24 ربيع الأوّل 1438 هـ برابر با ۳ دی ماه ۱۳۹۵ هـ و ٢٣/١٢/٢٠١٦ م
مطالب مهم خطبه اول: تکریم حضرت مسیح(ع) در قرآن / جنبههای اختلافی درباره حضرت مسیح / قرآن اشتراکات را مورد تأکید قرار میدهد / جایگاه مسیحیت در قرآن / تلاش برای تثبیت و تقویت ارزشها.
مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، منتظر است که دولت کاری انجام دهد / امنیت اردوگاه عین الحلوه / آیا حل بحران سوریه نزدیک است؟ / حوادث خشونتبار در دنیای عرب / میلاد مسیح، میلاد ارزشها.
خطبه اول:
خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود چنین میفرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ الله كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ» صدق الله العظيم.
مسلمانان و مسیحیان بیست و پنجم دسامبر زادروز حضرت مسیح(ع) را جشن میگیرند. آن حضرت روح و کلمه خداوند بود که بر مریم القا نمود. مسلمانان و مسیحیان در این مناسبت بر اساس متون دینی، مقامی را که حضرت مسیح نزد خداوند یافت، تکریمی را که از آن برخوردار گردید و معانی معنوی، ایمانی و اخلاقی را که در رفتار، موضعگیریها و سخنان آن حضرت تبلور یافت، احیا میکنند. احیای واقعی نیز همین است.
تکریم حضرت مسیح(ع) در قرآن
به این مناسبت خوب است به برخی از اشارات قرآنی درباره مقام و نقش حضرت عیسی(ع) بپردازیم. چون حضرت مسیح بشارت خداوند به مریم بود و فرشتگان عهدهدار رساندن این بشارت بودند: «يَا مَرْيَمُ إِنَّ الله يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ* وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ».
وقتی مریم از این که بدون تماس با بشری صاحب فرزند شود، اظهار شگفتی کرد، از جانب پروردگار خطاب آمد که این مولود، نوزادی عادلی و معمولی نیست؛ بلکه او یکی از آیات الهی و نشانه مشیت الهی است که کلمه «کن فیکون» الهی در او تبلور یافته است: «قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيّاً* قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آَيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْراً مَقْضِيّاً»، «إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ الله وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ».
وقتی خداوند متعال از نحوه ولادت او سخن میگوید، نشان از مقام والای او دارد. وقتی که خداوند تمام شرایط را برای مواظبت و مراقبت از مریم فراهم کرد: «فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً* فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً * وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً* فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً» خداوند نیز در گهواره حضرت مسیح را به سخن آورد تا از خود و مادرش دفاع نماید.
تکریم الهی از این پیامبر از میزان شایستگیها، تواناییها و معجزاتی که خداوند در اختیار آن حضرت قرار داد، نیز هویداست. همه این کرامات برای این است تا حضرت مسیح بتواند به مسئولیتهای خود عمل کند و در برابر کسانی که با رسالت او مخالف بودند، بایستد: «إِذْ قَالَ الله يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي».
این تکریم همچنان ادامه یافت و خداوند به او یارانی عنایت فرمود که او را تأیید کنند و از او حمایت و پشتیبانی نمایند. خداوند در این باره میفرماید: «وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آَمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آَمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ» آن حضرت تا آخرین لحظه در میان قوم خود حضور داشت. خداوند از او حمایت نمود و نگذاشت که توسط حاکم رومی و یهودا به صلیب کشیده شود. خداوند نیز به این واقعیت اشاره داشته، میفرماید: «وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ»، «إِذْ قَالَ الله يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» این تکریم تا آخر الزمان نیز ادامه دارد. وقتی که امام مهدی(عج) زمین را بعد از این که ظلم و ستم آکنده شد، از عدل و داد لبریز میسازد.
جنبههای اختلافی درباره حضرت مسیح
وقتی از اشتراک مسلمانان و مسیحیان درباره عظمت و مقام حضرت مسیح سخن میگوییم، به این معنا نیست که درباره ویژگیهای شخصیتی آن حضرت اختلافی وجود ندارد. درباره ماهیت این پیامبر و نقشی که خداوند برای ادای آن، او را به رسالت مبعوث کرد و اتفاقاتی که پیش از ترک صحنه زندگی روی دادند، میان دو دین اسلام و مسیحیت اختلاف وجود دارد.
