عاشورا، فرصتی برای بازسازی شخصیت امت اسلامی
گفتگو با سید جعفر فضل الله
هر سال که عاشورا فرا میرسد، با ماتم بر سید الشهدا و همراهان او در کربلا و تپشهای زندهای همراه است که تمام زمان و دوران را به چالش کشیده است. موسم عاشورا در شرایطی فرا رسیده است که امت اسلامی وضعیت مطلوبی ندارد و از نزاعها و اختلافات خسته است. دشمن نیز از هر سوی در کمین است و بر آتش اختلافات میدمد و شکاف میان اجزای امت اسلامی را افزایش میدهد.
امت اسلامی دچار تفرقه شده و تفکر تکفیری به کشورهای اسلامی یورش آورده است و بذر فساد و تباهی در آن میکارد و اسلام را دین ترسناکی معرفی مینماید تا دیگران از آن متنفر شوند و دور گردند.
در این شرایط، پیرامون عاشورا و چگونه استفاده از آن برای ایجاد همگرایی در میان مسلمانان و حمایت از مسائل اساسی آنان، به سراغ جناب سید جعفر فضل الله رفتیم و با ایشان به گفتگو نشستیم.
جایگاه اصلاحات در امت اسلامی کجاست؟
* در آغاز از درگاه خداوند متعال مسئلت مینمایم که پاداش عزاداریهایتان بر مصائب اباعبدالله الحسین(ع) را افزون گرداند. ما میدانیم که اصلاح امت اسلامی یکی از اهداف اساسی قیام امام حسین(ع) بود. آن هم بعد از این که فساد چنان گسترش یافت که هیچ کسی تصور آن را نمیکرد. ولی امروز نیز امت اسلامی همچنان دچار فساد و ظلم است و بسیاری از حاکمیتها به شهروندان خود ستم میکنند. پس اهداف امام حسین(ع) کجا شد؟
* اهداف امام حسین(ع) دو گونه است. یکی اهدافی که به قیام تاریخی ایشان مربوط میشود. قیامی که به شهادت آن حضرت و خانواده و یاران پاک ایشان انجامید و دیگری اهدافی که به مسئولیت نسلهای آینده مربوط میگردد.
اهداف مرتبط با قیام امام حسین(ع) به صورت کامل تحقق پیدا کرد. وقتی که وضعیت اجتماعی، سیاسی و دینی آن دوره را مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم که امت اسلامی دچار انحطاط بیسابقهای شده بود. جامعه آن روزگار، به وضعیتی تن داده بود که چه بسا لباس دین بر تن داشت. مردم مسلمان به عنوان قضا و قدر، حاکم ستمگری را پذیرفته بودند. مردم توجهی نداشتند به این که حق از جامعه رخت بر بسته و باطل به اساس عمل سیاسی، روابط اجتماعی و رفتارهای عملی تبدیل شده است. ذهنیت مردم این شده بود که کسی مانند امام حسین(ع) نیز به حکومت یزید تن میدهد. البته مسئله فردی به نام یزید بن معاویه نیست، بلکه مهم ذهنیت حاکم و محکوم و روش تفکر دینی، اجتماعی و سیاسی آنان است. این که انتظار داشتند امام حسین(ع) نه تنها حکومت یزید را بپذیرد بلکه این روش را نیز امضا نماید، نشانه فروپاشی امت اسلامی همین است.
عاشورا با تمام انگیزههای ارزشی و شعارهای اصیل اسلامی خود، با همه پایمردیها و توانمندیهای خود برای ایستادگی تا مرز شهادت، به این انحطاط پایان داد و بعد از این نزدیک بود قلب امت اسلامی از تپیدن بازایستد، عقل آن بمیرد و همان طور که پیامبر خدا فرموده بود: «كيف بكم إذا رأيتُم المنكر معروفًا والمعروف منكرًا» ارزشهایش واژگونه گردد، با یک شوک، تپش و حرکت را به این قلب بازگرداند.
اما گونه دوم، مسئولت ما در قبال عاشوراست. عملی شدن این اهداف به امت اسلامی و اراده آن برای تحقق این اهداف بستگی دارد. لازم است شاخصههای این اهداف هم در بعد نظری و هم در بعد عملی کاملاً روشن باشند. ممکن نیست همه با حسین(ع) باشیم و هم با فتنههای فرقهای و طایفهای هماهنگ و همنوا گردیم.
