اسلام فعال سازی خرد و باور است

کتاب " الاجتهاد بین الاسر الماضی و آفاق المستقبل" علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله، بیانگر مجموعه ای از دغدغه های فکری و معرفتی است که برای سالهای طولانی مشغولیتهای ذهنی معظم له را در بر داشته است.

نگاهی به کتاب الاجتهاد بین الاسر الماضی و آفاق المستقبل از معظم له<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

کتاب " الاجتهاد بین الاسر الماضی و آفاق المستقبل" علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله، بیانگر مجموعه ای از دغدغه های فکری و معرفتی است که برای سالهای طولانی مشغولیتهای ذهنی معظم له را در بر داشته است. این دغدغه از یک سو به کارآمدی روانی و اجتماعی مفاهیم اسلامی و مجموعه اعتقاداتی که وی اعلام داشته و انقلابی گری که مشخصه اصول و ارزشها و تصورات ایشان می باشد و از سوی دیگر با ارزشی که دین برای انواع واشکال فهم و ابزارهای فراگیری که متناسب با زمانه است و معرفت بشری در دوره های رشد و ساختن بنیادهای خود از آنها پرده برداشته است، ارتباط می یابد. علامه مرجع سید فضل الله به این سوی حرکت کرده است که دیدگاههای خود را در این دو جنبه عمق ببخشد و هر زمان که فرصتی به او دست می دهد و یا فکری بدان دامن می زند یا مقوله و دیدگاهایی عقل و خرد او را به پویش وامی دارد، در آن به غور و تأمل بپردازد. <o:p></o:p>

هر کسی که فعالیتها و دستاوردهای این علامه مفکّر را مورد پیگیری قرار دهد، می تواند ژرفای ماهیت طرح معرفتی – دینی ایشان را که همیشه برای تحول و ریشه دار سازی آن تلاش کرده است دریابد و به طبیعت موضعگیریهای معرفتی مبتنی بر فهم عمیق ایشان از مفاهیم و ابعاد و غایات و اهداف و مقاصد و کارآمدی و تأثیرگذاری دین و آگاهی از عوامل تأثیر گذار بر عناصر حرکت آفرین انسان در دوائر گوناگون آن و فهم نافذ از حوادث و وقایع و دگرگونیهای آن پی ببرد. او به خوبی از دیدگاه راستین و عمق تدبر و همه جانبه بودن آگاهی و حرکت آگاهانه و درستی روش و ثبات راه وی را در خواهد یافت. <o:p></o:p>

با این توضیحات ایشان از جمله اندیشمندان مسلمان معاصری است که وارد میدانهای تجربه شدند و وظیفه هدایت و راهنمایی را بر عهده گرفتند و بیشتر کتابها و قضایای زندگی و مشکلات آن و پیچیدگیهای اجتماع و تحولات آن و گسترش عرصه های معرفت و گونه گونی آن و توسعه شکل روابط انسانی و پیچیدگیهای آن و تحولاتی که در نحوه زندگی پدید آمده است و تحولات بزرگی که در شکل و محتوای تمدن بشری حاصل شده است را مورد پیگیری قرار دادند. اینان از یک سو تمام وقت خود را صرف این کردند که در این میانه موضع اسلام را به خوبی درک کنند و از سوی دیگر سعی نمودند که چشم اندازهای گسترده و دلالتهای غنی و ابعاد عمیق آن را که با دگرگونی و پیچیدگیهای زندگی ارتباط دارند، لمس کنند و در اجتهاد خود از خرد و سلامت منطق مدد جستند تا این که زوایای پنهان را آشکار کنند و ابهامات آن را تبیین نمایند و به پرسشهای و تردیدها و شرایط ابهام آفرین آن پاسخ گویند.<o:p></o:p>

