خطبه جمعه، 22 شهریور ماه 87

12 رمضان 1429 هـ برابر با 12 / 9/ 2008 م

 

 

 

مطالب مهم خطبه اول: امام حسن(ع) و عنایت پیامبرانه / عظمت معنوی و فکری امام حسن(ع) / مواظبت از وحدت اسلامی / حکمتها و مواعظ امام حسن(ع).

 

مطالب مهم خطبه دوم: آمریکا بانی تروریسم و جنگ در دنیا / فریب مبارزه با تروریسم / لبنان، مصالحه ها و گفتمانهای ملی.

خطبه اول:

امام حسن(ع) و عنایت پیامبرانه

خداوند متعال در فرآن مجید می­فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراًَ» (احزاب / 33). در 15 ماه رمضان، حسن بن علی (ع) اولین فرزند علی و فاطمه به دنیا آمد. امام  حسن (ع) به مانند برادرش امام حسین (ع) دامان پر مهر پیامبر خدا (ص)  را درک کرد. در حدیث آمده است که رسول خدا(ص) آن دو را به آغوش می گرفت و بردوش  خویش حمل می نمود تا به مسلمانان بفهماند که او به مانند یک پدر آن دو را دوست دارد . بخاری از رسول خدا نقل کرده است که فرمود : "حسن و حسین دو ریحانه من در دنیا هستند." نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمود: "حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشت هستند". در حدیث آمده است که آن حضرت با خدای خود چنین مناجات می کرد: "پروردگارا! من آن دو را دوست دارم پس تو نیز آن دو و هر آن کس که آن دو را دوست دارد دوست بدار."

نویسندگان سیره نقل می کنند که امام حسن (ع) از نظر سیمای ظاهری شبیه ترین افراد به رسول خدا(ص) بود. انس بن مالک می گوید: "از حسن بن علی کسی به رسول خدا شبیه تر نبود." امام صادق از پدرش امام باقر (ع) واو از پدرش امام زین العابدین(ع) نقل می کند که فرمود: "حسن بن علی بن ابی طالب(ع) عابدترین مردم  زمانه­ی خود بود و زاهدترین ایشان – با این که اموال بسیاری در اختیار داشت – و برترین ایشان – از نظر علم واخلاق و عمل – و چون حج می کرد پیاده و چه بسا پابرهنه می رفت – از روی تواضع در برابر خداوند متعال و احترام به رفتن به سوی خانه خدا. در هیچ یک از امور خود پا نمی گذاشت مگر این که خدای متعال را یاد می کرد به نحوی که یاد خداوند در هیچ یک از احوالش از لبانش بر طرف نمی شد. زیرا نور خداوند متعال عقل و قلب و حرکت او را سرشار کرده بود. آن حضرت به مانند پدرش امام علی(ع) از کسانی بود که خویشتن خویش را با خدا معامله کرده وتمام زندگی خود را برای خداوند خالص نموده بود – و راستگوترین مردم در لهجه و برترین ایشان در نطق بود – هر گاه لب به سخن می گشود آن چنان رسا سخن می گفت که به خردها و قلبهای مردم نفوذ می کرد و ایشان را به سوی هدایت رهنمون می شد – و هر گاه به مسجد می رسید سرش را بلند می کرد و فرمود: پرودگارا میهمانت بر در خانه ات است – و ضیافت خداوند برای بندگانش همان رحمت و عفو و لطف و محبت اوست – ای نیکوکار گنهکار به نزد تو آمده است پس به واسطه زیباییهای موجود در نزدت، از زشتی های نزد من در گذر ای کریم!"

 

عظمت معنوی و فکری امام حسن(ع)

ما می دانیم که امام حسن(ع) در عالی ترین درجه از عصمت معنوی و اخلاقی و فکری قرار داشت. در کودکی خویش در کنار معنویت مادرش حضرت فاطمه(س)، معنویت رسول خدا(ص) را نیز درک کرد. او در کنار پدرش امام علی(ع) که در جهت محبت مطلق به خداوند متعال حرکت می کرد با خداوند بود. می شنید که پدرش می فرماید: "فهبنی یا الهی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک و هبنی صبرت علی حرّ نارک فکیف اصبر علی عن النظر الی کرامتک."

