چگونه منتظر واقعی امام مهدی(عج) باشیم؟
علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله
مترجم: محمدجمعه امینی
رسالت به وسعتی به اندازه یک دنیا آغازیدن گرفت «وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»[1] و گام در مسیر دعوت نهاد. میخواست اصلی را مورد تأکید قرار دهد که خاستگاه همه رسالتمداران بود. همان کسانی که جهاد کردند و به شهادت رسیدند تا مردم دسته دسته وارد دین خدا شدند. امامت نیز در اندیشه، برنامهریزی و آیندهنگری تداوم رسالت بود و همانطور که رسالت، رویکردی جهانی داشت و همه انسانها را میدید، امامت نیز جهانی بود و به همه انسانها توجه داشت.
به همین دلیل میبینیم امام علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر درباره مردم چنین میفرماید: «فإنّهم صنفان؛ إمّا أخ لک في الدين، وإمّا نظير لک في الخلق؛ زیرا مردم دو دستهاند. یا برادر دینی تواند یا این که در آفرینش شبیه تو هستند.»[2] یعنی در قبال همه مسلمانان مسئول هستی و باید آنان را در خط اسلام ارتقا ببخشی. همچنین در قبال همه انسانها مسئول هستی و باید عقل، قلب و حرکت آنان را به سوی راه راست هدایت کنی.
در اسلام، کینهتوزی در میان مردم وجود ندارد. حتی اگر در مسائل فکری و اعتقادی با یکدیگر اختلاف داشته باشند؛ چون انسانیت به عنوان عامل تجمعی بزرگتر وجود دارد. وقتی انسان به دیگری بغض میورزد، نسبت به شخص یا انسانیت او کینهای ندارد، بلکه به عمل او بغض میورزد. خداوند بنده خود را دوست دارد، اما از عمل او کراهت دارد. وقتی بین انسان و عمل او تمایز قائل شدیم، نگاه ما به انسانیت او معطوف میشود تا انحرافات عملی او را اصلاح کنیم و خرد او را به سوی حق و خیر رهنمون شویم؛ اما اگر گرایش جاهلی داشته باشیم، تولید ما کینه است و حتی به آن رنگ قداست میبخشیم و آن را کینه مقدس مینامیم، حال آن که اسلام از ما میخواهید بذر محبت بکاریم.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: «وهل الدّين إلا الحبّ؛ آیا دین چیزی غیر از محبت است؟!» [3] زیرا وقتی قلب انسان ضربان عشق و محبت داشته باشد، خرد او به خرد مردمی راه میباید که عشق و محبت او را لمس کردهاند. از این رو فکر او را نیز دوست میدارند.
امام علی(ع) نیز همین مطلب را مورد تأکید قرار داده، میفرماید: «احصد الشّرّ من صدر غيرک بقلعه من صدرک؛ کینه را با کندن از سینه خود، از سینه دیگری جدا کن.»[4] بنابراین اگر میخواهی سینه دیگران را به روی اندیشههای خیرخواهانه خود بگشایی، باید همه بدیها را از سینه خود بیرون بریزی. از این رو باید یاد بگیریم که انسانیت انسان را دوست بداریم، اما راه و روش او را دوست نداشته باشیم. باید فسق فاسق و کفر کافر را سنگباران کنیم، اما به انسانیت او کاری نداشته باشیم.
امامت نیز در عرصهای به پهنای همه دنیا آغازیدن گرفت. امامت برای این نیست که مردم در رابطهای فردی، در شخص امام غرق شوند. بلکه باید به مردم گفت که امام تبلور رسالت است. امام قرآن ناطق است. از این رو امام را دوست داشته باشید، به او وفادار بمانید، به خاطر اینکه تجسم رسالت است به او بپیوندید و میان امام و رسالت او جدایی نیندازید. طوری نشود که امام را دوست داشته باشید اما رسالت را دوست نداشته باشید. طوری نشود که با امام پیوند داشته باشید اما از رسالت جدا باشید.
مسئله این است که پیامبر خدا(ص) تبلور رسالت بود. علی(ع) و فرزندان برگزیده او نیز تبلور رسالت بودند. از این رو در زمان غیبت، حضور آن حضرت را احساس میکنیم. شخص او از نظرهای ما غائب است، اما رسالت او غائب نیست: «وأمّا الحوادث الواقعة ـ این سخنان آخرین پاسخهای آن حضرت به پرسشهای مردم است ـ فارجعوا فيها إلى رواة أحاديثنا، فإنهم حجتي عليکم، وأنا حجة الله؛ در حوادثی که روی میدهد، به راویان احادیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.»[5] به ما فرموده است که من از میان شما غائب میشوم، اما میراث پدران خود و همه آن چیزهایی را که درباره اعتقادات، احکام و روش بیان داشتهاند و در زندگی خود عملی ساختهاند، برای شما به جای میگذارم. به میراث پیامبر(ص) و ائمه(ع) مراجعه کنید. وقتی من غائب هستم، این میراث نوری است که راه را برای شما روشن میکند؛ زیرا ائمه با گفتار و رفتار خود، راه را برای شما روشن میکردند. از این رو الآن هم با گرفتار و رفتارشان در میان شما حضور دارند.