مسیحیت اگر چه به یگانگی خداوند ایمان دارد، اما برای حضرت مسیح جنبه غیربشری نیز قائل است. او را پسر خداوند و یکی از اشخاص سهگانهای میداند که یادآور خدای واحد برای مسیحیان است: پدر، فرزند و روح القدس. مسیحیت معتقد است هدف از ارسال حضرت مسیح این است که بنیآدم را از خطایی که پدرشان آدم مرتکب شد، نجات دهد. خطایی که به خاطر آن آدم و همسرش از بهشت رانده شدند و به خاطر همین خطا آدم و فرزندانش سزاوار دوری از رحمت الهی هستند. به صلیب کشیده شدن نیز نشانه این رهایی است و به واسطه آن فدا شدن تحقق پیدا کرد.
حال آن که اسلام معتقد است که انسان خطا را از کسی به ارث نمیبرد و توبه باعث بخشیده شدن خطاهای او میشود. حضرت مسیح نیز بنده و پیامبر خدا بود. او حلقهای از زنجیره پیامبران است که با نبوت پیامبر خدا(ص) به پایان رسید. نقش آن حضرت نیز این بود که به آن چه نزد خداوند است مردم را بشارت دهد و انحرافات بنیاسرائیل را درمان نماید.
آیات «قَالَ إِنِّي عَبْدُ الله آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً * وَجَعَلَنِي مُبَارَكاً أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً»، «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ الله إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» نیز به همین مسئله اشاره دارند.
قرآن اشتراکات را مورد تأکید قرار میدهد
به رغم این اختلافات هر دو دین، عناوین و موارد ایمانی و اخلاقی مشترک بسیاری دارند. اسلام وجود این اختلافات را باعث نفرت و درگیری نمیداند. برخی از کسانی که از مبانی و پایههای واقعی دین اطلاعی ندارند، از این اختلافات بهانهای برای فتنه افروزی و خونریزی میسازند؛ اما اسلام با مسیحیان با این که به اشخاص سه گانه ایمان دارند و مسیح را پسر خداوند میدانند، مانند مشرکان برخورد نمیکند. کافی است که بعد از پدر، پسر و روح القدس گفتن، به خداوند یگانه ایمان داشته باشند و در صف توحید قرار بگیرند. اسلام به همگرایی و تلاش مشترک بر اساس ارزشهای معنوی و ایمانی که در هر دو دین وجود دارد و گفتگو درباره اختلافات بر اساس مشترکات تمایل دارد: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا الله وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ الله». بیایید روی مشترکات تأکید کنیم و هر چند که درباره ذات خداوند اختلافاتی داریم، در برابر خداوند اظهار عبودیت کنیم، عبودیت های دیگر را نفی نماییم، منطقه سلطه گری بر دیگران به نام خداوند را رد کنیم، دعوت به سوی خداوند باید به بهترین روش، بهترین رفتار و بهترین کلمات باشد: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».
جایگاه مسیحیت در قرآن
اسلام به این حد نیز بسنده نمیکند و به ویژگیهای معنوی و اخلاقی مسیحیان نیز اشاره مینماید. صفاتی که آن را از مشرکان و یهودیان متمایز مینماید. میفرماید: «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ».
در آیه دیگری میفرماید: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ* ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آَثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآَتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً».
در مرحله آغازین اسلام، این تمایز به صورت عملی دیده میشود که در اینجا به دو نمونه از آن اشاره میکنیم:
اول – وقتی که مسیحیان نجران در حالی که لباسهای مخصوص کلیسا بر تن داشتند و صلیب بر گردن آویخته بودند، برای گفتگو با پیامبر به مدینه آمدند. پیامبر و مسلمانان با وجود این که درباره صلیب موضع مشخصی داشتند، به این مسئله اعتراضی نکردند. وقت نمازشان شد. با این که در مسجد پیامبر(ص) بودند درخواست کردند که در مسجد نماز بخوانند. پیامبر به آنان اجازه داد و آنان در مسجد ناقوس نواختند و در برابر همه مسلمانان نماز خواندند.
