3 رجب 1438 هـ برابر با 11 فروردین 1396 هـ و ٣١/٣/٢٠١٧ م
مطالب مهم خطبه اول: دعاهای ماه رجب / اعتماد و حسن ظن به خداوند / عطای خداوند نامحدود است / خداوند درخواست کنندگان را رد نمیکند / مهربانی خداوند بر بندگان / توشهگیری معنوی از ماه رجب.
مطالب مهم خطبه دوم: حمایت سران عرب از لبنان / بودجه و قانون انتخابات / چرا سران عرب برای حل بحرانهای منطقه، جلسه تشکیل نمیدهند؟ / روز زمین.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزيز خود چنین میفرماید: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ الله اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي کتَابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِک الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَکمْ» صدق الله العظيم.
یکی از ماههای برگزیده خداوند ماه رجب است. از خداوند میخواهیم که به ما توفیق عنایت فرماید تا از فیوضات معنوی این ماه بهرهمند شویم. در این ماه خواندن بسیاری از دعاها و اذکار مستحب است و باعث تحقق اهداف این ماه میشود. البته این استحباب برای خواندن دعاهایی که از قلب انسان نشئت نگیرند نیست. بلکه این استحباب به خاطر محتوای معنوی و تربیتی است که برای فرد مؤمن دارد.
دعاهای ماه رجب
به این جهت میخواهیم به یکی از دعاهای ماه رجب که مضامین عالی دارد، بپردازیم. این دعا از امام صادق(ع) وارد شده است و آن حضرت این دعا را به یکی از یاران خود آموزش داد. خواندن این دعا در روزهای ماه رجب بعد از هر نماز مستحب است. دعا این است: «يا مَنْ اَرْجُوهُ لِکلِّ خَيْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کلِّ شَرٍّ، يا مَنْ يُعْطِى الْکثيرَ بِالْقَليلِ، يا مَنْ يُعْطى مَنْ سَئَلَهُ، يا مَنْ يُعْطى مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِيَّاک، جَميعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَ جَميعَ خَيْرِ الْأخِرَةِ، وَ اصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى اِيّاک جَميعَ شَرِّ الدُّنْيا، وَ شَرِّ الْأخِرَةِ، فَاِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مااَعْطَيْتَ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِک يا کريمُ ياذَا الْجَلالِ وَ الْاِکرامِ، يا ذَاالنَّعْمآءِ وَ الْجُودِ، يا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، حَرِّمْ شَيْبَتى عَلَى النَّارِ؛ اى که براى هر خيرى به او اميد دارم و از خشمش در هر شرى ايمنى جويم. اى که(عطاى) بسيار را در برابر(طاعت) اندک مىدهد. اى که از روى نعمت بخشى و مهرورزى به هرکه از تو خواهد عطا کنى! اى که به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد عطا کنى! به من به خاطر درخواستى که از تو کردم همه خوبى دنيا و همه خوبى و خير آخرت را عطا کن و از من به خاطر همان درخواستى که از تو کردم همه شر دنيا و شر آخرت را بگردان. زيرا آنچه تو دهى چيزى کم ندارد(يا کم نيايد) و بر من از فضلت اى بزرگوار بيفزا. اى صاحب جلالت و بزرگوارى! اى صاحب نعمت و جود! اى صاحب بخشش و عطا! محاسنم را بر آتش دوزخ حرام کن!»
این دعا با نداهای چهارگانه آغاز میشود و با هر ندایی، یکی از دروازههایی که انسان را به رحمت گسترده الهی میرساند باز میشود. در این دعا بنده چیزهایی را از خداوند میخواهد که دنیا و آخرت او را دربر میگیرد.
اعتماد و حسن ظن به خداوند
ندای اول این است: «يا من أرجوه لکلّ خير، وآمن سخطه عند کلّ شرّ». این ندا به یکی از دروازههای رسیدن به رحمت الهی اشاره مینماید که همان امید باشد؛ بنابراین بنده به اندازه امید و حسن ظن خود به خداوند به رحمت الهی نائل میشود؛ بنابراین امیدواری کلید رسیدن به رحمت است.
