بسمالله الرحمن الرحیم
29 رجب 1440 هـ برابر با 16 فروردین 1398 هـ و ٥/٤/٢٠١٩ م
مطالب مهم خطبه اول: مبعث نبوی / صاحب اخلاق عظیم / دین چیست؟ / راه موفقیت / معیار ارتباط با پیامبر خدا / چگونه میتوانیم وفادار بمانیم؟
مطالب مهم خطبه دوم: آیا تلاشهای اصلاح طلبانه به موفقیت خواهد رسید؟ / امید فلسطین به مردم است.
خطبه اول:
مبعث نبوی
خداوند متعال در کتاب عزیز خود چنین میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً * وَدَاعِياً إلى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُنِيراً * وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللهِ فَضْلاً كَبِيراً» صدق الله العظيم.
در بیست وهفتم ماه رجب جبرئیل بر پیامبر خدا که در غار حرا بود نازل شد و به او گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَم».
در آن روز یعنی 571 سال بعد از میلاد مسیح(ع) و تقریباً 1453 سال پیش، خداوند از میان همه خلایق خود، شریفترین، گرامیترین و کاملترینشان از نظر ایمان، اخلاق و عقل را برگزید. اویی که در مکه به صادق امین شهرت داشت تا خاتم پیامبران و سرور اوصیاء شود.
پیامبر خدا نیز به ندای وحی که با عبارت «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنْذِرْ» از او خواسته بود عهدهدار رسالت شود لبیک گفت. از این رو بیم داد، بشارت داد، یاد داد، تربیت کرد، تزکیه نمود و گفتگو کرد و وقتی شرایط اضطراری پیش آمد، جنگید و جهاد کرد. اهانتها، فشارها، چالشها و تحریمها او را نترساند و در برابر تحریکات از پای نیفتاد و راهها را بر آنها بست. وقتی عمویش ابوطالب با پیشنهادهای قریش نزدش آمد، به او فرمود: «به خدا سوگند! اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند دست از رسالت خود برنمیدارم تا این که خداوند آن را یاری کند یا این که در این راه کشته شوم.»
پیامبر خدا در برابر همه اینها صبر کرد و اصرار ورزید که صدای رسالت را به همه گوشهای شنوا، دیدگان بینا و دلهای فهیم برساند تا این که امر الهی آشکار گردد، کلمه او تعالی یابد و هدفی که برای آن به رسالت مبعوث شده بود، تحقق یابد: «إنما بعثت لأتمِّم مكارم الأخلاق».
صاحب اخلاق عظیم
آری! محمد(ص) مبعوث گردید تا مکارم اخلاقی را کامل کند و آن گونه که برخی گمان بردهاند و برخی دیگر فهمیدهاند، اخلاق در حاشیه رسالت قرار ندارد. بلکه اراده الهی بر این قرار گرفته است که اخلاق حاکم بر زندگی باشد. اخلاق باید بر رفتار فردی و جمعی انسان در تعامل با خدا، خویشتن، خانواده، همسایگان، زندگی و هستی پیرامونی او حاکم باشد. راه پیامبران از زمان آدم همین بوده است و تا قیام قیامت نیز همین خواهد بود. چون انسانیت جز با اخلاق کامل نمیشود و نخواهد شد؛ بنابراین با اخلاق است که انسان، انسان میشود.
پیامبر خدا آن قدر شب زنده داری کرده بود که پاهای مبارکش متورم گردیده بود. ولی قرآن کریم به این نکته اشاره نمینماید و آن حضرت را بر اساس زهد و دست کشیدن از دنیا مورد ارزیابی قرار نمیدهد. او دنیا را فروخته بود. او شهر دانش بود ولی قرآن کریم از دانش آن حضرت نیز سخنی به میان نمیآورد. آن حضرت در صحنههای نبرد همیشه پیشگام بود. ولی قرآن کریم از شجاعت و قهرمانی او سخن نمیگوید. او در میان مردم به عدالت رفتار میکرد؛ حتی در سخن گفتن و نگاه کردن. میفرمود: «وأيم الله، لو أنَّ فاطمة بنت محمَّد سرقت لقطعْتُ يدها؛ به خدا سوگند! اگر فاطمه دختر محمد نیز دزدی کرده بود، دستش را قطع میکردم.» ولی خدای متعال از عدالت او نیز سخنی نمیگوید. بلکه عنوان او این است: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» و خداوند نیز خطاب به قریش چنین میفرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤوفٌ رَحِيمٌ» و درباره اخلاق او نیز فرموده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ».
