر نیز به شب بیست و سوم اشاره فرمود. حال آن که به دلیل اختلاف در روایات، علمای اهل سنت شب بیست و هفتم را شب قدر دانستهاند.
این بدان معنا نیست که نسبت به سایر شبهای احتمالی بیتفاوت باشیم. بلکه باید مانند این شب در سایر شبها نیز توجه داشته باشیم. چون کسی که در پی پیامدهای شب قدر است، باید همه احتمالات را در نظر بگیرد.
چرا این شب، شب قدر نامیده شده است؟
چرا این شب، شب قدر نامیده شده است؟ آیا این نامگذاری به خاطر چیزی است که به این شب تعلق دارد؟ تأویلات در این باره متفاوت هستند. برخی گفتهاند این شب، از آن روی شب قدر نامیده شده است که قدر و شرافت آن خیلی بزرگ است و کسانی که این شب را احیا میدارند از برکات و خیراتی فراتر از تصورات انسان بهرهمند میگردند.
برخی نیز به این نکته اشاره کردهاند که قدر از تنگی و ضیق میآید. دلیلشان این فرمایش الهی است: «وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ» از آن روی این شب شب قدر نامیده شده است که به دلیل کثرت فرشتگان، این شب فرشتگان الهی را به تنگنا میاندازد.
شاید همه این معانی تا اندازهای درست باشند. ولی شاید نزدیکترین معنا به مقصود این باشد که قدر در این سوره به معنای تقدیر است؛ یعنی در این شب خدای متعال امور و مقدرات بندگان خود را اعم از روزی، مرگ و دستاوردها برای یک سال مقدر مینماید. آیات شریفه «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ* فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» تأیید کننده این نظر هستند.
بنابراین این شب برای ما شب سرنوشت است. اگر خداوند عنایت فرماید و بر عمر ما بیفزاید، ما شبهای قدر دیگری را نیز درک خواهیم کرد. این شب شب باعظمتی است. البته نه فقط به خاطر پاداشی با احیای واقعی این شب در انتظار ماست، بلکه به خاطر تقدیر امور ما در این شب است. ولی همه این عنایات، برکات، کرامت و صبر به خود ما بستگی دارد. بستگی به حضور ما دارد. به این که دعوت خداوند مبنی بر احیای این شب، پاسخ مثبت دهیم. مشروط به این است که در این شب به سوی خداوند روی بیاوریم. برای این که از همه خیر و برکت بهرهمند گردیم، باید نام خود را در لیست حاضران در این شب ثبت کنیم. نباید به امور دنیوی مشغول شویم. باید با دلهایی پاک و خالی از هر نوع کینه، بغض و تردید به سوی خداوند بیاییم. دلهایی که به خداوند و عنایت او اطمینان دارند. با زبانهایی پاک از غیبت، سخن چینی، دروغگویی و حرفهای ناروا. باید با عقلی آگاه و بصیر به سوی خداوند بیاییم. چون خداوند از ما چیزی غیر از آگاهی و بصیرت نمیخواهد. دعاها و ذکرهای دلهای آگاه و پاک و زبانهایی پاکی را میخواهد که جز به خیرخواهی سخن نمیگویند. این حدیث نیز به همین واقعیت اشاره دارد: «إنّ الله لا يستجيب دعاءً من قلب لاه وساه، فإذا دعوت الله، فأقبل بقلبك، ثم استيقن الإجابة؛ خداوند دعای قلب بیتوجه و غافل را نمیپذیرد؛ بنابراین اگر به درگاه خداوند دعا کردی، پس با قلبت به سوی خداوند بیا. سپس به اجابت یقین داشته باش.»
در روایت آمده است که مردی از بنیاسرائیل از خداوند خواست که به او پسری عنایت فرماید. سه سال به درگاه خداوند این دعا را داشت. ولی دید که خداوند دعای او را اجابت نمیکند. از این رو به خداوند اظهار داشت: خدایا! آیا من این قدر از تو دورم که صدایم را نمیشنوی یا این که نزدیکی و دعایم را اجابت نمیکنی؟ در خواب هاتفی به او ندا داد: تو سه سال است که با زبانی بد، قلبی ناپاک و نیتی نادرست به درگاه خداوند دعا میکنی. از بدیهایت دست بردار و قلبی خداترس داشته باش و نیت خود را خوب و صادق گردان. مرد نیز این کار را انجام داد. خداوند نیز دعای او را اجابت کرد.
