خطبه اول:
ایمان و عمل صالح
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/97) و نیز میفرماید: «فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ» (قصص/67) و نیز میفرماید: «و من یأته مؤمناً قد عمل الصالحات فأولئک لهم الدرجات العلی» (طه/75).
در این آیات کریمه خداوند متعال تأکید میدارد که اعتقادات اسلامی در برنامه فکری و عبادی خود رویکردی عقلانی دارد و از آن ریشه میگیرد و در وجود انسان حرکت کرده و در آن ادامه پیدا میکند. زیرا خداوند متعال این دنیا و انسان را در آن آفریده است تا انسان بوسیله ایمان خود آن را از خیر و عدالت و اصلاح سرشار سازد. زیرا ایمان یک حالت درونی صرف نیست که خداوند به خاطر آن از انسان راضی شود بلکه نشان دهنده یک حرکت بیرونی نیز میباشد که انسان با تکیه بر آن باید حرکت کند تا اوضاع زندگی را تغییر دهد و آن را به شکلی که مورد نظر خداوند است درآورد.
از این رو خداوند متعال بین ایمان و عمل صالح ملازمت قرار داده است. بنابراین بدون داشتن عمل صالح انسان نمیتواند ادعای ایمان کند و بدون ایمان هم فردی صالح نمیتواند باشد. زیرا ایمان به عمل بالندگی و حیات میدهد و عمل را به سوی خداوند بالا میبرد و عمل هم اگر از روی ایمان انجام نشود نمیتواند به درجات عالی برسد.
رسول خدا (ص) و ائمه (ع) بر جنبه عملی ایمان تأکید کردهاند در کلام امام علی (ع) آمده است: «عمل عمل سپس سرانجام سرانجام- سرانجامی که شما بوسیله اعمالتان بدان میرسید و میتوانید به سعادت نایل شوید – و استقامت استقامت – زیرا خواست خداوند این است که انسان در راه توحید استقامت بورزد و در حالی که ایمان دارد به سمت چپ و راست مایل نشود بلکه از آغاز تا پایان در راه راست حرکت کند – سپس شکیبایی شکیبایی – زیرا استقامت ورزیدن در راه مورد رضایت خداوند ممکن است انسان را با مشکلات و دشواریهایی رو به رو کند و این نیازمند صبر و شکیبایی است تا اینکه مشکلات او را زمینگیر نکنند و شرایط ناگوار او را متزلزل نسازند - و پرهیز پرهیز – پرهیز از محارم الهی. زیرا انسانی که به پروردگار خود ایمان دارد بايد از خداي خود بترسد. اين هراس او را از انجام اشتباه و افتادن در دام معصيت باز ميدارد – شما سرانجامی دارید – که آن جهان آخرت است «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ * إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (شعراء/88-89) – پس به سوی سرانجام خود بروید.»
آشفتگی در ایمان
امام علی (ع) برای ما از بعضی نمونههای آشفتگی در دنیا سخن میگوید و ما را از اینکه مثل آنان باشیم نهی مینماید. میفرماید: «از آن کسانی مباش که بدون عمل امید آخرت دارد – مثل بعضی از مردم که به بهشت میاندیشند و از خداوند امید بهشت دارند ولی برای رسیدن به بهشت کاری انجام نمیدهند و پرهیزگاری نمیکنند، حال آن که خداوند ورود به بهشت را به پرهیزگاری ربط داده است. میفرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» (آل عمران/١٣٣). پس بهشت از آن کسی است که از خدا پروا کند. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که یکی از یارانش گفت فلانی امید بهشت دارد و از جهنم میترسد. حضرت به او فرمود: «دروغ گفتند. آنان امیدوار نیستند. هر کس امید چیزی را دارد آن را میجوید و هر کس از چیزی بهراسد از آن میگریزد.» - صالحان را دوست دارد – میستاید که فلانی پاک و صالح و خیّر است – ولی عمل ایشان را انجام نمیدهد و به گنهکاران بغض میورزد در حالی که خودش از ایشان است – او نسبت به گنهکاران بغض میورزد ولی وقتی شیوه زندگی او را مورد بررسی قرار دهی میبینی که گناه میکند و راه اشتباه میپوید – از دیگری به خاطر کوچکترین گناهش میهراسد – میترسد که به واسطه گناه دیگری وارد جهنم شود ولی با وجودی که گناهش از دیگری بیشتر است بر خودش نمیترسد – و بیش از عمل خود به خودش امید دارد. ... اگر عمل کند کم میگذارد و اگر بپرسد مبالغه میکند. ... پس او بسیار حرف میزند و عملش اندک است.»
