خطبه جمعه، 26 آذر ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: زادروز فرخنده / هدف دین اخلاق است / اخلاق پیامبر در جنگ و صلح / پایبندی به پیمان‌ها / کجاست پیامبر تا وضعیت امروز را ببیند؟ / با اخلاق می‌توان دل‌های مردم را به دست آورد.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و مشکلات تشکیل دولت / سوریه و تحولات حلب / درد و رنج یمن / بحرین، احکامی که اوضاع کشور را متشنج می‌کند / هفته وحدت.

17 ربیع الأول 1438 هـ برابر با 26 آذر 1395 هـ و ١٦/١٢/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: زادروز فرخنده / هدف دین اخلاق است / اخلاق پیامبر در جنگ و صلح / پایبندی به پیمان‌ها / کجاست پیامبر تا وضعیت امروز را ببیند؟ / با اخلاق می‌توان دل‌های مردم را به دست آورد.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان و مشکلات تشکیل دولت / سوریه و تحولات حلب / درد و رنج یمن / بحرین، احکامی که اوضاع کشور را متشنج می‌کند / هفته وحدت.

 

خطبه اول:

سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو ای حبیب خدا! سلام بر تو ای بهترین آفریده‌های خدا! من شهادت می‌دهم که تو نماز را به پا داشتی و زکات را ادا نمودی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و رسالت الهی‌ات را ابلاغ نمودی و امت خود را نصیحت کردی و در راه خدا با حکمت و موعظه حسنه جهاد نمودی و آن چه را وظیفه تو بود، حقیقتاٌ انجام دادی.

سپاس خداوند را که ما را از شرک و گمراهی نجات داد و به واسطه تو ما را به بهترین موقعیت رساند. خدایا! بهترین درجات را به او عنایت فرما و به او وسیله و فضیلت عنایت فرما و به او چنان مقام پسندیده‌ای عنایت فرما که مردم اولین و آخرین به آن غبطه بخورند. ای پروردگار جهانیان!

خداوند سبحانه و تعالی در کتاب عزیز خود چنین می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ یرْجُو الله وَالْیوْمَ الْآَخِرَ وَذَكَرَ الله كَثِیراً» صدق الله العظیم.

 

زادروز فرخنده

چند روز است که وارد ماه ربیع الاول شده‌ایم. ماهی که میلاد مبارک پیامبر خدا در آن قرار دارد. البته در روز ولادت ایشان اختلافاتی وجود دارد. مناسبتی که دل‌های ما را از شادی و سرور آکنده کرده است و به ما امید می‌دهد تا آینده روشنی را زنده کنیم که پیامبر خدا پایه‌گذاری کرده بود.

این روز برای ما یادآور حادثه‌ای نیست که در گذشته روی داده باشد و ما بخواهیم آن را زنده کنیم. چون پیامبر خدا همیشه در میان حضور دارد و هیچ وقت غائب و فراموش شده نیست. او در اذان، اقامه و نماز ما حضور دارد. ما به عبودیت پروردگار و نبوت و رسالت پیامبرش شهادت می‌دهیم. وقتی کتاب خدا را تلاوت می‌کنیم و می‌خوانیم: «إِنَّ الله وَمَلَائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً» با خداوند و فرشتگانش به او و خاندانش درود می‌فرستیم. در همه عرصه‌های عزت، آزادی و کرامت به یاد پیامبر هستیم. او ما را به عزت، آزادی و کرامت دعوت کرد و آن‌ها را در جانمان نهادینه ساخت. این مناسبت فرصت خوبی است برای این که به یاد مسئولیت خود در ازای پیامبر بیفتیم. او برای ابلاغ دین خود به ما از هیچگونه تلاش و فداکاری فروگذاری نکرد. دینی که توسط آن به بزرگ‌ترین تمدن‌ها دست یافتیم و اگر آن را از دست بدهیم، مانند امروز دوباره به حاشیه تاریخ رانده خواهیم شد.