پیامبر خدا با اخلاق خود توانست دلهای مردم را به سوی رسالت خود جلب نماید. او میان نظریه و عمل و کار و عبادت، جمع کرد. برای او اخلاق هیچگاه جنبه ثانوی نداشت. او در محبت به مردم، بخشش، مدارا، توجه به مخالفان، حتی آنهایی که او را اذیت کرده بودند، بر اساس واکنشهای دیگران رفتار نمیکرد تا این که اگر آنها ببخشند، او نیز ببخشد، اگر آنها رفت و آمد کردند، او نیز رفت و آمد نماید و اگر آنها بخشیدند، او نیز ببخشد. بلکه او با کسانی رفت و آمد میکرد که با او قطع رابطه کرده بودند، به کسانی میبخشید که او را محروم کرده بودند و کسانی را میبخشید که به او ستم کرده بودند. البته این روش به خاطر ضعف آن حضرت نبود. بلکه زمانی چنین رفتاری را از خود نشان میداد که در اوج پیروزی و قدرت قرار داشت. تجلی این رفتار ایشان را میتواند در جریان فتح مکه دید. وقتی پیروز به مکه بازگشت و بزرگان قریش نزد آن حضرت آمدند، همانهایی که به او ستم کرده بودند و کوشیده بودند او را به قتل برسانند، منتظر بودند که چه تصمیمی دربارهشان میگیرد. به آنها فرمود: «بروید که شما آزاد شدگانید.» این عبارت برای بیان طرح، روش و ماهیت رسالت او کفایت میکند.
دین چیست؟
برادران و خواهران عزیز! خیلی نیاز داریم که بار دیگر حضرت محمد در میان ما مبعوث شود تا به یاد ما بیاورد که دین چیست؟ تا بار دیگر تعریف دین را از زبان او بشنویم. یک بار مردی نزد پیامبر خدا آمد و عرض کرد: یا رسول الله! دین چیست؟ فرمود: «حسن خلق». آن مرد گمان کرد که پیامبر خدا حرف او را به خوبی نشنیده است. از این رو از سمت راست آمد و عرض کرد: یا رسول الله! دین چیست؟ فرمود: «حسن خلق». مرد بار دیگر سؤال خود را تکرار کرد و پیامبر خدا نیز فرمود: «حسن خلق».
دین برای همین آمده است. چون همه اعتقادات، عبادات، احکام و مفاهیم برای این آمدهاند تا مردم را به حس خلق دعوت کنند و اخلاق نیکو را در عرصه زندگی خود تثبیت نمایند. از این رو بسیار طبیعی است که عنوان کارنامه انسان خلق نیکو باشد. در حدیث آمده است: «إنَّ العبدَ لَیَبلُغَ بِحُسنِ خُلْقِه عظیمَ درجاتِ الآخِرَةِ وشرَفَ المَنازِلَ، وأنّه لَضعیفُ العِبادَةِ؛ عبد به سبب حسن خلقش به درجات بزرگ آخرت و مرتبههای شریف میرسد و حال آن كه از نظر عبادت و بندگی ضعیف بوده است.»، همچنین فرمودند: «ما مِنْ شَیْ ءٍ اَثْقَلَ فِی الْمیزانِ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ؛ در میزان [اعمال روز قیامت]، هیچ چیزی سنگینتر از خلق نیکو نیست.»