اعمال برای دنیا و آخرت است
اما علی (ع) خطاب به همه مردم میفرماید: «پس عمل کنید در حالی که زنده و برقرار هستید – شما در این دنیا الآن زنده هستید و این برای شما فرصتی است که عمل صالح انجام دهید – چرا که پروندهها گشوده و مجال توبه وجود دارد – فرصت توبه برای شما فراهم است – و فراریان فراخوانده شده و گنهکاران امید بازگشت دارند پیش از آن که چراغ عمل خاموش شده و فرصت پایان یابد.»
خداوند متعال میفرماید: «لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا * وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا».
پیامبر خدا (ص) میفرماید: «سه چیز از پس میت میرود: خانوادهاش و مالش و عملش. پس دو تای آن باز گردند و یکی باقی میماند. خانواده و مالش باز میگردد و عملش باقی میماند.» پس طوری عمل کند که در قبرت باقی بماند و برایت سودمند باشد.
در این باره باز رسول خدا (ص) میفرماید: «هرگاه انسان بمیرد عملش قطع میگردد. مگر از سه چیز. صدقه روان – صدقه روان مثل آب روان است. تا زمانی که مردم از آن بهره میبرند ثوابش به او میرسد – یا علمی که از آن فایده برند یا فرزند صالحی که برایش دعا کند.» غالب ما به کار و آینده فرزندان خود در این دنیا توجه داریم. اما باید پرسید که آینده آنان چه میشود؟ چرا که اغلب مردم به این مسأله توجهی ندارند.
رسول خدا (ص) میفرماید: «هفت علت است که پس از وفات فرد، ثوابش برای بنده نوشته میشود. مردی که نخلی را بکارد – معنایش این است که مردم از خرمای آن بخورند در حالی که خودش از دنیا رفته است – یا چاهی حفر کند و مردم از آن بنوشند – نهری را برای سیراب کردن زمین جاری کند و مردم از آن بنوشند - یا مسجدی را بنا کند یا کتابی را بنویسد یا علمی را از خود به یادگار بگذارد – یا علمایی را پرورش دهد که به مردم سود برسانند یا کتابی را از خود به جای بگذارد که مردم از آن بهره ببرند – یا فرزند صالحی از خود به جای بگذارد که پس از وفاتش برای او طلب بخشش کند.»
عوامل رسیدن به بهشت
امام علی (ع) میفرماید: «چقدر فاصله بین دو عمل دور است. عملی که لذتش میرود و کیفرش میماند – وقتی انسان ستمگران را تأیید میکند یا زنا میکند یا دزدی میکند یا اموال مردم را به ناحق میخورد. لذت این عمل از بین میرود ولی حساب و مسؤولیت آن هم چنان باقی میماند – و عملی که رنج آن میگذرد – وقتی عبادت خدا میکنی، به مردم نیکویی میکنی و اعمال نیک انجام میدهی، رنج و سختی آنها میرود – و پاداش آن باقی میماند.»
سورهای در قرآن مجید وجود دارد که عوامل موفقیت و پیروزی انسان را در عرصههای فردی و اجتماعی برمیشمارد. خدای متعال میفرماید: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلا الَّذِينَ آمَنُوا – آنان كه ايمان در دلهايشان وجود دارد - وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ - در زمان زندگیشان – وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ – وقتي آماج شبهات كافران و گمراهان قرار گرفتند یکدیگر را به التزام به حق سفارش میکنند - وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر» (عصر/1-3) زيرا حق تلخ و ناگوار است. از این رو باید یکدیگر را به صبر و شکیبایی توصیه کنیم. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزله/7-٨).
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای بندگان خداوند تقوای الهی را رعایت نمایید و با مسؤولیتی که خداوند بر دوش ما نهاده است و با توصیه به حق، در برابر تمام چالشهایی که متوجه اسلام و مسلمین است، موضع بگیرید. ببینیم در اطراف ما چه میگذرد؟
سیاست آمریکایی، محتوا و ابزار اسرائیلی
همه وقایع و حوادث موجود چنین نشان میدهند که ایالات متحده آمریکا فاقد سیاست خارجی آمریکایی است، بلکه در ارتباط با تمام دولتهای منطقه سیاستی کاملاً اسرائیلی دارد. آخرین اینها متوقف کردن قرارداد فروش سلاحهای آمریکایی با ارتش لبنان به ارزش چهار صد میلیون دلار تحت فشارهای اسرائیل بود. تنها دلیل آنها هم این بود که ارتش لبنان قابل اعتماد نیست و دولت آمریکا فقط به آموزش و تسلیح ارتش لبنان به سلاحهای سبک بسنده کرد.