 

هدف دین اخلاق است

این مناسبت فرصت خوبی است برای این که برجسته‌ترین ویژگی آن حضرت را تبیین کنیم. وقتی خداوند از ویژگی‌های پیامبر یاد می‌کند، به عبادت ایشان اشاره نمی‌نماید. با این که آن حضرت آن قدر عبادت می‌کرد که پاهای مبارکشان متورم می‌شد. آن قدر در عبادت به خود سخت می‌گرفت که این آیه کریمه درباره ایشان نازل گردید: «طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَیكَ الْقُرْآَنَ لِتَشْقَى» خداوند از علم پیامبر چیزی نمی‌گوید. با این که آن حضرت شهر علم بود و علی دروازه آن. خداوند از شجاعت پیامبر یاد نمی‌کند. با این که علی(ع) درباره شجاعت پیامبر می‌فرماید: «كنّا إذا اشتدّ البأس لذنا برسول الله؛ وقتی شرایط دشوار می‌شد، به پیامبر پناه می‌آوردیم.» خداوند از سخاوت و کرم پیامبر سخنی به میان نمی‌آورد. با این که او گرسنه می‌خوابید، اما غذای خود را به فقرای مدینه می‌داد. خداوند از عدالت پیامبر نیز چیزی نمی‌گوید. با این که او همان کسی است که فرمود: «اگر فاطمه دختر محمد نیز دزدی کند، دستش را قطع می‌کنم.» خداوند به صفتی از پیامبر اشاره می‌کند که هدف رسالت شریف ایشان است. صفتی که عنوان رسالت ایشان را تشکیل می‌دهد. پیامبر درباره عنوان رسالت خود می‌فرماید: «برای این مبعوث به رسالت شدم که مکارم اخلاقی را کامل کنم.» و خداوند نیز به او فرمود: «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ».

پیامبر خدا اخلاق را به عنوان هدف رسالت خود معرفی می‌نماید. این که تمام عبادات دین به این همین هدف اشاره می‌کنند و می‌خواهند این هدف را جا بیندازند. اگر نماز، روزه، حج، زکات و خمس نتوانند ما را به اخلاق کریمه برسانند، هیچ ارزشی ندارند. اگر اخلاق نباشد، تمام این‌ها به مظاهر و نمادهایی تبدیل می‌شوند که نزد خداوند ارزشی ندارند.

پیامبر خدا وقتی از سنگ‌ترین چیزی که در میزان فرد گذاشته می‌شود، می‌فرماید: «ما من شی أثقل فی المیزان من حسن الخلق؛ سنگین‌ترین چیزی که در میزان گذاشته می‌شود، اخلاق نیکوست.» برای این که نزدیک‌ترین مردم به خود را معرفی نماید، می‌فرماید: «إنَّ أحبَّكم إلی وأقربكم منّی یوم القیامة مجلساً... أحسنكم أخلاقاً الموطؤون أكنافا الذین یألفون ویؤلفون؛ محبوب‌ترین شما نزد من و نزدیک‌ترین شما به من در روز قیامت خوش‌اخلاق‌ترین شماست... و هم‌نشین نواز هستند. آنان که با مردم الفت می‌گیرند و مردم نیز با آن‌ها الفت می‌گیرند.» و می‌فرماید: «إنّ العَبدَ لَیبلُغُ بحُسنِ خُلقِهِ عَظیمَ دَرَجاتِ الآخِرَةِ وشَرَفَ المَنازِل، وإنَّهُ لَضَعیفُ العِبادَةِ؛ به درستی که بنده، در سایه خوش خلقی خود به درجات بزرگ و مقامات والایی در آخرت می‌رسد، با آنکه عبادتش ضعیف است.»

 

اخلاق پیامبر در جنگ و صلح

همان‌طور که اخلاق بر زندگی فردی و خانوادگی پیامبر و وضعیت صلح و آرامش حاکم است، اگر شرایط اجازه دهد، در جنگ‌های ایشان نیز دیده می‌شود. جنگ‌هایی که علیه پیامبر به راه انداختند و می‌خواستند دین، پیامبر و همه همراهان او را از بین ببرند و نابود کنند.

