خطبه جمعه، 20 مهرماه 1397

مطالب مهم خطبه اول: نعمت زبان / تأثیر سخن / نظارت بایسته / نقشه راه / اثر حرف خوب.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در معرض فروپاشی / مولدهای برق و ناتوانی دولت / توافق ادلب / فلسطین عصیانگر.

 

3 صفر 1440 هـ برابر با 20 مهر 1397 هـ و 12/١٠/2018

 

مطالب مهم خطبه اول: نعمت زبان / تأثیر سخن / نظارت بایسته / نقشه راه / اثر حرف خوب.

مطالب مهم خطبه دوم: لبنان در معرض فروپاشی / مولدهای برق و ناتوانی دولت / توافق ادلب / فلسطین عصیانگر.

 

خطبه اول:

خداوند متعال در کتاب عزیز خود می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا الله وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَکمْ أَعْمَالَکمْ وَيَغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَمَنْ يُطِعِ الله وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيم» صدق الله العظیم.

 

نعمت زبان

 یکی از مهم‌ترین نعمت‌هایی که خداوند به انسان داده است و انسان باید به خاطر آن شکرگزار خدا باشد، قدرت بیان با زبان و نگارش است. برای درک اهمیت این نعمت همین بس که انسان تصور کند که اگر زبان نداشته باشد چه پیامدهایی برای او و اطرافیان او ممکن است در پی داشته باشد یا این که ببیند کسانی که توانایی نطق و نگارش ندارند چه وضعیتی دارند. او می‌تواند به خوبی دشواری‌های پیش روی آن‌ها را درک کند. خواهش ما این است که با ایجاد فرصت آموزش، درمان و کار اندکی از این دشواری‌ها را از دوششان برداریم.

قدرت بیان یا سخن نقش اساسی در زندگی انسان دارد. انسان با قدرت بیان نهفته‌های درونی و عواطف و احساسانی خویش را بیان می‌دارد، درد و اندوه خود را برای دیگران بازگو می‌کند و اندیشه‌ها، رویکردها و نظرات خود را درباره مسائل گوناگون ابراز می‌کند. قدرت بیان ابراز ارتباطی او با دیگران است و بدون آن برقراری گفتگو و تبادل اندیشه‌ها و نظرات دشوار است.

ولی ارزش و شکرگزاری این نعمت این است که به درستی از آن استفاده کنیم. زبان باید ابزار گسترش روح الفت و مهربانی باشد، خیر و نیکی را در جان انسان‌ها بکارد، اصلاح کند، امر به معروف و نهی از منکر نماید و در کنار حق و عدالت و همه چیزهایی که موجب خدمت رسانی به افراد و جامعه می‌شود بایستد.

 

تأثیر سخن

در غیر این صورت زمانی که زبان ابزاری برای فتنه افروزی و کینه توزی در میان مردم باشد، تنش، فساد و انحراف ایجاد کند، ظالم و فاسد را تأیید نماید، پایه‌های حق، عدالت و آزادی را سست کند و به ترک معروف و انجام منکر دعوت کند، این نعمت ممکن است به نقمت تبدیل شود و برای صاحب سخن و مردم مشکل آفرینی کند.

برای این که انسان بفهمد سخن چه کارهایی می‌کند، کافی است به میان خانه‌ها برویم، سری به خیابان‌ها بزنیم، به بیمارستان‌ها و زندان‌ها برویم یا به گورستان‌ها قدم بگذاریم.

با پیشرفت رسانه‌ها و وسایل ارتباطی که همه موانع زمانی و مکانی را از پیش پای زبان برداشته است، بر دامنه این مشکلات نیز افزوده می‌شود. از این رو در این زمان، اثرات سخن به نقاط هدف گوینده محدود نمی‌شود بلکه به جاهایی می‌رسد که گوینده اصلاً انتظار آن را نداشته است. در این باره نیز این سخن امام علی(ع) بر آن تطبیق می‌کند: «الْکلَامُ فِي وَثَاقِک مَا لَمْ تَتَکلَّمْ بِه، فَإِذَا تَکلَّمْتَ بِه صِرْتَ فِي وَثَاقِه؛ سخن را تا نگفته اى اسير توست اما همين که گفتى تو اسير او خواهى بود.»

