خطبه جمعه، 21 آبان 1395

مطالب مهم خطبه اول: سخن قرآن در باب رابطه زناشویی / طلاق و واقع‌گرایی در اسلام / زوجین با طلاق چگونه باید برخورد کنند؟ / به دیدگاه‌های جدید نیاز است.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در انتظار تشکیل دولت / حفظ فضای همگرایی / آمریکا و گفتمان نژادپرستانه.

۱۱ صفر 1438 هـ برابر با ۲۱ آبان ۱۳۹۵ هـ و ١١/١١/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: سخن قرآن در باب رابطه زناشویی / طلاق و واقع‌گرایی در اسلام / زوجین با طلاق چگونه باید برخورد کنند؟ / به دیدگاه‌های جدید نیاز است.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در انتظار تشکیل دولت / حفظ فضای همگرایی / آمریکا و گفتمان نژادپرستانه.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى در كتاب عزيز خود چنین می‌فرماید: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آَيَاتِ الله هُزُواً وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ الله عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا الله وَاعْلَمُوا أَنَّ الله بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» صدق الله العظيم.

 

سخن قرآن در باب رابطه زناشویی

در موضوع ازدواج می‌بینیم که اسلام بیش از این که در باب ظواهر رابطه زناشویی سخن بگوید: بر وجود رابطه بایسته میان زوجین تأکید کرده و نشانه‌ها و شاخصه‌های این رابطه بهینه را ترسیم نموده است.

قرآن کریم با تعابیر خاص و محدودی به ویژگی‌های این رابطه می‌پردازد. عبارت اول: «وَمِنْ آَيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً». ببینید که دو عبارت مودت و رحمت،‌ چقدر عالی است و مفاهیم عمده‌ای را در خود جای می‌دهد.

تعبیر گسترده دیگر نیکی متقابل است: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ». همین‌طور عبارت پوشش و حمایت نیز آمده است: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ». در این رابطه عبارت‌های بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهند رابطه زناشویی میدان فضائل اخلاقی است. این مفهوم در بیان پیامبر خدا(ص) به ‌روشنی دیده می‌شود: «خيركم خيركم لأهله؛ بهترین شما کسی است که برای خانواده خود خوب باشد.» در حدیثی دیگر «لعیاله» آمده است. همین‌طور می‌بینیم که روی عناوین صبر، احترام و حمایت‌های دوجانبه نیز تأکید شده است. تا جایی که در حدیثی از پیامبر خدا(ص) آمده است: «مَن صَبَرَ عَلى سُوءِ خُلُقِ امرَأتِهِ واحتَسَبَهُ؛ أعطاهُ الله‏ُ تعالى بكُلِّ مرة يَصبِرُ علَيها مِنَ الثَّوابِ، ما أعطى أيُّوبَ عَلى بَلائهِ؛ هر کس بر بداخلاقی همسر خود صبر کند، خداوند به خاطر هر صبرش به او پاداش صبر حضرت ایوب بر بلایا را می‌دهد.»

در مقابل برای صبر زن در برابر بداخلاقی شوهر آمده است: «مَن صَبَرَت عَلى سوءِ خُلُقِ زَوجِها؛ أعطاها مِثلَ ثَوابِ آسِيَةَ بِنتِ مُزاحِمٍ؛ هر زنی که بر بداخلاقی‌های شوهر خود صبر کند، خداوند به او پاداش آسیه دختر مزاحم را می‌دهد.» آسیه زن فرعون است که خداوند درباره او فرموده است: «وَضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَّذِينَ آَمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ».

البته آن‌گونه که شایع است، این‌طور نیست که همیشه همسر در برابر شوهر خود نرمش و مهربانی نشان دهد. بلکه خواست الهی این است که مهرورزی و گذشت، دوجانبه باشد. این رابطه دوجانبه رابطه زناشویی را از جنبه غریزی منفعت طلبانه مادی خارج می‌سازد و به افق‌های بلند انسانی می‌رساند تا خانواده به هسته خیر و منفعت برای جامعه و زندگی تبدیل شود.

