خطبه جمعه، 2 اسفند ماه 87

بیروت؛ 25 صفر 1430 هـ برابر با 2 اسفند 1387 هـ و 20/2/2009م

 

مطالب مهم خطبه اول: اسلام رسالت زندگی / رسالت التزام به قضیه است / آمادگی برای دیدار با خداوند.

مطالب مهم خطبه دوم: حکومت دشمن، موجودیت نژادپرستی / مقاومت قدرت بازدارندگی در برابر دشمن را می سازد / فعال سازی حضور عربی و اسلامی / لبنان، دعوت به سوی گفتمانی آرام و حکیمانه.

خطبه اول<o:p></o:p>

اسلام رسالت زندگی<o:p></o:p>

خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» (انبیاء/107) این رحمت پیامبرانه که خداوند آن را به همه دنیا ارزانی داشت، ادامه یافت تا این که مردم را از جهل و نادانی به سوی نور و روشنایی بیرون ببرد و سبب گردد که همه دنیا در صلح و آرامشی مبتنی بر عدالت که همه مردم را فرامی گیرد قرار گیرد. زیرا خداوند هدف همه رسالتهای را برپایی عدالت قرار داده است. پیامبر اسلام از همان زمانی که خداوند متعال او را مبعوث به رسالت نمود، تمام تلاش خود را تثبیت عقیده توحید و از بین بردن عقیده شرک قرار داد. اعتقاد شرک در عقلانیت عقب مانده و خصوصاً پرستش بتان تبلور یافته بود که مشرکان بدان ملتزم بودند. آن زمانی که سعی می کردند سنگها را به خداوندگارانی برای پرستش تبدیل کنند.<o:p></o:p>

پیامبر(ص) از مشرکان رنجها و اذیتهای بسیاری دید و تمام زندگی خود را صرف این امر کرد که مبانی و پایه های رسالت را ثابت و استوار گرداند. همان رسالتی که مشرکان سعی داشتند جلوی گسترش آن را در دنیا بگیرند. ولی اراده الهی بر این قرار گرفته بود که این رسالت تمام زمانها و مکانها را فرا بگیرد. زیرا دین اسلام را که خداوند پایان دهنده همه رسالتهای آسمانی و پیامبر آن را پایان دهنده همه پیامبران قرار داده بود، برای همه زندگی بود. پیامبر اسلام هم حرکت نمود تا این که رسالت خویش را به انجام رساند. اما در معرض آزارها و فشارهای مشرکان قرار گرفت. همانهایی که طی تؤطئه هایی که قرآن از آنها سخن گفته است، پیامبر را از مکه بیرون کردند.<o:p></o:p>

کتابهای سیره برای ما بیان کرده اند که مشرکان به هر وسیله ای که می شد پیامبر را تحت فشار قرار دادند اما نتوانستند موضع او را به شکست بکشانند یا دلایل آشکار او را از بین ببرند یا با دعوت او مقابله کنند. از این رو مرگ آن حضرت را آرزو کردند. تا این که با مرگ آن حضرت این درگیری به پایان خود برسد و زمینه هم چنان برای آنان مهیا بماند که آنان به پرستش بتان ادامه دهند. ولی قرآن بر این حقیقت تأکید می دارد که این آرزو برای آنان فائده ای را در بر ندارد. چرا که آنان پیش از تو می میرند و نیز ممکن است که با تو بمیرند. چرا که هر نَفسی طعم مرگ را می چشد: « وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ » (انبیاء/34).<o:p></o:p>

زبرا پیامبر نیز بشر است. به دنیا می آید و می میرد و بر انگیخته می شود. خداوند بر پیامبر خویش چنین نازل نمود: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ – این قانون حتمی است که خداوند برای همه مردم قرار داده است و تفاوتی بین پیامبران و دیگران وجود ندارد. زیرا جاودانگی در این دنیا برای هیچ کسی وجود ندارد حتی اگر پیامبر باشد - ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ » (زمر/30-31) همه در روز حساب در برابر خداوند قرار می گیرند.<o:p></o:p>