احادیث دیگری نیز به آثار و پیامدهای زبان اشاره کرده‌اند. در حدیثی از پیامبر خدا آمده است: «إنّ الرجُلَ لَيتکلَّمُ بالکلِمَةِ مِن رِضوانِ اللّه ِ ما کانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَکتُبُ اللّه ُ تعالى لَهُ بها رِضوانَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ و إنّ الرجُلَ لَيَتکلَّمُ بالکلِمَةِ مِن سَخَطِ اللّه ِ ما کانَ يَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت يَکتُبُ اللّه ُ لَهُ بها سَخَطَهُ إلى يَومِ يَلقاهُ؛ گاه انسان سخنى خشنود کننده خدا می‌گوید که گمان نمی‌کند آن سخن بدان جا رسد که رسيد و خداوند متعال به سبب آن سخن خشنودى خود را تا روزى که ديدارش کند، براى او می‌نویسد و گاه انسان سخنى ناخرسند کننده خداوند می‌گوید که گمان نمی‌کند آن سخن بدان جا رسد که رسيد و خداوند به سبب آن سخن خشم و ناخشنودى خود را تا روزى که ديدارش کند، براى او می‌نویسد».

در حدیثی دیگر از امام علی(ع) آمده است: «رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ؛ چه بسا گفتاری که از حمله مؤثرتر است.» و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «ربّ کلامٍ أنفذ من سهام؛ چه بسا سخنی که از تیر نیز نافذتر باشد.» زخم تیر و نیزه التیام می‌یابد اما زخم زبان هرگز خوب نمی‌شود.

از این رو وقتی از امام علی(ع) سؤال شد: بهترین چیزی که خداوند آفریده است، چیست؟ فرمود: «سخن.» باز عرض شد: بدترین چیزی که خداوند آفریده است چیست؟ فرمود: «سخن. با سخن روی‌ها سفید می‌شود و با سخن روی‌ها سیاه می‌شود.»

مردی از پیامبر خدا سؤال کرد که چه چیزی عامل وارد شدن به بهشت است؟ پیامبر خدا زبان خود را گرفت و به او فرمود: «کفَّ عَلَيْک هَذَا؛ این را نگه دار» و به زبان اشاره کرد. آن مرد عرض کرد: «يَا نَبِيَّ الله، وَإِنَّا لَمُؤَاخَذُونَ بِمَا نَتَکلَّمُ بِهِ؟ فَقَالَ له: وَهَلْ يَکبُّ النَّاسَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إِلاَّ حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ؛ ای پيامبر خدا! آيا ما به آن چه می‌گوییم، مورد بازخواست قرار خواهيم گرفت؟ آن حضرت صلی الله عليه و سلم فرمود: مادرت به داغت بنشيند، آيا مردم بر روهايشان(يا اين که فرمود بر بینی‌هایشان) در آتش می‌اندازد، مگر سخنان ياوه، بيهوده و درو شده زبان‌هایشان.»

در حدیث دیگری آمده است: «بلاء الإنسان من اللّسان؛ گرفتارى انسان از زبان است.»

 

نظارت بایسته

از این رو خداوند سبحانه و تعالی از بندگان خود خواسته است که مواظب زبان خود باشند؛ یعنی این که انسان باید در برابر حرف‌های خود احساس مسئولیت کند و بیشتر هوشیار باشد. نظارت الهی باعث می‌شود که بیشتر احساس مسئولیت کنیم و بیشتر مواظب باشیم. باید چنین در نظر بگیریم که هر حرفی می‌زنیم، باید به خاطر آن حساب بدهیم و دو فرشته الهی نیز آن را ثبت و ضبط می‌کنند. علاوه بر آن‌ها، خداوند نیز نسبت به چیزهایی که از دید فرشتگان نیز مخفی می‌ماند بر کارهای ما نظارت دارد. چون خداوند متعال می‌فرماید: «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ»، «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» و فرموده است: «وَأَسِرُّوا قَوْلَکمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» و فرموده است: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کانُوا يَعْمَلُونَ».

به همین دلیل وقتی امام علی(ع) دید که فردی بدون حساب و کتاب حرف می‌زند، توجه ندارد که حرف‌های او ثبت و ضبط می‌شود، مانند خیلی‌های دیگر زیاد حرف می‌زنند یا در حرف زدن عجله دارند یا این که به پیامدهای حرف‌های خود توجه نمی‌کنند، به او فرمود: «ما هذا الّذي تفعله؟ أتدري أنّک بذلک تملي على کاتبيک کتاباً إلى ربِّک؛ این چه کاری است که می‌کنی؟ آیا نمی‌دانی با این کار داری توسط دو نویسنده اعمال خود نامه‌ای را برای خدای خود می‌فرستی.»

