خطبه جمعه، 25 آبان‌ماه 1397

مطالب مهم خطبه اول: جایگاه امام عسکری نزد مردم / ایفای نقش مکتبی به رغم رنج‌های بسیار / سفارش به مؤمنان / نصیحت رفیق.

مطالب مهم خطبه دوم: چنددستگی مانع تشکیل دولت است / غزه دشمن را شگفت زده کرد / آیا رنج و مصیبت یمن را پایانی هست؟ / سالروز میلاد پیامبر خدا(ص)

 

8 ربیع الاول 1440 هـ برابر با 25 آبان 1397 هـ و 16/١١/٢٠١٨ م

 

مطالب مهم خطبه اول: جایگاه امام عسکری نزد مردم / ایفای نقش مکتبی به رغم رنج‌های بسیار / سفارش به مؤمنان / نصیحت رفیق.

مطالب مهم خطبه دوم: چنددستگی مانع تشکیل دولت است / غزه دشمن را شگفت زده کرد / آیا رنج و مصیبت یمن را پایانی هست؟ / سالروز میلاد پیامبر خدا(ص)

 

خطبه اول:

خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّکاةِ وَکانُوا لَنَا عَابِدِينَ» صدق الله العظيم.

هشتم ماه ربیع الاول با مناسبتی مصادف است که برای دل‌های محبان و دوستداران اهل بیت(ع) مایه حزن و اندوه است، یعنی سالروز وفات یازدهمین امام از ائمه اهل بیت(ع) امام حسن بن علی العسکری(ع). باید خاطر نشان کرد که آن حضرت از آن روی عسکری نامیده شده است که در سامرا به عنوان مرکز تجمع ارتش عباسی زندگی می‌کرد.

 

جایگاه امام عسکری نزد مردم

وقتی به مانند سایر ائمه(ع) وقتی از این امام بزرگوار نیز یاد می‌شود، به برجستگی در علم، بردباری، عبادت، بذل و بخشش و ارتباط با مردمی که با ایشان زندگی می‌کردند، چه آنانی دوستشان هستند و چه کسانی که از ایشان دشمنی به دل دارند، از ایشان یاد می‌شود.

عبدالله بن یحیی بن خاقان وزیر خلیفه عباسی به رغم دشمنی با آن حضرت، وقتی یکی از فرزندانش از او سؤال کرد: چرا وقتی با امام ملاقات می‌کند، آن حضرت را می‌ستاید و بزرگ می‌دارد؟ گفت: فرزندم! اگر خلافت از بنی‌عباس برود، کسى از بنی‌هاشم جز او شایسته خلافت نخواهد بود، چون او در فضل، عفاف، وقار، صیانت نفس، زهد، عبادت، اخلاق نیکو و صلاحیت بر دیگران مقدم است.

فرزند او می‌گوید: از این سخنان بر اضطراب، نگرانی و غضب من بر پدرم افزوده شد. بعد از آن، من پیوسته از حالات او مى‏پرسیدم و از کارش جستجو مى‏کردم ولى از هر که از بنی‌هاشم، فرماندهان، نویسندگان، قضات، فقها و دیگر مردم سؤال مى‏کردم، مى‏دیدم که در نزد همه در نهایت تجلیل و تعظیم و مقام بلند و تعریف نیکو مقدّم بر خانواده و دیگران است. لذا مقام وى در نزد من بزرگ شد، زیرا دوست و دشمن درباره او نیکو گفته و ثنا مى‏کردند.

رسیدن به چنین جایگاهی در دل مردم، باعث گردید که خلفای بنی‌عباس هم دوره آن حضرت از ناحیه ایشان احساس نگرانی کنند. چون آن حضرت را مایه محکوم شدن خود می‌دیدند. حضور ایشان باعث می‌شد که مردم به نقایص و عیوب بنی‌عباس پی ببرند. آن چه بیشتر مایه نگرانی‌شان می‌شد این بود که روایات فراوانی از پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) تأکید می‌داشتند امام مهدی(عج) که قیام خواهد کرد تا زمین را از عدل و داد پر کند، فرزند اوست.