همان طور که در سیره آن حضرت دیده می‌شود که جنگ‌های ایشان جنگ‌هایی دفاعی بودند و جنگ آخرین راه حل را تشکیل می‌داد. چون پیامبر سیزده سال در مکه زندگی کرد و مردم را به دین خود دعوت نمود. پیامبر با مردم گفتگو می‌کرد و هیچ‌گاه در برابرشان تیغ نمی‌کشید. او مردم را حتی نفرین هم نمی‌کرد. از این رو وقتی به ایشان عرض شد که چرا مشرکان را نفرین نمی‌کنی تا خداوند ریشه‌کنشان کند؟ می‌فرمود: «إنی لم أبعث لأدعو على الناس... إنّما أنا رحمة مهداة؛ من برای این برانگیخته نشدم تا مردم را نفرین کنم... بلکه من رحمت هدایت یافته هستم.»

حتی بعد از این که به مدینه مهاجرت کرد، آغازگر جنگ نبود و از موقعیتی که در مدینه پیدا کرده بود برای به راه انداختن جنگ علیه مکه و ریشه‌کن کردن قریش استفاده نکرد. پیامبر کوشید که با آنان ارتباط خود را حفظ کنند و آنان را به سمت رشد سوق دهد، شاید که فکر کنند و هدایت شوند. ولی قریشیان علیه پیامبر اعلام جنگ کردند و کوشیدند که قبائل مدینه و خارج از آن را علیه دین پیامبر بشورانند. تا این که خداوند اجازه جنگ داد و این آیه نازل شد: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ الله عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ* الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا الله»؛ بنابراین جنگ برای تجاوزگری، سیطره بر سرزمین‌های دیگران و مجبور کردن دیگران به پذیرش دین اسلام نیست، بلکه برای دفع ستم و به دست آوردن آزادی است.

اگر به جنگ مجبور می‌شد، به رزمندگان چنین توصیه می‌کرد: «فلا تقتلوا طفلاً، ولا شیخاً فانیاً، ولا امرأة، ولا فلاّحاً، أو راهباً فی صومعته... فلا تقتلوا مدبراً، ولا تجهزوا على جریح؛ کودکان را نکشید، سالخوردگان را به قتل نرسانید، زنان را نکشید، کشاورزان را نکشید، کشیشان صومعه‌ها را نکشید... کسی را که فرار کرده است نکشید و به مجروح آسیب نزنید.» این روش در برخورد با اسیران جنگی نیز وجود داشت. همان‌هایی که با پیامبر خدا وارد جنگ شده بودند و اصحاب و یاران پیامبر را به شهادت رسانده بودند. او قاطعانه کشتن اسرا را نفی می‌کرد. با این که در آن دوره کشتن اسیر عرف بود. این روش پیامبر نیز ریشه در این متن قرآنی داشت: «حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً». این به معنای آزاد کردن اسیر است. فدا نیز به معنای مبادله اسیر یا آزاد کردن آنان در ازای مال و آموزش است. در جنگ بدر این امر روی داد. اسیر تا زمانی نگه‌داری می‌شد که اسرای مسلمان آزاد شوند یا این که به ده نفر از مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند.

اما نحوه تعامل پیامبر با اسرا در سیره پیامبر بسیار روشن است. بعد از پایان یافتن جنگ بدر، پیامبر دستور داد که به اسرای مشرکین خوبی کنند. اسرا را در میان اصحاب پخش کرده بود و میزان برتری در میان این شده بود که چه کسی بهتر و بیشتر به اسرا خوبی می‌کند.