در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ کلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخْتِمَ عَلَى لِسَانِهِ کمَا يَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ این زبان کلید هر خیر و شر است، پس سزاوار است مؤمن از زبان خود محافظت کند همان گونه که از طلا و نقره خود محافظت می‌کند.»

هر کس که نظارت الهی را به یاد داشته باشد و انسان مؤمن همیشه به آن آگاه است، باید در حرف‌های خود دقت کند و جز بعد از تدبر سخنی به زبان نیاورد. نشانه تفاوت مؤمن از غیر از مؤمن نیز همین است. از این رو در حدیث آمده است: «اِنَّ لِسانَ الْمُؤمِنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ وَ اِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مِنْ وَراءِ لِسانِهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او.» بنابراین انسان مؤمن جز بعد از تدبر در حرفی که می‌خواهد بزند و فکر کردن در پیامدهای مثبت و منفی آن حرفی به زبان نمی‌آورد.

از شدت توجه به این نظارت، در تاریخ آمده است که برخی از یاران پیامبر برای این که جز بعد از تدبر حرفی به زبان نیاورند، ریگی در دهان خود می‌گذاشتند و جز بعد از اندیشیدن در حرفی که می‌خواهند بزنند، آن را از دهان خود بیرون نمی‌آوردند. هدفشان این بود که نه در زندگی‌شان و نه زمانی که در روز قیامت در برابر خداوند قرار می‌گیرند، حرفشان مشکلی ایجاد ننماید. به همین دلیل برخی از آنان چیزهایی را که می‌خواستند بگویند، ابتدا می‌نوشتند. با این کار هم خودشان در گفته‌هایشان دقت می‌کردند و هم از دیگران می‌خواستند در حرفی که می‌خواستند بزنند دقت کنند. وقتی هم از درستی و پیامدهای حرف خود اطمینان می‌یافتند، سخن می‌گفتند یا منتشر می‌کردند. در غیر این صورت این کارها را انجام نمی‌دادند.

 

نقشه راه

فلسفه احکام این است که نقشه راهی را برای حرف انسان مشخص کنند. از این رو برای حرف‌ها و نوشته‌های انسان یا چیزهایی که باید از آن‌ها بر حذر باشد، حدودی را تعیین کرده‌اند. به همین دلیل حرف زدن نادانسته، غیبت، سخن چینی، دروغ، تهمت، حرف ناشایست، ترویج فحشا، تعدی به نوامیس و کرامت مردم، توهین، دادن لقب‌های زشت، تمسخر، استهزاء و حرف بیهوده حرام شده و از گناهان کبیره به حساب آمده‌اند که انسان به کسانی که خداوند به خاطر انجام آن‌ها به آتش جهنم تهدید کرده است.

انسان فقط مسئول حرف‌های خود نیست بلکه در قبال ضررهای ناشی از حرف‌های خود برای افراد، جامعه، نهادها، کشور و مسائل عمومی کشور نیز مسئولیت دارد.

خداوند متعال فرموده است: «إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَکتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآَثَارَهُمْ وَکلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ».

ما همیشه به این حدیث اشاره می‌کنیم که فرموده است: در روز قیامت کاسه خونی برای انسان می‌آورند. به او می‌گویند: این سهم تو از خون فلانی است. می‌گوید: خدایا من او نکشته‌ام و زخمی نکرده‌ام. به او می‌گویند: ولی تو بدون این که به پیامدهای حرف خود بیندیشی، حرفی زدی و این حرف به فتنه‌ای انجامید و به کشتن انسانی منجر گردید؛ بنابراین تو نیز در خون او شریک هستی.

از این رو از امام علی(ع) وارد شده است: «لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ، بَلْ لاَ تَقُلْ کلَّ مَا تَعْلَمُ، فَإِنَّ اللهَ قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِک کلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْک يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ چيزى را که علم به آن ندارى مگو بلکه همه آنچه را که می‌دانی نيز مگو، زيرا خداوند بر تمام اعضاى تو واجباتى قرار داده که روز قيامت از آن‌ها بازخواست خواهد کرد.»

