خطبه جمعه، 17 دی ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: غیب فقط به دست خداست / علم غیب پیامبر و امام از خداوند است / دلیل مدعیان علم غیب چیست؟ / قرآن، منجمان را تکذیب کرده است / پرهیز از مدعیان.

مطالب مهم خطبه دوم: تروریسم ادامه دارد و باید با آن مقابله کرد / لبنان منتظر قانون انتخابات است / بحران جراید / درد و رنج لبنانی‌های مهاجر.

8ربيع الثّاني 1438 هـ برابر با 17 دی ماه 1395 هـ و ٦/١/٢٠١٧ م

 

مطالب مهم خطبه اول: غیب فقط به دست خداست / علم غیب پیامبر و امام از خداوند است / دلیل مدعیان علم غیب چیست؟ / قرآن، منجمان را تکذیب کرده است / پرهیز از مدعیان.

مطالب مهم خطبه دوم:تروریسم ادامه دارد و باید با آن مقابله کرد / لبنان منتظر قانون انتخابات است / بحران جراید / درد و رنج لبنانی‌های مهاجر.

 

خطبه اول:

خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «مَا کانَ الله لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا کانَ الله لِيُطْلِعَکمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَکنَّ الله يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآَمِنُوا بِالله وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ».

 

غیب فقط به دست خداست

انسان آرزو دارد که از حوادث آینده، چیزهایی که از او مخفی هستند و چیزهایی که در این بازه زمانی رخ داده و در دایره غیب قرار می‌گیرند، مطلع شود. این امور از آن روی غیب نامیده شده‌اند که از دسترس معرفت انسان به دور هستند. برخی‌ها با سوء استفاده از این آرزوی فطری انسانی، چنین نشان می‌دهند که از این امور با اطلاع هستند و می‌توانند چیزهایی را که در آینده روی می‌دهند کشف کنند. از این رو ضرورت دارد که نگاه دین در رابطه با غیب را تبیین کنیم تا به مدعیان اطلاع از آینده توسط هیئت، ستاره شناسی، جن و فنجان، کسانی که با دین، اعصاب و خرد مردم بازی می‌کنند، اجازه عرض اندام و بهره‌برداری ندهیم.

خداوند متعال در آیه‌ای که تلاوت کردیم و تردیدپذیر هم نیست، به روشنی بیان می‌دارد که امور غیبی با همه حقایق و واقعیت‌های آن در اختیار خداوند هستند. این خداوند است که صاحب اختیار زمان و همه آن چیزهایی است که در آن روی داده، روی می‌دهد و روی خواهد داد و غیر از علم خداوند حقیقتی وجود ندارد. آیات زیر نیز به این واقعیت اشاره دارند:

«قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا الله وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ». فرموده است: «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي کتَابٍ مُبِينٍ»، «وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ کلُّهُ».

خداوند در تبیین جزئیات این غیب می‌فرماید: «إِنَّ الله عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَکسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ الله عَلِيمٌ خَبِيرٌ». عین همین واقعیت بر زبان پیامبر خدا که نزدیک‌ترین مردم به خداوند و عزیزترین پیامبران الهی است، نیز جاری شده است. خداوند به او دستور می‌دهد که با صدای بلند اعلام کند: «قُلْ لَا أَقُولُ لَکمْ عِنْدِي خَزَائِنُ الله وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَکمْ إِنِّي مَلَک إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَکرُونَ». در آیه‌ای دیگر بر این واقعیت تأکید داشته، می‌فرماید: «قُلْ لَا أَمْلِک لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ الله وَلَوْ کنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَکثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ».

 

علم غیب پیامبر و امام از خداوند است

آری! خداوند علم غیب خود را در اختیار پیامبران خود قرار می‌دهد تا آنان را مورد تأیید قرار داد و آنان نیز بتوانند به ایفای وظایف خود بپردازند. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ». خداوند مشخص می‌کند کسی که این غیب را در اختیار او قرار داده است، پیامبر است. در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَمَا کانَ الله لِيُطْلِعَکمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَکنَّ الله يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ».

این آیات کریمه تفسیرگر همه امور غیبی است که پیامبر خدا(ص) و ائمه(ع) بعد از ایشان از آن‌ها سخن گفته‌اند. پس این امور از ناحیه خداوند به پیامبر وحی شده‌اند و علم به غیب ویژگی فردی آن حضرت نیست. در اینجا باید به این کلام از امیرالمؤمنین(ع) اشاره کنیم که وقتی از ایشان سؤال شد: ای امیرالمؤمنین آیا به شما علم غیب داده شده است؟ فرمود: «لا، وإنّما هو علم تعلّمته من ذي علم، علّمه الله لنبيّه فعلّمنيه؛ نه! علم غیب علمی است که من از ذی علم آموخته‌ام. خداوند آن را به پیامبرش آموخت و او نیز آن را به من آموزش داد.»