 

طلاق و واقع‌گرایی در اسلام

برای حفظ پایه‌های استوار زندگی زناشویی، اسلام از زوجین می‌خواهد به معیارها و ویژگی‌های والای انسانی توجه کنند و نباید آن‌گونه که رایج شده است به ثروت، جمال، موقعیت و نسب بسنده نمایند. نظر اسلام این است که دو طرف به معیارهایی چون محیط تربیتی، رشد، اخلاق و دین همدیگر نیز توجه نمایند: «إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوّجوه؛ اگر کسی پیش شما آمده که از اخلاق و دین او راضی بودید،‌ زمینه ازدواج او را فراهم کنید.» در حدیث دیگر آمده است: «إذا جاءكم من ترضون دينه وأمانته؛‌ اگر کسی پیش شما آمد که از دین‌داری و امانت‌داری او راضی بودید.»، «وعليكم بذات الدين؛ به دین‌دار توجه کنید.» بالاتر از همه این‌ها، اسلام به رعایت کفو بودن و تناسب دو طرف دعوت می‌کند. بهترین مثال برای کفو بودن ازدواج علی و فاطمه(س) است. در حدیثی از پیامبر خدا آمده است: «لو لم يُخْلَقُ عليّ، ما كان لفاطمة كفؤ؛ اگر علی آفریده نشده بود، برای فاطمه کفوی پیدا نمی‌شد.»

ولی از آن روی که انسان غیرمعصوم است و جایز الخطا، گناهکار، عجول، متغیر و در معرض دگرگونی، به دلایل مختلف ممکن است که انسان برخی از این صفات را نداشته باشد و زندگی زناشویی او در معرض تهدید قرار گیرد. از این رو اسلام با واقع‌گرایی باب طلاق را باز گذاشته است تا این رابطه ازهم‌گسیخته شود و هرکدام از زوجین بدون دیگر به زندگی خود ادامه دهند.

اما در اینجا این پرسش مطرح می‌شود: آیا این که اسلام با واقع‌گرایی طلاق را وضع کرده است، با این که در بعضی از موارد ممکن است طلاق توجیه نداشته باشد، به این معنا نیست که اسلام به پیامدهای خطرناک طلاق و مشخصاً برای فرزندان توجه ندارد؟‌ چون می‌بینیم که فرزندان طلاق اولین قربانیان از هم پاشیده شدن خانواده است. مطالعات و بررسی روان‌شناسی نشان می‌دهند که به دلیل عدم برخورداری فرزندان طلاق از مواظبت، تربیت و راهنمایی مناسب، طلاق خطرات بسیاری برای آینده این فرزندان و جامعه در پی دارد.

این موضوع آن‌قدر وسیع است که به چند خطبه برای پرداختن به آن لازم است؛ اما نه از باب دفاع بلکه به منظور روشن کردن دیدگاه اسلام در باب طلاق، به ذکر چند نکته ضروری بسنده می‌کنم. چون قرآن کریم نیز پیش از رسیدن به مرحله طلاق، چند اقدام را پیش‌بینی و توصیه کرده است:

اول – اسلام سیمای طلاق را به عنوان یک قانون دینی متزلزل کرده و آن را در مرتبه رفتارها قرار داده است. طلاق اگرچه حلال است، اما خداوند نسبت به آن بغض می‌ورزد. همین مبغوض بودن باعث می‌شود که برای انسان مؤمن، دوستدار خداوند و علاقه‌مند به داشتن بهترین رابطه با پروردگار، مانعی روانی ایجاد شود و این مانع روانی او را از طلاق دور نماید. او اگر چه به طلاق مجبور شود، به عنوان راه حل ضروری به آن می‌نگرد نه مانند بقیه مباحات و معاملات. در حدیث آمده است: «ما أحلّ الله شيئاً أبغض إليه من الطلاق؛‌ خداوند چیزی را که از طلاق نزد او مبغوضتر و نفرت انگیزتر باشد حلال نکرده است.»، «إنَّ اللهَ يُحِبُّ البيتَ الَّذي فيهِ العُرسُ، ويُبغِضُ البيتَ الذي فيهِ الطَّلاقُ؛ خداوند خانه‌ای را که در آن عروسی باشد دوست دارد و خانه‌ای را که در آن طلاق صورت بگیرد دوست ندارد.»

دوم – تلاش تربیتی و رفتاری برای تغییر دادن ذهن کسی که تمایل به طلاق دارد. اسلام از این فرد می‌خواهد که به مزایا و خوبی طرف مقابل خود نگاه کند و فقط به معایب او نپردازد. هدف اسلام فراهم دیدگاه او را تغییر دهد و فرصت تازه‌ای برای کشف مزایا و خوبی‌های طرف دیگر برای او فراهم می‌کند. در این باره می‌توان به این آیه مبارکه استدلال کرد که خداوند می‌فرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَيَجْعَلَ الله فِيهِ خَيْراً كَثِيراً».