این حدیث قدسی به همین امر اشاره مینماید: «أنا عِندَ ظَنِّ عَبدِيَ المُؤمِنِ بي؛ إن خَيرا فخَيرا؛ من نزد گمان بنده مؤمن خويشم؛ اگر گمانِ او به من نيک باشد، مطابق آن گمان با او رفتار کنم.»
در حدیثی از پیامبر خدا نیز آمده است: «وَالَّذِى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لایَحْسُنُ ظَنُّ عَبْد مُؤمِن بِاللّهِ اِلاّ کانَ اللّهُ عِنْدَ ظَنَّ عَبْدِهِ الْمُؤمِنِ لاَِنَّ اللّهَ کَرِیْمٌ بِیَدِهِ الْخَیْراتُ یَسْتَحْیِى اَنْ یَکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤمِنُ قَدْ اَحْسَنَ بِهِ الظَّنِّ ثُمَّ یُخْلِفُ ظَنَّهُ وَ رَجائَهُ فَاَحْسِنُوا بِاللّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا اِلَیْهِ؛ قسم به خدایى که معبودى جز او نیست هرگاه بنده مؤمنى حسن ظن به خدا داشته باشد خدا نزد گمان بنده مؤمن خویش است؛ زیرا خداوند کریم است و تمام نیکیها به دست او است، حیا میکند از این که بنده مؤمنش حسن ظن به او داشته باشد، سپس او گمان و امید او را ناکام کند، بنابراین حسن ظن به خدا داشته باشید و به سوى او رغبت کنید.» امیدواری به این که انسان به رحمت، خیر و برکتی که نزد خداوند است میرسد، با معرفت یافتن به کرم، عطا و رحمت گسترده الهی حاصل میشود. به واسطه همین امیدواری است که انسان اگر مرتکب بدی شود، باز هم از مجازات و خشم خداوند احساس امنیت مینماید. با این امیدواری است که انسان همیشه احساس میکند که خیر و خوبی از ناحیه خداوند نازل میشود و خداوند هیچگاه بدیهای او را مقابله به مثل نمینماید.
بیان امام سجاد در این باره بهترین تعبیر است. آن حضرت میفرماید: «تتحبَّب إلينا بالنّعم، ونعارضک بالذّنوب، خيرک إلينا نازل، وشرّنا إليک صاعد، ولم يزل ولا يزال ملک کريم يأتيک عنّا بعمل قبيح، فلا يمنعک ذلک أن تحوطنا بنعمک، وتتفضّل علينا بآلائک. فسبحانک ما أحلمَک! وأعظمک مبدئًا ومعيدًا! تقدَّست أسماؤک، وجلّ ثناؤک، وکرمت صنائعک وفعالک، أنت إلهي أوسع فضلًا، وأعظم حلماً؛ تو با نعمتهایت با ما دوستی میکنی و ما با گناهانمان با تو دشمنی میکنیم. خوبیها از سوی تو بر ما فرود میآید و این بدیهای ماست که به سوی بالا میرود و همواره فرشتهای بزرگوار عمل زشت ما را به سوی تو میآورد و این همه(زشت کرداری ما) تو را از آن بازنمیدارد که ما را مشمول نعمتهایت کنی و مورد لطفت قرار دهی. تو پاک و منزهی! تو چه بردباری! تو چه بزرگی! تو چه کریمی! آنگاه که آفریدی و آن روزی که همگان را بازمیگردانی. نامهای تو مقدس است ستایش تو برتر است، آثار و افعالت گرانقدر است.» شاید این احساس امید و امنیت را خداوند در وجود ما ایجاد نماید، وقتی که رحمت، کرامت و محبت او را احساس میکنیم: «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ کلَّ شَيْءٍ».
ولی امیدواری تنها خواسته خداوند نیست، چون در این صورت نقش بایسته خود را از دست میدهد. بلکه خداوند متعال از ما خواسته است که امید را با خوف بیامیزیم. در حدیثی از امام صادق(ع) چنین آمده است: «ليس من عبد مؤمن إلا وفي قلبه نوران؛ نور خيفة و نور رجاء، لو وزن هذا لم يزد على هذا، ولو وزن هذا لم يزد على هذا؛ هیچ بنده مؤمنی نیست مگر این که دو نور در قلب او وجود دارد. یکی نور ترس و دیگری نور امید. اگر ترس اندازهگیری شود، افزونتر از امید نیست و اگر امید اندازهگیری شود، افزونتر از ترس نیست.»
