خطبه جمعه، 16 مهر ماه 1395

مطالب مهم خطبه اول: نقش زن در عاشورا / زینب(س) شریک پیروزی / همکاری زن و مرد / همکاری زن و مرد.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، جدال‌های بی‌نتیجه / سوریه، رنج بی‌پایان / عراق، مبارزه با تروریسم / فلسطین، تبریک به فعالان زن / به سیمای امام حسین(ع) آسیب نزنید.

6 محرّم 1438 هـ برابر با ۱۶ مهر ۱۳۹۵ هـ و ٧/١٠/٢٠١٦ م

 

مطالب مهم خطبه اول: نقش زن در عاشورا / زینب(س) شریک پیروزی / همکاری زن و مرد / همکاری زن و مرد.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان، جدال‌های بی‌نتیجه / سوریه، رنج بی‌پایان / عراق، مبارزه با تروریسم / فلسطین، تبریک به فعالان زن / به سیمای امام حسین(ع) آسیب نزنید.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَيُطِيعُونَ الله وَرَسُولَهُ أُولَئِک سَيَرْحَمُهُمُ الله إِنَّ الله عَزِيزٌ حَکيمٌ * وَعَدَ الله الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاکنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ الله أَکبَرُ ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.»

 

نقش زن در عاشورا

خداوند در این آیات به یکی از سنت‌های خود اشاره می‌دارد. سنت الهی این است که اهداف ادیان آسمانی همان طور که فقط با تلاش مردان مؤمن تحقق نمی‌یابد، فقط با تلاش زنان مؤمن نیز محقق نمی‌شود. بلکه تحقق اهداف ادیان آسمانی با همکاری هر دوی آنان میسر می‌شود. از این رو در تاریخ ادیان آسمانی می‌بینیم که زنان در کنار مردان از سهم والایی برخوردار بوده‌اند. این تاریخ به حضور فعال زنان در کنار مردان در طول تاریخ ادیان اشاره می‌نماید.

عاشورا که این روزها، در حال برگزاری مراسم بزرگداشت آن هستیم، نیز یکی از نشانه‌های این همکاری و همراهی است. در عاشورا زن در کنار مرد حضوری فعال داشت. تا جایی که گفته شده است: حضور زن، یکی از مهم‌ترین عوامل جاودانگی، تداوم و بقای عاشوراست. وجود زن باعث تقویت بعد عاطفی واقعه کربلا گردید.

اگر این بعد عاطفی پررنگ نبود، عاشورا آن قدر تداوم و گسترش نمی‌یافت تا همه انسانیت را در بربگیرد. البته این سخن بدان معنا نیست که زن فقط در کربلا حضور داشته است. بلکه زن همواره در قلب نبردها حضوری فعال داشته است. وقتی که فشارها به نهایت خود می‌رسید، برخی از زنان در نبرد حضور می‌یافتند و حتی به شهادت می‌رسیدند.

در واقعه عاشورا زن به عنوان شریک اصلی شکل‌گیری قیام و حفظ دستاوردهای آن مطرح شده است. حضور زن در کربلا امری تصادفی و بی‌مقدمه نبود. امام حسین(ع) بر اساس آگاهی و بصیرتی که داشت، تصمیم گرفت زنان در این قیام حضور داشته باشند. از این رو با برنامه ریزی قبلی زنانی را برای این امر برگزید. چون اهدافی که امام حسین(ع) برای آن‌ها قیام کرد و مدینه را ترک گفت، در نزد زنان نیز وجود داشت.

تمام زنان می‌دانستند که اگر یزید عهده‌دار حکومت شود، چه خطراتی متوجه اسلام خواهد شد. از این رو ضروری می‌دانستند که اگر منافع جای اصول و ارزش‌ها را بگیرد، امت اسلامی باید برخیزد و حیات خود را بازیابد. زنان می‌دیدند که مشکل اساسی، امتی شکست خورده است که نمی‌تواند تصمیم بگیرد. آنان از همان ابتدا می‌دانستند که همراهی با امام حسین(ع) آسان نخواهد بود. می‌دانستند که این همراهی، دشوار است و قربانی شدن را در پی دارد و حتی باید اسارت را نیز بپذیرند؛ اما به خوبی آگاه بودند که اگر وضعیت به همین منوال بماند و یزید عهده‌دار حکومت شود، پیامدهای سخت‌تر و سنگین‌تری برای دین و امت اسلامی خواهد داشت.