سوم – گرفتن سرعت طلاق از طریق ایجاد دادگاه صلح خانوادگی. این دادگاه از دو حکم تشکیل شده است که یکی از خانواده شوهر و دیگری از سوی همسر معرفی می‌شود. این دو نفر باید از حکمت، صبر و مقبولیت برخوردار باشند. «حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِنْ أَهْلِهَا». این دادگاه به دو دلیل نسبت به هر قانون خشک و جامدی از کارایی و تأثیر بیشتری برخوردار است. اول این که با صاحبان مشکل از نزدیک آشنا هستند و دوم این که از احترام طرفین برخوردار هستند؛ اما مهم‌تر این که توان پیگیری و اجرای تصمیمات و توافقات را دارند. ولی با این که این دادگاه از نظر مراحل و قوانین، رسانه، مردم، مال و زمان مورد نیاز بسیار به صرفه است، به آن بی‌توجهی می‌شود. درخواست ما این است که امثال چنین دادگاه‌هایی به وجود آیند تا به حل مشکلات خانوادگی و زناشویی بپردازند تا حتی الامکان بتوانیم از این مشکلات در امان بمانیم. به قضایای خانوادگی نباید فقط از جنبه قانونی و شرعی پرداخت، بلکه باید جنبه‌های دیگر تربیتی و اجتماعی داده‌های واقعی را نیز در نظر گرفت.

 

زوجین با طلاق چگونه باید برخورد کنند؟

ولی همان‌طور که می‌دانید به رغم همه این درخواست‌ها، طلاق ممکن است روی دهد و گریزی از آن نیست. پس اسلام چگونه با پدیده طلاق برخورد می‌کند؟ و برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار طلاق، از زوجین می‌خواهد که با چه روحیه‌ای باید با این قضیه برخورد نمایند؟ به صورت خیلی خلاصه به بدان‌ها خواهیم پرداخت:

اول – قاعده طلایی معروف و احسان که با قاعده مودت و رحمت موجود در ازدواج شباهت دارد. قرآن کریم به صورتی آشکار و روشن بیان می‌دارد که طلاق نمی‌تواند با اهانت، اذیت، انتقام‌جویی، ستمگری و پاسخ دادن یک مشت با دو مشت که غالباً روی می‌دهد، صورت بگیرد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ»، «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ».

از این هم فراتر، ببینید که خداوند چگونه به درمان روانی زوجین می‌پردازد. خداوند آنان با به یاد خاطره‌های نیک گذشته‌شان می‌اندازد که نباید آن را به فراموشی بسپارند. «وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ»؛ اما متأسفانه آن دو خوبی‌های همدیگر را فراموش می‌کنند و فقط خوبی‌های خود را به یاد می‌آورند. حال آن که اگر خوب دقت کنیم این خوبی‌ها بسیارند.

خداوند به شوهر یادآور می‌شود که حق زن خود رعایت کند. چون شوهر تلاش وافر می‌کند که زن از مهریه خود بگذرد. قرآن کریم یادآور می‌شود که مرد نباید خوبی‌های همسر خود را فراموش کند و از عدالت فراتر رود: «وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآَتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَاراً فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُبِيناً».

اما اگر طلاق رخ داد و فرزندانی نیز داشتند، اسلام تأکید می‌دارد که باید نیازهای عاطفی زوجین در نظر گرفته شود و در این بین نباید به عاطفه پدر و مادر آسیبی وارد گردد. «لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ»؛ اما فرزندان نیز به مواظبت و توجه نیاز دارند که اسلام به آن نظم می‌دهد. پدر حق ولایت بر فرزندان دارد و باید مسائلشان را مدیریت و نیازهای حیاتی‌شان را تأمین نماید. اسلام سن حضانت را نیز تعیین کرده است. البته اختلافاتی در این رابطه وجود دارد. برخی عقیده دارند که تا دوسالگی حضانت با مادر است و بعد از آن حضانت فرزند با پدر است. برخی دیگر هفت سالگی را سن حضانت برای پدر و مادر می‌دانند. البته فقهای گذشته نظر دیگری دارند که آن را به فرمایش امام صادق(ع) مستند می‌کنند: «المرأة أحقّ بالولد ما لم تتزوّج؛ زن تا زمانی که ازدواج نکرده است به فرزند محق‌تر است.»

