در موسم رحمت و غفران الهی، دلهای خود را متوجه خدا کنید
علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله(ره)
مترجم: محمدجمعه امینی
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» (البقرة/185)
از منظر اسلام، زمان معنای طبیعی خود را دارد؛ بنابراین زمان فی نفسه ویژگی خاصی ندارد: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ» (التوبة/36) زمان یکی از پدیدههای نظام هستی است. هیچ روزی ویژگی خاصی ندارد؛ زیرا خورشید هر روز، مانند همه روزهای دیگر، از مشرق طلوع میکند و همچون سایر روزها، در مغرب غروب مینماید. پس این چه چیزی است که به زمان ویژگی میدهد تا مقدس شود و مورد توجه و احترام قرار گیرد؟ حادثهای که در زمان روی میدهد، باعث میشود که زمان در باور انسان معنا پیدا کند. یعنی به خاطر موضعگیری منفی یا مثبتی که در قبال حادثه داریم، به زمان احترام میگذاریم و برایش تقدس قائل میشویم. از این رو، حدیثی داریم که ما را از اتخاذ موضع منفی در قبال زمان نهی مینماید: «لا تعادوا الأيام فتعاديكم» بدین معنا که مسئولیت پیامدهای ناگوار را به دوش زمان نینداز و زمان را مورد لعن و دشنام قرار نده.
زمان هدایت
وقتی آیهای را که از ماه رمضان سخن میگوید، مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم که این آیه از زمان، از این جهت که قرآن در آن نازل شده است، سخن میگوید: «هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ». گویا میفرماید که ارزش ماه رمضان در این است که قرآن در آن نازل شده است. به این ترتیب زمان باید به زمان هدایت تبدیل شود. زمانی که مردم را با هدایت قرآن در عرصههای قرائت، اندیشه و حرکت آشنا کند. ممکن است زمان، معنای روش یا قدرت استدلال بگیرد که انسان با استفاده از آن، ایمان خود را تثبیت کند و با باورهای مخالف مقابله نماید؛ زیرا قرآن حاوی نشانههای هدایت است. از این رو، لازم است که در ماه رمضان تلاش کنیم دلایل هدایت را علیه گمراهی تقویت کنیم. بکوشیم دلیلی که حق را از باطل تشخیص میدهد، تثبیت کنیم، «وَالْفُرْقَانِ». از این رو، ماه رمضان مفهوم معنویت قرآنی به خود میگیرد، همان طور که به خاطر معارفی که در آن وجود دارد و از ابعاد، اندیشهها و احکام مختلفی برخوردار است، مفهوم فرهنگی میگیرد.
از این رو، ماه رمضان منسوب به خداوند شده است؛ زیرا خداوند آخرین کتاب خود را در این ماه نازل کرده است: «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ» (آل عمران/3). بنابراین قرآن چکیده ادیان الهی است و تاریخ اسلام، تاریخ همه ادیان الهی است؛ زیرا اسلام دربردارنده همه پیامبران است. خداوند درباره پیامبران میفرماید: «لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ» (البقرة/285).
توجه به قرآن
اهمیت خواندن قرآن در ماه رمضان، از همین جا ناشی میشود. این مسئله، مانند سنتها و عادات دینی نیست که مردم به انجام آن عادت کردهاند. سنتهایی که به نظر میرسد پویایی دارند، اما بلافاصله نابود میشوند. مانند بسیاری از عادتها و سنتهایی که از اندیشهای نشأت میگیرند و بعد از مدتی به چیزی جامد تبدیل میشوند. همچون سنگی که از نبض زندگی بیبهره است.
