مصاحبه شبکه ماهواره ای القدس با معظم له

پیگیری ما از کنفرانسهایی که آمریکا رهبری کرده و بعضی از اعراب پای در رکاب آن نهاده اند، نشان می دهد که دنیای غرب یهودی است البته نه به معنای دینی بلکه به معنای سیاسی.

دشوار است که تعریف دقیقی از مرجع  اندیشمند اسلامی سید محمد حسین فضل الله ارائه داد. او یک طرف معادله یا دو طرف معادله نیست بلکه او خود معادله است. دشوار است که کسی بتواند او را دریابد. او ید طولایی در معارف اسلامی دارد و گذشته و حال را به دقت مورد بازخوانی قرار می دهد و به دقت پیچ و خمهای سیاست را کشف می نماید. جسم او در بیروت پایتخت لبنان است ولی قلب و عقل او با همه قضایای اسلامی از طنجه تا جاکارتا همراه است. این توجه همراه با شکل دادن طرح اسلامی بیدارگرایانه است که پایه های آن را میراث اسلامی و دیدگاه معاصری که با دین اسلام و وحدت اسلامی تعارض ندارد، تشکیل می دهد. آری وحدت اسلامی که وی پرچمدار آن است و برای مقابله با شکست وحدت اسلامی برای آن فتوا داده و وحدت اسلامی را شرط اساسی برای نهضت اسلامی قرار داده است. <o:p></o:p>

ایشان همیشه تضمینی برای خاموش کردن هر گونه درگیری مذهبی بوده اند که فرصت طلبان می خواهند از طریق آن به داخل امت اسلامی نفوذ کنند. بعد از ظهر روز جمعه 8 مارس 1986م دستگاههای اطلاعاتی آمریکایی سعی کردند که ایشان را مورد هدف قرار دهند. چرا که او همیشه هدف ارزشمندی برای دستگاههای جاسوسی آمریکایی اسرائیلی بوده اند. در انفجار بئر العبد هشتاد نفر به شهادت رسیدند که در بین آنها 40 زن نیز وجود داشتند. ایشان در این باره فرمودند: اینان ما را از مرگ می ترسانند در حالی که مرگ برای ما عادت و شهادت کرامتی از سوی خداوند متعال به ما عنایت شده است. در این شرایط استثنایی و راههایی که از یکدیگر جدا می شوند، علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله شبکه ماهواره ای القدس را برای یک گفتگوی اختصاصی انتخاب نمودند و ابعاد شبیخون بزرگ به فلسطین و جنبه های گوناگون طرح تحمیل راه حل با زور قطعنامه ها و تانکها را تبیین کردند و به آینده مقاومت فلسطین روشنی انداختند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

***<o:p></o:p>

جغرافیا و قضیه فلسطین<o:p></o:p>

           می خواهیم همراه شما اندکی به گذشته بازگردیم. مشخصاً به نجف و خصوصاً سال 1947 وقتی که شما دوازده سال داشتید. وقتی که شما این قصیده ای را سرودید:<o:p></o:p>

            دافعوا عن حقنا المغتصب                 فی فلسطین بحد القضب<o:p></o:p>

واذکر عهد صلاح حینما                               هبّ فیها طارداً الاجنبی<o:p></o:p>

الآن بیش از شصت سال است که فلسطین غصب شده است و شما هنوز هم آرزوی طرد بیگانگان را دارید. پیش از این که به ابعاد شبیخون بزرگ به غزه و کلیت فلسطین بپردازیم، دوست داریم از شما بپرسیم: آیا برای شما فلسطین یک محدوده جغرافیایی است و یا این که چیز دیگری می باشد؟<o:p></o:p>

<o:p></o:p>

           درست با آغاز آگاهیم همواره به اسلام با همه گستره و قضایای آن می اندیشیدم. هنوز هم همه مشکل آفرینیهای یهودیان را مورد پیگیری قرار می دهم که نشأت گرفته از یک تؤطئه غربی است و در دو دائره حرکت می نماید:<o:p></o:p>