جالب است که بعضی از دولتهای عربی هم فقط چند هلیکوپتر در اختیار ارتش لبنان قرار دادند بدون اینکه سامانههای موشکی مورد نیاز را به ارتش لبنان بدهند. چرا که از اعتراض دولت آمریکا میترسند. زیرا آمریکا و اسرائیل نمیخواهند که لبنان از چنان قدرتی برخوردار شود که بتواند بوسیله آن در برابر تجاوزگریهای اسرائیل از خودش دفاع کند.
بنابه روش عقلای لبنان و خارج آن خوب است بپرسیم: آیا با وجود تمام مانع تراشیهایی که در راه تقویت بنیه دفاعی ارتش لبنان وجود دارد و از زمان تجاوز سال 2006 اسرائیل به لبنان، شورای امنیت قطعنامهای را برای آتش بس صادر نکرده است و حمایتهای بین المللی تا سر حد همنوایی از رژیم غاصب جریان دارد و هیچ مانعی هم وجود ندارد که اسرائیل برای گرفتن انتقام از شکست خود در جریان تجاوز سال 2006 تجاوز تازهای را علیه لبنان صورت ندهد و یا تسلیم شدن را بر این کشور تحمیل ننماید، آیا قابل قبول است که از سلاح مقاومت سخن گفته شود. سلاحی که توان مقابله و رویارویی با تجاوزگریهای اسرائیل را دارد و لبنانیها هم از سال 1982 تا سال 2000 و موفقیت سال 2006 با تجربه مقاومت آشنایی دارند؟ یا این که بعضیها هنوز هم چنین اعتقاد دارند که دولت لبنان دولتی جنگی نیست که بتواند از مرزهای خود دفاع کند. چرا که قدرت لبنان در ضعف آن است. حال آن که همگان به خوبی میدانند جامعه بین المللی در هیچ یک از دورههای گذشته و از جمله پیش از به وجود آمد مقاومت که پایتخت لبنان توسط اسرائیل اشغال شد، برای آزاد کردن لبنان از زیر یوغ اشغال و تجاوزگری اسرائیل کاری را صورت نداده است؟
منطق متمدنانه به ما میگوید: هر کس برگ برندهای را در اختیار دارد نباید آن را از دست بیندازد. خصوصاً با وجود این همه چالشهایی که دنیای عرب و جهان اسلام با آنها روبروست و حداقلهای ارزشهای انسانی و تمدنی در تحرکات سیاست جهانی که قدرتهای استکباری بر جزئیات آن سیطره دارند، ویران شده است.
دولتهای اروپایی و زیر پا گذاشتن ارزشها
در همین راستا تحرکات بسیاری از دولتهای اروپایی بر زیر پا گذاشتن تمام ارزشهای انسانی و تمدنی در برابر اسرائیل تأکید ورزید. اخیراً رئیس جمهور فرانسه از رژیم صهیونیستی دیدار کرد و با تأکید بر حمایت از اسرائیل در پارلمان آن، اصل آزادی ملتها را که انقلاب فرانسه مطرح کرده بود، انکار کرد. او رژیمی را مورد حمایت قرار داد که با آتش و خون ملتی را از سرزمینشان آواره کرده است. ما از او و هیچ یک از مسؤولان اروپایی نشنیدهایم که از ملت فلسطین حمایت کنند. ملتی که با جنایتهای مکرر اسرائیل و محاصره کشنده و ترورهای روزانه جوانان فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه دست و پنجه نرم میکند که آخرین آنها ترورهای صورت گرفته به وسیله ارتش صهیونیستی بود. علاوه بر این دیدار رئیس جمهور فرانسه با خانواده سرباز اسیر اسرائیلی نشان داد که او چه قدر به قضیه این سرباز توجه دارد. اما همو خود را نسبت به رنج و درد هزاران فلسطینی در بند اسرائیل که با ابزارهای غیر انسانی شکنجه میشوند، به ندانستن زد. شکنجههایی که حتی در خود اسرائیل هم حرف و حدیثهایی را برانگیخته است. ولی هیچ اعتراضی را از سوی جهان و کشورهای عربی شاهد نیستیم. زیرا آنان برای انسانیت ملت فلسطین ارزشی قائل نیستند.
جالب این که او گفته است برای دنیا بحران ایران مهمتر است. این حرف واقعاً تمسخر آمیز است. زیرا طرحهای ایران صلح آمیز است. به فرض حتی اگر طرحهای ایران نظامی هم باشد، آیا خطر ایران بیشتر است یا زرادخانههای هستهای آمریکا و انگلیس و فرانسه اسرائیل که دویست بمب اتمی در اختیار دارد و با استفاده از جنگندهای اف 15 و اف 16 خود به مانورهای بزرگ نظامی دست زده است و به نظر میرسد در شرایطی که آمریکا سعی دارد بوسیله اسرائیل جنگ روانی را علیه ایران دامن بزند، برای حمله به مراکز اتمی ایران آماده میشود. چرا که هر گونه ضربه زدن به ایران توسط اسرائیل، بدون چراغ سبز آمریکا غیر ممکن است؟
اینان سعی دارند که در دل ملتها خصوصاً ملل عربی ایجاد رعب و هراس کنند. آنها با سوء استفاده از ساده اندیشی سیاسی اینها میخواهند تأکید کنند که این همه بسیج هستهای نظامی اسرائیل برای صلح است و نه جنگ. بنابراین میکوشند بذر هراس از ایران و اطمینان از اسرائیل را بکارند.
