خطبه جمعه، 2 فروردین ماه 1398

مطالب مهم خطبه اول: راز علی(ع) / حاکم عادل.

مطالب مهم خطبه دوم: جدال در لبنان / نمونه مبارزه / روز مادر گرامی باد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

15 رجب 1440 هـ برابر با 2 فروردین 1398 هـ و 22/٣/٢٠١٩ م

 

مطالب مهم خطبه اول: راز علی(ع) / حاکم عادل.

مطالب مهم خطبه دوم: جدال در لبنان / نمونه مبارزه / روز مادر گرامی باد.

 

خطبه اول:

خداوند سبحانه و تعالى می‌فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ الله وَالله رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» صدق الله العظيم.

سیزدهم ماه رجب الحرام، روز عزیزی برای دل‌های ما بود. سالروز ولادت امیرالمؤمنین و سید الوصیین و امام المتقین امام علی بن ابی طالب(ع) که خردها را از معرفت و دل‌ها را از عشق و محبت لبریز کرد و خود بازتابی از ولاء، وابستگی و الگوگیری به شمار می‌آید. طبیعی است که در این مجال نمی‌توانیم به همه ابعاد معنوی، اخلاقی، علمی و جهادی آن حضرت بپردازیم. چون هر کدام از آن‌ها فرصت و مجال جداگانه‌ای را می‌طلبد؛ اما امروز می‌خواهیم به علی(ع) در منصب خلافت و مدیریت امور حکومت‌داری بپردازیم. دوره‌ای که آن حضرت در آن به تثبیت صفات و ویژگی‌های اساسی حاکم می‌پردازد. او در این زمینه تجربه پیشرفته‌ای را ارائه می‌دهد. تجربه‌ای آکنده از عدالت و انصاف، درنیامیختن خاص و عام، زهد و پرهیزگاری و پرهیز از حساب‌های شخصی و خانوادگی. تجربه‌ای که به گواهی دوستان و دشمنان، آکنده از عدالت، انسانیت و رنج بود. در این باره مطالب بسیاری در کتاب‌های حدیثی و سیره مذاهب و طوایف گوناگون آمده است.

پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است: راز پایمردی علی(ع) چیست؟ راز ایستادگی او در برابر ظواهر فریبنده سلطه و حاکمیت چیست؟ حاکمیتی که از علی(ع) برای خود آبرو کسب کرد. اما علی(ع) بهره‌ای از حکومت نداشت و تغییری در او به وجود نیاورد.

 

راز علی(ع)

بیاید به برخی از حوادث و موضع‌گیری‌هایی که بعد از به عهده گرفتن خلافت و حکومت برای آن حضرت پیش آمد، بپردازیم:

1– یک بار گروهی از شیعیان و یاران دلسوز آن حضرت که از بابت رؤسای قبایل و سرشناسان برای حکومت علی(ع) نگران بودند، نزد ایشان آمدند و پیشنهاد کردند که آنها را از برنامه‌های اصلاحی خود مستثنا کند و مال و ثروت در اختیارشان قرار دهد. عرض کردند: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، لَوْ أَخْرَجْتَ هذِهِ الْأَمْوَالَ، فَفَرَّقْتَهَا فِي هؤُلاءِ الرُّؤَسَاءِ وَالْأَشْرَافِ، وَفَضَّلْتَهُمْ عَلَيْنَا حَتّى إِذَا اسْتَوْسَقَتِ الْأُمُورُ، عُدْتَ إِلى أَفْضَلِ مَا عَوَّدَک اللهُ مِنَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ، وَالْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ؛ ای امیر مؤمنان! چه نیک بود این اموال را از بیت‌المال خارج نموده و بین رؤسا و اشراف تقسیم میکردید و آنان را بر ما برتری میدادید تا آنگاه‌ که ریشه‌های حکومت شما محکم میشد، به بهترین شیوه‌ای که خداوند به تو تعلیم داده که همان تقسیم به تساوی و عدالت بین رعیت است بازمی‌گشتید.» ولی امام علی این منطق را نپذیرفت و فرمود: «أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً، [وَ] لَوْ کانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَکيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ؛ آيا مرا فرمان می‌دهید که پيروزى را در ازای ستم کردن بر کسى که زمامدار او شده‌ام، طلب کنم؟ به خدا سوگند، چنين نکنم تا شب و روز از پى هم می‌آیند و در آسمان ستاره‌ای از پس ستاره ديگر طلوع می‌کند. اگر اين مال از آن من می‌بود، باز هم آن را به تساوى به ميانشان تقسيم می‌کردم. پس چگونه چنين نکنم، در حالى که مال از آن خداوند است.» او همان کسی است که فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه؛ به خدا قسم! اگر هفت اقليم را با آن چه زير آسمان‌هاست، به من دهند تا خدا را نافرماني کنم و پوست جوی را به ناحق از مورچه‌ای بگيرم، چنين نخواهم کرد.»

