خطبه جمعه، 8 شهریور ماه 87

بيروت؛ 27 شعبان 1429هـ برابر با 29 / 8 / 2008م

 

 

 

مطالب مهم خطبه اول: قداست زمان در ماه رمضان / تکريم انسان / تنظيم روابط انساني / خوش رويي و تدبر در قرآن از راههاي رسيدن به بهشت است.

 

مطالب مهم خطبه دوم: فلسطين، گسترش شهرکهاي صهيونيستي و بي­توجهي اعراب / افغانستان، ناامني و جنايتهاي پي در پي / لبنان، تونلهاي تعصب و مذهب­گرايي در برابر دولت / جنايت ربودن سيد موسي صدر و همراهان وي.

خطبه اول:

قداست زمان در ماه رمضان

روشي که پيامبر خدا (ص) در برخورد با مسلمانان از آن پيروي مي­کرد اين بود در جايي که به مسؤوليت آنان مربوط مي­شد ايشان را آگاهي مي­بخشيد و يکي از اين جاها، خطبه ايشان در استقبال از ماه رمضان در آخرين جمعه ماه شعبان است. چرا که خداوند به بعضي از زمانها قداست و ارزش خاصي بخشيده و با محبت و رحمت و لطف خود تمام آن کساني را که در آن قرار دارند، در بر مي­گيرد. زيرا از نظر طبيعت زمان با زمان ديگري فرق ندارد. ولي خداوند متعال به بعضي از زمانها ارزش داده است و ماه رمضان از جمله آن زمانهاست.

پيامبر در پي آن است که ارزش اين ماه را نزد خداوند و مسؤوليت­هاي معنوي و عملي انسان در قبال آن را بيان نمايد. سعي مي­کنيم که با استفاده از خطبه پيامبر اسلام (ص) چگونگي تعامل معنوي و روحي با شبها و روزهاي اين ماه را بشناسيم و به چگونگي عمل به مسؤوليت­هايمان در قبال اعمال آن پي ببريم. پيامبر (ص) مي­فرمايد: «ايها الناس قد اقبل اليکم شهر الله - پس اين ماه همان ماهي است که خداوند متعال، همان کسي است که تمام زمان را آفريده است ولي خصوصيت اين ماه در ويژگي­هايي است که خداوند متعال از انسان خواسته است با غني کردن خود، ارتقا بخشيدن معنويت و انجام مسؤوليت آنها را تحقق ببخشد که با هر ماه ديگري فرق دارد – بالبرکة – خداوند به شما و زندگيتان و اوضاعتتان در اين ماه برکت مي­دهد – والرحمة – آن چنان رحمت خود را شامل حال شما مي­گرداند که شما را به درجات والايي بالا مي­برد و از وسوسه­هاي شياطين دور مي­گرداند – والمغفرة» پس او همان کسي است که اگر به سوي او بازگرديد و در عبادت خود اخلاص بورزيد، گناهانتان را مي­أمرزد.

 