دائره اول: احساس خطر غرب از پیوند بین دولتهای عربی و اسلامی است. زیرا این پیوند ممکن است در آینده به وحدت عربی تبدیل گردد که به وحدت اسلامی  رویکرد داشته باشد و این می تواند خطری برای منافع غرب در منطقه باشد. چرا که دنیای اسلام و جهان عرب به منزله ذخیره احتیاطی ثروتهای آسایش غرب می باشد. از این رو انگلیس آن زمان در ائتلافی با صهیونیستها، به یهودیان وعده دادند که سرزمین فلسطین برای آنها باشد و آنان دولت یهودی خود را در آن تأسیس کنند و این همان چیزی بود که به یهودیان تروریست مشروعیت داد که هتل ملک داود را منفجر کنند و جنایت دیر یاسین را مرتکب شوند و فلسطینیان را از سرزمینشان طرد کنند تا این که فلسطین به سرزمینی بدون ملت تبدیل شود.<o:p></o:p>

بدین ترتیب بود که توانستند با این جسم غربی بین سرزمینهای عربی جدایی بیفکنند تا بتوانند در ائتلافی با غرب، ناامنی و تزلزل سیاسی را در دنیای عرب و دنیای اسلام گسترش دهند.<o:p></o:p>

اما دائره دوم: دنیای عرب در آن زمان فاقد هویت اصیلی بود بلکه متفرق و پراکنده و تابع استعمار انگلیسی در منطقه بود که توانسته بود پس از آن که بعضی از حاکمان دنیای عرب و جهان اسلام را به خدمت منافع غربی در آورند، آن را به چیزی شبیه سقوط سیاسی تبدیل نماید. این همان چیزی است که ما در همه دنیای عرب و خصوصاً در عراق که در آن به دنیا آمدم و در آن جوانیم را گذراندم، از آن در رنج بوده ایم.<o:p></o:p>

از این رو من فکر می کنم که فلسطین نمادی از تؤطئه غرب است که در درون خود کینه نسبت به اسلام و مسلمانان دارد و می خواهد ثروتهای طبیعی آن را استثمار کند و به دور از دسترس حاکمان دنیای اسلام، با آزادی کامل این ثروتها را مدیریت نماید. از این رو من از پایان کودکی و آغاز جوانیم، وقتی که روزنامه ها را می خواندم و به رادیوها گوش می دادم، این احساس را داشتم که فلسطین سرزمینی است که مقدسات همه ادیان در آن گرد آمده است و کشوری است که یهودیان و غربیها می خواهند بر آن سیطره یابند تا این که فلسطین پایگاهی برای آنها در دنیا باشد. زیرا فلسطین پایگاهی برای مقدسات دینی همه دنیا می باشد.<o:p></o:p>

از همان زمانی که تؤطئه یهودی آغازیدن گرفت، ما بر این احساس بودیم که فلسطین حق ما به عنوان عرب و مسلمان است و غرب با بهانه تحت الحمایگی آن را غصب کرد و سپس برای یهودیان این فرصت را فراهم ساخت تا آن را به میهن خود تبدیل کنند. از این رو من همواره به فلسطین فکر می کردم و تاریخ را می خواندم و عقده غرب از تحت فشار قرار دادن یهودیان را تعقیب می کردم. یهودیانی که غرب آنها را تحت فشار قرار داده بود ولی مسلمانان به آنان پناه داده بودند. غربیها عقده نازیها را هم داشتند. ولی به جای این که از سرزمینهای خود به یهودیان بدهند، به آنان کمک کردند که فلسطین را غصب کنند و کوشیدند آن را با افسانه های ساخته و پرداخته خودشان، میهنی ملی برای همه یهودیان دنیا قرار دهند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

تأیید بین المللی تجاوزگریهای اسرائیلی<o:p></o:p>

           همیشه با فلسطین بوده اید و تمام فراز و نشیبهای آن را درک  کرده اید. شاید شما از آن دسته کسانی باشید که حمله اسرائیل به نوار غزه را پیش بینی کردید. پیش از  این که در تاریخ 27/12/2008م این حمله صورت گیرد. شما گفتید: از این رو دشمن همه فشارهای نظامی اعم از هواپیماهای جنگی یا هواپیماهای بدون سرنشین را مورد استفاه قرار خواهد داد و فضای جهانی را آماده می سازد تا این که دنیا جنایتهای آن را که ممکن است دستگاههای جنگی آن در غزه مرتکب شوند، بپذیرد و این پیش بینی به وقوع پیوست؟<o:p></o:p>