تشویق به خواندن قرآن در ماه رمضان
تأکید مینماید که زمان ما باید از قرآن آکنده شود. قرآن را باید در صبح و شام تلاوت کرد تا به موجودی جاندار و حاکم بر جزئیات زمان تبدیل شود. نباید قرآن از روز و شب ما ناپدید شود تا سراسر زمان، آمیخته با قرآن شود. به این ترتیب در این موسم، قرآن مجید به خردها، قلبها، احساسات و عواطف ما وارد میشود و تمام زندگی ما را در بر میگیرد. اگر دانستیم که خداوند از ما میخواهد که قرآن را سرسری نخوانیم، بلکه باید در آن تدبر نماییم: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً» (النساء/82)، باید قلبهای خود را به روی قرآن باز کنیم. منظور از قلب همان بخش آگاهی درونی انسان است که شامل عقل، قلب، شعور و احساس میشود. یعنی نباید بر قلبهای خود قفل بزنیم. باید همه قفلهایی را که سبب میشود دلهای ما از درک معرفت، معنویت، بالندگی و تداوم قرآن باز بماند، بشکنیم تا قرآن به همه زندگی ما راه یابد. باید قفلهای عقب ماندگی را که باعث میشوند تفسیر مردهای از قرآن ارائه شود، بشکنیم. وقتی قرآن به روشی نامناسب تفسیر میشود یا وقتی هواهای نفس، در قرآن راه پیدا میکنند، تفسیر قرآن، بیجان خواهد بود و به جای این که اسباب پویایی و بالندگی قرآن فراهم گردد، قرآن به جمود کشانده میشود.
پیش از این که قرآن بخوانیم، باید عقل، قلب، احساسات و عواطف خود را بگشاییم. امام علی(ع) در خطبه متقین خود، به برخی از ویژگیهای پرهیزگاران پرداخته، چنین میفرماید: «إذا قرأوا القرآن ومرت بهم آيات النار أحسوا بلهيب النار في وجوههم، وإذا مرت بهم آيات الجنة فكأنهم فيها منعمون؛ وقتی قرآن میخوانند و به آیات دوزخ میرسند، زبانههای آتش را در چهره خود احساس میکنند و وقتی به آیات بهشت میرسند، چنان است که خود را غرق در نعمتهای بهشتی میبینند.» باید پویایی و بالندگی قرآن را درک کنیم تا به متن زندگی ما وارد شود. هدف اسلام از به جریان انداختن قرآن در متن زندگی همین است. هدف اسلام این است که انسان، قرآنی شود، جامعه، قرآنی شود، زندگی، قرآنی شود و قرآن در جزئیات زندگی ما وارد گردد.
توحید از دیدگاه قرآن
هدف این است که این ماه، با قرآن و عنوان اساسی آن یعنی توحید عجین شود؛ زیرا توحید رسالت همه پیامبران الهی است. خداوند متعال کل رسالت را در دو کلمه خلاصه کرده است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» (فصلت/30)؛ زیرا کلمه «رَبُّنَا اللَّهُ» چکیده مفاهیم رسالت، پیامبر، روز جزا و بالندگی انسان در زندگی است. خداوند متعال یکی است. از این رو عقلها، قلبها، بدنها و همه چیز، جز به سوی او توجه نمیکنند. به همین دلیل باید بگویی: الله خدای من است. نباید به سمت راست و چپ نگاه کنی. باید عقل، قلب و احساست متوجه خداوند باشد. باید در این خط پایمردی کنی: «وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (الأنعام/153)، «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (غافر/60). نباید آنگونه که به انسانهای دیگر نگاه میکنید، به من بنگرید: «لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» (الأنعام/103). از شما میخواهم که با عقل، قلب و احساسات خود به من نگاه کنید. باید با من سخن بگویید. باید حضور مرا درک کنید؛ زیرا وجود شما، نمادی از حضور من است. حضور من، راز و رمز آفرینش شماست.
دعا، مظهر عبادت است
«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، خداوند دعا را مظهر عبادت قرار داده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر/60)، «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» (البقرة/186). دعا مظهر عبادت است و مفهوم عبودیت را در جان شما، ریشه دار میکند. دعا یکی از نیازهای اساسی زندگی است. شما به پروردگار خود نیاز دارید. خداوند از بندگان خود میخواهد که از او فاصله نگیرند. او به آنان نزدیک است و به دست خود آنان را آفریده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/16)، «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ» (غافر/19). بنابراین خداوند از مردم و آرزوهایشان، و دردها و نیازهایشان دور نیست: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي»، ندای ما را اجابت کنید: «وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقرة/186). در این صورت راه رشد و هدایت را پیدا خواهند کرد و از گمراهی دور خواهند شد.
ترغیب به دعا کردن در ماه رمضان و سایر ماههای سال، اجابت ندای قرآن است. قرآن به ما یاد میدهد که پیامبران چگونه دعا میکردند. میبینیم موسی(ع) بعد از فرار طولانی، به جایی رسید که در آنجا احساس آرامش میکرد. اظهار داشت: «فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» (القصص/24). وقتی احساس آرامش و اطمینان کرد، فرمود: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِّلْمُجْرِمِينَ» (القصص/17). همین طور خداوند متعال به پیامبرش میآموزد که چنین دعا کند: «وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْماً» (طه/114)، «وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ» (المؤمنون/97).