 

زینب(س) شریک پیروزی

عاشورا به رغم همه دردها، زخم ها و رنج‌هایی که داشت، نشان داد همان طور که مردان توان ایستادگی و پایمردی دارند، زنان نیز می‌تواند از این امتحان سربلند بیرون آیند. در قیام عاشورا، زن از ضعف جسمی و غلبه عاطفه عبور کرد و قدرتمندانه مسئولیت‌های خود را به انجام رساند. ما در کربلا زن را در حاشیه نمی‌بینیم، بلکه زنان طلایه‌داران این قیام هستند. حضرت زینب(س) اثبات کننده این دیدگاه است. او حقیقتاً شریک حسین(ع) است. او علم بردار اهداف امام حسین(ع) بود و همواره در کنار برادر حضور داشت. امام حسین(ع) نیز اهتمام ویژه‌ای داشت به این که او را در جریان تمام وقایعی که برای او روی می‌دهد، قرار دهد، با او مشورت نماید و از او بخواهد که به او مشورت دهد.

امام حسین(ع) به زینب فقط به دید خواهر نمی‌نگریست،‌ بلکه او را زنی مکتبی و حکیم می‌دانست که از توان لازم برای رهبری برخوردار است. از این رو مثل دیگران او را فقط یک زن نمی‌دید.

زینب(س) عطوفتی توفنده نسبت به امام حسین(ع) و فرزندان و برادران خود و یاران حسین(ع) داشت؛ اما متوجه بود که از این عاطفه در راستای مکتب استفاده نماید. ارزش دین‌مداران و افراد مکتبی نیز همین است. آنان در برابر رسالت هیچ ارزشی برای عاطفه و مسائل شخصی قائل نیستند. همه چیز در برابر رسالت ذوب می‌شود.

به همین دلیل می‌بینیم که زینب(س) در میدان نبرد و در برابر دشمنان سربلند و پرغرور است و در برابر مصائب بزرگ، صبور و شکیبا. به رغم همه دردهایی که در درون دارد، او را هیچ‌گاه شکسته نمی‌بینیم، ضعیف نیست و داد و بیداد نمی‌کند. او توجه داشت که سایر زنان نیز چنین روحیه‌ای داشته باشند. همه آنان موضع واحدی داشتند.

حضرت زینب و همین طور سایر زنان کربلا، درخواست حسین(ع) را اجابت کردند. این که گریبان چاک نزنند، صورت نخراشند و واویلا سر ندهند. کسی که در کنار حسین(ع) قرار دارد، باید موضع عزت و سربلندی داشته باشد.

این امر در کربلا به خوبی تجلی یافت. این عزت را در حسین(ع)، اصحاب، اهل بیت و زنان به یک اندازه می‌بینیم. برخلاف روضه‌خوانانی که مردان و زنان عاشورا را افرادی ضعیف، ترسو و دردمند به تصویر می‌کشند. کسانی که به دور از غرور و عزت، همیشه در حال اشک ریختن هستند. حال آن که امام حسین(ع) می‌خواست با گفتن «لا أعطيکم بيدي إعطاء الذَّليل، ولا أقرّ إقرار العبيد» و «هيهات منَّا الذّلَّة» عزت و غرور خود را تثبیت نماید. اویی که وقتی کودک شیرخوارش در پیش چشمش ذبح شد، فرمود: «هوَّن ما نزل بي أنّه بعين الله».

ترکت الخلق طرّاً في هواک     وأيتمت العيال لکي أراک

فلو قطعتني بالحبّ إرباً          لما مال الفؤاد إلى سواک

یعنی: همه را به خاطر تو ترک کردم و برای ملاقات تو، عیالم را یتیم کردم؛ بنابراین اگر در راه عشق، قطعه قطعه شوم، قلبم به غیر تو تمایل نمی‌یابد.

زینب(ع) نیز در میدان نبرد اوج غرور و عزت خود را به نمایش گذاشت. با سربلندی تمام در برابر لشکریان عمر بن سعد، نگذاشت دشمن سوء استفاده کند و عزم مجاهدان را در هم بشکند. بعد از پایان یافتن نبرد نیز وقتی در میان اجساد شهدا که فرزندان، برادران و برادرزادگانش بودند، راه می‌رفت، به گفتن این جمله بسنده کرد: «اللّهمّ تقبّل منا هذا القربان». سیمای واقعی زینب(س) همین است؛ اما برخی از مردم سعی دارند که او را مأیوس نشان دهند. فردی که سر خود را به چوب محمل می‌زند. این تصویر درست نیست. او از پیامدهای کار خود به خوبی آگاه بود و می‌دانست تنها سلاح او باید صبر و ثبات باشد.