سپس پیامبر با تجربه دشوار احد روبرو گردید. کتابهای سیره در این باره می نویسند که مسلمانان در ابتدای نبرد، به پیروزی دست یافته بودند. اما تیر اندازانی را که پیامبر به آنان دستور داده بود مواضع خود را حفظ کنند، با دیدن پیروزی مسلمانان، برای جمع کردن غنیمت از سنگرهای خود عقب نشینی کردند، وضعیت تغییر کرد. در این شرایط فردی صدا زد: "آگاه باشید که محمد کشته شد." مسلمانان پراکنده شدند. پیامبر خدا آنان را فراخواند و فرمود: "ای بندگان خدا به سوی من بیایید." سی مرد اطراف آن حضرت گرد آمدند و از آن حضرت حمایت کردند. آن هم پس از این که آن حضرت مورد اصابت سنگ قرار گرفت و بینی ایشان شکست و صورتشان زخمی گردید و یارانش از گرد وی پراکنده گردیدند. جز عده اندکی و پیش از همه امام علی (ع) که با پیامبر باقی ماندند.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

رسالت التزام به قضیه است<o:p></o:p>

وقتی در بین مردم چنین شایع گردید که پیامبر کشته شده است، بعضی از مسلمانان گفتند که باید فرستاده ای را نزد عبدالله ابن ابیّ بزرگ منافقان بفرستیم تا وی برای ما از ابوسفیان امان بگیرد. بعضی دیگر نشستند و دست روی دست گذاشتند. یکی از منافقان گفت: اکنون که محمد مرده است به دین اولتان بازگردید. انس بن نضر (عموی مالک بن انس)  هم گفت: ای مردم! اگر محمد کشته شده باشد، خدای محمد که زنده است. پس از رسول خدا زندگی را برای چه می خواهید. برای همان چیزی که محمد جنگید شما هم بجنگید و برای همان چیزی که او مُرد شما هم بمیرید. سپس گفت: خدایا! من از گفته های اینان به درگاه تو عذرخواهی می کنم و از پیشنهادی اینان (منافقان) تبری می جویم. سپس با شمشیرش برای پیکار شتافت و آن قدر جنگید تا این که کشته شد.<o:p></o:p>

سپس رسول خدا به بالای صخره ای رفت و مردم را دعوت نمود. اولین کسی که آن حضرت را شناخت، کعب بن مالک بود. او گفت: دو چشم او را از زیر پوشیه دیدم که می درخشیدند. لذا با صدای بلند فریاد بر آورد: ای مسلمانان این پیامبر خداست. پیامبر به من اشاره نمود که ساکت باش. سپس گروهی از مسلمانان به سوی ایشان رهسپار شدند. پیامبر نیز آنان را به دلیل فرارشان مورد ملامت قرار داد. گفتند: ای رسول خدا! پدر و مادر ما به فدای شما باد! به ما خبر رسید که شما کشته شده اید. از این رو دلهای ما مرعوب گردید و دچار عقب گرد شدیم. از این رو خداوند متعال این آیه را نازل کرد: « وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ» (آل عمران/144).<o:p></o:p>

خداوند خواست برای همه مردم روشن نماید که رسالت در تمام عمر رسول، با وی همراه است ولی پیامبر می میرد و این رسالت است که باقی می ماند. پس اگر پیامبر مُرد و یا این که کشته شد، امت اسلامی باید دین و راه و سیره او را ادامه دهند و از این راه عقب نشینی نکنند و به عقب برنگردند. زیرا اگر چنین کاری را انجام دهند در حقیقت به خودشان ضرر زده اند. از این رو برماست که در هر حالی و در هر شرایطی باید بر خط رسالت باقی بمانیم و بدانیم که فقدان رهبری به معنای فقدان و غیبت قضی نیست. ممکن است که علما و رهبران کشته شوند ولی قضیه باقی می ماند. ما باید به قضیه وفادار بمانیم و راه برای آن  ادامه دهیم. زیرا راه هیچ ارتباطی با فرد ندارد حتی اگر این فرد پیامبر باشد. از این رو می بینیم که پیامبران و ائمه یا کشته شده اند و یا مرده اند. ولی رسالت و ولایت و خط اسلام اصیل همیشه باقی مانده است. این امر بر امت اسلامی ایجاب می نماید که حرکت کنند و به جای مصلحان و رهبرانی که از دنیا رفته اند، رهبران و مصلحان دیگری را بسازد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

