خطبه جمعه، 5 آذر 1395

مطالب مهم خطبه اول: ویژگی‌های یاران پیامبر / پایبندی به دین / سختگیری با کافران / مهربانی با مؤمنان / رکوع و سجود / آنان در پی فضل الهی هستند / آنان مؤمنان واقعی هستند / ما چه نسبتی با پیامبر خدا داریم؟ / تجدید پیمان با پیامبر خدا.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنانی‌ها مأیوس شده‌اند / دیوار حائل در اردوگاه عین الحلوه / فلسطین، ایستادگی در برابر جلوگیری از پخش اذان / عراق، نبرد با تروریسم / باید دور ارتش را بگیریم.

25 صفر 1438 هـ برابر با ۵ آذر ۱۳۹۵ هـ و ٢٥/١١/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: ویژگی‌های یاران پیامبر / پایبندی به دین / سختگیری با کافران / مهربانی با مؤمنان / رکوع و سجود / آنان در پی فضل الهی هستند / آنان مؤمنان واقعی هستند / ما چه نسبتی با پیامبر خدا داریم؟ / تجدید پیمان با پیامبر خدا.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنانی‌ها مأیوس شده‌اند / دیوار حائل در اردوگاه عین الحلوه / فلسطین، ایستادگی در برابر جلوگیری از پخش اذان / عراق، نبرد با تروریسم / باید دور ارتش را بگیریم.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزيز خود می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ الله وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِک مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْکفَّارَ وَعَدَ الله الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً» صدق الله العظيم.

 

ویژگی‌های یاران پیامبر

هر کدام ما از این که دیدگانمان به دیدن پیامبر و یارانشان گرامی‌شان مشرف نشده است، ناراحتیم. ولی این آیه کریمه و آیات دیگر آمده‌اند تا معیارها و ویژگی‌هایی را به ما معرفی کنند که اگر واجدشان باشیم، با وجود فاصله زمانی بسیار، همراه آن حضرت خواهیم شد و در زمره یاران و اصحاب ایشان قرار خواهیم گرفت. در ادامه سخن به برخی از این معیارها و ویژگی‌ها خواهیم پرداخت.

 

پایبندی به دین

اولین ویژگی که خداوند بدان اشاره کرده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» یعنی ارتباط آنان با پیامبر به خاطر این است که او فرستاده خداست. او از جانب خداوند سخن می‌گوید و به سوی او دعوت می‌نماید. تصویری که خداوند از نوع ارتباط با پیامبر ارائه می‌دهد این است: «مَا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکمْ وَلَکنْ رَسُولَ الله». این ارتباط بر اساس نسب و منفعت شکل نمی‌گیرد، بلکه به میزان پایبندی به رسالت و الگوی گیری از سیره آن حضرت بستگی دارد.

امام علی(ع) نیز به نوع این ارتباط چنین اشاره می‌نماید: «إنّ ولي محمّد من أطاع الله وإن بعدت لحمته، وإن عدوّ محمّد من عصى الله وإن قربت قرابته؛ دوست محمد کسی است که از خدا اطاعت نماید، هر چند که از نظر نسبی دور باشد و دشمن محمد کسی است که نافرمانی خداوند کند، هر چند که از نظر نسبی دور باشد.» امام باقر(ع) نیز به همین امر اشاره داشته، می‌فرماید: «حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَکونَ مَعَ ذَلِک فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّی أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ فَرَسُولُ اللَّهِ ص خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ ع ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَکرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ؛ آيا کافى است مردى بگويد: من على را دوست دارم و از دوستداران او هستم، پس اگر بگويد من رسول خدا را دوست دارم [که بهتر است‏]- زيرا رسول خدا از على بهتر است- ولى از سيره او پيروى ننمايد و به سنّتش عمل نکند، اين دوستى براى او هيچ سودى نخواهد داشت. پس تقواى خدا را پيشه نماييد و براى آنچه نزد خداست، عمل کنيد، زيرا بين خدا و بين هيچ کس، قرابت و خويشاوندى نيست. محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند و گرامى‏ترين آن‌ها در پيشگاه او، باتقواترین و مطيع‏ترين آن‌هاست.»