نشانههای قبولی اعمال
عزیزان! مهمترین نشانه قبولی اعمال و اجابت دعای ما در این شب این است که بعد از این امروز در خودمان شاهد تغییر باشیم. ببینیم بیشتر به خداوند نزدیک شدهایم. بیشتر او را دوست داریم. بیشتر در ازای او احساس مسئولیت میکنیم. در نتیجه بیش از پیش انسانی شدهایم، بیش از پیش اخلاقی شدهایم و اعمالمان بهتر شده است. وقتی از ما خواستهاند که در این شبها قرآن، دعا و ذکر بخوانیم منظور همین است. باید ببینیم در وعدههایی که به خداوند داریم و وقتی در دعای توبه میخوانیم «اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقامِي هَذَا مِنْ كَبائِرِ ذُنُوبِي وَصَغائِرِها، وَبَواطِنِ سَيِّئاتِي وَظَواهِرِها، وَسَوالِفِ زَلّاتِي وَحَوادِثِها، تَوْبَةَ مَنْ لا يُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ، وَلا يُضْمِرُ أَنْ يَعُودَ فِي خَطِيئَةٍ؛ بارالها من در این مقام از گناهان بزرگ و کوچک خود و از بدیهای پنهان و آشکارم و از لغزشهای کهنه و نو به سوی تو توبه میکنم. [مانند] توبه کسی که یاد گناهی نکند و اندیشه برگشتن به خطایی را در دل خود راه ندهد» صادق و پایبند هستیم. باید ببینیم همان اخلاقی که خداوند در دعای مکارم الاخلاق ما را به آن دعوت میکند، در وجود ما متبلور شده است: «وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ، وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ، وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَةِ؛ و مرا بر خیرخواهى کسى که با من بد کرده و پاداش نیکو دادن به کسى که مرا وانهاده و بخشش به آن کس که مرا محروم ساخته و پیوستن به کسى که از من بریده و یاد نیکو از کسى که غیبت مرا کرده و سپاسگزارى از نیکىها و چشمپوشی و گذشت از بدىها توفیق ده.» باید ببینیم که بیشازپیش به مفاهیم و معانی سورههای عنکبوت، روم و دخان که در این شب تلاوت میکنیم، پایبند هستیم. بدون این نمیتوانیم از دستاوردهای خوبی که در این شب انتظار داریم، بهرهمند شویم.
بنابراین باید باجان و دل به پیشواز شبهای باقیمانده، به ویژه شب بیست و سوم برویم. باید برای این شب آمادگی بگیریم. شاید که از پذیرفته شدگان و بهرهمندان درگاه الهی گردیم.
این فرصت بسیار گرانبهایی است که آگاهان آن را از دست نمیدهند؛ بنابراین باید در این راه از خودمان شکیبایی به خرج دهیم تا این فرمایش امام علی(ع) شامل حال ما گردد: «صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً؛ روزهای کوتاهی را صبر کردند، اما راحتی طولانی شامل حالشان گردید.»
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه مینمایم که امیرالمؤمنین(ع) پیش از ترک این دنیا به خانواده و یاران خود وصیت نمود. معمولاً در وصیت، وصیت کننده چیزهایی را خاطر نشان میکند که برای او از اهمیت بسیاری برخوردارند و نگران است که نکند مورد غفلت واقع شوند و کسی بدانها عمل ننماید. ببینیم چه اموری دغدغه امیرالمؤمنین را در بستر مرگ تشکیل میدادهاند؟
در ابتدای وصیت امام علی(ع) خطاب به فرزندانش حسن و حسین(ع) میفرماید:
«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکُمَا ص یَقُولُ صَلاَحُ ذَاتِ اَلْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ اَلصَّلاَهِ وَ اَلصِّیَامِ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْأَیْتَامِ فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لاَ یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّهُ نَبِیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْقُرْآنِ لاَ یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلصَّلاَهِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِی اَلْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ اَلتَّبَاذُلِ وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلتَّدَابُرَ وَ اَلتَّقَاطُعَ لاَ تَتْرُکُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَکُمْ؛ شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانى را که این وصیت به آنها مىرسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگى و ایجاد صلح و آشتى در میانتان سفارش مىکنم، زیرا من از جد شما پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مىفرمود: «اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است». خدا را خدا را درباره یتیمان، نکند آنان گاهى سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد. خدا را خدا را درباره همسایگان، حقوقشان را رعایت کنید که وصیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شماست، همواره به خوشرفتارى با همسایگان سفارش مىکرد تا آنجا که گمان بردیم براى آنان ارثى معیّن خواهد کرد. خدا را خدا را درباره قرآن، مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشى گیرند. خدا را خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شماست. خدا را خدا را درباره خانه خدا تا هستید آن را خالى مگذارید، زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمىشوید. خدا را خدا را درباره جهاد با اموال و جانها و زبانهاى خویش در راه خدا. بر شما باد به پیوستن با یکدیگر و بخشش همدیگر، مبادا از هم روى گردانید و پیوند دوستى را از بین ببرید. امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدهاى شما بر شما مسلط مىگردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد».