آمده است که در بحبوحه جنگ با معاویه، مالک اشتر نزد امیرالمؤمنین(ع) آمده و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! شمار یاران کم شده است و شما هم به عدالت رفتار می‌کنید. اگر مقداری پول خرج کنید مردم به سمت شما تمایل پیدا می‌کنند و در سخن با شما یک دل و صاف می‌شوند و دوستی آن‌ها مخصوص تو می‌گردد. امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به مالک فرمودند: «اينکه می‌گویی سيره عادلانه ما باعث فرار آنان شده است، اين فرمایش خداوند است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» و من از آن بیمناکم که در عمل به عدالت کوتاهى کرده باشم؛ اما درباره اینکه گفتى پذیرش حق بر آنان سنگین است و به همین دلیل از ما جدا شدند، همانا خدا مى‏داند که آنان به خاطر ظلم و ستم از ما جدا نشدند و وقتى از ما جدا شدند به عدالت پناه نبردند. آن‌ها جز دنیایى که از دستشان گرفته شده، انگیزه‏اى نداشتند و با جدا شدن از ما در قیامت مورد بازخواست و مؤاخذه قرار خواهند گرفت و از آنان سؤال خواهد شد که آیا در پى دنیا بودند یا براى خدا کار کردند؟!» مالک اشتر عرض کرد: به خداوند سوگند! راست گفتید یا امیرالمؤمنین.

2– در خطبه شقشقیه امام علی(ع) فرمود: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ؛ اگر اجتماع مردم به دور من و نیاز آنان به رهبرى نبود و اگر به خاطر اعلام یارى مردم، حجّت بر من تمام نمى‏شد و اگر خداوند از علما پیمان نگرفته بود كه بر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده آرام نگیرند، من ریسمان و افسار حكومت را بر كوهان آن مى‏انداختم و با همان ظرفى كه درخت خلافت را اولین بار آب دادم(و در خانه نشستم) اكنون هم آب مى‏دادم و خود به خوبى درك مى‏كردید كه این دنیاى شما با مال و مقام و حكومتش نزد من بی‌اعتبارتر از آبى است كه به هنگام عطسه كردن از بینى بزغاله بیرون مى‏آید.» عموزاده او عبدالله بن عباس نقل می‌نماید که روزی دید آن حضرت کفش خود را وصله می‌کند. امام علی(ع) از او پرسید: این کفش چقدر می‌ارزد؟ ابن عباس عرض کرد: ارزشی ندارد. به او فرمود: «والله لهي أحبّ إليّ من إمرتكم، إلا أن أقيم حقّاً، أو أدفع باطلاً؛ به خدا سوگند! این لنگه کفش از حکومت کردن بر شما برایم دوست داشتنی‌تر است. مگر این که حقی را بپا دارم یا باطلی را دفع کنم.»

3– آن حضرت در خطبه‌ای دیگر به بیان انگیزه‌های خود برای پذیرش حکومت می‌پردازد. خطاب به خداوند می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ اَلَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لاَ اِلْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ اَلْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ اَلْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ اَلْإِصْلاَحَ فِي بِلاَدِكَ فَيَأْمَنَ اَلْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ؛ خدايا تو می‌دانی كه آنچه ما انجام داديم براى رغبت و ميل شديد به قدرت و فرمانروايى نبود و نيز براى به دست آوردن چيزى از زیادتی‌های كالاى ناچيز دنيا نبود، ليكن براى اين بود كه نشانه‌های دين تو را [كه از ميان رفته بود] بازگردانيم و اصلاح ویرانی‌ها را در شهرها و سرزمین‌های تو ظاهر و آشكار سازيم تا در نتيجه آن بندگان ستمديده تو ايمن گردند و آرامش يابند و حدود و تنبيهاتى كه براى خطاكاران تعيين کرده‌ای و به تعطيل و فراموشى سپرده شده، اقامه و اجرا شود.»