           شاید مشکل در محور بین المللی که آمریکا آن را رهبری می نماید و محور عربی که اکثریت آن در زیر گامهای سیاسی آمریکا سقوط کرده است، باشد. زیرا ملاحظه می کنیم که این محورها به صورت اساسی از همه جنایتهای اسرائیل حمایت می کنند و ما این را در جنایتهای اسرائیل علیه لبنان و مصر و سوریه و اردن و نیز جنگ تابستان 2006 که در آن آمریکا هم پیمان اسرائیل بود دیده ایم.<o:p></o:p>

(در این جا گفتگو کننده سخنان سید را قطع کرده و می گوید: خاطر نشان می کنم که در جریان جنگ تابستان 2006 در همان روزهای ابتدایی در 14 ژوئیه، هواپیماهای اسرائیلی منزل و دفتر سید فضل الله را هدف قرار دادند و این مکانها به تلی از خاک تبدیل گردید. اما سید فضل الله اندیشه خود را گسترش داد و هنوز زنده و پاینده است در حالی که طرح آنان رو به تلاشی است.) <o:p></o:p>

در همان زمان حمایتهای فراوان آمریکا از تجاوز اسرائیل را دیدیم. آمریکا به مانند پل هوایی عمل کرد که اسرائیل را با بمبهای هوشمند مجهز نمود و این بمبها با استفاده از فضای انگلیس به فلسطین رسید. پس از آن دیدیم که چگونه مسؤولان آمریکایی این جنگ را جنگ خودشان دانستند. زیرا این خود آنها بودند که برای از بین بردن مقاومت اسلامی در لبنان و سپس مقاومت فلسطین و سپس مقاومت در همه دنیا برنامه ریزی کرده بودند. می بینیم که آنان می خواستند جنگ را ادامه دهد ولی این اسرائیل بود که در برابر مقاومت احساس زبونی کرد. زیرا اسرائیل با قدرت مقاومت و مجاهدان آن روبرو شد و نتوانست بدون خسارت و از دست رفتن بالندگیش این جنگ را کامل نماید. تا این که جنگ سی و سه روز طول کشید و آمریکا هم احساس کرد که اسرائیل نمی تواند به پیروزی دست پیدا نماید.<o:p></o:p>

از این رو برنامه آمریکا تغییر کرد و سعی نمود که در شورای امنیت و کنفرانسهایی که بعداً در انگلیس منعقد شدند و در آن همه دنیا حتی دنیای عرب آمده بودند تا به مقاومت حمله کنند و مسؤولیت این جنگ را به عهده آن بیندازند، برای اسرائیل پیروزی دیپلماتیک دست و پا نماید.<o:p></o:p>

           حضرت سید من خاطر نشان می کنم که نقش شما در حمایت از مردان مقاومت نه فقط مهم که بلکه عظیم است. آنان از این تقویت معنوی بهره گرفتند و سبب گردید که آنان برای اولین بار در تاریخ عربی، به پیروزی دست یابند و در گفتمان اسلامی و عربی ثابت کنند که ما فقط شکست ساز نیستیم بلکه می توانیم پیروزی ساز هم باشیم. ولی جناب سید ضرورت دارد که به نقطه ای بازگردیم که بتوانیم همه تاریخ را ببینیم. ببینیم که طرح آزادی بخشی در جای جای دنیای عربی و اسلامی تحقق یافته است. برای مثال در الجزائر آزادی از دست استعمار فرانسه رقم خورد که صد و سی سال استعمارش ادامه داشت و انقلاب عبدالکریم الخطابی در مغرب آزادی را در مغرب رقم زد. همین طور چند انقلاب در شرق عربی، استقلالهایی را رقم زد. پس چرا طرح آزادی فلسطین با موفقیت همراه نبوده است؟ آیا ابزارهایی که گروههای فلسطینی در رویارویی با رژیم صهیونیستی استفاده کرده اند دچار مشکل بوده اند یا این که علت چیز دیگری است؟<o:p></o:p>

           پیگیری ما از کنفرانسهایی که آمریکا رهبری کرده و بعضی از اعراب پای در رکاب آن نهاده اند، نشان می دهد که دنیای غرب یهودی است البته نه به معنای دینی بلکه به معنای سیاسی. صهیونیسم توانسته است با حمایت و پوشش آمریکاییها، وارد جزئیات ذهنیت غربی شوند و وارد احساسات دنیای عربی هم بشوند و در آن شکست را پایه گذاری نمایند و آن را از پیروزی مقاومت اسلامی بر اسرائیل دچار عقده کنند. زیرا این پیروزی می تواند این ویژگی عربی و اسلامی به وجود آورد که دولتهای عربی می توانند پیروزی آفرین باشند. ولی عنصر شکستی که در ذهنیت مسؤولان دنیای عرب جای گرفته است، هنوز هم در وجود آنهای هست. زیرا نتوانسته اند که آمریکا را به خشم بیاورند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

