خطبۀ اول:
کلام خوب و تأثير آن
خداوند متعال در قرآن مجيد ميفرمايد: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا» (إسراء/٥٣) خداوند متعال در اين آيه ميخواهد يک رابطه انساني را در عرصههاي خانوادگي و اجتماعي آن را براي ما تبيين کند. خواست خداوند اين است که انسان وقتي ميخواهد کلماتي را بر زبان آورد بايد به دنبال بهترين کلمات و واژگان باشد. کلماتي که عقل او را به روي حقيقت و قلب او را به روي محبت و روابط او را به سوي پيوند و تکامل ومهرورزي و يکپارچگي و حرکت او را به سوي همکاري با انسان ديگر بگشايد. زيرا وقتي کلمهاي از انسان به سوي ديگر صادر ميشود اگر خوب باشد تأثير خوب روي او ميگذارد و اگر بد باشد تأثير منفي به روي او به جاي ميگذارد. زيرا عواطف و احساسات انسان از کلمات و واژگان تأثير ميپذيرند، خصوصاً اگر انسان انسان ديگري را مورد خطاب قرار دهد يا با او به گفتگو بپردازد.
از اين رو لازم است پيش از آن که کلامي را بر زبان آورد بايد خوب بينديشد. در حديثي از امام علي (ع) آمده است: «زبان مؤمن پشت قلب او و قلب منافق پشت زبان او قرار دارد.» به ايشان عرض شد: اي اميرالمؤمنين! آن را براي ما تفسير کن. فرمود: «زيرا مؤمن اگر کلمهاي در ذهنش خطور کند و بخواهد آن را بر زبان آورد، اگر خوب باشد آن را آغاز ميکند و اگر بد باشد آن را واميگذارد.» پس عقل رهبر است و زبان مثل سربازي در اطاعت او قرار دارد. اما منافق اگر کلمهاي در ذهنش خطور کند هر طور كه بود آن را بر زبان ميآورد. اما اگر تأثير منفي به جاي گذاشت به سوي عقل برميگرداندش تا اينکه مشکل آن را حل کند. در اين صورت زبان رهبري را به عهده دارد و عقل مثل سربازي در خدمت او قرار دارد.
خداوند متعال با تأکيد بر اين مسأله ميفرمايد: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ - پس همان گونه که انسان در هر آن چيزي که براي خوردن و آشاميدن بر ميگزيند دقت ميکند و توجه دارد که با دقت آنها را انتخاب کند، درباره کلمات خود هم بايد دقت به خرج دهد و تأثير آن را بر خانواده و انسانهاي پيرامون خود در نظر داشته باشد - إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ – شيطان هم در عمق کلمات وارد ميشود و ميکوشد از اين طريق با آن تعامل کند و اگر مشکل آفرين بودند، شيطان از طريق آنها دخالت ميکند تا روابط انساني را دچار مشکل نمايد - إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا» روشن است که ما هم بايد نسبت به دشمن هوشيار باشيم و با تمام ابزارها و وسايل حمايت و حفاظت کننده خود را مجّهز کنيم.
دعوت با حکمت و موعظه نيکو
در آيه ديگر خداوند بهترين شيوه دعوت را براي ما تبيين ميکند. شيوهاي که ديگري را به آن انديشهاي که خود به آن باور داري نزديک کرده تا آن را باور کند و بدان ملتزم گردد. اين شيوه اين است که بايد طرز تفکر ديگري را خوب مورد بررسي قرار دهي تا بداني مناسبترين کلمه براي بکار بردن کدام است: «ادع إلي سبيل ربک بالحکمة – حکمت همان قرار دادن شيء در سر جاي خويش است – والموعظة الحسنة – و آن کلمهاي است که عقل و قلب ديگري را به روي انديشه ميگشايد و مزاياي آن را برايش آشکار ميسازد – وجادلهم بالتي هي احسن – با شيوه خوب با ايشان مجادله کن. زيرا وظيفه تو اين است که آنان را راهنمايي کني، به ايشان آموزش دهي و سطح ايشان را ارتقا بخشي. پس بايد به خردهاي ايشان راه يابي تا به روي عقل خو بازشان کني – إن ربک هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله وهو أعلم بالمهتدين.»
اين به مسأله گفتگو بين پدر و فرزندان و زن و شوهر نيز مربوط ميشود. اين گفتگوها بايد با بهترين شيوه صورت پذيرد. پدر نبايد در خانه خود ديکتاتوري به خرج ندهد بلکه بايد بکوشد که زمينه را براي گفتگو مساعد بسازد. خصوصاً اگر زن و شوهر و فرزندان تحصيل کرده باشند.
