خطبه جمعه، 23 فروردین ماه 87

بیروت؛ 5 ربیع الثانی 1429ه‍ برابر با 11 / 4 / 2008م

 

 

 

مطالب مهم خطبه اول: جاودانگی علم علی (ع) / مواعظ ارشادی امیر المؤمنین (ع).

 

مطالب مهم خطبه دوم: مانورها و پیامهای تهدید آمیز / فلسطین، مقاومت علیه محاصره و شهرکسازی / دولت آمریکا غرق در باتلاق عراق / لبنان و تعطیل شدن راه حلهای سیاسی و اقتصادی.

خطبۀ اول:

جاودانگی علم علی (ع)

وقتی که تلاشهای امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) را برای ارشاد و راهنمایی مردم و بررسی وضعیت و درمان مشکلات ایشان بر شرایط منفی پیرامون ایشان و انحراف عملی که گامهای ایشان را به حرکت وامی‌دارد، مورد بررسی قرار دهیم. می‌بینیم که آن حضرت فقط به مشکلات مردم آن زمان نپرداخته است بلکه قضایای مردم را در طول زمانها مدنظر داشته است. به نحوی که وقتی کلمات و خطبه‌ها و مواعظ آن حضرت را می‌خوانیم، احساس می‌کنیم که امام علی (ع) دارد تمام مشکلات ما را به تصور می‌کشد و مشکلات ما را درمان می‌کند و ما احساس می‌کنیم که امام علی (ع) در بین ما حضور دارد. زیرا عظمت علی (ع) به این است که به کل حرکت تاریخ دنیا توجه داشته و از ژرفای حقیقت موجود در خط اسلام که در همه نسلها جریان دارد نشأت می‌گیرد.

زیرا اسلامی که خداوند متعال در کتاب خود بر پیامبرش نازل کرده است و به او الهام کرده است که آن را به مردم برساند برای زمان خاصی نبوده است بلکه دین تمام انسانها و تمام زندگی به شمار می‌آید و تمام آن چه که در میراث اسلامی، چه در اصول عقیده و چه در احکام دینی و مفاهیم مرتبط با زندگی، به مشکلات تمام انسانها پرداخته‌اند. در سیره امام علی (ع) آمده است که آن حضرت جز از رسول خدا (ص) علوم را از کسی دیگر دریافت نداشته است. پس پیامبر (ص) پرورش دهنده و مربی و معلم و راهنمای آن حضرت بود،  زیرا امام علی (ع) از کودکی با آن حضرت می‌زیست. آن حضرت از ارتباط خود با رسول خدا (ص) چنین می‌گوید: «هر روزی، یک خلق از اخلاق خود را به من القا می‌کرد و من چون بچه شتری که از پی مادرش رود در پی او روان بودم.» پس علی (ع) شبانه روز و در سفر و حضر با رسول خدا(ص) بود. وقتی قرآن نازل می­شد، او اولین کسی بود که پس از رسول خدا آن را می‌شنید. پیامبر (ص) با علی (ع) می‌نشست تا از افقهای بیکران و ژرفای معانی و مفاهیم قرآن با او سخن بگوید. از این رو علی (ع) در این باره می‌فرماید: «رسول خدا هزار باب علم را به من آموخت که از هر بابی، هزار باب دیگر بر من گشوده شد.» علی (ع) فقط به حفظ شنیده‌های خود از رسول خدا (ص) بسنده نمی‌کرد. بلکه به آنها می‌اندیشید و نیازمندیهای انسان را در زندگی از آن استخراج می‌نمود. رسول خدا (ص) اصول و مبانی را در اختیار علی (ع) قرار می‌داد تا ا و تقسیم فروع را بر اساس اصول انجام دهد. از این رو رسول خدا (ص) در این باره می‌فرماید: «من شهر علمم و علی دروازه آن است». گویا می‌فرماید: هر کسی که می‌خواهد وارد شهر شود باید از دروازه وارد شود. یعنی نمی‌توانیم جز از طریق علم علی (ع) به علم رسول خدا (ص) آشنایی پیدا کنیم. فرزندان آن حضرت نیز وارث علم آن حضرت هستند. امام صادق (ع) نیز همین امر را مورد تأکید قرار داده و می‌فرماید: «حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث جدم و حدیث جدم حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث علی و حدیث علی حدیث رسول خدا و حدیث رسول خدا ، سخن خداوند است.» یکی از شاعران همین مفهوم را به نظم درآورده و چنین سروده است:

مردمی را دوست بدار که گفتار ایشان این است: جد ما از جبرئیل و جبرئیل از خداوند روایت کرده است.