بنابراین خواست خداوند توازن است. توازن میان امیدواری به رحمت الهی و ترس از او. انسان در رابطه با خدای خود باید امیدوار باشد. اگر امید نباشد، انسان دچار یأس و ناامیدی میشود. عکس آن نیز درست است. اگر رابطه انسان بر اساس امید باشد و با ترس همراه نباشد، انسان جرئت نافرمانی در برابر خداوند را پیدا میکند و باعث میشود که در امر مراقبه و مواظبت نفس و صیانت از آن در برابر گناهانی و معاصی بیتوجه شود.
از این رو در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «الْفَقِيهُ کلُّ الْفَقِيهِ، مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ الله، وَلَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ الله، وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکرِ الله؛ فقیه واقعی کسی است که مردم را از رحمت الهی ناامید نگرداند و آنان را از روح الهی مأیوس نکند و آنان را از مکر خداوند ایمن نگرداند.»
عطای خداوند نامحدود است
اما دومین ندایی که به وسیله آن رحمت خداوند را جذب میکنیم این است: «يا من يعطي الکثير بالقليل»؛ یعنی خداوند به واسطه کار اندکی، پاداش بسیاری به انسان میدهد. خداوند متعال، کوشش و عمل انسان را از یکی از علل نزول رحمت و برکت الهی قرار داده است. او وعده داده است که پاداش او از عمل انسان بیشتر خواهد بود. حال آن که پاداش الهی با اعمال ما قابل قیاس نیستند. چون همه کارها و چیزهایی که در راه خدا هزینه میکنیم، بسیار اندک هستند. ولی پاداش الهی چند برابر و غیرقابل شمارش است. پس کیست که به خداوند قرض نیکو دهد، به بندگانش نیکی نماید و عبادتش از روی خلوص باشد؟ خداوند این امر را در آیات متعددی بیان کرده است: «هَلْ أَدُلُّکمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيکمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ* تُؤْمِنُونَ بِالله وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ الله بِأَمْوَالِکمْ وَأَنْفُسِکمْ ذَلِکمْ خَيْرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ* يَغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَيُدْخِلْکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، «إِنَّ الله اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الله فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ الله فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ»، «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ الله کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي کلِّ سُنْبُلَةٍ مِئَةُ حَبَّةٍ وَالله يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَالله وَاسِعٌ عَلِيمٌ»، «لِيَجْزِيَهُمُ الله أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالله يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ».
خداوند درخواست کنندگان را رد نمیکند
اما ندای سوم که یکی از دروازههای رسیدن به رحمت الهی است، این فراز از دعاست: «يا من يعطي من سأله». عطا و بخشش الهی در برابر درخواست و دعای بنده است. اگر بنده دعا کند، خداوند از رحمت خود به او میبخشد. این واقعیت ریشه قرآنی دارد. خداوند فرموده است: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکمْ». خداوند دعای بنده خود را رد نمیکند. مگر این که دعا لقلقه زبان انسان باشد و از قلب او نشئت نگیرد. خداوند چنین دعایی را نمیپذیرد.
بنابراین اگر شرایط فراهم باشد، خداوند دستهایی را که به سوی او بلند شده باشد، خالی بازنمیگرداند. حتماً دستاوردی دارد. یا به خاطر مصالحی، اجابت زود اتفاق میافتد یا دیرتر صورت میپذیرد. یا این که چیزی دیگری جایگزین خواسته او میشود که دستاوردهای بیشتری برای انسان دارد. در حدیث آمده است: «إنَّ الله حييّ کريم، يستحي إذا رفع العبد يديه أن يردّهما صفراً، حتى يضع فيهما خيراً؛ خداوند باحیا و کریم است. حیا دارد از این که بنده دست خود را به سوی او بلند کند و او خالی بازگرداند. از این رو حتماً خیری در دستان او قرار میدهد.»