 

اثر حرف خوب

از این رو اسلام در احکام و قوانین خود به نهی از حرف‌های حرام و اثرات منفی آن‌ها بسنده نکرده است بلکه به زدن حرف‌هایی دعوت می‌کند که باعث ایجاد خیر، محبت، اصلاح و احساس مسئولیت در میان مردم شود و آن‌ها را تشویق کند که خودشان مسائلشان را حل کنند. در فرمایش الهی آمده است: «لَا خَيْرَ فِي کثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ».

مردی نزد پیامبر خدا آمد و عرض کرد: عملی را به من بیاموزید که اگر آن را انجام دهم، وارد بهشت شوم. پیامبر خدا به او فرمود: «أمسک لسانک إلا عن خير؛ زبانت را جز از خیر باز دار.» و در حدیث دیگری آمده است: «فليقل خيراً أو ليصمت؛ یا حرف خوب بزن یا سکوت کن.»

در دعا آمده است: «اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا وَحَرَکاتِ أَعْضَائِنَا، وَلَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا وَلَهَجَاتِ ألسِنَتِنَا فِيْ مُوجِبَاتِ ثَوَابِک؛ تمام خاطرات قلبى و حرکات اعضا و به هم خوردن چشم و حرکات زبان ما را در راهى قرار ده که ثواب تو را جلب کند.»

در راستای همین خیرخواهی است که خداوند از انسان می‌خواهد کلمات و واژگان خوبی را انتخاب کند که اثر خوبی در دیگران داشته باشد. در این باره خداوند می‌فرماید: «وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». منظور از احسن، کلمات و سخنانی است که باعث تحریک و تنفر دیگران نشود. بلکه اگر مخالف سخن اوست، باز هم اثر خوبی روی او بگذارد.

در این باره خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا الله وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ لَکمْ أَعْمَالَکمْ وَيَغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ».

عزیزان! تنش‌ها، واکنش‌ها، حساسیت‌ها و تعصبات بر جوامع ما غلبه کرده‌اند. از این رو این جامعه به شدت به حرف‌هایی نیاز دارد که حکیمانه و حساب شده، دل‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد، به خردها راه می‌یابد و می‌تواند از حساسیت‌ها و تعصبات گذار کند.

باید همیشه این فرمایش الهی را به یاد داشته باشیم که می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ کيْفَ ضَرَبَ الله مَثَلاً کلِمَةً طَيِّبَةً کشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُکلَهَا کلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ الله الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَکرُونَ * وَمَثَلُ کلِمَةٍ خَبِيثَةٍ کشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ».

 

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای بندگان خدا! شما و خودم را به همان چیزی توصیه می‌نمایم که امام زین العابدین(ع) برای به جای آوردن حق زبان به ما سفارش کرد. فرمود: «وَ أَمّا حَقّ اللّسَانِ فَإِکرَامُهُ عَنِ الْخَنَا وَ تَعْوِيدُهُ عَلَى الْخَيْرِ وَ حَمْلُهُ عَلَى الْأَدَبِ- وَ إِجْمَامُهُ إِلّا لِمَوْضِعِ الْحَاجَةِ وَ الْمَنْفَعَةِ لِلدّينِ وَ الدّنْيَا وَ إِعْفَاؤُهُ عَنِ الْفُضُولِ الشّنِعَةِ الْقَلِيلَةِ الْفَائِدَةِ الّتِي لَا يُؤْمَنُ ضَرَرُهَا مَعَ قِلّةِ عَائِدَتِهَا وَ يُعَدّ شَاهِدَ الْعَقْلِ وَ الدّلِيلَ عَلَيْهِ وَ تَزَيّنُ الْعَاقِلِ بِعَقْلِهِ حُسْنُ سِيرَتِهِ فِي لِسَانِهِ؛ و اما حق زبان اين است که آن را از دشنامگويى گرامى‏تر دارى و به نکو گفتارى عادتش دهى و بر ادب وادارش کنى و در کامش نگهدارى مگر به جاى نياز و سودبخشى براى دين و دنيا و آن را از زياده گويى مبتذل کم فايده که با کم سوديش از زيانش نيز ايمنى نيست، باز دارى،(زبان) گواه خرد و دليل بر آن است و آراستگى خردمند به خرد خوشرفتارى او در حق زبان خود باشد.»