قرآن کریم نیز به برخی از امور غیبی که به پیامبر خبر داده شده است، اشاره می‌نماید. از آن جمله پیروزی روم بر ایران است. حال آن که پیش از این ایران بر روم چیره شده بود. در ابتدای سوره روم آمده است: «غُلِبَتِ الرُّومُ* فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ». برخی از اخبار غیبی در مورد پیروزی آتی مسلمانان در جنگ بدر وارد شد. با این که در آن زمان به هیچ وجه شرایط لازم برای این پیروزی فراهم نبود. می‌فرماید: «وَإِذْ يَعِدُکمُ الله إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ آن‌ها لَکمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْکةِ تَکونُ لَکمْ وَيُرِيدُ الله أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِکلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْکافِرِينَ».

همچنین بعد از صلح حدیبیه خداوند به پیامبر خود خبر داد که پیروزی نهایی با مسلمانان خواهد بود. با این که پیامبر خدا مکه را فتح نکرده بود، این آیه کریمه نازل شد: «إِنَّا فَتَحْنَا لَک فَتْحاً مُبِيناً».

همین طور خداوند متعال به پیامبرش خبر داد که در پایان تاریخ، مستضعفان بر مستکبران پیروز خواهند شد. این پیروزی به دست امام مهدی(عج) تحقق خواهد یافت. می‌فرماید: «ونريد أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ».

 

دلیل مدعیان علم غیب چیست؟

بنابراین یک حقیقت وجود دارد که بر کسی پوشیده نیست. حقیقت این است که روند امور آینده به دست هیچ کس نیست و فقط به دست خداوند است. از این رو غیر از خداوند یا کسی که از طرف خداوند وظیفه ابلاغ را دارد نمی‌تواند از آینده خبر دهد.

باورها و اعتقادات ما همین است و به هر کسی که می‌آید و از روند آتی فلان کشور و فلان فرد سخن می‌گوید، عرض می‌کنیم: این حرف‌ها را از کجا به دست آورده‌ای؟ آیا دلیلی از سوی خداوند و پیامبر او داری؟ از این رو لازم است با این پدیده که به صورت گسترده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند، مقابله کنیم. باید با کسانی که ادعا می‌کنند از طریق رابطه با جن، بررسی اوضاع ستارگان، کف خوانی، باز کردن قرآن یا خواب از غیب خبر دارند، مقابله کنیم تا بسیاری از مردم فریفته این حرف‌هایشان نشوند. گوش سپردن به این گونه سخن‌ها، آثار روانی و عملی دارد. به ویژه اگر برای توجیه حرف‌های خود از متون دینی استفاده کنند.

 

قرآن، منجمان را تکذیب کرده است

وظیفه ما در این باره این است که جنبه دینی را از این گفته‌ها بزداییم. برای نمونه، برخی ادعا می‌کنند که از راه ارتباط با جن به غیب آگاهی دارند. در حالی که قرآن کریم با روشنی تمام و از زبان همین جنیان این ادعا را تکذیب می‌نماید. جنیان خود بیان می‌دارند که از غیب خبر ندارند. از این رو وقتی قرآن کریم از وفات حضرت سلیمان سخن می‌گوید، چنین می‌فرماید: «فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ».

اما این که برخی‌ها می‌گویند با بررسی حرکت ستارگان و افلاک از غیب خبر می‌دهند. اینان می‌گویند که حرکت ستارگان و سیارات در زندگی، سعادت، شقاوت، سلامت و بیماری انسان نقش دارد. در حالی که این حرف نه پشتوانه دینی دارد و نه دلیل علمی.

پیامبر خدا تأثیر ستارگان در حرکت انسان را نفی می‌کند. وقتی فرزندش ابراهیم وفات کرد، خورشید گرفتگی شد. برخی از مردم گفتند که خورشید به خاطر وفات ابراهیم گرفته است؛ اما پیامبر خدا فرمود که خورشید و ماه به خاطر مرگ یا زندگی کسی نمی‌گیرند. وقتی این پدیده را مشاهده کردید، برای خشوع و خضوع در برابر خدایی که تدبیرگر این آیات است، نماز آیات بخوانید.