تکريم انسان

«شهر هو عندالله أفضل الشهور - همه ماهها برکت دارند ولي برکت اين ماه از ساير ماهها بيشتر است. از اين رو بايد با عقل و روح و قلب و احساس و حرکت در زندگي برکت آن را درک کنيد و دريابيد – وايامه افضل الأيام ولياليه افضل الليالي وساعاته افضل الساعات - پس شما در بهترين زمانها قرار داريد. در روزهايي که بهترين روزها هستند و شبهايي که بهترين شبها هستند و ساعتهايي که بهترين ساعتها هستند – هو شهر دعيتم فيه إلي ضيافة الله - پس در اين ماه خداوند سفره خود را براي انسان گستراينده است ولي نه آن سفره­اي که بخورد و بياشامد بلکه سفره­اي که در آن از محبت و رحمت و لطف و مغفرت الهي تغذيه مي­کند – وجعلتم فيه من أهل کرامة الله - پس شما در اين ماه گرامي داشته شده ايد. همان کساني که با برخورداري از فيض الهي کرامت يافته­اند – انفاسکم فيه تسبيح - پس همين نفس­هايي که بالا مي­آيد و پائين مي­رود، به مانند ذکر تسبيح است که به مانند ذکر گفتن زباني­تان خداوند به شما پاداش مي­دهد و آن در صورتي است که معنويت اين ماه بزرگ را درک کنيد – ونومکم فيه عبادة - پس اگر خواب شما براي کسب توان براي عبادت خداوند باشد، با اين کار گويي شما نماز مي­خوانيد و دعا مي­کنيد و مناجات مي­نمائيد – وعملکم فيه مقبول – تمام آن نيکي­هايي که در اين ماه انجام مي­دهيد پذيرفته است – فاسألوا الله ربّکم بينّات صادقة – نيتي که در عبادت و محبت و طاعت خداوند اخلاص داشته باشد – وقلوب طاهرة – در آن ذره­اي کينه و عداوت و بغض نسبت به بندگان خداوند وجود نداشته باشد – أن يوفقکم لصيامه – زيرا خداوند روزه را بر شما واجب گردانيده است همان گونه که بر گذشتگانتان واجب کرده بود – وتلاوة کتابه – با قرآن کريم باشيد تا در آن تدبر و تأمل کنيد و معرفت قرآني و ديني خود را افزايش دهيد – فإن الشقي من حرم غفران الله في هذه الشهر العظيم – درست مثل فردي که در موسم سود و استفاده که ديگران فايده مي­برند او ضرر کند و خسران ببيند و ماه رمضان همان موسم مغفرت و رحمت است – واذکروا بجوعکم وعطشکم فيه جوع يوم القيامة وعطشه» همان زماني که مردم در برابر خداوند جهانيان مي­ايستند و گرسنگي و تشنگي به ايشان دست مي­دهد. از اين رو مسؤوليت­هاي خود را در دنيا بياد آوريد تا خداوند در روز قيامت با دادن غذا و آشاميدني به شما رحم کند.

 

تنظيم روابط انساني

«وتصدقوا علي فقرائکم ومساکنيکم – وقتي که با گرفتن روزه، از غذاي لذيذ و آب زلال محروم مي­شويد، آن گاه مردمي را بياد خواهيد آورد که آب و غذا پيدا نمي­کنند. پس به ايشان صدقه بدهيد. زيرا خداوند نعمت­هايي را به شما داده است که مي­خواهد از آن نعمت­ها به فقرا و مستمندان هم ببخشيد: «وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ» (حديد/7) - ووقّروا کبارکم – زيرا آنان در ايمان و تجربه از شما پيش هستند – وارحموا صغارکم – آنان ممکن است دچار اشتباه شوند چرا که تجربه و آگاهي شما را ندارند – وصلوا ارحامکم واحفظوا السنتکم – چرا که خداوند نمي­خواهد شما حرفهاي بد بزنيد – وغضّوا عمّا لايحل النظر إليه ابصارکم وعما لايحل الاستماع إليه اسماعکم – از آن مناظر و حرفهاي بيهوده­اي که خداوند ديدن و شنيدن آنها را بر مردم حرام کرده است بپرهيزيد- وتحننوا علي ايتام الناس يتحنّن علي ايتامکم – کودکاني هستند که پدر و مادر خود را از دست داده­اند و شما بايد نقش پدر و مادري آنان را به عهده گيريد و به آنان مهرباني کنيد. زيرا اگر شما بميريد و يتيم­هايي را از خود به جاي بگذاريد، اگر از آن دسته مردمي باشيد که سرپرستي ايتام را به عهده مي­گيرند و به آنان مهرباني مي­نمايند، خداوند پاداش شما را مي­دهد و کساني را مي­فرستد که بيايند و ايتام شما را سرپرستي کنند و به ايشان مهرباني نمايند – وتوبوا إليه من ذنوبکم – زيرا ماه رمضان ماه توبه است: «وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ» (شوري/٢٥) – وارفعوا إليه ايديکم بالدعاء في اوقات صلواتکم فإنها افضل الساعات ينظر الله عزوجل فيها بالرحمة إلي عباده يجيبهم إذا ناجوه ويلبّيهم إذا نادوه ويعطيهم إذا سألوه ويستجيب لهم إذا دعوه» پس انسان وظيفه دارد که از دعا و مناجات با خداوند غفلت نورزد آن زماني که به نماز خواندن مي­پردازد و يا از آن فارغ مي­شود.