مقاومت پیروزی آفرین است<o:p></o:p>

           به عبارت روشنتر سید! آیا می توان گفت که موفقیت مقاومت در لبنان، سیمای نظامهای رسمی عربی را رسوا نمود؟<o:p></o:p>

           درست است. زیرا اسرائیل توانسته بود که بیشتر ارتشهای عربی را شکست دهد و احساس ضعف را در جان دنیای عرب نهادینه نماید و باب احتیاط ورزی نسبت به آینده را در آن به وجود آورد. احساس به این که پیروزی بر اسرائیل امکان ندارد. اما ملاحظه کردیم که جوانان عرب مسلمان مقاومت اسلامی توانستند که با ایمان و توانایی و اخلاص خود نسبت به مردم و تاریخ خود، پیروزی را رقم بزنند.<o:p></o:p>

من روند اسلامگرایی عربی را از همان ابتدا مورد بررسی قرار داده ام. زیرا این نسل از مقاومت همانهایی هستند که من با خون دل و اشک دیده آنها را پرورش داده ام. همه تلاش خود را بکار بستم تا این که نسلی اسلامی و مقاوم را که در دو خط شهادت و پیروزی بسر می برند به وجود آورم. «قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین» (توبه/52) این شهادت سلیقه ای نیست بلکه برخاسته از خط پیروزی بر دشمن است تا در میدان نبرد به زمین بیفتد. از این رو آمریکا سعی کرد که از طریق قطعنامه شورای امنیت، آتش بس را در هیچ یک از بندهای آن نگنجاند تا این که مجال برای اسرائیل هم چنان باز باشد تا به لبنان وارد شود و بر اساس قطعنامه شورای امنیت هر وقت خواست با مقاومت اسلامی رویارویی نماید.<o:p></o:p>

از این رو مسأله مسأله جنگ آمریکایی اسرائیلی علیه مقاومت اسلامی بود ولی سیاسیون و افسران و رسانه های اسرائیلی تمام آن کسانی را که منتظر اعلام شکست مقاومت اسلامی بودند رها کردند. زیرا فجایع بسیاری را برای لبنانیها به وجود آوردند خصوصاً کشتن کودکان و ویران کردن خانه های مردم بر سر اهالی آنها. رسانه های اسرائیلی به گونه های مختلف آنها را رها کردند. وقتی که شکست اسرائیل با صدای بلند اعلام شد. البته این، شکست نظامی برای آمریکا هم بود زیرا سلاح در اختیار اسرائیل قرار داده بود و شکست سیاسی هم برای آمریکا به شمار می آمد. زیرا در این که اعلام نماید مقاومت شکست خورده و اسرائیل پیروز شده است، شکست خورد. البته بسیاری از مسؤولان عربی و سیاسیون لبنانی بیش از آن که از پیروزیهای این جنگ بگویند از فجایع این جنگ حرف زدند. زیرا اینان می خواهند به جای شخصیت پیروز عربی از شخصیت گریان عربی حرف بزنند.<o:p></o:p>

           در تأیید کلام شما، یکی از تحلیلگران راهبردی نظامی اسرائیلی می گوید پدیده خطرناکتری که مقاومت اسلامی توانسته است در لبنان به وجود آورد این است که پیش از این معادله درگیری اعراب و اسرائیل این بود که اسرائیل بزند و زده نشود، سیلی بزند و سیلی زده نشود. ولی جنگ تابستان 2006 این معادله را تغییر داد و این گونه شد که اسرائیل سیلی می زند و سیلی می خورد و ضربه می زند و ضربه می خورد. یعنی در محاسبات سیاسی و نظامی و حتی راهبردی توازن به وجود آمده است؟<o:p></o:p>

