چگونه با روزه‌داری، نفس خود را بر اساس تقوا تربیت کنیم؟

هنگامی که به پیشواز این ماه عظیم می‌رویم، سعی ما بر این است که عناصر شخصیت ساز این ماه را کشف کنیم؛ زیرا در اینجا نکته مهمی وجود دارد که در همه عبادات باید در آن تأمل کنیم.

چگونه با روزه‌داری، نفس خود را بر اساس تقوا تربیت کنیم؟

علامه مرجع سید محمدحسین فضل‌ الله(ره)

ترجمه: محمدجمعه امینی

 

به پیشواز ماه رمضان می‌رویم. به فرمایش امام زین العابدین(ع) ماه رمضان، ماه اسلام و پاکی‌هاست و پیامبر نیز درباره این ماه می‌فرماید: «شهر امّتی؛ [ماه رمضان] ماه امت من است.»  هنگامی که به پیشواز این ماه عظیم می‌رویم، سعی ما بر این است که عناصر شخصیت ساز این ماه را کشف کنیم؛ زیرا در اینجا نکته مهمی وجود دارد که در همه عبادات باید در آن تأمل کنیم. نکته مهم این است که خداوند متعال عبادات را در دو دایره قرار داده است.

 

دایره عبادی

دایره اول، راز پرستش خداوند است. انسان در عبادت معنای پرستش الهی را احساس می‌کند. لازم است که انسان در این احساس ذوب شده و از مسائل شخصی خود عبور کند. لازم است که عقل او در برابر خداوند سر تعظیم فرود آورد، قلبش در برابر او خاضع شود و بدنش در برابر وی خم گردد. به رکوع برود و در رکوع خود، خداوند را بزرگ بشمارد، به سجده برود و در سجود خود، خداوند را بزرگ بشمارد و مسلمان و با تسلیم، در قیام و همه کلمات خود، خداوند را بزرگ بشمارد.

زمانی که تک‌تک سلول‌های بدن انسان با روزه‌داری، خدای خود را پرستید و بعد از این که برای عرضه به درگاه الهی، به معنای واقعی روزه رسید، با خضوع در برابر پیشگاه خداوند، به عناصر بالندگی و سرزندگی وجود خود پی می‌برد. به حج نگاه کنیم. انسانی که مُحرم می‌شود، در احرام خود از بسیاری خواسته‌های نفس خود، روزه می‌دارد و به گرد خانه خدا طواف می‌کند تا در طواف خویش، به محدوده‌های مورد رضایت الهی بسنده کند و در زندگی خود نیز، این مرزها را رعایت نماید. باید در راه الهی تلاش کند، در همه چیز تأمل به نماید، و همه اعمال و مناسکش برای خضوع در برابر خداوند باشد. انسان این کارها را انجام می‌دهد، حتی اگر به راز و رمز آن پی نبرد. انسان در عبادت خود، معنایی را تجسم می‌بخشد که باعث می‌شود همه خودمحوری‌های خود را از دست بدهد و در خداوند ذوب شود. احساس کند که او در برابر خداوند، هیچ است. مگر این که با عبودیت، خداوند به او احساس شیء بودن را عنایت نماید.

 

دایره تربیتی

اما دایره دوم، دایره تربیتی است. در این دایره، عبادت به عناصر اصلی شخصیت انسان اشاره می‌کند. برای مثال در قرآن کریم می‌خوانیم: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ»(العنکبوت/45). وقتی انسان به نماز می‌ایستد، در حالی که همه عناصر نماز، اعم از قرائت، رکوع، سجود، تشهد و قیام در آن جمع است، به دنیایی چشم باز می‌کند که با زبان اشاره به او می‌فهماند، انسان باید اخلاق داشته باشد تا از حدود تجاوز ننماید و از اعمالی که نزد خداوند و مردم ناپسند است، دوری گزیند.

