خطبه جمعه، 31 خرداد ماه 87

بیروت؛ 16 جمادی الثانی 1429ه‍ برابر با 20 / 6 / 2008م

 

 

 

مطالب مهم خطبه اول: باز داشتن نفس از هواها / عمل برای آخرت / نور خوف و نور امید.

 

مطالب مهم خطبه دوم: سیاست نامتوازن دولت آمریکا / اتحادیه اروپایی، شراکت و حمایت مطلق از یهودیان / لبنان، تحریک­گری‌های امنیتی و تعصبات خطرناک.

خطبه اول:

باز داشتن نفس از هواها

خداوند متعال می‌فرماید: «فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى * وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»  (نازعات/37-41) و نیز می‌فرماید: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الألْبَابِ» (زمر/9).

قرآن کریم و سنت شریف نبوی تأکید می‌دارند که انسان باید همواره عظمت پروردگار خود را به یاد داشته باشد تا مثل هر بزرگ دیگری که او را مرتبط با وجود و زندگی و سرنوشت خود می‌داند، در برابر او احساس خشیت کند. به نحوی که اگر از او نافرمانی کرد و از راه ترسیم شده توسط او منحرف گردید بترسد و هراسناک گردد. در قرآن کریم آمده است: «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالأرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (زمر/٦٧) چرا که خداوند خالق آسمانها و زمین و آفریدگار تمام هستی است و اوست بر بندگان خود سیطره دارد و بر همه چیز توانا می‌باشد.

از این رو انسان باید به مقام پروردگار خودش بیندیشد. آن هم به مقام الوهیت و ربوبیت او و مقام طاعت و بندگی او. قرآن کریم نیز از این مسأله سخن گفته و مسأله را به سرنوشت انسان در بین بهشت و جهنم محدود می‌کند، «فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى – مقصود از کسی که طغیان کرد، آن کسی است که از حدود ترسیم شده الهی پا را فراتر نهاده است. حال آن او می­بایست به ایمان به خداوند و توحید او و خضوع برای او در طاعت و عبادت و فرمان برداری از اوامر و نواهیش ملتزم می‌ماند و هر کس که در این دنیا از این حدود فراتر رود، در حقیقت به آخرت خود نیندیشیده است. تمام فکر و دغدغه او این بوده است که در این دنیا سود مالی ببرد، حلال باشد و یا حرام و یا به قدرت و سیطره‌ای دست پیدا کند که شخصیت او را بزرگ نشان دهد و با تکبر و خود بزرگ بینی خود را از مردم بالا بگیرد گویا اینکه دنیا همان چیزی است که او را پذیرفته و تابع آن شده است و در آن جاودانه می‌ماند. اما او از آخرت غافل است و به آن نمی‌اندیشد و برای آن آمادگی ندارد بلکه از هواهای نفسانی خود پیروی می‌کند. پس هر کس چنین باشد طبیعی است که عاقبتش جهنم باشد.

«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ – آن کسی که در این دنیا زندگی می‌کند ولی مقام خداوند یگانه و بی‌نیاز و مهربان و مهرورز و پروردگار عالمیان و دارای مجازات سنگین را در نظر دارد، او در معرفت خداوند غرق می‌شود و در زندگی دنیوی خود طوری حرکت می‌کند که از مجازات و مقام پروردگار خود بترسد و اگر هواهای نفسانی او خواستند او را از راه راست منحرف کنند، او با نفس خود به جهاد بر می‌خیزد و در برابر پروردگار خود التزام الهی خود را مورد تأکید قرار می‌دهد - يَحْذَرُ الآخِرَةَ – او به آخرت می‌اندیشد و اینکه چگونه به آخرت روی بیاورد و بدین منظور برای آخرت آمادگی می‌گیرد تا به نزدیکی الهی نایل شود - وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الألْبَابِ» (زمر/9) و طبیعی است که عالم از جاهل بهتر و برتر است.