راه موفقیت
برادران و خواهران عزیز! وضعیت امروز امت ما به انقلاب اخلاقی نیاز دارد. امت اسلامی در عرصههای فقه، سیاست، اقتصاد، تربیت، رسانه، فرهنگ، ارتباطات و همه امور دیگر، در مهندسی، پزشکی، مدیریت و عرصههای دیگر به اخلاق نیاز دارد. انقلابی که در آن یاد بگیریم چگونه اخلاق را زنده کنیم. چگونه اخلاق را بر رفتارهای خود حاکم کنیم. چگونه اخلاق ما را زینت بدهد و ما نیز آراسته به اخلاق شویم. به این ترتیب از معایب خود عاری میشویم.
سخن گفتن از اخلاق، سخن گفتن از آخرت نیست بلکه صحبت کردن درباره همین دنیاست. به این حدیث از امیرالمؤمنین(ع) گوش دهید: «لَوْ كُنّا لا نَرْجُو جَنَّةً وَلا نَخْشى نارا وَلا ثَوابا وَلا عِقابا لَكانَ ینْبَغى لَنا اَنْ نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلَى سَبیلِ النَّجاحِ؛ اگر ما امیدى به بهشت و ترسى از دوزخ و انتظار ثواب و عقاب نمىداشتیم، شایسته بود به سراغ فضایل اخلاقى برویم؛ چرا كه آنها راهنماى رستگارى هستند.»؛ یعنی اگر به فرض موضوعاتی چون ثواب، عقاب، بهشت و دوزخ دین نظر تو را جلب نکرد، لااقل به فکر منفعت خودت باش و به خاطر مجموعههای اخلاقی که دین آورده است، از دین پیروی کن.
چرا؟ برای این که سعادت واقعی و موفقیت در سایه اخلاق نیکو حاصل میشود. هر چند که ما گمانهای دیگری داشته باشیم. چون خصلتهای نیکو و سجایای پسندیده، در درون ما وجود دارند که از آنها به حست خلق تعبیر میشود. اینها منبع اصلی سعادت است که هیچ چیز دیگر به پای آن نمیرسد. خیلی از شما این واقعیت را تجربه کردهاید و تجارب علمی روانشناسی و اجتماعی نیز آن را ثابت کرده است.
آری! ممکن است چیزهای دیگری هم باشند که اسباب سعادت انسان را فراهم کنند؛ مانند امور مادی و تمایلات. ولی اینها آنی و زودگذر هستند. اینها با سعادت خیلی فاصله دارند. سعادت در سایه دراز کردن دست یاری به سوی فقیر آبرودار، شاد کردن دل پدر و مادر، حل مشکلات انسان، رفع آزار و اذیت، اصلاح بین دو دشمن، احسان، تبسم، سعه صدر، آسودگی و مردم دوستی به دست می آید. انسان صادق، درستکار، پاکدامن و... به چنین سعادتی میرسد.
نجات فردی و اجتماعی نیز به اخلاق نیکو بستگی دارد. اخلاق نیکو باعث ثبات روانی انسان و هماهنگی او با محیط خانوادگی و اجتماعی میگردد. پیشرفت ملتها نیز به تعامل مردم با یکدیگر و توانایی کار جمعی، نظم، درستکاری، پایبندی به وعدهها و مشارکت در افزایش تولید بستگی دارد. در این باره در احادیث شریف آمده است: «بحسن الأخلاق تدرّ الأرزاق؛ با حسن اخلاق، روزیها روان شده و وسعت پیدا میکند.» در ادامه درباره افزایش عمر وارد شده است: «اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدَّیارَ وَ یَزیدانِ فِی الْاَعْمارِ؛ به درستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمینها را آباد میکند و بر عمرها میافزاید.»، «لاعيش أهنأ من حسن الخلق وحسن الخلق يثبت المودَّة؛ هيچ زندگى گواراتر از اخلاق و رفتار پسنديده نيست و اخلاق نیکو، مهر و محبت را تثبیت مینماید.»، در حالی که «سُوءُ الخُلقِ نَكَدُ العَيشِ وَ عَذابُ النَّفسِ؛ بدخويى موجب سختى زندگى و عذاب جان است.»، «مَن ساءَ خُلقُهُ، مَلَّهُ اَهلُهُ؛ هر کس بد اخلاق باشد، خانوادهاش از او دلتنگ و خسته میشوند.»، «مَن ساءَ خُلُقُهُ ضاقَ رِزقُهُ؛ آن كه اخلاقش بد باشد، روزیاش تنگ میشود.»