علامه مرجع سید فضل الله بر این عقیده می باشد که اسلام دینی برای زندگی و نظامی است که در طول زمان پویش حاصل می نماید تا این که به چالشهای زمانه پاسخ گوید و اقتضائات آن را فراگیرد و حرکت آن را تعقیب نماید و در هنگامه تغییرها و تحولهایش حضور داشته باشد. ایشان در بخش اول از کتاب خود بر این اندیشه تأکید می ورزد که نمی توان اسلام را به عنوان نظامی برکنار از واقعیتها در نظر گرفت. اسلام بسان مفاهیم ثابتی که فاقد هر گونه روح و حیات باشد، در دائره اندیشه رکود نمی یابد و در نظم معرفتی ساکنی که به ضرر تطبیق و حضور در عرصه آگاهی و عمل، به دنبال انسجام فکر و منطق است، دسته بندی نمی شود. تکیه بر این روش در موارد متعدد هماهنگی که عقل و باور را مورد خطاب قرار دهد، باعث گردیده این نکته مورد تأکید قرار گیرد که اعتقاد اسلامی اجمالاً همان گونه که به تکاپوی معرفتی و سطح عقل و درک در ارتباط است با تکاپوی روانی و اجتماعی نیز ارتباط دارد. بنابراین باور و وجدان را مورد خطاب قرار داده و عاطفه و احساس را به حرکت در می آورد و همان گونه که به اندیشه کار دارد به آگاهی نیز می پردازد و احساس درونی انسان را وامی دارد که در پاسخ به احساس عمیق فطری به یگانه بودن آفریدگاری که به او وجود داده است و قدرتهایی را در درون او به ودیعت نهاده است تا یگانه بودن ذات او را درک نماید و توانمندیهای خود را به کار گیرد و تواناییهای خود را گرد آورد تا این که هر جا احساس ضعف کرد، احساس توانمندی به او دست بدهد و هر جایی دچار اضطراب شد، آرامش پیدا نماید و در همه امور خود عنایت الهی را در یابد و در برابر عوامل اضطراب و تزلزل پیرامونی خود احساس اطمینان و رضایت به او دست بدهد. در این صورت خواهد بود که برای اعتقاد اسلامی اهمیت تکاپوی روانی کمتر از تکاپوی معرفتی نخواهد بود و این تکاپو موجود و ملکات و آگاهی او را بر فراتر از حدود تفرقه و تشتت و تجزیه خواهد رساند و او را بالاتر از هر گونه خوف و اضطراب و تباهی – همان چیزهایی که توانمندیهای او را به هرز می برند و قدرت او را کاهش می دهند و از تکاپوی او می کاهند – قرار داده و به او این احساس را می دهد که او همیشه مورد توجه الهی قرار داشته و در حضور خداوند می باشد. با این احساس او در حالی که در اجتماع فعال است و سایر انسانها هماهنگی کامل دارد و از وحدت جامعه بشری و هستی پیرامون خود آگاه است به سوی زندگی می رود. این وحدت انسانی و هستی نشانه ای از وحدت خالق و مربی و مراقب آن است. این همان چیزی است که انسان را وامی دارد که این نشانه ها را به خوبی دریابد و به سوی اهداف و مقاصد رهسپار گردد و رفتن به سوی غایات و مقاصد را تجربه نماید. به این ترتیب چنین انسانی سعی می نماید که در همه حرکات خود والایی مفاهیم الهی موجود در باور خود را تجسم بخشد و در ژرفای وجود خود احساس نماید و در زوایای باور خود درک کند. در این صورت است که او در جای عدل، عادل و در جای درستی و استقامت راست و در جای رأفت، رئوف و مهربان و در جای صلابت و عزم ، پر صلابت ظاهر شود و توانمندیها و امکانات خود را مدیریت نماید و برای حرکت به سوی هدف و در راستای هدف کلی جهان و زیستن در سایه اهداف والای آن، از آن چه که خداوند در پیرامون او گشوده است، بهره برداری نماید. <o:p></o:p>