دوم – وقتی روم مسیحی در برابر ایران شکست خوردند، به رغم اختلافاتی که داشتند، مسلمانان از شکست خوردن مسیحیان ناراحت شدند؛ بنابراین آیات الهی نازل شد تا به مسلمانان بشارت دهد که پس از شکست پیروزی خواهد آمد و ناراحتیشان به شادمانی تبدیل خواهد گردید. در این باره این سوره نازل گردید:
«الم* غُلِبَتِ الرُّومُ* فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ* فِي بِضْعِ سِنِينَ للهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ». این رابطه عملی و عاطفی که قرآن پایهگذاری کرد و پیامبر(ص) نیز با رفتار و موضعگیریهای خود نشان داد، باعث تحکیم همکاری و احترام متقابل میان مسلمانان و مسیحیان گردید که یکی از ثمرات آن حفظ موجودیت مسیحیان در سرزمینهای اسلامی بود. این وضعیت تا امروز نیز ادامه دارد و ما شاهد ارتباط، همکاری و تلاش مشترک در عرصههای مختلف میان مسلمانان و مسیحیان هستیم.
اما مشکلاتی که در گذشته پیش آمد و الآن نیز ممکن است پیش آید، نه ریشه در مبانی و اصول اسلام و مسیحیت دارد و نه میتواند مبنای ارزیابی این ارتباط قرار گیرد یا مبنای برنامههای آینده قرار گیرد. این مشکلات استثنا هستند و برطرف خواهند شد.
تلاش برای تثبیت و تقویت ارزشها
در زادروز حضرت مسیح(ع) که امسال با زادروز پیامبر خدا(ص) همزمان شده است، وظیفه داریم که از این دو مناسبت به عنوان راهی برای تقویت ارزشهایی استفاده کنیم که این دو پیامبر در زندگی خود تجسم بخشیدند. ارزشهایی از قبیل محبت، عدالت و مهربانی. باید با تکیه بر این ارزشها در برابر مبلغان کینه، دشمنی، ظلم، استکبار، فساد و خصوصاً کسانی که به دروغ عنوان اسلام و مسیحیت به خود دادهاند، بایستیم.
به این ترتیب گرامیداشت و پیروی واقعی تحقق خواهد یافت. چون احیا به کلمات و مراسم، کاشتن درخت کاج یا نخل و خواندن سرودها و آهنگهای میلاد نیست؛ بلکه باید آن چه را که دلها، خردها و عمل ما را به فساد میکشند، درمان کنیم تا در راستای دعوت و عمل آن بزرگواران باشیم.
به بیان قرآن کریم نزدیکترین مردم به پیامبران کسانی هستند که سعی کنند ایمان خود را به عمل و رفتار تبدیل کنند: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آَمَنَ بِالله وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً».
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! شما و خودم را به رعایت توصیه حضرت مسیح(ع) توصیه مینمایم. او فرموده است: «أيها الناس، لن أقول لكم كما تقولون، صِلوا من وصلكم، وأعطوا من أعطاكم، واعفوا عمّن عفا عنكم، بل سأقول لكم، صلوا من قطعكم، وأعطوا من منعكم، وسلّموا على من سبّكم، وأنصفوا من خاصمكم، واعفوا عمّن ظلمكم، كما تحبّون أن يُعفى عن إساءاتكم، وبذلك تتخلّقون بأخلاق ربّكم، ألا ترون أنّ شمسه تشرق على الأبرار والفجّار، وأنّ مطره ينزل على الصالحين والخاطئين، وأنّ خيره يصيب الجميع، حتى الّذين جاهروه بالعداوة، وإن كنتم لا تحبون إلا من أحبّكم، ولا تحسنون إلا لمن أحسن إليكم، ولا تكافئون إلا من أعطاكم، فما فضلكم على غيركم؟! أيّها النّاس، إذا أردتم أن تكونوا أحباب الله وأصفياءه، فأحسنوا إلى من أساء إليكم، واعفوا عمّن ظلمكم، وسلّموا على من أعرض عنكم... اسمعوا قولي، واحفظوا وصيّتي، وارعوا عهدي، كيما تكونوا علماء فقهاء؛ ای مردم! مثل شما نمیگویم که میگویید به کسی که با شما پیوند یافته است بپیوندید و به کسی که به شما عطا کرده است ببخشید و از کسی که شما را عفو کرده است، درگذرید؛ بلکه به شما میگویم به کسی که با شما قطع رابطه کرده است بپیوندید و به کسی که از شما دریغ کرده است، ببخشید و به کسی که به شما دشنام داده است، سلام کنید و با کسی که با شما دشمنی کرده است، انصاف ورزید و از کسی که به شما ستم کرده است، درگذرید، همانطور که دوست دارید بدیهای شما عفو شوند. به این ترتیب به اخلاق پروردگارتان درآمدهاید. آیا نمیبینید که خورشید او بر نیکان و بدکاران میتابد و باران او بر صالحان و خطاکاران میبارد و خیر و خوبی او به همه میرسد. حتی آن کسانی که آشکارا با او به عداوت برخاستند. حال آن که شما فقط کسانی را دوست میدارید که با شما دوستی کردهاند و به کسانی خوبی میکنید که به شما احسان کردهاند و بخشش کسانی را تلافی میکنید که به شما بخشیدهاند. پس برتری شما بر دیگران چیست؟ ای مردم! اگر میخواهید محبوب و برگزیده خداوند باشید، به کسی که به شما بدی کرده است، خوبی کنید و از کسی که به شما ستم کرده است، درگذرید و به کسی سلام کنید که از شما روی گردانده است... کلامم را بشنوید و توصیهام را حفظ کنید و به عهدم پایبند بمانید تا عالمانی فقیه شوید.»