احادیث به شدت و حدت تمام پذیرش حرف‌های کسانی را که ادعای خبر دادن از آینده را دارند، نفی می‌نماید. در حدیث آمده است: «من صدّق کاهناً أو منجِّماً، فهو کافر بما أنزل على محمّد؛ هر کس که کاهن یا منجمی را تصدیق کند، به آنچه بر محمد نازل شده است، کافر شده است.» در حدیث دیگر آمده است: «المنجّم کالکاهن، والکاهن کالسّاحر، والسّاحر کالکافر، والکافر في النّار؛ منجم مانند کاهن است و کاهن مانند ساحر است و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش دوزخ است.»

عین همین مسئله برای کسانی است که با باز کردن قرآن از آینده خبر می‌دهند و از ازدواج، طلاق، موفقیت یا شکست و نظایر آن خبر می‌دهند. چون قرآن کریم نقش خود را هدایت و راهنمایی مردم می‌داند. چون قرآن مایه شفای سینه‌هاست. قرآن نوری است که راه را برای مردم روشن می‌نماید و هیچ وقت نگفته است که از آینده مردم نیز خبر می‌دهد. همین حرف درباره خواب‌ها نیز مطرح است. چه کسی گفته است که خواب از واقعیات خبر می‌دهند؟ چون اغلب این خواب‌ها بی‌پایه هستند. اگر چه برخی از این خواب‌ها نیز قابل تفسیر هستند، اما ما از کجا بدانیم که چه کسی واقعاٌ علم تعبیر خواب را دارد؟ چگونه تفسیر واقعی را از غیرواقعی تشخیص دهیم؟ اگر تفسیرهایی از پیامبر یا ائمه(ع) وارد شده‌اند، اما این تفسیرها تابع شرایط خاص کسانی است که این خواب‌ها را دیده‌اند و این تفسیرها نیز مخصوص همان‌هاست. چون هر خوابی شرایط خاص خود را دارد. از این رو عرض ما این است: اگر خواب خوبی دید، از خدا بخواه که آن را محقق کند و اگر خواب بدی دیدی و از آن ترسیدی، صدقه بده.

 

پرهیز از مدعیان

از این رو باید نسبت به کسانی که با اعصاب و سرنوشت مردم بازی می‌کنند، هوشیار بود. آنان با این ادعا که از غیب خبر دارند، از ساده‌لوحی و تمایل به آگاهی مردم از آینده و نگرانی‌شان از اتفاقاتی که شاید روی دهند و کسب آمادگی برای مقابله با آن‌ها، سوء استفاده می‌کنند. مردم گمان می‌کنند که این حرف‌ها از دین یا علم است. در حالی که این چیزها ذره‌ای از دین و علم نیستند.

عزیزان! ایمان به غیب یکی از اصول دین اسلام و یکی از اولین ویژگی‌های مؤمن است. از این رو در سوره بقره آمده است: «الم* ذَلِک الْکتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ». ما هم به غیب ایمان داریم، اما این بدان معنا نیست که به هر غیبی غیر از آن چیزهایی که در قرآن یا سنت نبوی و سیره ائمه(ع) ثابت و متواتر آمده است، ایمان داشته باشیم. اگر چنین فهمی از غیب داشته باشیم، از آگاهی و بصیرت بیشتری برخوردار خواهیم بود و به کسی اجازه سوء استفاده نخواهیم داد و با این ادعا که به منابع غیبی ارتباط دارد نخواهیم گذاشت که هر طور می‌خواهد با ما تجارت کند. چون ایمان ما ایجاب می‌کند که همه عرصه‌های هستی اعم از حاضر، غائب و مخفی از دیده‌ها و شنیده‌های خود را به دست خداوند بدانیم و در همه امور باید به خداوند مراجعه کنیم. به این ترتیب به خردهای خود احترام بیشتری خواهیم گذاشت و در تعامل با مسائل هستی، زندگی و انسان از بصیرت و آگاهی بیشتری برخوردار خواهیم بود.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به سفارش امام حسن عسکری(ع) توصیه می‌کنم که امروز هشتم ماه ربیع الثانی زادروز مبارک ایشان است. آن حضرت می‌فرماید: «أُوصيکمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دينِکمْ وَالاِجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ... فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذا وَرَعَ فى دينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ أَدَّى الاَمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِىٌ فَيَسُرُّنى ذلِک. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کونُوا زَيْنًا وَ لا تَکونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا کلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کلَّ قَبيح ... أَکثِرُوا ذِکرَ اللّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(ص) فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُوا ما وَصَّيْتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْکمْ السَّلامَ؛ شما را به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و تلاش براى خدا و راست‌گویی و امانت‌داری درباره کسى که شما را امين دانسته ـ نيکوکار باشد يا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگى سفارش می‌کنم... زيرا هر يک از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راست‌گو و امانت‌دار و خوش ‌اخلاق با مردم باشد، گفته می‌شود: اين يک شيعه است و اين کارهاست که مرا خوشحال می‌سازد. تقواى الهى داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بکشانيد و همه زشتى را از ما بگردانيد... زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ کنيد و زياد قرآن را تلاوت نماييد. زياد بر پيغمبر(ص) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا(ص) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنيد و شما را به خدا می‌سپارم و سلام بر شما.»