4– در تاریخ آمده است که روزی در بیت‌المال حضور داشت که طلحه و زبیر نزد حضرت آمدند و سهم خود را از مقام‌ها و مناصب درخواست نمودند. به این اعتبار که آن دو اولین کسانی بودند که با امام علی(ع) بیعت کرده بودند. وقتی آغاز به سخن گفتن کردند، امام علی(ع) شمعی را که روشن بود خاموش کرد و شمعی دیگر روشن کرد. وقتی علت را از ایشان سؤال کردند، فرمود که شمع اول از بیت‌المال مسلمانان بود و من نمی‌پذیریم از این شمع برای انجام کارهای شخصی خود استفاده نمایم. سپس درخواست ناحق آن دو را رد کرد. همین امر باعث شد که آن دو آتش جنگ جمل را علیه آن حضرت روشن کنند.

5– مورد واضح‌تر، برخورد آن حضرت با برادرش عقیل است. عقیل برادر بزرگ‌تر امام و نابینا بود. روزی آمد و بیش از آن چه که سهم او از بیت‌المال بود از ایشان درخواست نمود؛ اما امام خواسته او را برآورده نکرد و او را با سایر مسلمانان برابر قرار داد. ولی عقیل بر خواسته خود اصرار کرد و اظهار داشت که اختیار بیت‌المال به دست اوست و هر طوری که بخواهد می‌تواند آن را مصرف کند. در تاریخ آمده است که امام آهن گداخته‌ای را آورد و به بدن او نزدیک کرد. عقیل حرارت آهن را درک کرد. از این رو ترسید و فریاد زد: می‌خواهی مرا بسوزانی؟ امام در پاسخ او فرمود: «أَتَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ، وَتَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ؟! أَتَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَلاَ أَئِنُّ مِنْ لَظىً؛ تو در برابر آهن پاره‏اى كه انسانى آن را به شوخى و بازى بر افروخته ناله مى‏زنى، ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مى‏كشانى آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم.»

 

حاکم عادل

برادران و خواهران عزیز! همه این رویدادها و گفته‌ها حاکی از راز علی به عنوان حاکم جامعه اسلامی است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ الله». او کسی است که جان خود را به خداوند فروخته و خویشتن خویش را در راه خدا فانی کرده است. از این رو زندگی خود را تسلیم خداوند نموده است. بدون شک و تردید و حسابگری، حرکتی نمی‌کند جز در راهی که خداوند از او بخواهد حرکت کند و بازنمی‌ایستد مگر این که خداوند از او بخواهد بازایستد.

علی(ع) جان خود را برای فزون شدن مردم اطراف خود نمی‌فروشد. چون او کسی است که فزونی مردم به او عزت نمی‌دهد و پراکنده شدن مردم نیز باعث خوار شدن او نمی‌گردد. اصلاً اعداد و ارقام برای او بی‌معناست و اندکی ره پویان راه هدایت، او را به وحشت نمی‌اندازد.

او از مال و ثروت برای کسب تمایل و رأی مردم استفاده نمی‌نماید. حتی اگر برای حق باشد. او برای خریدن سکوت مردم و در امان ماندن از مخالفت آن‌ها، در عدالت اخلال نمی‌کند. چون به خوبی می‌داند که این کارها باعث جلب هوادار نمی‌شود. باور دارد که ضمیر و وجدان مردم قابل خرید و فروش نیست.

امام علی(ع) برای اموال عمومی مردم حرمت قائل بود و دست درازی ناحق و ناعادلانه به آن را دزدی و خیانت می‌دانست. برای او استثنائی وجود نداشت. حتی اگر برای برادرش عقیل یا هر یک از نزدیکانش باشد. چون برای او عدالت از همه چیز مهم‌تر بود.

او هیچ وقت به منافع شخصی خود نیندیشید. تمام فکر و ذکر او این بود که او حاکم و الگوی مردم است. از این رو تحت هیچ شرایطی نباید ارزش‌هایی چون عدالت، انصاف، امانت‌داری و مسئولیت‌پذیری را فراموش کند.