آمادگی برای دیدار با خداوند<o:p></o:p>

کتابهای سیره برای ما از آمادگی رسول خدا برای دیدار با خداوند نقل کرده اند. ابی مویهبة خادم پیامبر اسلام روایت کرده است که پیامبر فرمود: به من دستور داده شده است که برای اهل بقیع طلب بخشش کنم. پس با من به راه افتاد – این راهنمایی پیامبر برای ضرورت زیارت اهل قبور است. این زیارت به مثابه هدیه ای است که به مردگان خود می دهیم – پس من نیز  با آن حضرت بیرون شدم تا این که ایشان به بقیع رسید. پس برای مدتهای طولانی برای ایشان طلب بخشش نمود. سپس فرمود: " بر شما تهنیت باد که شما بهتر از آیندگان دوران خود را سپری ساختید. فتنه ها به مانند قطعه های شب تار پی در پی بیایند به طوری که آخر آن از پی اول آن بیاید که آن آخری از اولی بدتر باشد."<o:p></o:p>

در سیره پیامبر اعظم می خوانیم در حالی که بادستمالی سرشان را بسته بودند به سوی مسجد رهسپار گردید. آن حضرت با دست راست به علی امیر المؤمنین و با دست دیگر به فضل بن عباس تکیه داده بود. تا این که بر منبر بالا رفت و بر آن نشست. سپس فرمود: "ای مردم! وقت آن رسیده است که از بین شما بروم. پس هر کسی که نزد من چیزی دارد بیاید و آن را از من بگیرد وهر کس بر من دِینی دارد به من بگوید. ای مردم! بین خدا و هیچ فردی چیزی وجود ندارد که بواسطه آن خیری را به او برساند یا شری را از او دفع نماید به جز عمل – همگی آفریده های خداوند هستند. چه پیامبران و اولیا و اوصیا و همه مردم. پس بین خدا و کسی هیچ گونه قرابتی وجود ندارد- ای مردم! مدعی ادعا ننماید و آرزومندی آرزو ننماید – مانند کسانی که می گویند ما شیعه علی هستیم و خداوند ما را مجازات نمی نماید. ولی خداوند می فرماید: « لَّيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلاَ يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَلاَ نَصِيرًا» (نساء/123) – قسم به خدایی که مرا به حق به پیامبری برگزید، چیزی جز عمل با رحمت نجات نمی دهد. اگر من هم نافرمانی کنم تباه می شوم. خدایا آیا ابلاغ کردم."<o:p></o:p>

ابن سعد از ابی سعید خدری و او از پیامبر اسلام روایت کرده است که فرمود: "نزدیک است که دعوت را اجابت نمایم. من در بین شما دو چیز گرانسنگ را به جای می گذارم. کتاب خدا و عترتم. کتاب خدا ریسمانی است که از آسمان به سوی زمین کشیده شده است و عترتم اهل بیت من. خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه کرده است که آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا این که در حوض بر من وارد شوند. پس ببینید که چگونه پس از من در باره آن دو رفتار می کنید."<o:p></o:p>

و نیز فرمود: "ای مردم! مؤمنان با یکدیگر برادرند و برای کسی مال بردارش جز با رضایت او حلال نمی شود. آیا ابلاغ کردم. خداوندا گواه باش. پس از من به کفر بازنگردید که بعضی گردن بعضی دیگر را بزند... ای مردم! خدای شما یکی و پدر شما یکی است. همه شما از آدم هستید و آدم از خاک است. گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. عرب بر عجم برتری ندارد مگر به تقوا."<o:p></o:p>