 

ایفای نقش مکتبی به رغم رنج‌های بسیار

از این رو امام در مدت کوتاه امامت خود که شش سال طول کشید، از بابت این که حکومت از ارتباط یافتن، تأثیرپذیری و نزدیک شدن مردم به امام جلوگیری مى‏کرد، گرفتار حصر، زندان و سخت‌گیری گردید. تا جایی که امام فرمود: «ما مُنيَ أحد من آبائي بمثل ما مُنيتُ به من شک هذه العصابة فيّ؛ هیچ یک از پدرانم، آن گونه که من گرفتار تردید [گروهی از] شیعیان شدم مورد تردید واقع نشدند.» و برای حفاظت از یاران خود به یکی از آنان فرمود: «ألا لا يسلّمنّ عليّ أحد، ولا يشير إليّ بيده، ولا يومئ، فإنّکم لا تؤمنون على أنفسکم؛ کسی [در این موقعیت] به من سلام نکند و با دست خود به من اشاره ننماید و [حتی کوچک‌ترین] اشاره‌ای نکند. برای اینکه شما امنیت جانی ندارید.»

ولی همه این فشارها و سختی‌ها مانع از آن نشد که امام(ع) از وظیفه مکتبی خود در مقابله با انحرافاتی که در احکام، عقیده و مفاهیم اسلامی ایجاد مى‏شد نایستد و به رسالت خود در نشان دادن سیمای واقعی اسلام که پیامبر خدا آورده بود، در برابر سیمای مخدوشی که توسط بنی‌عباس و همین‌طور پیش از آن‌ها بنی‌امیه به نمایش گذاشته بود، عمل ننماید. سخنان، راهنمایی‌ها واکنش‌های آن حضرت در برابر انحرافات آن زمان نشان دهنده این امر است.

نقش دیگری که امام عسکری(ع) به عهده داشت و به هیچ وجه نباید آن را کوچک انگاشت، آماده کردن شرایط برای ولادت امام مهدی(عج) است. امام در این باره مخفی‌کاری بسیار به خرج داد، از امام مهدی(عج) محافظت نمود، زمینه را برای نصب ایشان فراهم نمود و امت اسلامی را برای تعامل با این مرحله آماده کرد. این که اندیشه‌های اصلی خود را از کجا بگیرند و چگونه به مسئولیت خود عمل کنند. از این رو امام حسن عسکری(عج) از امت اسلامی‌خواست که در دوره غیبت به فقها مراجعه کنند. امام ویژگی‌های چنین فقهایی را بیان می‌نماید. می‌فرماید: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ؛ اما هر فقيهى که خویشتن‌دار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد، بر عوام است که از او تقليد کنند.»

 

سفارش به مؤمنان

در سالروز وفات آن حضرت، به برخی از وصایای آن حضرت خواهیم پرداخت که روش نصیحت یا انتقاد و موعظه مردم را به ما می‌آموزد. می‌فرماید: «مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَدزانَهُ، ومَن وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ؛ هر که برادر خود را پنهانى اندرز دهد، او را آراسته است و هر که در برابر ديگران موعظه‌اش کند، او را لکه دار کرده است.»

امام(ع) با این بیان می‌خواهد که دو چیز را روشن نماید. اول – مسئولیتی که هر مؤمن در ازای برادر مؤمن خود دارد این است که برادران خود را نصیحت کند و آنان را نسبت به عیوب و نقایصشان راهنمایی نماید. امام این را یکی از واجبات و حق یک مؤمن بر مؤمن دیگر می‌داند. در حدیث آمده است: «المؤمن أخو المؤمن عينه ودليله؛ مؤمن برادر، چشم و راهنمای برادر مؤمن است.»، «المؤمن مرآة أخيه المؤمن؛ مؤمن برادر مؤمن خود است.»

در حدیثی از امام زین العابدین(ع) آمده است: «رحم الله من أهدى إليّ عيوبي؛ خداوند رحمت کند کسی را که مرا به عیوبم راهنمایی کند.»