او حس پیروزی را نیز در سپاه عمر بن سعد نابود کرد. به آنان یادآور شد آنان شاید با بدن‌های شهدا بتوانند هر کاری انجام دهند، اما با روح و روان انسان‌های با ایمان نمی‌توانند کاری بکنند. او در برابر ابن زیاد نیز همین بالندگی و سربلندی را از خود نشان داد. وقتی ابن زیاد با گفتن «سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و دروغ‌هایتان را برملا کرد» می‌خواست غرور و عزت او را در هم بشکند، قدرتمندانه پاسخ داد: «سپاس خدایی را که با پیامبرش محمد(ص) به ما کرامت بخشید و ما را از هر گونه پلشتی پاک و مطهر گردانید و فاسق را رسوا کرد و فاجر را تکذیب کرد که به حمد الهی این‌ها کسانی غیر ما هستند.»

در برابر یزید نیز در برابر تحقیرهای او ایستاد و با افتخار تمام فریاد زد: «هر حیله‌ای داری به کار بند و هر تلاشی داری به کار گیر. چون به خداوند سوگند نمی‌توانی یاد ما را محو کنی و وحی ما را از بین ببری.»

زینب(س) در طول راه تا مدینه، از این موضع‌گیری‌ها دست برنداشت. شریک و برادرزاده‌اش امام زین‌العابدین(ع) نیز با سخنان و موضع‌گیری‌هایش با او همراهی می‌کرد. این سخنان و موضع‌گیری‌ها، حکومت یزید را رسوا کرد و مشروعیت را از آن گرفت و به امت اسلامی فهماند که در انجام مسئولیت‌های خود کوتاهی کرده است. بعد از مدت کوتاهی این سخنان و موضع‌گیری‌ها تأثیر خود را به جای گذاشت و شعارهای عاشورایی در جان‌های مردم ریشه دواند. حضوری که به صورت قیام‌ها و مقاومت‌های گوناگونی تبارز پیدا کرد و همین امر باعث گردید که اسلام حیات و بالندگی خود را بازیابد و در میدان‌های مختلف زندگی تأثیرگذار شود. حال آن که یزید و حکومت اموی کوشش داشتند نشانه‌های اسلام را خاموش کنند و اسلام ظاهری بی‌روح و محتوا بسازند.

 

همکاری زن و مرد

به این ترتیب می‌توانیم بگوییم که بقای عاشورا مدیون همکاری زنان و مردان است. هدف ما این است که راه تحقق اهداف عاشورا ادامه یابد. شاید در طول زمان و مکان، روش‌ها فرق کنند، اما هر روزی عاشوراست و هر سرزمینی کربلا.

ما به این همکاری در جامعه نیاز داریم. در سایه همین همکاری است که تمام توانایی‌ها شکوفا می‌شوند و چیزی به هدر نمی‌رود. از این رو همواره از مردان و زنان خواسته‌ایم که در کنار هم در میدان‌های امر به معروف و نهی از منکر و سایر عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و تربیتی حضور داشته باشند.

زن در طول تاریخ خود ثابت کرده است که اگر فرصت فراهم شود، می‌تواند از همه این میدان‌ها سربلند و پیروزی بیرون بیاید؛ اما متأسفانه برخی‌ها اصرار دارند که زن را به حاشیه برانند، حتی اگر به قیمت از دست رفتن توانایی زن تمام شود. در حالی که جامعه می‌تواند از توانمندی‌های زن استفاده نماید. جامعه و نیازهای زندگی به زن و توانایی‌های او نیاز دارد.

از این رو همیشه این پرسش را مطرح کرده‌ایم: در پارلمان، شهرداری‌ها و مراکز سیاسی، زنان چقدر حضور دارند؟

برخی ممکن است بگویند که زن به خاطر عاطفه‌ای که دارد، ناتوان است. تا جایی که می‌گویند: هر قومی که زن بر آنان ولایت داشته باشد، شکست خواهند خورد. آنان این سخن را به پیامبر خدا(ص) نسبت می‌دهند. در حالی که این حدیث صحیح نیست؛ اما همین‌ها زنان نمونه‌ای را که اسلام و ادیان آسمانی به جامعه انسانی ارائه کرده‌اند، فراموش نموده‌اند. زنانی مانند زن فرعون، حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت فاطمه، حضرت زینب و زنان دیگر. اینان حضور و توانایی خود را ثابت کردند و در موضع‌گیری‌های مکتبی خود از عاطفه گذر کردند. اینان ثابت کردند که عاطفه همه چیز زن نیست. زن می‌تواند از عاطفه خود عبور کرده و از عاطفه و عقل در جای خود به درستی استفاده نماید.