از این رو ارتباط ما با ائمه (ع) از ارتباط ما با رسول خدا (ص) نشأت می‌گیرد. بنابراین مسأله ولایت ائمه (ع) ریشه در ولایت رسول خدا (ص) دارد و ولایت رسول خدا (ص) از ولایت خداوند متعال نشأت می‌گیرد. زیرا پیامبر (ص) کسی است که خداوند با وحی عهده‌دار مواظبت از او شده است و اراده‌اش بر این قرار گرفته است که پیامبری برای همه مردم و رحمت برای همه جهانیان باشد.

 

مواعظ ارشادی امیر المؤمنین (ع)

در اینجا به یکی از خطبه‌های آن حضرت اشاره می‌کنیم که در روز جمعه خطاب به یاران خویش ایراد فرموده است. طبق آن چه که در نهج البلاغه آمده است حضرت علی (ع) می‌فرماید: «ای بندگان خداوند! وارد زمانی شده‌اید که خوبی به آن پشت کرده و می‌گذرد – اگر وضعیت جامعه را مورد بررسی قرار دهید، می‌بینید که خیر و نیکی بیش از پیش عقب گرد می‌کند – و بدی بدان روی آورده – مردم علی رغم اینکه مسلمان هستند به یکدیگر کینه می‌ورزند، با یکدیگر دشمنی می‌ورزند، به یکدیگر حسادت می‌کنند و علی رغم این که مؤمن هستند، به یکدیگر بغض دارند و یکدیگر را اذیت می‌کنند و یکدیگر را می‌کشند. ما این مسأله را در تحرکات بعضی‌ها در دنیای اسلام شاهد هستیم. در دنیای اسلام شرارت به یک پدیده مهم و فراگیر تبدیل شده و خیر و نیکوکاری به گروههای محدودی منحصر شده است – و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر می‌گردد – شیطان در بین مردم دارای پایگاه شده است. چرا که زشتی‌ها را برایشان زیبا و زیبایی‌ها را برایشان زشت جلو می‌دهد و هر آن گونه که بخواهد ایشان را وسوسه می‌نماید تا اینان را گمراه کند و از خدا دورشان نماید. با این حال مردم به عبادت شیطان روی آورده و از عبارت خداوند روی گردانده‌اند. حال آن که خود شیطان هم از این کار ابراز برائت می‌کند. آن گونه که در فرمایش خداوند متعال آمده است: «وَمَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي» (ابراهیم/٢٢).

پس چرا از خردهایتان استفاده نمی‌کنید که از قرآن و پیامبران پیروی کنید؟ کدام دنیا مثل دنیای اسلام است که شیطانهای انسان صفت مثل شیطانهای آمریکایی و اروپایی و شیطانهای عربی که زندگی و آزادی مردم را مصادره کرده‌اند، بر آن سیطره داشته باشند؟ - هم اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده، نیرنگ و فریبش همگانی و بدست آوردن شکار برای او آشکار است.»

