16 شعبان 1438 هـ برابر با 22 اردیبهشت 1396 هـ و ١٢/٥/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول:لحظه ظهور کی فرامیرسد؟ / حرکت جهانی / چرا آخر الزمان؟
مطالب مهم خطبه دوم: نسبیگرایی در عدالت / سازمان ملل متحد و منطق عدالت / نظام جهانی باعث بروز جنگها هستند / حرکتی برای همه مسلمانان.
خطبه اول:
از زمانی که انسان به زمین هبوط کرد، درگیری او با خویشتن و پیرامون خود آغاز گردید. در این درگیری زمینی برخی بر برخی دیگر فائق آمدند، خون برادر خود را ریختند و در زمین فساد کردند. بعد از آن پیامبران به عنوان هادیان بشریت آمدند: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» هر پیامبری متناسب با توانمندیهای بشر، طرحی الهی برای زمین آورد؛ اما طرح کلی یکی بود: «إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُوراً* وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ الله مُوسَى تَكْلِيماً* رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى الله حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ الله عَزِيزاً حَكِيماً».
لحظه ظهور کی فرامیرسد؟
«لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى الله حُجَّةٌ»؛ بنابراین طرح الهی باید در روی زمین تثبیت و عملیاتی شود. طرحی که نباید در چارچوب کتابها باقی بماند. بلکه راهبر کل بشریت باشد. البته بعد از آن بشریت همه راهها را آزمود و اکتشافات بسیاری را رقم زد. بشریتی که گمان میکرد به خدا نیاز ندارد و میتواند بر زندگی سیطره یابد؛ اما زمانی فرامیرسد که خداوند متعال دین خود را بر همه دینها برتری میدهد. ما بیش از هر زمان دیگری معنای این ظهور را میفهمیم. چون دنیا درگیری طرحهای بزرگی برای رهبری جهان است. از کمونیسم و سرمایهداری گرفته تا سکولاریسم که دنیا را به صحنه بازی خود تبدیل کرده و ارتباطات بشری به شکل فزایندهای گسترش یافته است. در چنین شرایطی بازمیگردیم تا جنبه جهانی اسلام را از نو درک کنیم: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً»، «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ». خداوند میخواهد به بشریت بگوید که اسلام برای جهانیان رحمت است. اسلام فقط برای مردم مکه نیست. بلکه بشارتی برای همه بشریت است. دینی که به ما میگوید: در زمان ظهور طرحها و ایدههای بزرگ، این اسلام است که میان ماده و روح و زمین و آسمان جمع کرده است. در اسلام همه ابعاد این انسانی زمینی به هم آمیختهاند. به گونهای که در آن واحد انسان، هم فرد است و جامعه و هم جسم است و هم روح. این طرح جهانی برای همه دنیاست.
در شرایطی که بشریت تمایلی به اصلاح خود ندارد و در نظام سیاسی، قانونگذاری، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و روانی دنیا، چیزی به نام عدالت وجود ندارد، در چنین شرایطی وعده الهی به عنوان یکی از سنتهای او تبارز پیدا میکند: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ».
در این شرایط باید طرحی الهی در دنیا ظهور کند. طرحی که به بشریت نشان دهد راه حل مشکلات دنیا همین طرح است. آن هم بعد از این که انسان همه دستاوردهای علمی را آزمود و به این توانمندی رسید که بعد جهانی اسلام را درک کند. زمانی که نشانههای ظهور آن از دید جریانهای فکری مورد استفاده رهبران دنیا پنهان ماند و آنان در کار تأمین سعادت بشریت ناتوان شدند، اسلام طرح خود را برای جامعه، روان، سیاست و اقتصاد از سرچشمه اصیل آن که نبوت باشد میگیرد و به جهان عرضه مینماید.
حرکت جهانی
مهدی را باید این گونه فهمید. حرکتی برای تغییر نظام دنیا، حرکتی جهانی و طرحی برای بشریت. آن هم زمانی که انسان از همه تواناییها و داراییهای زمینی خود ناامید شد، به سوی آن روی میآورد.
کسی که گمان میکند مهدی جنبه مذهبی دارد و مذهب خاصی منتظر اوست تا آن را بر اساس مذاهب غلبه دهد یا این که حرکت او حرکتی دینی است و دین خاصی منتظر اوست تا او را بر سایر ادیان جهان غلبه دهد یا این که حرکت او حرکتی برای به دست آوردن قدرت، سلطه و حاکمیت است، دچار خطا شده است.