ابن سعد در طبقات خود روایت کرده است که پیامبر در خانه علی بن ابی طالب وفات یافت. ابن عباس نیز گفته است: "آن حضرت در حالی وفات یافت که به سینه علی تکیه داشت و علی نیز همان کسی است که ایشان را غسل داد." اما در همین شرایط گروهی در جای دیگری جمع شده بودند و توجهی به این مصیبت بزرگ که طی آن وحی از آسمان قطع گردید ننمودند.<o:p></o:p>

ما در شرایطی که به پیشواز رحلت پیامبر اسلام(ص) باید بدانیم که آن حضرت اسلام و قرآن و عترت و اهل بیت خود را به عنوان امانتی نزد ما باقی گذاشت. ما هم باید امانت آن حضرت را در اسلام و قرآن و اهل بیت(ع) حفظ نماییم تا زمانی که به نزد ایشان می رویم به ایشان بگوییم: ای رسول خدا! ما حق امانت را ادا کردیم. درود به محمد پیامبر خدا روزی که به دنیا آمد و روزی که به سوی خداوند انتقال یافت و روزی که دوباره برانگیخته شود.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

خطبه دوم<o:p></o:p>

بسم الله الرحمن الرحیم<o:p></o:p>

ای بندگان خداوند تقوای الهی را رعایت نمایید و با مسؤولیت پذیری با چالشهایی که از سوی استکبار جهانی علیه اسلام و مسلمین جریان دارد موضع گیری نمایید. ببینیم در اطراف ما چه می گذرد؟<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

حکومت دشمن، موجودیت نژادپرستی<o:p></o:p>

در فلسطین اشغالی احزاب دشمن دارند مشورتهای خود را ادامه می دهند تا این که با صرف نظر از هویت سیاسی شان که شکلی صوری دارند، دولت دست راستی و نژادپرست خود را تشکیل دهند و این دولت بتواند تجاوز و محاصره غزه را تکمیل نماید و دور تازه ای از خشونت و ویرانی و کشتار را در فلسطین و بیرون آن آغاز کند. عنوان اولیه این دور تازه، بازی نفی آتش بس است البته تا زمانی که سرباز اسیر اسرائیلی نزد گروههای مقاومت فلسطینی آزاد نشده است. در حالی که همه دنیا بیش از یازده هزار نفر فلسطینی اسیر در زندانهای دشمن را به باد فراموشی سپرده اند.<o:p></o:p>

اما شهرکسازی که همواره به صورت وحشتناکی به سمت کرانه باختری پیشرفته داشته و پس از توافق اسلو هم چنان ادامه دارد و با روی کار آمدن دولت جدید، این انتظار می رود که این دولت تمام آن چیزهایی را که صلح و دولت فلسطینی دارای قابلیت حیات نامیده می شوند، ببلعد. تا این که غصب سرزمین فلسطین که ریشه در اعماق کینه یهودی دارد با تاریخ جعلی خود ادامه داشته باشد و در همین شرایط تهدید به ویران کردن مسجد الاقصی از طریق سست کردن ستونهای آن برای برپا کردن هیکل تخیلی، آن هم در سایه ضعف عربی و سکوت اسلامی و حمایتهای پی در پی غربی از این رژیم با صرف نظر از دولتی که عهده دار مسؤولیت این رژیم باشد، ادامه دارد.<o:p></o:p>

طرح اسرائیلی بر این اصل مبتنی است که جز با قدرت نمی توان به آن دست یافت. بنابراین تحقق آن با افزایش قدرت امکان پذیر است و این نسخه ای عمدی برای جنگهای بی پایان است. هدف این جنگها این است که ساختار اعراب و مسلمانان را از درون ویران کند تا این که اشغال فلسطین به اشغال خردورزی عربی و اسلامی تبدیل گردد. آن هم از طریق تلاش برای قانع کردن اعراب و مسلمانان به این مسأله است که تنها راه مقابله با این طرح، سر خم کردن بی نهایت در برابر آن است.<o:p></o:p>