این همان روندی است که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در دعاهای خود بدان پرداختهاند. میبینیم که چگونه دعا به مکتبی فرهنگی تبدیل میشود. ما با خواندن این دعاها، با صفات الهی آشنا میشویم. در دعاهای خود، با زندگی پیامبر آشنا میشویم. در دعاها با راستیها و کژیهای زندگی خود برخورد میکنیم. دعاهای ما تبلور آرمانها، دردها و آرزوهای ماست. دعا حاوی مفاهیم قرآنی است و تا آنجا که امکان داشته باشد، این مفاهیم را توسعه میدهد، تا اسباب بینیازی انسانیت انسان را در همه عرصههای زندگی فراهم نماید و انسان، خدایی شود که به مقام عبودیت الهی نائل شود، به خداوند نزدیک گردد و در خط رضایت او حرکت نماید و چیزی جز رضایت او را نطلبد.
تمرین تقوا
به همین دلیل، در ماه رمضان، دعا از دروازه قرآن وارد شده و روزه نیز، از دروازه قرآن وارد شده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (البقرة/183)؛ زیرا خداوند به شما فرموده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ» (النساء/1) خداوند به شما میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (الحشر/18).
به این ترتیب، قرآن کریم آکنده از دعوت به تقواست. انسان باید برای رسیدن به تقوا تمرین کند. قرآن، اندیشه و روح ایمان را به ما ارزانی داشته و از ما میخواهد که التزام عملی داشته باشیم. ولی باید توجه داشت، اگر اراده وجود نداشته باشد، اندیشه نمی تواند در واقعیت بروز یابد؛ چون نفس اماره فعال است تا انسان را به جنبههای منفی غریزه مشغول کند؛ زیرا همه غرایز، بد نیستند. اگر انسان به جنبههای منفی غرایز بپردازد و گرفتار وسوسهها، فریبها و تزیینهای شیطان شود، برای رهایی از آنها باید از قدرت بازدارندهای برخوردار شود که به او بگوید: دست رد به سینه نفس اماره بزن. دست رد به سینه شیطان خبیث بزن و به ندای الهی پاسخ مثبت بده.
خواستن و نخواستن به اراده تعلق دارد. وقتی خداوند از ما چیزی میخواهد، ما نیز باید بخواهیم و وقتی شیطان چیزی از ما میخواهد، باید دست نگه داریم. اما چگونه میتوانیم اراده خود را تقویت کنیم؟ باید تمرین کنیم، و روزه داری، یکی از ابزارهای ورزشی است. وقتی نفس از ما میخواهد به عادتهای روزانه خود ادامه دهیم، عادتهایی که اراده ما را تضعیفو مقاومت ما را سست مینمایند. چه صبح هنگام برای خوردن صبحانه، هنگام ظهر برای خوردن ناهار، نوشیدن آب هنگام تشنه شدن و اعمال شهوت هنگام تحریک غرایز، باید از اجابت خواستههای نفس سرپیچی کنیم.
بنابراین در ماه رمضان، وقتی نفس از ما میخواهد که صبح چای بنوشیم، باید به او بگوییم: خداوند از من خواسته است که چای ننوشم و صبحانه نخورم. وقتی که نفس اصرار ورزید که عادتهای روزانه خود را انجام دهیم، باید به سوی خداوند متوجه شویم. در این صورت احساس میکنیم که اگر از نفس خود اطاعت کنیم، از خداوند دور میشویم. در این صورت با روزه داری، نیازها و عادتهای خود را تحت فشار قرار میدهیم و این آغاز رها شدن از عبودیت عادتهاست؛ زیرا عادت به ما میگوید: از من پیروی کن. اما خداوند به ما میگوید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَام» و ما نیز باید حرکتکنیم تا بنده خدا باشیم و از عبودیت عادتهایمان رها شویم.