آری! هر کس که فکر میکند حرکت امام مهدی حرکتی صرفاً سیاسی است و میخواهد خلافت را به صاحبان اصلی آن بازگرداند و در فهم مسئله خلافت و امامت گذشته و حال نگاه تنگنظرانهای دارد، دچار اشتباه شده است.
مهدی طرح اسلام جهانی را با خود دارد. همان اسلامی که پیامبر آن را برای دنیا پایهگذاری کرد و ائمه اهل بیت(ع) نیز در قریب دو و نیم قرن این راه ادامه دادند تا زمانی که «فاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ»؛ بنابراین قضیه امام مهدی نیازمند تکامل بشریت است. بشریت باید آن میزان از کمال برسد که این طرح جهانی را درک کند. بفهمد که چگونه باید از فهم محدود و تنگ دین به گستره جهان برسد. فهمی که دین را طرح تمدنی برای رهبری جهان میداند.
چرا آخر الزمان؟
امروز بیش از هر زمان دیگری میفهمیم که چرا مهدی در آخرالزمان خواهد آمد. چرا که فقط در آخرالزمان توانایی فراگرفتن این طرح فراهم خواهد شد. به این ترتیب بنا به وعده الهی، هدایت و دین حق بر همه چیز غالب میآید. البته این ظهور با قدرت نیست. بلکه قدرت یکی از شاخصههای حرکت ایشان در برابر مستکبران، مترفان و ظالمانی خواهد بود که زمین را از ظلم و ستم پر کردند و از شیطان نیز جلو زدند. آنان در نظام جهانی خود سیرت و صورت شیطان را تبلور بخشیدند و از این طریق بر تمام منابع بشری و طبیعی زمین سیطره یافتند. ظهور آن حضرت در تمام ابعاد تمدن انسانی است و ما در این زمان در اوج معرفت قرار داریم؛ بنابراین ظهور آن حضرت این گونه است.
از این رو در رابطه با این حرکت نباید کوچکترین تردیدی به خود راه دهیم. کسی نباید این حرکت را خوار بشمارد و آن را با افسانههای تاریخی بیامیزد یا آن را در میان متون پراکنده جستجو نماید و با برداشتهای ناقصی که از اسلام و طرحهای آن دارد، ظهور امام مهدی را مورد واکاوی قرار دهد. ظهور امام مهدی از سنتهای الهی است. در زمانی که همه حتی خود مسلمانان نسبت به طرح اسلام برای جهانیان تردید دارند، حرکت امام مهدی به صورت واقعی به اثبات میرسد. درست در همان زمانی که ما اعتماد خود را به این طرح الهی برای جهان از دست دادیم، اسلام به تدریج جهان را روشن میکند و غریب و ناشناخته بازمیگردد.
بر این اساس میفهمیم که زمینهسازی برای ظهور امام مهدی، زمینهسازی برای این طرح همهجانبه است. اگر همه دنیا را ندیدیم، در تعصبات تنگ غرق شدیم، محدود اندیش شدیم، ایدهها و طرحهای محدودی داشتیم یا آن حضرت را اندکی بهتر از عالم دین یا حاکم دولت یا شیخ عشیره یا افراد دیگری از این قبیل دانستیم، نمیتوانیم از یاران و انصار ایشان باشیم. باید بکوشیم که در کنار فراهمسازی قدرت با همه جوانب آن، از قوانین اجتماعی، ساختار اقتصاد جهانی، مبانی سیاست جهانی، تحولات معرفتی و فرهنگی نیز تصویری برای خود داشته باشیم.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به درکی که از طرح عدالت الهی برای دنیا داریم، میتوانیم به وضعیت سیاسی امروز خود نگاهی بیندازیم تا ببینیم در کجا قرار داریم و چشماندازی که باید به سوی آن حرکت کنیم، کدام است؟
سازمان ملل متحد و منطق عدالت
در عرصه سیاسی، میبینیم که نظم جهانی امروز بر اساس مجموعه پیروز در جنگ جهانی دوم بنا شده است. اینها هستند که نهادهای جهانی را تشکیل دادند که سازمان ملل متحد نامیده شد. همین دولتها امروز نیز به شکلهای دیگر حاکم هستند. اگر چه وجود چنین نهادی برای بشریت یک ضرورت است، اما الزامی ندارد که این نهاد بیانگر عدالت جهانی نیز باشد.