شاید مشکل این باشد که برخی اوقات تصویر روشنی از حکومت اسلامی، جامعه اسلامی یا ارزشهای اسلامی که لازم است مردم به صورت فردی و اجتماعی بدان ملتزم باشند، نداشته باشیم. شاید هم در بسیاری از موارد تصویر روشنی از نحوه تطبیق این مفاهیم در دوره معاصر نداشته باشیم. شاید هم در تطبیق الگوی اسلامی بر حسین(ع) و نمونه ضد اسلامی بر یزید، ابهامی نداشته باشیم، بلکه ابهام ما در تطبیق این الگوها بر حاکمان فعلی یا ارزیابی میزان اسلامی بودن جامعه اسلامی بر اساس تبلور ارزشهای اسلامی در سطح جامعه، روابط آن با دیگران و نحوه تبلور بخشیدن به ارزشهای مهمتر در حیات امت اسلامی باشد.
ممکن نیست در آن واحد هم با حسین(ع) و هم با دشمن و استکبار جهانی باشیم، طرحهای سلطه جویانه آنها را برای هیمنه بر امت اسلامی از شرق تا غرب بپذیریم یا به روند فتنههای فرقهای و طایفهای بپیوندیم که کارآمدی تمدن اسلامی را از بین میبرد.
شاید هم علت این باشد که ما در بسیاری از موارد، فقط به جنبه تاریخی عاشورا بسنده کردهایم. حال آن که درست است عاشورا در برهه خاصی از تاریخ روی داد و تمام شد، اما این عاشورا تبلور ارزشهایی است که جاودانه هستند و راز جاودانگی عاشورا همین است. وقتی عاشورا کلیت اسلام را تجسم بخشید و امام حسین(ع) با ایمان، اندیشه و ثبات مکتبی خود، تجسم بخش شخصیت اول دنیای اسلام در زمان خود شد تا زمانی که اسلام در طول زمان زنده باشد، عناصر و عوامل جاودانگی عاشورا نیز وجود خواهد داشت. هر قضیهای، هر آرمانی وقتی زمینه راهیابی به عینیت جامعه را پیدا میکند که کسانی باشند تا آن را به صورت زنده و فعال مجسم کنند و با پند گیری از غنای معنوی، فکری و عملی تاریخی آن، حال و آینده را بسازند. همان طور که امام حسین(ع) و یارانش از این راه، تاریخ زمان خود را ساختند، انسانها نیز میتوانند تاریخ خود را رقم بزنند.
متأسفانه مشکل این است که عاشورا به بخشی از کلاف درهمپیچیده مذهبی تبدیل شده است و از آن برای ایجاد موج منفی در میان سنی و شیعه بهرهبرداری کردهاند. اهداف بسیاری در این زمینه وجود دارد و بسیاری از سخنرانیها، سهم عمدهای در این زمینه دارند.
به هر حال باید همه عواملی را که باعث شدند جلوی تبدیل شدن عاشورا به حرکتی برای بیداری همه جانبه امت اسلامی گرفته شود، مورد بحث و بررسی قرار دهیم. عاشورا باید به عاملی برای ساختن نظام سیاسی و اقتصادی عدالت محور تبدیل شود. نظام اقتصادی باعث خواهد شد، به جای این که اموال و ثروتهای عمومی کشور مورد سوء استفاده گروه یا خانواده کوچکی قرار گیرد، برای استفاده بهینه از این منابع و ثروتها استفاده قرار گیرد. نظام اجتماعی نیز باید در مسیر تکافل اجتماعی و محو استکبار طبقاتی قرار بگیرد. قیام و نهضت امام حسین(ع) بر اساس اصل تکافل اجتماعی و محو استکبار طبقاتی استوار شد. قیام عاشورا باید به قیام در برابر جهل در همه عرصههای علمی و تخصصی تبدیل شود تا به مردمی دانش پرور تبدیل شویم نه مصرف کننده.
چگونه از عاشورا استفاده کنیم؟
* امسال عاشورا در شرایطی آمده است که به خاطر یورش بیسابقه گروههای تکفیری، امت اسلامی در بحران به سر میبرد. چگونه میتوان از عاشورا برای اصلاح این وضعیت و مقابله با انحراف استفاده کرد؟
* امام حسین(ع) با اشاره به وضعیت آن زمان فرمود: «اینان به طاعت شیطان ملتزم شدند و طاعت خداوند را ترک کردند و اجرای حدود را تعطیل نمودند و بیتالمال را به ثروت شخصی تبدیل کردند و حرام خدا را حلال نمودند و حلال او را حرام کردند» و «اموال الهی در میان خود دست به دست کردند و بندگان خدا را به بردگان خود تبدیل نمودند.» آنان مردم را به بردگی گرفتند و نادانی را در میانشان حاکم کردند و قوانین الهی را از محتوا تهی نمودند و امکانات امت اسلامی را بازیچه دستان خود کردند و از آنها سوء استفاده نمودند و معیارها و موازین را تغییر دادند. همه اینها زمینهای شد برای این که گروههای برانداز و دگم اندیش در میان امت اسلامی بروز یابند. اینان ظاهر دین را گرفتند و افراد مشکلداری با کشتار و خونریزی عهدهدار اجرای دین شدند.