در این زمینه باید به دو امر اشاره کنیم. اول این که باب اجتهاد در این موضوع باز است و باید راه حل‌های بهتری در این زمینه سنجیده شود که به دور از احکام فقهی جامد و گاهی مردسالارانه، مقاصد سمحه شریعت را در نظر بگیرد. از این رو نباید نظر دو سالگی قطعی در نظر گرفته شود و دین بر اساس آن استوار گردد. دوم این که در مسئله حضانت مصلحت فرزند باید اصل و اساس در نظر گرفته شود. ولایتی که به پدر داده شده است نیز امتیاز و تشریفاتی نیست. بلکه مسئولیت است. پدر نیز وظیفه دارد که این درباره طبق مصلحت فرزند عمل کند. نه این که به خاطر پیامدهای منفی طلاق، مصالح فرزند در نظر گرفته نشود. اگر مصلحت فرزند ایجاب کرد که حضانت با پدر باشد، باید همین‌طور باشد و اگر مصلحت فرزند ایجاب کرد که حضانت با مادر باشد، فرزند باید نزد مادرش باشد. اگر حضانت دوره‌ای و مشارکتی به مصلحت فرزند بود، باید همین‌طور باشد.

آری! برای تضمین مدیریت خوب پدر، باید ابزارهایی طراحی شود که اجرای سالم، آگاهانه، تربیتی و روانی را تضمین نماید و نیز عدالت، رحمت و بی‌طرفی رعایت شود. از سوی دیگر برای این در باب حضانت یا چیزهای دیگر مشکلی در آینده روی ندهد، بار دیگر درخواست می‌کنیم که برای جلوگیری از بروز مشکلات آتی، عقد ازدواج باید طبق شرایط روشنی برای هر زوجین تنظیم شود و هر دوی آن‌ها به این شرایط آگاهی کاملی داشته باشند. باب شرایط حتی حق طلاق و حضانت و ... نیز برای زوجین باز است.

 

به دیدگاه‌های جدید نیاز است

عزیزان! موضوعی مانند موضوع ازدواج و تشکیل خانواده، باید مورد توجه وافر فقها، دانشمندان تعلیم و تربیت و افرادی که دیدگاه‌های روشن و جدید دارند، قرار گیرد و برای رفع موانع اجرایی، فساد و مظاهر سوء استفاده مرد از حقوق و حاکمیت، کاری جدی صورت بگیرد. در اینجا باید به اهمیت درخواست برای تشکیل دادگاه‌های خانوادگی و زمینه‌سازی برای رسیدگی به شکایت‌ها اشاره کنیم. در حل این شکایت‌ها نباید به مسائل قانونی و شرعی بسنده کنیم بلکه باید به مسائل روانی، تربیتی و اجتماعی نیز بپردازیم. در این صورت شاید بتوانیم وضعیت خانواده‌ها را اصلاح کنیم و جلو آسیب‌ها را بگیریم. در این صورت به امور جامعه و حفظ آن توجه کرده‌ایم.

چون کسی که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست. خدایا! به حال نیکوی خود، حال بد ما را اصلاح فرما. خدایا! به ما کمک کن که به کار خود نظم ببخشیم که تو شنوای پاسخگو هستی.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام کاظم(ع) به ما سفارش کرده است. امامی که هفتم ماه صفر سالروز ولادتشان بود. آن حضرت می‌فرماید: «أُوصِیکُمْ بِالْخَشْیَهِ مِنَ اللَّهِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ وَ الْعَدْلِ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ وَ الِاکْتِسَابِ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنَى وَ أَنْ تَصِلُوا مَنْ قَطَعَکُمْ وَ تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَکُمْ وَ تَعْطِفُوا عَلَى مَنْ حَرَمَکُمْ وَلْیَکُنْ نَظَرُکُمْ عَبَراً وَصَمْتُکُمْ فِکْراً وَ قَوْلُکُمْ ذِکْراً وَ طَبِیعَتُکُمُ السَّخَاءَ فَإِنَّهُ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ بَخِیلٌ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ سَخِیٌّ؛ شما را به خدا ترسى در نهان و آشکار و دادگرى هنگام خشنودى و خشم‏گیرى و به دست آوردن [حلال و ثواب‏] در تهیدستى و توانگرى سفارش می‌کنم‏ و اینکه با کسى که با شما قطع رابطه کرده پیوند دارید و از آن کس که بر شما ستم روا داشته درگذرید و به کسى که از شما مضایقه کرده محبت کنید و می‌بایست نگاه شما عبرت‌آموز و سکوت شما فکر و سخن شما ذکر و طینت شما سخاوت ‏ورزى باشد؛ چرا که تنگ نظر به بهشت و سخاوت ورز به دوزخ درنیاید.» و نیز فرموده است: «قُل خيراً، وأبلغ خيراً، ولا تكن إمّعة، لا تقل أنا مع الناس، وأنا كواحد من الناس. يا أيّها الناس، إنما هما نجدان؛ نجد خير ونجد شرّ، فلا يكن نجد الشرّ أحبّ إليكم من نجد الخير؛ حرف خیر بزن و خیر برسان و امعه نباش. نگو که من با مردم و یکی از مردم هستم. ای مردم! دو راه وجود دارد. راه خیر و راه شر. نباید راه شر برای شما دوست داشتنی‌تر راه خیر باشد.»

