مراسم گرامی داشت سالروز شهادت امام صادق(ع) در دفتر قم
به مناسبت ایام شهادت امام جعفر صادق(ع) مجلس بزرگداشتی از سوی مؤسسه علامه مرجع سید محمدحسین فضل الله(ره) در دفتر قم برگزار گردید. در این مراسم که جمعی از علاقهمندان و دوستداران امام صادق(ع) حضور داشتند، خطیب ارجمند شیخ حسین الانصاری به ایراد سخن پرداخت. آن چه تقدیم خوانندگان گرامی میشود، بخشی از سخنان ایشان پیرامون زندگی و شخصیت امام صادق(ع) است.
بسم الله الرحمن الرحیم
در این فرصت کوتاه به دو موضوع پرداخته خواهد شد: تقدیر و الگو گیری از بزرگان و حیات امام صادق(ع).
تقدیر و الگو گیری از بزرگان
تکریم و بزرگداشت بزرگان، از سنتهای حسنه موجود در جامعه است. بزرگان کسانی هستند که تأثیر مثبت مهمی در جامعه خود دارند. برخی از بزرگان، دایره تأثیری گذاری عظمت و بزرگیشان به خودشان محدود میشود؛ مانند عابدان و زاهدان که تأثیرات ناشی از عبادت و زهدشان به حیات شخصیشان خلاصه میشود؛ اما هستند کسان دیگری که دایره عظمت و بزرگیشان کل جامعه را در بر میگیرد؛ مانند عالمان. علم و دانش اینان همه جامعه را در بر میگیرد و همه جامعه از انوار دانششان بهرهمند میگردند؛ بنابراین چنین عظمتی که برای جامعه قابل استفاده است، بهتر از عظمتهای فردی و شخصی است.
برخی از این بزرگان، عظمتشان به ابعاد دنیوی محدود است؛ مانند کاشفان و دانشمندان علوم تجربی. کسی که برق را اختراع کرده است، بزرگی او محدود به استفادههای مادی از برق است؛ اما دستهای دیگر هستند که عظمتشان به ابعاد معنوی و روحی محدود میشود؛ مانند کسانی که مشغول به زهد و تهجد هستند. ولی بزرگتر از اینها، کسانی هستند که بزرگیشان هم جنبههای مادی را در بر میگیرد و هم جنبههای معنوی. مردم هم از دستاوردهای مادی اینان بهرهمندند و هم از عطاهای معنوی و روحیشان؛ مانند پیامبران و اولیای الهی. حتی خداوند متعال به پیامبر عظیم الشان اسلام توصیه میکند که از اینان الگوبرداری نماید: «أُولَئِكَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»(الانعام/90). خداوند به مؤمنان نیز سفارش میکند که ابراهیم(ع) را الگوی عبادت خود قرار دهند: «وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى»(البقرة/125)؛ بنابراین باید از آثار و نشانههای بزرگان استفاده شود. به همین دلیل است که مسلمانان در مقام ابراهیم نماز میگزارند.
عظمت و بزرگی بزرگان به همه جامعه تعلق دارد. امام صادق(ع) هر دو عظمت را داشت. هم عظمت معنوی و هم عظمت دنیوی. از این رو باید از بزرگان خود بهره ببریم و در حیات و مماتشان از آنان تقدیر نماییم. علاوه بر جنبه علمی، لازم است که به سیره و زندگیشان نیز توجه داشته باشیم.
ابعاد گوناگون حیات امام صادق(ع)
امام صادق(ع) در 17 ربیع الاول 83 هـ در مدینه به دنیا آمد. زندگی امام صادق(ع) جنبههای متعددی دارد که سعی میشود در این فرصت کوتاه به برخی از آنها به صورت مختصر اشاره گردد.
حیات آن حضرت سرشار از عطای علمی است. از این جهت میتواند الگوی خوبی برای ما باشد. همه علما و دانشمندان معاصر به آن حضرت احترام میگذاشتند؛ بنابراین اهل علم باید به همدیگر احترام بگذارند. آن دسته از عالمانی که حرمت یکدیگر را نگه نمیدارند، عالم واقعی نیستند.
مالک بن انس در تجلیل از مقام امام صادق(ع) میگوید: «مَا رَأتْ عَینٌ وَ لَا سَمِعْتُ أذُنٌ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرِ اَفْضَلُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مَحَمَّد.»
ابوحنیفه نیز میگوید: «لَولا السَّنَتانِ لَهَلَک نُعمانُ؛ اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک میشد.» این گفتهها، به مقام معنوی و علمی امام صادق(ع) اشاره میکند. جنبه علمی آن حضرت بسیار قوی است. به گونهای که میراث به جای مانده از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با هیچ امام دیگری قابل مقایسه نیست. مدرسه اهلبیت(ع) آکنده از عطای علمی این دو امام بزرگوار بوده و اکثر کتابهای حدیثی شیعه، مملو از احادیث این دو امام است.
جنبه دیگر زندگی امام صادق(ع) عبادت و پیوند با خداست. او در بلندای عبادت و انقطاع الی الله قرار داشت. مالک بن انس میگوید: «من جعفر بن محمّد را همواره در یکی از سه حالت دیدهام، یا در حال نماز بود یا روزهدار بود یا در حال ذکر.»