این همان توصیه پیامبر خداست. او ما را به مکارم اخلاقی دعوت کرد و آن را عنوان رسالت خود قرار داد و فرمود: «إنما بُعِثتُ لأتمِّم مكارم الأخلاق». سفارش خداوند نیز همین است. میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ». سیره اولیا و دوستان خداوند نیز همین است.
با داشتن این اخلاق نزد خداوند ترقی خواهیم کرد و از محبوبترین و نزدیکترین خلایق نزد او خواهیم شد. با این اخلاق بذر خوبی و محبت را خواهیم کاشت و کینهها و دشمنیها را از دلهای دیگران ریشهکن خواهیم نمود و صلح و سلام را در جان خود و دیگران تحقق خواهیم بخشید با توانایی بیشتری به مصاف چالشها خواهیم رفت.
لبنان، منتظر است که دولت کاری انجام دهد
از لبنان آغاز میکنیم که بالاخره بعد از انتظاری طولانی از وجود نعمت دولت برخوردار شد. دولتی که عنوان آن دولت وحدت ملی است. البته این دولت نتوانسته است همه طیفهای سیاسی کشور را در خود جای دهد تا این عنوان بر آن صدق کند. آن چه در این دولت سزاوار تقدیر است، تشکیل وزارت خانههای جدید است. اگر چه این وزارت خانهها مانند وزارت دولت در امور مبارزه با فساد، عنوان دولت را با خود یدک میکشند. چون لبنانیها از بیماری فساد شدیداً رنج میبرند و این بیماری موجودیت و مقدرات این کشور را مورد تهدید قرار داده است. یا وزارت دولت در امور زنان. البته فرق عمده در این است که یک مرد عهدهدار این وزارت شده است و این که یک مرد خواهان تأمین حقوق زنان شود اقدامی مثبت ارزیابی میشود. یا وزارت دولت در امور آوارگان که این روزها تعدادشان زیاد شده است. چون رسیدگی به مسئلهای که ابعاد اجتماعی، انسانی، امنیتی و سیاسی دارد، شدیداً یک نیاز است.
ما این موفقیت را به مردم لبنان تبریک میگوییم. موفقیتی که از پشتوانه اعتماد مردم برخوردار خواهد بود و مانعی نیز در این زمینه نیست؛ اما از دولت میخواهیم که به مسئولیتهای خود عمل کند تا به دولت فعالی تبدیل شود. تجارب گذشته را تکرار نکند؛ مانند دولتهای قبلی دولت درگیریهای لفظی نباشد و به میدان درگیریهای داخلی که بازتابی از درگیری محورها در بیرون از کشور است، تبدیل نگردد.
لبنانیها از این دولت انتظارات بسیاری دارند. اول تصویب قانون جدید انتخابات که درستی فرایند نمایندگی را تضمین کند و به جای افراد و اشخاص که خود را نماینده طوایف و مذاهب معرفی میکنند، دغدغه طوایف و مذاهب را در نظر بگیرد. دولت باید از تمام توان خود برای درمان مشکلات و بحرانهایی که شهروندان کشور از آن رنج میبرند، استفاده نماید. مشکلاتی از قبیل آب، برق، زبالهها، ترافیک کشنده در کشور و فساد. نباید بهانه بیاورد که عمر این دولت کوتاه و وقت تنگ است. این بهانه برای ناتوانان خوب است نه کسانی که میخواهند کاری صورت دهند.