محمد بن اسحاق روایت می نماید: "پس از رسول  خدا، کسی به آن درجه از شرافت نرسید – از نظر هیبت و عظمت و احترام و بزرگی – که حسن بن علی رسید. برای او بر در خانه اش فرش گسترده می شد. وقتی می آمد و می نشست راه بند می آمد – به جهت ابّهت و عظمت امام (ع) مردم از برابر آن حضرت عبور نمی کردند - هیچ یک از بندگان خدا برای احترام به آن حضرت عبور نمی کرد. پس حضرت وقتی این وضعیت را می دید برمی خاست و به درون خانه می رفت و مردم می گذشتند."

در روایت دیگری می گوید : "در راه مکه او را دیدم که از مرکب خویش پایین آمده بود و پیاده راه می رفت پس هیچ یک از بندگان خدا نبود که پایین آمد و پیاده راه رفت. حتی دیدم سعد بن ابی وقاص نیزپیاده شد و در کنارش راه رفت."

واصل بن عطا گوید: "حسن بن علی سیمای پیامبران و ابهت پادشاهان را داشت."

امام حسن (ع) کودکی خود را با پدر و مادر و جدش سپری کرد و شخصیت او عصاره ای از ارزشهای معنوی و اخلاقی و علمی ایشان بود. بعضی از کتابهای سیره می گویند که امام حسن (ع) با اینکه کودکی بیش نبود به مسجد می آمد و به مواعظ و سخنان جدش رسول خدا(ص) گوش فرا می داد  و گفته های آن حضرت را حفظ می کرد و سپس نزد مادر می آمد تا موعظه های جدش را برای مادر باز گوید. سپس وقتی علی (ع) می آمد زهرا تمام گفته های رسول خدا را برای علی (ع) بیان می داشت.علی از او می پرسید: آیا تو با ما در مسجد بودی؟ و او می فرمود: این حرف ها را پسرم برایم گفته است.

امام حسن (ع) از همان کودکی اخلاص مادر را نسبت به خدا و مردم می دید. شاهد بود که مادر در نماز شب خود همه مردان و زنان مؤمن را دعا می کند ولی برای خود هیچ دعا نمی کند با اینکه زهرا به خاطر کارهای خانه و حاملگی های پی در پی بدنی رنجور داشت و تا آخر زندگی خود وضعیت جسمی درستی نداشت . کودک نازنین مادر همه اینها را متوجه بود و پرسید: ای مادرچرا برای خودت دعا نمی کنی؟ فرمود: "پسرم اول همسایه سپس خانه."

امام حسن (ع) از کریم ترین مردمان بود تا  جایی که دو بار مال خود را بخشید و سه بار با خداوند آن را تقسیم کرد.

 

مواظبت از وحدت اسلامی

او همراه تمام دردها و رنج ها و دشواری های  پدر بود و علی رغم اینکه خلافت  حق او بود که خداوند آن را بر مسلمین  واجب کرده و پیامبر آن را با گفتن "من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله و ادر الحق معه حیثما دار" برای ایشان ابلاغ کرده بود، در کنار پدر مواظب وحدت  اسلامی  بود.  علی (ع) در درمان حوادث گوناگون و از جمله  فتنه کوفه به امام حسن(ع) تکیه می کرد. امام حسن(ع) در بین مردم کوفه ایستاد و از علی و عظمت او و پیشگامیش در اسلام و نزدکی اش به خداوند متعال برایشان  سخن گفت.

 

حکمتها و مواعظ امام حسن(ع)

امام حسن(ع) به مانند یک رفیق در تمام مسائل در کنار پدرش بود. وقتی مردم بعضی از مسائل خود را از ایشان سؤال می کردند، او مردم را به فرزندش ارجاع می داد که او به ایشان پاسخ بگوید و نیز تمام گفته های امام حسن(ع) را امضا می نمود. پس از شهادت امام علی(ع) فتنه گری معاویه ادامه یافت و دامن امام حسن(ع) را نیز گرفت که مسلمانان با او در کوفه بیعت کرده بودند. اما سیر حوادث بدانجا رسید که امام حسن(ع) دید مصلحت مسلمانان در این است که با معاویه مدارا نماید. زیرا جامعه اسلامی آن روز در معرض فروپاشی قرار داشت. در نهایت معاویه با دسیسه ای به دست جعدة دختر اشعث همسر امام حسن(ع) او را به وسیله سم به شهادت رساند. پس امام (ع) مسموم و به شهادت رسید. امام حسن(ع) وصیت کرد که نزد جدش رسول خدا(ص) دفن شود. ولی بنی امیه به رهبری عائشه ام المؤمنین قبول نکردند که آن حضرت نزد جدش دفن گردد. اما امام حسن(ع) به برادرش امام حسین(ع) وصیت کرده بود که در کار تدفین او خونی از بینی کسی ریخته نشود. بدین ترتیب در مکان دیگری دفن گردید.