تقویت تقوای درونی
به این ترتیب اراده ما در مسیر آزادی درونی از مسائل روزانه و نیازمندیها به حرکت در میآید تا در تجربه تمرین روحی و معنوی خود به موفقیت برسیم و هنگام غروب، احساس میکنیم که بخشی از آزادی خود را به دست آوردهایم؛ زیرا تنها زمانی آزاد هستیم که بتوانیم آن دسته از خواستههای خود را که سبب خشم الهی میشوند، نپذیریم. آزاد بودن در برابر نفس، به این معناست که بنده پروردگارمان باشیم. هرچه انسان، بنده بهتری باشد، در برابر مردم آزادتر است: «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ وتخشعون لهم وتطيعونهم عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ» (الأعراف/194). چرا خود را بنده دیگران میکنید و به بندگی خداوند تن نمی دهید؟
قضیه روزه داری این است که به تقوای الهی برسیم. از این رو در حدیث آمده است: «رب صائم ليس له من صيامه إلا الجوع والعطش، ورب قائم ليس له من قيامه إلا التعب والسهر؛ چه بسا روزه داری که از روزه داری خود جز گرسنگی و تشنگی بهرهای ندارد و چه بسا شب زنده داری که جز رنج و بی خوابی، دستاوردی ندارد.» زیرا روزه داری به خودی خود، مطلوب نیست؛ بلکه اهمیت روزه داری به این است که یکی از ابزارهای رشد و تقویت تقوای درونی شود. بخشی از گستره عملکرد تقوا به عقل مربوط میشود. تقوای عقل این است که عقل انسان جز در راه حق، خیر و عدالت به کار نیفتد. تقوای قلب این است که جز آنچه را که خداوند دوست دارد، دوست نداشته باشیم و جز از آنچه سبب خشم خداوند است، خشمگین نشویم. «إذا أردت أن تعلم أن فيك خيراً فانظر إلى قلبك، فإن كان يحبّ أهل طاعة الله، ويبغض أهل معصيته، ففيك خير والله يحبك، وإذا كان يبغض أهل طاعة الله ويحب أعهل معصيته، فليس فيك خير والله يبغضك، والمرء مع من أحب؛ هر گاه ميخواهي بداني در تو خيري هست به دلت نگاه كن، اگر بندگان مطيع خدا را دوست ميدارد و معصيتكاران را از خود طرد ميكند، در تو خيري وجود دارد و خداوند تو را دوست ميدارد. اما از آن طرف، اگر مشاهده كردي دلت همواره با معصيتكاران است و به آنها تمايل دارد و با دوستان خدا و اهل طاعت بغض و كينه نموده و آنها را دوست نميدارد، بدان در تو خيري نيست و خداوند دشمن توست و آدمي با كسي كه دوستش دارد محشور است.» قلب ما باید شاخصی باشد برای شناخت چیزهایی که دوستشان داریم و دشمنشان میداریم. تقوای اعضا و جوارح همان تقوای بدن است. یعنی این که بدن خود را در طاعت الهی استفاده کنیم. قدمی به پیش و پس برنداریم، مگر این که بدانیم که این قدم در مسیر رضایت خداوند قرار دارد.
روزه مادی
بنا بر آنچه آمد، روزه عناوین متعددی دارد. برای مثال، روزه مادی و در دائره بدن وجود دارد: «وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ» (البقرة/187). این روزه، روزه بدن است. در این روزه، بدن انسان روزه دارد و انسان به خاطر خداوند از خوردن آب و غذا و اعمال لذتها پرهیز میکند. پرهیزگار و ناپرهیزگار، این روزه را میگیرند. ولی این نیت است که به روزه بدنی، معنا و روح میدهد. بدین معنا که انسان به خاطر قرب الهی، خوردن و آشامیدن را ترک کند. برخی از مردم به خاطر تحصن یا سلامت جسمی، از خوردن و آشامیدن پرهیز میکنند. ولی روزه زمانی است که انسان میگوید: برای تقرب به خداوند، روزه میگیرم. روزه سبب میشود که به سوی خداوند اوج بگیریم و برای قصد تقرب به خداوند، همراه روزه، صعود کنیم.از این رو خداوند به انسانی معنای واقعی روزه را ارزانی میدارد که با روح خود به خداوند پیوند خورده باشد، نه فقط با جسم خود: «الصوم لي وأنا أجزي به؛ روزه برای من است و من پاداش آن را میدهم.» زیرا روزه، فقط حرکت مادی نیست، بلکه آنچه در گرسنگی، تشنگی و پرهیز از کارهایی که خداوند در غیر روزهای روزه داری حلال نموده، به اختصار وجود دارد، اخلاص به خداوند متعال است. آنچه به روزه مادی، روح میبخشد، نیت است و بدون نیت، روزه فاقد روح است.