 

خوش رويي و تدبر در قرآن از راههاي رسيدن به بهشت است

«ايها الناس من حسّن منکم في هذا الشهر خلقه کان له جواز علي الصراط يوم تزل فيه الأقدام - پس اگر کسي که به بداخلاقي مبتلاست يا شرايطي او را به خالي کردن خشم وامي­دارد، بايد اراده خود را قوي بگرداند تا رفتار خود را با همه مردم بهبود ببخشد – ومن خفّف فيها عما ملکت يمينه – از جمله کارگران و کارکنان و خدمت گزاران – خفف الله عليه حسابه ومن کف فيه شره کف الله عنه غضبه يوم يلقاه ومن أکرم فيه يتيماً أکرمه الله يوم يلقاه ومن وصل فيه رحمه وصله الله برحمته يوم يلقاه ومن قطع فيه رحمه قطع الله عنه رحمته يوم يلقاه ومن تطوع فيه بصلاة – منظور نمازهاي مستحبي است – کتب الله له براءة من النار ومن أدّي فيه فرضاً کان له ثواب من ادي سبعين فريضته فيما سواه من الشهور ومن اکثر فيه من الصلاة عليَّ ثقّل الله ميزانه يوم تخف فيه الموازين ومن تلا فيه آية من القرآن – همراه با تدبر و تأمل – کان له مثل أجر من ختم القرآن في غيره من الشهور ايها الناس إن ابواب الجنان في هذا الشهر مفتحة فاسألوا الله ربکم أن لايغلقها عليکم وابواب النيران مغلقة فاسألوا الله ربّکم أن لا يفتحها عليکم والشياطين مغلولة فاسألوا ربّکم أن لايسلطها عليکم.»

عزيزان! اين همان فضاي معنوي مقدسي است که رسول خدا (ص) از ما خواسته است در اين ماه مبارک آن را درک کنيم. پس در اين ماه نبايد به لهو لعب و بي­توجهي مشغول شويم. بلکه بايد احساس کنيم که در شب و روز خود با خدا باشيم و در همه رفتار و گفتار خود خدا را مد نظر داشته باشيم. «وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففين/٢٦).

 

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحيم

اي بندگان خدا تقواي الهي را رعايت کنيد. ببينيم در اطراف ما چه مي­گذرد؟

 

فلسطين، گسترش شهرکهاي صهيونيستي و بي­توجهي اعراب

فلسطين آينه تمام نماي جهان عرب و دنياي اسلام است. فعّالان بين المللي دارند چشمهاي مصنوعي را براي بدني مي­آورند که چشم­هاي آن بوسيله اشغالگري و محاصره کشنده از حدقه درآورده شده

است و بعضي از اعراب هم در کنار اسرائيل در اين محاصره دست دارند.

اگر چه ملت فلسطين پي برده است که چگونه با اشغالگري برخورد کند و چگونه با ايستادگي و جهاد خود شوکت آن را درهم بشکند، محاصره کشنده برادران امّا، چيزي نمي­تواند آن را کاهش دهد حتي ديدارهايي که در مصر جريان دارد. زيرا گفتگو نيازمند مقدماتي است. ما از مصر مي­خواهيم که در برابر فشارهاي دشمن و آمريکا مقاومت کند و علي رغم کراهت دشمن، به باز کردن گذرگاهها به غزه ادامه دهد.

ما از روزنه فلسطين به تمام امت اسلامي نگاه مي­کنيم. زيرا فلسطين هم چنان قاعده­اي بوده است که بنيانهاي اسلامي و عربي از طريق آن اوج مي­گيرند يا اينکه دامنگير سقوط و فروپاشي مي­شوند. از اين رو معتقديم که حفاريهاي صهيونيستها در مسجد الاقصي نه تنها خطري ويرانگر براي بنيانهاي مسجد است بلکه باعث ويراني بنيانهاي عربي و اسلامي نيز مي­باشد. زيرا آن چه را صهيونيستها انجام مي­دهند فقط ويران کردن ديوار يا حياط مسجدي که پيرامون آن را خداوند مبارک گردانيده است نيست، بلکه آنان سعي دارند تمام بنيانهاي اسلامي و عربي را بر سر ساکنان آن خراب کنند.