پیامبر خدا(ص) نیز وقتی کسی اسلام می آورد با او شرط می‌کرد که او را نصیحت نماید. یاران پیامبر خدا(ص) آن قدر نسبت به نصیحت اهتمام داشتند که حتی در امور شخصی نیز یکدیگر را نصیحت می‌کردند. در تاریخ اسلام آمده است که روزی که غلام یکی از اصحاب پیامبر، اسبی به سی صد درهم برای او خرید. وقتی اصحاب فهمیدند بهای اسب بیش از آن چیزی است که آن غلام خریده است، بدون این که تردید کنند نزد صاحب اسب رفتند و او را نصیحت کردند که بهای اسب خود را بالا ببرد و به او گفتند که بهای اسب تو بیش از آن چیزی است که به این غلام فروخته‌ای و هشت صد درهم است و غلام نیز باقیمانده بهای اسب را به او داد.

 

چگونه نقد کنیم؟

دوم- توجه امام عسکری(ع) به روش نصیحت و انتقاد است. امام می‌خواهد از پیامدهای منفی نصیحت و اصلاح خطای دیگران جلوگیری کند. چون نقد ممکن است باعث بی‌آبروی فرد شود و او چنین گمان برد که فرد نصیحت کننده می‌خواهد او را آموزش دهد و خود را بالاتر از او ببیند. حتی اگر او انتقادپذیر باشد و اتفاقی هم نیفتد، امام می‌خواهد که این نصیحت مخفی باشد و در برابر چشم و گوش مردم نباشد؛ بنابراین اگر کسی می‌خواهد فردی را نقد کند، باید پیش او برود و به تنهایی او را نقد کند و کسی حضور نباشد. نه این که در برابر مردم این کار را انجام دهد و نه آن گونه که غالباً اتفاق می‌افتد، در صفحات اجتماعی، رسانه‌ها و در برابر چشم و گوش مردم او را نصیحت نماید. چون اصلاح خطا توجیه‌گر این نیست که کرامت و آبروی مردم از بین برود.

باز هم در رابطه با روش، پیش از این که از معایب فرد سخن بگوییم و او را مورد نقد و نصیحت قرار دهیم، خوب است به مزایا و خوبی‌های کسی می‌خواهیم او را مورد نقد و نصیحت قرار دهیم، بپردازیم. مثلاً به او بگوییم: الحمد لله تو خوبی‌ها، توانایی‌ها و امتیازات بسیاری داری. ولی ممکن است متوجه این مسئله نباشی. حال آن که من اطمینان دارم که تو می‌توانی بر این مسئله نیز غلبه کنی.

نوع بیان نیز باید ملایم و زیبا باشد. چون حرف درشت و تحریک کننده به نتیجه دلخواه منجر نخواهد شد. بلکه ممکن است عکس هدف مورد نظر نتیجه بدهد. خداوند در اشاره به همین امر می‌فرماید: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ».

بنابراین روش خوب و شایسته باعث می‌شود که نقد و نصیحت به نتیجه مورد نظر خود برسد و از پیامدهای منفی آن جلوگیری نماید. چون غالب مردم دوست ندارند که دیگران از خطاهایشان حرف بزنند و معمولاً نیز نصیحت و نقدپذیر نیستند.

پیامبر خدا نیز با استفاده از همین روش به دل‌های مردم راه یافت. اگر در رابطه با یاران و اصحاب، خبر ناخوشایندی به او می‌رسید، با اسم از کسی نام نمی‌برد. بلکه می‌فرمود: گروهی چنین کاری کرده‌اند. به این ترتیب کسی که کار بدی از او سر زده بود، بدون این که پیامبر در برابر مردم معترض او شود، به مطلب پی می‌برد. اغلب مردم این چنین هستند و اگر از کسی خطایی ببینند، به جای این که با فرد خطاکار مطرح کنند یا به گونه‌ای غیرمستقیم به او برسانند، سریعاً افشاگری می‌کنند و از راه شبکه‌های ارتباطی یا رسانه‌ها یا در جلسه‌ها آن را منتشر می‌نمایند.