بنابراین ما نیز حضور امام زمان(عج) را درک میکنیم؛ چون آن حضرت چکیده تعالیم ائمه(ع) را برای ما به جای گذاشته است. از این رو در دعا، ظهور ایشان را ظهور دین تلقی میکنیم و میگوییم: «اللّهمّ أظهر به دينک، وسنّة نبيّک عليه وآله السّلام، حتّى لا يستخفي بشيء من الحقّ، مخافة أحد من الخلق؛ خدایا! به واسطه او، دین خود و سنت پیامبرت را آشکار کن تا به واسطه ترس یکی از خلایق، ذرهای از حق پنهان نماند.»[6] زیرا مسئله این است که به واسطه او دین آشکار شود.
عزیزان! از همه اینها یاد میگیریم: وظیفه ما این است که کوشش کنیم دین را برای مردم تبیین نماییم. مثل این که در شرایط فوق العاده قرار داریم، همه باید به دعوتگران به سوی طاعت الهی تبدیل شویم. نباید منتظر کسانی بنشینیم که تنآسایند، بیتوجهاند و حرفهای بیهوده میزنند. در دعای افتتاح ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللّهمّ إنّا نرغب إليک في دولة کريمة، تعزّ بها الإسلام وأهله، وتذلّ بها النّفاق وأهله، وتجعلنا فيها من الدّعاة إلى طاعتک ـ خودت را در مقام دعوتگر به سوی خداوند قرار بده. تواناییهای عقلی خود را رشد بده. باید تمام اسلام در عقل تو حضور داشته باشد. قلب تو باید به روی همه خوبیها باز باشد. باید همه حرکتهای تو باید برای تحقق حق و عدالت باشد. ـ وتجعلنا فيها من الدّعاة إلى طاعتک، والقادة إلى سبيلک»[7] هر کدام از شما برای خود، طرح رهبری در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی داشته باشد. باید طرح رهبرپروری وجود داشته باشد تا اگر در میدان نبرد، رهبری به زمین افتاد، هزار رهبر دیگر رهبری میدانهای نبرد را به عهده بگیرند.
دعوت، حرکت و دین اسلام نه تنها با غیبت امام(عج) متوقف نمیشود، بلکه نیاز به حرکت و دعوت افزایش مییابد؛ زیرا وقتی امام حضور حسی دارد، مردم به سوی او میروند تا پاسخ مشکلات خود را از آنها سؤال کنند. ولی وقتی امام غائب است، امت اسلامی باید تلاش کند و همه تواناییهای خود را به کار گیرند تا اسلام در معرض هجوم کفر و استکبار قرار نگیرد.
عزیزان! ما در برابر همه اسلام مسئول هستیم. خصوصاً مثل شرایط کنونی که چالشهایی در حد و اندازه دنیا وجود دارند. الآن جنگی همهجانبه وجود دارد. جنگی فرهنگی علیه اسلام جریان دارد. ما این نبرد فرهنگی را در آمریکا، اروپا و سایر کشورهای غربی میبینیم. در دانشگاهها، انجمنها و روزنامهها، در رسانههای دیداری و شنیداری این نبرد دیده میشود. حتی این جنگ فرهنگی را توسط کسانی که در جامعه اسلامی زندگی میکنند نیز میبینیم. همانهایی که عقده ضدیت با اسلام را از غرب گرفتهاند.
حملهای برنامهریزی شده و منظم برای مخدوش کردن سیمای اسلام وجود دارد؛ زیرا دعوت به اسلام به بسیاری از مراکز غربی راه یافته است و بسیاری از شخصیتهای غربی به اسلام گرویدهاند. آنها احساس کردهاند که اسلام تنها دین انقلابی است که به خدا و زندگی رویکرد دارد. اسلام دینی انقلابی است که به خانه، محیط و زندگی انسان سَرَک میکشد تا انسان در برابر همه تواناییهای خود احساس مسئولیت کند و برای اصلاح نابسامانیهای جامعه خود تلاش نماید.
همین پویایی و حرکت سبب میشود مسلمانان با همان قدرتی که با کفر مقابله میکنند به مصاف استکبار بروند. چون استکبار، همان کفر درونی شده است. حتی اگر مسلمانان بدان اقدام کنند. استکبار همان کفر عملی انسان است. استکبار تبلور همه ارزشهای کفر در برابر ارزشهای اسلام است. ارزشهایی که همان ارزشهای انسانی هستند.