عزیزان! وقتی که به این توصیه‌ها پایبند باشیم، ولاء و محبت واقعی خود را به اهل بیت(ع) نشان داده‌ایم. چون آنان فقط اشک و حزن ما را نمی‌خواهند،‌ بلکه از ما موضع‌گیری و راه حل برای عرصه‌های خیر، عمل و آگاهی می‌خواهند. بدین ترتیب با چالش‌ها مقابله خواهیم کرد.

لبنان در انتظار تشکیل دولت

از لبنان آغاز می‌کنیم. لبنانی‌ها همچنان چشم انتظار تشکیل دولت جدید هستند و امیدوارند که با تأسی به تجارب گذشته این روند طولانی نشود. متأسفانه چنین مقدر شده است که لبنانی‌ها برای تشکیل دولت‌ها، زیاد انتظار بکشند. حتی اگر این دولت بیش از هفت ماه دوام نداشته باشد. البته در مواردی که وزارت‌های کلیدی کم باشند و تعداد نامزدها بسیار، مشکلات داخلی و خارجی افزایش می‌یابد. ولی مشکل این است که برای به جریان افتادن کارها و رفع مشکلات و موانع، هیچ کس حاضر نیست به نفع دیگران عقب‌نشینی کند.

با توجه به بحث‌ها و جدل‌هایی که وجود دارد، ما نیز خواستار تشکیل سریع دولت هستیم. ولی نه هر دولتی. دولتی که دولت وحدت ملی باشد و برای تضمین ثبات کشوری که جز با توازن نمی‌شود بر آن حاکمیت یافت، توازن طایفه‌ای، مذهبی و سیاسی را در نظر بگیرد. انتخاب‌ها نیز باید بر اساس شایسته‌سالاری، پاک دستی و صداقت باشد و وزیر بتواند جایگاهی را که در اختیار گرفته است،‌ ارتقا ببخشد.

تمام طوایف، مذاهب و جریان‌های سیاسی حق دارند که در این دولت نماینده داشته باشند. ولی باید کسانی را انتخاب کنند که خدمتگزار همه باشند و ملی بیندیشند. نه این که لباس طایفه‌گرایی و فرقه‌گرایی به بر نمایند. البته این بدان معنا نیست که طایفه،‌ مذهب و جریان سیاسی خود را انکار کند. بلکه باید کسی انتخاب شود که به همه خدمت نماید و به مسئولیت‌های خود در قبال آنان عمل نماید.

چیزی که لبنانی‌ها در این دوره جدید انتظار دارند پایبندی به این منطق است. آنان می‌خواهند روش جدیدی را در انتخاب مسئولان و مدیران امور کشور ببینند. به این ترتیب میهن و دولت خود را خواهیم ساخت.

در این دوره جدید ما کار شاقی از آنان انتظار نداریم. چون همه با میزان مشکلات داخلی به خوبی آشنا هستند و می‌دانیم که دست بردن به ترکیب دولت چندان آسان نیست. ولی این نیز به معنای تن دادن به اشتباهات گذشته نیست.

