خطبه جمعه، 21 فروردین ماه 88

بیروت؛ 14 ربیع الثانی 1430 هـ برابر با 21 فروردین 1388 هـ و 10/4/2009م

 

مطالب مهم خطبه اول: ملازمت مسالمت و ایمان / اذیت کردن با ایمان منافات دارد / صبر بر اذیت

مطالب مهم خطبه دوم: دولت تازه دشمن و تحریک گری علیه ایران / اسرائیل، دولت جنگهای پی در پی / ناآگاهی مردمی و بدنهای مین گذاری شده / پیامهای چند وجهی اوباما برای منطقه / لبنان و چاله بازی انتخاباتی.

خطبه اول:<o:p></o:p>

ملازمت مسالمت و ایمان<o:p></o:p>

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا» (احزاب/58). روش اخلاقی اسلام تأکید می دارد که از فرد مسلمان در قبال مردم نباید چیزی جز خوبی و مسالمت صادر شود. مردم باید چنین احساس کنند که او در تعامل با آنان چیزی جز خیر و خوبی برای آنان نمی خواهد و همواره به خصوصیات و وضعیت آنان احترام می گذارد. بنابراین فرد مسلمان هیچگاه دیگران را اذیت نمی نماید. از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است که فرمود: "مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند." او نباید به گونه ای عمل نماید که به اموال و ناموس دیگران آسیب بزند و به خاطر داشتن عقده و شرایط اجتماعی خاص، از زبان خود نباید برای عیبجویی از دیگران استفاده نماید.<o:p></o:p>

این آیه روی جنبه منفی ای تأکید می دارد که بعضی از کسانی که در جامعه ایمانی زندگی می کنند بدان دست می زنند و مؤمنان و خانواده و مؤمنان را مورد اذیت قرار می دهند. به نحوی که به غیبت مؤمنان می پردازند و عیوب آنها را متذکر می شوند و به خاطر عقده های روانی که از آنها دارند آنها را در بین مردم پخش می کنند. در اینجا خداوند بین اذیت کردن مرد و زن مؤمن و فرد غریبه یا نزدیک تفاوتی نمی گذارد. بنابراین جایز نیست که انسان زن خود را بزند و یا به او دشنام بدهد یا تحقیرش نماید و یا از خانه بیرونش نماید یا کاری نماید که به کرامت او توهین شود. همین طور برای پدر یا مادر جایز نیست که به نوعی فرزندان خود را مورد آزار و اذیت قرار دهند. مانند پدران یا مادرانی که در امور فرزندان خود دخالت می کنند و زندگی آنها را متزلزل می کنند و رابطه آنان را با خانواده و همسرشان دچار مشکل می کنند. همین طور برای زن نیز جایز نیست که رابطه شوهر خود را با خانواده و مردم مؤمن دیگر دچار مشکل کنند. خداوند متعال می فرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا – در اینجا منظور از اذیت دفاع از خود نیست زیرا دفاع از خود جنبه شرعی دارد - فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا – بهتان آن چیزی است که انسان چیزی را به دیگری نسبت دهد که او انجام نداده است - وَإِثْمًا مُّبِينًا» (احزاب/568) یعنی مرتکب گناه آشکاری شده است.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

اذیت کردن با ایمان منافات دارد<o:p></o:p>

از پیامبر گرامی اسلام وارد شده است: "هر کس مؤمنی را بیازارد مرا آزرده است." زیرا پیامبر خود را مسؤول همه مردان و زنان مؤمن می داند. زیرا اینان خانواده و فرزندان او به شمار می آیند. از امام علی (ع) نیز روایت شده است: "برای مسلمان حلال نیست که مسلمانی را تحقیر نماید." یعنی او را کوچک بشمارد و کاری نماید که او احساس آزرده شدن و ناامنی و عدم اطمینان نماید. از امام صادق (ع) روایت شده است: "خداوند عزوجل فرموده است که هر کس بنده مؤمنم را بیازارد با جنگ من روبرو می شود." این حرف خیلی دشوار است. خداوند به فردی که بندگان مؤمن او را اذیت می کند اعلام جنگ کرده است و چه کسی می تواند جنگ خداوند را تحمل نماید؟<o:p></o:p>