 

سختگیری با کافران

دومین ویژگی اصحاب پیامبر(ص) این است: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ» چون یاران و اصحاب پیامبر در واقع صلح‌طلب و مسالمت‌جو هستند. اینان جنگ‌طلب نیستند و فرشته‌خو هستند. تلاش می‌کنند که با کسانی که دین و نظر متفاوتی دارند، پل رابطه را ایجاد کنند. باور دارند به این که مدارا تنها راه دعوت است نه درشتی و سخت‌گیری. منطقشان این است: «لَا يَنْهَاکمُ الله عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوکمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوکمْ مِنْ دِيَارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ الله يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ». ولی اگر مورد تعدی قرار گرفتند، از دین، عزت، کرامت و آزادی‌شان نمی‌گذرند. بلکه چون بنیانی مرصوص در راه خدا می‌جنگند.

 

مهربانی با مؤمنان

اما سومین ویژگی‌شان این است: «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ». چون رحمت و مهربانی بر رابطه مسلمانان با یکدیگر حاکم است. حتی اگر مذهب، عقیده، موقعیت سیاسی و اجتماعی متفاوتی داشته باشند.

پس رابطه میان مسلمانان مبتنی بر برادری، ارتباط و بخشندگی متقابل است. چون مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم نمی‌کند، او را وا‌نمی‌گذارد، غیبت او را نمی‌کند، به او خیانت نمی‌کند و در سختی‌ها و دشواری‌ها تنهایش نمی‌گذارد. «مَثَلُ المؤمنين في تَوَادّهم وتراحُمهم وتعاطُفهم مثلُ الجسد، إِذا اشتکى منه عضو تَدَاعَى له سائرُ الجسد بالسَّهَرِ والحُمَّى؛ مثال مؤمنین از نظر مهربانی و محبت مانند اعضای یک بدن است که اگر عضوی از آن به درد آید، باقی اعضا با شب بیداری و برافروختگی با آن همنوایی نشان می‌دهند.»، «لا يکون المسلم مسلماً حتّى يحبّ لأخيه ما يحبّ لنفسه؛ مسلمان مسلمان نمی‌شود، مگر این که آنچه را برای خود دوست دارد، برای برادر خود نیز دوست داشته باشد.»، «من أصبح لا يهتمّ بأمور المسلمين فليس بمسلم؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان توجه نداشته باشد، مسلمان نیست.»

وقتی دچار اختلاف می‌شوند که البته به وجود آمدن اختلاف در میانشان طبیعی است، آنان نسبت به هم بغض و کینه ندارند، همدیگر را نابود نمی‌کنند و خون یکدیگر را نمی‌ریزند. «فالمسلم على المسلم حرام دمه وماله وعرضه؛ بنابراین خون، مال و ناموس مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است.»

پیامبر خدا نیز پیش از این که به جوار رحمت الهی منتقل شود، نسبت به این مسئله هشدار داده می‌فرماید: «لا ترجعوا بعدي کفّاراً يضرب بعضکم رقاب بعض؛ بعد از من به کفر بازنگردید که گردن یکدیگر را بزنید.»

بنابراین گفتگوی برخاسته از مهرورزی، مهربانی و فهم دیگران اساس حل اختلافات و درگیری‌های اعتقادی، فقهی، فکری و سیاسی را تشکیل می‌دهد نه خشونت، تکفیر و گمراه انگاری دیگران که فعلاً رواج دارد. اگرچه برخی از مؤمنان دست به تعدی و فتنه افروزی بزنند، همه مؤمنان وظیفه دارند که در صف واحد قرار بگیرند تا آنان را به راه راست بازگردانند و نگذارند که به وحدت مسلمانان آسیب وارد کنند.

 

رکوع و سجود

چهارمین ویژگی که خداوند به آن اشاره می‌نماید، رکوع و سجود است: «تَرَاهُمْ رُکعاً سُجَّداً». چون کسانی که همراه پیامبر هستند، باید از نظر خدادوستی و عبادت مانند آن حضرت باشند. اشاره خداوند به رکوع و سجود به خاطر این است که این دو، شاخصه‌های بارز نماز هستند. پیامبر آن قدر نماز می‌خواند که پاهایشان متورم گردید و این آیه نازل شد: «طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْک الْقُرْآَنَ لِتَشْقَى». حال آن که آن حضرت همان کسی است که فرموده است: «حبِّب إليَّ من دنياکم ثلاث... وجعلت قرَّة عيني في الصَّلاة؛ از دنیای شما سه چیز را برگزیدم... و نور چشم خود را در نماز قرار دادم.» چون وقت نماز فرامی‌رسید، پیامبر دور و نزدیک را نمی‌شناخت؛ بنابراین اصحاب پیامبر نیز در خواندن نماز مداومت دارند و آن را خوار و خفیف نمی‌شمارند. آنان نماز را از روی عادت انجام نمی‌دهند. تفاوتشان هم در همین است. چون نماز ابزار نشان دادن عبودیت خداوند و ارتباط یافتن با آفریدگار و پروردگارشان است. نماز همان جویبار معنویتی است که مؤمنان خطاها و گناهان خود را در آن می‌شویند و از آن برای رو در رو شدن با شرایط دشوار زندگی بهره می‌گیرند. وقتی عرصه بر آنان تنگ می‌شود، همان طور که خداوند فرموده است، به مانند پیامبر خدا دست به دامان نماز می‌شوند: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ».