«المؤمن من دعائه على ثلاث: إمّا أن يُدَّخر له، وإمَّا أن يعجَّل له، وإمَّا أن يُدفَع عنه بلاء يريد أن يصيبه؛ برای دعای مؤمن سه حالت اتفاق میافتد. یا برای او ذخیره میشود یا مورد اجابت قرار میگیرد یا این که بلایی را از او دفع میکند.» چون غیرممکن است که فرد کریم درخواست کنندهای را رد کند تا چه رسد به خدایی که کریمترین کریمان و مهربانترین مهربانان است؟
مهربانی خداوند بر بندگان
اما چهارمین و آخرین ندای این دعا، به کلید رحمت الهی اشاره دارد. میفرماید: «يا من يعطي من لم يسأله ومن لم يعرفه تحنّناً منه ورحمة»؛ چون خداوند از روی رحمت و کرامت خود به بندگان خویش میبخشد. چون آنان بندگان اویند و به خداوند نیاز دارند؛ بنابراین خدایی که از ما میخواهد در خانه فقرا را بزنیم و نیازهایشان را برآورده نماییم، امکان ندارد با فقرایی که به دروازه او آمدهاند غیر از این رفتار کند. از این رو با عطا و بخشندگی خود، نیازهایشان را برآورده مینماید.
خیری که از ناحیه خداوند برای انسان میجوشد، نشان دهنده این عطا و بخشندگی است. حتی اگر مردم چیزی از خدا نخواهند، عطا و بخشش الهی را جبران نکنند، حتی علیه خداوند اعلام جنگ نمایند و در دعا کردن به درگاه او نیز تکبر بورزند، باز هم این عطا و بخشندگی بیپایان را در وجود انسان، تداوم نعمتهای الهی، مواظبت و هدایت انسان توسط خداوند و رحمتی که حتی شیطان نیز در روز قیامت بدان امیدوار است، میتوان مشاهده کرد.
توشهگیری معنوی از ماه رجب
بعد از این که انسان رحمت الهی را احساس کرد، با اعتماد کامل رو به پروردگار خود میکند و میگوید: «أعطني بمسألتي إيّاک جميع خير الدّنيا وجميع خير الآخرة، واصرف عنّي بمسألتي إيّاک جميع شرّ الدّنيا وشرّ الآخرة، فإنه غير منقوص ما أعطيت، وزدني من فضلک يا کريم». او فقط خیر و خوبی دنیوی را نمیخواهد: «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آَتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآَخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ»، «أُولَئِک لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا کسَبُوا وَالله سَرِيعُ الْحِسَابِ». بلکه خیر دنیا و آخرت را از خداوند طلب مینماید: «رَبَّنَا آَتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآَخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و از خداوند فقط دفع شر دنیا را نمیخواهد بلکه دفع شر دنیا و آخرت را از خداوند میخواهد.
بعد از آن دعا از ما میخواهد که خداوند را با نامهای نیکوی و دوستداشتنیترین نامهایش صدا بزنیم تا بهترین چیزهایی را که بندگان خداوند از او میخواهند، به ما نیز عنایت فرماید. خواسته این است که بدن او را بر آتش جهنم حرام کند. از این رو چنین میگوید: «يا ذا الجلال والإکرام، يا ذا النّعماء والجود، يا ذا المنَّ والطَّول، حرّم شيبتي على النّار.»