اگر به خاطر ماهیت جنگ پیامبر مجبور می‌شد، فردی را بکشد، منش پیامبر اصل احترام و تکریم انسان بود. فرقی نداشت که زنده باشد یا مرده. حتی اگر دشمن تجاوزگر بود نیز شامل این برخورد انسانی می‌شد. درباره نحوه برخورد با قاتل خود امام علی(ع) می‌فرماید: «لا تمثلوا بالرّجلِ، فإنی سمعتُ رسولَ الله(ص) یقول: إیاكم والمثلةَ ولوَ بالكلبِ العقور؛ این مرد را مثله نکنید. چون شنیدم که پیامبر خدا می‌فرمود: از مثله کردن بپرهیزید. حتی اگر سگ هار باشد.»

اخلاق اسلامی حتی در حمایت از محیط زیست و حیوانات دیده می‌شود. اسلام همان‌طور که کشتن غیرنظامیان و اسیران را حرام کرده است، کشتن حیوانات، تخریب مزارع و باغ‌ها و تعدی به منابع آبی را حرام نموده است. از این رو در راهنمایی پیامبر آمده است: «ولا تغرقوا نخلاً، ولا تقطعوا شجرةً مثمرةً، ولا تذبحوا شاةً ولا بقرةً إلا لمأكل؛ درخت نخلی را غرق نکنید و درختان میوه‌دار را قطع ننمایید و گوسفند و گاو را ذبح نکنید مگر برای خوردن.»

 

پایبندی به پیمان‌ها

در موضوعی مرتبط، آن‌هم در زمانی که معاهدات، قوانین و توافقات زیر پا می‌شوند، پیامبر با راهنمایی قرآن کریم بر رعایت قوانین و پیمان‌ها در خلال جنگ تأکید می‌ورزد. این امر را در سوره توبه می‌توان دید. به رغم این که این سوره به سختگیری بر مشرکان تأکید می‌نماید و در صورتی که بر تجاوزگری خود پافشاری کنند، آنان را مورد تهدید قرار می‌دهد، به مؤمنان تذکر می‌دهد که اگر با مشرکان توافقات و قراردادهایی دارند، باید به این معاهدات پایبند باشند: «إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِینَ ثُمَّ لَمْ ینْقُصُوكُمْ شَیئًا وَلَمْ یظَاهِرُوا عَلَیكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ الله یحِبُّ الْمُتَّقِینَ».

در آیه‌ای دیگر خداوند متعال به پیامبرش دستور می‌دهد که اگر برادران ایمانی‌شان از آنان برای مقابله با دشمنان درخواست یاری کردند، باید به آنان کمک کنند. مگر این که میان این دشمن و مسلمانان پیمانی وجود داشته باشد: «إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ الله وَالَّذِینَ آَوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ آَمَنُوا وَلَمْ یهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَایتِهِمْ مِنْ شَیءٍ حَتَّى یهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَینَكُمْ وَبَینَهُمْ مِیثَاقٌ وَالله بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ».

در این راستا برای این که از میزان توجه پیامبر خدا به رعایت این پیمان‌ها مطلع شویم، باید به این داستان اشاره کنیم. بعد از صلح حدیبیه یکی از مسلمانان اسیر از دست قریش فرار کرد و به مسلمانان پیوست. نماینده مشرکان به این مسئله اعتراض کرد. چون آن را نقض بندهای این صلح‌نامه می‌دانست. پیامبر نیز این اعتراض را وارد دانست و با بازگرداندن این مسلمان که از ظلم و ستم مشرکان مکه فرار کرده بود، موافقت کرد. پیامبر او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «اصْبِرْ وَاحْتَسِبْ، فَإِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ جَاعِلٌ لَكَ وَلِمَنْ مَعَكَ مِنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فَرَجًا وَمَخْرَجًا، إِنَّا قَدْ صَالَحْنَا هَؤُلاءِ الْقَوْمَ وَجَرَى بَینَنَا وَبَینَهُمُ الْعَهْدُ، وَإِنَّا لَا نَغْدِرَ بهم؛ صبر كن و به حساب خدا گذار، البته خداوند برای تو و سایر مستضعفین كه با تو هستند فرج و گشایشی میرساند، ما با این قوم قرارداد صلحی را به امضا رساندیم و ما به آنان خیانت نمی‌کنیم.»