 

آنان در پی فضل الهی هستند

اما پنجمین ویژگی یاران پیامبر، این است: «يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ الله وَرِضْوَاناً»؛ یعنی اهداف آنان بسیار والاتر از اهداف بسیاری انسان‌هاست. هدف بسیاری از مردم رسیدن به مال و ثروت، جاه و مقام یا شهرت یافتن در میان مردم است. ولی هدف یاران پیامبر است که به آنچه نزد خداوند است برسند، به رضایت الهی دست یابند و از خشم و غضب او دور بمانند.

البته این بدان معناست که به زندگی دنیوی نظری ندارند. آرزویشان است که به بالاترین درجات زندگی دنیوی اعم از قدرت، ثروت و عزت دست یابند. ولی هدفشان از این نیز خودشان نیست بلکه آن‌ها را ابزاری برای خدمت به بندگان خدا، تقویت ایمان خود، رسیدن به رضایت الهی و دست یافتن به بهشت می‌دانند.

 

آنان مؤمنان واقعی هستند

اما ششمین ویژگی‌شان این است: «سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ». چهره‌شان یک علامت دارد. اثر سجده‌های طولانی در سیمایشان هویداست؛ اما چرا سجده مورد تأکید قرار گرفته است؟ چون سجده نزدیک‌ترین حالت بنده به خداوند است. سجده باب رسیدن به خداوند است.

گروهی از مردم نزد پیامبر آمدند و از آنان خواستند که بهشت را برایشان ضمانت کند. فرمود: «على أن تعينوني بطول السّجود؛ به شرطی که با سجده‌های طولانی مرا یاری دهید.»

پیامبر خدا فرمود: «إذا أردت أن يحشرک الله معي، فأطل السّجود بين يدي الله الواحد القهّار؛ اگر می‌خواهی که خداوند تو را با من محشور کند، در برابر خداوند واحد قهار، سجده‌های طولانی داشته باش.»

این همان تصویری است که خداوند بدان اشاره می‌دارد: «وَابْتَغِ فِيمَا آَتَاک الله الدَّارَ الْآَخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَک مِنَ الدُّنْيَا»، «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُکي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيک لَهُ».

سپس خداوند سخن خود درباره یاران رسول خدا را این چنین ادامه می‌دهد: «ذَلِک مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ». منظور از شطء همان شکوفه‌ای است که از شاخه اصلی می‌روید. «فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ» یعنی ثابت و استوار می‌شود. «فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» ولی رشد آن بسیار سریع است و شکوفه‌های بسیار دارد؛ بنابراین یاران پیامبر در رشد و تحول روانی و معنوی دائم هستند. آنان در تمام عرصه‌ها حضور فعالی دارند. یک آن نیز از حرکت بازنمی‌ایستند. آنان در میدان‌های علم، عمل، سازندگی، فرهنگ و اندیشه حضور دارند. با جمود و رکود میانه‌ای ندارند و همیشه در حال نو شدن هستند.

 

ما چه نسبتی با پیامبر خدا داریم؟

اگر دارای چنین صفات و ویژگی‌هایی باشیم، در مجموعه یاران رسول خدا قرار می‌گیریم. اگر تصمیم بگیریم می‌توانیم به این مقام برسیم. ولی متأسفانه رابطه ما با پیامبر جنبه اسمی دارد و این صفات و ویژگی‌ها در میان جامعه اسلامی وجود ندارد. مسلمانانی که باید با کافران شدت و حدت داشته باشند، در میان خودشان بغض و کینه دارند و در کمین یکدیگر می‌نشینند و در میان خودشان شدت و درشتی نشان می‌دهند. اگر به فتنه‌های فزاینده جامعه اسلامی نگاهی بیندازیم، این واقعیت به اثبات می‌رسد.