علاوه بر این اگر به درستی و در جای خود از عاطفه استفاده شود، عاطفه نقطه ضعف به شمار نمی‌آید. چون در جامعه و برای ساختن زندگی عاطفه یک نیاز است.

ما به عاطفه نیاز داریم. چون با عاطفه است که دردها و رنج‌های فقرا و مستمندان را درک می‌کنیم. با عاطفه است که می‌توانیم شخصیتی متوازن داشته باشیم. البته با توجه تفاوت در توانایی‌ها و امکانات، نقش‌ها نیز فرق می‌کند. زن نمی‌تواند کارهایی را انجام دهد و مرد باید این کارها را انجام دهد. مرد نیز از عهده کارهایی برنمی‌آید و زن باید آن‌ها را انجام دهد.

خداوند متعال شرایطی را طوری فراهم کرده است تا زن و مردم بتوانند در زندگی ایفای وظیفه کنند. در داخل خانه مرد وظایفی دارد و زن نیز باید ایفای نقش خود بپردازد. در جامعه و عرصه‌های عمومی اجتماع نیز همین وضعیت وجود دارد.

لازم است که زن و مرد با توجه به ویژگی‌های خود به وظایف خود عمل کنند. هر کدام باید به دیگری کمک کنند تا کارهای خود را به خوبی انجام دهند. در عرصه‌های مشترک نیز باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. این همان چیزی است که خداوند نیز بدان فرامی‌خواند: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکرِينَ الله کثِيراً وَالذَّاکرَاتِ أَعَدَّ الله لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً». مشکل وقتی پیش می‌آید که یکی از آن‌ها به وظایف خود عمل نکنند یا جامعه به توانایی‌های یکی از آن‌ها بی‌توجه شود.

عاشورا نشان داد که اگر زن و مرد با یکدیگر همکاری داشته باشند، اهداف تحقق پیدا می‌کند. از این رو گفته‌اند که عاشورا با رهبری امام حسین(ع) و خون اصحاب و یارانش و نقش آفرینی حضرت زینب و زنان کربلا به بار نشست. برای مقابله با چالش‌های بزرگی که فراروی ما قرار دارد، ما نیز به این همکاری و همراهی نیاز داریم.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام حسین(ع) در آخرین لحظات عمر شریفش به فرزندش امام زین‌العابدین(ع) سفارش نمود. به او فرمود: «يا بنيّ، احفظ منّي دعاءً علّمتنيه أمّي فاطمة وأبي عليّ عن رسول الله(ص): إذا نزل بک کربٌ أو همٌّ أو غمٌّ، فتوجّه إلى الله وقُل: يا من يقدر على حوائج السّائلين، يا من يعلم ما في الضَّمير، يا منفِّساً عن المکروبين، يا مفرِّجاً عن المغمومين، يا راحم الشّيخ الکبير، يا رازق الطّفل الصّغير، يا من لا يحتاج إلى التَّفسير، صلِّ على محمّد وآل محمّد؛ اى فرزندم! دعايى را که مادرم فاطمه(س) و پدرم از رسول خدا آموخته بودند و به من یاد دادند، از من حفظ کن. هنگامی که اندوه بزرگی بر تو وارد شد، خطاب به خداوند عرض کن: اى کسى که بر برآوردن خواسته‌های خواستاران توانايى! اى کسى که بر آنچه در نهان افراد می‌گذرد آگاهى! اى کسى که اندوه از اندوهگينان زايل می‌کنی! اى کسى که گشايش براى غم‌زدگانی! اى مهربان به بزرگ‌سالان! اى روزى دهنه خردسالان! ای کسى که به تفسير نياز ندارى! بر محمد و آلش درود فرست.» و سپس حاجت خود را با خداوند در میان بگذار. سپس فرمود: «يا بنيّ، أوصيک بما أوصى به أبي حين حضرته الوفاة: إيّاک وظلم من لا يجد عليک ناصراً إلا الله؛ فرزندم! تو را به همان چیزی توصیه می‌کنم که پدرم در هنگام وفات به من توصیه نمود. از ظلم به کسی بپرهیز که علیه تو غیر از خداوند یاوری ندارد.»