اگر به بسیاری از کسانی که بصیرت دینی نداشتند، نگاه کنیم میبینیم که یزید از آنان برای جنگیدن امام حسین(ع) و کشتن آن حضرت استفاده کرد. اگر به ذهنیتهای آنان راه پیدا کنیم، یا لااقل به بررسی ذهنیت برخی از آنان بپردازیم، خواهیم دید که آنان برای اعتلای کلمة الله همراه لشکریان یزید شدند. چون فکر میکردند که حسین(ع) دشمن اسلام و مسلمین شده است. گمان میکردند آن حضرت، امت اسلامی را دچار چنددستگی و تفرقه کرده است و چیزهای دیگری از این قبیل که بر زبان بسیاری جاری بود. آنان با این گمان جهالت آمیز، برای خدمت به کسی که کمترین معیارهای یک انسان مسلمان را نداشت تا چه رسد به خلیفه، به جنگ ریحانة النبی و سرور جوانان اهل بهشت رفتند.
این پدیده در جهان اسلام امروز ما نیز تکرار میشود؛ زیرا بسیاری از نیروهای استکباری و منطقه، همان روش یزید را دارند. چون از بیتالمال استفاده شخصی میکنند، اجرای حدود الهی را تعطیل کردهاند، حرام را حلال و حلال را حرام کردهاند، مردم را به بردگی گرفتهاند، از نظر فکری و فرهنگی مردم را سطحی بار آوردهاند، نمیگذارند که مردم اندیشههای دیگران را بخوانند و نمیگذارند با دیگران روبرو شوند. از این رو در امت اسلامی، بستر مناسبی برای جریانهای بیمار ایجاد گردید و عناصر عقب مانده و ذهنیتهای خشونت طلب تکفیری در آن رشد کرد. استکبار نیز بر این موج سوار شد و توانست بسیاری از طرحها و برنامههای ضد اسلامی خود را به اجرا درآورد.
گفتمان مذهبی
* سخنرانیهای عاشورایی همچنان دارای برخی از موارد هستند که شکاف میان مسلمانان را افزایش میدهند. آیا چنین چیزی پذیرفته است؟ اگر نیست، چرا همچنان این چیزها را میشنویم؟
* هر گفتمانی بخشی از گفتمان عام امت اسلامی است که بیانگر دیدگاههایی خودشان است. اگر متوجه باشیم که ما در شرایط بحرانی بیسابقهای قرار داریم، وضعیتی که در تمام سلاحهای مذهبی تیز شدهاند، مسائل مشکلدار تاریخی زنده شدهاند و وسایل ارتباطی در اختیار همه حتی آنانی که در غارهای تاریک تاریخی زندگی میکنند، قرار دارد. از این رو سزاوار نیست که برای خوشایند مردم، گفتمان عاشورایی بیانگر تعصبات مذهبی باشد و جزئیات آن روی مصادیق مذهبی تطبیق داده شود. اگر جذب مردم به یکی از مهمترین اهداف سخنرانیهایی عاشورایی تبدیل شود، ما در دور باطل میان خواستههای مردمی که خواهان تأثیرپذیری بیشتر از سخنرانیهای مذهبی واکنشی هستند و سخنرانیهای خطبایی میافتیم که خواهان جذب مردم هستند. در این شرایط ممکن است حتی رهبران جامعه از ذهنیت مردم تأثیر بپذیرند که اگر چنین شود، به جای این که جامعه به سوی مصالح خود پیش برود که معمولاً با تعصبات مذهبی همخوانی ندارد، باعث بحرانیتر شدن اوضاع میشود.