خداوند متعال خطاب به همه دعوتگرانی که در همه عصرها ادامه دهنده راه رسالت هستند می‌فرماید: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» (احزاب/39) خداوند متعال در آيه دیگری می‌فرماید: «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده/54) بنابراين ترسي ندارد كه به ايشان تهمت زنند يا گمراهشان بخوانند.

 

عمل برای آخرت

رسول گرامی اسلام (ص) با اشاره به همین فضای ایمانی ترس از خداوند می‌فرماید: «مؤمن بین دو هراس عمل می‌کند. بین عمری که سپری شده است – عمری که از او در این دنیا سپری شده است – نمی‌داند که خداوند درباره آن با وی چه می‌کند – آیا به او پاداش نیک می‌دهد یا به خاطر آن مجازاتش می‌کند – و بین عمری که باقی مانده است و نمی‌داند که خداوند با آن چگونه قضاوت می‌کند. پس بنده مؤمن باید از خویشتن خویش برای خودش توشه بگیرد – خداوند متعال توانمندیهایی را در وجود انسان به ودیعت نهاده است و انسان باید آنها را شکوفا سازد و به نفع خود برای هنگامی که به دیدار خدایش نایل می‌شود آنها را بکار اندازد – و از دنیای خود برای آخرتش بهره گیرد – زیرا دنیا مزرعه آخرت است – و از جوانیش پیش از سالخوردگی – باید پیش از آن که دیگر توانی برایش باقی نماند، از قدرت و توانمندی خود استفاده کند – و از زندگانی پیش از مرگ. پس قسم به کسی که جان محمد در دست اوست پس از دنیا رنجی نیست و پس از آن خانه نیست مگر بهشت یا جهنم.»

پس همان گونه که در دنیا خانه‌ای برای سکنا گزیدن انتخاب می‌کنی و از خطرها و جاهای ناامن کناره می‌گیری پس باید تلاش کنی که خانه‌ای اخروی را برای نزدیک شدن به خداوند و رسیدن به رضایت او فراهم کنی.

 

نور خوف و نور امید

امام صادق (ع) می‌فرماید: «پدرم می‌فرمود: بنده مؤمنی نیست مگر اینکه در قلبش دو نور وجود دارد. یکی نور خوف و دیگری نور امید. اگر این وزن شود از آن فزونی نکند و اگر آن وزن شود از این فزونی نکند.» از این رو انسان باید حالتی از توازن داشته باشد و تا سر حدّ یأس و ناامیدی از خدا نترسد و تا حد جرأت­گری از خدا ایمن نشود و به او امید نبندد. ایشان در تفسیر آیه «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» (رحمن/46) می‌فرمایند: «هر کس بداند که خداوند او را می‌بیند و گفته‌هایش را می‌شنود و آن چه را از نیک و بد می‌داند آگاه است، این امر او از اعمال زشت باز می‌دارد – زیرا او نظارت خداوند را به خوبی احساس می‌کند – پس او همان کسی است که از مقام پروردگارش می‌ترسد و نفس را از هوا نهی می‌کند.»

در سفارش‌های لقمان به فرزندش آمده است: «از خداوند عزوجل آن چنان بترس که اگر نیکی جن و انس را برای او ببری تو را عذاب کند و آن چنان به خداوند امید داشته باشد که اگر گناهان جن و انس را برای او ببری تو را ببخشد.» بنابراین «وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ» (مطففین/26).

 

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا از خدا پروا کنید و از عذابش بترسید و به رحمت و پاداشش امید داشته باشید. ببینیم این روزها در اطراف ما چه می‌گذرد؟

 