دغدغه امام حسین(ع) در آخرین وصیت‌نامه‌شان همین بود. معمولاً وصیت‌نامه مهم‌ترین دغدغه‌های انسان را به خود اختصاص می‌دهد؛ اما اگر این وصیت از امام صادر شود، اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. دغدغه امام این بود که در تمام خواسته‌ها و نیازهای خود، فقط به خداوند روی بیاوریم و به دیگران رو نکنیم. نباید به کسانی که زیردستمان هستند ستم کنیم. نباید از ضعف، نیاز و شرایط او سوء استفاده کنیم. تنها به این ترتیب می‌توانیم محبت و ولایت خود را به امام حسین(ع) نشان دهیم.

 

لبنان، جدال‌های بی‌نتیجه

از لبنان آغاز می‌کنیم. چرا که در این کشور جدال‌ها رو به سردی نهاده است. علت آن نیز صحبت‌هایی است که درباره ضرورت توافق روی چیزی است که سبد نام گرفته است. این توافق پیش شرط انتخاب رئیس جمهور است. البته برخی‌ها آن را فروکاستن از مقام ریاست جمهوری و محدود کردن آن می‌دانند. آن هم بعد از این همه به آرامش و دور کردن این مجادلات از مبادلات رسانه‌ای علاقه نشان داده‌اند و به ویژه بعد از این که این مجادلات بعد طایفه‌ای پیدا کرد.

در عین حال که امیدواریم مراکز دینی در برابر این مجادلات بایستند، امیدواریم که سردی به وجود آمده، زمینه را برای گفتگو میان گروه‌های مختلف در لبنان فراهم نماید و باعث برطرف شدن گره‌های داخلی گردد. همین گره‌های داخلی است که سد راه پایان دادن به خلأ ریاست جمهوری می‌گردد و باعث می‌شود که دولت‌های تأثیرگذار در تصمیم‌گیری‌های لبنان جلوی تحقق این مسئله را بگیرند.

در اینجا بار دیگر تأکید می‌کنیم: برای همگان روشن شده است که لبنان محکوم به توافق داخلی باقی خواهد ماند. از این رو هیچ طایفه‌ای نمی‌تواند بر طایفه دیگر فائق آید و هیچ مرکز سیاسی منسوب به یک طایفه به نفع طایفه دیگر به حاشیه رانده نخواهد شد. این همان چیزی است که باعث تقویت همبستگی داخلی و حفظ ثبات کشور خواهد گردید و از دخالت‌های خارجی خواهد کاست. ولی درخواست همیشگی ما این است که این گفتگوها در چارچوب منافع ملی باشد. نه این که گفتگوها پیرامون توزیع پنیر و تقسیم سهمیه‌های فردی و حزبی باشد. چیزی که جریان‌های بانفوذ بدان عادت کرده‌اند و ریشه مشکلات کشور و فساد فراگیر در آن همین است.

در عین حال همراه با همه لبنانی‌ها از بابت فعالیت دوباره دستگاه‌های دولتی خوشحالیم. خواست ما این است که دولت به منافع مردم توجه کند و از دردها و بحران‌هایی که زندگی مردم را تهدید می‌کند، بکاهد. در اینجا از دولت به خاطر کمک‌هایی که در اختیار کشاورزان قرار داده است، تقدیر و تشکر کنیم. ولی این راه حل نیست. بحران لوازم یدکی، زباله‌ها و حرف و حدیث‌های فراوان درباره بحران مالی آتی برای لیره لبنانی تا چالش‌های امنیتی مداومی که در کمین کشور نشسته‌اند را باید به آن افزود. تا زمانی که درگیری در اطراف لبنان جریان دارد، این کشور در متن تندباد قرار دارد. از این رو لازم است که مسئولان اهمیت این چالش‌های خطرناک را درک کنند.

 

سوریه، رنج بی‌پایان

به سوریه می‌رسیم. کشوری که درد و رنج مردم آن شدت گرفته و ویرانی زیرساخت‌های آن افزایش یافته است و چشم‌اندازی برای دست یافتن به راه حل نزدیکی که به درگیری‌های خونین این کشور پایان دهد، نیز دیده نمی‌شود. چون بعد از پایان یافتن تفاهم روسیه و آمریکا درباره این کشور، سوریه به میدان درگیری و رقابت میان دولت‌های منطقه‌ای و روسیه و آمریکا تبدیل شده است و البته آن چه در نظر گرفته نمی‌شود، پیامدهای دردناک این جنگ دوام‌دار برای مردم سوریه است.