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: "هر کس به دیده تحقیر به مؤمنی نگاه نماید – به این دلیل که خودش صاحب قدرت است – در روزی که جز سایه خداوند وجود ندارد خداوند او را می ترساند."<o:p></o:p>

با از ایشان روایت شده است: "خداوند تبارک و تعالی فرموده است هر کس به ولیّ من اهانت نماید – به بندگان مؤمن ولی مستضعف خداوند به دید تحقیر نگاه نماید – به من اعلام جنگ داده است." گویا او با خداوند می جنگد در حالی که همه قدرت و عزت از آن خداوند است. باز از ایشان روایت شده است: "هر کس مؤمنی را اندوهگین نماید و سپس – برای جبران آن - دنیایی را به او بدهد، این کار کفاره کردار او نیست و به خاطر آن، اجر و پاداش ندارد." هیچ چیزی نمی تواند این اندوه را جبران نماید.<o:p></o:p>

از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: "به خداوند سوگند که نیکوکاران رستگار شدند. آیا می دانی اینان کیانند؟ آنان کسانی هستند که مورچه ای را آزار نداده اند." از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است: "پست ترین مردم کسی است که مردم را تحقیر نماید." پس آن کسی که در دنیا به مردم اهانت روا می دارد او در روز قیامت از پست ترین مردم است. زیرا خداوند او را تحقیر خواهد کرد و او را در پایین ترین درجات قرار خواهد داد.<o:p></o:p>

در راهنمایی پیامبر به مسلمانان آمده است که درست برداشتن از اذیت مردم پاداش و یافتن جایگاه در نزد خداوند را در پی دارد. می فرمایند: "از اذیت مردم دست بردار. زیرا این کار صدقه ای است که به خودت می دهی." یکی از صدقاتی که می توانی به خودت بدهی این است که از اذیت کردن مردم دست برداری. خداوند با این کار به تو پاداش می دهد. از امام زین العابدین (ع) روایت شده است: "دست برداشتن از اذیت از کمال عقل است – زیرا عقلت به تو می گوید که اگر مردم را اذیت نمایی، عداوت و دشمنی را برای خودت خریده ای و اگر از اذیت مردم دست برداری، در امنیت و سلامتی با مردم زندگی خواهی کرد – و برای این کار آسایش تن برای حال و آینده است." از امام صادق (ع) روایت شده است: "هر کس که از اذیت مردم دست بردارد از آنان فقط یک دست برداشته است ولی دستهای بسیاری از خود او برداشته می شود." از امام علی(ع) روایت شده است: "مؤمن نفسش از او در دشواری است – همیشه با نفسش جهاد می نماید – و مردم از او در آسایش هستند."<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

صبر بر اذیت<o:p></o:p>

حالتی وجود دارد که انسان مسؤولیتی به عهده دارد. وقتی که به سوی رسالت و دین و یا مسأله مهم خود دعوت می نماید، ممکن است در معرض مخالفت کسانی قرار بگیرد که با دین و رسالت او مخالف هستند و با آن مشکل دارند. فرد ممکن است در برابر آزارها و اذیتهای آنان صبر نماید. خداوند متعال این حالت آنان را برای ما به تصویر می کشد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاءَ نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ» (عنکبوت/10) در آیه دیگری خداوند متعال حالت کسانی را به تصویر می شکد که برای او، اذیتها را تحمل می کنند. خداوند می فرماید: «هَاجَرُواْ  - به واسطه دینشان مجبور به فرار شدند- وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ – پاداش اینان چیست؟- لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» (آل عمران/195) از جمله اینان کسانی هستند که رسالت حق را به عهده دارند و به خاطر خداوند مورد آزار و اذیت بعضی از محورهای متعصبی قرار می گیرند که علیه پیروان اهل بیت(ع) تعصب دارند. از این رو از سوی اینان زیرفشار قرار می گیرند و صرفاً به دلیل قرار گرفتن در کنار حق مورد محاصره و اذیت واقع می شوند. همین طور کسانی که از سوی دشمنان به اسارت در می آیند. مانند اسیرانی که در فلسطین اشغالی از سوی یهودیانی که سرزمین و بندگان الهی را غصب کرده اند، به اسارت در می آیند. یا کسانی که از سوی حاکمان جور اسیر می شوند. اینان اگر مخالفت و جهاد خود اخلاص داشته باشند نیز مشمول این آیه می شوند.<o:p></o:p>