           این درست است. ولی مشکل این است که بعضی از خطوط سیاسی عربی تابع سیاست آمریکا هستند، اینها اراده پیروزی را در ارتشهای عربی از بین برده اند و آن هم از طریق عقب نشینیهای پی در پی. "نه مذاکره، نه صلح، نه به رسمیت شناختن" به تقدیم به رسمیت شناختن و مذاکرات بی ثمر و سپس صلح توسط دولتهای بزرگ عربی تبدیل گردید و پس از آن دولتهای دیگر روند همنوایی با اسرائیل را ادامه دادند. <o:p></o:p>

از این رو ارزش جوانان مقاومت به این است که آنان جوانانی هستند که به خدای خویش ایمان دارند. از این رو بر هدایت ایشان افزوده شده است. آنان اگر چه به رنج و زحمت افتاده اند ولی این فرمایش الهی را همیشه مد نظر دارند که می فرماید: «إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ» (نساء/104) و نیز می فرماید: «إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ» (آل عمران/140) اینان به خوبی دریافته اند که مسأله اشغالگری و ظلم امر جاودانه ای نیست بلکه ظالم سقوط خواهد کرد و مظلوم به پیروزی خواهد رسید.<o:p></o:p>

از این رو من تصور می نمایم که نبرد غزه، جنگ اسرائیلی فقط نبود بلکه جنگی آمریکایی برای مجازات گروههای فلسطینی بود که طرح راه حل ذلیلانه را با شکست مواجه کرده بودند. این طرح به اسرائیل اجازه می داد که راهبرد خود را برای تحقق سیطره بر اکثریت فلسطین به اجرا بگذارد و بخش باقی مانده هم به صورت غیر مستقیم تحت سیطره آن باقی بماند.<o:p></o:p>

همین طور دیدیم که دولتهای عربی معتدل را از یک سو رایس و از سوی دیگر دیک چنی درس دادند. زیرا آمریکا یگانه مرجع فرهنگی و فکری است که چگونگی انتخاب دوست و دشمن را به آنان یاد می دهد. دیدیم که این دولتها چگونه با ایران به عنوان دشمن و با اسرائیل به عنوان دوست رفتار کردند که باید با اسرائیل هماهنگی داشته باشند. ما این امر را در کنفرانس آناپولیس و گفتگوی ادیان دیدیم.<o:p></o:p>

از این رو این جنگ آن چنان دیوانه وار و فاجعه آمیز بود که از نظر وحشیگری و قساوت و غیر انسانی بودن نمونه ای برای آن را در بین جنگهای دنیا نمی توان یافت. این جنگ جنگی آمریکایی اسرائیلی عربی علیه حماس بود. البته نه جنبشهای انقلابی آنها چون جنبش جهاد اسلامی و گروههای مردمی دیگر در کنار حماس ایستادند و در برابر حملات دشمن ایستادگی کردند. بلکه چون هدف از این جنگ این بود که نیروهای مقاومت و انتفاضه را از بین برود. این طرحی آمریکایی اسرائیلی عربی بود که هدفش از بین بردن طرح مردمی فلسطینی برای باقی ماندن فلسطین به عنوان پایتخت فلسطین و حق بازگشت آوارگان و برچیدن شهرکها و دیوار حایل بود.<o:p></o:p>

از این رو مسأله همه طرح فلسطین را در بر می گیرد. علی رغم این که بعضی از فلسطینیان و از جمله تشکیلات خود گردان فقط شعار می دهند و می دانند که اینها خیالهایی بیش نیستند و اسرائیل به آنها اجازه نمی دهد که ذره ای از آن را اجرا نمایند. همین طور اعرابی که همیشه از طرح پیشنهادی عربی حرف می زنند، می دانند که شارون در باره آن گفته است که این طرح به برگه ای که روی آن نوشته شده است هم نمی ارزد و اسرائیل هم تا کنون طوری با آن تعامل کرده است که بیش از یک ورق نمی ارزد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