معیار ارتباط با پیامبر خدا
برادران و خواهران عزیز! ما سرمایه کاملی از ارزشها و اخلاق داریم و نیاز نداریم که از دیگران قرض بگیریم. ولی آنچه کمبود داریم تبلور اخلاق و ارزشها در رفتار ماست. باید همدیگر را به رعایت اخلاق توصیه نماییم و از همدیگر در این باره بازخواست کنیم. عزیزان! آن چه موجب تشخص و امتیاز ما محسوب میشود این است که ارزشهای ما ریشه در ایمان ما دارند، نه قدرت قانون و تحمیل آن. اخلاق ما از ایمان ما، خدادوستی ما و محبت ما به پیامبر خدا و اهل بیت او نشئت میگیرد.
پیامبر خدا اخلاق را معیار پیوند ما با خود قرار داد. فرمود: «أحبُّكم إليّ وأقربكم منّي يوم القيامة مجلساً، أحسنكم خلقاً، الموطئون أكنافاً الّذين يألفون ويؤلفون؛ محبوبترین شما نزد من و نزدیکترین جایگاه را به من در قیامت، خوشاخلاقترین شما دارد. آنان که نرمخو و بیآزارند، با دیگران انس میگیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت میگیرند.» در مقابل، معیار دور بودن از خود را نیز تعیین مینماید و میفرماید: «اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى يا رَسولَ اللّهِ. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذىءُ، اَلْبَخِيلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُرْجى، غَيْرُ المَاْمونِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقى؛ آيا شما را از كم شباهتترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوی بیآبروی بیشرم، بخيل، متكبر، کینهتوز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست».
مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: میخواهم به شما نزدیک باشم. امام به او فرمود: «اُنظُر ما بَلَغَ بِهِ عَلىٌّ عليه السلام عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَالزَمهُ فَإِنَّ عَليّا عليه السلام إِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ و َأَداءِ الامانَةِ؛ بنگر على عليه السلام با چه چيز آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيدا كرد همان را پيروى كن. همانا على عليه السلام آن مقام را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با راستگويى و امانتداری به دست آورد.»
چگونه میتوانیم وفادار بمانیم؟
باید سالروز مبعث پیامبر خدا را مبعث اخلاق در زندگی خود قرار دهیم. باید راستگویی، امانتداری، بردباری، پاکدامنی و حیاء را زنده کنیم. باید از اذیت کردن مردم دست برداریم، به بزرگترها احترام بگذاریم، به کوچکترها رحم کنیم، محبت، خوبی، همکاری و نیکوکاری را در میان مردم گسترش دهیم. در این صورت به معنای واقعی به پیامبر خدا و دین او و همه فداکاریهایی که در راه اسلام انجام داد، وفادار خواهیم بود. در حق آن حضرت باید مانند امام زین العابدین(ع) دعا کنیم: «وَالْحَمْدُ للهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّد نَبِيِّهِ ـ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ ـ دُونَ الأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَالْقُرُونِ، إمَامِ الرَّحْمَةِ، وَقَائِدِ الْخَيْرِ، وَمِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ. اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إلى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ، حَتَّى لاَ يُسَاوَى فِي مَنْزِلَة، وَلا يُكَاْفَأَ فِي مَرْتَبَة، وَلاَ يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نبيٌّ مُرْسَلٌ؛ حمد و سپاس خداوندی را كه بر ما منت نهاد و پيامبر خود محمد صلی الله عليه و آله را به رسالت بر ما فرستاد. اين نعمت ويژه ما بود و امتهای گذشته كه در قرنهای پيشين میزیستند بیبهره از آن بودند. آن امام رحمت و پيشوای خير و كليد بركات. بار خدايا محمد را به پاداش رنجی كه در راه تو كشيد به عالیترین درجات بهشت خود فرابر. آنسان كه هيچ كس را نرسد تا به منزلت با او برابری جويد و به مرتبت با او همبری كند و هيچ ملك مقرب و پيامبر مرسلی در نزد تو با او برابری نتواند.»