ما از تمام مسلمانان مي­خواهيم با مسؤوليت اسلامي خود با خطر بزرگ صهيونيستها مقابله کنند. زيرا مسجد الاقصي فقط يک مکان فلسطيني نيست، بلکه يک مکان اسلامي است و فقط يک مکان جغرافيايي نيست، بلکه جايي در ميان دلها و جانهاست. اين امر ايجاب مي­کند که يک حرکت رسانه­اي و سياسي و فشارهاي بسيار براي دست برداشتن يهوديان غاصب از اين اقدام صورت گيرد. ما در عين حال که از دولت­هاي عربي که پيدا و پنهان با دشمن رابطه برقرار کرده­اند مي­پرسيم: آيا فلسطين به شکل کامل از محاسبات شما خارج شده است؟ آيا مسجد الاقصي از دستور کار شما خارج شده است که حتي به حرکت نمايشي که از آن بوي تهديد برآيد دست نمي­زنيد؟

مشکل اين است که طبقه سياسي عربي و اسلامي عموماً به مقدسات خود احترام نمي­گذارند. در حالي که اسرائيل خرافات خود را تقديس مي­کند. اين طبقه هيچ توجهي به فلسطيني­هايي که در زندانها و زير شلاق جلادها و يا تحت محاصره کشنده جان خود را از دست مي­دهند ندارند. زيرا «کسي که اهانت مي­کند اهانت کردن به او آسان است.» و زيرا جامعه عرب به جامعه مشکلات و تناقضات عربي تبديل شده است و همين طور سازمان کنفرانس اسلامي از تمام مسؤوليت­هاي اسلامي خود دست برداشته است و دنياي اسلام و جهان عرب در بيانيه­هاي تکراري و هذيان گويي اين و آن خلاصه شده است و اسرائيل رها شده است که آبها و سرزمين­ها را مصادره کند و گسترش شهرکها را ادامه دهد و هزاران فلسطيني را دستگير کند تا اگر دهها نفر از آن آزاد هم شدند دنياي فريبکار باز برايش کف بزند و جهان عرب سازشکار برايش هلهله سر دهد.

در ميان اين صحنه فاجعه بار و شکست آلود رايس رهبر محور اعتدال عربي به منطقه و خصوصاً فلسطين مي­آيد که اعلام کند مسلح شدن اسباب نگراني آن را فراهم مي

کند ولي اين درست پس از آن است که آمريکا اعلام کرده است اسرائيل به مجموعه­اي از موشکهاي آمريکايي مسلح شده است. آمده است که از تشويق به از سرگيري مذاکرات منطقه و حل مشکل درگيري فلسطيني – اسرائيلي سخن بگويد. با اين که همگان به خوبي مي­دانند اين مذاکرات يک روش آمريکايي تخدير کننده در وقت مرده است که دولت بوش جز به پايان دادن قضيه فلسطين و ويران کردن دنياي عرب و جهان اسلام و فراهم سازي راه ورود رئيس جديد به کاخ سفيد از طريق کوهي از بدنهاي عربي و اسلامي نمي­انديشد.

هميشه به فلسطيني­ها گفته­ايم که براي مقابله با اين وضعيت بين المللي تؤطئه­گر و وضعيت اشغالگرانه غاصب راهي جز همبستگي داخلي و وحدت دروني ندارد. از اين رو ما از همه گفتگوها و تلاشها براي گردهم آوردن گروههاي فلسطيني استقبال مي­کنيم. هشدار مي­دهيم که نبايد اين ديدارها با چرخه مذاکره با دشمن يا چرخه مذاکرات عربي ربط داده شود. زيرا دولت­هايي که آمريکا عنوان اعتدال بدانها داده است فقط از روزنه شکست و تسليم نگاه مي­کنند. در حالي که فلسطيني­ها به گروههاي متحد و همکار در خط پيروزي و رفع بحران اقتصادي و اجتماعي از روي سينه ملت استوار و شکيباي فلسطين چشم دوخته­اند.