اتحادیه اروپایی، دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی
به موازات این شاهدیم که اتحادیه اروپایی به درخواست بوش برای اعمال مجموعهای از مجازاتهای دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران پاسخ مثبت داد. ما اکنون با دولتهای اروپایی روبرو هستیم که به رژیمهای دیکتاتوری تبدیل شدهاند و به جهت تلاش دولتهای اسلامی برای دست یابی به توانمندی علمی، آزادی آنان را تحت فشار قرار میدهند. زیرا خواست آنان این است که جهان اسلام هم چنان نیازمند تولیدات آنان باقی بمانند تا از این طریق شرایط اقتصادی و امنیتی خود را بر آنان تحمیل کنند. متأسفانه دنیای اسلام هم نتوانسته است به یک قدرت صنعتی تبدیل شود تا از یک سو به خودکفایی برسد و از سوی دیگر با شرایط اقتصادی خود، ثروتهایش را به دنیا صادر کند. بنابراین حتی در نحوه تعامل را با ثروتهای خود و تعیین قیمت برای آن نیز تابع سیاست دولتهای بزرگ هستند. میبینیم که دارند به جهان اسلام فشار میآورند که بدون نیاز داشتن بازار جهانی، بر میزان تولید نفت خود بیفزاید. زیرا بالا رفتن قیمت نفت به دلیل بالا رفتن مالیاتها است و نه کاهش تولید.
لبنان، زندانی برای ملت
اما در لبنان، بازیهای داخلی و خارجی هم چنان اوضاع امنیتی و دولتی کشور را تحت سیطره خود دارد. در حالی که همگان به خوبی منتظرند دولت لبنان در کمترین زمان ممکن تشکیل شود، بسیاری بر این باورند که بحران لبنان و وارد آمدن اتهامات متقابل از سوی گروهها، نشان دهنده مداخلات بیگانگان است. چرا که آنان میخواهند از لبنان برای درگیری دولتهای منطقه و از جمله دولتهای عربی با دولتهای بزرگتر استفاده نمایند. دستگاههای جاسوسی اسرائیل هم مشغول به کار هستند تا با روشهای گوناگون امنیت کشور را مختل کند. شاید توافق دوحه به عقدهای برای بعضی از دولتهای منطقه تبدیل شده باشد. به این جهت آنان سعی دارند که این توافق را متزلزل کنند و یا با به وجود آوردن حوادث امنیتی و تحریکگریهای مذهبی بوسیله جهات دینی و سیاسی که آمریکا و اسرائیل را مشکلی برای لبنان نمیبینند و مشکل لبنان را پیروان این مذهب و فلان مذهب میدانند، از بین ببرند. آن هم به خاطر تن دادن به وجود فتنهای که بعضی از جهات منطقهای و یا بین المللی آن را القاء مینمایند.
شاید آن چیزی که به خطری برای لبنان تبدیل شده است، این باشد که بعضی از دولتهای منطقه بیش از سایر دولتهای خاورمیانه برای تأمین منافع خود به شیوه مذهبی عمل میکنند تا با اعمال تبعیض در بین شهروندان خود، بتوانند مراکز مذهبی را بیشتر به موقعیت سیاسی خودشان نزدیک کنند.
نشست معنوی اسلام و مسیحیت، نیز بیانیهای تکراری صادر کرد که لبنانیها هیچ راه حلی را در آن نیافتند. زیرا همگان به خوبی میدانند که اینان توان اداره کشور را در شرایط سرنوشت ساز ندارند و فقط نشان دهنده سیمای یک نظام طائفهای هستند. این نشست فقط برای تنفس بعضی خفقانها بود ولی کلیدی برای برون رفت از مشکلات در اختیار نداشت.
کارآمدی این نشستها در لبنان از بین رفته است. زیرا ما کسانی را نداریم که بر اساس حق و عدل و معنویت و محبت و رحمت در این نشست شرکت کنند. ما در دشتهایی پر از سنگ ریزههای عداوت و کینه و دشمنی و تعصب رفت و آمد میکنیم و ملت هم چنان در بند زندان بزرگی است که بازیگران ریز و درشت دارند با آن بازی میکنند.