معیاری که امام عسکری(ع) برای بیان ولاء و محبت خود به اهل بیت(ع) مشخص کرده است، همین است. با داشتن این ویژگی‌هاست که می‌توانیم خود را به آنان منتسب کنیم؛ زیرا دین برای تقویت و تثبیت همین ارزش‌ها آمده است. اهل بیت و پیامبر خدا نیز دغدغه همین ارزش‌ها را داشتند و برای همین ارزش‌ها فداکاری‌ها و جان ‌فشانی‌های بسیاری از خود نشان دادند. صرفاٌ با احساسات و آرزو نمی‌شود به قرب آنان نمی‌شود دست یافت. بلکه باید به این ارزش‌ها و مبانی نزدیک شویم. با داشتن این ارزش‌هاست که به دل‌های مردم راه می‌یابیم و می‌توانیم با چالش‌ها مقابله کنیم.

 

تروریسم ادامه دارد و باید با آن مقابله کرد

همه دنیا و خصوصاً دنیای عرب و جهان اسلام از تروریسم رنج می‌برد. تروریسمی که هیچ حد و مرز و زمان و مکانی برای خود نمی‌شناسد. چون بی‌گناهان را می‌کشد، وقتی همه خوابند مکان‌ها را منفجر می‌کند و به ماهیت جایی مکان توجهی ندارد، در هفته در ترکیه جان بی‌گناهان را گرفت که برخی از آنان لبنانی بودند. عین همین مسئله در بغداد، نجف، قاهره، لیبی و سوریه نیز روی می‌دهد و تنها گناه قربانیان این است که در مکان‌هایی حضور دارند و برای هدف قرار گرفتنشان برنامه‌ریزی ‌شده است. بدون این که وجدان، دین و ارزش‌ها مانع این کار شوند.

ما برخلاف کسانی که اسلام را علت این حوادث می‌دانند، تأکید می‌کنیم که چنین ادعایی ظلم به اسلام است. چون اسلام آمد تا رحمتی برای جهانیان باشد و مکارم اخلاقی را کامل کند. از این رو امکان ندارد جنایت‌هایی که توجیه کند که دل‌هایی سخت و سنگی، کینه و عداوت نسبت به دیگران در ورای آن‌ها پنهان شده‌اند. قساوتی که می‌کشد و میان مسلمان و غیرمسلمان و این مذهب و آن مذهب فرقی نمی‌گذارد.

آری! اینان شاید با متون قرآنی و احادیث دینی جنایات خود را توجیه کنند و استدلال کنند که این کار آنان را به خداوند می‌رساند. ولی فهم درست از اسلام چنین چیزی را ثابت نمی‌کند. اینان این متون را از سیاق و شرایطشان خارج کرده‌اند. برای نشان دادن بیگانه بودن این منطق با قرآن، این دلیل کافی است که تمام تاریخ اسلامی نشان می‌دهد که مسلمانان با پیروان ادیان دیگر همزیستی داشتند و چنین حوادثی نیز رخ نداد. به رغم تفاوت‌های دینی، مذهبی و تمدنی در منطقه ما هرگز چنین قتل، خشونت و ویرانی را سراغ نداریم.

البته انکار نمی‌کنیم که در گذشته نیز منطق تکفیری وجود داشته و کسانی نیز برای آن نظریه پردازی می‌کردند. ولی این پدیده در حاشیه قرار داشت و هیچ‌گاه در متن جامعه اسلامی و عربی حضور نداشت و به حساب نمی‌آمد. آری! به خاطر تنش‌های سیاسی، قومی، دینی، طایفه‌ای و مذهبی که میان دولت‌ها یا داخل یک دولت در دنیای عرب و جهان اسلام به وجود آمده است، شاید منطق تکفیری در این زمان فرصت بروز یافته باشد. از این رو برخی‌ها سعی دارند منطق تکفیری را تقویت و تجهیز کنند و از آن بهره‌برداری نمایند تا در چارچوب درگیری‌های موجود، نقش‌های امنیتی و نظامی خاصی را ایفا نمایند. البته هر کدام از اینان اهداف خود را دارند. برخی می‌خواهند در این میان نقشه منطقه را تغییر دهند، برخی می‌خواهند به مواضع قدرت منطقه ضربه بزنند، برخی دیگر می‌خواهند در راستای خدمت به رژیم صهیونیستی با دولت‌های خاصی تصفیه ‌حساب کنند. همه این‌ها تا حد زیادی سیمای اسلام را مخدوش کرده است.