 

افغانستان، ناامني و جنايتهاي پي در پي

در حالي که به وضعيت دشوار فلسطيني نظر داريم نبايد از فاجعه ملت افغانستان مظلوم و مجروح غفلت بورزيم که اشغالگران آمريکا و ناتو، اين ملت را وارد مجموعه­اي از جنايت­هاي گوناگون کرده است که أخرين أن جنايت هرات بود که در آن نزديک به نود نفر از کودکان و زنان و سالخوردگان جان خود را از دست دادند. اين دليل ديگري بر حرمت شکني نيروهاي اشغالگر آمريکا و ناتو عليه شهروندان افغانستان و تحقير مستضعفان اين ملت است. شايد نگاه اشغالگران تفاوتي با نگاه خاخامهاي دشمن يهودي نداشته باشد که مسلمانان و اعراب را به حشرات و افعي­هايي شبيه دانسته است که بايد از دست آنها رهايي يافت.

ما همان چيزي را که به عراقيهايي که اشغالگران از دادن برنامه زمانبندي خروج به آنها طفره مي­روند گفته­ايم به افغانستاني­ها نيز مي­گوييم: رهايي از فجايع با تلاش براي بيرون راندن اشغالگران آغاز مي­شود و سپس با شروع گفتگوهاي داخلي براي بازگرداندن سازندگي به کشور ادامه مي­يابد آن هم به دور از راهبردهاي جنايتکارانه که اشغالگران به مانند عراق در افغانستان بکار گرفته­اند و بدور از مراکز تکفيري که ملت مستضعف را هم خانه اشغالگران قرار داده­اند و خواسته و ناخواسته به نفع اشغالگران فعّاليت مي­کنند.

ما عقيده داريم جنايت­هاي فزاينده اشغالگران در افغانستان و عراق، براي خود آنها بد است و آغازي بر پايان آنها مي­باشد. ولي هشدار مي­دهيم که اشغالگران آمريکايي دارند بذر ناامني مي­کارند. همينطور دولت آمريکا مي­خواهد جامعه عربي و اسلامي را از درون تجزيه کند. نبايد آن چه را که در پاکستان جريان دارد از محاسبات اين دولت دور بدانيم. در مقابل بايد تلاش کنيم که طرح ناامن سازي اين دولت را از بين ببريم تا تمام دنيا بداند هر که باد ناامني بکارد، توفان شکست را درو خواهد کرد.

 

لبنان، تونلهاي تعصب و مذهب­گرايي در برابر دولت

اما در لبنان تلاشهاي تازه­اي را شاهديم که مي­خواهند بعضي از عناوين امنيتي را دامن بزنند. هدف اين است که فضاي تعصب را که به نفع حسابهاي انتخاباتي بکار گرفته مي­شود به وجود آورد. گويا راه تازه­اي براي انتخابات لبنان ترسيم شده است که فقط از مسائل مالي عبور نمي­کند بلکه از تونلهاي تعصب و مذهب گرايي نيز عبور مي­کند.

ما به سخنان تکراري گوش مي­دهيم که دائماً از حقوق طائفه و آن طائفه يا حمايت از اين مذهب و آن مذهب حرف مي­زنند. ما مي­پرسيم: آيا اعلام شکست دولت نام نهاد وحدت ملي تحت عنوان شعارها و توجيه­هاي مذهبي آغاز شده است؟ آيا اين­ها تصميم گرفته­اند که زير پوشش مراکز طائفه­اي و مذهبي و به ضرر پوشش ملي فراگير خواهان حمايت شوند؟ يا اينکه حسابهاي ملّي جز در بانکهاي مذهبي يا طائفه­اي که از مراکز عربي و منطقه­اي و بين المللي تغذيه مي­کنند بکار گرفته نمي­شوند؟