سپس میفرماید: «ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لاَ أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ اَلْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ أَلاَ لاَ تَقْتُلُنَّ بِی إِلاَّ قَاتِلِی اُنْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَهً بِضَرْبَهٍ وَ لاَ تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ ص یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ اَلْمُثْلَهَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ اَلْعَقُورِ؛ اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید [و به کشتار دست بزنید] و بگویید، امیر مؤمنان کشته شد، بدانید جز کشنده من کسى دیگر نباید کشته شود. درست بنگرید اگر من از ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اعضاى او را مبرید، من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: «بپرهیزید از بریدن اعضاى مرده، هر چند سگ دیوانه باشد».
اینها وصیت امیرالمؤمنین به ماست و ما باید نیز از آن پند بگیریم. التزام واقعی به این وصیت است که نشان میدهد چقدر آن حضرت را دوست داریم. چون نشان دادن عواطف و احساسات کافی نیست و باید با عمل و رفتار خود این محبت را نشان دهیم.
امام باقر(ع) نیز در این باره میفرماید: «أيكفي الرجل أن يقول أحبّ عليّاً وأتولّاه، ثمّ لا يكون مع ذلك فعّالاً؟ ثمّ لا يتّبع سيرته ولا يعمل بسنّته، ما نفعه حبّه إياه شيئاً، فاتّقوا الله واعملوا لما عند الله، ليس بين الله وبين أحد قرابة، أحبّ العباد إلى الله عزّ وجلّ وأكرمهم عليه، أتقاهم وأعملهم بطاعته؛ آيا براى انسان همين قدر كافى است كه بگويد: من على را دوست دارم و ولايت امر او را قبول دارم و در عين حال عمل به دستورات او نكند و به سنت او عمل نكند، اين محبت و دوستى براى او فایدهای ندارد. بنابراين تقواى خدا را پيشه سازيد و به آنچه خدا فرموده عمل بنمایید. بين خدا و كسى قرابت و خويشاوندى نيست، محبوبترين بندگان در نزد خدا پرهيزكارترين آنهاست و عاملترين آنها به دستورات خدا.» از این رو باید به خاطر خداوند از او پروا کنیم. اگر چنین کردیم، از آگاهی و قدرت بیشتری برای مواجهه با چالشها برخوردار خواهیم شد.
لبنان؛ قانون انتخابات فرمایشی
از قانون انتخابات لبنان آغاز میکنیم که بعد از مدتها دست دست کردن جریانهای سیاسی کورسویی از آن چشم به میخورد. زودتر از اینها نیز میشد درباره آن به توافق رسید و این انتظار طولانی برای لبنانیها پیامدهای بسیاری در پی داشت؛ اما واقعیتی را مورد تأکید قرار داد که همیشه میگفتیم و آن این که در لبنان هیچ راه حلی جز با توافق وجود ندارد. ولی متأسفانه این توافق روی سهمیه بندیها بود. چون جریانهای سیاسی لبنانی بر اساس بازی بر لبه جهنم با مردم این کشور تعامل میکنند تا زمینه برای تصویب چیزی که خودشان میخواهد فراهم شود. به گونهای که هر گونه راه حل، حتی اگر بدترین راه حل هم باشد، به خواسته لبنانیها تبدیل گردد.