سپس امام علی (ع) از مردم می‌خواهد که واقعیت را چه در سطح کوچک آن (میهن) و چه در سطح بزرگ آن (امت اسلامی و دنیا) مورد بررسی قرار دهند. می‌فرماید: «به هر سو می‌خواهی نگاه کن! آیا جز فقیری می‌بینی که با فقر دست و پنجه نرم می‌کند؟ - آیا جز جامعه فقیری را می‌بینی که فقرا با فقرشان دست به گریبان هستند و هیچ کس هم به کمک و یاری ایشان اقدام نمی‌کند، حتی آنهایی که مسلمان و مؤمن هستند – یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده – و ثروتمندان صاحب مکنت، خداوند را به خاطر نعمت‌هایش شکر نمی‌کنند. زیرا شکر نعمت به این است که به فقرا و ایتام مقداری از آن چیزی را که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان قرار داده و انسان را وکیل بر آن مقرر داشته است ببخشی. «وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ» (نور/٣٣)، «وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (ذاریات/١٩) – یا بخیلی که در حق خداوند بخل ورزیده و ثروت فراوانی را گرد آورده است – زیرا خداوند متعال ادای حقوق شرعی را بر مردم واجب کرده است و از مردم خواسته است که حقوق شرعی خود را به فقرا و مستمندان بدهند. در حدیث شریف آمده است: «خداوند در اموال اغنیاء آنچه را که فقرا را بسنده کند قرار داده است و اگر خداوند می‌دانست که برای ایشان کافی نیست برایشان می‌افزود.» در حدیث دیگری آمده است: «خداوند فقرا را در اموال اغنیا شریک کرده است.» ولی بعضی‌ها در دادن حقوق شرعی بخل می‌ورزند و آن را برای خودشان نگه می‌دارند – یا سرکشی که گوش او از شنیدن پندها و اندرزها کر است – او به مواعظ و اندرزها گوش نمی‌دهد. چرا که طنین گناهان او را از شنیدن پند و اندرزها مانع می‌شود – پس ما از خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم. فساد آشکار شد – در دنیا، خصوصاً در دنیای اسلام – نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که از نافرمانی و معصیت باز دارد – زیرا تمام مردم می‌خواهند که به خداوند تقرب جویند، ولی نمی‌خواهند که مسؤولیت نهی از منکر را انجام دهند – آیا شما با چنین وضعی می‌خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت خداوندی قرار گیرید و عزیزترین دوستانش باشید؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاودانش نمی‌توان فریفت و جز با عبادت، رضایت او را نمی‌توان بدست آورد – بین خداوند و هیچ کس دیگری حتی پیامبر (ص) قرابتی وجود ندارد. پیامبر (ص) می‌فرمود: «وَأُمِرْتُ لأنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ» (زمر/12) و نیز خداوند از زبان آن حضرت می‌فرماید: «قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» (زمر/13). پیامبر در آخرین خطبه خویش فرمود: «اما چیزی جز عمل همراه با رحمت ‌‍(پروردگار) نجات بخش نیست و اگر من نافرمانی کنم حتماً نابود می‌شوم.» سپس امام علی (ع) خطاب به کسانی که مردم را موعظه می‌کنند و آنها را از منکرات نهی می‌نمایند ولی خودشان به گفته‌های خویش التزام ندارند، می‌فرماید – خدا دستور دهندگان به معروف را که آن را ترک می‌کنند و نهی کنندگان از منکر را که به آن عمل می‌کنند لعنت کرده است.»

از این رو وقتی این فراز از خطبه امام علی (ع) را مورد بررسی قرار می‌دهیم احساس می‌کنیم که علی (ع) در بین ما حضور دارد تا مشکلات ما درمان نماید. زیرا ما با شرایط اجتماعی آن حضرت اشتراک داریم. از این رو باید از این مواعظ تاریخی که به تمام اوضاع اسلام و مسلمین نظر دارد پند بگیریم تا در خط خدا و پیامبر و اهل بیت او قرار گیریم، همان گونه که خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/55) و این مایه اخلاص به خداوند و پیروی از ولایت خواهد بود.

 

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم    

ای بندگان خداوند! تقوای الهی را رعایت کنید و با تقوا و حرکت در خط درست موضع بگیرید. چرا که خداوند به رهپویان راه راست وعده رحمت داده است. به نحوی که هیچ گونه خوفی بر ایشان نیست و آنان اندوهگین نمی‌شوند. ببینیم در اطراف ما چه می‌گذرد؟‍‌‌

 

مانورها و پیامهای تهدید آمیز

در فلسطین اشغالی اسرائیل دارد با انجام دادن مانورهای نظامی که از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی تا کنون بی سابقه بوده است، چنگ و دندان خود را نشان می دهد. این مانورها حاصل وجود بحران روانی در ارتش و شهرک نشینان اسرائیلی است. بحرانی که به واسطه شکست اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در خلال جنگ سال 2006 به وجود آمد. جنگی که با تجاوز وحشیانه اسرائیل به سنگ و چوب لبنان همراه بود. اسرائیل کوشید که پیامهای اطمینان بخشی را برای برای طرفهای گوناگون ارسال دارد، آن هم در شرایطی که تهدیدات خود را علیه ایران و سوریه و لبنان ادامه می دهد.

ما عقیده داریم که این مانورها حاوی پیام برای بیرون و داخل اسرائیل است. یعنی اسرائیل هم چنان قدرتمندترین دولت منطقه به شمار می آید و ارتش آن علی رغم خسارتهای مادی و معنوی بیشماری که در رویارویی با لبنان و مقاومت اسلامی متحمل گردید، هم چنان ارتشی شکست ناپذیر است. این مانورها نوعی جنگ روانی علیه دنیای عرب نیز به شمار می آید. باید دنیای عرب به یک بسیج جهادی علیه رژیم صهیونیستی بیندیشد و جنبشهای بازدارنده علیه اشغالگری اسرائیلی و آمریکایی را تقویت نماید. چرا که رژیمهای تابع سیاست آمریکا و دارای رویکرد دوستانه به اسرائیل رسماً به قلع و قمع ملتهای خود کمر بسته­اند. آن هم پس از آن که دولت آمریکا به آنان صفت میانه رو و معتدل را اعطا کرده است.