بنابراین زبانی که از آن برای بیان نیازها و اندیشه‌های خود و ایجاد ارتباط با دیگران استفاده می‌کنیم، بر ما حقی دارد و ما در ازای آن مسئول هستیم. حق زبان این است که برایش کرامت قائل شویم، آن را از بدی‌ها باز داریم و جز در راه حق، عدالت، اصلاح و نیکی به کار نیندازیم تا باعث شقاوت و بدبختی زبان نگردیم. آن هم در روزی که در برابر خداوند عزوجل می‌ایستیم. چون در حدیث آمده است: «یُعَذِّبُ اللهُ اللِّسَانَ بِعَذَاب لاَ یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَیَقُولُ: اَىْ رَبِّ عَذَّبْتَنِی بِعَذَاب، لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئاً فَیُقَالُ لَهُ: خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَةٌ فَبَلَغْتَ مَشَارِقَ الاَْرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِکَ بِهَا الدَّمُ الْحَرامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمالُ الْحَرامُ وَ انْتُهِکَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرامُ، وَ عِزَّتِی(وَ جَلاَلِی) لاَعَذِّبَنَّکَ بِعَذَاب لاَ اُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنْ جَوَارِحَکَ؛ خداوند، زبان را کیفرى می‌دهد که هیچ یک از اعضاى بدن را آن گونه کیفر نمی‌دهد. عرضه می‌دارد: پروردگارا! چنان کیفرى به من دادى که به هیچ یک از اعضا ندادى، به او گفته می‌شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب جهان رسید و بر اثر آن، خون بی‌گناهان ریخته شد و اموال مردم غارت گشت و نوامیس مردم بر باد رفت. به عزت (و جلالم) سوگند! تو را چنان عذابى کنم که هیچ یک از اعضاى تو را آن گونه عذاب نکنم.»

بنابراین باید نسبت به زبان خود توجه داشته باشیم. باید حرکات و سکنات زبان را زیر نظر داشته باشیم. باید در کارهای زبان خود دقت به خرج دهیم. اگر چنین شود، نه زبان ما را اذیت می‌کند و نه ما زبان را آزار خواهیم داد و در برابر چالش‌ها از توانایی بیشتری برخوردار خواهیم بود.

 

لبنان در معرض فروپاشی

از لبنان آغاز می‌کنیم. لبنانی‌ها همچنان تحت تأثیر دو تندباد قرار دارد. تندباد سردی که حکایت از تشکیل قریب الوقوع دولت متأثر از عوامل داخلی و خارجی دارد. این که آن چه به لبنانی‌ها وعده داده شده، بیهوده نیست و تندباد خشنی که حکایت از این واقعیت دارد که تشکیل دولت به این زودی‌ها ممکن نیست. چون شرایط لازم برای تشکیل دولت که همان امتیاز دادن‌های متقابل باشد وجود ندارد. چون تمام جریان‌ها همچنان بر مواضع خودشان هستند و مداخلات بیرونی نیز به سطح ایجاد راه حل نرسیده است. چون برخوردها و درگیری‌های خارجی همچنان روی داخل کشور اثر گذار هستند.

این در حالی است که رنج‌ها و دردهای این کشور در حال افزایش است، وضعیت اجتماعی و اقتصادی رو به وخامت نهاده است، صحبت درباره وضعیت خطرناک کشور در حال افزایش است و نشانه‌ها حکایت از فشارهای ناشی از تحولات منطقه‌ای و تهدیدات مداوم دشمن صهیونیستی است که باید جدی در نظر گرفته شود.

به خاطر همه این‌ها بار دیگر از جریان‌های سیاسی می‌خواهیم که به مسئولیت اخلاقی و ملی خود عمل کنند و با تشکیل هر چه سریع‌تر دولت، کشور را از این دالان نجات دهند. خواهش ما این است که این دولت، دولت کار و عمل باشد و بتواند بارهای سنگین این کشور را به دوش بکشد.

آن چه جای تأسف دارد و دردناک است، اختلافاتی است که باعث به تأخیر افتادن تشکیل دولت شده است. این اختلافات به مسائل مهم و حساس کشور ارتباطی ندارند بلکه این تأخیر ناشی از تداوم برخورد گروه‌های سیاسی برای کم اهمیت کردن روند تشکیل دولت است. از این رو سرنوشت کشور را با وزارت اضافی یا فقدان آن و یا نوع وزارت گره زده‌اند. همه این‌ها در شرایطی است کشور به سوی فروپاشی پیش می‌رود. ممکن است این روند به جنایت در حق کشور بینجامد.

زمان آن فرا رسیده است که جریان‌های سیاسی با دید مسئولیت پذیری به شهروندانی نگاه کنند که به آن‌ها اعتماد کرده‌اند. آن‌ها باید بدانند که ممکن است اعتماد مردم را از دست بدهند. اعتمادی که رایگان ادامه نخواهد یافت.