 

نصیحت رفیق

امام حسن عسکری(ع) با سیره خود نمونه‌ای از رفیق و دوستی ارائه داد که به دیگران احترام می‌گذارد. حتی نسبت به کسانی که شدیداً با آن حضرت دشمنی داشتند. از این رو با این روش توانست به دل‌های دشمن‌ترین و خشن‌ترین مردم نیز راه یابد. آمده است که وقتی امام به زندان افکنده شد، عباسیان نزد صالح بن وصف زندانبان آمدند و گفتند: به او سخت بگیر و راحتش مگذار. چون شنیده بودند که در زندان کسانی مراعات حال امام را می‌کنند. صالح به آنان گفت: وَمَا أَصْنَعُ؟ قد وکلْتُ به رَجُلَينِ مِنْ أَشَرِّ مَنْ قَدِرْتُ عَلَيْهِ، فَقَدْ صارا مِنَ العِبادَةِ والصَّلاةِ والصِّيامِ إلى أْمْرٍ عَظيمٍ؛ آخر من چه کار کنم؟ دو نفر از بدترین افراد را بر او گماشتم، بعد از گذشت چند روز، باشگفتی دیدم آن دو به نماز، عبادت و روزه روی آورده‌اند.

این همان چیزی است که ما در برخورد با خطای دیگران بدان نیاز داریم. باید دغدغه نصیحت و اصلاحشان را داشته باشیم. باید نقش طبیب رفیق را برای آن‌ها بازی کنیم که تمام دغدغه او این است که بیماری را از بیماران خود ریشه کن کند. بدون این که آن‌ها را وادار به تنش یا انجام واکنش‌های منفی وادار نمایند.

در سالروز وفات آن حضرت عرض می‌کنیم: «السَّلامُ عَلَيْک يَا مَوْلايَ يَا أَبَا محمد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ السَّلامُ عَلَيْک يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَوْلِيَائِهِ، السَّلامُ عَلَيْک أَيُّهَا الدَّاعِي بِحُکمِ اللَّهِ... أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّک أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاک الْيَقِينُ؛ سلام بر تو اى مولايم! اى ابا محمد حسن بن على! راهنماى راه يافته و رحمت و برکات خدا بر تو باد سلام بر تو اى ولىّ خدا و فرزند اولياى خدا ... سلام بر تو اى دعوت کننده به حکم خدا ... من گواهي می‌دهم اى مولايم که تو نماز بپا داشتي و زکات پرداختى و امر به معروف و نهى از منکر نمودى و مردم را به راه خدا، با حکمت و موعظه پسنديده دعوت کردى و خدا را خالصانه پرستيدى تا تو را مرگ دررسيد. از خدا درخواست می‌کنم به حق مقامى که براي شما نزد اوست، اينکه زيارتم را نسبت به شما بپذيرد و از کوششم در کنار شما قدردانی نمايد.»

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌کنم که امام حسن عسکری(ع) به محبان و دوستداران خود پیش از رحلت از این دنیا وصیت کرده است. فرمود: «أُوصيکمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دينِکمْ وَالاِجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ محمد(ص) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذا وَرَعَ فى دينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ أَدَّى الاَمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِىٌ فَيَسُرُّنى ذلِک. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کونُوا زَيْنًا وَ لا تَکونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا کلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کلَّ قَبيح، فَإِنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کذلِک: لَناحَقٌّ فى کتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهيرٌ مِنَ اللّهِ لا يَدَّعيهِ أَحَدٌ غَيْرُنا إِلاّ کذّابٌ. أَکثِرُوا ذِکرَ اللّهِ وَ ذِکرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(ص) فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُوا ما وَصَّيْتُکمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْکمْ السَّلام؛ شما را به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و تلاش براى خدا و راست‌گویی و امانت‌داری درباره کسى که شما را امين دانسته ـ نيکوکار باشد يا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگى سفارش می‌کنم. محمد(ص) براى همين آمده است. در ميان جماعت‌های آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آن‌ها حاضر شويد و مريضانشان را عيادت کنيد و حقوقشان را ادا نماييد، زيرا هر يک از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راست‌گو امانت‌دار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته می‌شود: اين يک شيعه است و اين کارهاست که مرا خوشحال می‌سازد. تقواى الهى داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بکشانيد و همه زشتى را از ما بگردانيد، زيرا هر خوبى که درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوريم. در کتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پيامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده. احدى جز ما مدّعى اين مقام نيست، مگر آن که دروغ می‌گوید. زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ کنيد و زياد قرآن را تلاوت نماييد. زياد بر پيغمبر(ص) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا(ص) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنيد و شما را به خدا می‌سپارم و سلام بر شما.»