خداوند متعال ميفرمايد: «ولاتستوي الحسنة ولاالسيئة – زيرا روش نيک همان روش خوب و ملايم است و روش بد همان روش خشن و همراه با درشتي ميباشد و اين دو روش مثل يکديگر نيستند – ادفع بالتي هي أحسن – اگر مشکلي بين تو و ديگري اتفاق افتاد، به بهترين شيوه فکر کن تا اين اختلاف را حل کني – فإذا الذي بينک و بينه عداوة کأنه ولي حميم» خداوند متعال تأکيد ميدارد که ضرورد دارد انسان صداقت و دوستي ديگر را بدست آورد و او را از دشمن به دوست تبديل کند. ولي ما در شيوه مديريت اختلافات خود کاري ميکنيم که دوستانمان به دشمن تبديل شوند. با اينکه اسلام به ما ياد داده است که چگونه با دنيا دوست باشيم حتي اگر در عرصههاي سياسي و ديني و اجتماعي و فرهنگي اختلافاتي هم داريم. ما هميشه به برادران خود عرض کردهايم که هميشه دنبال اين باشيد که بر تعداد دوستان خود بيفزاييد. اما يک دوستي وجود دارد که هميشه بايد دنبال آن باشيم و تحکيم نماييم و آن دوستي با خداوند متعال است. بايد با خدا دوست باشيم. با او بنشينيم و از دردها و مشکلات خود با او بگوييم تا شايد از بار آنها بکاهد.
مداراي نبوي و مداراي مکتبي
در چنين فضايي خداوند متعال براي ما از اخلاق پيامبر (ص) سخن ميگويد. ميفرمايد: «فبما رحمة من الله لنت لهم – اي محمد! تو از عواطف و احساسات نرم و ملايم با مردم برخوردار بودي – ولو کنت فظاً – و اگر درشت زبان بودي – غليظ القلب – و نسبت به مردم مهر و محبت قلبي نداشتي – لانفضوا من حولک فاعطف عنهم و شاورهم في الأمر – بايد با ايشان مشورت كني تا مردم نحوه تعامل با رهبري را از تو و عملکرد تو بياموزند – فإذا عزمت فتوکل علي الله إن الله يحب المتوکلين».
در روايت ديگر آمده است روزي پيامبر (ص) به همراه همسرش عايشه نشسته بود که يک يهودي از کنار آنها عبور کرد و به پيامبر گفت: السّام عليک! يعني مرگ بر تو. پيامبر (ص) هم پاسخ داد: و عليک. عايشه که ديد اين يهودي دارد به پيامبر (ص) دشنام ميدهد، شروع کرد به حرفهاي درشت زدن به او. پيامبر (ص) به او فرمود: «اي عايشه! اگر دشنام مجسّم ميشد شکل بدي مييافت. مدارا بر چيزي قرار داده نشد مگر اينکه بدان وزانت بخشيد و از چيزي برداشته نشد مگر اينکه آن را سبک ساخت و خداوند مداراگر است و مدارا را دوست دارد و آن چه را به واسطه خشونت ندهد به واسطه مدارا عنايت فرمايد.»
اخلاق اسلام اين است و اخلاق پيامبر (ص) چنين ميباشد و اين همان اخلاقي است که انسان را رفعت ميبخشد تا با ديگران مثل يك انسان برخورد کند و از دريچه انسانيت خود به انسانيت ايشان توجه کند و اين همان چيزي است که مردم را به يکديگر نزديک ساخته و جامعه بهم پيوسته و مهرورز و همکار بر اساس نيکي و تقوا را به وجود ميآورد.