جنادة بن ابی امیة می گوید: وقتی آن حضرت در حالت احتضار قرار داشت به دیدار ایشان رفته و عرض کردم: چرا خودتان را معالجه نمی کنید؟ فرمود: ای بنده خدا! به چه وسیله ای می توانم مرگ را معالجه نمایم؟ پس گفتم: إنا لله و إنا إلیه راجعون. سپس گفتم: مرا موعظه کنید ای فرزند رسول خدا!. فرمود: "آری! برای سفرت آماده شو – که همان سفر آخرت است – و پیش از آمدن اجلت زاد و توشه ات را بردار و بدان که تو در پی دنیایی و مرگ درپی تو می باشد و دغدغه روزی را که نیامده است بر روزی که در آن قرار داری تحمیل نکن و بدان که از مال چیزی را بیشتر از قوتت بدست نمی آوری مگر این که آن را برای دیگری ذخیره کرده ای – وقتی مال را جمع می کنی تو فقط به اندازه خوراک و پوشاک و مسکن و لذتت از آن بهره می بری و باقی را برای ورثه می گذاری – و بدان که در حلال دنیا حساب و در حرام آن عقاب است و در شبهات آن عتاب است. پس به دنیا به مانند مردار فرود آی و به اندازه کفایتت از آن برگیر. پس اگر حلال است تو در ان زهد ورزیده ای و اگر حرام باشد در آن گناهی نیست چرا که از آن به مانند مردار گرفته ای و اگر عتابی باشد آسان است. و برای دنیای خود طوری تلاش کن که در آن جاودانه هستی و برای آخرتت  طوری تلاش کن که گویی فردا می میری- از این رو باید عمل تو در دنیا به گونه ای باشد که تو را در روز قیامت نجات دهد – و اگر عزت بدون قبیله و هیبت بدون حاکمیت می خواهی، از خواری معصیت خداوند به سوی عزت طاعت او به درآی – عزت بوسیله طاعت و محبت و نزدیکی به خداوند متعال حاصل می گردد – و اگر به همنشینی با افراد نیازمند شدی، پس با کسی هم نشین شو که همنشینی او تو را زینت دهد و و اگر خدمتش کردی تو را حفظ نماید و اگر یاری از او خواستی تو را یاری دهد و اگر حرفی زدی تو را تصدیق کند و اگر به او پیوستی قدرت تو را تشدید کند و اگر دست خود را به عنایتی به سویش دراز کردی توسعه اش دهد و اگر از تو شکافی آشکار شود مسدودش نماید و اگر از تو نیکی ببیند بشماردش و اگر از او چیزی بخواهی به تو بدهد و اگر تو سکوت نمایی او بیاغازد و اگر ناملایمتی بر تو فرود آید با تو همنوایی نماید. کسی که از او به تو مصیبتی وارد نیاید و از او راههای گوناگون بر تو وارد نشود و در حقایق تو را وانگذارد و اگر در تقسیم دچار نزاع شوید او تو را ترجیح دهد." جنادة گوید: سپس نفسش به شماره افتاد و رنگش زرد گردید تا این که حالت غش بر او عارض گردید.