ملتهای اسلامی و عربی، خصوصاً در شرایطی که کل منطقه با یورش استکباری و چالشهای آمریکایی و اروپایی روبرو می باشد، باید به جایگاه رفیع تمدنی خود بازگردد و در برابر تهدیدات نظامی و روانی دولتهای آمریکا و اسرائیل به منظور در هم شکستن روح و قدرت موضعگیری آنان، دچار سقوط و اضمحلال نشوند. زیرا ما ابزارهای قدرت بسیاری را در اختیار داریم. جنگ تابستان 2006 نشان داد که مجاهدان از چنان قدرتی برخوردارند که می توانند به دشمن خسارت بزنند و مقوله ارتش شکست ناپذیر را از بین ببرند.

 

فلسطین، مقاومت علیه محاصره و شهرکسازی

بنابراین باید توانمندیهای امت اسلامی را برای مقابله با تهدیدات افزایش داد و روح مقاومت و بازدارندگی را در آن تقویت نمود و احساس ضعف و شکست را از آن دور کرد. زیرا این دوره دوره ای حساس و خطرناک است و بر تمام اخلاصمندان امت اسلامی است که به مسائلی چون آزادی و عزت و ساختن آینده بر اساس قدرت و ثبات روی بیاورند. ما عقیده داریم که عملیات اخیر مقاومت فلسطینی در غزه، دشمن را به لرزه در آورد و به مثابه واکنشی به محاصره وحشیانه نوار غزه بود. مقاومت توانست ابهت دشمن را در هم بشکند و پوشالی بودن مانورها و تهدیدات آن را به نمایش بگذارد.

از سوی دیگر دیدارهای صورت گرفته بین رئیس تشکیلات فلسطینی و نخست وزیر دشمن چیزی جز وقت کشی را نشان نمی دهد. نشان می دهد که اسرائیل فقط سعی دارد تأیید افکار عمومی جهان و خصوصاً آمریکایی و اروپایی را برای خود بدست آورد و چنین نشان دهد که اسرائیل خواهان صلح است. ولی این نشستها هیچ گونه دستاوردی را برای فلسطینیها در پی نداشت و آنان را به هیچ یک از حقوقشان نرساند. مسؤولان رژیم صهیونیستی هم تأکید داشتند که آنها سیاست شهرکسازی را در قدس و داخل شهرکهای بزرگ ادامه خواهند داد. معنای این حرف این است که اینها قسمتی از توافق آنان با فلسطینیها خواهد بود و اسرائیل هیچ یک از تعهدات خود را در قبال اجلاس آناپوبیس عملی نخواهد کرد. مهمترین تعهدات اسرائیل در این اجلاس توقف سیاست شهرکسازی و برچیدن موانع بود. در حالی که بنابه گفته مسؤولان فلسطینی کرانه باختری هم چنان از بستن راهها توسط اسرائیل رنج می برد. علاوه بر این اسرائیل سیاست شهرکسازی خود را تحکیم کرده است و جلو هرگونه زمینه ای را برای ایجاد دولت فلسطینی دارای قابلیت حیات گرفته است.

اما دولت آمریکا در قبال این قضایا فقط حرفهای تکراری تحویل می دهد و هیچ گونه فشاری را بر دولت هم پیمان خود اسرائیل وارد نمی نماید. زیرا اساس عملکرد این دولت را هماهنگی با اسرائیل تشکیل می دهد. تا این که اسرائیل بتواند راهبرد خود را برای مصادره بیشتر سرزمینهای فلسطینی تکمیل نماید. آمریکا فقط یه بیان حرفهای دروغین در رابطه یا صلح بسنده می کند و در آن به عقل بعضی از اعراب و مسلمانان می خندد و این سال را هم با از بین رفتن تمام تصمیمهای عربی در کنفرانسهای گوناگون زیر پای دشمن به پایان خواهد برد.

 

دولت آمریکا غرق در باتلاق عراق

اما در عراق که وارد ششمین سال اشغال خود شده است. ابزارهای کشنده آمریکایی هم چنان شهروندان بیگناه را هدف قرار می دهند. آن هم به بهانه مقابله با افراد مسلح. اشغالگران آمریکایی سعی دارند که ناامنی را در عراق ادامه دهند تا عراقیها هم چنان در محاصره مشکلات خدماتی و معیشتی باقی بمانند و نیز دارند برای وارد کردن عراق در دسته بندیهای سیاسی و طائفه ای نقشه می کشند. و همه اینها تأکید می دارد که اشغالگران در حل مشکلات عراق ناتوان بوده اند و اگر عراق را از یک مشکل بیرون برده اند، آن را وارد مشکل پیچیده تری نموده اند. اشغالگران در باتلاق عراق غرق شده اند و تعداد کشتگان آنان از چهار هزار نفر فراتر رفته و آمار مجروحان آن به هزاران نفر رسیده است.