جنبه دیگر زندگی امام صادق(ع) ارتباط با مردم است. داشتن ارتباط با خداوند، باید در نوع رابطه با مردم بازتاب یابد؛ اما با فقرا پیوندی ناگسستنی داشت و شبها برایشان غذا میبرد. بعد از قیام زید بن علی، خانوادههای بسیاری بیسرپرست شدند؛ اما به این خانوادهها رسیدگی میکرد. به تعبیر امروزی برای رسیدگی بهتر به خانوادههای شهدا، بنیاد شهید تأسیس کرد و به صورت ماهیانه به آنها کمک مینمود.
اخلاق والا، از دیگر ویژگیهای آن حضرت است. او بسیار متواضع بود. حتی با خدمتگزاران خود رفتاری متواضعانه داشت. روزی امام خدمتکارش را در پى كارى فرستاد. زمانى گذشت و نیامد. امام در پى او روانه شد و ناگهان او را یافت كه در گوشهاى خفته است. آن حضرت آمد و در كنار او نشست و شروع به باد زدنش كرد. همین كه خدمتکار بیدار شد امام به او فرمود: فلانى! این چه كارى است روز و شب مىخوابى. شب از آن تو باد و روز سهم ماست از تو. آن حضرت نسبت به کسی کینه نداشت، حتی کسانی که به او دشنام میدادند.
او نسبت به اوضاع اقتصادی جامعه توجه داشت. در دورهای در مدینه قحطی مواد غذایی پیش آمد. امام صادق(ع) از کارگزار خود پرسید که آیا ما امسال در خانه گندم داریم؟ او جواب داد: بلی، آن هم به قدری که برای چندین ماه کفایت میکند. حضرت فرمود: آنها را به بازار ببر و برای فروش در اختیار مردم بگذار. مرد گفت: گندم در مدینه نایاب است. اگر اینها را بفروشیم، دیگر خریدن آن برای ما میسر نخواهد بود. حضرت فرمود: همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش. سپس دستور داد: بعد از این نان خانه را روز به روز از بازار خریداری کن تا با دیگران در تهیه نان تفاوتی نباشد.
در جنبه اقتصادی، امام صادق(ع) به سود منصفانه نظر داشت. امام به خدمتکار خویش "مُصادف" هزار دینار داد و به او گفت: آماده شو تا براى کارى تجارى به مصر روى؛ زیرا تعداد خانواده من زیاد است. مصادف، وسایل سفر را فراهم آورد و با بازرگانان به مصر رفت. چون نزدیک شهر رسید، کاروانى تجارى در بیرون شهر به پیشواز آنان آمد. ایشان از آن کاروان در باره وضعیت کالایى که با خود آورده بودند سؤال کردند که آیا در مصر چنین کالایى هست یا نه؟ کاروانیان پاسخ دادند: چنین کالایى در مصر نیست. آنگاه کاروانیان سوگند خوردند و با یکدیگر قرار گذاشتند که از هر دینار یک دینار سود بگیرند. آنان بعد از فروش اجناس، پول خود را گرفتند و به مدینه برگشتند.
مصادف نزد امام صادق(ع) رفت. دو کیسه در دست داشت که در هر کیسه یک هزار دینار بود. او عرض کرد: فدایت شوم این کیسه سرمایه و این یکى سود است. امام پرسید: این سود، بسیار است. مگر شما با این کالا چه کردید؟
مصادف داستان تجارت خود را براى امام گفت: آن حضرت با شنیدن حرفهاى مصادف فرمود:«سبحان الله! آیا بر قومى از مسلمانان سوگند یاد کردهاید که کالاى خود را به آنان نمىفروشید مگر آنکه در ازاى هر دینار، یک دینار سود بگیرید؟!»
آنگاه یکى از دو کیسه را برداشت و فرمود: «این سرمایه من است و ما به سود نیاز نداریم.» سپس فرمود: «اى مصادف! چکاچک شمشیرها آسانتر از یافتن روزى حلال است.»
در جنبه سیاسی نیز باید گفت که امام وارد میدان سیاست آن روزگار نشد. دو دلیل عمده برای این کار وجود داشت.
اول - انتساب به اهلبیت(ع). عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده میکردند. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم در میان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان، امام صادق(ع) بود. اما امام میدانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهلبیت را مطرح میکنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت تودههای شیفته اهلبیت است. امام میدید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهلبیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد.
دوم – تعامل نادرست مردم با ائمه(ع). امام صادق(ع) دیده بود که مردم رفتار درستی با امام علی، امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) نداشتند. او حادثه کربلا و شهادت زین بن علی را به یاد داشت. از این رو برداشت درست و دقیقی از وضعیت جامعه و میدان سیاست داشت و وارد نبردهای سیاسی آن زمان نشد. امام صادق(ع) سرانجام در 25 شوال 148 هـ به وسیله سم به دست منصور دوانیقی به شهادت رسید.
دفتر مؤسسه علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله(ره)
قم؛ 1 شهریور 1393 هـ برابر با 26 شوال 1435هـ