به جای این که در پی فضل و رضوان الهی باشند، می‌بینی‌شان که در حال رقابت بر سر امور دنیوی هستند و برای رسیدن به دنیا، دین و دنیایشان را می‌فروشند و نمازی که سوپاپ امنیتشان است، هیچ اثری در زندگی‌شان ندارد و تغییری در زندگی‌شان ایجاد نمی‌کند.

قرب به خدا هواداری ندارد. بلکه نزدیک شدن به این موقعیت و فلان دولت اصل و اساس همه چیز را تشکیل می‌دهد. جامعه پیامبر خدا که طبق این آیه باید از والایی، پیشرفت و تجدد برخوردار باشد، در حاشیه سایر ملت‌ها قرار گرفته است و در همه چیز از دیگران مدد می‌گیرد. حال آن که همه ما ادعا داریم امت و یاران پیامبر هستیم.

 

تجدید پیمان با پیامبر خدا

در سالروز وفات رسول الله، حزنی که بالاتر از آن اندوهی وجود ندارد. علی(ع) در حالی که پیامبر را می‌بوسید، درباره این اندوه چنین ‌فرمود: «بأبي أنت وأمّي، ما أطيبک حيّاً وميّتاً؛ پدر و مادرم به فدایت! چه در زمان حیات و چه در زمان مرگ چقدر خوشبو هستی»؛ «لولا أنّک أمرت بالصّبر ونهيت عن الجزع؛‌ اگر تو به صبر دستور نداده و از جزع نهی نکرده بودی.»، «انّ الصبر لجمیل الاّ عنک و ان الجزع لقبیح اِلاّ علیک؛ شکیبایی بس زیباست جز در مرگ تو و بیتابی بس زشت است مگر بر رحلت تو.»

با پیامبر خدا پیمان دوباره می‌بندیم که به این وضعیت دردناک پایان دهیم، به صفوف یاران آن حضرت نظم ببخشیم و از کسانی نباشیم که خداوند در جنگ احد درباره‌شان فرمود: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکمْ».

خدایا! ما از تأسی کنندگان به پیامبر خدا قرار ده. از کسانی قرار ده که در دنیا یار و صحابی او بودند و در آخرت نیز از شفاعت آن حضرت بهره‌مند هستند.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که پیامبر رحمت(ص) ما را بدان سفارش کرد. پیش از این که به ملاقات پروردگار رود، به مسجد رفت؛ اما با چه حالی؟ در حالی که به علی(ع) تکیه کرده بود، به مسجد رفت تا چیزی را به مردم برساند که ذهن آن حضرت را به خود مشغول کرده بود. در برابر مسلمانان ایستاد و چنین فرمود:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ، أَلا إِنَّهُ قَدْ دَنَا مِنِّي خفوقٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِکمْ، فَمَنْ کنْتُ جَلَدْتُ لَهُ ظَهْرًا، فَهَذَا ظَهْرِي فَلْيَسْتَقِدْ مِنْهُ، أَلا وَمَنْ کنْتُ شَتَمْتُ لَهُ عِرْضًا، فَهَذَا عِرْضِي فَلْيَسْتَقِدْ مِنْهُ، وَمَنْ کنْتُ أَخَذْتُ مِنْهُ مَالاً، فَهَذَا مَالِي فَلْيَسْتَقِدْ مِنْهُ، أَلا لا يَقُولَنَّ رَجُلٌ: إِنِّي أَخْشَى الشَّحْنَاءَ مِنْ قِبَلِ رَسُولِ اللهِ(ص)، أَلا وَإِنَّ الشَّحْنَاءَ لَيْسَتْ مِنْ طَبْعِي وَلا مِنْ شَأْنِي، أَلا وَإِنَّ أَحَبَّکمْ إِلَيَّ مَنْ أَخَذَ حَقًّا إِنْ کانَ لَهُ، أَوْ حَلَّلَنِي فَلَقِيتُ اللهَ وَأَنَا طَيِّبُ النَّفْسِ، مرتاح البال». ثم قال: «أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ کانَ عِنْدَهُ شَيْءٌ، فَلْيَرُدَّهُ وَلا يَقوُلْ: فُضُوحُ الدُّنْيَا، أَلا وَإِنَّ فُضُوحَ الدُّنْيَا أَيْسَرُ مِنْ فُضُوحِ الآخِرَةِ»، ثم قال: «إنَّ عَبْداً خَيّرَهُ اللهُ بَيْنَ الدّنْيا وَمَا عِنْدَهُ، فاخْتَارَ ما عِنْدَ اللهِ.»