وقتی انسان روزه می‌گیرد، منظور از روزه این است که انسان نفس خود را تربیت کند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»(البقرة/183). روزه باید برای خدا باشد و نشان از پرستش او داشته باشد؛ به عبارت دیگر، انسانی که روزه او را به حرکت در آورده، انسانی باشد که مراقب عقل خود است. مواظب باشد که غیر از حق، چیز دیگری وارد عقل او نشود. مواظب باشد که در قلب او، غیر از محبت وارد نشود، مواظب باشد که بدن او جز در راه خیر، حرکت نکند. تقوا داشتن یعنی این که مواظب همه موقعیت‌های زندگی خود باشیم. نباید گامی به پیش و پس برداریم، مگر این که بدانیم که این گام در مسیر رضایت الهی قرار دارد. به این ترتیب روزه به انسان می‌گوید: باید اندیشه‌ها، عواطف، احساسات و تحرکات متوازنی داشته باشی؛ زیرا هر چقدر باتقواتر باشی، متوازن‌تر خواهی بود؛ چون انحراف از تقوا، به معنای انحراف از خط توازن در عرصه‌های زندگی است.

 

ماه قرآن کریم

از طریق آیاتی که از این ماه سخن می‌گویند، می‌توانیم وارد ماه رمضان شویم. خداوند متعال می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ»(البقرة/185). در این آیه ملاحظه می‌کنیم که خداوند سبحانه و تعالی می‌خواهد با اشاره به ویژگی‌های این ماه، ما را به سوی قرآن متوجه سازد. به ما بگوید که خداوند قرآن را در این ماه نازل کرده است. اگر دانستیم که خداوند قرآن را برای این نازل کرده است که آن را بفهمیم، از آن الهام بگیریم، از آن راهنمایی بجوییم، به وسیله آن از تاریکی‌ها رها شده و به سوی نور و روشنایی برویم و به آن عمل کنیم، معنایش این است که ماه رمضان با پویایی قرآن در همه عرصه‌های زندگی پیوند دارد؛ زیرا خداوند قرآن را برای این در ماه رمضان نازل کرده است که مردم در فضای این ماه، قرآن را درک کنند و با قرآن زندگی نمایند.

اولین آیه‌ای که خداوند متعال درباره قرآن نازل کرده است، در ماه رمضان است؛ بنابراین ماه رمضان، در بردارنده قرآن است. گویا قرآن در همه اجزا، ثانیه‌ها، ساعت‌ها و روزهای آن جریان دارد. به این ترتیب، این بازه زمانی، به یک روح قرآنی تبدیل می‌شود. انسان در این حال و هوا قرار گرفته و از قرآن الهام می‌گیرد. منظور خداوند، صرفاً اشاره به نزول قرآن در ماه رمضان نیست. بلکه در ادامه آن می‌فرماید: «هُدًی لِّلنَّاسِ». خداوند متعال، قرآن را در ماه رمضان نازل کرده است تا مردم از مفاهیم، اعتقادات، احکام، روش‌ها، منش‌ها و اخلاقیات قرآن راهنمایی و هدایت بجویند؛ این بدان معناست که وقتی در ماه رمضان قرآن می‌خوانیم، باید در جستجوی هدایت باشیم، نه این که با عجله، آیات آن را تلاوت کنیم. باید طوری قرآن بخوانیم که به وسیله آن، وادی‌های بی‌سرانجام زندگی را بشناسیم، با گمراهی‌هایی که شرایط موجود بر تو تحمیل کرده‌اند، آشنا شویم و تباهی و سرگردانی‌های پنهان در اینجا و آنجا را به خوبی حس کنیم. باید طوری قرآن بخوانیم که اگر قرآن از حکمی سخن می‌گوید که از آن منحرف ‌شده‌ایم، ببینیم راه هدایت کدام است. اگر راه را گم کرده‌ایم، ببینیم راه هدایت کدام است تا راه راست را پیدا کنیم. اگر مفاهیم و اندیشه‌های عقلی‌مان به هم ریخته‌اند، ببینیم راه هدایت کدام است و اگر صداهای گوناگونی وجود دارند، بیندیشیم راه هدایت کدام است تا بدانیم که باید به کدام صدا گوش دهیم. باید به صدای خداوند گوش دهیم و دیگر صداها را نشنویم؛ زیرا وقتی به صدای خداوند گوش دهیم، صدای حق را در همه چیز می‌شنویم، و احساس می‌کنیم که همه خلأها با خداوند پُر شده است. حتی صدای پیامبر نیز صدای خداست، صدای اولیای معصوم صدای خداست. به همین دلیل در شخصیت آنان غرق نمی‌شویم، هر چند که همه وجودشان با خداست؛ بلکه در رسالتشان غرق می‌شویم؛ زیرا آنان تجسم عملی رسالت هستند.