در برابر این وضعیت، هیچ امیدی به طرح‌های غیرواقعی نداریم. تنها امید ما به افزایش آگاهی همگان است. در برابر ما گزینه‌ای غیر از آشتی وجود ندارد. این آشتی‌ها می‌تواند سیمای واقعی تروریسم و تروریست‌ها را برملا کند و باقیمانده حس انسانی و اسلامی و عربی کشورهایی را که زمام امور این کشور را به دست داشته و بر آن نفوذ دارند، حفظ کند. البته ما انتظار چندانی در این باره نداریم.

 

عراق، مبارزه با تروریسم

به عراق می‌رسیم. ارتش این کشور به کسب آمادگی برای آخرین مبارزه با تروریسم که بر سینه موصل سنگینی می‌کند و به جنایات خود علیه غیرنظامیان ادامه می‌دهد، می‌پردازد. همچنین نگرانیم که بحران پیش آمده میان عراق و ترکیه روی روابط میان دو کشور تأثیر منفی به جای بگذارد و کار به نزاع ختم شود.

در برابر این وقایع، از دو کشور می‌خواهیم که زبان گفتگو را تقویت کنند. گفتگویی که بدون بروز هیچ‌گونه تنش و تشنجی در روابط دو کشور، حاکمیت ملی عراق را تضمین کند و منافع دو کشور را حفظ نماید.

 

فلسطین، تبریک به فعالان زن

به فلسطین می‌رسیم. دشمن به اقدامات تعدی جویانه و شهرک‌سازی خود در کرانه غربی و قدس و محاصره زمینی، دریایی و هوایی نوار غزه ادامه می‌دهد. در اینجا باید به فعالان زن برخی از کشورها تبریک بگوییم که برای شکستن محاصره غزه سوار کشتی زیتونه شده‌ و خطر دستگیری‌ توسط دشمن صهیونیستی را به جان خریده‌اند. هدف آنان بلند کردن صدای اعتراض به تجاوزات متوالی به غزه است که به صورت محاصره تحمیلی صورت می‌گیرد. آنان می‌خواهند صدای درد و رنج مردم فلسطین را به دنیا برسانند.

 

به سیمای امام حسین(ع) آسیب نزنید

در خاتمه باید به بزرگداشت حادثه دردناک عاشورا بپردازیم. این مناسبت به مذهب اهل بیت محدود نمی‌شود بلکه به همه مسلمانان و مذاهب اسلامی متعلق است. چون در نظر همه مسلمانان بنا به فرمایش پیامبر خدا، امام حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت است. او امام است، چه قیام کند و چه بنشیند. همین طور این مناسبت به همه انسان‌هایی تعلق دارد که به عدالت و تصمیم‌گیری آزادانه باور دارند. چون خون امام حسین(ع) برای این ریخته شد که به اصلاح، عدالت و تغییر دعوت کرد و نپذیرفت که ذلیلانه دست بیعت دهد و چون بردگان اقرار کند. امام حسین(ع) برای جنگیدن قیام نکرد، بلکه برای گسترش آگاهی، امر به معروف و نهی از منکر قیام نمود. ولی طاغوت‌ها سخن و منطق او را با شمشیر و اسلحه پاسخ دادند.

در این مناسبت باید با حضور پُرشور در مجالس عزاداری محبت و احساسات صادقانه خود را به کسی تقدیم کنیم که همه چیز خود را برای نشر بذر عزت، آزادی، سربلندی و افتخار در میان ما فدا نمود؛ اما باید متوجه باشیم که نحوه عزاداری ما متمدنانه و برخاسته از روح دین و ارزش‌هایی باشد که امام حسین(ع) به خاطر آن‌ها شهید شد.

امام حسین(ع) از ما نمی‌خواهد که با قمه سر خود را خونین کنیم و با زنجیر بر پشت خود بزنیم. همدردی ما با امام حسین(ع) این است که تا در جبهه عدالت و آزادی حضور داشته باشیم،‌ حتی اگر شهید شویم. چون امام حسین(ع) با قمه بر سر و با زنجیر بر پشت خود نزد. بلکه در میدان جهاد و مبارزه ضربت خورد. ولاء و اخلاص ما به امام حسین(ع) همین است و با این کار می‌توانیم جایگاه عاشورا را ارتقا ببخشیم و حضور عاشورا را تثبیت نماییم.