«ای مردم! هر که در میان شما حقی بر من دارد اینک من. اگر در پشت کسی تازیانه زده‌ام، این پشت من، بیاید و به جای آن تازیانه بزند. اگر کسی را دشنام داده‌ام، بیاید دشنامم دهد. زنهار که دشمنی در سرشت من نیست و در شأن من نیست. بدانید که محبوب‌ترین شما نزد من کسی است که اگر حقی بر من دارد از من بستاند یا مرا حلال کند تا خدا را که دیدار می‌کنم پاک و پاکیزه باشم.» سپس فرمود: «ای مردم، هر کس مالی از کسی نزدش باشد آن را بپردازد و نگوید رسوایی دنیاست. بدانید که بی‌شک رسوایی‌های دنیا از رسوایی‌های آخرت آسان‌تر است.» سپس فرمود: «بنده‌ای است که خداوند او را میان دنیا و آنچه نزد اوست، مخیر می‌گذارد. پس او آنچه را نزد خداوند است، انتخاب می‌کند.» و منظور آن حضرت همین است.

عزیزان! این همان پیامبر خداست. او به رغم جایگاه عظیمی که نزد خداوند دارد، جز بعد از این که مطمئن می‌شود حق کسی به عهده او نیست، راضی نمی‌شود که از این دنیا برود. او نمی‌خواهد در زندگی به کسی ستم کند یا این که در برابر مردم، در حالت خفت و خواری قرار بگیرد. روزی که مظلومان می‌آیند و می‌گویند: ای عادل! ای حکیم! حق ما را از ستمگران بگیر.

پیامبر خدا به ما توصیه می‌کند که به او اقتدا کنیم. ما نیز باید به مانند او از این دنیا برویم. باید پاک و پاکیزه از این دنیا برویم. وقتی از دنیا می‌رویم، نباید مسئولیتی به دوش ما باشد. با این روحیه با چالش‌ها روبرو خواهیم شد.

 

لبنانی‌ها مأیوس شده‌اند

از لبنان آغاز می‌کنیم. بعد از خوش‌بینی حاصل از انتخاب رئیس جمهور، لبنانی به تدریج دچار یأس و ناامیدی می‌شوند. چون این خوش‌بینی بازتابی روی تشکیل دولت نداشت. دولتی که باید به حل قضایای اجتماعی و امنیتی ضروری می‌پرداخت و زمینه را برای مراحل سیاسی جدید آماده می‌کرد. ولی مردم تغییری را در روش تعامل جریان‌های سیاسی برای تشکیل دولت مشاهده نکردند. چون شاهد رقابت بر سر وزارتخانه‌هایی هستیم که درآمدهای بیشتری دارند و منافع طوایف و مراکز سیاسی را بیشتر تأمین می‌کنند. حال آن که باید بر سر رهایی کشور از بحران‌های موجود رقابت درمی‌گرفت. این رقابت باعث پیچیده‌تر شدن روند تشکیل دولت گردیده است. البته امیدواریم که این مدت به درازا نکشد.

لبنانی‌ها نمی‌خواهند همان تصویری تکرار شود که از آن در رنج بودند. آنان خواستار ایجاد تغییر در ذهنیت مدیریت کشور هستند. تمام دغدغه و هدف باید خدمت به مردم،‌ نجات آنان از بحران‌ها و مقابله با چالش‌های مهم فراروی آنان باشد.

ما خواستار تحقق توازن طایفه‌ای و مشارکت همه طوایف هستیم. البته نه بر این اساس که مراکز طایفه‌ای و سیاسی سعی کنند در داخل طایفه یا در رابطه با طوایف دیگر، دست به انتقام‌جویی بزنند. بلکه بر اساس مشارکت و همکاری همه برای ساختن وطن. وطنی که نمونه‌ای از قدرت طوایف و مراکز سیاسی گوناگون برای حفظ تنوع موجود باشد. نه این که طوایف در ظاهر همراه و هماهنگ و در واقعیت با یکدیگر درگیر باشند.

در همین زمان هیئت‌های عربی و غیرعربی به لبنان می‌آیند تا از شکل‌گیری روند جدید اعلام حمایت کنند. ما از این حضور عربی و اسلامی تقدیر و تشکر می‌کنیم، اما می‌خواهیم این آمدن‌ها در راستای ثبات لبنان باشد نه این کشور را به صحنه درگیری و رقابتی که لبنانی‌ها را آزردند و منطقه نیز شاهد آن است،‌ بازگرداند.