«هُدًی لِّلنَّاسِ»، وقتی با حالتی از تحیر و سرگردانی، قرآن می‌خوانیم، بعد از تلاوت قرآن، احساس می‌کنیم که راه جدیدی در برابرمان باز شده است و ما سرشار از اطمینان، آرامش و فزونی ایمان شده‌ایم. «وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً»(الأنفال/2). وقتی به میدان‌های درگیری وارد می‌شویم، مردم دلایل گوناگونی ارائه می‌دهند؛ اما با خواندن قرآن، به سمت نشانه‌های روشن حقیقت هدایت می‌شویم. نشانه‌های روشنی که حدفاصل میان حق و باطل را برایمان روشن می‌نماید؛ زیرا قرآن، فرقانی است که اشیا را از یکدیگر متمایز می‌سازد. از این رو، نزد ما، هیچ‌گاه حق و باطل با هم نمی‌آمیزند. حق را در قرآن می‌یابیم و از آن پیروی می‌نماییم و تعاریف باطل را در قرآن می‌یابیم و از آنها کناره می‌گیریم؛ بنابراین قرآن نمی‌گذارد که دچار شبهه شویم و در سرگردانی بیفتیم.

خداوند متعال در این آیات از ما می‌خواهد وارد دنیای قرآن شویم. عالم قرآن، دنیای هدایت و نشانه‌های روشن است که حقیقت را برای ما آشکار نموده و حق را از باطل جدا می‌نماید. این آیات اشاره می‌دارند که ماه رمضان از قرآن جدا نیست. خداوند قرآن را در ماه رمضان نازل کرده است تا مردم با ابعاد و معانی قرآن آشنا شوند و ماه رمضان از کلام الهی و موعظه‌ها، توصیه‌ها، پندها و احکام آن خالی نباشد.

 

تمرین اراده

«فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ»(البقرة/185)؛ یعنی هر کس که ماه رمضان را درک می‌کند، باید این ماه را روزه بگیرد. خواست الهی این است که انسان در ماه رمضان، اراده و آگاهی خود را قوی گرداند. مسئله این نیست که اراده قوی داشته باشیم، بلکه لازم است اراده ما در مسیر حق، محبت و رضایت خداوند باشد. از این رو خداوند سبحان از ما می‌خواهد که اراده خود را در مسیر تقوا تمرین دهیم. تمرین اراده، امتیاز شخصی نیست که از آن در جهت شرارت، گمراهی و انحراف استفاده کنیم. خداوند متعال در عین حال که از انسان می‌خواهد اراده خود را قوی کند، از او می‌خواهد که اراده‌اش مفهوم و محتوای صحیح داشته باشد و از اراده خود، در راه شرارت و باطل استفاده ننماید.