درخواست ما این است که دولت جدید بیانگر آمال و آرزوهای لبنانی‌ها باشد. نباید تجسم روش‌ها و مدیریت‌های تکراری باشد. در این کشور تغییری ایجاد نخواهد شد، مگر توسط کسانی که حاضرند برای رشد و پیشرفت آن فداکاری کنند.

 

حفظ فضای همگرایی

باز هم در لبنان، فضای همگرایی به وجود آمده را قدر می‌نهیم. خواهش دوباره ما این است که طومار صفحات سیاه گذشته این کشور درباره مسائل اختلافی و دردسرساز درهم‌پیچیده شود. نمی‌خواهیم که همین صفحات مبنای دوره جدید را تشکیل دهد.

در این برهه حساس،‌ لبنانی‌ها سخت نیازمند آن‌اند که حول محور استقلال و مقاومت خود متحد شوند. دنیا به توانایی همبستگی این مردم غبطه می‌خورد. آن هم در شرایطی که پیرامونشان آکنده از اختلافات، درگیری‌ها و ویرانی است.

موقعیتی که لبنانی‌ها بدان رسیده‌اند، نعمت است و همه مسئول‌اند که از آن محافظت کنند و به نفع کشور از مواضع خود عدول نمایند. نباید بر توافق قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی روی سرد نگاه داشتن فضای لبنان تکیه کنند. حفظ کشور باید حاصل اراده، انتخاب و باور راسخ لبنانی‌ها باشد. خودشان به این باور رسیده باشند که این کشور جز با اراده و وحدت فرزندان آن حفظ نمی‌شود.

 

آمریکا و گفتمان نژادپرستانه

به انتخابات آمریکا می‌رسیم. با توجه به نقش مثبت و منفی عمده آمریکا در بسیاری از مشکلات و قضایای جهان، انتخابات این کشور حادثه اول دنیا به شمار می‌آید. در اینجا دوباره به همان چیزی اشاره می‌کنیم ک پیش از این درباره انتخابات آمریکا بیان داشتیم. اوضاع داخلی و مسائل خارجی تأثیرگذار عوامل انتخاب رئیس جمهور آمریکا هستند. کسی در این انتخاب به پیروزی می‌رسد که مردم آمریکا را قانع کند که می‌تواند رفاه اقتصادی برایشان فراهم نماید و مشکلات خاصشان را حل و فصل کند.

آری! تنها چیزی که مایه نگرانی ما شده است، گفتمان نفرت انگیزانه علیه مسلمانان، مهاجران و رنگین پوستان است. این گفتمان به بسیاری از گروه‌های این مردم آسیب می‌زند. نهادینه‌سازی این گفتمان را به نفع هیچ کس نمی‌دانیم. خطرناک‌تر وقتی است که این گفتمان با گفتمان‌های مشابه در اروپا هماهنگ و هم‌نوا شود.

برخی‌ها به این امید بسته‌اند که در سیاست خارجی این کشور تغییراتی روی دهد؛ اما ما چنین انتظاری نداریم؛ زیرا آمریکا همانی خواهد بود که ما می‌شناسیم. این کشور فقط تحت تأثیر منافع و تمایلات خود حرکت خواهد کرد. آمریکا می‌خواهد که قوی‌ترین قدرت جهان باشد. از این رو برای تأمین رفاه و آسایش خود یا حفظ سیطره خود بر جهان، از سیاست سلطه بر ثروت‌ها و مقدرات دولت‌ها و ملت‌های جهان دست برنخواهد داشت و رژیم صهیونیستی همچنان به عنوان نورچشمی آمریکا باقی خواهد ماند.

امید ما باید به تقویت همه جانبه عناصر قدرت خودمان باشد. چون تجارب پیشین ثابت کرده است که آن چه سیاست قدرت‌های بزرگ را تغییر می‌دهد، اراده دولت‌ها و ملت‌هاست. امید همیشگی ما باید این باشد که دولت‌ها و ملت‌های ما برای قدرت سازی تلاش کنند. در این صورت دنیا مجبور خواهد شد که به ما احترام بگذارد. از این رو به همه دلواپسان عرض می‌کنیم: تنها وظیفه شما این است که نقاط ضعف خودتان را برطرف کنید و به قدرت سازی اقدام نمایید. در این صورت دنیا به شما احترام خواهد گذاشت. این دنیا به کسانی که برای گدایی کردن حمایت، به دروازه‌های قدرت‌های بزرگ آویزان هستند،‌ احترام نمی‌گذارد.