عزیزان! این اصول و مبانی دشواری‌ها و سختی‌های بسیاری برای علی(ع) داشت. از این رو ناکثین، قاسطین و مارقین در برابر آن حضرت ایستادند. امام تمام مشکل آن‌ها را در یک عبارت به صورت خلاصه آورده است: «ليس أمري وأمركم واحداً، إنّي أريدكم لله وأنتم تريدونني لأنفسكم؛ کار من و شما یکی نیست. من شما را برای خدا می‌خواهم و شما مرا برای خودتان می‌خواهید.» ولی آنان هیچ‌گاه این حقیقت را درک نکردند، طرح آن حضرت را خراب کردند، علیه او فتنه افروزی نمودند و جنگ‌ها به راه انداختند. ولی علی(ع) ثابت و استوار باقی ماند و تغییری نکرد.

سلام بر تو ای امیرالمؤمنین. سلام بر تو ای پیشوای پرهیزگاران. من گواهی می‌دهم که تو عدالت را به پا داشتی و تا لحظه مرگ، مردم را به عدالت دعوت کردی. پس از ناحیه پیروانت خداوند به تو بهترین پاداش‌ها را عنایت فرماید. والحمد لله ربّ العالمين.

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! در امروز پانزدهم ماه رجب که با سالروز وفات حضرت زینب(س) الگوی مردان و زنان، مصادف است، شما و خودم را توصیه می‌نمایم که از مسئولیت‌پذیری آن حضرت درس بگیریم که برای شرکت در امر به معروف و نهی از منکر، با این که به خوبی از میزان چالش‌ها آگاهی داشت، همراه برادر شد و شوهر و فرزندان خود را رها کرد. باید از صبر و اراده قوی او درس بگیریم. او به چشم خود دید که در کربلا برای فرزندان، برادران، برادرزادگان و یاران برادرش چه اتفاقی روی داد. اما او چهره خود را مخراشید و صدای ناله خود را بلند نکرد. بلکه در برابر اجساد پاک آن عزیزان به بیان این جمله برای خداوند متعال بسنده کرد: «اللّهمَّ تقبَّل منَّا هذا القربان». باید از بالندگی ایمانی او درس بگیریم که وقتی در برابر یزید سرمست از باده پیروزی که می‌خواست غرور او را در هم بشکند، ایستاد، به او فرمود: «ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری.»

به رغم همه دردها و زخم‌ها، چالش‌های بزرگ و مصائب هولناک، صدای زینب(س) خاموش نشد. او ثابت و استوار باقی ماند، تکان نخورد و سست نشد تا این که راضی و مطمئن به سوی پروردگارش رفت.

روحیه‌ای که حضرت زینب(س) ایجاد کرد، همان طور که در پیروزی‌های گذشته سهم داشت، اگر در اعماق دل‌ها، عقل‌ها و عواطف حفظ شود، در پیروزهای کنونی نیز سهم خواهد داشت. با تجسم این روحیه، از توان بیشتری برای مقابله با همه چالش‌ها برخوردار خواهیم شد.

 

جدال در لبنان

از لبنان آغاز می‌کنیم که بحث و جدل میان جریان‌های سیاسی پیرامون برخی از مسائل اختلافی به ویژه موضوع آوارگان سوری همچنان ادامه دارد. در روزهای گذشته به نقش دولت در این باره پرداخته شد. آن هم در شرایطی که درد و رنج لبنانی‌ها در همه عرصه‌ها، به ویژه بعد معیشتی در حال افزایش است؛ اما بارقه امیدی برای خلاصی سریع از این مشکلات برایشان وجود ندارد.

در برابر این وضعیت، ما بار دیگر تقویت همبستگی دولتی و دست کشیدن از چیزهایی را که باعث بروز تنش میان مؤلفه‌های دولت می‌شود، درخواست می‌کنیم. تا دولت بتواند به وعده‌ای که به شهروندان داده است وفا کند و جلوی فروپاشی کشور را بگیرد و مشکلات دامن‌گیر لبنان را چاره نماید و البته با رقابت‌ها، تقابل‌ها و ایرادگیری‌ها چنین چیزی حاصل نخواهد شد.

در عین حال که خواستار همبستگی استوار دولتی هستیم، نمی‌خواهیم که این همبستگی حاصل سهمیه بندی‌ها و معاملات باشد بلکه باید از گفتگوی منطقی پیرامون قضایای موجود باشد. همه باید منافع لبنانی‌ها در نظر بگیرند نه منفعت فلان طایفه و موقعیت سیاسی. باید راه‌کاری درستی برای تعیینات، قراردادها و پرداختن به مسائل در نظر گرفته شود.