ما سخن گفتن از فتنه را نفي مي­کنيم. فتنه­اي که به شکل دقيق آن جز در اذهان بعضي سياست ورزان حتي آنهايي که در سلک ديني در لبنان قرار دارند وجود ندارد. ما از اينان مي­خواهيم که در گفته­هاي خود از خدا پروا کنند. زيرا حرفهاي اينان نشانگر تلاش براي به وجود آوردن فتنه در جامعه است. ما تعجب مي­کنيم که اين چنين به سرعت از کلمات مهربانانه و محبت آميز به نفع کلمات فتنه آميز دست شسته مي­شود. کلمات فتنه آلودي که از قاموس سياسي و ديني براي شعله ور کردن جامعه بيرون آورده مي­شوند.

ما از خردورزان مي­خواهيم که از دادن ويژگي مذهبي به اين وضعيت خودداري کنند و از سياسيون رسمي و غير رسمي نيز مي­خواهيم که از مطالبه حقوق در دايره­هاي طائفه­اي و مذهبي دست بردارند. چرا که مي­شنويم بعضي­ها خواهان حقوق مسيحيان با آن همه گوناگوني آن در مسؤوليت­ها هستند. با آن همه جدالي که در مسأله رياست وجود دارد. بعضيها هم خواهان حقوق مسلمانان هستند با آن همه گوناگوني مذهبي که در بين مسلمانان وجود دارد. اين حرفها کينه را برمي­انگيزد و روح وحدت و تفاهم پيرامون اصول ثابت اسلامي را از بين مي­برد.

اي لبناني­ها! اي مسلمانان! اي مسيحيان! شمايي که در گذشته در راه فتنه قدم گذاشتيد و از روزنه­هاي مذهبي و سياسي وارد ميدانهاي فتنه شديد سپس وارد مصالحه گرديديد و همه آن جنايتها را فراموش کرديد از نبعه تا صبرا و شتيلا و جاهاي ديگر. حتي بعضي از شما خواسته و ناخواسته خواستند حملات اسرائيل و جنايات آن را فراموش کنند يا خود را به فراموشي بزنند. پس حالا چرا براي ايجاد فتنه غير موجود اصرار داريد؟

و چرا طوري حرکت مي­کنيد که دولت ائتلافي مجموعه­اي از تناقضات سياسي باشد؟ چرا اين حرمت شکني­ها و اتهام زني­هاي غيرمسؤولانه ادامه دارد که ممکن است تجارب شکست خورده گذشته را به صحنه باز گرداند؟

لبناني که بگومگوها و حرمت شکني­ها و تشنج­ها آن را درست کرده­اند، لبنان رهبران ويرانگر و تعصبات کشنده است. پس بسوي وحدت و مهرورزي بياييد. از دست آزمنديها و طمع ورزيهاي فردي و خودخواهيهاي طائفه­اي و حزبي خود به لبنان رحم کنيد، پيش از اينکه مردم چيزي به شما بگوئيد. مردمي که ديگر تاب تحمّل تباه­گريها و بازيگري­هاي کودکانه شما را در مراکز رسمي و حزبي ندارند.

 

جنايت ربودن سيد موسي صدر و همراهان وي

در پايان يادآور مي­شويم اين روزها سالروز جنايت بزرگي است و آن ربوده شدن جناب سيد موسي صدر و دو همراه اوست که مي­خواهيم از جزئيات اين حادثه پرده برداشته شود. به اين مناسبت خاطر نشان مي­کنيم که همه ما مسؤوليت داريم به تعقيب اين جنايتکاران را ادامه دهيم. همان­هايي که برنامه ريزي کردند تا جنايت خود را پنهان کنند. جنايتي که مي­خواست بزرگمردي اسلامي و استوانه­اي لبناني را که تبلور علم و بخشندگي و گشايش و وحدت در همه زمينه­ها بود را ناپديد کنند.

همينطور تأکيد مي­کنيم که پيگيري اين مسأله فقط در سطح رسانه­اي کفايت نمي­کند بلکه بايد در دنياي عرب و جهان اسلام دست به حرکت زد تا حقيقت و چهره جنايتکاران برملا شود.