 

کجاست پیامبر تا وضعیت امروز را ببیند؟

بعد از همه این چیزهایی که از روش و منش پیامبر خدا گفتیم، با این روش را با کشتارها و جنایت‌هایی که به نام اسلام صورت می‌گیرند، مقایسه کنیم. این جنایت‌ها هیچ ارتباطی به اسلام و اخلاق پیامبر خدا ندارند. اگر با خوش‌بینی قضاوت کنیم، برخی‌ها از روی نادانی سعی دارند با استناد به برخی از متون دینی این اقدامات را توجیه کنند؛ اما این توجیهات مبتنی بر خوانش گزینشی و تجزیه‌ای متون هستند که این متون را از سیاق و فضای عام قرآنی جدا می‌کنند. حال آن که ارزش‌هایی از قبیل مهربانی، عدالت و نیکی در ژرفای قرآن قرار دارند. این ارزش‌ها محک تعیین مشروعیت و عدم مشروعیت انتساب این اقدامات به اسلام بوده‌اند و خواهند بود.

 

با اخلاق می‌توان دل‌های مردم را به دست آورد

عزیزان! این پیامبر خداست که دارای اخلاق عظیم است. او با این اخلاق عظیم توانست دل‌های مردم را به دست آورد و دین خود را به آنان برساند: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ الله لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ». ما نیز با همین اخلاق و نه با بدزبانی و سنگ دلی می‌توانیم دین را به دل‌های دیگران برسانیم.

در زادروز آن حضرت وظیفه داریم صورت اخلاقی پیامبر را به ایشان بازگردانیم. اخلاق عنوان دین، دعوت، زندگی و جهاد پیامبر بود. اویی که رحمت و هدایت برای جهانیان بود: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیكُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ».

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی که امام جعفر صادق(ع) به ما توصیه کرده است، سفارش می‌نمایم. همان امامی که سالروز ولادتشان در هفدهم ربیع الاول را گرامی می‌داریم. آن حضرت می‌فرماید: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ- صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌ‏ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ من به شما سفارش می‌کنم که نسبت به خدای عز و جل تقوى و پرهیزگاری داشته باشید و در دین خود پارسا باشید و برای خدا کوشش کنید و به راست‌گویی و به ادای امانت و طول دادن سجده و نیکى با همسایه شما را سفارش می‌کنم زیرا محمد(ص) همین دستورها را آورده است. هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهید نیک رفتار باشد یا بدکردار؛ زیرا رسول خدا(ص) دستور می‌داد که سوزن و نخ را نیز به صاحبش پس دهید و با خاندان خود پیوند داشته باشید و به جنازه‏ مرده‌هایشان حاضر شوید و بیمارانشان را عیادت کنید و حقوقشان را بپردازید؛ زیرا هر کس از شما که در دینش پارسا باشد و راست‌گو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد گویند: این جعفرى است و این مرا شاد کند و از جانب او بر من شادی و سرور وارد شود و گویند: این ادب(و فرهنگ)  جعفر(بن محمد) است.»

فقط با این روش می‌توانیم شادی را به دل‌های امامان خود وارد کنیم. آنان به این رضایت نمی‌دهند که شیعیان و دوستدارانشان فقط اظهار احساسات و عواطف کنند. چون احساسات و عواطف صرف فایده‌ای ندارد. آن چه سودمند است رفتار و اخلاق است؛ بنابراین به آن میزان که انسان مسلمان امین، صادق و مسئولیت‌پذیر در قبال خانواده و مردم باشد، به ائمه(ع) نزدیک‌تر می‌شود و اگر چنین نباشد، زیارت رفتن و از محبت ائمه(ع) دم زدن سودی ندارد و آنان از جمله شیعیان آن بزرگواران به شمار نمی‌آیند. امروز سخت نیازمند آنیم که از شیعیان ائمه باشیم تا وضعیتمان بهتر شود و بتوانیم در برابر چالش‌ها بایستیم.