این همان امام حسن(ع) است که تمامی اسلام را در دامان پر مهر جدّ و مادر و خرد پدر خویش درک کرد و در قبال جامعه اسلامی به مسؤولیت خود عمل کرد و از ناحیه  کینه توزان و منحرفان رنجهای بسیاری دید و در حالی که در بالاترین درجات نزدیکی به خداوند قرار داشت به دیدار پروردگارش شتافت. پس سلام به او روزی که به دنیا آمد و روزی که به شهادت رسید و روزی که دوباره برانگیخته شود.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خداوند تقوای الهی را رعایت کنید و با چالشهایی که اسلام ومسلمین را در بر گرفته است با مسؤولیت پذیری روبرو شوید. ببینیم در اطراف ما چه می گذرد؟

 

آمریکا بانی تروریسم و جنگ در دنیا

در عرصه آمریکا با تصریحات دیک چنی معاون رئیس جمهور آمریکا روبرو هستیم که روسیه را متهم کرده است که دارد به روشهای هراس افکنی رایج در دوران جنگ سرد برمی گردد و سلاح به ایران و سوریه ارسال می کند و عقیده دارد که این سلاحها در اختیار گروههای تروریستی مثل حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان قرار می گیرد. وی گفته است که سلاحهای روسی صلح منطقه را به خطر انداخته است.

حال آن که ما ملاحظه می کنیم این دولت آمریکاست که روش ترساندن ملتها را در پیش گرفته است و به شکل مستقیم در افغانستان شهروندان بی گناه را با هواپیماها و حملات وحشیانه خود هدف قرار می دهد. سازمانهای حقوق بشر گزارش داده اند که در فاصله سالهای 2006 و 2007 تعداد قربانیان این حملات سه برابر شده است. در سال 2006 تعداد 929 نفر و در سال 2007 تعداد 1633 نفر جان خود را از دست داده اند. اما امسال فقط در هفت ماهه نخست 540 نفر شهروند کشته شده اند. البته بدون در نظر داشتن حمله هوایی هرات که نود نفر زن و کودک و سالخورده و جوان بی گناه جان خود را از دست دادند. این علاوه بر هزاران نفری است که در عراق کشته شده اند. چیزی که آمریکا را در صدر لیست تروریسم علیه ملتها قرار می دهد.

ما از دیک چنی که برای جنگ علیه دنیای اسلامی و عربی برنامه ریزی می نماید، در باره سلاحهای ارسالی آمریکا به دولت یهودی که در تجاوزات مکرر علیه لبنان به کار گرفته شدند تا اسرائیل زیرساختهای لبنان را ویران کند و فراهم کردن امکانات لازم برای جنایتهای وحشیانه اسرائیل در قانا و مروحین و صریفا و الغازیة و شیاح و جاهای دیگر و در اختیار قرار دادن بمبهای خوشه ای و هوشمند که هنوز هم جان کشاورزان و شهروندان لبنانی را می گیرد می پرسیم. این علاوه بر کمک آمریکا به اسرائیل برای متحول کردن سلاحهای اتمی اسرائیل است که بزرگترین زرادخانه هسته ای را در منطقه تشکیل می دهد و در اختیار قرار دادن سلاحهای پیشرفته و الحاق اسرائیل به سپر موشکی آمریکاست. همه اینها باعث گردیده است که مسؤولان و ارتش اسرائیل تشویق شوند تا ملت لبنان را به حملاتی در آینده تهدید کنند و تعداد بیشتری از شهروندان فلسطینی را با حملات هوایی و موشکی خود بکشند. این امر باعث گردیده است که مسأله فلسطین بیش از هر زمان دیگری از راه حلهایی که در باره آنها حرف می زنند،  دور شده و وارد وادیهای بی سرانجام محاصره و مصیبت و فاجعه و گرسنگی شود و اسرائیل تشویق شود آن چه را که فرایند صلحش نامیده اند با شهرکسازی و دیوار حائل و مصادره قدس و نفی حق بازگشت آوارگان به تباهی بکشاند.

دولت آمریکا نشانگر دولتی جنگ افروز است که جلوی صلح را می گیرد و راهبردهای خود را طوری به جریان می اندازد که به تنشهای امنیتی در دنیا و خصوصاً در دنیای اسلام دامن بزند. آمریکا برنامه ریزی می نماید تا بر سیاستها و ثروتها و امنیت دنیای اسلام سیطره پیدا کند و اوضاع آن را به نفع خود و اسرائیل در اختیار گیرد. شاید هم تحرکات امنیتی آمریکا در قفقاز برای کنترل سیاسی روسیه و تهدید آن با برنامه سپر موشکی برای ضعیف کردن روسیه در این منطقه باشد. همه اینها گواهی بر این است که برنامه آمریکا این است که دنیا را هم چنان در چنگال ناامنی نگهدارد و اتحادیه اروپایی را به سمت درگیری بیشتر با روسیه سوق دهد.