روزه معنوی
روزه دیگر، روزه اجتماعی است. جامعه هم تقوا، ضوابط و مسائل خاص خود را دارد. هر کدام از این ضوابط و مسائل نیز مسئولیتی مخصوص به خود دارند. روزه اجتماعی این است که چیزی نگوییم که در وحدت جامعه اسلامی خلل ایجاد نماید. شاید نفس از انسان بخواهد که کلمات فتنه انگیز به زبان بیاورد. حرفی بزند که جنگ، کینه و دشمنی ایجاد کند. اگر چنین حرفهایی بزنیم، روزه اجتماعی خود را شکستهایم و مرتکب معصیت الهی شدهایم. روزه اجتماعی به این معناست که از تمام اعمالی که به مردم ضرر میزند، پرهیز کنیم. «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ» (القصص/77). یعنی از تمام چیزهایی که سبب فساد جامعه شده و سلامت آن را از بین میبرد، روزه بگیر. تعصب نداشته باش؛ زیرا تعصب خوب نیست. اگر برای اندیشه خود احترام قائل هستیم، به معنای تعصب ورزیدن به این فکر نیست. بلکه کافی است به اندیشه خود التزام داشته باشیم. التزام و تعصب فرق بسیاری با هم دارند. تعصب، بسته اندیشی است و التزام، ثبات و روشنفکری است. امام علی(ع) در این باره میفرماید: «الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام والشراب؛ روزه داری، پرهیز از محارم است. همانگونه که انسان از خوردن و آشامیدن اجتناب میکند.»
اگر دانستیم که محارم، به ویژه محارم اجتماعی، همان طور که فرد را فاسد میکنند، برای جامعه ضرر دارند و آن را فاسد میکنند، علت دعوت به روزه اجتماعی را نیز درخواهیم یافت. در حدیث آمده است: «ما يصنع الصّائم بصيامه إذا لم يصن لسانه وسمعه وبصره وجوارحه؛ اگر روزه دار زبان، گوش، چشم و اعضای خود را نگه ندارد، روزه دار با روزه داری خود کار نکرده است.» پیامبر اسلام به جابر بن عبد الله فرمود: «يا جابر! هذا شهر رمضان، من صام نهاره وقام ورداً من ليله وعف بطنه وفرجه وكف لسانه، خرج من ذنوبه كخروجه من الشهر، فقال جابر: يا رسول الله، ما أحسن هذا الحديث! فقال رسول الله:يا جابر ما أشد هذه الشروط؛ ای جابر! این ماه رمضان است. هر کس روزهای آن را روزه بدارد و بخشی از شبهای آن را عبادت کند و شکم و فرج خود را از حرام حفظ نماید و زبان خود را از حرام باز دارد، از گناهانش بیرون میشود، همانگونه که از این ماه بیرون میشود. جابر عرض کرد: این حدیث چقدر زیباست. پیامبر خدا فرمود: ای جابر! این شرایط چقدر دشوارند.»
حدیث، بسیار زیباست. ولی چگونه میتوانیم آن را عملی کنیم؟ در حدیثی از امام باقر(ع) نیز آمده است: «إذا أصبحت صائماً فليصم سمعك وبصرك عن الحرام، وجارحتك وجميع أعضائك من القبيح، ودع عنك الهذي ـ أي الكلام الذي لا منفعة له ـ وأذى الخادم ـ وبالطبع فإن ذلك يشمل أذى الزوجة والأولاد والعامل ـ وليكن عليك وقار الصيام، والزم ما استطعت من الصمت والسكوت إلا عن ذكر الله، ولا تجعل يوم صومك كيوم فطرك، وإياك والمباشرة ـ والمقصود هنا الجنس ـ والقبل والقهقهة بالضحك، فإن الله مقت ذلك؛ اگر روزهدار بودى، گوش و چشم تو از حرام، و همه اعضايت از زشتى، روزه باشند. هنگام روزهدارى، ياوهگويى و آزردن خدمتگزار را رها كن (طبیعی است که این فرمایش شامل اذیت زن و فرزند و کارمند نیز میشود) و وقار روزهدارى را حفظ کن و تا مىتوانى سكوت و خموشى پیشه کن، مگر در ياد خدا و روزِ روزهدارىات را مثل روزِ خوردنت قرار مده و از آميزش و قهقهه بپرهيز كه خداوند آن را خوش نمىدارد.»