با این سخنان امام عسکری می‌خواهد ویژگی‌های هواداران وابستگان به اهل بیت(ع) را مشخص نماید. او از آنان می‌خواهد که پرهیزگار، راست‌گو امین باشند. آنان با بسیاری یاد خدا، یاد مرگ، تلاوت قرآن، محبت پیامبر و اهل بیت او، توجه به کسانی که از نظر دین و مذهب با آنان اختلاف دارند و حضور در میدان‌های حق‌خواهی و عدالت‌طلبی شناخته می‌شوند. آنان کسانی هستند که از مقابله با چالش‌ها روی‌گردان نیستند.

 

چنددستگی مانع تشکیل دولت است

از لبنان آغاز می‌کنیم که در هفته گذشته شاهد چنددستگی‌های شدید درباره گره باقیمانده از تشکیل دولت بود که از آن به گره سنی‌ها تعبیر می‌شود. این دو دستگی میان حامیان خواست نمایندگان سنی برای داشتن وزارت جدید که به خاطر نوع نمایندگی این طیف و تأمین نیازهای دولت وحدت ملی که با نمایندگی از کلیه طرف‌ها و از جمله سنی‌ها تحقق می‌یابد، آن را خواسته برحقی می‌دانستند و کسانی که خواست برای ورود به دولت و داشتن نمایندگی در آن را برحق نمی‌دانستند، شکل گرفت. استدلال دسته اخیر این است که این نمایندگان اساساً فراکسیون واحدی را تشکیل نمی‌دهند و اکثرشان از فراکسیون‌های دیگر آمده‌اند.

به رغم این دسته‌بندی‌های داغ و شدید، چه در شکل و چه در محتوا، دریافت ما این است که همه طیف‌ها می‌خواهند این قضیه در جنبه سیاسی داخلی آن باقی بماند و نباید به درگیری طایفه‌ای و مذهبی تبدیل شود یا به آن جنبه منطقه‌ای و بین المللی و ارتباط با جریانات منطقه داده شود.

بار دیگر تأکید می‌کنیم که این رویکرد باید حفظ شود. چون دامن زدن به فتنه طایفه‌ای و مذهبی و الحاق این مشکل به سایر بحران‌های منطقه به سود هیچ کس نیست. چون معلوم نیست که تحولات منطقه به کدام سود می‌رود. اولویت اصلی خروج از این تنگناست. اگر این مسئله ادامه یابد هیچ کس از آن سود نخواهد برد بلکه همه ضرر خواهند کرد. خصوصاً مردم کشوری که در آتش بحران اقتصادی و معیشتی و ترس دائم از آینده می‌سوزند.

در این زمینه بار دیگر برای همه واقعیتی را که این کشور بر اساس آن شکل گرفته است گوشزد می‌کنیم. واقعیت این است که این کشور جز بر اساس توافق میان طیف‌های تشکیل دهنده آن پابرجا نبوده و نخواهد ماند. این کشور بر اساس غلبه یک طایفه بر باقی طوایف یا فلان ائتلاف بر سایر طیف‌های کشور پابرجا نخواهد ماند. اگر چنین چیزی رخ دهد، دیر یا زود طرحی بروز فتنه است. اگر ما از جنگ‌های گذشته رنج بردیم و امروز شاهد برخی آشتی‌ها هستیم، همه به خاطر منطق غلبه و حذف و قوی شدن علیه دیگران است.

از این رو هیچ کس نباید این تجربه را دوباره بیازماید. چون کسانی که این اول به تکرار این تجربه مبادرت بورزند اولین کسانی خواهند بود که در آتش آن خواهند سوخت. ما در این کشور شدیداً نیاز داریم که همه در سایه دولتی فراگیر دور هم جمع شوند تا باری از دوش کشور بردارند و با چالش‌هایی که فراروی آن قرار دارد، مقابله نمایند.

از این رو از همه می‌خواهیم که برای حل این مشکل، تلاش جدی صورت دهند. این مشکل جز با ارتباط و گفتگو حل نخواهد شد. با قطع رابطه و تحریم و باقی ماندن هر طرف بر سر مواضع خود این مشکل حل نخواهد شد. اگر عقب‌نشینی هم صورت می‌گیرد، باید به نفع کشور باشد. توپ در زمین هیچ تیمی نیست بلکه در میدان بازی همه نیروهای سیاسی است و آن‌ها باید برای حل این مشکل تلاش کنند. البته همین الآن و نه فردا.