از سوی دیگر سخنگوی رسمی نظامی آمریکا گفته است که برای مبارزه با تروریسم واحدهای ویژه آمریکایی نیروهای امنیتی لبنان را آموزش داده اند. البته ما مانعی نمی بینیم که نیروهای امنیتی لبنان توان مقابله با اقدامات تروریستی را پیدا کنند ولی ما نیازمند آنیم که لبنان توان مقابله با تروریسم اسرائیلی را پیدا نماید که هنوز هم از زمین و دریا و هوا به لبنان تعدی می نماید و خصوصاً هواپیماهای اسرائیلی حریم هوایی لبنان را نقض می کند بدون این که نیروهای یونیفل، اسرائیل را از این کار بازدارند. زیرا ایالات متحده آمریکا با این کار موافق نیست و شورای امنیت هم به خاطر عدم التزام اسرائیل به قطعنامه های بین المللی و از جمله قطعنامه شماره 1701 توان محکومیت آن را ندارد. زیرا آمریکا مواظب هر گونه محکومیت اسرائیل است. در کنار آن وزیر جنگ دشمن تهدیدات خود را با دادن پیامهای سیاسی و امنیتی علیه لبنان ادامه می دهد. گویا بوی اجازه آمریکا به دشمن می آید که در گفتگوی داخلی لبنان دخالت کند و این چیزی است که باید با دقت و دوراندیشی با آن مقابله شود.

 

فریب مبارزه با تروریسم

مسأله مبارزه با تروریسم که آمریکا دارد با آن تجارت می نماید مسأله ای واقعی نیست. بلکه یک عنوان سیاسی وامنیتی برای محاصره گروههای عربی واسلامی است که سیاستهای آمریکا را قبول ندارند تا این که مقاومت آنها را در هم بشکنند و نگذارند که آنان آزادانه سرنوشت خود را رقم بزنند. این اقدام آمریکا دارد از طریق مسؤولان حاکم بر منطقه صورت می گیرد که از سوی آمریکا برای تبدیل کردن کشورهایشان به زندان ملتهایشان بوسیله قوانین فوق العاده و دستگاههای جاسوسی محلی که دستگاههای جاسوسی آمریکایی بر آنها مسلط هستند، به خدمت گرفته شده اند. چیزی که می تواند به مقابله بیشتری با حضور آمریکا بینجامد.

نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق و پاکستان تحت تأثیر مقاومت شرافتمندانه زمینگیر شده اند. به این جهت هزاران آمریکایی جان خود را از دست داده و دهها هزار نفر دیگر مجروح شده اند. این علاوه بر ویرانی روانی نیروهای آمریکایی است که در خلال جنگ بدان مبتلا شده اند. به نحوی که در امسال میزان خودکشی در بین سربازان آمریکایی به نسبت خودکشیهای مردم در خلال جنگ ویتنام نزدیک شده است. مسؤولان نظامی آمریکا اعتراف کرده اند که فقط امسال 93 آمریکایی خودکشی کرده اند و این نزدیک به آمار سال 2007 است که در آن 115 سرباز خودکشی کردند. همه اینها تأکید می دارد که این وضعیت حتی در اواخر دهه شصت و آغاز دهه هفتاد یا در خلال جنگ ویتنام نیز سابقه نداشته است.

ما از این آمار می توانیم چنین نتیجه بگیریم که سربازان آمریکایی به این جنگ باور ندارند. خصوصاً وقتی ملتی که با آن در جنگ هستند دچار مصایب می شوند و زنان و کودکان و سالخوردگان جان خود را از دست می دهند و زیرساختهای کشور ویران می شود و مردم به خدمات حیاتی انسانی دسترسی ندارند واین باعث می شوند احساس کنند  که آنان دارند در جنگ علیه این کشورها مرتکب جنایت می شوند.

 

لبنان، مصالحه ها و گفتمانهای ملی

اما در لبنان هنوز هم گفتمان تنش آفرین که بعضی از سیاسیون علیه دشمنان خود دامن می زنند بر ذهنیت عمومی حاکمیت دارد. آن هم از طریق مجادلاتی که هر گروه سعی دارد نقاطی را علیه گروه دیگر ثابت نماید. به گونه ای که در آن تفسیرها حال تشنج به خود گرفته و حرفها دچار تحریف می شوند و به سود منافع داخلی و خارجی، هر روزه بر میزان تنشها افزوده می شود یا روابط با دولتهای دوست دچار مشکل می گردد. این امر سبب تعطیل شدن همگرایی و دور شدن از تفاهم در قضایای مرتبط با دولتهای پیرامونی می شود. این اشاره بدان دارد که تا هنوز القاهای خارجی منطقه ای و بین المللی بر تحرکات سیاسی کشور سیطره دارند.