در حدیثی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آمده است: «سمع رسول الله(ص) امرأة تسب جارية لها وهي صائمة، فدعا رسول الله بطعام، فقال لها: كلي! فقالت: أنا صائمة يا رسول الله! فقال: كيف تكونين صائمة وقد سببت جاريتك؛ پیامبر خدا شنید که زن روزه داری به کنیز خود دشنام میدهد. پس غذایی خواست و به او گفت: بخور. زن گفت: ای پیامبر خدا! من روزه ام. پیامبر خدا فرمود: چگونه روزه هستی، در حالی که به کنیز خود دشنام میدهی؟!» رزوه داشتن، فقط پرهیز کردن از خوردن و آشامیدن نیست. بلکه خداوند روزه را حجابی برای همه زشتیهای رفتاری و گفتاری قرار داده است که سبب از بین رفتن روزه روزه دار میشود. «ما أقَلَّ الصُّوّامَ و أكثَرَ الجُوّاعَ؛ روزه داران اندکند و گرسنگان بسیار.» وقتی ماه رمضان فرا میرسید، امام زین العابدین(ع) چنین دعا میکرد: «وأعنّا على صيامه بكفّ الجوارح عن معاصيك واستعمالها فيه بما يرضيك، حتى لا نصغي بأسماعنا إلى لغو، ولا نسرع بأبصارنا إلى لهو، وحتى لا نبسط أيدينا إلى محظور ولا نخطو بأقدامنا إلى محجور؛ در این ماه، با آلوده نکردن اعضا و جوارحمان به نافرمانیها از خودت و به کار گرفتن آنها در راه رضایتت، ما را به روزه داری آن موفق بدار تا به سخنان بیهوده گوش فرا نداده، به امور بی ارزش چشم ندوزیم؛ دستانمان به سوی امور حرام دراز نشود و در اعمال ناشایست گام نزنیم.» یعنی محرماتی که ما را از آنها نهی کردهای و سایر کارهایی که باعث به هم ریختن اوضاع اجتماعی میشود. مانند غیبت، شایعات دروغ، ندانسته حرف زدن، حکم به باطل کردن، دامن زدن به کینه و فتنه و ایجاد ناآرامی در جامعه. این کارها باعث میشود که روزه انسان از نظر معنوی باطل شود، هر چند که از لحاظ مادی و ظاهری سبب باطل شدن روزه انسان نمیشود.
امام علی(ع) درباره روزه قلب که منظور همان روزه عقل است، چنین میفرماید: «صيام القلب عن الفكر في الآثام ـ ومنها التخطيط للمعصية والإضرار بالناس وإسقاط كراماتهم ـ أفضل من صيام البطن عن الطعام؛ نگه داشتن دل از اندیشیدن درباره گناهان، برتر از نگه داشتن شكم از غذاست.» باز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «صوم القلب خير من صيام اللسان، وصيام اللسان خير من صيام البطن؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان و روزه زبان، بهتر از روزه شكم است.» یعنی اگر روزه داری ما، همان روزه داری رایج در میان مردم باشد و فقط از خوردن و آشامیدن پرهیز کنیم، پایین ترین حد روزه داری را به جای آوردهایم. همچنین از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «صوم الجسد الإمساك عن الأغذية بإرادة واختيار، خوفاً من العقاب، ورغبة في الثواب والأجر، وصوم النفس إمساك الحواس الخمس عن سائر المآثم، وخلو القلب من جميع أسباب الشر؛ روزه بدن، پرهیز با اراده و اختیار از غذاهاست، از روى ترس از كیفر و به امید پاداش و اجر الهى و روزه نفْس، نگهدارى حواس پنجگانه از دیگر گناهان و تهى بودن دل از تمام اسباب بدى است.»
روزه سیاسی
اما روزه سیاسی این است که از تکیه به ظالم، یاری کردن و دفاع از او بپرهیزیم. فرد عادل را رها نکنیم. علیه بیگناهان به نفع ستمگران و مستکبران جاسوسی نکنیم. در جایی که سبب تقویت مستکبران میشود، با آنان قطع رابطه کنیم. حتی در صورت امکان کالاهای تولید مستکبران را نیز تحریم نماییم.