خواست خداوند این است که عناصر اصلی انسانیت انسان آکنده از اصول و مبانی باشد. بسیاری از مردم تلاش می‌کنند که با قدرت، قهرمانی، سلامتی، عافیت و موقعیت تهی از اصول و مبانی، شخصیت خودشان را غنی کنند. در حالی که امام زین العابدین(ع) که برخی از ادبا او را شاعر خداوند نامیده‌اند، می‌فرماید: «واحفظنا من بین أیدینا ومن خلفنا، وعن أیماننا وعن شمائلنا، ومن جمیع نواحینا، حفظاً عاصماً من معصیتک، هادیاً إلی طاعتک، مستعملاً لمحبّتک؛ ما را از پیش رو، پشت سر، سمت راست و سمت چپمان و از همه اطرافمان، حفظ فرما تا از نافرمانی‌ات در امان بمانیم و به طاعتت هدایت گردیم و محبت تو را به کار بندیم.»  خدایا! نمی‌خواهم محفوظ ماندن خود را در نافرمانی‌ات یا خلاف طاعتت بکار بندم یا به‌واسطه آن از محبت تو دور شوم. بلکه آن‌گونه مرا مورد محافظت قرار بده که باعث شود با مسئولیت‌ها و مهرورزی‌های خود آشنا شوم. در دعای روز سه‌شنبه می‌خوانیم: «واجعل الحیاة زیادة لی فی کلّ خیر، والوفاة راحة لی من کلّ شرّ؛ زندگی را سبب افزایش خوبی‌ها و مرگ را سبب راحتی از بدی‌ها قرار بده.»  خدایا! اگر به من زندگی می‌بخشی، کاری کن که زندگی من در راستای رسیدن به بهشت باشد و اگر مرگ مرا رساندی، آن را پایان بدی‌ها قرار بده. امام زین العابدین(ع) در دعای مکارم اخلاق می‌فرماید: «وعمّرنی ما کان عمری بذلة فی طاعتک» تا زمانی که عمر من در راه طاعت تو قرار دارد، به من عمر بده. «وإذا کان عمری مرتعاً للشیطان»، یعنی اگر شیطان در زندگی من رفت و آمد دارد، «فاقبضنی إلیک»، مرگ مرا برسان؛ زیرا دوست ندارم که عمر من در چنگال شیطان باشد، بلکه دوست دارم زندگی‌ام در خدمت به تو باشد. آن زندگی که در خدمت شیطان باشد، مرگی است که زندگی نام‌ گرفته است و من این زندگی را نمی‌خواهم. «قبل أن یسبق مقتک إلی، أو یستحکم غضبک علی» .

در دعای کمیل آمده است: «لأنه لا یکون إلا عن غضبک وانتقامک وسخطک، وهذا ما لا تقوم له السموات والأرض. یا سیدی، فکیف وأنا عبدک الضّعیف الذلیل المسکین المستکین؛ چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است که آسمان‌ها و زمین در برابرش تاب نیاورند، ای سرور من تا چه رسد به من؟ و حال آنکه من بنده ناتوان، خوار و کوچک، زمین‌گیر و درمانده توأم.» در سحرها در دعای ابوحمزه ثمالی می‌خوانیم: «واجعلنی ممن أطلت عمره، وحسّنت عمله، وأحییته حیاة طیبة فی أدوم السرور، وأسبغ الکرامة، وأتم العیش؛ مرا از کسانی قرار ده که عمرشان را دراز و کردارشان را نیکو گردانیده‌ای و نعمتت را بر آنان تمام کرده‌ای و از آنان خُرسندی و به آنان زندگی‌ای پاک، همراه با پایدارترین شادمانی و سرشارترین کرامت و کامل‌ترین رفاه، عطا نموده‌ای.» در حدیث آمده است: «لا تتمنّ الموت إلا بشرط وثیق؛ هرگز آرزوی مرگ مکن جز آن که بدانی از نجات یافتگانی» ، به خاطر بحران‌های روانی، عاطفی، اقتصادی و نظایر آن، آرزوی مرگ نکن. وقتی آرزوی مرگ کن که به همه مسئولیت‌های خود در زندگی عمل کرده باشی و احساس کنی که اگر با خداوند ملاقات کنی، با لباسی پاکیزه از همه گناهان او را ملاقات کرده‌ای.

از این رو، تربیت محتوای اسلامی اراده، به وسیله روزه، معنای پرهیز داشتن از خداوند است. اگر دانستیم معنای تقوای الهی این است که خداوند تو را در جاهایی که نهی کرده است، نبیند و در جاهایی که دستور داده است، غایب نیابد، درخواهیم یافت که تقوای الهی، همه عرصه‌های زندگی را در بر گرفته است.