آیه دیگری متوجه پیامبر گرامی اسلام است که به سختی از سوی مشرکان مخالف رسالت، مورد آزار و اذیت قرار داشت. خداوند می فرماید: " وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ" (انعام/34) در حدیثی از ایشان آمده است که فرمود: "هیچ کس مانند من که در راه خدا اذیت شدم اذیت نگردید."<o:p></o:p>

مؤمنان این زمان، اگر حرف حق بر زبانشان جاری شود و یا در خط جهاد حرکت کنند، یا علیه مستکبران و کافران بایستند تا این که عدالت برای همه مردم از آنان مطالبه کنند، مورد انواع آزار و اذیت قدرتهای ستمگر و مستکبر قرار می گیرند. اینان باید صبر کنند و اذیتها را تحمل نمایند و در برابر این آزارها و اذیتها از پای نیفتند. زیرا مؤمن ایمان و موضعگیری و نفس قدرتمندی دارد و خداوند هم در همه این مقاومتها و ایستادگیها، آنها را یاری خواهد نمود. خداوند در باره مؤمنانی که متزلزل شدند می فرماید: «مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ» (بقرة/214). از این رو بر ماست که در همه قضایا و مسائل خود ایستادگی کنیم وبر همه اذیتها صبر نماییم. زیرا خداوند با صابران است.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

خطبه دوم:<o:p></o:p>

بسم الله الرحمن الرحیم<o:p></o:p>

ای بندگان الهی تقوای الهی را رعایت نمایید و با مسؤولیت پذیری با چالشهایی که مستکبران علیه اسلام و مسلمین دامن می زنند، روبرو شوید. ببنیم در اطراف ما چه می گذرد؟<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

دولت تازه دشمن و تحریک گری علیه ایران<o:p></o:p>

بسیاری از نمادهای رسمی و دولتی اعراب در گشودن باب مذاکره با دولت جدید دشمن و حتی لیبرمن که نماد افراطیگری است شتابزده عمل کردند. حتی بعضی از آنان در گوش اسرائیل زمزمه کردند که آمادگی دارند همه چیز را فراموش کنند آنهم پس از این که لیبرمن تهدید کرد که سد العالی را ویران می نماید و نیز یکی از رهبران عربی را به صورت مشخص مورد حمله قرار داد.<o:p></o:p>

این اخلاق و خصوصیات اعراب است که اول دست دیپلماسی خود را به سوی دشمنی دراز می نماید که بارها گفته است ضرورت دارد برای جنگ آمادگی کسب نماید و نقشه راه و تصمیمهای آناپولیس را رد کرده است. در حالی که همینها بر تحریک گریهای خود علیه ایران ادامه می دهند. زیرا گناه اول ایران این است که سفارت دشمن را در ایران بست و پرچم فلسطین را در آن بر افراشت. گناه دوم ایران این است که از مردم فلسطین حمایت کرده است و آن را قضیه اصلی اعراب قرار داده است. گناه سوم ایران هم این است که تمام یافته ها و پیشرفتهای علمی خود خصوصاً در عرصه های برنامه هسته ای صلح آمیز را در خدمت دولتهای عربی و اسلامی، قرار می دهد.<o:p></o:p>

جای تعجب این است که دشمن از طریق رئیس دولت جدیدش تحریکات علیه جمهوری اسلامی ایران را ادامه می دهد و تلاش دارد تا پرونده هسته ای صلح آمیز ایران را در محافل بین المللی و دولتهای اتحادیه اروپایی مطرح نمایدو دولت آمریکا را هم تشویق می نماید که تصمیمهای اجرایی علیه ایران اتخاذ نماید. در همین شرایط بعضی از شخصیتهای عربی و بعضی از دستگاههای مرتبط با آنها بدون توجه به مصالح عالی عربی و اسلامی و بدون این که اوضاع و تحولات را مورد بررسی قرار دهند، سعی می کنند که به ایران حمله کنند و با توجه به این که در سالهای اخیر دشمن صدمات بسیاری را متحمل شده است و آمریکا در زمینه های گوناگون، دچار مشکلات بزرگی شده است باز هم سعی دارند که به دامان آمریکا و اسرائیل پناه ببرند.<o:p></o:p>