اشغالگران آمریکایی و اذناب آنان نمی فهمند که ملل اسلامی و عربی سیاست و دولت آمریکا را قبول ندارند و هر جا که شده با نیروهای آمریکای مبارزه می نمایند. این امر در افغانستان دیده می شود. می بینیم که آمریکاییها نتوانسته اند راهبرد خود را به پیروزی برسانند. علی رغم این که نیروهای ناتو در افغانستان حضور دارند. آنان نه تنها نتوانسته اند که ثبات را به افغانستان بازگردانند بلکه این ناامنیها به پاکستان هم پیمان آمریکا هم سرایت کرده است.

 

لبنان و تعطیل شدن راه حلهای سیاسی و اقتصادی

اما لبنان که 13 آوریل سالگرد شروع جنگهای داخلی در آن است، تا اکنون از بحران داخلی رنج می برد، بدون این که راه حلی برای بحران آن یافت شده باشد. آن هم علی رغم این که موافقان و مخالفان التزام خود را به طرح عربی که خود اعراب نیز در تفسیر آن اختلاف دارند، اعلام کرده اند. بعضی از اعراب یک تفسیر و بعضی دیگر تفسیر دیگری را ارائه داده اند. بنابراین خود اعراب هم در درون خود به دو گروه تبدیل شده اند. این علاوه بر نبود اعتماد در بین سیاسیون لبنانی است. به نحوی که لبنان واحدی به نام میهن وجود ندارد، بلکه لبنان از مشکلات حزبی و مذهبی و طائفه ای و دخالتهای بین المللی متأثر شده است. حتی بعضی از نمایندگان دولتهای بزرگ هم صریحاً بیان داشته اند که مشکل کشور فقط ریاست جمهوری نیست بلکه باید کشور در دست گروهی قرار داشته باشد که منافع آنها را تأمین نماید.

اما همبستگی اعراب، در موضعگیری متناقض آنان در قبال بحرانهای گوناگون و خصوصاً در رابطه با بحران لبنان و اتهامزنیهای دو جانبه که راه حل را به تعطیلی کشانده است، مختل شده است. می بینیم بعضیها از روابط لبنان و سوریه به گونه ا ی حرف می زنند که به جای کمک کردن، بر پیچیدگی مسأله می افزایند. اینان از طریق رسانه طوری به اختلافات و مشکلات دامن می زنند که به جای حرکتزایی، احساس رکود و جمود را القا می نمایند.

از این رو اوضاع عربی هم چنان درگیر رقابتهای منفی باقی خواهد ماند که بر روابط دوگانه و سه گانه آنا حاکمیت دارد. همین امر باعث گردید که نشست وزاری امورخارجه عرب پیشنهادی را ارائه نماید که هیچ توجهی به روابط لبنان و سوریه ندارد. زیرا زبان زبان تعدی و ستیز است و نه زبان دوستی و گشایش. بنابراین تلاشهایی که در بعضی دیدارها دارد صورت می گیرد نتایجش تابع سرد شدن سیاسی است تا این که در سردخانه عربی که بسیاری از قضایای عربی در آن گذاشته شده اند قرار بگیرد.

اما ملت لبنان هم چنان با غول گرانی روبرو می باشد که تمام ذخایر آنان را می بلعد. مشکل دیگر لبنان دیون این کشور است که به حدود 40 میلیارد دلار بلغ می شود که شاید هم بر اثر فقدان توازن اقتصاد دولتی به 50 میلیارد دلار برسد. این علاوه بر رهنمودهای بعضی دولتها به شهروندانشان است که تحت عنوان نبود امنیت در لبنان سرمایه گذاری نکنند. در حالی که مشکل لبنان امنیتی نیست و جنبه سیاسی دارد ک حتی بعضی از دوستان لبنان هم مردم لبنان را زیر فشار گرفته اند.

ما نیازمند آنیم که صدای اعتراض خود را علیه مشکل آفرینان برای این کشور فقیر و گرسنه و محروم بلند نماییم. اینان دارند بر محرومیت این کشور می افزایند و آن را وارد وادیهای بی سرانجام مذهبی و طائفه ای و حزبی و حتی فردی می کنند. کسانی که می خواهند در یک بت پرستی سیاسی، مردم به جای خداوند آنان را بپرستند. اما سؤال این است: لبنان دارد به کجا می رود؟