در این راستا بنابه دیدگاه علامه مرجع سید فضل الله، اعتقاد اسلامی مجموعه ای از مفاهیم صرف و دیدگاه فکری و حجت عقلی نیست بلکه تکاپوی عقل و باور و نگاه فکری و زنده بودن احساس و قناعت یافتن وجدان و شکل گرفتن عمل و تجربه زیستی و آهنگ زیستی است. چون سید فضل الله بر این عقیده است که اعتقاد چنین حالتی دارد، او بر این نظر است که تفکر و اندیشه ورزی در اسلام در بسیاری از موارد، اعتقاد ما را به مفاهیم و تصوراتی صرفاً ذهنی تبدیل کرده است که محتوای آن بازتابی در زندگی مسلمانان ندارد و هیچ تأثیری را در زندگی معنوی و وجدانی نمی گذارد و در سطوح آگاهی و باور نمود پیدا نمی نماید. همین امر باعث گردیده است که اعتقادات اسلامی به مفاهیمی بدون روح و بالندگی و تأثیر و کارایی و بدون انگیزه و حرکت زایی تبدیل گردد. در چنین شرایطی جمود بی حد واندازه ای در عرصه اندیشه و عمل به وجود آمده است. تغییر در نوع پرداخت ما به این مفاهیم عمیق بیش از آن چه در واقعیت به آن نیاز است مجادلاتی را در گستره اجتماع اسلامی سبب گردیده است و بیش از هدف از آن تثبیت حقیقت باشد، پیروزی در درگیریهای فکری مد نظر بوده است. همین مسائل سبب گریده است که فکر ما دچار جمود گردد و ما تعصب و بسته بودن را به ارث ببریم و نگذاشته است که برای استفاده و الهام گیری در زندگی و بهره جستن از راهنماییهای آن در تجارب خود و سوق دادن زندگی در سایه سار پیامها و الهامهای آن، به سراغ اعتقادات برویم. پس از مدت زمانی که مسلمانان توامندیهای خود را بکار گرفتند و از امکانات خود در ساختن جامعه و تمدن و آبادانی بهره گیری نمودند، رو به پیشرفت نهادند و در عرصه های گوناگون علم ومعرفت و اندیشه دور دست به ابداعگری زدند و تمدنی را بنیانگذاری کردند که در طول تاریخ مممتاز بوده است و امتی را به وجود آوردند که در بین ملتهای دیگر از کارآمدی خاصی برخوردار بوده است و در زمینه های گوناگون در شکل دادن به شاخصه های تمدن بشری نقش تأثیر گذاری داشتند، اما اندک اندک این بالندگی دچار شکست گردید.<o:p></o:p>

بر حسب دیدگاه علامه فضل الله اسلام سعی دارد که با دیدگاه روشن و درستی راه، انسان را نسبت به خودش آگاه نماید. چرا که این انسان بخشی از تاریخ وجود است و در حرکت آن تأثیر گذار می باشد نه این که موجودی حیران و سرگردان باشد و در موجودیت خود هم ابهام داشته باشد. او بخشی از روند انسانی است که در آن تأثیرگذار است و برای او خاطره ای را می سازد که ارث عمومی اوست و آینده ای را برای او تعریف می نماید که خودش می تواند آن را بسازد. تاریخ نوین حاصل تلاش و عمل انسان است. همان دو عاملی که انسان مبنا و ریشه ها و ابعاد خود را بر اساس آنها تشکیل می دهد و حدود مسؤولیت خود را در ساختن تاریخ با همه عرصه ها و میادین آن درک می نماید و از اهداف و غایتهایی که به سوی آن حرکت می کند آگاه است و هماهنگ با قانون و راستی این نظام و ارتباط تنگاتنگ هستی پیرامون او با نظام وجودی که اطراف او را فراگرفته و سنتهای تاریخی که وقوع آن را قانونمدار می نماید، در این راه از همه تواناییهای خود بهره می برد. <o:p></o:p>