ما در برابر این واقعیت از همگان می خواهیم که پیرامون مصالحه هایی که در شمال شکل گرفته است گرد بیایند و و برای جلوگیری از فتنه تلاش کنند و پیوند بین شهروندان را زنده نمایند و زمینه را برای همکاری در راستای میهنی مبتنی بر بنیادهای سالم و رویکرد شهروند سالارانه به شهروندان کشور بدور از مشکلات طائفه ای و مذهبی و زندانهای فردیت و خود محوری و تکیه بر گفتمان وحدتگرایانه ملی و دست یازیدن به اسباب وحدت اسلامی و نفی ترویج فتنه کور و اختلافات عقیم و پنهان در غارهای رسوبات تاریخی و دور ساختن حال و آینده از مسائل مهم و قضایای سرنوشت ساز، فراهم سازند.

همین طور تأکید می داریم که ضرورت دارد روند گفتگوی بین گروهها به سطح رهبران سیاسی و پایگاههای مردمی توسعه یابد. تا این که لبنان میهنی شود که شمال با جنوب و جبل با بیروت پیوند بخورد. در عین حال دولت هم وظیفه دارد که برنامه عملی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و امنیتی را از طریق اتخاذ تصمیمهای اقتصادی شجاعت آمیز در قبال کارگران و کارمندان و سروسامان دادن به وضعیت طبقات فقیر که پس از ناپدید شدن طبقه متوسط بر اثر گرانی کشنده و مشکلات اقتصادی، اکثریت مردم لبنان را تشکیل می دهند پیگیری نماید. این کار با متحول کردن امکانات موجود و بهبود بخشیدن به آنها از طریق ارتباطات بیشتر با دولتهای عربی و خارجی که دائماً از توجه و کمک به لبنان حرف می زنند میسر است.

در چنین فضایی ما خواهان آن هستیم که قانون از کجا آورده ای دوباره زنده شود. تا آنهایی که از اموال دولت سوء استفاده کرده و داراییهای دریایی و خشکی آن را مصادره نموده اند مورد بازخواست قرار گیرند تا ثابت شود دولتی که به دولت وحدت ملی موسوم شده است برای کل میهن است و به صاحبان نفوذ که اموال عمومی را به سود گروههای خود حیف و میل می کنند و برای منافع انتخاباتی خود رشوه می دهند اختصاص ندارد.

ملت لبنان خواهان دولت میهن است ونه دولت اشخاصی که هنوز هم بدور از حل کردن اوضاع پیچیده، کشور را از یک مشکل به مشکل دیگر منتقل می کنند. زیرا بسیاری از اینها خودشان عین مشکلند و راه حل نیستند. زیرا به فردپرستی و طائفه گرایی و مذهبگرایی عادت کرده اند و به میهن گرایی که بتواند تمامی را در بر بگیرد عادت ندارند.

در پایان از لبنانیها می خواهیم که در کنار امنیت اجتماعی و اقتصادی، نسبت به حمایت از امنیت سیاسی خود هم حساسیت داشته باشند و در برابر تلاشهایی که سعی دارند کشور را از فضای مصالحه به فضای تفرقه و چند دستگی ببرند، زمینگیر نشوند و با پیوند بیشتر و اصرار بر همبستگی و نفی بازگشت به فضای فتنه که دشمن در راستای آن تلاش می کند با ترورها – مانند حادثه ای که دو روز پیش در جبل اتفاق افتاد - مقابله نمایند. چرا که دشمن همواره سعی دارد که فضای داخلی کشور را با جنایت ترورهای گوناگون دچار شکاف نماید و توان خودش را بکار می گیرد  تا مرحله آینده مرحله ترور و تصفیه حسابهای گروهی باشد که فقط یک گروه را هدف قرار نمی دهد بلکه امنیت و مقاومت و مردم را هدف قرار می دهد.