فلسطین، دنیای غرب و جهان عرب<o:p></o:p>

           وقتی از حضرت عالی سؤال کردیم که چرا طرح آزاد سازی فلسطین معطل مانده است در حالی که بعضی از دولتهیای عربی و اسلامی به آزادی دست یافته اند، فرمودید که نظام های رسمی عربی مانع این کار هستند. برای اولین بار است که در گفتمان عربی خودمان می شنویم که طرحهای آمریکایی اسرائیلی و عربی با یکدیگر موازی هستند. در این صورت چالش بزرگتر می شود. برای تأیید حرفهای شما باید گفت که  بعضی از اطلاعات نشان می دهند که قبل از آغاز حمله به غزه یک شخصیت عربی معتدل به آمریکا رفت و مشخصاً با گروه اوباما دیدار نمود و به آنها چراغ سبز نشان داد که هر نوع عملیات نظامی می تواند علیه غزه صورت بگیرد. آنها توافق کردند که پس از یکسره کردن کار حماس، بندهای اجلاس اناپولیس معیار عمل نقشه راه قرار خواهد گرفت و نوار غزه هم به سیطره تشکیلات خودگردان بازخواهد گشت و خطرناکتر از آن این است که مسؤول اسرائیلی حاضر در این نشست گفته است پس از پایان یافتن انتخابات پارلمانی اسرائیل، از پیامدهای جنگ تابستان 2006 انتقام خواهیم گرفت. همین امر سید نصر الله را وداشت که با صدای بلند اعلام نماید که اگر فلسطین از دست برود، طرح بازدارنده در کل دنیای عرب و جهان اسلام هم از بین خواهد رفت و راه حل تحمیلی بهترین موضع خواهد گردید؟<o:p></o:p>

           دوست دارم در ابتدا، درباره انقلابهای عربی علیه استعمار اندکی توضیح دهم. ملاحظه می کنیم که دولتها اگر چه از استعمار نظامی رها شدند ولی در دام استعمار اقتصادی و سیاسی گرفتار آمدند. زیرا بعضی از دولتهای عربی که پیش از این مستعمره فرانسه و انگلیس بودند، در همه مراحل به دامان استعمار غیر مستقیم آمریکا غلتیدند و این امر فقط به زمان بوش محدود نمی شود. از این رو این انقلابها نتوانستند آزادی مطلقی را به ملتها ببخشند.<o:p></o:p>

این از یک سو و از سوی دیگر، بعضی از امور دیگر است که باید در این مسأله بدان اشاره نمود. از جمله این که این جنگ بسیار جنون آمیز و وحشیانه بود و اسرائیلیها در آن از سلاحهای جدید متفاوت با جنگ تابستان 2006 و از هواپیماهای جنگی اف 16 آمریکایی استفاده نمود. چنین جنگی باعث نشد که اعراب با یکدیگر دیدار کنند.  نه در سطح وزرای امور خارجه و نه در سطح سران. در حالی که می دانیم دولتهایی مانند دولتهای غربی که برای ملتهای خود احترام قائل هستند و برای خود احترام قائل می باشند، دو ساعت پس از آن که مشکل روی داد با یکدیگر ارتباط مستقیم می گیرند. <o:p></o:p>

می بینیم که وزرای امور خارجه دولتهای اتحادیه اروپایی برای بررسی بحران غزه پیش از دولتهای عربی گردهم آمدند. در حالی که دولتهای عربی تا پنج روز از آغاز حملات به غزه نشست خود را به تأخیر انداختند. آنان حتی در مکان برگزاری این نشست با یکدیگر اختلاف داشتند. این چنین نشان می دهد که اعراب منتظر این بودند که اسرائیل برنامه خود را برای نابودی حماس و گروههای مقاومت فلسطینی کامل نماید آنگاه بیایند و تسلیت بگویند و کمکهایی را هم ارائه نمایند. کمکهایی که پیش از جنگ و در دوران محاصره فلسطینیان هیچگاه در اختیار آنان قرار نگرفت. زیرا آنان به خوبی می دانند که شکست اسرائیل شکست اعراب خواهد بود همین طور شکست آمریکایی اسرائیلی نیز خواهد بود.<o:p></o:p>

           زدن غزه در زمانی اتفاق افتاد که گفته می شد طرح آمریکا در مسیر عقب گرد قرار گرفته است و قاضی وینوگراد اظهار داشت که ارتش اسرائیل حداقل به پنج سال دیگر زمان نیاز دارد تا ضربه نظامی دیگری را وارد نماید. بنابراین تحلیلگران عرب بر این عقیده بودند که معرکه دیگری در منطقه روی نخواهد داد. پس چرا این اتفاق افتاد؟<o:p></o:p>