خطبه دوم:
بسمالله الرحمن الرحیم
ای بندگان خدا! در آستانه ورود به ماه شعبان، شما و خودم را توصیه مینمایم که با شب زنده داری، روزهداری، نماز خواندن، دعا، ذکر، صدقه، استغفار و احیای مناسبتهای آن به پیامبر خدا اقتدا کنیم. چون وقتی ماه شعبان فرامیرسید، پیامبر خدا از منادی میخواست که در مدینه چنین ندا دهد: «يا أهل يثرب، إنّي رسول الله إليكم، ألا إنَّ شعبان شهري، فرحم الله من أعانني على شهري؛ ای مردم مدینه! من فرستاده خداوند به سوی شمایم. شعبان ماه من است. پس خداوند کسی را رحمت کند که به من در ماه خودم یاری رساند.»
امام زین العابدین(ع) در دعای خود با اشاره به این موضوع میفرماید: «اللّـَهُمَّ وَهذا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ، شَعْبانُ الَّذي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ، الَّذي كانَ رَسُولُ اللهِ(صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه وَسَلَّمَ) يَدْأبُ في صِيامِه وَقِيامِه، في لَياليهِ وَأيّامِه، بُخُوعاً لَكَ في إكْرامِه وَإعْظامِه إِلى مَحَلِّ حِمامِهِ. اَللّـَهُمَّ فَأعِنّا عَلَى الاْسْتِنانِ بِسُنَّتِه فيهِ؛ خدایا! و این ماه، ماه پیامبرت، سرور رسولان- درودهاى تو بر او و خاندان او- و ماه شعبان است که رحمت و خشنودى خود را بر آن در پیچیدهای، همان ماهى که رسول تو- درودهاى تو بر او و خاندان او- براى اخلاص، بزرگداشت و تعظیم آن، پیوسته تا زمان رحلتش در روزهاى آن به روزهداری و در شبهاى آن به شبخیزى میپرداخت. خدایا، پس ما را نیز بر پیروى از راه و روش ایشان در آن یاری فرما.»
ماه شعبان، دروازه ورود ما به ماه رمضان است. آمده است که امام رضا(ع) در توصیه به یکی از یاران خود فرمود: «وأكثر من الدعاء والاستغفار، وتلاوة القرآن، وتب إلى الله من ذنوبك، ليقبل شهر رمضان إليك، وأنت مخلص لله عزَّ وجلَّ، وتستحقّ ضيافته؛ دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرارسید، خود را براى خدا خالص کرده و سزاوار میهمانی او شده باشى.»
از خداوند میخواهیم که در این ماه به ما توفیق عبادت و طاعت عنایت فرماید تا بیش از پیش پاک و خالص شویم و به خداوند نزدیک گردیم و به این ترتیب به مصاف چالشها برویم.
آیا تلاشهای اصلاح طلبانه به موفقیت خواهد رسید؟
از لبنان آغاز میکنیم که این روزها در سطح نمایندگان و وزرا شاهد تلاش جدی برای مهار حیف و میل، مبارزه با فساد گسترده و زمینهسازی برای انجام اصلاحات فراگیر است؛ اما آن چه جای تأسف دارد این است که این روند ریشه داخلی ندارد. بلکه بعد از آن به راه افتاد که کشور در آستانه فروپاشی قرار گرفت و هشدارهای مکرر از سوی نهادهای اقتصادی، مالی و بین المللی داده شد.
البته از بابت تلاش کمیسیون وزارتی برای رسیدگی به وضعیت برق خوشحال هستیم. چون مناقشههای منطقی پیرامون برنامه موفق برای حل مشکلات این بخش صورت گرفته است. بخشی که سهم به سزایی در رسیدن کشور به وضعیت فعلی داشته است. از این رو چارهای نداریم جز این که تأکید کنیم نباید در این برنامه، قانون زیر پا گذاشته شود. خصوصاً در مورد مدیریت مناقصهها. مناقصهها باید شفاف باشند.