تغییر مورد حمایت شهروندان ایجاد نخواهد شد مگر این که رهبران سیاسی به این درک برسند که مردم حاشیه نشین نیستند. مردم هر طوری که رهبران بخواهند حرکت نخواهند کرد و هر جایی که رهبران بخواهند متوقف نخواهند شد. مردم اکنون اختیاردار خودشان هستند.

از این رو هر نوع حرکت برای مقابله با این وضعیت ناگوار را مثبت ارزیابی می‌کنیم. از این رو از مجموعه‌های اقتصادی، اتحادیه‌های کارگری و انجمن‌های حرفه‌ای آزاد تقدیر می‌کنیم که در این مرحله صدای اعتراض خود را بلند کردند. درخواست ما این است که در این زمینه گام‌های مؤثر و غیر آنی بردارند.

 

مولدهای برق و ناتوانی دولت

در موضوع ژنراتورهای تولید برق، هر چند که به طرح دولت برای تنظیم ارتباط با صاحبان ژنراتورهای تولید برق خوش بین هستیم، اما با توجه به شرایط وضع شده و تزلزل دولت در تعیین راه حل‌هایی که از مردم در برابر سوء استفاده‌های نامشروع و غیرقابل توجیه حمایت کنند، نمی‌خواهیم که دولت عقب نشینی کند و نشان دهد که در امر کاستن از دردها و رنج‌های فزاینده مردم در موردی که تمام مؤلفه‌ها برای تحمیل اراده عمومی شهروندان بر کسانی که نمی‌خواهند اندکی از سود خود را بکاهند فراهم است، ناتوان است.

 

توافق ادلب

به سوریه می‌رسیم. امیدواریم توافقی که گام‌های ابتدایی آن در ادلب برداشته شده است، مقدمه‌ای برای حل شدن نهایی پرونده امنیتی نظامی سوریه باشد. پیچیده‌ترین پرونده‌ها، توافق سیاسی و بازسازی دولت و همبستگی اجتماعی آن هم بعد از سال جنگ ویرانگر است.

در سوریه از همه می‌خواهیم که در کل این حوادث تجدید نظر کنند و دشمن صهیونیستی را در رأس اولویت‌های رویارویی خود قرار دهند. خصوصاً این که نخست وزیر دشمن به صراحت اظهار داشته است علی رغم این که روسیه موشک‌های اس ۳۰۰ را برای دفاع هوایی به سوریه تحویل داده است، به حملات هوایی علیه سوریه ادامه خواهد داد.

شایسته این است که به جای ادامه به این جنگ فرسایشی و فتنه داخلی که همه را به تنگنا انداخته است و این مردم سوریه هستند تاوان سنگین آن را پرداخته‌اند، همه در برابر این دشمن ایستادگی کنند.

 

فلسطین عصیانگر

در زمینه‌ای دیگر و در رابطه با عملیات قهرمانانه اخیر جوانان فلسطینی در نابلس، ما آن فریاد بلند اعتراض در برابر دشمن اشغالگری می‌دانیم که به کشتار، محاصره و دستگیری‌های غیرانسانی خود ادامه می‌دهد. این عملیات ثابت کرد که هر قدر در پارلمان قوانین یهودی بودن دولت تصویب شود یا بکوشد که با تصمیم آمریکا مبنی بر پایتخت بودن قدس، این شهر را مصادره کند، دشمن نمی‌تواند ملت فلسطین را رام کند و به سوی تسلیم شدن سوق دهد.

ارزش این عملیات در این است که به دشمن می‌گوید این همان فرزندان فلسطینی هستند که گمان کرده بودی رام و مصادره شان کرده‌ای، به تو سیلی زده اند. این مردم همچنان در برابر هر نوع مصادره و اعتراف عصیان خواهند کرد. در عین حال که روحیه عالی مبارزه این مردم را می‌ستاییم، از آن‌ها می‌خواهیم گزینه درست خود برای مقابله با اشغالگری را ادامه دهند. برای عرب‌ها و مسلمانان نیز تأکید می‌کنیم که به مسئولیت خود در قبال مردم و آرمان فلسطین عمل کنند. چون ناکام گذاشتن دشمن در داخل کشور، بیشترین امنیت را برای کشورهای عربی و اسلامی فراهم خواهد کرد و عکس آن نیز درست است.