ما حل این مشکل را ممکن می‌دانیم. چون می‌بینیم که همه روی باز بودن در راه حل اصرار دارند. همه می‌دانند که کشور بیش از این نمی‌تواند این تعطیلی را تحمل کند. ما باور داریم که نیروهای سیاسی حساسیت و خطرناکی این مرحله را می‌دانند و به این کشور علاقه‌مند هستند. این واقعیت باعث می‌شود که خوش‌بین باشیم و نه بدبین. امیدواریم که این حدس ما درست باشد.

شایسته است برای این که به ساحل امن و امان تشکیل دولت برسیم، از همه نیروهای سیاسی و آن‌هایی که به رسانه‌ها، مردم و شبکه‌های اجتماعی علاقه دارند می‌خواهیم که گفتمانی عقلانی و غیر تحریک گرانه که همان گفتمان احسن است، داشته باشند. خداوند می‌فرماید: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ». باید از ورود شیاطین به این مسئله نگران بود.

 

غزه دشمن را شگفت زده کرد

به غزه می‌رسیم که در روزهای گذشته آمادگی و حضور میدانی و عملیاتی خود را به اثبات رساند. نشان داد که به رغم همه فشارها و محاصره‌هایی که از آن رنج می‌برد و از ساده‌ترین شرایط زندگی شرافتمندانه بی‌بهره است، به توانمندی‌های جدیدی رسیده است. غزه توانست عملیات امنیتی دشمن را با شکست مواجه نماید. دشمن می‌خواست به داخل فلسطین نفوذ کند؛ اما غزه قهرمانانه در برابر دشمن صهیونیستی ایستاد و دشمن را شگفت زده و متزلزل کرد و به دشمن نشان داد که اگر به تجاوزگری‌های خود ادامه دهد، حملات خود را متوقف ننماید و به آتش‌بس متقابل تن ندهد، وارد باتلاق واقعی خواهد شد. این واقعیت تنگنای دشمن را عمیق‌تر کرد و در صفوف رهبران و مسئولان دشمن بحران سیاسی ایجاد نمود. استعفای وزیر جنگ دشمن به همین خاطر بود. در خاتمه باید تأکید کنیم آن چه در غزه روی داد، حجت را بر کسانی تمام کرد که دست روی دست گذاشته‌اند و ادعا دارند که قدرت کافی برای بازداشتن و مقابله با دشمن در اختیار ندارند؛ اما این مردم از ضعف، قدرت ساختند و باز هم خواهند توانست از رنج‌ها و دردهای خود پیروزی بیافرینند.

 

آیا رنج و مصیبت یمن را پایانی هست؟

به یمن می‌رسیم. امید است آتش‌بسی که در آن اعلام شده است، جدی باشد و به مصیبت قرن و دردها و رنج‌های مردم این کشور پایان دهد. مردمی که به خاطر کمبود آب، غذا و دارو می‌میرند. نباید این آتش‌بس، به منظور کسب آمادگی برای به اقداماتی خشن‌تر از گذشته باشد. چون عادتمان شده است که این آتش‌بس‌ها دستاورد سیاسی نداشته باشند و باعث گذار از بحران‌های منطقه‌ای و بین المللی نشوند.

 

سالروز میلاد پیامبر خدا(ص)

در پایان باید به سالروز میلاد پیامبر خدا(ص) بپردازیم. امیدواریم که این مناسبت فرصت خوبی برای بازخوانی و احیای مفاهیمی باشد که این روزها در جوامع خود شدیداً به آن‌ها نیاز داریم. مفاهیمی چون محبت، مهربانی و ایجاد رابطه با طیف‌های دینی، مذهبی، سیاسی و ملی دیگر و مبارزه با زبان کینه، دشمنی، چنددستگی و تخریب پیوندها.

این مناسبت را به همه مسلمانان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم و از خداوند متعال می‌خواهیم که به مسلمانان توفیق دهد تا نمایندگی واقعی پیامبر خدا(ص) باشند و در میان خود متحد باشند تا در صفی واحد برای مقابله با چالش‌های فراوان پیش روی خود قرار گیرند.