مشکل دیگر این است که اصطلاحات و واژگانی امروز به کار میروند که گویا ما با احیای جنگ میان بنیهاشم و بنیامیه، روبرو هستیم. درحالی که هر دوی آنها در داخل جامعه اسلامی حضور داشتند. اگر نظم، نثر و سخنرانیهایی عاشورایی را مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم که برخیها روی عناوین خانوادگی تأکید میکنند. در حالی که مسئله، ارزشها، اصول و معیارهایی بود که ممکن است هم بر کسانی که در آن زمان ادعای اسلام داشتند قابل تطبیق باشد و هم بر بسیاری از قدرتهای استکباری منطقهای و بین المللی امروز که فاقد دین و مبانی هستند.
یزید نماینده ارزشهای اهل سنت و جماعت نیست. درست است که برخی از افراد منتسب به جامعه سنی، شاید الگویی از یزید باشند، اما شاید این نمونهها را در میان جامعه شیعی و حتی سکولار نیز ببینیم. در رفتارهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای استکباری، الگوی یزیدی به روشنی دیده میشود. معتقدم از وابستگیهای عقده منشانه تاریخی که در آن دورهها رواج داشته است، باید عبور کنیم و به سمت معیارهایی برویم که از فرقه گرایی، طایفهگرایی و حزب گرایی و ... بالاترند. در این صورت تطبیق ارزشهای اسلامی بر حوادث روزگار خود را که مسئولیت ماست، فراموش نخواهیم کرد؛ زیرا اگر به عاشورا حالت مذهبی بدهیم، فرصت دیدن بسیاری از یزیدیها را که سعی دارند برای اجرای برنامههای خود، از واکنشها و غرایز مذهبی بهره برداری کنند و جامعه ما نیز بری از این مسئله نیست، از دست خواهیم داد.
عاشورا و مسجد الاقصی
* مسجد الاقصی در معرض خطرناکترین توطئههای یهودیسازی دشمن صهیونیستی قرار دارد. امت اسلامی چگونه میتواند با استفاده از عاشورا، از مسجد الاقصی حمایت کند و با دشمن به مقابله بپردازد؟
* از وضعیت موجود، بیشترین زیان را مسجد الاقصی میبیند. اگر مسئله اساسی عاشورا، احیای ارزشهای اسلامی باشد، آزادسازی این سرزمین از دست اشغالگران، از مهمترین ارزشهاست. چون این اشغالگران دشمنان تاریخ، جغرافیا و انسانیت هستند. صهیونیسم همان یزیدی بودن است و صهیونیستها همان کسانی هستند که حسینهای بسیاری را در حال حاضر کشتهاند و بسیاری از کسانی که در راه امام حسین(ع) مبارزه میکنند، فقط از شیعیان نیستند و از اهل سنت، مسیحیان و همه آزادگان و شرافتمندان دنیا هستند.
یاران امام حسین(ع) فقط از شیعیان نیستند و از اهل سنت، مسیحیان و همه آزادگان و شرافتمندان دنیا هستند. میخواهند به اسم مشکلات مذهبی و فتنههای فراگیر، مردم منطقه را از فلسطین و فلسطینی بازدارند. وضعیت طوری شده است که متأسفانه بسیاریها، فلسطین را مسئلهای سنی میدانند و بسیاری دیگر شیعیان را دشمن شماره یک امت اسلامی میدانند. در میان اوجگیری گفتمانهای مذهبی، صدور فتاوای تکفیری و رفتارهای ددمنشانه جریانهای جنایتکار، فلسطین از دست میرود.
چشمانداز عاشورا
* در این باره، سخن آخرتان چیست؟
* حرف من این است که عاشورا، اسلامی آغاز شد و تمام دغدغه آن این بود که اسلام، ناب و اصیل بماند. عاشورا به گروه خاصی توجه نداشت. گروه خاصی مد نظرش نبود. عاشورا بسیار گستردهتر از افقهای تنگ تاریخ است. هیچ کس نتوانست کربلا را در چارچوب خاصی محدود و محصور کند. از این رو مسئولیت همه ما، به ویژه آن کسانی که احیاگر این مراسم هستند و نیز همه شیعیان این است که بکوشیم اسلام را در افق اسلام و آزادی نگاه داریم تا مراسم عاشورا، به فرصتی برای احیای شخصیت امت اسلامی، بالندگی آزادگان و جوشش چشمهسار انسانیت در وجود انسان تبدیل شود. همین انگیزه باعث میشود که هر سال در عاشورا جان تازهای بگیریم، به راه و روح حسین(ع) نزدیکتر شویم و به خدا و پیامبرش تقرب جوییم.
گفتگو از: سوسن غبريس
بیروت؛ 2 محرّم 1437 هـ برابر با ١٥/١٠/٢٠١٥ م