برای همه روشن شده است که اگر جریانهای سیاسی مطمئن نمیشدند که جایگاه و موقعیتشان را از دست نخواهند داد، این قانون به تصویب نمیرسید. آنان به این اطمینان رسیدهاند که اگر در جایی موقعیت خود را از دست بدهند، در جایی دیگر این موقعیت را به دست خواهند آورد. چون این قانون برای سرمه کشیدن برای چشمان مردم یا طوایف نیست، بلکه برای سرمه کشیدن به چشمان جریانهای سیاسی و تقویت جایگاه آنان به تصویب رسیده است. البته این حرف به این معنا نیست که بعد از دفن قانون اکثریت که دهها سال بر این لبنان حاکم بود و شرایط را برای نمایندگی واقعی از لبنانیها فراهم نمیکرد، این قانون هیچ مزیتی ندارد. این قانون لبنان را وارد دوره نسبیت کرده است که ما همیشه به آن دعوت کردهایم. ولی این قانون شائبههایی نیز دارد. از جمله این که حوزههای انتخابیه به گونهای تقسیم بندی شده است که ملاحظات طایفهای و مذهبی در آنها لحاظ گردد. ملاحظاتی که تأمین کننده منافع جریانهای سیاسی بوده و دستاوردهای جنگها و درگیریهای لبنان را تثبیت مینماید. این قانون معیارهای واحدی ندارد و آن گونه که انتظار داشتیم کشور را یک گام به سمت میهنی فراگیر نمیبرد و همین مسئله لبنان را در معرض توفان درگیریهای منطقه قرار میدهد. درگیریهایی که رنگ طایفهای و مذهبی به خود گرفته و به جای این که لبنان میهنی شوند که همه در آن ذوب شوند، به مانند شرکت طوایف باقی میماند.
از این رو از همه جریانهایی که علاقهمند لبنان هستند میخواهیم که فقط به مزایای این قانون نپردازند و تلاش کنند که شائبههای این قانون را نیز رفع نمایند تا قانون انتخابات متکی بر نسبیت درست به دست آید نه قانونی دارای شائبههای گوناگون. قانونی که به دور از همه ملاحظات طایفهای و منافع سیاسی محدود باشد. نباید این گفته تثبیت شود که ماهیت طایفهای لبنان چنین قانونی را ایجاب میکند.
بحران خلیج فارس و لغو تحریم
حال به بحرانی میپردازیم که بین قطر و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس به وجود آمده است. این بحران باعث افزایش چنددستگی و تفرقه میان دنیای اسلام و جهان عرب شده است و بر دخالت قدرتهای بزرگ در منطقه میافزاید تا این دخالت را نهادینه و تثبیت کنند و قراردادهای مالی و خرید تسلیحاتی بیشتری را به دست آورند. چیزی که به صورتی روشن در این اواخر دیده شد.
با توجه به روند کنونی حوادث ما خواستار ایجاد راه حلی سریع برای پایان دادن به این چنددستگی هستیم. باید سیاست نادرست این دولتها درباره قضایای گوناگون منطقه اصلاح شود. همین طور این تحریم باید برداشته شود. تحریمی که با ارزشهای اسلامی و انسانی در تناقض است. ما در همه جنگها و درگیریهای سیاسی، تحریم را نفی کردهایم. چون توجیهی وجود ندارد که با تحت فشار قرار دادن قوت روزانه مردمی که هیچ نقشی در این سیاستها ندارند، بخواهیم به سیاست دولتها فشار بیاوریم.
جرم و جنایت در لبنان باید متوقف شود
در خاتمه باید به افزاش جرم و جنایت در لبنان بپردازیم که تبعات بسیاری برای زندگی و ثبات شهروندان دارد. باید برای پیشگیری از جرم و جنایت در زمینههای آموزشی، اخلاقی، دینی و امنیتی تلاش جدی صورت گیرد و به جواز حمل سلاح نظم داده شود.
دستگاه قضایی کارا و مستقل باید این جنایات را تحت تعقیب قرار دهد و به مجازات بازدارنده و قاطع که فارغ از معامله و مداخلات باشد، حکم صادر کند و پیش از این که به جنایت بپردازد، هزار مرتبه در رابطه با مجرم کارهای مؤثری صورت دهد. «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ».
از این رو ما موافق حرکت خانواده هایی هستیم که در آتش این جنایات سوختهاند و فرزندان و بستگان خود را از دست دادهاند. ما خواستار ایستادگی در کنارشان هستیم تا جنایت تازهای رخ ندهد. چون در کمال تأسف این جنایات با خونسردی تمام صورت گرفته و به صورت مستقیم و زنده پخش میشوند.