بنابراین ایمان به خداوند، ارزشهای والا را به میان جامعه بشری می آورد تا این که بیاید و از طریق رابطه انسان با خودش و دیگران، همه عرصه های زندگی را در بر بگیرد. اعتقاد دینی بر اساس روشی که علامه فضل الله برای آن تأسیس کرده و از آن آغازیدن گرفته است، در غیب اغراق نمی کند و دچار کود و جمود و سکون نمی گردد. بلکه به زندگی و وجود با همه محرکه ها و دگرگونیها و تغییر و تحولاتش توجه دارد. این اعتقاد رویکرد به انسان با همه تکاپوهای عقلی و روانی او و برافروختن آگاهی و باور و اوج دادن شناخت او و حضور توانمندانه  و مسؤولیت پذیری وی در قبال سرنوشت و جامعه و دنیایی است که در آن زندگی می نماید. غیب انسان را وامی دارد که حرکت تاریخ را درک نماید و در همه اوضاع تاریخی حضوری تام داشته باشد و به مسؤولیت خود عمل نماید و احساس قدرت نماید. این احساس قدرت ناشی از درک عمیق خالق و سیطره اراده او بر همه هستی می باشد. اعتقاد اسلامی باعث می شود که انسان مؤلفه های وجودی خود را ببیند و به عقل خود توجه نماید و این عقل را در عرصه های شناخت و کشف حقیقت بکار گیرد و به عاطفه و احساس خود همه توجه نماید تا این که این آگاهی را در عرصه های رحمت و تسامح و رأفت و عدالت بکار اندازد و به تکاپوی انقلابی خود در عرصه های سازندگی و آبادانی توجه داشته باشد. این همان غیبی است که در تاریخ به حرکت می پردازد تا راه آن را روشن نماید و در برابر انسان راهها را روشن نماید و انسان را از سرگشتگی و تحیر نجات دهد و نترسد و مضطرب نگردد و دچار انحراف و لغزش نشود و گمراه و غفلت زده نگردد.<o:p></o:p>

چنین فهمی از اعتقاد دینی به انسان مسؤولیت مضاعفی را می دهد. اول مسؤولیت فهم آگاهانه ای از دین و چشم اندازهای وسیع و مفاهیم عمیق آن در رویکرد به انسان و زندگی و پاسخگویی به تحرکات و تحولات آن است. در این بین انسان به حجت و برهان و تواناییهای خود در امر فهم و تفسیر و تأویل و معرفت انسانی عمیق و آگاهانه تکیه دارد. او واقعگراست و از آن چنان موضعگیری سالمی برخوردار است که عاطفه و تعصب در آن راهی ندارد و در حرکت به سوی حقیقت، غرض ورزیهای تنگ و منافع سطحی تأثیری در وی ندارد. او در اجتهاد خود از حصار گذشته آزاد است و بین دین و زندگی یا مفاهیم دینی و اقتضائات زمانه توازن ایجاد می نماید و راه حلهایی را برای آن فراهم می سازد و بر حسب مقتضیات و سؤالهای زندگی، پاسخهای قطعی فراهم می آورد. از سوی دیگر او در پی آگاهی از عوامل محرکه دنیا و درک عمیق از اوضاع و شرایط آن است و وقایع و حوادث و مشکلات و گونه گونی روابط بشری را مد نظر دارد تا این که دینی که برای خدمت به آرزوهای مشروع انسان و فراهم سازی راههای مناسب برای نیل به اهداف آمده است، بتواند تحولات و تحرکات بشری را پیگیری نماید و پاسخهای کاملی را برای دغدغه های آنها فراهم آورد و شاخصه های نظامی را برای آنها ترسیم نماید که زندگی سالم و رفتار درستی را برای آنها فراهم نماید تا این که انسانها به مقاصد وجودی خود برسند و سرنوشت خود را رقم بزنند و به غایات خود که هماهنگ با غایات وجود است دست یابند. همان هدفهایی که دنیا در سایه هدایت و وحی الهی به سوی آن رهسپار است.<o:p></o:p>

کتاب "الاجتهاد بین الاسر الماضی و آفاق المستقبل" علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله نگاهی عمیق به کارکردهای روانی و اجتماعی و انقلابی دین دارد و به راهنماییهای انسانی موجود در آن و نگاه اجتهادی آزاد که چشم اندازهای کنونی و راه آینده را روشن می نماید، نظر دارد و از همه ابعاد و مفاهیم غنی دین الهام می گیرد. همان دینی که متکی به خلوص عقل و باور سالم است. این کتاب از فطرت با همه ثبات موجود در آن و موضعگیری روشن و ناب بودن و حساسیت احکام الهام می گیرد. و این برای اندیشمندی که عمر خود را در درک و لمس چشم اندازهای عمیق و غنی اسلام ومفاهیم پویا و زنده و ابعاد بی انتهای آن گذرانده است عجیب نیست.<o:p></o:p>

* دکتر خنجر حمیة، استاد دانشگاه، روزنامه لبنانی النهار، 3/5/2009م<o:p></o:p>