 

دیوار حائل در اردوگاه عین الحلوه

در موضوعی دیگر در ارتباط با کشیدن دیوار حائل میان اردوگاه عین الحلوه و محیط پیرامونی به خاطر نگرانی از نفوذ تروریست‌ها از داخل اردوگاه به بیرون آن، ما از هر اقدامی که باعث تأمین امنیت لبنانی‌ها و فلسطینیان شود، حمایت می‌کنیم. ولی نگرانی ما از بابت اثرات و پیامدهای کشیدن این دیوار است. باید به دنبال ابزارهای گشت که پیامدهای کشیده شدن این دیوار را نداشته باشد. این دیوار یادآور دیوار حائل نژادپرستانه است که دشمن صهیونیستی در فلسطین اشغالی بنا کرد. این دیوار این طور نشان می‌دهد که مردم لبنان با کل فلسطینیان مشکل دارند نه برخی از افراد. این دیوار به رابطه میان لبنانی‌ها و فلسطینیان آسیب می‌زند. رابطه‌ای که باید بر اساس حسن هم‌جواری با مردمی که از درد آوارگی رنج می‌برند، شکل بگیرد.

رسیدگی به این وضعیت جز در سایه گفتگوهای جدی میان فرماندهان امنیتی لبنانی و فلسطینی بر سر نحوه پر کردن شکاف‌های امنیتی موجود در اردوگاه امکان‌پذیر نیست. بازداشت‌های گذشته نشان می‌دهد که این شکاف‌های امنیتی، محیط پیرامونی اردوگاه را نیز متزلزل می‌نماید؛ اما مسائل اجتماعی و انسانی مردم فلسطین نیز باید در نظر گرفته شود. در غیر این صورت این مشکلات به مانند آتش زیر خاکستر باقی خواهند ماند و افرادی برای رسیدن به خواسته‌های خود از این مشکلات بهره‌برداری می‌کنند.

 

فلسطین، ایستادگی در برابر جلوگیری از پخش اذان

به فلسطین می‌رسیم. دشمن به اقدامات خود برای جلوگیری از پخش اذان در مساجد قدس و اراضی فلسطینی که تحت سیطره دارد ادامه می‌دهد. این اقدام بسیاری خطرناک است و هدف آن از هستی ساقط کردن مردم فلسطین، نابودی هویت اسلامی و مسیحی و اجرای طرح یهودی‌سازی فلسطین است.

در اینجا باید از همبستگی مسیحیان با مسلمانان و موضع‌گیری علیه این تصمیم بسیار تقدیر و تشکر کنیم. این موضع‌گیری نشان می‌دهد که رابطه مسلمانان و مسیحیان در داخل فلسطین برای مقابله با دشمن بسیار قوی و مستحکم است. در برابر این تصمیم جائرانه، ما خواستار اتخاذ یک موضع قوی عربی و اسلامی برای مقابله با تصمیم هستیم و با توجه به تداوم چنددستگی‌هایی که باعث تضعیف موضع فلسطینی می‌شود و درد، رنج و ناامیدی مردم فلسطین را افزایش می‌دهد، همه گروه‌های فلسطینی را به اتحاد دعوت می‌کنیم.

 

عراق،‌ نبرد با تروریسم

اما در عراق نبرد برای آزادسازی کامل این کشور از دست تروریسم ادامه دارد؛ اما به خاطر انفجارهای تروریستی زائران حسینی را هدف قرار دادند، خونریزی‌ها در عراق ادامه دارد. این انفجارها نشان دهنده کینه و عداوت نسبت به انسان، ارزش‌های دینی و تمام تاریخ امت اسلامی و نمادهای آن است. در عین حال که فداکاری‌های مردم عراق در برابر تروریسم را قدر می‌نهیم، تأکید می‌کنیم که باید همه کوشش‌ها روی ریشه کنی این اندیشه ویرانگر که به دین و ارزش‌ها ارتباطی ندارد، متمرکز شود.

 

باید دور ارتش را بگیریم

در خاتمه از اقدام ارتش و نیروهای امنیتی دیگر برای مقابله با تروریسم و کسانی که بدخواه این کشور هستند، بسیار تقدیر و تشکر می‌کنیم. از همه می‌خواهیم که برای مقابله با خطرات بزرگی که ثبات و امنیت کشور را تهدید می‌کنند، دور ارتش را بگیرند.