           وینوگراد مسؤول اسرائیلی وقتی گزارش خود را ارائه داد، به مقاومت اسلامی لبنان به دید اعتبار نگاه کرد. ولی در رابطه با مجاهدان فلسطینی باید گفت که تحرکات برای قتل و ترور و حمله و محاصره در طول این سالها هیچ وقتی متوقف نبوده است. ولی چیز تازه ای که در این نبرد اتفاق افتاد، حجم جنگی است که علیه غزه صورت گرفت. زیرا آمریکاییها و اسرائیلیها و خصوصاً دولت در حال رفتن آمریکا، می خواستند که ولو اندک هم که شده در از بین بردن حماس که به گمان آمریکا تروریستی است، کاری را صورت دهند. <o:p></o:p>

از این رو تصور من این است که همه دنیای عرب – منظورم ملتهای عربی است – باید حرکت کنند. زیرا مسؤولان عربی در این دوره از ایستادگی مردم غزه می ترسند. مردم گرسنه ای که از بیماریهای کشنده در رنج هستند. ولی با این حال از اعراب غذا و دارو نمی خواهند بلکه فقط این را می خواهند که با اسرائیل برای از بین بردن آنها، همراهی و هماهنگی نکنند.<o:p></o:p>

           همه می دانند که جنبش حماس در طی انتخاباتی سالمی به پیروزی رسیدند. حتی اتحادیه اروپایی هم سالم بودن آن را مورد تأکید قرار داد. ولی وقتی که به تشکیلات سیاسی فلسطین وارد گردید، تؤطئه ها شروع شدند. در حالی که گذرگاه رفح تنها راه ارتباطی آن به شمار می رفت، آن را به روی حماس بستند و هر روزه بر تنگناها افزوده شد. آیا بر این عقیده هستید که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس عقب نشینی خواهد کرد؟ شما فرموده اید که اگر مقاومت در فلسطین به پیروزی برسد، طرح امت اسلامی به پیروزی رسیده است و اگر شکست بخورد همه امت اسلامی شکست می خورد و فرموده اید که در غزه تمام اسلام به مصاف همه کفر رفته است. نظر شما چیست؟<o:p></o:p>

           من بر این عقیده هستم که حماس جنبش اسلامی مجاهدی است. علاوه بر این جنبش جهاد اسلامی و جنبشهای دیگر حتی جنبشهای سکولار اراده ایستادگی دارند. زیرا حماس از اراده آزاد و اراده ساختن آینده برخوردار است. شاید آن چه که ما را به این عناوین تشویق می نماید این باشد که مردم فلسطین نیز در کنار جنبشهای جهادی خود ایستاده اند. انتخابات قانونگذاری این را می گوید. من بر این عقیده هستم که حتی اگر انتخابات برای ریاست هم اتفاق بیفتد، رهبران مقاومت بیش از رهبران تشکیلات در آن به پیروزی خواهند رسید. <o:p></o:p>

اما قضیه موضعگیری آمریکایی و اتحادیه اروپایی در باره انتخابات و این که به سالم بودن آن گواهی دادند، بر این حقیقت دلالت دارد که آنان دموکراسی را نمی خواهند. مگر این که دموکراسی در راستای طرحهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی آنان قرار داشته باشد. اما اگر همین دموکراسی با سیاست آنها تعارض داشته باشد، آنان به روشهای مختلف سعی می کنند که آن را محدود کنند. از جمله این عناوین تهمت تروریسم است و هیچ توجهی به این امر ندارند که این بدان معناست که همه مردم فلسطین تروریست هستند. زیرا به گمان آنان اینان به تروریستها رأی داده اند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

طرح وحدت اسلامی<o:p></o:p>

           وقتی که مسلمانان امت واحده بودند و یک دغدغه و یک هدف داشتند، در صحنه بین المللی جای داشتند و از تمدن و فرهنگ برخوردار بودند. اما مسلمانان متفرق شدند. می بینیم که در اسرائیل عضوی از حزب سیاسی کادیما با عضوی از حزب کارگر یا لیکود اختلاف نظر دارد ولی وقتی که پای مصلحت اسرائیل در میان می آید، کادیما و کاگر و لیکود همگی مخفی می شوند. شما همیشه به وحدت اسلامی فراخوانده اید. این وحدت چه نقشی می تواند در حمایت از امت اسلامی و به دست دادن پیروزی ایفا نماید؟<o:p></o:p>