با توجه به واقعیات، لازم است که دست روی دست نگذاریم. بلکه باید با افشاگری اهداف و نتایج ویرانگر این توطئه، در برابر آن ایستادگی کنیم و علل و زمینه‌های بروز تروریسم را از بین ببریم. از این رو با هر تلاشی که باعث توقف خونریزی در منطقه شود، چه در سوریه و چه در عراق و یمن شود و امنیت و ثبات کشورها را حفظ نماید و نگذارد که به گذرگاه و مقر تروریسم تبدیل شود، موافق هستیم.

 

لبنان منتظر قانون انتخابات است

به لبنان بازمی‌گردیم که نیروهای امنیتی به مقابله با تروریسم و تعقیب و کشف هسته‌های تروریستی ادامه می‌دهد. در آخرین عملیات نیروهای امنیتی گروهی که به اقدامات تروریستی در کشور مبادرت می‌کردند، کشف و خنثی شدند. در اینجا از همه نیروهای امنیتی به خاطر حمایت از کشور تقدیر و تشکر می‌کنیم و خواهش می‌کنیم که تلاش برای تقویت ثبات داخلی ادامه یابد. آخرین این اقدامات در شورای وزیران تبلور یافت و تصمیماتی اتخاذ شد که لبنانی‌ها منتظر آن بودند. به ویژه در رابطه با استخراج نفت که می‌تواند فواید بسیاری برای اقتصاد ملی و حل بحران‌های اقتصادی داشته باشد؛ اما درخواست ما این است که این تصمیم‌ها به دور از سهمیه بندی‌های رایج، از شفافیت لازم برخوردار باشد. در موضوع نفت باید حاکمیت ملی لبنان در نظر گرفته شود که خیلی‌ها وارد بازی آن شده‌اند.

در عین حال لبنانی‌ها از این که تصویب قانون انتخابات این قدر کند پیش می‌رود، تعجب زده‌اند و از علت آن جویا می‌شوند. سؤالشان این است: آیا این تأخیر به خاطر تمدید یا دادن اعتبار دوباره قانون انتخابات دهه شصت است؟ امیدواریم که چنین نباشد و دولت با تصویب قانونی که برآورده کننده خواسته‌های همه گروه‌های سیاسی باشد، آرزوی لبنانی‌ها را برآورده سازد.

 

بحران جراید

باز هم در لبنان باید به مشکلات روزنامه‌های مکتوب اشاره کنیم که در این اواخر به صورت توقف انتشار روزنامه السفیر بروز کرد. چون به خاطر مشکلات مالی و رقابت رسانه‌های دیدار و شبکه‌های اجتماعی قادر به تداوم انتشار نبود. ما به خاطر فقدان این صدا که حامی دائمی آرمان‌های بزرگ و صدای اکثریت خاموش بود و پیامدهای ناگوار اجتماعی برای خانواده‌هایی که از راه این روزنامه زندگی می‌گذراندند، ناراحت هستیم، معتقدیم که این مسئله جایگاه رسانه‌ای لبنان و تنوع موجود در این کشور را تضعیف می‌کند.

از این رو از دولت و همه علاقه‌مندان کشور می‌خواهیم که ضمن حفظ آزادی و استقلال این روزنامه، دست یاری به سوی آن دراز کنند تا بقا و تداوم آن تضمین شود. چون آن گونه که برخی‌ها گمان کرده‌اند، شبکه‌های اجتماعی نمی‌توانند جایگزین آن باشند.

 

درد و رنج لبنانی‌های مهاجر

در پایان باید به جنایت دردناکی که منجر به مرگ یکی از مهاجران لبنانی در آنگولا گردید، اشاره کنیم. او دستیار حاج امین بکری بود که برای دست یافتن به زندگی شرافتمندانه برای خود و خانواده‌های دیگر از کشور خارج شد و راهی دیار غربت شد. ما این مصیبت را به خانواده و دوستان ایشان تسلیت عرض می‌کنیم و از دولت لبنان می‌خواهیم که به مسئولیت خود در قبال حمایت از مهاجران لبنانی عمل کند. نباید طوری شود که مهاجران لبنانی بخواهند با دست خود خارها را از پای خود بیرون بیاورند و بدون حمایت دولتشان، جان خود را در این راه از دست بدهند.