امنیت اردوگاه عین الحلوه
باز هم در لبنان باید به خطرات حوادث، تصفیه حسابها و نبردهایی که در اردوگاه عین الحلوه جریان دارد، برای امنیت اردوگاه و پیرامون آن اشاره کنیم. این حوادث باعث عمیق شدن یأس و ناامیدی در میان مردم میشود. به این جهت از رهبران فلسطینی میخواهیم با کمک ارتش لبنان به مسئولیت خود در تأمین امنیت اردوگاه عمل کنند و نگذارند که هیچ گروهی از اردوگاه به عنوان یک ابزار در درگیریهای منطقه استفاده نماید. باید از افتادن سلاح به دست افراد غیرمسئول جلوگیری کنند. چون فلسفه این سلاح، مقابله با دشمن و محافظت از اردوگاه است و باید همین گونه باقی بماند و به مشکلی برای اردوگاه و پیرامون آن تبدیل نشود.
آیا حل بحران سوریه نزدیک است؟
به سوریه میرسیم. هنوز هم بسیاری از کشورها به عناوین انسانی سعی میکنند از این کشور برای تحقق منافع خودشان استفاده کنند و از ارائه حداقل کمکهایی که از بار مشکلات مردم بکاهد و نیازهایشان را برطرف نماید، خودداری میورزند. ما از همه کسانی که به سوریه علاقه دارند میخواهیم که از تلاشهای وزرای امور خارجه و دفاع کشورهای ایران، روسیه و ترکیه برای حل این بحران فزاینده حمایت کنند. این تلاشها باعث خواهد شد که چرخ گفتگوی داخلی نیز به حرکت درآید. هدف از گفتگوی داخلی باید رها شدن سوریه از درد و رنج، جلوگیری از تقسیم شدن سوریه به مناطق تحت نفوذ قدرتها و مکانی برای تروریسم پروری و انتقال به سایر مناطق جهان باشد؛ اما اعتقاد ما بر این است با وجود این که بعد از ماجرای حلب تا حدی از دامنه جنگ کاسته شده است تا زمانی که برخیها روی تداوم جنگ در این کشور سرمایهگذاری کردهاند و میخواهند باقیمانده توان عربی و اسلامی از بین برود و نیست و نابود شود، امیدی به راه حل نمیتوان داشت.
حوادث خشونتبار در دنیای عرب
در جاهایی نه چندان دور از سوریه، هفته گذشته شاهد تعدادی از حوادث خونین بودیم. از جمله حمله به مراکز گردشگری در اردن، ترور سفیر روسیه در ترکیه، یورش کامیون به غیرنظامیان در آلمان و انفجارهای عراق. ما ضمن محکوم کردن همه این اقدامات، بار دیگر خواهان اقدام مشترک منطقهای و جهانی برای مقابله با این پدیدهها و درمان ریشههای آنها میشویم؛ اما ابتدا باید تنشهای منطقهای حل شوند و محیطهای رشد و تربیت تروریسم از بین بروند.
به تونس میرسیم. هنوز هم در رابطه با ترور محمد الزواری(از رهبران حماس) ابهامهایی وجود دارد. هر چند که انگشت اتهام به سمت دشمن صهیونیستی است. چون ترور رهبران مقاومت و علمایی که برای ایجاد قدرت برای دفع تجاوزگریهای دشمن تلاش میکنند، در سابقه این رژیم وجود دارد. اگر این نظر درست باشد، نشان میدهد که حیطه عربی و اسلامی به چه اندازه قابل نفوذ است؛ بنابراین باید بیش از پیش بیدار بود و به دشمن توجه داشت. دشمنی که از فتنهها و درگیریهای داخلی برای تصفیه کسانی که در برابر طرحهای آن ایستادگی میکنند، بهرهبرداری مینماید تا قویترین قدرت منطقه باشد.
میلاد مسیح، میلاد ارزشها
در خاتمه میلاد حضرت مسیح(ع) را به مسلمانان و مسیحیان تبریک و تهنیت عرض مینماییم. میلاد آن حضرت میلاد ارزشهای معنوی و ایمانی ایشان است. ارزشهایی که حضرت مسیح با رفتارها و آموزههای خود به مردم نشان داد و به این جهت، متحمل دردها و رنجهای بسیاری گردید.
خواست ما این است که این مناسبت تأکید دوبارهای بر تقویت و تحکیم ارزشهایی چون محبت، مهربانی و عدالت و مقابله با منطق کینه، دشمنی و سلطهجویی باشد. چون بسیاری از کسانی که خود را به ادیان آسمانی نسبت میدهند، با دست یازیدن به این منطق ناروا، ادیان آسمانی را به مشکل تبدیل میکنند. در حالی که ادیان آسمانی راه حل هستند و راه حل باقی خواهند ماند.