امام کاظم(ع) دوست خود صفوان جمّال را از این که شتران خود را به هارون الرشید کرایه دهد، نهی کرد و به او فرمود: آیا دوست داری آنان این قدر باقی بمانند که کرایه تو را بدهند؟ صفوان گفت: بله. امام فرمود: «هر کس بقای آنان را دوست داشته باشد، از آنان است.» اسلام حتی تپش قلب انسان برای ظالم را مورد بازخواست قرار میدهد.
از این رو وظیفه داریم همان طور که روزه بدنی را یاد میگیریم، روزه سیاسی، روزه اجتماعی، روزه عقلی و روزه عاطفی را نیز بیاموزیم. باید روزه خانوادگی را نیز بیاموزیم. آقای خانواده نباید از قدرت خود سوء استفاده کند و به افراد خانواده خود ستم روا دارد. اعضای خانواده نیز نباید از اخلاق و عاطفه سرپرست خانواده سوء استفاده کنند و فساد کنند. مسئولان سیاسی، دینی و اجتماعی نیز باید روزه بگیرند و از حسد، کینه و همه آن چیزهایی که انسانیت انسان را به نابودی میکشانند، اجتناب ورزند.
رمضان، موسم رحمت است
«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». وقتی روزه خود را آغاز میکنی، از خداوند درخواست کن که اولین گام تو در مسیر تقوا باشد. باید تقوای خود را تقویت کنی و به همه زندگیات تعمیم دهی. در این صورت پذیرای واقعی عید خواهی شد. عید تو، عید رسیدن به بلندای تقوا، تقرب به خداوند و نیل به رضایت اوست. پیشوای پرهیزگاران، پیشوای روزه داران و نمازگزاران بعد از پیامبر خدا، امام علی(ع) میفرماید: «إنما هو عيد لمن قبل الله من صيامه وشكر وقيامه، وكل يوم لا يعصى الله فيه فهو عيد؛ این روز برای کسی عید است که روزه داری، ستایش و عبادت او قبول شده باشد. هر روزی که در آن نافرمانی خداوند صورت نگیرد، عید است.» اعیاد ما باید اعیاد قرب الهی باشد. امام حسین(ع) روایت میکند که امام حسن(ع) در عید فطر دید گروهی از مردم بازی میکنند. آن حضرت فرمود: «إن الله جعل شهر رمضان مضماراً لخلقه، فيستبقون فيه بطاعته إلى مرضاته، فسبق قوم ففازوا، وقصر آخرون فخابوا، فالعجب كل العجب من ضاحك لاعب في اليوم الذي يثاب فيه المحسنون، ويخسر فيه المبطلون؛ به راستی كه خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود قرار داد كه در آن با اطاعت كردنشان برای رسیدن به خشنودیش مسابقه دهند. پس گروهی در آن پیشی گرفتند و پیروز شدند و دیگران عقب افتادند و ناامید و مایوس گشتند. پس بسیار مایه تعجب است از كسی كه در روز پاداش دادن به نیكوكاران و زیان دیدن محرومان، میخندد و بازی میکند.»
وارد موسم رحمت، مغفرت و برکت خواهیم شد. وظیفه ما این است که در این موسم، دچار خسارت و زیان نشویم؛ زیرا کسی که در این موسم دچار زیان شود، در تمام سال زیان خواهد دید. «فاسألوا الله ربكم بنيات صادقة وقلوب طاهرة، أن يوفقكم لصيامه وتلاوة كتابه، فإن الشقي من حرم غفران الله في هذا الشهر العظيم؛ پس با نیتهای صادق و دلهای پاک از خداوند بخواهید که به شما توفیق روزه داری و تلاوت کتاب خود عنایت فرماید؛ زیرا بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از غفران الهی محروم شود.»
از خداوند تبارک و تعالی درخواست میکنیم که به ما توفیق روزه داری، عبادت، اخلاص و توبه از همه گناهان عنایت فرماید، وهمانگونه که به صالحان کمک میکند که بر نفس خود غلبه کنند، برای غلبه بر نفس، ما را نیز یاری کند. إنه ارحم الراحمین.