وظیفه ماست که این طرح را به دقت زیر نظر داشته باشیم. طرحی که نه فقط از طریق ابزارهای به نمایش در آمده در قضیه فلسطین که از طریق ائتلاف با هیمنه جهانی توزیع شده بین آمریکا و اروپا و بوسیله افرادی که در داخل و بیرون کنگره آمریکا و از درون دولت آمریکا که به امنیت اسرائیل و به ضرر امنیت عربی و اسلامی در فعالیت هستند و هر گونه تعدیلی را در میزان قدرت بین اعراب و مسلمانان از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر، رد می کنند در جریان است. زیرا حفظ برتری اسرائیل همان التزام آمریکایی است که حتی از امنیت خاص آمریکا نیز فراتر رفته می رود. همین معادله است که به اسرائیل این اجازه را می دهد که منطق جنگ نوین را برگزیند تا قدرت بازدارنده ظالمانه خود را در برابر هر قدرت مبارزه عربی و اسلامی مورد تأکید قرار دهد.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

مقاومت قدرت بازدارندگی در برابر دشمن را می سازد<o:p></o:p>

از این رو وقتی که این روزها با گرامی داشت شهدای مقاومت که با تلاش و جهاد و شهادت خودشان به اوج رسیدند، مواجه می شویم، باید بر مسأله قدرت سازی در امت اسلامی اصرار بورزیم. این مقاومت قهرمان که خاستگاهش مساجد آباد بوسیله ایمان و بخشش و راهنمایی رهبران و فقها و بزرگان است ثابت کرد که نشان دهنده تجربه موفقی در معادله قدرت سازی و بازدارندگی در برابر دشمن و پایان بخشیدن به اشغالگری و در هم شکستن انتخابهای وحشیانه آن است. گزینه هایی که دشمن هنوز هم به آنها به عنوان گزینه ای راهبردی نگاه می نماید که جای هیچ گونه مجادله ای ندارد و به هیچ وجه نمی توان از آن دست کشید.<o:p></o:p>

ما در عین حالی بر حفظ مقاومت که توانسته است طرح قدرت در سطح امت اسلامی و واقعگرایی در رویارویی و در هم شکستن طرحهای مخالف را ایجاد نماید، تأکید می ورزیم، از امت اسلامی هم می خواهیم که از هیچ یک از سطوح قدرت که در دنیایی پر از طرحهای اشغالگری و همینه و تؤطئه بدانها رسیده است دست نکشد. از این رو برای جمهوری اسلامی ایران تأکید می نماییم که از حق طبیعی و مشروع خود در زمینه انرژی اتمی دست برندارد. زیرا که برنامه هسته ای مسالمت آمیز ایران نشانه ای از پیشرفت علمی امت اسلامی است. زیرا این قدرت فقط به ایران اختصاص ندارد بلکه از آن تمام مسلمانان و اعراب و آزادگان جهان است و هر گونه سهل انگاری در این باره سهل انگاری در رابطه با حقوق همه آن کسانی است که می خواهند از حقوق خود در برابر هر نوع نابودی و تباهی حمایت نمایند.<o:p></o:p>

ما می دانیم که دشمن از پیشرفت علمی و فناوری ایران اسلامی ناراحت است و با همنوایی قدرتهای غربی همراه خود، اصرار دارد که که به بهانه برنامه هسته ای، جنگی رسانه ای و تحریک آمیز علیه ایران را دامن بزند. ما درک می کنیم که دشمن دچار تزلزل شده است و همین مسأله آن را واداشته است که دولت جدید آمریکا بخواهد برای گفتگوی احتمالی با ایران سقف زمانی تعیین نماید. به ایران هم می گوییم که باید برای یک گفتگوی بلند مدت با آمریکا آمادگی بگیرد. ایران باید بداند که این مسأله فقط با ایران به عنوان دولت مقاوم در منطقه مربوط نمی شود. بلکه از این هم فراتر می رود و در چارچوب معادله بزرگی وارد می شود که عنوان آن بیرون رفتن جامعه اسلامی از زیر سقف شرایط غربی و اسرائیلی به سوی آزادی علمی و تصمیم سازی سیاسی مستقل است.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