عزیزان! باید با دعاها، ذکرها، استغفار، صلوات و روزهداریهای خود باید از برکات و فضیلتهای این ماه بهرهمند گردیم. باید از این ماه، توشه معنوی برای خود برداریم. چیزی که بسیار بدان نیازمندیم تا بتوانیم در برابر چالشهای بسیار داخلی و خارجی ایستادگی نماییم. باید عرض کنیم: خدایا! رجب و شعبان را برای ما مبارک بگردان و ما را به ماه رمضان برسان که مهربانترین مهربانان هستی.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه میکنم که امام هادی(ع) به صورت شعر متوکل خلیفه عباسی را نصیحت نمود. فرمود:
باتوا على قللِ الأجبـال تحرسُهـم غُلْبُ الرجالِ فمـا أغنتهـمُ القُلـلُ
واستنزلوا بعد عزٍّ مـن معاقلهـم وأودعوا حفراً يا بئس مـا نزلـوا
ناداهمُ صارخٌ من بعد مـا قبـروا أين الأسـرّةُ والتّيجـانُ والحلـلُ
أين الوجوه التـي کانـتْ منعّمةً من دونها تُضربُ الأســتارُ والکللُ
فأفصـحَ القبـرُ حيـن سـاء لهم تلک الوجوه عليها الــدّودُ يقتتـلُ
قد طالما أکلوا دهراً وما شربـوا فأصبحوا بعد طول الأکلِ قــد أکلوا
وطالما عمّـروا دوراً لتُحصنهـم ففارقوا الدّورَ والأهلينَ وارتحلـوا
وطالما کثّروا الأموال وادّخـروا فخلّفوها إلى الأعــداء وانتقلـوا
أضحت منازلُهـم قفـراً معطّلـةً وساکنوها إلى الأجداث قد رحلـوا
یعنی:(زمامداران خونخوار و مقتدر) بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند از آنان پاسداری میکردند، ولی قلهها نتوانستند آنان را(از خطر مرگ) برهانند.
آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امن به زیر کشیده شدند و در گودالها(گورها) جایشان دادند؛ چه منزل و آرامگاه ناپسندی!
پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگری فریاد برآورد: کجاست آن تختها و تاجها و لباسهای فاخر؟
کجاست آن چهرههای در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پردهها میآویختند(بارگاه و پرده و درباره داشتند)؟
گورها به جای آنان پاسخ دادند: اکنون کرمها بر سر خوردن آن چهرهها با هم میستیزند!
آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند؛ ولی امروز آنان که خورنده همه چیز بودند، خود خوراک حشرات و کرمهای گور شدهاند!
چه خانههایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سرانجام پس از مدتی، این خانهها و خانوادهها را ترک گفته به خانه گور شتافتند!
چه اموال و ذخایری انبار کردند، ولی همه آنها را ترک گفته رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند!
خانهها و کاخهای آباد آنان به ویرانهها تبدیل شد و ساکنان آنها به سوی گورهای تاریک تافتند!
عزیزان! ما نیز به چنین موعظههایی نیاز داریم تا به یاد ضعف و ناتوانی خود در برابر عظمت و قدرت الهی و مرگ بیفتیم. آن هنگامی که طبیب و حبیبی به درد ما نمیخورد. باید به یاد روزی بیفتیم که در برابر خداوند قرار میگیریم. روزی که هیچ کس اختیار خود را ندارد. همه چیز به دست خداوند است. این یادآوری باعث میشود که دلهایمان نرم شود و سنگ نگردد و به جایگاه واقعی خود پی ببریم و گرفتار طغیان و سرکشی نگردیم. از واقعیت دنیا مطلع گردیم. چون موعظه دلها را زنده میکند. غفلت را از بین میبرد و انسان را از خواب بیدار میکند.
امام هادی(ع) میخواست موعظهای خود به یادگار بگذارد که حتی در متوکل نیز مؤثر واقع شود. همان متوکلی که به ظلم، طغیان و زورگویی معروف است. همین طور هم شد. این موعظه چنان متوکل را تحت تأثیر خود قرار داد که میگویند آن قدر گریست که محاسنش با اشک تر گردید.
بنابراین موعظه کار خودش را میکند، حتی اگر برخیها آن را فراموش کنند و باز هم دچار غفلت شوند. ولی ما نباید نسبت به خود و دیگران بخل داشته باشیم. موعظههایی که در زندگی ما بسیارند. به این ترتیب در برابر چالشهای زندگی از توانایی بیشتری برخوردار خواهیم شد.