چگونه مهیای جنگ فرهنگی شویم؟ چگونه با جنگ فرهنگی مقابله کنیم؟ آیا با سیاست تقبیح و تکفیر و هدر شمردن خون این و آن باید به مصاف جنگ فرهنگی رفت یا به راه انداختن گفتگو در دانشگاهها و انجمنهای فرهنگی؟ وظیفه داریم اسلام را آنگونه که مورد نظر خداوند است، دین مهربانی، مدارا، سخنان نیکو، روشهای خوب و واکنشهای نیکو معرفی کنیم. دینی که به انسان میگوید: دشمنان خود را به دوست تبدیل کن: «وَلَا تَسْتَوِي الحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَک وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» [8] با روش، اندیشه و منش خود، دشمن را به دوست تبدیل کن؛ زیرا در کار دعوت، خشونت باعث دشمنی بیشتر میشود و ممکن است انسان دوستان خود را از دست بدهد.
باید اسلامی را معرفی کنیم که به همه عرصههای زندگی توجه دارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اسْتَجِيبُوا للهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ» [9].
باید همه تواناییهای خود را در این جنگ به کار بگیریم. باید با خردی حقیقت پرداز فکر کنیم. خردی که خرد آفرین است. خردی که ابداعگر است و خرافات را از خردهایمان دور میسازد. خردی که فرهنگ خرافه پروری در اعتقادات، روش و واقعیت را از ما دور میکند. خردی که نمیگذارد کار ما به غلو برسد. اگر گرفتار غلو و خرافه شویم، بیش از دیگران به اسلام آسیب میزنیم؛ زیرا ما اسلام مخدوش را به دیگران ارائه دادهایم. اسلامی که هیچ ربطی به زندگی ندارد. از این رو علما، خطیبان و فرهیختگان موظفاند که بدانند هر کلمهای که به زبان میآورند، ممکن است فکر انسانی را تغییر دهد.
جنگی سیاسی هم علیه اسلام جریان دارد. هدف از این جنگ این است که همه آزادی خواهان، استقلالطلبان و عدالت جویان مسلمانان و مستضعفان را نابود کنند. چون کسانی که برنامهریز این جنگ هستند میخواهند منافع خود را تأمین کنند.
عزیزان! روی سخن من با امت اسلامی است؛ چون حضرت مهدی(عج) امام امت اسلامی است. او میخواهد امت اسلامی را نجات بدهد. او میان این و آن و این ظلم و فلان ستم، فرقی قائل نیست. میآید «ليملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما مُلئت ظلماً وجوراً» [10] میآید تا با اسلام زمین را از عدل و داد پر کند، همانطور که با کفر از ظلم و جور آکنده شده است. از این رو باید به دور از هرگونه تنگ نظری، به کل این مسئله فکر کنیم.
در سالروز ولادت امام عصر و زمان(عج) باید منتظر او باشیم، اما خودمان رهرو آزادی و عدالت باشیم. باید مانند آن حضرت خودمان به مصاف چالشها برویم. نباید متفرق و پراکنده باشیم. باید در برابر مستکبرانی که میخواهند ما را از هستی ساقط کنند، امت واحده باشیم. در فلسطین شهید و زخمی میبینیم که کودکان، زنان، سالخوردگان و جوانان چگونه ایستادگی میکنند. چگونه در برابر گرسنگی، محاصره، ویرانی و شخم زدن کشتزارها ایستادگی میکنند. آنها نمونه و الگو هستند. باید تجربه آنان را مورد بررسی قرار دهیم. باید تجربه خودمان را نیز از نو بررسی کنیم؛ زیرا امام علی(ع) میفرماید: «خير ما جرّبت ما وعظک؛ بهترین تجربه تو، تجربهای است که به تو پند دهد.»[11]
«اللّهمّ أرنا الطّلعة الرّشيدة والغرّة الحميدة؛ خدایا آن طلعت بارشادت و آن پیشانی سفید ستوده شده را به من بنما.»[12] خدایا! ما را از پیروان، شیعیان و کسانی که در برابر دیدگان آن حضرت به شهادت میرسند، قرار ده. خدایا! ما را از کسانی قرار ده که رهرو خط ولایت هستند. ولایتی که ریشه در ولایت امیرالمؤمنین(ع) دارد. پیامبرخدا(ص) او را به امر الهی به ولایت و رهبری مؤمنان منصوب کرد. باید همراه همه امامان(ع) باشیم؛ چون آنان حجتهای الهی بر مردم و امنای خداوند در روی زمین هستند. به واسطه آنان است که راه هدایت را پیدا میکنیم و از آنان الگو میگیریم و دیر یا زود، با آخرین امام خود ملاقات خواهیم کرد. «إنهم يرونه بعيداً * ونراه قريباً»[13].
پینوشتها:
[1] الأنبياء/107.
[2] نهج البلاغة، خطبههای امام علی(ع)، ج 3، ص 85.
[3] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 27، ص 96.
[4] نهج البلاغة، ج 4، ص 43.
[5] بحار الأنوار، ج 2، ص 90.
[6] همان، ج 88، ص 25.
[7] همان، ص 6.
[8] فصِّلت/34.
[9] الأنفال/24.
[10] بحار الأنوار، ج 26، ص 263.
[11] ميزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج 1، ص 376.
[12] دعای عهد.
[13] المعارج/6-7.