 

لبنان و مشکلات تشکیل دولت

از لبنان آٰغاز می‌کنیم که به رغم وخامت اوضاع سیاسی، معیشتی و اقتصادی و تأثیرپذیری معیشت روزانه مردم از این وضعیت، تحولات و تغییرانی که در پیرامون لبنان روی می‌دهد، ریشه‌دار شدن درگیری‌های منطقه و نگرانی از تأثیرگذاری آن بر اوضاع داخلی کشور، جامعه سیاسی لبنان همچنان گرفتار مشکلات و دست نیافتن به راه حل‌هاست.

به رغم این که به موعد انتخابات پارلمانی نزدیک می‌شویم و دولت باید برای برگزاری آن آماده شود، دولتی که لبنانی‌ها انتظار داشتند زود تشکیل شود و به این مسائل رسیدگی نماید و با چالش‌ها مقابله کند، همچنان خیلی آرام حرکت می‌کند. گویا همه چیز در کشور در امن و امان است و فرصت زیادی برای موفقیت وجود دارد. برخی نیز در توجیه این وضعیت می‌گویند که ما همچنان مهلت داریم. گویا تأخیر قضا و قدر همه دولت‌های این کشور است. مشکلی از مشکلات باز نمی‌شود که گره تازه‌ای ایجاد می‌شود. درگیری بر سر وزارت‌های کلیدی به پایان نمی‌رسد که مناقشه بر سر وزارت‌های خدماتی آغاز می‌شود. به محض این که این موضوع نیز به پایان می‌رسد، می‌گویند که برخی از جریان‌های سیاسی از دستاوردهای دیگران رضایت ندارند. تا جایی که تعداد وزارتخانه‌ها به جای ۲۴ به ۳۰ وزارت خانه رسیده است.

البته نمی‌خواهیم به بحث درستی و نادرستی فلان طرح وارد شویم؛ اما سؤال ما این است که چرا امور سرعت لازم را ندارد. آن هم بعد از این که روشن شده است هیچ کس منتظر تغییرات خارجی و وحی‌ای که بر جریان‌های سیاسی پیشین نازل می‌شد و همه گره‌ها را باز می‌کرد، نیست.

ما منکر برخی موفقیت‌های دولت نیستیم و از همه کسانی که در این موفقیت‌ها و برداشتن موانع سهیم بوده‌اند، تقدیر و تشکر می‌کنیم. ولی این کار باید تکمیل شود و از همگان انتظار می‌رود که به خاطر میهن و مردم، از خود فداکاری نشان دهند.

با توجه به تأخیری که در تشکیل دولت و حل مشکلات روی داده است، معتقدیم ضروری است تلاشی که برخی از جریان‌های سیاسی برای جدا کردن مسئله تشکیل دولت و رسیدن به قانون انتخابات جدید آغاز کرده‌اند، کامل شود. ما به این قانون شدیداً نیاز داریم؛ اما تأخیر در تشکیل دولت نباید توجیه‌گر تلاش برخی‌ها برای بازگشت به قانون انتخابات دهه شصت باشد. قانونی که لبنانی‌ها از آن رضایت ندارند و تأمین کننده آمال و آرزوهایشان نیست.

 

سوریه و تحولات حلب

به سوریه می‌رسیم. امیدواریم تحولاتی که اخیراً در این کشور روی داده است، باعث تقویت صلح و ثبات در این کشور شود و زمینه را برای رسیدن به راه حل سیاسی فراگیر فراهم نماید. راه حلی که طومار این درگیری را در هم بپیچد. قدرت‌های بین المللی و منطقه‌ای برای تجزیه سوریه و تضعیف نقش راهبردی آن این درگیری را به راه انداختند.