           شاید مشکل بسیاری از مسلمانان در بیشتر مراحل تاریخی این باشد که فرقه گرایی آنان بیش از اسلامگرایی ایشان است. حتی بعضی از اینان با اشاره بیان می دارند اگر چه چیزی را به زبان نمی آورند ولی همان چیزی را می گویند که یهودیان در باره مشرکان می گفتند: «هؤلاء أهدی من الذین آمنوا سبیلاً» (نساء/51) بعضی از پیروان مذاهب کلامی یا فقهی اسلامی بر این عقیده هستند که اختلاف آنان با بعضی دیگر از مذاهب کلامی یا فقهی اسلامی دیگر کافی است که است که دیگران به کفر یا ایمان محکوم کنند. زیرا آنان به صورت دقیق و علمی مفهوم ایمان و کفر را مشخص نکرده اند.<o:p></o:p>

ما می بینیم که همه مسلمانان به حج می روند و همگی نماز جماعت به جای می آورند و همگی عید می کنند و همگی ماه رمضان را روزه می دارند، با این حال یکدیگر را تکفیر می کنند و بعضی اوقات کارشان به جایی می رسد که یکدیگر را می کشند و ترور می نمایند. بعضی از مردم می گویند که مسیحیان و یهودیان اهل کتاب هستند ولی شیعیان مشرک و مرتد می باشند. از این رو حکم مرتدین و مشرکین را بر آنان اجرا می کنیم. این از یک سو.<o:p></o:p>

از سوی دیگر، عقب ماندگیهای فقهی اسلامی بر بسیاری از اذهان مسلمانان سیطره یافته است. خصوصاً آن دولتهایی که اموال بسیاری را برای تحریک و آموختن اختلافات به مردم صرف می کنند. علاوه بر این مستکبران هم بنا به روش تفرقه بینداز و حکومت کن، در جامعه اسلامی دخالت می کنند تا این که تفرقه ها و دو دستگیها را در بین مسلمانان عمیق تر کنند. از این رو فرایند وحدت اسلامی و حتی فرایند تقریب مذاهب اسلامی، از فرایندهای پیچیده ای است که در آن جنبه های فرهنگی با جنبه های سیاسی و امینتی و حتی اقتصادی به هم آمیخته اند. از این رو نیازمند تلاشهای بسیار و زمان طولانی است.<o:p></o:p>

           به پایان این دیدار رسیدیم. با توجه به حمله وحشیانه ای که دامنگیر غزه است، چه حرفی برای فلسطین و عموم جوامع عربی و اسلامی و همه دنیا دارید؟<o:p></o:p>

           من به همه مسلمانان دنیا و کسانی که جنبه معنوی اسلام را حفظ کرده اند حتی اگر به بعضی از واجبات آن التزام ندارند ولی دغدغه اسلام را دارند به ایشان عرض می کنم که فلسطین عصاره همه تاریخ اسلامی معاصر است. یهودیان آن را اشغال کردند تا این که از اسلام و پیروزی آن در جنگ احزاب و جنگهای دیگر انتقام بگیرند. <o:p></o:p>

من به همه ایشان عرض می نمایم که اگر هنوز در درون خویش دغدغه اسلام و عربیت و انسانیت و عزت و کرامت دارید، باید در کنار فلسطین باقی بمانید. قدس اولین قبله مسلمانان و گردآورنده همه رسالتهاست. ما روایت می کنیم که خداوند متعال در إسراء همه پیامبران را برای پیامبر اسلام در بیت المقدس گرد آورد و پیامبر به همه آنان سلام نمود.<o:p></o:p>

از این رو سرزمین فلسطین سرزمین رسالتهاست و مسلمانان نباید به این رسالتها خیانت کنند. ما باید بدانیم که فلسطین مادر همه قضایای امت اسلامی است و در اعماق موجودیت دنیای اسلام جای دارد. اگر فلسطین به پیروزی برسد همه امت اسلامی پیروز شده اند و اگر خدای ناکرده فلسطین به زمین بخورد و یهودیان پیروز شوند، همه امت اسلامی سقط خواهد نمود. از این رو می گویم: مقاومت مقاومت، بازدارندگی بازدارندگی، صلح با یهود معنا ندارد و باید جنگ باشد. زیرا تا زمانی که یهودیان در فلسطین هستند منطقه و دنیای اسلام روی ثبات و آرامش را نخواهند دید.<o:p></o:p>

تاریخ 4 محرم 1430 هـ برابر با 31/12/2008م<o:p></o:p>