در این باره و در باب حرف و سخنهایی درباره افزایش بهای برق، از این روی که درد و رنج مردم را به خوبی درک میکنیم، خواهش ما این است که در اتخاذ این تصمیم نباید عجله شود. چون اغلب لبنانیها در وضعیت ناگواری قرار دارند و نمیتوانند دو قبض را در یک زمان پرداخت کنند.
به بودجه میرسیم. همه از حیث مبدأ توافق دارند که باید هزینهها کاهش یابد تا مقداری از ناتوانی کنونی ناشی از سیاستهای اقتصادی و مالی حساب نشده یا سیاست محاسبات و منافع خاص است، کاهش یابد. در اینجا دوباره تأکید میکنیم که به آن دسته از بخشهایی که با زندگی مردم ارتباط مستقیم دارند دست نزنید. آن چه فعلاً لبنانیها از بابت هزینههای فساد، حیف و میل و برنامهریزی نادرست اقتصادی تحمل میکنند، کافی است. آنها تحمل بار اضافی را ندارند. ما همچنان راه حل را در اعمال مالیات تصاعدی برای درآمدها و کاهش مالیات غیرمستقیم میدانیم. البته این امر با معاف شدن شرکتهای بزرگ از مالیات یا چشمپوشی از طرحهای مرتبط با منابع دریایی و سایر حقوق از دست رفته دولت میسر نمیشود. چیزی که سیاسیون کشور بدان اعتراف دارند و خزانه دولت را از اموال بسیاری محروم میکنند.
در این راستا باید به روند آهسته درمان برخی از فساد در جاهای مختلف، بازگرداندن اعتبار به نهادهای نظارتی و بازرسی و جلوگیری از دخالتهای سیاسی در امر قضا اشاره نماییم. در اینجا بار دیگر تکرار میکنیم که اگر برنامه عملی برخوردار از ویژگیهای فراگیری، جدیت، کارایی و منطقی بودن برای از بین بردن همه انواع فساد، اختلال و حیف و میل تدوین نشود، شاهد اصلاحات واقعی نخواهیم بود.
امید فلسطین به مردم است
به فلسطین اشغالی میرسیم. سیاست شهرکسازی در کرانه غربی و هدف قرار دادن مسجد الاقصی در میان مقاومت فعال فلسطینی ادامه دارد. راهپیماییهای بازگشت اخیر در مرزهای نوار غزه، تظاهراتی بزرگ، همهپرسی تازه در نفی ستم اشغالگری و تروریسم آن و تثبیت اراده ایستادگی و مقاومت به رغم همه فداکاریها را به نمایش گذاشت.
درست در این حال و هوا، بار دیگر سخن از این است که دولت آمریکا سعی دارد با سوء استفاده از ضعف عربی، فقدان توازن در عرصههای اقتصادی و سیاسی و جنگهای فتنه شکل نهایی آن چه را که معامله قرن نام گرفته است، ارائه نماید تا فلسطینیان را مجبور کنند که برای پایان دادن به آرمان فلسطین و فراموشی حق بازگشت و تعیین سرنوشت این معامله را امضا کنند.
در برابر این واقعیت بار دیگر از اعراب میخواهیم که از سیاست شترمرغی دست بردارند و به سرانجام این سیاست خود به خوبی توجه کنند. تا زمانی که طرح صهیونیستی سیطره بر منطقه تغییر نکرده است، این سیاست برای آنها امنیت و صلح به ارمغان نخواهد آورد، حتی اگر دشمن را دوست و دوست را دشمن حساب کنیم. رهبران سیاسی عرب باید مواضعی اتخاذ کنند که باعث اعتبار و آبروی دوباره آنها شود. نباید به حرف و حدیثهای نشست اخیر سران عرب در تونس بسنده کرد. چون این نشست مانند نشستهای دیگر صرفاً برای صدورِ بیانیه است. بیانیهای که تأثیری در این دنیا ندارد. چون دولتها و ملتهای ما به طعمههای مستکبران تبدیل شدهاند.
تنها امید ما به مردم فلسطین است که باید با تمام ابزارهای موجود از آنها حمایت و پشتیبانی شود.