ما از مراکز رسمی عربی انتظار داشتیم که همزمان با بعضی فریادهای جهانی برای خلاص شدن از سلاحهای هسته ای که باراک اوباما نیز از این مسأله حرف زده است، آنان نیز با برنامه سیاسی و رسانه ای حساب شده، از زرادخانه های هسته ای اسرائیل حرف می زدند که تهدیدی دائمی برای امنیت همه آنان و امنیت جهانی به شمار می آید. خصوصاً که اسرائیل سعی دارد تا به قدرت برتر منطقه تبدیل شود و همیشه توان نظامی و موشکی خود را به رُخ دیگران می کشد و تهدید می نماید بدون این که به محکومیتهای که در این زمینه صورت گرفته است و مشابه آن پس از آزمایش موشکی علیه کره شمالی هم مطرح گردید، گوش بدهد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

اسرائیل، دولت جنگهای پی در پی<o:p></o:p>

زمان آن رسیده است که اعراب و مسلمانان و رهبرانی که بر تختهای خود جا خوش کرده اند، بدانند که اسرائیل، نسل پس از نسل، دولت جنگهای پی در پی است و جامعه اسرائیل هم جز رهبرانی را به دست نمی دهد که در هر یک از مراحل راهبردی خود به جنگ افروزی می پردازند و به دولت فلسطینی اجازه شکل گیری نمی دهند و برای هیچ یک از طرحهای عربی احترامی قائل نیستد و با اعراب خصوصاً آنهایی که احترام آمیز با اسرائیل برخورد می کنند همکاری نمی کنند و آنان را تحقیر می کنند. اسرائیل جز زبان مقاومت را نمی فهمد. اگر اعراب از زبان مقاومت استفاده می کردند، فلسطین به مردم آن باز می گشت و اعراب بهترین موقعیت را در منطقه داشتند  و دست به دامان دیگران نمی شدند که از نفوذ خود آنان را بهره مند کنند وتصمیمهای آنان را مصادره ننمایند.<o:p></o:p>

دولتهای پی در پی  عربی خودشان آن چه را که دفاع مشترک نامیده می شود از بین بردند. زیرا به دفاع از سرزمینهای خود و از جمله سرزمین مقدس قدس باور ندارند. همین طور مسأله قطع رابطه با دشمن را هم از بین بردند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم از کالاهای اسرائیلی در بازارهای خود استقبال کردند و از ابزارهای مالی خود برای حمایت از اقتصاد آمریکا و اروپا استفاده کردند. بیشتر سرمایه های مالی اینان وارد آسیاب نظام وحشی جهانی سازی گردید آن هم در شرایطی که مردم خودشان در آتش فقر و گرسنگی و فاجعه می سوزند. کار دنیای عرب به جایی رسیده است که اکنون سهام مالی کشورهای عربی به مانند برگهای پاییزی بی ارزش شده اند. درست همانگونه که پس از دور شدن از عرصه جهاد و بخشندگی و پناه بردن به سیاست خضوع و خشوع که پیامدی جز شکست و سقوط در برابر فشار دیگران نداشته است، سهام سیاسی آنان در بازارهای سیاست جهانی از ارزش افتاده است. درست همان گونه که نظامهای دیکتاتوری چیزی جز قلع و قمع و حالتهای فوق العاده در اختیار ندارند که می خواهند به وسیله آنها جانها و اندیشه را در پستوها و دهلیزهای تاریک ظلم و جور محبوس کنند.<o:p></o:p>

ما از اعراب می خواهیم که در کنار قضایا و مسائل مهم خود باشند و از دولتهای عربی هم می خواهیم که به خواسته های مردم خود گوش دهند و پیش از این که در زیر قدمهای ملتهایی که فقط به منافع خود می اندیشند و به دیگران فقط به عنوان عدد و رقم نگاه می کنند، له شوند سفری طولانی را برای موجودیت و آینده خودشان آغاز نمایند. <o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

ناآگاهی مردمی و بدنهای مین گذاری شده<o:p></o:p>

از سوی دیگر امت اسلامی در سطح حکومت به حاکمان فاسد و در سطوح مردمی به نادانان و کوردلان فریب خورده ای مبتلا شده است که به بهانه های مذهبی و سیاسی خود را در خیابانها و مساجد در بین مردم خود منفجر می کنند. این پدیده از پاکستان تا عراق دیده می شود. زنان و جوانان فریب خورده به جای این که به مراکز اشغالگران حمله کنند بدنهای مین گذاری شده خود را در بین نمازگزاران منفجر می کنند.<o:p></o:p>

ما عقیده داریم که این مسأله بسیار خطرناک و از بلایای عظیمی است که لازم است علمای مسلمین از مذاهب و اجتهادات گوناگون کاری را برای مقابله با این پدیده انجام دهند. پدیده ای که تر و خشک را در دنیای اسلام می سوزاند و از بین می برد و کشورهای ما را هم چنان در چنبره اشغالگران خارجی و تفرقه داخلی نگاه می دارد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

پیامهای چند وجهی اوباما برای منطقه<o:p></o:p>

از سوی دیگر دیدار اوباما رئیس جمهور آمریکا از منطقه پیامدهای گوناگونی را به جای گذاشت و با پیامهای وجهی اوباما برای منطقه عناوین گوناگونی را برانگیخت. ما در حالی که منتظر رفتارهایی هستیم که حرفهای قبلی و بعدی را مورد تأکید قرار دهد. از اوباما می پرسیم: منظور وی از گفتن این حرف که "اگر دو گروه فلسطینی و اسرائیلی از مواضع خود عقب نشینی کنند." صلح در منطقه تحقق می یابد چه بوده است.<o:p></o:p>

دنیا به خوبی می داند که فلسطینیان و اعراب همه آن چه را که در چنته داشتند دادند بدون این که اسرائیل چیز قابل توجهی را بدهد و بدون این که کسی در دنیای بزرگ غرب به این امر اعتراضی نماید و از اسرائیل بخواهد که حقوق مردم فلسطین را به رسمیت بشناسد و بدون این که کسی در برابر دولت تازه اسرائیل بایستد که گفته است چیزی به نام دو دولت را قبول ندارد و آموزشهای سیاسی دولت اوباما و دیگری را نیز نمی پذیرد. فلسطینیان همه چیز خود را داده اند. آیا باز هم از ایشان می خواهید که حیات و موجودیت خود را هم بدهند تا این که عنوان معتدل و مسامحه گر را از دولت تازه آمریکا دریافت دارند؟<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

لبنان و چاله بازی  انتخاباتی<o:p></o:p>

اما در لبنان، لبنانیها وارد چاله بازی انتخاباتی شده اند که همگی سیمای حقیقی و نتایج تقریباً قطعی آن را می دانند خصوصاً این که ناظران این انتخابات، رهبران طائفه ای هستند که توان تحمیل کاندیدا به مردم را دارند و این سبب شده است که بسیاری از افراد خبره و متخصص در سیاست و حقوق نتوانند وارد عرصه انتخاباتی شوند. این امر باعث می گردد که مجلس قانونگذاری جدید تابع اسامی معینی شود که بر تصمیم گیریهای قانونی آن سیطره دارند. آن هم در شرایطی که بعضی از اینان تابع محورهای منطقه ای یا بین المللی هستند که کاندیداها و سیاستها و راهبردهای خاص خود را به آنان تحمیل می کنند. این امر باعث گردیده است که جامعه لبنان در ذهنیتهایی فرسوده و مندرس و سرگردان در حرکات سیاسی سنتی که نمایندگان فقط آن چه را که از او خواسته اند بیان می دارند، در جا بزند. بدین ترتیب ساختار سیاسی لبنان هم چنان در معرض تنشها و دغدغه های سیاسی باقی می ماند. بدون این که به صلح و ثبات داخلی دست یابد که دیر یا زود دچار تزلزل خواهد گردید. زیرا به تبع از نتایج و داده های گوناگون، در باره وارد شدن به دولت وحدت ملی آینده هنوز هم بحث و جدالهایی وجود دارد. قضیه این است که زبان حاکم بر فضای سیاسی لبنان، همان زبان طوائف است نه زبان میهن که نظام طائفه ای آن را به ایالات غیر متحده تبدیل کرده است.<o:p></o:p>