 

رأفت خداوند بر بندگان

«فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَن کانَ مَرِیضاً» و به خاطر بیماری، روزه برای او ضرر دارد، «أَوْ عَلَی سَفَرٍ» هر قدر که سفری سخت و دشوار باشد، «فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیامٍ أُخَرَ». خداوند روزه را برای کسی واجب کرده است که از سلامت جسمی برخوردار است، در کشور خود زندگی می‌کند و یا در جایی مقیم است؛ اما کسی که بیمار یا مسافر است، وقتی سلامتی خود را بازیافت یا از سفر خود بازگشت، می‌تواند در ماه‌هایی غیر از ماه رمضان، قضای روزه خود را بگیرد. در اینجا اوج مهربانی و رأفت الهی به نمایش در می‌آید: «یرِیدُ اللّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ»(البقرة/185) خداوند واجبات و محرمات خود را برای سنگینی بارتان، بر شما واجب نکرده است، بلکه وظایفی را به عهده شما گذاشته است که انجام آن برای شما میسر باشد. «یرِیدُ اللّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ». از این رو در حالت بیماری، شما را به گرفتن روزه مجبور نکرده است؛ زیرا برای سلامتی شما ضرر دارد. در سفر نیز شما را به گرفتن روزه مجبور نکرده است؛ زیرا سفر نوعی بی‌ثباتی به شمار می‌آید. از این رو خداوند نمی‌خواهد در حالتی که مانند وطن، احساس ثبات و آرامش نداری، چیزی را بر تو واجب کند که وضعیت تو را دشوار سازد.

به این ترتیب قاعده یسر(آسانی)، قاعده نفی حرج: «وَمَا جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»(الحج/87) و قاعده لاضرر و لاضرار نشانگر آن ساختار تشریعی است که همه تکالیف را مشخص می‌کند؛ یعنی حرج، ضرر و دشواری در تکالیف جایی ندارد. از این رو خداوند به ما می‌فهماند، همان‌گونه که در روزی، عافیت و امنیت خود به ما رحمت ارزانی داشته، در احکام خود نیز نسبت به ما مهربان است؛ بنابراین احکام الهی نیز رحمت خداوند هستند؛ زیرا این احکام مبتنی بر سادگی هستند نه دشواری. در دعا می‌خوانیم: «رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَینَا إِصْراً کمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا»(البقرة/186). اِصر همان ثقل و سنگینی است. از این رو خداوند متعال ما را سنگین بار نکرده است و ما را به انجام کارهایی که از توانمان بیرون هستند، مجبور نکرده است. «وَلِتُکمِلُواْ الْعِدَّةَ» تا این که ماه رمضان را از ابتدا تا آخرش روزه گرفته باشید. «وَلِتُکبِّرُواْ اللّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ» تا این که در برابر خداوند بایستید و کبریا و عظمت او را به خوبی درک کنید و ببینید که خداوند به وسیله ابزارهای هدایت که در وجود شما به ودیعت نهاده است، ابزارهایی که شما را به راه‌های زندگی راهنمایی می‌کند و به وسیله هدایت به سوی دین خود، شما را هدایت نموده است. بزرگ داشت خداوند، به پی بردن به عظمت هدایت تکوینی خداوند است. خداوند به وسیله هدایت تکوینی که در وجود شما و محیط پیرامونیتان به ودیعت نهاده، شما را هدایت کرده است. بزرگ داشت خداوند به پی بردن به عظمت هدایت تشریعی خداوند است. خداوند به وسیله هدایت تشریعی و ترسیم راه‌های زندگی، شما را هدایت نموده است. «وَلَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ»(البقرة/185). شاید وقتی که به نعمت‌های مادی و معنوی نگاه می‌کنید و با حقایق روبرو می‌شوید، بر سپاسگزاری خود بیفزایید. «وَمَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ»(النحل/53)، «وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا»(النحل/18). «وَلَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ» شاید با آگاهی از نعمت‌های الهی سپاسگزار شوید و خداوند به شما توفیق شکرگزاری بیشتر، عنایت فرماید.