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحيم
اي بندگان خدا تقواي الهي را رعايت کنيد و در نيکي و تقوا همکاري کنيد و در گناه و تجاوزگري همکاري نکنيد و با تکيه بر وحدتي که خداوند از مسلمانان خواسته است يكديگر را بدان توصيه کنند به مقابله با چالشهاي فرا روي دنياي اسلام اقدام کنيد. ببينيم در اطراف ما چه ميگذرد؟
نشست ژاپن، نشست فقر و گرسنه سازي
در چند روز گذشته دنيا شاهد دو نشست بود. يکي نشست ژاپن که هشت کشور بزرگ صنعتي جهان در آن حضور داشتند. در نشست مالزي که هشت کشور اسلامي بزرگ در آن شرکت داشتند. در نشست ا ول دولتهاي شرکت کننده تلاش داشتند که از مسؤوليتهاي خود در قبال ويرانگريهاي امنيتي و اقتصادي و غذايي و زيست محيطي خود که تمام دولتهاي دنيا و از جمله کشورهاي جهان سوّم و دولت عربي و اسلامي را بدان مبتلا کردهاند فرار کنند. علي رغم اين که اين دولتها مسؤول 62% از پراکنده شدن مواد سمّي در دنيا هستند اما هم چنان از برداشتن يک قدم براي متوقف کردن تعدي به بشريت و زمين طفره ميروند و ميخواهند که حل اين مشکلات را به سال 2050 حواله کنند. همين طور کوشيدند که مسؤوليت بالا رفتن قيمتهاي غذايي و نفت را به دوش دولتهاي توليد کننده و فقير بيندازند تا بدين ترتيب از زير بار مسؤوليت بحرانهايي که زندگي دهها ميليون فقير و مستضعف دنيا را تهديد ميکند شاني خالي كنند.
امّا نشست دولتهاي اسلامي يک طرح دهگانه براي همکاري در عرصههاي بهره وري و کشاورزي و نيرو و جهانگردي و حمل و نقل و غير ارائه داد. آنها تلاش کردند يورشهاي دولتهاي بزرگ را محدود کنند. دولتهايي که سعي دارند ملتهاي ما را به عنوان بازارهاي مصرف و ابزارهاي تأمين رفا ملتهاي خود آن هم به قيمت گرسنگي و بيماري و ضعف خود ما نگه دارند.
ما در عين حالي که ميبينيم دنيا به مرحله مسابقه حقيقي براي سيطره بر بازارها و ثروتها وارد شده است ميبينيم که کشورهاي ما هنوز هم علي رغم بالا گرفتن جريان وحشتناک جهاني شدن و يورشهاي پي در پي به امنيت و سياست و اقتصاد کشورهايشان، هم چنان به دنبال وقتگذراني هستند.
ما ضمن ابراز خوش وقتي از اين برونداد دستاورد نشست هشت دولت اسلامي، ميخواهيم که اين حرکت به شکل کارآمدي در سطح جهان اسلام و دنياي عرب به جريان افتد و همه دولتهاي اسلامي را شامل شود و بکوشد که عوامل جهل و گرسنگي و اشغالگري را از بين ببرند. آن هم در دنيايي که گرگهاي سياسي و امنيتي و اقتصادي استکبار در تمام زمينهها دنياي اسلام را مورد هجوم قرار داده است.
دولت آمريکا و افزايش تجاوزگري بر منطقه
افزايش يورشهاي تجاوزگرانه آمريکا به کشورهاي ما نيز از اين يورش همه جانبه به دور نيست. به صورت روزانه محلهاي سکونت مردم مورد حملات هوايي قرار ميگيرد نظير آن چه که هواپيماهاي آمريکا در افغانستان انجام دادند که در يک مجلس عروسي دهها نفر کشته و مجروح شدند و از سوي ديگر دخالتهاي پنهان آمريکا در امور امنيتي و سياسي و نظامي پاکستان جريان دارد آن هم بوسيله سلسله انفجارها و تجاوزگريهايي که پاکستان را بر پرتگاه فروپاشي امنيتي و سياسي قرار داده است.
اما در عراق، وضعيت براي عراقيها روشن شده است که آمريکا سعي دارد اشغالگري را ادامه دهد و جدول زمان بندي عقب نشيني را نفي نمايد. تمام گروهها و طوايف و مؤلفههاي سياسي عراق خطر آمريکا را براي آينده و وحدت عراق به خوبي حس کردهاند.
آن هم در شرايطي که اشغالگران سعي دارند شرايط خود را براي سيطره بر ثروتها و عزم سياسي عراق تحقق ببخشند.
ما در عين حالي که از موضع گيري اخير دولت عراق مبني بر نفي شرايط اشغالگران در عقد معاهده امنيتي استقبال ميکنيم تأکيد ميکنيم که تلاش ملي اخير دولت عراق در نفي فشارهاي آمريکا بايد مورد تشويق و حمايت قرار گيرد. خواست ما اين است که اين تلاش به موضع گيري سياسي هم منجر شود و هه طرفهاي عراقي بدان تمسك جويند تا همگان براي مقابله با اشغالگران و تلاش براي بيرون راندن آن متحد و يکپارچه شوند و اين همان چيزي است که عراق متحد را به جاده اصلي قضاياي سرنوشت ساز امت اسلامي باز ميگرداند.