سیاست نامتوازن دولت آمریکا

دولت کنونی آمریکا در شش ماه باقیمانده از عمر خود وارد مرحله­ای از عدم توازن شده است. این دولت احساس می‌کند که زمان پی در پی می‌رود و از افغانستان تا عراق و فلسطین و لبنان هر دم شکست درو می‌کند. لبنان نگذاشت که آمریکا با دامن زدن جنگ علیه این کشور، خاورمیانه جدید را به شیوه‌ای که اسرائیل می­خواهد متولد نماید و جنبش مقاومت و بازدارندگی را به گونه‌ای کارآمد و زنده در کالبد عربی و اسلامی زنده کرد. با این حال دولت بوش این روزها تمام تلاش خود را بکار گرفته است تا پیش از پایان یافتن دوره‌اش، به نفع خود و اسرائیل تمام اوراقها را گرد آورد. به همین دلیل به عراقی‌ها فشار می‌آورد که معاهده خفت­بار امنیتی را امضا کنند. معاهده‌ای که به اشغالگران اجازه می‌دهد تا با پایگاههای جدید نظامی خود خون کودکان و جوانان و زنان و سالخوردگان عراقی را بریزند و مقاومت سیاسی و جهادی عراقی را از بین ببرند و از سوی دیگر می‌کوشد آرامشی پوشالی را به فلسطین اشغالی باز گرداند تا در سایه آن یهودیان به شکل کامل در قدس اسکان داده شوند تا مقوله «قدس پایتخت ابدی یهود» تثبیت گردد. هدف این تؤطئه این است که امکان به وجود آمدن یک دولت فلسطینی مقاوم و مستقل و دارای قابلیت حیات از بین برود.

در همین راستا دشمن ساخت چهل هزار واحد مسکونی جدید را در قدس اشغالی آغاز کرده. از این رو مقدار بیشتری از اراضی فلسطینی‌ها را مصادره کرده و بعضی املاک کلیساها را خریداری نموده است و حفاری در زیر مسجد الاقصی را ادامه می‌دهد به گونه‌ای که بنیان و اساس آن در معرض تهدید قرار گرفته است. این اقدامات همگی در سایه لاپوشانی‌های آمریکا صورت می‌گیرد. وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که تداوم شهرکسازی عملیات مذاکرات را به تعطیلی نمی‌کشاند. زیرا خواست آمریکایی‌ها از فلسطینی‌ها این است که برای سراب و نه برای وطن مذاکره کنند. این امر به دشمن کمک می‌کند که راهبرد خود را با مصادره اراضی و وقت کشی کامل کند و در این کار بر حمایت مطلق آمریکا که شامل دو حزب دموکرات و جمهوری خواه می­شود تکیه دارد. چرا که این دو حزب کاملاً تابع شرکت‌های چند ملیتی و لابی یهودی است. تا جایی که کاندیداهای ریاست جمهوری برای دادن اوراق اعتماد خود به اسرائیل از یکدیگر سبقت می‌گیرند. به نحوی که در محاسبات سیاسی چیزی از فلسطین باقی نماند. اینان برای اعراب در معیارهای سیاسی خود هیچ حسابی باز نکرده‌اند. اما در برابر این دبیرکل جامعه عرب فقط به سیاست شهرکسازی اعتراض می‌کند. اما شهرکسازی در میان سراب عربی و انبوهی از اوهامی که باعث حرف زدن از مشروعیت بین المللی می‌شود، به عنوان یک واقعیت هم چنان باقی مانده است.

 

اتحادیه اروپایی، شراکت و حمایت مطلق از یهودیان

از سوی دیگر وزرای امور خارجه اتحادیه اروپایی، پیرامون آمادگی اتحادیه برای ایجاد شراکت با اسرائیل بیانیه‌ای صادر کردند و مهلت زمانی هم برای آن تعیین نکرده‌اند. چرا که از تحریک خشم دولت‌های عربی می‌ترسند ولی در عین حال شرایط الزام آوری را هم برای اسرائیل تعیین نکردند. می‌بینیم که این روابط از روابط آمریکا با دولت یهودی هم نزدیک‌تر است حال آن که این اتحادیه هیچ بیانیه‌ای را برای ایجاد شراکت مطمئن با هیچ دولت عربی صادر نکرده است. در حالی که همگان می‌دانند منافع اتحادیه اروپایی ارتباط تنگاتنگی با دولت‌های عربی دارد. زیرا آنان به ضعیف کردن اعراب و خضوع در برابر اسرائیل عادت کرده‌اند. به همین دلیل می‌بینیم که آنان به مسأله نقشه راه و محاصره غزه و جنایت‌های اسرائیل و اشغال فلسطین کاملاً بی‌توجه هستند. زیرا دولت‌های اروپایی هیچ احترامی برای انسان‌های عرب قائل نیستند بلکه فقط انسان یهودی را محترم می‌شمارند. در همین راستا نشنیده‌ایم که یک دولت اروپایی به طرحهای هسته‌ای اسرائیل که تمام منطقه را تهدید می‌کند اعتراض کرده باشد. بلکه اینان نوک پیکان حمله‌شان همواره متوجه ایران است که هیچ دلیلی برای تبدیل شدن طرح هسته­ای مسالمت آمیز آن به طرحهای نظامی ندارند. چرا که اینان فقط پیگیر وارد کردن فشارهای سیاسی هستند ولی از نظر عملی کاری را صورت نمی‌دهند.