 

ارزشی به نام بزرگ داشتن خداوند

در ماه رمضان، همیشه باید به این فکر باشیم که وقتی هدایت او را درک کردیم، او را به بزرگی یاد کنیم. بزرگ داشتن خداوند به این است که وقتی الله اکبر می‌گوییم، هر آنچه غیر خداست، نزد ما کوچک و حقیر شود. این که هیچ چیزی در کنار خداوند قرار ندارد، تا به غیر خداوند تکیه نکنیم. از این رو، برای هیچ مخلوقی - در هر موقعیتی که باشد - نباید صفت مخصوص خداوند، مانند خالقیت، رازقیت، قدرت مطلق و عمل مطلق و نظایر آن، قائل شویم. به همین دلیل عبارت الله اکبر ابتدای نماز قرار داده شده است. انسان نمازگزار با الله اکبر از جزئی به جزء دیگر نماز می‌رود تا همان‌گونه که امام علی(ع) در خطبه متقین فرموده است: «عظم الخالق فی أنفسهم، فصغر ما دونه فی أعینهم؛ تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ است و جز او هر چه هست در دیدگانشان خُرد می‌نماید.» ، عظمت و کبریایی خداوند را درک کند. عظمت و کبریایی که هیچ کس را یارای نزدیک شدن به آن نیست.

امام زین العابدین(ع) در دعای روز عید فطر می‌فرماید: «کلّ جلیل عندک صغیر، وکلّ شریف فی جنب شرفک حقیر؛ هر بزرگی در پیشگاهت کوچک و هر شریفی در برابر شرافت تو پست است.»  و با این که حضرت محمد(ص) سرور آفرینش است، خداوند به ما آموخته است که بگوییم: «وأشهد أن محمّداً عبده ورسوله» تا متوجه شویم که عظمت آن حضرت به دو چیز است: یکی عبودیت او در برابر خداوند که ناب‌ترین عبودیت‌هاست، و دیگری پیامبری او که خداوند سبحانه و تعالی بر عهده ایشان قرار داده است. باید به این باور برسیم که پیامبر اسلام، و تمام پیامبران، ائمه و اولیا، همگی بندگان خداوند هستند. بندگانی که «لَا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ»(الأنبیاء/27). بندگانی هستند که خداوند آنان را برای رسالت خود برگزیده و به واسطه این جایگاه رفیع، گرامی‌شان داشته است؛ اما نباید آنان را تا درجه الوهیت یا چیزهای دیگری از این قبیل بالا ببریم. باید آنان را در جایگاه بندگی‌شان تصور کنیم. نشانه عظمت آنان در این است که از راه عبودیت خداوند به این مقام رسیده‌اند. امام ما امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) که بعد از پیامبر، سرور یکتاپرستان است، به همین حقیقت اشاره داشته، می‌فرماید: «هلک فیّ رجلان محبّ غال...؛ دو طایفه به سبب من نابود شدند: دوستدار غلو کننده...» کسی که ما را از درجه عبودیت بالاتر می‌برد. «ومبغض قال؛ و دشمنی که بیش از اندازه دشمنی می‌نماید.»  و کسی که مقام ما را به پایین‌ترین درجات تنزل می‌دهد. راه میانه، تعادل میان این دوست. سپس آیه‌ای می‌آید که در حال و هوای ماه رمضان قرار دارد: «وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ»(البقرة/186). گویا خداوند متعال در ماه رمضان و ماه‌های دیگر به ما می‌فرماید: «وَقَالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ»(غافر/60). به سوی من بیایید. تصور نکنید که از شما دورم. در عالم غیب و عالم مطلق، کسی به کنه ذات من نمی‌رسد؛ اما رحمت، الطاف، بخشش، مغفرت و رأفت من به شما نزدیک است. من از دردهای شما دور نیستم. من از آرزوهای شما دور نیستم. من از مسائل شما دور نیستم. من از مشکلات شما دور نیستم. به سوی من بیایید؛ زیرا من به شما نزدیکم: «یا من هو أقرب إلیّ من حبل الورید» ، «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُواْ لِی». من این کلمات را مهربانانه‌ترین کلمات الهی می‌دانم. گویا خداوند متعال می‌فرماید: به سوی من بیایید. از من فاصله نگیرید. چرا از من فاصله می‌گیرید، در حالی که من به شما نزدیکم و دعای هر دعا کننده‌ای را اجابت می‌کنم؟ هر قدر که دردمندید، باز به سوی من بیایید و از من بخواهید که این دردها را از شما برطرف کنم. هر چه آرزو دارید، به سوی من بیایید و از من بخواهید که آرزوهایتان را برآورده کنم. هر قدر که مشکلات دارید، به سوی من بیایید و از من بخواهید که این مشکلات را حل کنم. «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُواْ لِی»، شما را صدا می‌زنم، چرا به ندای من پاسخ مثبت نمی‌دهید؟ «والحمد لله الّذی أدعوه ولا أدعو غیره، ولو دعوت غیره لم یستجب لی دعائی، والحمد لله الّذی أرجوه ولا أرجو غیره، ولو رجوت غیره لأخلف رجائی، والحمد لله الّذی وکلنی إلیه فأکرمنی، ولم یکلنی إلی النّاس فیهینونی؛ سپاس خدایی را که او را می‌خوانم و غیر او را نمی‌خوانم که اگر غیر او را می‌خواندم، دعایم را مستجاب نمی‌کرد و سپاس خدایی را که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید می‌بستم، ناامیدم می‌نمود و سپاس خدای را که مرا به خویش وا‌گذاشت، از این رو اکرامم نمود و به مردم وا‌نگذاشت تا مرا خوار کنند.» . به این ترتیب خداوند به ما می‌آموزد که ندای او را اجابت کنیم. «وَلْیؤْمِنُواْ بِی»، زیرا من خدایی هستم که غیر از او خدایی نیست. «لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»(البقرة/186)؛ زیرا راه رشد و تعالی همین است.