در فلسطين اشغالي نيز ملاحظه ميکنيم که اشغالگران حملات کورکورانهاي را عليه جمعيتهاي خيريه و مردمي فلسطيني در كرانه غربي آغاز كردهاند تا محاصره غذايي و اجتماعي ملت فلسطين را در كنار محاصره امنيتي آن کامل کنند. مثل همان عملياتي که همين الآن در غزه به روشهاي گوناگون جريان دارد. در کنار آن اشغالگران ساخت ديوار حايل را ادامه ميدهند و هيچ توجهي به تصميم دادگاه بين المللي ندارند.
اشغالگران از اين طريق ميخواهند راههاي ارتباطي کرانه غربي را قطع کنند و نگذارند که در آينده دولت فلسطين داراي قابليت حيات شکل بگيرد. از اين رو فشار و محاصره فلسطينيها را ادامه ميدهند. نظير اقدام صهيونيستها در محاصره منطقه يعلين و جلوگيري از آمد وشد و آتش گشودن به روي مردم و جلوگيري از رسيدن مواد غذايي و دارويي به آن. همه اين اقدامات در سايه سکوت عربي و همنوايي غربيها و لاپوشاني دائمي از سوي کميته چهارگانه بين المللي صورت پذيرد.
لبنان و نياز به طرح نجات بخش لبناني و عربي
در رابطه با لبنان ذکر چند نکته لازم است: اول – در معرکه تعيين وزرا ديديم که مسؤولان دولت و فشار آورندگان بر آن به توانايي و تخصص کانديداهاي وزارت خانهها هيچ توجهي ندارند بلکه فقط به روابط حزبي و وابستگيهاي مذهبي و طائفهاي آنها و کارکردن براي اين رهبر و فلان رهبر توجه دارند. به اين ترتيب چون وزير انتخاب شده فاقد توانايي لازم است نميتواند وزارت خود را طبق مصالح کشور اداره کند.
دوم – وزرائي که بدين ترتيب وارد دولت ميشوند نميتوانند نشان دهنده دولت وحدت ملي باشند. نه از حيث التزام به امور عمومي مردم و نه از جهت داشتن اخلاص به قضاياي شهروندان از طريق تأکيد بر حقوق حياتي و قضاياي سرنوشت ساز آنان. تصريحاتي سياسي آنان عليه يکديگر، وفاداراي آنان به مسائل منطقهاي و بين المللي که با اين گروه و آن گروه مربوطند، حرف زدن از تحت فشار قرار دادن آزادي در کشوري که با آن اختلاف نظر دارند و پذيرفتن زير پاگذاشته شدن حقوق بشر و آزادي انسان در کشوري که با وي توافق نظر دارند، چه از روي ترس و چه از روي اميد، همه از جمله آن مسائلي است که نميگذارد دولت وحدت ملي شکل بگيرد. چرا که اين مسائل باعث ميشود مجموعهاي از تناقضات و حساسيتها و مصالح طائفهاي و مذهبي و انتخاباتي در چنين دولتي گردهم بيايند.
سوم – ما خطاب به آن دسته از دولتهاي ثروتمند منطقه که از اهتمامشان به آينده لبنان حرف ميزنند و به سوي توازن نظام لبنان فرا ميخوانند و از لبنان ميخواهند که از طريق گردآمدن شهروندان حول محور يک دولت قدرتمند مشکلات خود را حل کند، خطاب به همه اينهايي که به واسطه افزايش قيمت نفت به ميزان درآمدها و ثروتهايشان اضافه شده است عرض ميکنيم که به لبنان کمک کنند تا در زمينه آب و برق و ديون ميلياردي که تمام توليدات کشور را ميبلعد از ناتواني اقتصادي بيرون شود. اين کار آنان حتي اگر نتواند اين مشکلات را از بين ببرد از ميزان آن خواهد کاست.
وفاداري به لبنان نيازمند برنامه ريزي براي نجات دادن آن از ناتواني اقتصادي و اختلال امنيتي و مسلح کردن ارتش لبنان به سلاحهاي سنگيني پيشرفته براي مقابله با تجاوزگريهاي اسرائيلي است که بايد پرسيد کشورهاي ثروتمند دنياي عرب در اين رابطه چه اقدامي کردهاند؟ اين پرسشي است که به پاسخي عملي و نه عاطفي نياز دارد.