فعال سازی حضور عربی و اسلامی<o:p></o:p>

ما به سوی یک طرح عربی و اسلامی در سطح کل امت اسلامی فرامی خوانیم برای این که این حجم عددی بزرگ به حجم سیاسی کارآمد در سطح دنیا تبدیل گردد. به نحوی که به جای این که دیگران سرنوشت ما را تعیین کنند، این قدرت را داشته باشد که در فرایند تعیین سرنوشت مشارکت بورزد. این کار جز از طریق دست زدن به ابزارهای قدرت و بهره گیری از توانمندیهای حیاتی و جوانان و ثروتهای طبیعی، در فرایند رشد همه جانبه امت اسلامی امکان پذیر نیست. حتی اگر اقتضایش این باشد که امت اسلامی وارد یک چالش بزرگ شود که ما بر این عقیده هستیم به وضعیت تازه ای خواهد انجامید که از موجودیت خود حمایت به عمل آورد و از آزادی خود صیانت نماید و از وضعیت حاشیه نشینی سیاسی و اقتصادی و امنیتی برای دیگران خارج شود و به عرصه فعالیت و خودکفایی و استقلال حقیقی سیاسی وارد شود.<o:p></o:p>

<o:p> </o:p>

لبنان، دعوت به سوی گفتمانی آرام و حکیمانه<o:p></o:p>

اما در لبنان، ما در عین حالی که از همه کوششهایی که برای جلوگیری از گسترش حوادث تأسف بار اخیر صورت گرفتند تقدیر و تشکر می کنیم، احساس می نماییم که بعضیها به خاطر سرعت عمل نشان دادن در کنترل حوادث، شایسته ستایش هستند. اما ما بر این عقیده هستیم که وظیفه رهبران از این هم بیشتر است و باید با فرهنگ گفتگو و به رسمیت شناختن دیگران و محترم داشتن قواعد اختلاف و توجه آمیخته با حکمت و مدارا و موعظه حسنه به نظرات مخالف ، توده های مردم را آموزش دهند.<o:p></o:p>

ما هر گونه اهانتی را علیه لبنانیها، صرف نظر از وابستگی مذهبی یا حزبی یا طائفه ای آن محکوم می کنیم و تأکید می ورزیم متجاوزان به امنیت و روان مردم باید مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرند و در همین حال از همه رهبران می خواهیم که از دائره گفتمانهای تنش آلود به سوی فضای گفتمانی آرام و حکیمانه و دعوت کننده به احترام گذاشتن به انتخابها و وابستگیهای دیگران بیرون شوند.<o:p></o:p>

ما از مردم لبنان هم می خواهیم که به بلندای مسؤولیتهایی اوج بگیرند که در آن هر شهروندی به شهروند دیگر احترام می گذارد حتی اگر در دیدگاه سیاسی با او اختلاف داشته باشد. زیرا مرحله ای که میهن ما در آن قرار دارد ممکن است با توجه به ناآرامیهای حاکم بر منطقه، بر بسیاری از سطوح ملی و نهادهای دولتی و اقتصاد و امنیت کشور تأثیر منفی به جای بگذارد.<o:p></o:p>

این ملت که دارای بسیاری از توامندیهای ابداعی و گونه گونی فرهنگی و میراث معنوی و تاریخی است باید با آگاهی موضع بگیرد که در آن انسان به عقل و شعور و موضع گیری و وابستگی سیاسی خود احترام بگذارد و در برابر مسائل حاشیه ای سقوط نکند بلکه هم چنان متوجه قضایای مهمی باشد که فقط به حال حاضر او مربوط نمی شود بلکه به موجودیت و سرنوشت او در ارتباط است.<o:p></o:p>