 

کلید ماه رمضان

کلید راه یافتن به ماه رمضان همین است. از این رو از کلیدهای دیگر استفاده نکنید که شما را به ماه رمضان داخل نمی‌کنند. هستند بسیاری که این ماه را به ماه لهو و لعب، رقص، بازی، غنا، آلودگی و عربده‌کشی تبدیل می‌کنند. هستند دولت‌هایی که گروه‌های رقاصه می‌آورند تا در ماه رمضان، مردم را از خدا و خودشان بازدارند. اینان در توجیه اقداماتشان می‌گویند: مردم از روزه‌داری خسته می‌شوند، از این رو لازم است با برنامه‌های سرگرم کننده، اسباب راحتی و آسایش آنان را فراهم کنیم؛ اما باید توجه داشت روزه‌ای که مردم را خسته می‌کند، به راحتی از نوع لهو و لعب نیاز ندارد، بلکه به آرامشی از نوع عروج به سوی خداوند، سخن گفتن با خداوند، خشوع در برابر خداوند، گریستن در پیشگاه الهی و شادمانی از اطاعت خداوند نیازمند است.

خداوند، برخی را در این ماه، آزاد می‌کند. از این رو از خداوند بخواهید که شما نیز از آزادشدگان این ماه باشید. به فرمایش پیامبر(ص) درهای بهشت در این ماه گشوده‌اند. پس از خداوند بخواهید که درهای بهشت را به روی شما نبندد. درهای دوزخ در این ماه بسته‌اند. از خداوند بخواهید که درهای دوزخ را به روی شما باز نکند. دستان شیاطین در این ماه بسته‌اند. از خداو بخواهید که شیاطین را بر شما مسلط نکند. در این ماه، به میهمانی خداوند دعوت شده و از گرامی شدگان این ماه، قرار گرفته‌اید. نفس‌های شما در این ماه، تسبیح محسوب می‌شود، خواب شما عبادت است، عمل شما در این ماه مقبول درگاه الهی واقع می‌شود و دعای شما در این ماه مستجاب می‌شود. از این رو با نیت راست و دل پاک از خداوند بخواهید که توفیق روزه‌داری این ماه و تلاوت کتاب خود را به شما عنایت فرماید؛ زیرا بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از غفران الهی محروم شود.