حمایت سران عرب از لبنان
از لبنان آغاز میکنیم که به لطف تریبون اتحادیه عرب از حمایت و پشتیبانی عربی برخوردار شد. اتحادیه عرب در بیانیه پایانی نشست اخیر خود در عمان بر حق لبنانیها در آزادسازی مزارع شبعا و بلندیهای کفر شوبا تأکید نمود. در این بیانیه تأکید شده است که لبنانیها حق دارند در برابر هر گونه تجاوز دشمن صهیونیستی با استفاده از ابزارهای مشروع مقاومت کنند و ضرورت دارد که میان تروریسم و مقامت علیه اشغالگری دشمن صهیونیستی فرق گذاشته شود و نباید مقاومت اقدامی تروریستی تلقی گردد. هم چنین اتحادیه عرب اعلام داشت که به لبنان کمک خواهد کرد تا به تهدیدات و تعرضات دائمی رژیم صهیونیستی پایان دهد. در این بیانیه از نقش ارتش و نیروهای امنیتی لبنان در صیانت از ثبات کشور تقدیر شد و اقدامات تروریستی علیه برخی از مناطق لبنان محکوم گردید. اتحادیه عرب هر گونه فتنهگری در داخل لبنان و تلاش برای اسکان فلسطینیها در این کشور را رد کرد و اعلام داشت تمام تلاش خود را برای بازگرداندن فلسطینیان آواره به خانه و کاشانهشان به کار خواهد گرفت.
اگر چه به خاطر ناتوان کشورهای عربی و اتحادیه عرب، این حمایت حالتی نمادین دارد و هیچگاه جامه عمل نخواهد پوشید، اما نشان دهنده موضعگیریهای یکپارچه لبنان است و نشان میدهد که تلاش برخیها برای القای وجود چنددستگی در لبنان، در اتخاذ این موضعگیری تأثیری نداشته است.
بودجه و قانون انتخابات
باز هم در لبنان، ما توافق دولت روی بودجه فعلی کشور را آن هم بعد از چند سال، مهم میدانیم و امیدواریم که این بودجه در پارلمان نیز به تصویب نهایی برسد. این توافق گامی مثبت در جهت کنترل هزینهها و تقویت درآمدهاست. البته تا هنوز درباره میزان جدیت و قدرت دولت در کنترل هزینهها بحث و جدالهایی وجود دارد. چون فساد گسترده سراسر کشور را فراگرفته است، کانالهای فساد و اختلاس همچنان وجود دارند و با توجه به کسر بودجه، بدون تحمیل مالیات جدید، امکان تأمین بودجه و پرداخت حقوق و مزایای بخشهای عمومی کشور وجود ندارد. مالیاتهایی که بر دوش فقرا و نیازمندان سنگینی میکنند. در اینجا از موضعگیریهایی تقدیر میکنیم که اعلام داشتهاند باید با تقویت مالیات و مهار فساد، این کسر بودجه از جیب اغنیا پرداخت شود.
در همین زمان جریانهای سیاسی بر مواضع خود در زمینه قانون انتخابات تأکید میکنند، اما به نظر میرسد که در آینده نزدیک، رغبتی برای رسیدن به قانونی که مورد رضایت همه باشد، وجود ندارد. البته امید است که در روزهای آینده قانون جدیدی به تصویب برسد. این قانون اگر به تصویب برسد، باز هم در حد و اندازه خواستهای مردم لبنان نخواهد بود. چون ذهنیت انحصار در اکثریت طبقه سیاسی همچنان وجود دارد و آنان از تمدید قانون قبلی سخن میگویند. احتمال تمدید قانون قبلی بسیار بیشتر از تمدید فرصت قانونگذاری است. چون وقتی در مدت چند سال به قانون انتخابات نرسیدیم، در مدت پیش روی نیز چنین نخواهد شد. مگر این که ذهنیت تغییر کند یا واقعیت موجود بر آنان تحمیل شود.
باز هم در لبنان باید به تلاش دولت برای حل بحران فزاینده برق اشارهای داشته باشیم. یکی از علل کمبود نقدینگی همین بحران است. ولی نگرانی ما از بابت اجاره کردن توربینهاست. تجربهای که در گذشته نیز موفقیت آن حاصل نشد. با توجه به حرف و حدیثهایی که درباره قراردادها و حسابهای شخصی وجود دارد، پیامدهای سنگینی برای کشور خواهد داشت.