ما معتقدیم این رویداد باعث آگاهی شدن بسیاری از کسانی خواهد شد که برای ایجاد تغییرات در سوریه به کمک دیگران چشم دوخته بودند. برای آنان ثابت شد که این امید، واهی است. چون برای رفع احساس محرومیت و درمان همه آن چیزهایی که سوریه را به وضعیت موجود رسانده است، جز با گفتگوی داخلی و پرهیز از تروریسم، هیچ راه حلی به دست نخواهد آمد.

باز هم در سوریه، ما درد و رنج مردم حلب را درک می‌کنیم و در حال خواستار توجه به فوعه و کفریا، دو شهری که از محاصره و بمباران رنج می‌برند، هستیم. ما تلاش‌های چند روز اخیر برای کاستن از درد و رنج مردم این شهرها و بیرون بردن مجروحان و بیماران را مثبت ارزیابی می‌کنیم. همین‌طور هشدار می‌دهیم که نباید به حوادث حلب رنگ مذهبی داد. چون همه می‌دانند که درگیری سوریه فراتر از این‌هاست و جنبه بین المللی و منطقه‌ای به خود گرفته است.

 

درد و رنج یمن

به یمن می‌رسیم. به خاطر جنگ‌های خونین و بیهوده که سنگ و انسان این کشور را نابود کرده است، درد و رنج مردم ادامه دارد. در این باره باید به آمارهای ارائه شده از سوی صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف) اشاره کنیم. در این آمارها آمده است که به خاطر سوء تغذیه و بیماری در هر ده دقیقه یک کودک یمنی جان خود را از دست می‌دهد و دو میلیون کودک دیگر در معرض این سرنوشت قرار دارند. در اینجا باید بپرسیم: آیا این وضعیت خونین ایجاب نمی‌کند که هر چه زودتر به این بحران دوام‌دار پایان داده شود؟

 

بحرین، احکامی که اوضاع کشور را متشنج می‌کند

اما در بحرین ما از اصرار دولت در تثبیت حکم نه سال زندان شیخ علی سلمان شگفت‌زده شدیم. ما معتقدیم که این حکم باعث وخامت اوضاع بحرین می‌شود. در حالی که ما خواستار وحدت، ثبات و رفع عناصر تشنج‌آفرین این کشور هستیم.

 

هفته وحدت

اما در خاتمه همچنان در فضای هفته وحدت اسلامی هستیم که توسط امام خمینی(ره) از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول اعلام داشت. درخواست ما این است که هفته وحدت به برگزاری جشن و تشکیل کنفرانس‌ها و نشست‌ها محدود نماند که بعد از آن همه چیز تمام شود. بلکه این هفته باید فرصت مناسبی برای بازنگری انتقادی نحوه تعامل مسلمانان با یکدیگر، اظهار نظرهای تنش‌زا و ذهنیت‌های تکفیری باشد که وارد فرهنگشان شده و کار به خونریزی رسیده است.

به این مناسبت از مسلمانان می‌خواهیم که نقاط مشترک خود را زنده کنند و روی مصالحی به توافق برسند که جز با وحدت تحقق نمی‌یابند. باید به این نکته برسند که خیلی ساده‌لوح بودند که به تبلیغات تفرقه‌افکنانه و هراس‌انگیز گوش سپرده‌اند. چون برای همه روشن شده است که هدف از این تبلیغات از بین بردن اسلام و تضعیف نقاط قوت همه است. همان اسلامی که همه بدان ایمان دارند.

مسلمانان شدیداً نیاز دارند که به سفارش‌های پیامبر و منطق قرآن کریم بازگردند. پیامبری که به آنان می‌فرماید: «لا ترجعوا بعدی كفّاراً یضرب بعضكم رقاب بعض؛ پس از من کافر نشوید که گردن همدیگر را بزنید.»، «المسلم على المسلم حرام؛ دمه وماله وعرضه؛ خون، مال و ناموس مسلمان بر مسلمان حرام است.» منطق قرآن نیز این است: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ».