خطبه جمعه، 14 فروردین ماه 88

بیروت؛ 7 ربیع الثانی 1430 هـ برابر با 14 فروردین 1388 هـ و 3/4/2009م

 

مطالب مهم خطبه اول: معنای استقامت / طغیان و پیامدهای آن / عبادت خداوند و پرهیز از طاغوت / نهی از حَکَم قرار دادن طاغوت.

مطالب مهم خطبه دوم: نشستهای عربی؛ تصمیمهای انشانی و راهبردهای مفقود / دولت آمریکا و سیاست تأیید منافع قدرتمندان / افغانستان، فرسوده شدن نیروهای اشغالگر / انتخابات پارلمانی لبنان و راه حلهای داخلی و خارجی.

خطبه اول:<o:p></o:p>

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى» (طه/81) و نیز می فرماید: «إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا* لِلْطَّاغِينَ مَآبًا* لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا» (نبأ/21-23) و خداوند می فرماید: «هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ» (ص/55) و خداوند فرموده است: «فَأَمَّا مَن طَغَى* وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا* فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى* وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» (نازعات/37-40).<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

معنای استقامت<o:p></o:p>

خط اسلامی که خداوند از مردم خواسته است تا آن را بپذیرند و بدان ملتزم باشند و تمام وضعیتهای خود را تابع آن سازند، همان خط اعتدال است و درستی است. این خط این است که انسان در مسیر حرکت خود به احکام الهی ملتزم باشد. یعنی از آن عبور ننماید و یا از آن چه خداوند خواسته است که در آن حرکت نماید منحرف نگردد. آیات قرآنی از این امر به راه راست تعبیر کرده است. راه راست خطی است که در آن از ابتدا تا به نهایت همه چیز با دیگری هماهنگی و همخوانی دارد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

طغیان و پیامدهای آن<o:p></o:p>

در برابر آن طغیان قرار دارد. طغیان عبارت است از تجاوز از خطی که خداوند برای انسان ترسیم کرده است. یعنی انسان از اطاعت خداوند منحرف گردد و از آن چه خداوند خواسته است که در آن توقف نماید فراتر رود. طغیان برای آب بکار می رود. خداوند متعال از نوح و فرزند او سخن می گوید که بر اثر پیروی از انحراف مردم دچار انحراف گردید و از جمله غرق شدگان گردید. خداوند می فرماید: « إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ» (حاقة/11) یعنی زمانی که آب آن چنان بالا آمد که به نوک قاه کوهها رسید.<o:p></o:p>

خداوند متعال تأکید می ورزد که ضرورت دارد انسان در مسیر درستی و اعتدال حرکت نماید و خارج از چارچوبی که خداوند متعال برای او تعیین کرده است حرکت ننماید و از راهی که خداوند حرکت در مسیر آن را از وی خواسته است گامی را با تأخیر برندارد. حتی در خوردن خوراکیهای پاکی که خداوند روزی او کرده است حد را نگهدارد و فقط آن چه را که خداوند حلال کرده است بخورد و از خوردن آن چه که خداوند بر او حرام کرده است پرهیز دارد. در آیه  کریمه آمده است: « كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ – از حدودی که خداوند برای خوردن و آشامیدن شما وضع کرده است تجاوز نکنید - فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي» (طه/81) زیرا اگر انسان در خوردن و آشامیدن خود به سمت محرمات برود، مورد غضب خداوند قرار خواهد گرفت و دچار سقوط خواهد گردید.<o:p></o:p>

خداوند تأکید داشته است که عاقبت دردناکی در انتظار طغیانگران قرار دارد. از این رو خداوند متعال از انسان خواسته است وقتی به مسائل دنیایی می پردازد، در نگاه خود به دنیا توازن داشته باشد و دنیا را هدف در نظر نگیرد بلکه آن راهی برای رسیدن به هدف در نظر داشته باشد. « وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا – خداوند برای تو از دنیا بهره ای را قرار داده است که تو می توانی آن را بدست آوری. ولی باید همیشه به یاد داشته باشی که این دنیا مزرعه ای برای آخرت است. از این رو باید از حضور خود در این دنیا به گونه ای استفاده کنی که برای آخرت خود توشه ای فراهم آوری. از طریق نیکی کردن به اطرافیان خود که به نیکی و مساعدت تو نیازمند هستند - وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» (قصص/77).<o:p></o:p>

خداوند متعال از حضرت موسی و برادرش هارون می خواهد که برای نصیحت و خاطر نشان کردن مسؤولیت به سوی فرعون بروند. خداوند می فرماید: « اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى*  فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى*  قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى» (طه/43-45) اگر چه خداوند متعال در این آیات از طغیان فرعون برای ما سخن می گوید، ولی روی سخن خداوند همه سیاسیون و امنیه چیها و بازاریهایی طغیانگر و همه پادشاهان و امیران و رهبران طغیانگرانی است که بر مردم برتری جویی می کنند و مستضعفان را مقهور می کنند و حتی کسانی هستند که در خدمت اینان در می آیند و سبب قدرتمندی اینان می شوند. اینان نیز در طغیان طغیانگران شریک هستند. زیرا طاغیان قدرت خود را با تأیید مردم به دست آورده اند. از این رو هر انسانی که ظالم یا طغیانگری را تأیید نماید در طغیان او شریک است.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

عبادت خداوند و پرهیز از طاغوت<o:p></o:p>

خداوند متعال رسالت پیامبران را در دو عنوان خلاصه کرده است: « وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» (نحل/36) زیرا دعوت پیامبران این بوده است که مردم خداوند را عبادت کنند و به او شرک نورزند و از طاغوت اجتناب نمایند. خداوند در باره آن کسانی که در خط عبادت او حرکت می کنند و از طاغوت اجتناب می ورزند و طاغوتها را تأیید نمی کنند و آنها را یاری نمی نمایند و تقویتشان نمی کنند می فرماید: «وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ» (زمر/17).<o:p></o:p>

واژه طاغوت صیغه مبالغه در صفت است. پس تمام آن چیزهایی که به غیر از خداوند مورد پرستش واقع می شوند طاغوت هستند. تمام کسانی که به غیر حکم خداوند حکم کنند طاغوت نامیده می شوند. از امام صادق (ع) روایت شده است که به ابی بصیر فرمود: "شما همان کسانی هستید که از پرستش طاغوت پرهیز کرده اید - اینان همان رهروان راه اهل بیت که همان راه رسول خداست هستند – و هر کس از ستمگری اطاعت نماید او را پرستش کرده است." اگر از ستمگرانی که مردم را به سرقت می برند و آنان را گمراه می کنند و از راه حق منحرف می نمایند و همراه مستکبران حرکت می کنند؛ در حقیقت این طاغوتها را عبادت کرده اند. زیرا عبادت فقط به نماز خواندن نیست بلکه به خضوع و کرنش است و وقتی که انسان با اراده و موضعگیری خود تابع اینان می شود، گویا در برابر عبادت خداوند و دستورات الهی اینان را عبادت نموده است.<o:p></o:p>

خداوند متعال در باره تأثیر طاغوتها در سرنوشت مردم در دنیا و آخرت می فرماید: «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (بقره/275).<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

نهی از حَکَم قرار دادن طاغوت<o:p></o:p>

سپس خداوند از حکم قرار دادن برای ما سخن می گوید. زیرا دو حکم وجود دارد: یکی حکم خداوند و دیگری حکم طاغوت. بسیاری از کسانی که خود را مؤمن به حساب می آورند، ولی وقتی با یکدیگر دچار اختلاف می شوند، برای حکمیت پیش طاغوت می روند. خصوصاً اگر بدانند که با حکم دینی دچار خسارت می شوند. از این رو چون می دانند که با استفاده از قوانین وضعی و با کمک وکلایی که با قوانین بازی می کنند و از شکافهای آن بهره می گیرند، دعوا به سود آنان خاتمه می یابد، برای حکم کردن نزد طاغوتها می روند. خداوند متعال در این باره می فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدًا* وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا» (نساء/60-61) زیرا اینان به ایمان تظاهر می کنند ولی در خط گمراهی حرکت می کنند و اینان همان منافقان هستند.<o:p></o:p>

از امام صادق(ع) روایت شده است: "عیسی بن مریم از روستایی عبور کرد که اهالی آن مرده بودند – خداوند به عیسی این معجزه را داد که مردگان را زنده نماید – فرمود: ای مردم این روستا! یکی از آنان پاسخ داد: لبیک ای روح الله و کلمه او! فرمود: وای بر شما! کردارتان چه بود؟ گفت: عبادت طاغوت  و دنیا دوستی – ما در برابر لذات و شهوات دنیا، آخرت را فراموش کردیم – فرمود: عبادت طاغوت شما چگونه بود؟ گفت: اطاعت از اهل معصیت."<o:p></o:p>

در حدیثی از امام زین العابدین (ع) آمده است که فرمود: "خداوند ما و شما را از کید ستمگران در امان نگهدارد و سرکشی حسودان و ستم ستمگران. طاغوتها شما را فریب ندهد – رهبران ستمگر و مستکبری که در روی زمین به غیر حق سرکشی می کنند – و پیروی آنها از راغبان به دنیا."<o:p></o:p>

ما در دوره خود بسیاری از این طاغوتها را می بینیم چه از مسلمانان که با دنیا و شیطان روان هستند و چه غیر مسلمانان. از این رو انسان باید از طاغوت اجتناب نماید و از طغیان پرهیز دارد تا این که در راه راست باقی بماند. «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/30). از خداوند می خواهیم که ما را در طاعت و حرکت در مسیر دینش موفق گرداند که او مهربانترین مهربانان است.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

<o:p> </o:p>

خطبه دوم:<o:p></o:p>

بسم  الله الرحمن الرحیم<o:p></o:p>

ای بندگان خداوند تقوای الهی را رعایت نمایید و با مسؤولیت پذیری با چالشهایی که از سوی استکبار جهانی علیه اسلام و مسلمین دامن زده می شود، موضعگیری نمایید. ببینیم در اطراف ما چه می گذرد؟<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

نشستهای عربی؛ تصمیمهای انشانی و راهبردهای مفقود<o:p></o:p>

در دنیای عرب، رهبران عرب ارزشها و سنتهای اصیل عربی را خاطر نشان کردند و خواستند که نشست اخیر سران عرب التزام به همبستگی عربی و ارتقای سطح روابط عربی را تثبیت نماید. اگر این روابط وارد مرحله تازه ای شود، در آن بعضی از رهبران عربی در قالب روابط شخصی به یکدیگر نزدیک می شوند که البته جای راهبردها در آن غایب است. راهبردهایی که ملل عربی می توانند توانمندیها و امکانات خود را بروز دهند تا این که با توجه به یورشهای استکباری و صهیونیستی به سرزمین و امنیت خود و حتی تصمیم های سیاسی خود، از موجودیت و آینده خود دفاع نمایند.<o:p></o:p>

درست در فاصله نزدیکی به این نشست، دولت جدید شوم و بد نهاد صهیونیستی تشکیل گردید و رئیس آن به تقلید از بعضی صداهایی که از درون نشست سران عرب برخاست و  خواهان عدم دخالت خارجی ها در امور داخلی دنیای عرب گردید، به خطر ایران برای موجودیت خود سخن گفت و از منافع مشترک بین اسرائیل و دنیای عرب در رویارویی با ایران – به گمان او - این اژدهای متعصب که همه ما را تهدید می نماید، حرف زد. جالب است که قلمهای عربی می آیند و می نویسند: "چگونه بین دو خطر ایرانی و اسرائیلی انتخاب کنیم؟" به جای این که بنویسند چگونه می توانیم از توانمندیها و رویکردهای ایران در راستای مسائل مهم دنیای عرب و در رأس آنها قضیه فلسطین، استفاده کنیم؟<o:p></o:p>

انتظار ما از نشست دوحه این بود که راهبرد عربی هماهنگ با راهبرد اسلامی را ترسیم نماید که بعضی از نشانه های آن در موضعگیری ایران و ترکیه در برابر تجاوز به غزه دیده شد. می باید در این نشست بر سقوط اعراب در دوره تحولات و تغییرات جهانی مُهر پایان زده می شد. ولی موفقیتهای عربی در حد و اندازه مصالحه های سطحی و فردی که به یکباره به وجود آمده و به یکباره از بین می رود، باقی ماند. بدون این که بررسی شود که چگونه جدایی ایجاد شد و چگونه وفاق پدید آمد. زیرا اینان هنوز به شکل دولتهای خانوادگی و فردی هستند و در قالب دولتهای نهادی حرکت نمی کنند.<o:p></o:p>

علی رغم پیامهای تهدید آمیزی که اسرائیل برای توسعه شهرکسازی داده است و نتانیاهو هم اعلام داشته است که از فشارهای دولت تازه آمریکا بر سیاست ضد فلسطینی خود و نفی اصل طرح دو دولت که خواسته واشنگنتن است هراسی ندارد و دارد از طرح صلح اقتصادی حرف می زند که دولت مقوله دولت فلسطینی را از بین می برد، اما اعراب از پی آن چه که صلح با دشمن تاریخیشان نامیده اند له له می زنند و با گفتن این که طرح پیشنهادی اعراب زیاد روی میز نخواهد ماند، گلایه های خود را ادامه دادند و هنوز هم متوجه تحقیری که در موضعگیریهای پی در پی اسرائیل در قبال عقب نشینیهای آنها وجود دارند نمی شوند.<o:p></o:p>

تجارب گذشته تأکید می دارند که کنفرانسهای عربی در ازای این انتظار که تغییر اساسی در اوضاع منطقه ایجاد کنند و مصالح آمریکا را که به ضرر منافع عربی فقط منافع یهودیان را در نظر دارد زیر فشار بگیرند، کاری صورت نخواهند داد. چیزی که از این کنفرانسها بر می آید، تصمیمهای انشایی است که جز به اندازه جوهری که با آن نوشته شده اند و برگه ای  که روی آنها ثبت شده اند، ارزش دیگری ندارد. ما این را در بیانیه دوحه دیدیم که در آن فقط از واژگانی چون "خواسته" و "دعوت" و "تأکید" و نظایر آنها در خطاب با دیگران و ملتهای عربی استفاده شده بود. ملتهای عربی به شنیدن این جملات عادت کرده اند. جملاتی که در آنها هیچ قدرتی را در فشار آوردن به دشمن و جامعه بین المللی و دولت آمریکا و نفی عادی سازی روابط با دشمن و ایجاد مقاومت نمی توان مشاهده کرد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

دولت آمریکا و سیاست تأیید منافع قدرتمندان<o:p></o:p>

از این رو دولت آمریکا و دولتهای اتحادیه اروپایی، جز به قدرتمندان احترام نمی گذارند. اما ضعیفان هیچ جایگاهی در احترام به حقوق حیاتی و قضایای سرنوشت ساز خود ندارند. همین امر باعث گردیده است که اسرائیل به قدرت برتر منطقه تبدیل گردد که به بهانه ویران کردن سلاحهای ارسالی برای مجاهدین غزه و جلوگیری از تولید چیزهایی که باعث قدرتمندی کشورهای عربی شود، هواپیماهایش بالای بیشتر کشورهای عربی به پرواز در می آید. بدون این که این اقدام اسرائیل محکومیت دولتهای بزرگ را در پی داشته باشد. شاید هم این دولتها در تجاوزگریهای اسرائیل شریک هستند و اتهام زنیهای آن را که ممکن است واقعیت هم نداشته باشند، تأیید می کنند. نخست وزیر سابق دشمن تأکید کرده بود که دست اسرائیل باز است و می تواند هر جایی را که برای منافع خود خطرناک دید هدف قرار دهد و هیچ دولت عربی هم نمی تواند جلو اعمال تجاوزگرانه اسرائیل را بگیرد. زیرا آمریکا در کمین هر کسی است که با اسرائیل مقابله نماید حتی اگر در مقام دفاع از خودش باشد. این مشکل دیرپای عربی است که مسؤولان آن سعی نمی کنند به سوی قدرتمند شدن حرکت کنند که در آن به خودشان و ملتهای خودشان احترام بگذارند.<o:p></o:p>

از سوی دیگر نشست دوحه عنوان نشست مصالحه های عربی به خود گرفت. این نشست نشان داد که مشکلات اساسی آن، نوع مناسبات دوگانه بین دولتهای عربی است که بر همه قضایای سرنوشت ساز مرتبط با سلامت امت اسلامی مقدم است. یعنی وقتی که بین حاکم این کشور و حاکم کشور دیگر مشکلاتی وجود دارد و نشست هم در این کشور برگزار می شود، فلان حاکم در این نشست شرکت نمی نماید. این امر تأثیر منفی روی تصمیمهای راهبردی کارساز دارد.<o:p></o:p>

همین مسأله باعث گردیده است که مصالحه ها صورت ظاهری به خود بگیرند بدون این که به محتوا بپردازند. این مصالحه ها هیچ وقتی فراگیر نبوده اند و فقط دو جانبه و یا سه جانبه بوده اند و محورهای دیگر در نظر گرفته نشده اند. این امر نشان می دهد که جامعه عرب عرصه تناقضات عربی است و نه عرصه وحدت. این جامعه فقط جامعه رؤسا و مسؤولان است و نه جامعه مردمی که بر اثر عملکردهای دستگاههای اطلاعاتی و قوانین فوق العاده، فاقد اراده انتخاب آزادانه هستند و آرای مردم به لطیفه ای سیاسی تبدیل شده است که مخالفان و موافقان در جزئیات آن با بکدیگر شوخی و مزاح می کنند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

افغانستان، فرسوده شدن نیروهای اشغالگر<o:p></o:p>

در سوی دیگر مسأله افغانستان، به پاکستان هم کشیده شده است. آن هم در جنگی که ناتوی تحت رهبری آمریکا آن را رهبری می نماید. ممکن است این جنگ به دلیل فرسوده شدن نیروهای اشغالگر به محموله سنگینی برای نیروهای بین المللی تبدیل گردد. از این رو دولت آمریکا اقدام به برگزاری نشست بین المللی کرده است که ایران هم در آن حضور دارد تا این که بحران افغانستان مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بحرانی که آمریکا اعتراف کرده است بوسیله جنگ نمی تواند از آن بیرون شود. بنابراین باید به دنبال راههای مسالمت آمیزی برای مذاکره با معتدلها باشد.<o:p></o:p>

ما بر این عقیده هستیم که دولتهای مسلمان و خصوصاً ایران باید به مسؤولیتهای اسلامی خودشان عمل کنند تا این کنفرانسها به سمتی سوق داده شوند که به سود مردم افغانستان و امنیت منطقه اسلامی باشد و بیرون رفتن نیروهای اشغالگر و پیمان ناتو از منطقه را مورد تأکید قرار دهد تا این که بدور از فشارهای قدرتهای سلطه گر جهانی که از عنوان مبارزه با تروریسم برای حمله به منطقه عربی و اسلامی استفاده می کنند، مردم، خودشان سرنوشت خود را رقم بزنند. <o:p></o:p>

در آستانه نشست گروه بیست که قرار است در لندن برگزار گردد، دهها هزار نفر علیه دولتهای که جهانی شدن وحشیانه ای را به نمایش گذاشته اند، تظاهرات بزرگی را به راه اندخته اند. اینان فقط حقوق اغنیا را تأمین می کنند و حقوق فقرا را انکار می کنند و سعی می کنند که ثروتهای جهان سوم را به غارت ببرند و با ابزارهای صنعتی خود، خطر افزایش گرمای زمین را چند برابر کرده و محیط زیست جهانی را مورد تهدید قرار می دهند. این تظاهراتها نشان دادند که این دولتها مشکلات ملتهای ما و ملتهای جهان سوم و مستضعفان روی زمین را نشان نمی دهند. این امر ایجاب می نماید که همه آن کسانی که از سیطره دولتهای سلطه جو و جهانی ضرر دیده اند، برای حمایت از جوامع و مردم و میراث، بین خود هماهنگی و تبادل نظر داشته باشند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

انتخابات پارلمانی لبنان و راه حلهای داخلی و خارجی<o:p></o:p>

به لبنان می رسیم. می بینیم در شرایطی که هیاهوی داخلی برای انتخابات پارلمانی بالاتر می رود، این انتخابات وارد خطوط چانه زنیهای منطقه ای شده است و به پرونده مصالحه های عربی گره خورده است و بدون این که خود لبنانیها بدانند و یا با آن موافق باشند، دورنمای آن و بعضی از نتایج خوب و بد آن ترسیم شده است تا این که حقیقت تازه ای خود را نشان دهد و آن این است که داد و بیداد راه انداختن کالای مناسبی در لبنان نیست و اگر راه حلها ریشه داخلی نداشته باشند و از بیرون وارد شوند، تمام آن عناوینی که افراد و اسامی و شخصیتها پیرامون آن گرد آمده اند فرو خواهند ریخت.<o:p></o:p>

ما از لبنانیها می خواهیم که به خوبی از بازی که در اطراف آنان جریان دارد آگاه باشند تا این که آنان به هیزم این آتش تبدیل نشوند. باید با استفاده از بازخوانی شرایط منطقه ای و بین المللی مناسب و یا غیر مناسب، وحدت خود را شکل بدهند و به غوغاگریهای انتخاباتی که می خواهند روح تعصب و قبیله گرایی حزبی و فرقه ای و طائفه ای را در بین آنان دامن بزنند، اجازه اظهار وجود ندهند. اوضاع وخیم است و ما از یک سوراخ بارها گزیده شده ایم. آیا می توانیم از خواب بیدار شویم و به رشد و بالندگی خود بازگردیم؟<o:p></o:p>