چرا سران عرب برای حل بحرانهای منطقه، جلسه تشکیل نمیدهند؟
در عرصهای دیگر سران عرب تشکیل جلسه داد. آن هم در شرایط به شدت پیچیدهای که حاصل بحرانهای موجود در داخل و خارج کشور است. این بحرانها، وحدت، موجودیت و کیان دولت را مورد تهدید قرار میدهد، تواناییها و امکانات آن را نابود میکند سنگ و چوب آن را تهدید میکند.
امیدوار بودیم که نشست در حد و اندازه بحرانهای موجود در منطقه باشد و تصمیمات آن باعث حل بحرانهای موجود شود و به جای پرداختن به مشکلات کنونی و اظهار امیدواری درباره آنها، زمینه را برای رسیدن به راه حلهای مورد نظر فراهم سازد. چون این نشست، نشست تلطیفات نامیده شده است.
ما معتقدیم اگر دولتهای عربی بخواهند میتوانند مشکلات کنونی را حل کنند و علل و اسباب بسیاری از جنگهای شعلهور در بیشتر کشورهای عضو خود را خاموش کند. چون این دولتها خودشان سهم عمده و مؤثری در این زمینه دارند. این کشورها اگر به ایفای نقش بایسته خود نپردازند، این بحرانها همچنان در دنیای عرب باقی خواهند ماند و به خارجیها اجازه خواهد داد که این بحران دخالت کنند. خارجیها از این همه خونریزی فایده میبرند. چون این خونریزیها به نفع خودشان و دشمن صهیونیستی است که میخواهد قویترین قدرت منطقه باقی بماند.
امیدواریم که سران عرب به ندای درونشان گوش دهند که مورد خطاب رئیس جمهور لبنان است و از آنان خواسته است که نقش مثبت ایفا کنند و از نفوذ خود برای متوقف کردن جنگهای نظامی، رسانهای و دیپلماتیک استفاده نمایند و دور میز گفتگو بنشینند. چون هیچ طرفی از این جنگها سود نمیبرد و همه ضرر خواهند کرد.
اگر دنیا عرب به نقش و مسئولیتهای خود توجه نکنند، رنج و درد سوریه، یمن، لیبی، بحرین، فلسطین، قدس و مسجد الاقصی همچنان باقی خواهد ماند. دنیای عرب همچنان دستخوش چنددستگی و تفرقه خواهد بود و بازیچه دست قدرتهای بزرگ باقی خواهد ماند. اکنون این قدرتهای بزرگ هستند که به تصمیم گیر اصلی مسائل آنها بدل شدهاند و این نشستها دستاوردی جز افزایش تضعیفها و عقبنشینیها در پی نخواهد داشت.
روز زمین
در خاتمه باید به سیام ماه مارس، روز زمین اشاره کنیم. این روز یادآور انتفاضه مردم فلسطین در سیام مارس 1967 است. هنگامی که رژیم صهیونیستی به مصادره دهها هزار هکتار از اراضی فلسطینی برای شهرکسازی اقدام کرد، با مقابله مردم فلسطین مواجه شد که طی آن عدهای شهید و هزاران نفر دستگیر شدند.
ما تأکید میکنیم که این روز باید در داخل و خارج فلسطین احیا شود تا آرمان فلسطین در خاطره، باور و عمل مسلمانان باقی بماند و آن گونه که دیگران میخواهند قضیه فلسطین به باد فراموشی سپرده نشود و حقی که ورای این درخواستها وجود دارد، نابود نگردد. امید ما همچنان به آگاهی و بصیرت مردم فلسطین است که ثابت کردهاند، با هر تاوانی، از آرمان خود دست نخواهند کشید. امید ما به بصیرت ملل عرب است. آنها باید فلسطین را جهتنما و هدف خود حفظ کنند و به درخواست کسانی که میخواهند فلان کشور عربی و اسلامی را دشمن جا بزنند، گوش ندهند. آنها نباید مأیوس شوند. چون غیر از کافران، کسی دیگری از روح الهی ناامید نمیشود.