آمریکا و دولت‌های اروپایی هیچ التزامی به معیارهای اخلاقی و انسانی ندارند بلکه فقط به منافع راهبردی مادی خود ارزشهای اخلاقی و انسانی ندارند بلکه بر عکس آن پاپ بندیکت شانزدهم می­آید و از بوش به خاطر التزامش به ارزشهای اخلاقی سپاسگزاری هم می‌کند. فردی که دنیا را به جنگ کشانده است، انسانها را می‌کشد و ثروتها را به یغما می‌برد و در طول تاریخ آمریکا، از نظر از بین بردن ارزشهای انسانی، نظیر خود را نداشته است. پس حرفهای پاپ را چگونه می‌توان تفسیر کرد. این چیزی است که ما آن را درک نمی‌کنیم.

 

لبنان، تحریک­گری‌های امنیتی و تعصبات خطرناک

اما در لبنان همگان به تشکیل حکومت در عرصه‌های اصلی و خدماتی مشغول هستند. گویا مسأله این است که هر وزیری بدور از نظرات و دیدگاههای پارلمان و نمایندگان و ریاست جمهوری صاحب اختیار اداره وزرات خانه خود است. امّا مردم غرق در حرفهای سیاسیون هستند، بدون اینکه در برابر بحرانهای موجود در آب و برق و تلفن و مانند آن صدای بلندی داشته باشد. می‌خواهند لبنان را وارد رقابت‌های سیاسی کنند. اما در این میان تنها چیزی که مطرح نیست مردم است.

بعضی‌ها می‌پرسند: آیا آن کسانی که از توافق – شبیه گره – لبنانی‌ها حرف می‌زنند، وقتی درباره توافق دوحه می‌گویند که شبیه آتش بس یا نظایر آن است، سعی می‌کنند برای انتخابات آینده آمادگی بگیرند تا با دفاع از طائفه یا مذهب یا رهبر، حالت‌های غریزی بیشتری را از مردم بسیج کنند؟ آیا همین‌ها پشت سر دامن زدن به اوضاع امنیتی ناگوار و خطرناک قرار دارند، خصوصاً که هیچ وقتی در حرفها و سخن پراکنی‌های خود دقت ندارند. بلکه به شکل واکنشی حکم صادر می‌کنند تا بر دامنه این آتش بیفزایند؟

به هر حال نیروهای سیاسی و امنیتی و دینی باید در قبال نابسامانی‌های امنیتی موجود که به خاطر آزمندیهای سیاسی یا ذهنیت‌های تکفیری یا تعصبات کور خطری برای مردم به شمار می‌آید، به مسؤولیت خودشان عمل کنند. آن هم پیش از آن که این ساختار روی سر همگان فرو ریزد. باید اشاره کرد که پیامدهای منفی این گونه اقدامات بیش از هر کس دامنگیر فقرا و مستضعفان است. حال آن که اصحاب تعصب و رهبران، در درگیری‌های سیاسی و انتخاباتی یا تعصبی، از این درگیری‌ها به نفع خودشان بهره می‌گیرند و آنچه از این فرآیند نصیب مردم می‌شود فقط فقر و ناتوانی است. این اوج ساده اندیشی سیاسی را نشان می‌دهد که به یک مشخصه اضافی برای مردم این کشور عجیب و غریب تبدیل شده است.