در راستای تلاش برای درمان فساد، باید از موضع‌گیری قاطع رئیس جمهوری تقدیر کنیم. او فساد را بزرگ‌ترین ضرری دانست که در لبنان با آن مواجه هستیم و این که در مبارزه با فساد نیز هیچ کس از مصونیت برخوردار نیست. این نیز میسر نمی‌شود مگر این که ابزارها و راه کارهای مناسبی برای آن طراحی گردد. باید پارلمان و دولت با دیدگاهی واحد زمینه اجرایی شدن مبارزه با فساد را فراهم کنند.

در موضوعی نه چندان دور از موضوع قبلی، برنامه تازه‌ای برای درمان بحران برق که مادر بحران‌های دیگر به شمار می‌آید، ارائه گردیده است. بحرانی که مادر وضعیت اقتصادی موجود است. امیدواریم که این برنامه علمی و منطقی باشد و از شفافیت کافی برخوردار باشد و آلوده به شائبه‌های قبلی نباشد.

در همین شرایط لبنانی‌ها منتظر دیدار تعدادی از مسئولان خارجی هستند که آخرین آن دیدار وزیر امور خارجه آمریکاست. در این باره تأکید ما همان تأکید سابق است. ما از آن دسته ایفای نقش و دیدار مسئولان خارجی از کشور استقبال می‌کنیم که باعث حل و کاهش یافتن بحران‌های کشور شود و طبیعی است از دیدارهایی که باعث افزایش چنددستگی میان مردم و فتنه افروزی میان طوایف و مذاهب و جریان‌های سیاسی کشور شود استقبال نمی‌کنیم. این نگرانی از بابت دیدار اخیر نیز وجود دارد. در این زمینه امید ما به موضع واحد لبنان است که به حقوق خود در زمینه‌های منابع، سرزمین، قدرت و وحدت ملی پایبند باشد.

 

نمونه مبارزه

به فلسطین می‌رسیم. مردم فلسطین به رغم همه زخم‌ها و دردها و رنج‌های داخلی و خارجی خود، الگویی از پایمردی و ایستادگی در برابر هیمنه دشمن صهیونیستی از خود ارائه داده است.

این مردم با جهاد و مبارزه خود که عملیات سلفیت آخرین آن است، توانستند دشمن را متزلزل کنند، ناتوان بسازند و نگرانی نسبت به آینده را در وجود دشمن عمیق سازند. طبیعی است که همین ویژگی می‌تواند توطئه‌های آتی علیه فلسطین را نیز نقش بر آب نماید.

اما در رابطه با وضعیت دشوار اقتصادی در غزه که ناشی از محاصره ظالمانه است و در عین حال که خواسته‌ها اجتماعی و معیشتی گروه‌های وسیعی از اهالی غزه را که در اعتراضات اخیر خود را نشان دادند درک می‌کنیم، از مردم غزه می‌خواهیم که برای بیان خواسته‌های خود روش حکیمانه‌ای را در پیش بگیرند. باید به گونه‌ای خواسته‌های خود را بیان کنند که تنش داخلی به وجود نیاید. چون تنش داخلی به سود دشمن و در کمین نشستگان مردم فلسطین است. در عین حال از حاکمیت غزه نیز می‌خواهیم که با خواسته‌های مردم با مسئولیت‌پذیری رفتار کند و درد و رنج آن‌ها در نظر داشته باشد. هر چند که مسبب اصلی این وضعیت تحریمی است که دامن‌گیر غزه است. آن‌ها باید برای تقویت وحدت داخلی تلاش کنند که سرمایه اصلی و قدرت مردم فلسطین است.

 

روز مادر گرامی باد

در خاتمه، در روز مادر باید از همه مادر خود تقدیر و تشکر کنیم. چون بدون آن‌ها زندگی از نعمت عطوفت، مهربانی، مراقبت و تربیت برخوردار نمی‌شد. پس خوشا به حال مادرانی که به وظایف خود عمل کردند و تبریک باد به فرزندانی که مراقب مادرانشان هستند و به انحای مختلف از آن‌ها تقدیر و تشکر می‌کنند. البته این تقدیر و تشکر نباید به روز مادر محدود شود بلکه باید در همه زمان‌ها وجود داشته باشد.