سازمان ملل متحد شاهد این همه طغیان و ستم در جهان است. این ستمها توسط دولتهایی صورت میگیرد که خودشان قانون حقوق بشر را تدوین کردهاند. با این که حال مانعی برای خود نمیبینند که به بهانههای گوناگون ظلمی جهانی را نیز قانونی کنند و مشروعیت ببخشند. رژیم صهیونیستی به زور آتش و کشتار در فلسطین ایجاد شد. به رسمیت شناختن این رژیم، با سادهترین شرایط عدالت در تضاد قرار دارد. رژیم صهیونیستی رژیمی نژادپرست است که در ذات خود فرهنگ نفرت، نژادپرستی و سیطره بر مردم دیگر را گسترش میدهد؛ اما بدون این که ذرهای از سیاستهای خود دست بردارد به راحتی از لیست رژیمهای نژادپرست حذف میشود.
نسبیگرایی در عدالت
هزاران فلسطینی در برابر چشم و گوش سازمان ملل متحد، در زندان هستند و خیلیهایشان محاکمه نشدهاند و بگذریم از این که عدالت حاکم بر دادگاههای اشغالگران نژادپرست و خونریزی این است که در فرهنگ دینیشان این زندانیان حشره و افعی هستند. به هر حال این زندانیان از سادهترین شرایط کرامت انسانی که قانون حقوق بشر و میثاقها و معاهدات مربوط اسیران و زندانیان الزامآور میکنند، بیبهره هستند؛ اما سازمان ملل کاری صورت نمیدهد. به خاطر اعتصاب غذا زندانیان جان خود را از دست میدهند. ولی در برابر این همه درد و رنج، کسی در دنیا کاری انجام نمیدهد.
این رفتارهای فردی و جزئی به خاطر نسبیگرایی در عدالت است. عدالتی که تابع قدرتهاست. عدالتی که به خاطر مصائب ضعفا فقط اظهار تأسف میکند. عدالتی که میداند ملتها مدیون نهادهای اقتصادی جهان مانند بانک جهانی هستند اما کاری نمیکند که جلوی غارت ثروتها را بگیرد. عدالتی که کارمندی را فقط به خاطر گفتن حرف عادلانه که ضعیفترین حالت ایمان و کمترین وظیفه است، مجبور به استعفا میکند.
در نظام جهانی امروز قوی با استفاده از قوانین بین المللی ضعیف را میخورد و تجاوزگران زورگو توسط نهادهای بین المللی مجازات نمیشوند. با استفاده از بازار و جهانیشدن اقتصادی آینده ملتها را به دست میگیرند و سود مادی جای اخلاق را میگیرد. ماده روح را از پای درمیآورد و بشریت در گرداب فساد زمینی، دریایی و هوایی غرق میشود؛ زیرا خطوط تولید شرکتهای اقتصادی بین المللی چنین میخواهند.
نظام جهانی باعث بروز جنگها هستند
علت همه جنگهایی که امروز در جهان جریان دارد، سکوت نظام جهانی در برابر علل اساسی این جنگهاست. نظام جهانی به گونهای درگیریها را مدیریت میکند که به نفع قدرتهای استکباری و تصمیم گیر باشد. متأسفانه مسلمانان که قلب جهان، معادن و ثروتهای طبیعی و گذشته تمدنی را در اختیار دارند، این واقعیت را درک کردهاند، اما باز هم مشغول زمینهسازی برای مستکبران هستند. آیه شریفه «يخربون بيوتهم بأيديهم وأيدي الكافرين» به خوبی در مورد ما صدق میکند. ما مؤسسات و نهادی بسیاری از قبیل جامعه عرب، سازمان همکاریهای اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس را درست کردهایم، ولی متأسفانه در بسیاری موارد بازتابی از حرکت نظام جهانی هستیم. از این رو نمیتوانند راه حل بسنجند و در برابر چالشها ایستادگی کنند، بلکه خودشان به بخشی از مشکلات و عوامل بحرانزا و مایه یأس و ناامیدی ملل اسلامی و عربی تبدیل شدهاند.
حرکتی برای همه مسلمانان
امام مهدی و حرکت او الگویی برای همه مسلمانان است. چون پیامبر خدا میفرماید: «يملأ الارض قسطاً وعدلًا كما ملئت ظلماً و جوراً». به جای این که به حرکت رنگ مذهبی بدهیم یا آن را به بهانهای برای مجادلات سیاسی تبدیل کنیم، باید از حرکت آن حضرت معیارهای لازم برای سنجش عدالت در حکومتداری، نظامها و حرکتهای سیاسی و غیرسیاسی خود را به دست آوریم تا موضعگیریها و حرکتهای خود را در راستای رضایت خداوند، پیامبر و مؤمنان تنظیم کنیم. والله من وراء القصد.